ظروفی را که جانورسان بوده و دارای روزنه ورود و خروج مایع باشند تحت عنوان ریتون طبقهبندی میکنند. ریتونها ظروف آشامیدنی هستند که در هنر ایران بسیار به چشم میخورند. موجودات مورد استفاده در ساخت این ریتونها شامل انواع حیوانات واقعی و تخیلی میشود. در دوره اشکانی با توجه به گستردگی قلمرو اشکانیان میتوان شیوهها و سبکهای متفاوتی را در ساخت این ریتونها تأثیرگذار دانست. تنوع سبکی موجود در شکل و تزیینات ریتونهای اشکانی به خوبی تنوع شیوههای هنری در قلمرو اشکانیان را به نمایش میگذارد. با دقت در جلوههای هنری ساخت ریتونها و تحلیل شکل، ساختار و تزیینات به خوبی میتوان ردپای هنری اقوام مختلف از جمله ساکنان آسیای مرکزی، هنرمندان ایرانی و هلنی را در این اشیا تشخیص داد. مهمترین شیوههای قابل شناسایی، دو سبک هلنی و ایرانی است. بازنمود فرهنگ هلنی از طریق نمایش خدایان المپی و اساطیر مرتبط با آنها، نیمتنههای برهنه زنان و نیز چهرههای خدایان تجلی یافته است. تأثیر هنر ایرانی به استفاده از نیمتنه جانوران تخیلی، حیوانات اهلی و نیز جنگ میان حیوانات مربوط میشود. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ریتونهای اشکانی پرداخته و تلاش دارد با توجه به این تنوع هنری و سبکی طبقهبندی منطقی را برای ریتونهای اشکانی پیشنهاد کند.
شهرستان رشیدی مجموعه سکونتی و دانشگاهی بزرگی بوده است که در قرن هشم هجری در حومه دارالسطنه تبریز به دست رشید الدین فضل الله همدانی وزیر فرزانه پادشاهان مغول (ایلخانیان) ساخته شد. رشیدالدین این مجموعه سکونتی و دانشگاهی را رشید آباد خوانده است. طبق مستندات وقفنامه ربع رشیدی شهر رشید آباد شامل دو بخش بود : یکی ربع رشیدی و دیگری شهرستان رشیدی . ربع رشیدی مانند قلعه ای در قلب شهرستان قرار گرفته و دارای عملکرد آموزشی. مذهبی. درمانی بود. شهرستان رشیدی از محلات مختلف تشکیل می گردید و عناصر مهم شهری مانند بازار قیصریه. کاروانسراها .حمام ها. مساجد. کارخانه های کاغذسازی و رنگ سازی گازرگاه در آن قرار داشت. تمام این مجموعه و باغ های آن در بارویی محصور بود که با چهار دروازه به اطراف راه می یافت. در مرحله اول این تحقیق نظام کالبدی ربع رشیدی مورد پژوهش قرار گرفت و در این مرحله سازمان فضایی شهرستان رشیدی بررسی می شود. در این تحقیق بر اساس داده های وقفنامه یک طرح شماتیک فرضی از شهرستان رشیدی به دست داده شده است. این طرح کاملا منطبق با مستندات وقفنامه ربع رشیدی نوشته رشیدالدین فضل الله است البته سایر منابع نیز دیده شده اما طرح مبتنی است برداده های وقفنامه. روش تحقیق تحلیل محتوا است و گزینه تصوری از طریق آزمون و خطای فرضیه های متعدد به دست آمده است. تحلیل سیستم آبرسانی شهر که در نوع خود بی نظیر است به شکل گیری زمینه های طرح فرضی شهرستان کمک اساسی نموده است. در مرحله سوم این طرح که بعدا انجام خواهد شد سعی می شود که این طرح فرضی با موقعیت زمین قلعه رشیدی در شهر تبریز انطباق داده شود.
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
طراحی شهری در ده? 1960 با هدف جستجو برای کیفیت شهر به وجود آمد. این جستجو تا به امروز نیز همچنان با دو هدف عملکردی و زیبایی شناختی ادامه یافته است. در کشور ما حرفه و رشته طراحی شهری به مفهوم امروزی آن، سابقه چندان طولانی ندارد. طی حدود 30 سالی که از معرفی این زمینه در کشور ما می گذرد، علیرغم تجارب متعددی که به دست آمده، نتایج مطلوبی عاید نشده و نمونه های موفقی ارائه نگردیده است. در این مقاله با تحلیل و ارزیابی دو نمونه طراحی (محور نواب در تهران و محور عمار یاسر در قم)، با استفاده از معیارهایی به مقایسه این دو پرداخته، و نگرشی نو در طراحی شهری ارائه خواهد شد. نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد-شکل گرا، از طرح- محوری به فرایند- محوری و از دستوری به تعاملی- مشارکتی تبدیل کرده، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد.
آثار هنر و معماری دوره زندیه مجموعه بی نظیری از معماری ایران تا پیش از تحولات فرهنگی دوره قاجار است که به زعم اکثر متون موجود در مقایسه با آثار دوران قبل و بعد از خود دارای ساختاری ساده گرا و زمینه های عاریتی از هنر و معماری باستانی (هخامنشی) و برخی تکنیک های دوره صفویه است. اما تاکنون محتوای هنر این دوره با نگاهی عمیق تر به ریشه ها و نگرش های هنر قومی ایل زند مورد مطالعه قرار نگرفته است. این تحقیق به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به عنوان ابزاری در تحلیل و تأویل دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده های فرهنگی، جهت یافتن زمینه های مؤثر بر دیوارنگاری و تزیینات زندی، به رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی موجود در آثار این دوره پرداخته است. نتایج حاصل ضمن رمزگشایی تزیینات دوره زندیه بیانگر این مطلب است که هنر قومی واجد انگیزه های متعالی حیات و مراتبی از خلق دنیایی تجریدی (انتزاعی) است که با تلفیق روح کارکردگرا و عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند. «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم» در کنار «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» با رویکرد «طبیعت گرایی و طبیعت نگاری» مهم ترین ویژگی دیوارنگاری ها و تزیینات بناهای این دوره است. این ویژگی سبب ایجاد تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره هایی با نقوش انتزاعی و چکیده نگاری انواع لچک-ترنج و قاب بندی هایی با مضمون نقوش طبیعت چون گیاهان و پرندگان ماهیت هنر و معماری این دوره را به خصوص در بناهای منسوب به حکومت (ارگ، دیوان خانه، عمارت هفت تنان و کلاه فرنگی) به عنوان بهترین محل برای نشر و نمود نقش مایه های نوین شکل داده است.