مقالات
حوزه های تخصصی:
گوناگون شدن پدیداری جوهره واحد عقلی و یا علمی در آثار (یا صورت های کالبدمند آن جوهره عقلی) در هر یک از ادوار به هم پیوسته تاریخ، موضوع کُلّی این مقاله است. در این نوشتار برآنیم تا از منظر تفکّر توحیدی اسلام و در بستری نزدیک به گویش فلسفی آن بگوییم که هر موجود شاخصی و از جمله هر اثر شاخص و منحصربه فرد از مجموعه آثار زیبا و پسندیده معماری تنها و تنها در دوره زمانی مشخص و مخصوص به خود از طول تاریخ، اثری بایسته و شایسته است، و کاری است کاملاً به جا، به موقع و قانون مدار؛ بنابراین نیک و پسندیده که با هندسه ای مشخص و متعیّن به حدود کمّی و کیفی خاص که در موقعیت زمانی و مکانی منحصربه فرد و لذا تکرار ناشدنی در صفحه آیینه وار جهان گذران (و لحظه به لحظه نو شونده) ظاهر و پدیدار می گردد. پس باید حواسمان کاملاً جمع باشد که هرگز نباید همان کار (به تمامی و یا حتّی بخشی از بخش های آن) در ادوار و زمان های بعدی تاریخ (آن هم به ناشایسته ترین صورت ممکن و ناشیانه ترین و غیرحقیقی ترین نوع از تقلید ظاهری صرف) عیناً تکرار و یا کپی سازی شود؛ به عبارت روشن تر، می خواهیم این فکر اصیل و بلکه اصل خلاف ناپذیر اسلام توحیدمحور را در گوش برخی خفتگان و غفلت زدگان بخوانیم و یادآوری کنیم که هستی (با همه اجزای به ظاهر متعدّد و متکثّر و مستقل از یکدیگرِ آن، که بعضاً در ادوار گوناگون تاریخ زمین در گستره ای از ازل تا ابد، پدیدار و ناپدید شده اند) حقیقتی است واحد، کتاب مانند و متّحدالاجزا، برقرار و باقی و در عین حال پوینده ای کمال محور، به گونه ای که نه هرگز موجودی (به حقیقت) از مجموعه موجودات به هم وابسته و درهم تنیده آن معدوم می شود (و یا به عبارتی، به تمامی به عدم مطلق می رود)، و نه معدومی (یا چیزی که موجود نیست، و به عبارتی، عدمی مُطلق است) در مجموعه هستی موجود می گردد (اگرچه به حسب ظاهر از میان رفته و جایش را به موجود و یا پدیده ای دیگر داده باشد)؛ بنابراین (مانند وظیفه ای که در قبال حفاظت از کلّیّات و جزئیّات یک کتاب واحد، با شخصیت منحصربه فرد، با هویّت و البتّه نظام مند داریم) هرگز نمی توان و نباید بخشی از آن را جابه جا و یا تکرار، و به عبارتی، کُپی سازی کرد؛ به عبارت روشن تر، موجودیّت یافتن (یا همان پدیدارشدن صورت کالبدمند) یک اثر هنری و یا معماری (با تمام ویژگی های کیفی و کمّی اش) در مرحله ای خاص از مراحل زمان، ترکیبی اتّحادی و جدایی ناپذیر با آن مرحله دارند، به گونه ای که هرگونه تصوّر جدایی میان مجموعه هستی و آن اثر و مرحله ویژه زمانی اش مُساوی با عدم (یا همان "" نبودن "" ) آن شیء در آن زمان (و بنابراین، ناقص دیدن هستی) است. در واقع امر، این حقیقت عقلانی و عین ثابت هر شیء است که به سبب اصل زندگی، پویندگی و صیرورت کمال محور مجموعه مُتّحدالاجزای آفرینش، در طول بستر زمان حرکت می کند، و از نظر پدیداری و آشکاری صوری بر پرده عالم امکان و یا صفحه وجود تحوّل و دگرگونی می پذیرد. لذا حقیقت عقلانی یک شیء در زمان خود و نسبت به زمان های قبل و بعد از زمان خود، همواره موجود و بلکه موجودی ثابت بوده، و توسط معمار مسلمان نیز باید ثابت دانسته و دیده شود.
خاک و خِرَد، تأملی در شأن معماری در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
گونه شناسی مسجد ـ مدرسه در معماری اسلامی ایران، بررسی چگونگی ارتباط میان فضای آموزشی و نیایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه آگاهی اندکی از وضعیت فراگیری دانش در ایران پیش از اسلام در دست میباشد، با ورود اسلام به ایران، دانشاندوزی که این بار با دین پیوندی مستحکم داشت، در این سرزمین به شکوفایی میرسد. بر اساس سنت وعظ و خطابه پیامبر(ص) به یارانش، نخستین مکانی که در سده های نخستین اسلامی به منظور آموزش مورد استفاده قرار میگرفت، مسجد بود. با اینکه در دوره های بعد، مدارس مستقل به وجود آمدند، به دلیل آموزش دینیِ مدارس، دوباره پیوند مسجد و مدرسه به گونههای مختلف شکل می گیرد و مسجد ـ مدرسه در معماری اسلامی مطرح میشود، اما به این گونه معماری تاکنون بسیار کم پرداخته شده است. اینکه دو فضای آموزشی و نیایشی در دورههای مختلف معماری اسلامی ایران چگونه با یکدیگر ارتباط داشتهاند، و مسجد ـ مدرسه چه ویژگی هایی دارد که از دیگر گونههای ترکیبی متمایز میشود، به طور دقیق و کامل شناخته شده نیست. شناخت چگونگی پیوند این دو فضا در دوره های مختلف مدّ نظر این پژوهش است و اینکه این پیوند چه گونههایی را دربرداشته و در کدام یک از این گونهها ارتباط میان فضای آموزشی و نیایشی کامل تر برقرار میشود که بتوان واژه مسجد ـ مدرسه را برای آن به کار برد؛ بنابراین در این نوشتار، سیر تحول ارتباط میان فضای آموزشی و نیایشی و گونههای مختلف ساختارهای فضایی آن در معماری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میگیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و توسعهای بوده و در آن از مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. در پایان، گونههای مختلف فضاهای ترکیبی آموزشی و نیایشی به ترتیب بیان میگردد و بر اساس جدولهای مربوط، دستهبندی شده و کاملترین آن ها با معیارهای مطرح شده در نوشتار به عنوان مسجد ـ مدرسه شناخته می شود. مسجد حکیم اصفهان به عنوان نخستین بنایی دانسته میشود که در آن، دو فضا به طور کامل ترکیب گردیده و در دستهبندیهای پایانی، روند تکاملی ترکیب دو فضای آموزشی و نیایشی در معماری اسلامی ایران تا ساخت گونه مسجد ـ مدرسه و فراوانی آن در دوره قاجار نشان داده میشود.
رویکردی به احیاء مهمان خانه قاجاری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمان خانه بزرگ قزوین را می توان اولین هتل ایرانی معرفی کرد که دارای امکاناتی فراتر از زمان خود بود. این بنای ممتاز در سال 1297 هجری قمری/ 1259 هجری شمسی با منظمات دیگری همانند چاپارخانه و پست خانه، جزء مجموعه دولتی ساخته شد و هدف از ساخت آن، ایجاد رفاه لازم برای سفیران و مسافران خارجی در بدو ورود به پایتخت بود. بنای مذکور در انتهای خیابانِ ساخته شده متعلق به دوره صفویه، مقابل سردر ورودی دولتخانه صفوی قرار داشت و در دوره پهلویِ اول هنگام امتدادِ آن خیابان، تخریب شد. با تخریب مهمان خانه و بیشتر شدن وسعت خیابان، ضمن از دست رفتن یکی از بناهای تاریخی ارزشمند ایران، فضای تعریف شده خیابان صفوی (سپه/ شهدا کنونی) که تا قبل از این، مهم ترین فضای اجتماعی و تفرج گاهی شهر به شمار می رفت، به خیابانی برای تردد خودرو تغییر یافت. احیای مهمان خانه قزوین، ضمن بیان ارزش های معماری این بنای از دست رفته، نقش مهمی در بازآفرینی هویت فضای شهری خیابان صفوی به عنوان بخشی از بافت تاریخی شهر قزوین دارد. رویکردهای مختلف احیای مهمان خانه قزوین در ضمن مسائل و معضلات موجود، هدف مقاله حاضر را رقم می زند. در این باره، ابتدا به معرفی بنا و ارزش های مهمان خانه قزوین پرداخته شده و سپس به روش های احیای بنا و بررسی نتایج به دست آمده می پردازد و در انتها پیشنهاد اجرایی را جهت احیای مهمان خانه طرح می کند. بخش معرفی بنا بر پژوهش های کتابخانه ای و میدانی استوار است که قبلاً انجام پذیرفته و منتشر شده است و بخش رویکردهای احیا منطبق بر منشورهای جهانی تدوین گشته است. تلاش مقاله ضمن بیان و بررسی دقیق، ارائه راهکار اجرایی در پاسخ به مسئله است.
بهبود کیفی طراحی بر پایه مدیریت بهینه عوامل مؤثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، به اهمیت توجه همه جانبه به عوامل طراحی می پردازد. این مقاله ابتدا به معرفی فاصله میان میزان و سطح توانمندی های شکل گرفته در محیط های دانشگاهی با توانمندی های مورد انتظار از فارغ التحصیلان در فضای حرفه ای می پردازد و در ادامه، یکی از عوامل این نقیصه را در نظر نگرفتن بخش یا بخش هایی از عوامل و متغیرها معرفی می کند. مطلب دیگر، تعاملی است که میان ارکان مختلف عوامل طراحی رخ می دهد. ارتباط میان موضوع های مختلف طراحی، ویژگی های طراحی و بستر طرح با روش طراحی و در نهایت، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر، ساختار پیچیده ای را می سازد که توجه به آن اجتناب ناپذیر است. مدیریت فرآیند طراحی باعث می گردد طراحان بتوانند نظام مندتر به فعالیت طراحی بپردازند. در این باره، شاخص ها به عنوان ابزار ارزیابیِ روندِ طراحی و معیارها به عنوان مبنای ارزشیابیِ محصولِ طراحی و مقایسه آن با دیگر محصولات، ابزارهایی هستند که طراح ان و ناظران می توانند از آن ها برای کنترل و مدیریت فرآیند طراحی و کیفیت طرح استفاده ک نند. همچنین روش های تحلیل فرآیند ارزیابی که به فضای مسئله معماری به صورت شبکه و ماتریس می نگرند، امکاناتی هستند که امروزه تحلیل معیارها و زیرمعیارهای متعدد و پیچیده را میسر می کنند. این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و از نظر کمّی و کیفی بودن، یک تحقیق کیفی محسوب می شود. روش تحقیقِ این پژوهش، روش «استدلال منطقی» است که در آن، از راهبردهای طرح تحقیقِ «نظریه برخاسته از داده ها» و نیز راهبرد «مدل سازی مفهومی» استفاده شده است. در پایان این مقاله، مدلی مطرح می شود که در آن، رابطه ای بر مبنای فضایِ منطقِ فازی میان ارکان مختلفِ تأثیرگذار بر فضای مسئله معماری مطرح می گردد. این فضا دارای ارکانی شامل اصول، دامنه و بسترِ طرح از یک طرف، و ویژگی ها و عوامل طبقه بندی شده بر مبنای «موضوعات» از طرف دیگر است. تلاش بر این است تا از این طریق به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چگونه می توان با شناسایی و تحلیل و ارزیابی مناسب و جامعِ عواملِ طراحی، فاصله میان قابلیت های فارغ التحصیلان را با آنچه از آن ها در محیط حرفه ای انتظار می رود، بهبود بخشید.
بررسی سازه هدف و کاربست آن در ایجاد انگیزش در نوآموز معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش روابط ایران و غرب از اوایل سده چهاردهم هجری شمسی، تغییرات گسترده ای در ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی به وجود آمد. همگام با این تحولات، روند آموزش معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفت، و آموزش سنتی و شیوه استاد ـ شاگردی، جای خود را به آموزش امروزی و شیوه دانشگاهی (آکادمیک) داد. از سال 1378، اعمال بازنگری ها و تصمیمات شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، سطح رشته معماری را ازکارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته تغییر داد و کنکور اختصاصی ورود به رشته معماری برداشته شد. کاهش شناخت نسبی داوطلبان از این رشته، بروز بی انگیزگی و یا کاهش انگیزه دانشجویان و به خصوص نوآموزان معماری نسبت به رشته و کار خود، از پیامدهای این بازنگری است؛ از آنجا که بی انگیزگی نوآموزان معماری در حال تبدیل شدن به یکی از دغدغه های آموزش معماری است، ضرورت پرداختن به دلایل پیدایش، و روش های کاهش بی انگیزگی و برطرف کردن آن احساس می شود. این نوشتار بر این باور است که توجه مربی به اهدافی که وی برای دانشجویان تعریف می کند و همچنین آنچه ایشان به عنوان هدف برای خود برمی گزینند، در ایجاد انگیزش در دانشجوی معماری، نقش ویژه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش، آن است که بر پایه «سازه هدف» (به عنوان یکی از سازه های انگیزشی در علم روان شناسی تربیتی) و بررسی متون موجود در این حوزه، کاربست های آموزشی معمارانه ای را در راستای ایجاد انگیزش در نوآموزان معماری به همراه برخی مصادیق آموزشی آن ارائه کند. در این پژوهش، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. کاربست ها و مصادیق ارائه شده (به عنوان یافته های اصلی این پژوهش) در قالب یک پرسش نامه با استفاده از روش دلفی، به نظرخواهی از دوازده نفر از خبرگان آموزش معماری گذاشته شد، که کلیه کاربست ها با اتفاق نظر پذیرفته شدند (برای تحلیل پرسش نامه ها و رسیدن به نتیجه اتفاق نظر، از آزمون فریدمن استفاده شد). نتایج این پژوهش شامل 18 کاربست است که این کاربست ها بر اساس «نظریه تعیین هدف»، «نظریه گرایش به هدف»، و «نظریه انگیزش تسلط» به دست آمده است.
ادراک شهروندان از منظر ساختمان های بلند شهری، نمونه موردی هتل چمران شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختمان های بلند شهری به واسطه ظرفیت نشانهای خود، نقش مهمی در خلق تصویر ذهنی شهروندان از شهر دارند. پژوهش حاضر به بررسی ادراک شهروندان از منظر هتل چمران که در حال حاضر با ارتفاع 110 متر بلندترین ساختمان شیراز است، میپردازد. در این پژوهش از راهبرد اسنادی در بخش نظری و راهبرد پیمایش اجتماعی استفاده شده است. تأکید این نوشتار بر وجوه معنایی و بصری منظر این بنا در ادراک شهروندان بوده و در بخش های متعدد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری ارزیابی شده است. جامعه آماری شامل 100 نفر (به نسبت برابر از هر دو جنیست) بوده که به روش تصادفی، انتخاب و پرسشنامهای شامل سؤالات باز و بسته بین آنان توزیع گردیده و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS (نسخه 19) انجام شده است. در ادامه، ضرایب همبستگی اسپیرمن میان مؤلفههای ادارکی مورد استخراج و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که «بدیع بودن ارتفاع هتل» در شهر، عامل اصلی توجه و احساس خوشایند مردم دانسته میشود که بیشتر تحت تأثیر بعد حسی ادراک بوده و پس از مدتی، اثر آن کمرنگ خواهد شد. به سبب ظرفیت پایین طراحی و منظر هتل، ابعاد شناختی، تفسیری و ارزش گذاری ادراک، کمتر مورد اشاره پرسششوندگان قرار دارند، لذا راهکارهایی برای ارتقای ادراک شهروندان در سایر پروژههای بلندمرتبه سازی شهر در چهار دسته به شرح زیر پیشنهاد شده است: الف) توجه بیشتر به جنبههای نوآورانه و خلاقانه در طراحی کالبدی ساختمان های مرتفع از نظر فرم خارجی و ترکیببندی اجزای آن؛ ب) استفاده از مصالح با ترکیببندی و رنگبندی متنوع و خلاقانه در طراحی نما که میتواند به ادراک مردم از ساختمان های بلند کمک فراوانی نماید؛ ج) هماهنگی بصری با بافت طبیعی و فیزیکی شهر به سبب عدم ارتباط معناداری ادراک زیباشناختی با تضاد و تمایز؛ د) حفظ معانی و مفاهیم قابل فهم و هویت بناهای بلند، و اجتناب از احداث بناهای فاقد معنی و هویت مناسب متناسب با جنبههای نمادین و نمایهای وجه نشانهای ساختمان ها.