مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه معماری


۱.

خاک و خِرَد، تأملی در شأن معماری در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی معنوی تاریخ معماری منابع تاریخ معماری ایران حکمت معماری اسلامی نظریه معماری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : ۱۴۴۵ تعداد دانلود : ۳۶۶۱
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
۲.

نقش و مفهوم «فضا» در بازآفرینی نظریه معماری و علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۶۵۷
«فضا» از اواخر قرن نوزدهم و تا پیش از دهه 1960 در معماری کلیدواژه اصلی بود اما به تدریج اهمیت نظری خود را در دانش معماری از کف داد. این تحول عمدتاً به سبب فراگیرشدن نشانه شناسی پسامدرن و نظریات «مکان» در معماری بود. دانش اجتماعی اما مسیر برعکسی را طی نمود، در قرن نوزدهم، در آگاهی مدرن و به واسطه تاریخی گری، فضا یک سره در انقیاد زمان درآمد، «مراحل» زمانی توسعه موردتوجه قرار گرفت، زمان خطی بود و فضا حاشیه ای. در تمام این دوره مراد از «فضا»، فضای انتزاعی دکارتی/نیوتنی بود که نسبت به تاریخ، زمینه و جامعه خنثی و بی اثر بود و لذا در حیطه و بازه مطالعات علوم اجتماعی واقع نمی شد. در قرن بیستم اما فضامندی به تدریج راه خود را به تحلیل های اجتماعی گشود تا آنجا که تحولات اواخر قرن بیستم در این زمینه را «چرخش فضاوار» علوم اجتماعی نامیدند. در این مقاله ضمن بررسی این تحولات در هر دو عرصه در نتیجه گیری اشاره خواهدشد که با روی آوردن به یک هستی شناسی رابطه ای در باب فضا و غنا یافتن آن از مطالعات میان و ترارشته ای، کلیدواژه فضا همچنان در نظریه معماری رهگشا خواهدبود و در رابطه آن با علوم اجتماعی نقشی میانجی گرانه خواهد داشت.
۳.

اندیشه معماری در آیینه نظریه های معاصر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبانی نظری معماری نظریه معماری زیباشناسی در معماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۲۵۳
این مقاله در پی آن است که آیا نظریه های معماری محمل مناسبی برای اندیشه معماری بوده اند؟ منظور از اندیشه معماری تفکرات معماران در هنگام طراحی و اجرای ساختمان است، همچنین مباحثی که در دانشکده های معماری طرح می شود. به این منظور ابتدا صورت های گوناگون اندیشه معماری را تعریف می کند؛ نخست اندیشیدن معمار با قواعد برخاسته از عالم معماری، دوم اندیشه صاحب نظران با قواعد برخاسته از اندیشه، و سوم آن چیزی در معماری که بر شناخت و هستی مخاطبان اثر می گذارد. از میان محصولات معماری (ساختمان و طرح ها و متن ها) متن های نظری را به عنوان صریح ترین محمل اندیشه معماری مورد بررسی قرار می دهد. نظریه های معماری را با نظریه های علمی و هنری مقایسه می کند تا دریابد اندیشه ای که در قالب نظریه در می آید ناگزیر از در نظر گرفتن کدام قواعد است. تنها بخشی از اندیشه معماری در نظریه های معماری یافت می شود که بتواند در قالب زبان درآید. بخشی از اندیشه معماری در صورت ساختمانی معماری و در رابطه اش با محیط حاضر است. در نهایت رابطه نظریه های معماری را با شاخه های دانش می سنجد تا امکاناتی که نظریه های معماری برای اندیشیدن در معماری فراهم کرده است، آشکار شود. نظریه پل ارتباطی اندیشه معماری با دیگر صورت های شناخت است و از این طریق دامنه تصورات معماری را گسترده کرده است. 
۴.

نظریه ای تبیینی برای توضیح سطوح مشارکت در معماری بر مبنای منطق فرایندهای تصمیم گیری در خصوص محیط انسان ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصمیم گیری مشارکتی معماری مشارکتی محیط انسان ساخت نظریه معماری واحد عمل شناختی - فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۴
بیان مسئله: مشارکت موضوعی چندوجهی و چندپارادایمی است که نمی توان توضیح مطلقی از آن ارائه داد؛ اما بدون نظریات تبیینی نیز نمی توان به بررسی کاربردی مفاهیم مشارکت یا توسعه و ارزیابی نظریات مشارکت در معماری پرداخت. دردست نبودن چارچوب های تبیینی، به ازهم گسیختگی و نارسایی های نظری انجامیده است. بر این اساس، این پرسش مطرح شده است که «کدام مفاهیم قابل تفکیک و قابل سطح بندی می توانند توضیحی از ماهیت تصمیمات مشارکتی مربوط به محیط انسان ساخت ارائه دهند که نارسایی های نظری این حوزه را در توضیح تجارب گوناگون برطرف کند؟»هدف پژوهش: فراهم آوردن چارچوبی تبیینی که بتواند ویژگی ها و مقولات تصمیمات مشارکتی را در حوزه معماری، به گونه ای قابل شناسایی و قابل ارزیابی توضیح دهد.روش پژوهش: روشی کیفی و سه مرحله ای مبتنی بر استدلال منطقی در پیش گرفته شده است که به کمک مدل سازی مفهومی به تبیین چارچوب نظری می پردازد. در این روش ابتدا چارچوب و تعریفی اولیه برای توضیح مشارکت در تصمیمات مربوط به معماری ارائه می شود که مؤلفه ها و مقولات سطح بندی شده و مشخصی دارد. در مراحل بعدی با تحلیل منطق نظریات و سه تجربه مشارکت در معماری، به کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته، کاربرد این چارچوب بررسی شده و مدل پیشنهادی راستی آزمایی می شود.نتیجه گیری: می توان براساس منطق مفاهیم «چرخه تصمیم گیری» و «واحد عمل شناختی-فرهنگی» و با شرح رابطه میان مقولات «فرایند تصمیم گیری مشارکتی»، «توزیع قدرت تصمیم گیری» و «تعاملات میان مشارکت کنندگان»، توضیحی قابل ارزیابی از پدیده مشارکت در تصمیمات مربوط به محیط انسان ساخت ارائه کرد. در این تصمیمات، سطح خودزایی در فرایند، سطح توزیع در قدرت تصمیم گیری و سطح دستیابی به زبان مشترک در تعاملات، می توانند توضیح دهنده سطح کلی مشارکت باشد.