فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۸۱ تا ۴٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study is a field research that aims to determine the extent of green open spaces that serve as neighborhood parks in Housing Public Company Panakkukang, which consists of three areas: Toddopuli, Tidung, and Tamalate. Population in this study, is the third of the areas. The selected sample is Tamalate, arguing that the area is in the middle and is central to the whole Housing Public Company Panakkukang. Data collection tool used is the Global Positioning System. Data analysis techniques, qualitative analysis that compares the comparison theory / standard SNI 03-1733-2004. Standard Housing in Urban Environmental Planning with the reality on the field. Based on the results and discussion, it is known that the area of green open space in the area of Housing Public Company Panakkukang Makassar city in general is not in accordance with the provisions of the extent of green open space required in SNI 03-1733-2004.
Analyzing and Specifying the Mechanism of Temporary Landscape(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although it has physical effects, temporary landscape as a new issue provides various potential as a place events that can’t be ignored because of wide range effects on promoting and upgrading the quality of space. The purpose of this study is to analyze the status and mechanism of temporary landscape. As a basic and practical research, it is done by using the correlation method and descriptive-analytic approach using documents and the researcher’s studies. The mechanism of temporary landscape is specified by logical reasoning. The results of the research show that the components of temporary landscapes include fixed, semifixed and nonfixed (moving) components. Temporary landscapes in various range types as events, disasters and second elevations, by their enriched or corrosive functions can create a new experience, as a stimulus. Therefore they leads to conscious and unconscious social actions. So they can affect people's perception of the space. On the other hand temporary landscapes can create the meaning of space and affects the quality of space. Therefore they can cause a space distinction that lead to create a unique space.
Analysis of the Liquid Architecture Ideology Based on Marcos Novak’s Theories(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Marcos Novak mainly considers a type of architecture cuts loose from the expectations of logic, perspective, and laws of gravity, and has invented a set of conceptual tools for thinking about and constructing territories in cyberspace. Novak introduces the concept of "liquid architecture”, a fluid, imaginary landscape that exists only in the Digital domain. He views trans-architecture as an expression of the "fourth dimension”, which incorporates the time alongside space among its primary elements. Novak's liquid architecture bends, rotates, and mutates in interaction with the person who inhabits it. In liquid architecture, "science and art, the worldly and the spiritual, the contingent and the permanent," converge in a poetics of space made possible by emerging, virtual reality technologies. Novak describes his work as a process of metamorphosis, a “symphony of space”, in which 3D constructions have the properties of Music, an experience he has since referred to as “Navigable Music”. In this paper what considered are those phenomenological and post structural approaches and states that they also have become outdated. New senses have been attained through the crossbreeding between the reality of the individual and the virtuality of the structure. A strong concept of space, then comes forward, where the manifestation of mind in the realm of the body calls for what is to be perceived as real. The architecture is now characterized by the fusion of information, art, and technology; the purpose of this research, to question how those realities are constructed and how they take the individual into account.
بررسی تحقق پذیری طرح های بازآفرینی بافت فرسوده شهری به روش تلفیقی تحلیل شبکه ای- کارت امتیازی متوازن ؛ نمونه موردی : بافت فرسوده زینبیه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از طرح های نوسازی بافت های فرسودة شهری که در طول چند دهه گذشته تهیه شده، به علل مختلف ناکارآمد بوده، محقق نشده یا درصد جزیی از آن اجرا شده و چنانچه اجرا شده اند، پیامدهای فرهنگی واجتماعی مؤثری دربر نداشته و بعضاً دارای پیامدهای منفی بوده است. این درحالی است که فارغ از زمان و هزینه فرصت های قابل توجه، مسیر و جهت مشخصی برای این امر مهم توسط مدیریت شهری ترسیم نشده و سازمان ها و ارگان های ذیربط نیز به وظایف و تکالیف تعیین شده عمل نمی کنند. تأسیس دفتر نوسازی محلة زینبیه شهر اصفهان که در پی تهیه و تنظیم طرح ساماندهی بافت فرسوده محدوده زینبیه در دستور کار قرار گرفته است، زیر مجموعه ای از اقدامات نسبتاً نوین در حیطه شهرسازی و مدیریت شهرها، در راستای تحقق پذیر کردن طرح های بازآفرینی بافت های فرسوده است. در سالیان گذشته پایین ترین میزان آمار ساختمان های نوسازی شده در بافت های فرسودة این شهر به منطقه 14 (محدوده مورد مطالعه زینبیه) اختصاص داشته است. این محدوده دارای بافت فرسوده با پیشینه اسکان غیررسمی بوده و با کمبود شدید خدمات اساسی شهری مواجه است (سرانه خدمات در حدود 1/0 میزان استاندارد)، و دارای تراکم جمعیتی بسیار بالا ( بیش از 200 نفر در هکتار) است. از همین رو با توجه به ویژگی های خاص این بافت از یک سو و تأسیس اولین دفتر تسهیلگری نوسازی در این محدوده، بررسی میزان تحقق این طرح می تواند راهگشایی مطلوب در جهت تعمیم یافته های تحقیق به سایر نمونه ها باشد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و استخراج از جلسات و پرسشنامه متخصصین و با تلفیق روش تحلیل شبکه ای ( ANP) و روش کارت امتیازی متوازن (BSC) مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفت. پلان استراتژی دفتر محلی (ارتباط اهداف) ترسیم و میزان اثر بخشی آن بر مبنای سنجه های تعریف شده از لحاظ کمی مورد وزن دهی و بررسی قرار گرفت. کمترین اثر بخشی با نرخ 37% در منظر مالی و بیشترین اثر بخشی با نرخ 76% در منظر رشد و یادگیری است و میزان اثر بخشی کلی دفتر معادل 56% برآورد شده است. دستاوردهای پژوهش می تواند زمینه ساز تحلیل کمی و بازنگری بر اهداف، سیاست ها و اقدامات دفاتر محلی در بافت فرسوده باشد. عوامل مؤثر در عدم توفیق اقدامات دفتر محلی زینبیه شامل روند کند اجرایی شدن ماده 9 قانون حمایت از احیاء، بهسازی ونوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری، زمان بسیار زیاد تصویب در کمیسیون موضوع ماده 5، اعمال نشدن سیاست های تشویقی ، عدم اختصاص تسهیلات و بودجه مورد نیاز و عدم واگذاری اختیارات لازم توسط شهرداری اصفهان به این دفتر است.
تدوین آداب همنشینیِ معمارانه با بناهای تاریخیِ مقدس در ایران مطابق روش «استدلال بر مبنای نمونه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره در پژوهش های حوزه معماری و شهرسازی از «نمونه های مورد مطالعه» نام برده می شود و به فراخور موضوع تحقیق، نمونه هایی مورد ارزیابی قرار می گیرند. اما غالباً نقش این «نمونه ها» در روند پژوهش و نحوه استخراج داده های مفید از آنها، مبهم و بدون روش مشخص است. در واقع معمولاً هر محقق به گونه ای شخصی و فارغ از روش های علمی به تحلیل نمونه ها اقدام می کند. این فقدان روش مندی، از یک سو ارزش علمی پژوهش را کمرنگ می کند و از سوی دیگر امکان اعمال نظر شخصی محقق بر روند تحقیق را افزایش می دهد به گونه ای که ممکن است از یک نمونه واحد، دو محقق، دو نوع نتیجه گیری کنند. از سوی دیگر پژوهش های معماری که قصد بهره گیری از تجربیات گذشته را دارند ناچارند که به نمونه های پیشین مراجعه و جنبه های مثبت آن را برای ایده های آتی وام گیرند. بدین لحاظ، ضروری است که متناسب با موضوع تحقیق، تکنیک های مدون علمی که چهارچوبی روش مند دارند شناسایی شده و مورد استفاده واقع شوند. نوشتار حاضر، برای پاسخگویی به یک نیاز، یعنی چگونگی تدوین آداب همنشینی با بناهای تاریخی مقدس، سعی دارد روشی را پیشنهاد کند که از طریق نمونه های موجود بتوان معیارهایی برای طرح های آینده تدوین کرد. محدودیت های منابع تحقیق، قوانین و اسناد کلی نگر و غیر بومی (منشورها و توصیه نامه های بین المللی)، تعارض دیدگاه های صاحبنظران در خصوص حفاظت و ساختارهای جدید و در نهایت پیچیدگی های مطالعه بر روی آثار ارزشمند تاریخی نشأن می دهد که از میان روش های موجود ترجیح با آنهایی است که نمونه های پیشین در یک منطقه جغرافیایی را تجزیه تحلیل کرده و از خلال آنها آدابی متناسب با همان پهنه جغرافیایی و فرهنگی استخراج کرده اند. روش پیشنهادی، یعنی «استدلال بر مبنای نمونه» Case-based reasoning مطابق یک مدل ساختارمند، به محقق کمک می کند که نمونه ها را طی یک فرآیند مشخص، تحلیل کرده و خروجی هایی مورد انتظار به دست آورد. این روش برای سایر پژوهش های مشابه نیز کارایی داشته و محققان حوزه معماری و شهرسازی را از برخوردهای غیر یکسان با نمونه های موردی می رهاند.
بررسی و تحلیل اثرات اقلیمی بر مسکن شهری با تأکید بر بهینه سازی مصرف انرژی
حوزههای تخصصی:
اوﺿﺎع اﻗﻠﯿﻤﯽ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ و ﻣﻮﺛﺮ در آﺳﺎﯾﺶ زﯾﺴﺘﯽ در ﻣﺤﯿﻂﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ. توجه به اقلیم در مراحل مختلف طراحی ساختمان به خصوص ساختمان هایی که به نحوی مورد استفاده مستقیم انسان قرار می گیرند، ضروری می باشد. در این پژوهش که از نوع توسعه ای و کاربردی می باشد با استفاده از روش کمی و کیفی به بررسی و تحلیل اثرات اقلیمی بر مسکن شهری پرداخته شده است. حرکت به سمت ابداعات بومی و استفاده از مصالح بومی در راستای کمک به مصرف بهینه و متعادل منابع و مهم تر از همه در نظر گرفتن شرایط محیطی و توجه به اثرات اقلیمی در طراحی مسکن از موارد مهمی هستند که روز به روز توجه بیشتر به آنها احساس می شود. پراکنش نقاط شهری در کشور با استفاده از روش میانگین نزدیک ترین همسایه محاسبه شده و نوع الگوی پراکنش آنها به صورت خوشه ای می باشد که نشان دهنده تأثیرپذیری استقرار سکونتگاه های شهری از شرایط اقلیمی معتدل و مرطوب، سرد، گرم و خشک، گرم و مرطوب، نیمه بیابانی و معتدل موجود در کشور است. برای هرکدام از اقلیم های یاد شده معماری و طراحی ویژه ای لازم است که در ساخت و ساز مسکن مورد استفاده قرار گیرد. در پژوهش حاضر مهمترین راهکارهای سنتی و بومی بهینه سازی مصرف انرژی در مسکن با توجه به شرایط اقلیمی مختلف ارائه شده است. با در نظر گرفتن معیارهای طراحی مسکن در راستای سازگاری و همسازی بیشتر با اقلیم می توان به مصرف درست و بهینه انرژی، صرفه جویی در منابع و آلودگی کمتر محیط زیست دست یافت؛ همچنین در راستای حرکت در جهت توسعه سکونتگاه های انسانی گام برداشت.
پیوند معماری و تکوّن رفتار اخلاقیِ اسلامی
حوزههای تخصصی:
گسترش ارزش های اخلاقی با ظرفیت های درونی و بیرونی هنر و معماری می تواند نقطه ای برای آغاز رشد اخلاقیات در انسان باشد. اخلاق با ورود به فضاهای معماری و در صورتی که اخلاق عملی را در درون کاربران فضا تقویت کند، می تواند نقش عنصری معنایی را در ایجاد فضایی معناگرا داشته باشد. این معنا (= اخلاق) برای ملموس شدن و تجلی به ساختاری نیاز دارد. هندسه، یعنی کالبد و ساختار فیزیکی در معماری، می تواند این بار مفهومی را در خود جای دهد و پیوندی میان اخلاق و فضای معماری برقرار سازد. پرسش اصلی پژوهش این است که هندسه و اخلاق چگونه پیوند می خورد تا رفتاری اخلاقی در انسان بسازد. روش پژوهش کیفی است. محوریت پژوهش بر چگونگی شکل گیری اخلاق در فعل رفتاری انسان واقع است. نخست به بررسی ماهیت انسان با تحقیق پیرامون شناخت و توصیف رفتار انسان پرداخته شده و مبدأ شکل گیری خصلت ها در انسان مورد مطالعه قرار گرفته و «ساحت های تأثیرپذیر» شناسایی شده است. آنگاه این ساحت ها در شکل گیری اخلاق عملی در «مراحل تکون رفتار اخلاقی» تحلیل شده است. الگوی هندسه اخلاق ساز و نیز سازماندهی فضایی- هندسی اخلاق محور با ترتیب: هندسه قلب، هندسه عقل، هندسه حواس پنج گانه، تکرار واحد های هندسه و تکرار الگو، یافته های این پژوهش را تشکیل می دهد. مصداقی فضایی- هندسی از این روند در معماری زورخانه به بحث گذاشته شده است. در نهایتِ بحث، هندسه و موضوع اخلاق در ساختن رفتار اخلاقی، در نقطه مشترک تأثیرپذیری سه کارکرد نفس و تأثیرگذاری هندسه بر آنها پیوند می خورد و الگویی معماری برای سازماندهی فضایی- هندسی به وجود می آورد.
سنجش میزان تأثیر پوشش گیاهی بر شرایط آسایش حرارتی بیرونی عابران پیاده (مورد پژوهی: مجتمع مسکونی گلدشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
185 - 196
حوزههای تخصصی:
در نیم قرن اخیر، به ویژه در کلان شهرهای کشور با افزایش جمعیت شهرنشین شاهد ساخت بی رویه مجتمع های مسکونی هستیم؛ که این مسئله افزایش دمای هوای مناطق شهری نسبت به حومه شهر و مناطق روستایی را به همراه داشته است. این امر موجب کاهش پوشش گیاهی مناطق شهری شده است. ازآنجایی که درختان باعث افزایش کیفیت فضایی محیط های مسکونی می شوند و همچنین در ایجاد شرایط آسایش محیطی نقش بسزایی را ایفا می کنند، این پژوهش باهدف دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش اثرات پدیده جزیره گرمایی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی، به دنبال ارائه الگویی بهینه از نوع و درصد پوشش گیاهی می باشد. در این راستا راهبرد ترکیبی تحقیق بر مبنای تدابیر دوگانه استدلال منطقی و سنجش نرم افزاری (نسخه ENVI-met 4 Basic) به تحلیل و مقایسه شش الگو متفاوت پوشش گیاهی در پنج نقطه مختلف سایت مجتمع گلدشت شیراز پرداخته است. معیارهای موردسنجش عبارتند از: متغیرهای اصلی آسایش حرارتی بیرونی نظیر، دمای هوا، رطوبت نسبی و جریان هوا. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نوع درخت برگ ریز با در نظر گرفتن شاخص تراکم و سطح برگ از یک سو، فرم تاج درختان و ارتفاع ساقه از سویی دیگر در آسایش حرارتی بیرونی به صورت چشمگیری مؤثر می باشند، علاوه بر این، طرح کاشت درختان با توجّه به زاویه قرارگیری معابر برای بهبود سایه اندازی و هدایت جریان هوا می بایست موردتوجّه طراحان قرار گیرد.
بررسی دلبستگی به مکان در میان کودکان (نمونه موردی: محله بازارچه قصردشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
165 - 179
حوزههای تخصصی:
محله های شهری افراد را در خود در بر می گیرند و زندگی افراد در فضای محله ها تعریف و تنظیم می گردد. همچنین به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای کودکان ایفا می کنند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد. از آنجایی که کارایی اغلب محله های شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیت محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی می باشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفاده کنندگان در اینگونه فضاها، ضروری می باشد. محله قصردشت شیراز و کودکان 7-12سال به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این پژوهش مطالعه، بررسی و تحلیل عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی به محله در میان کودکان است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که، عوامل مؤثر و نقش آنها در ایجاد دلبستگی در بافت محله به چه میزان تأثیرگذار است؟ شاخص ها با استفاده از طراحی پرسش نامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمی از طریق نرم افزارspss پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، که کودکان حاضر در این پژوهش از قابلیت های محله خود لذت می برند و تحت تاثیر شاخص های مختلفی می باشند، که از میان دلبستگی عاطفی، موجب تعامل حسی انسان و مکان و نقش آن در هویت فردی می شود . همچنین دلبستگی به مکان در میان کودکان محله بازارچه قصردشت با جنسیت و نوع سکونت آنها ارتباطی ندارد و دلبستگی عاطفی، تصویر ذهنی، حس مکان و هویت به مکان از عوامل تأثیر گذار بر ایجاد دلبستگی محسوب می شوند و فضاهای فاقد امنیت و تاریک مهمترین عامل ها برای عدم دلبستگی به مکان در میان کودکان خواهند شد.
تحلیل اصول فضایی و الگوگزینی بهینه در معماری الگوگرای معاصر ایران، بررسی موردی: سازمان میراث فرهنگی کشور، حسین امانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی معماری الگوگرا گرایشی با تأکید بر شناخت، تداوم و الهام از الگو ها در ساختار های نوین، جایگاه بالایی داشته و معماران برجسته ای همچون اردلان، امانت و سیحون تجربیاتی در آن دارند. این معماری با تأکید بر الگو های معماری می کوشد لایه های کالبدی و معنایی را در معماری جدید تداوم بخشد. شناخت این رویکرد از ابعاد گوناگونِ ضرورتِ تحقیق حاضر است؛ شناختی باتوجه به صحت و اصالت مضامین و تجلی آن در کالبد. نگارندگان این تحقیق در صددند با روش تحقیق تفسیری تاریخی، به شناخت پیوند معماری الگوگرا و معماری ایرانی نائل آیند و زمینه طراحی این گونه معماری و نقد نظری آن را فراهم آورند. بدین منظور، موجودیت فضایی معماری ایران و اهمّ اصول آن در حوزه فضایی با مراجعه به آرای صاحب نظران، مطالعه شده است. با بررسی معماری معاصر ایران، جریان های هویت گرایی در معماری معاصر شناخته شده است. سپس تعدادی از آثار الگوگرا با هدف شناخت پیوند الگو، منتخب و عملکرد کنونی موردتحلیل قرار گرفته و چگونگی تجلی شاخص ها در الگو های منتخب بررسی شده است. به منظور دقت در پژوهش، بنای سازمان میراث فرهنگی کشور از این منظر موردارزیابی قرار گرفته است. نتایج مقاله نشان می دهد اول، دو گونه معماری با هویت شکلی و الگویی در معماری معاصر ایران در جریان است؛ دوم، طراح بنای میراث فرهنگی کشور، با نگاهی دوگانه در فرایند طراحی شکلی و الگویی، دو نظام فضایی (شهری و تک بنا) را با معماری نوگرا تلفیق کرده است. در کنار ظواهر قوی سنتی بنا، ارزش های اصیل معماری ایرانی در تلفیقی با معماری نوگرا قرار گرفته و گسست هایی در روابط فضایی آن مشهود است. گسست هایی درنتیجه تلاش در ادغام درون و بیرون و ترکیب دو نظام فضایی مختلف که یکی ابهام و پویایی و دیگری وضوح و تمرکز را القا می کند.
منظر؛ مفهومی در حال تغییر؛ نگاهی به سیر تحول مفهوم منظر از رنسانس تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
33 - 44
حوزههای تخصصی:
منظر، مفهومی نو در ادبیات تخصصی شهر و محیط به شمار می رود. مفهومی که از اروپا وارد ایران شد و امروز در حوزه های متنوع مورد استفاده قرار می گیرد. مفهوم منظر به عنوان گونه ای نوین از واقعیت در جهان، در اروپای دوره رنسانس شکل گرفت و با تغییر جهان بینی انسان غربی تا امروز ابعاد متنوعی از معنا را به خود دیده است. مفهوم چندبعدی منظر که فهم و بیان آن را در ابعاد فلسفی نیز مشکل می نماید اگرچه از جهان هنر آغاز شد اما مرزهای جهان فلسفه را پیموده و با تأثیرپذیری از دستاوردهای نوین بشر در ارتباط انسان با محیط امروز در حوزه برنامه ریزی و طراحی محیط های انسانی به صورت فراگیر مورد توجه قرار دارد. با این وجود مفهوم چندوجهی آن در میان متخصصین و عوام در ایران و جهان عموماً مورد غفلت است. نوشتار حاضر تلاش می کند با ترسیم سیر تحول مفهوم منظر در اروپا از آغاز تاکنون، ابعاد شکل دهنده به این مفهوم چندوجهی را مورد کاوشی محتوایی قرار داده، زمینه شکل گیری مفهوم منظر به صورتی که امروز می شناسیم مورد واکاوی قرار دهد و آینده تحول در مفهوم و حوزه نفوذ آن را ترسیم و پیش بینی کند. در این پژوهش به شیوه کیفی و با روش تحلیل مقایسه ای، مفهوم منظر از دوره رنسانس تاکنون از میان پژوهش های صورت گرفته، نظرات و تعاریف موجود استخراج، طبقه بندی و مورد مقایسه قرار می گیرد. درنهایت با شیوه ای آینده پژوهانه به مفهوم منظر و جایگاه آینده آن در جهان غرب پرداخته می شود. نتایج طبقه بندی و سنجش مفهوم متغیر منظر در اروپا از قرن 15 میلادی تاکنون نشان داد که «منظر» اگرچه پا بر شانه های دوقطبی عین و ذهن و جدا شدن جهان فیزیک از جهان پدیده به مفهوم نگاه فردگرایانه به طبیعت دارد اما با رد این دوقطبی و پذیرش عدم قطعیت جهان به عنوان پدیده ای عینی ذهنی و رابطه ای بین سوژه و ابژه تعریف می شود. در قرن 21 به عنوان حوزه ای نو از دانش مورد توجه و تعریف چهارچوب های علمی قرارگرفته و به عنوان دیسیپلینی رهایی بخش در دوره بحران تک بعد نگری در رابطه انسان و محیط مورد توجه است.
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)؛ مدلی در جهت بهبود فرآیند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
71-78
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر در انواع ساختمان ها با کاربری های گوناگون، آنچه در امر طراحی معماری بیشتر به نظر می آید، تغییرات پس از بهره برداری توسط کاربران می باشد که این تغییرات از نظر عدم رعایت الزامات طراحی و توجه نکردن به تغییرات ابعاد دیگر آن مانند تأسیسات و ... در مرحله پیش از بهره برداری است. در فرآیند طراحی گاه با تغییری ناگهانی مواجه می شویم و با توجه به ساختار سنتی روند طراحی، این تغییر در ابعاد دیگر اعمال نمی گردد و در مرحله پس از بهره برداری خطاهای طراحی، خود را نشان می دهند و تغییرات الزام آور می شود، از این بُعد می توان ارائه مدلی که تغییرات طراحی را دنبال کند و در مرحله ی پیش از بهره برداری به رفع آن ها بیانجامد؛ لازم دانست. مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) با رفع پیچیدگی ها، در مراحل طراحی، تولید و ساخت، تغییرات احتمالی را با یکپارچه سازی اطلاعات ساختمان در دیگر اجزای بنا، پیش بینی کرده و خطاهای پس از بهره برداری و ساخت را کاهش می دهد. هدف کلی پژوهش حاضر، توسعه ی نوعی روش بهبود طراحی معماری در مرحله ی پیش از بهره برداری است؛ با هدف اثربخشی فاکتورهای بهبود دهنده، با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان، طراحی نهایی انجام می گردد. در حقیقت این الگو فرضیات مورد نیاز طراح را در قالب ضعف ها، قوت ها، تهدیدها و فرصت ها به منظور کاهش خطاهای حاضر و بهبود طراحی در آینده ارائه داده و طراح با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان فرآیندهای مرتبط را در قالب نحوه ی پاسخگویی فرآیند ساخت به فشارهای در حال افزایش از جانب پیچیدگی بیشتر، توسعه سریع تر و تداوم پذیری بهبود یافته در قالب فناوری BIM ترسیم می نماید؛ زیرا که فعالیت های سنتی قادر به پاسخگویی این فشارها نمی باشند. امید است با فراگیر شدن روش مدل اطلاعات ساختمان در عرصه ی ساخت و ساز کشور، هزینه های ساخت و استفاده های عملکردی بعدی کاهش پیدا کند و عملکرد بهبود یافته از خطاهای احتمالی در پس از بهره برداری بکاهد.
شناخت عملکردی بازارهای سنتی ایرانی
حوزههای تخصصی:
هدف شناسایی ویژگی های عملکردی بازار ایرانی، به منظور بهره گیری در کاربری های نوین تجاری شهرها است. بازشناسی چگونگی حل مشکل عملکردی در بازارهای ایرانی، و هم چنین میزان کارکرد اصول بازارهای ایرانی در نمایشگاه های موجود، سوال های تحقیق است. روش تحقیق کیفی بوده، که با ابزار مطالعه کتابخانه ای و برداشت میدانی به برداشت عوامل مطلوبیت عملکردی در بازارهای ایرانی پرداخته شده است. ویژگی های پنج بازار تبریز، تهران، اصفهان، یزد و کرمانشاه مورد مطالعه قرارگرفته است. توجه به انسان به عنوان محور طراحی راسته ها، عرض کم راسته برای تاکید بر بعد طولی هر راسته، و نیاز به محل هایی برای استراحت مهم ترین عوامل برای تعدیل خستگی و ملال آور بودن بازدید از نمایشگاه ها بوده است.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر (نمونه موردی: شهرجدیدخلیل شهر)
حوزههای تخصصی:
گسترش تدریجی کالبد شهر به پیرامون و دست اندازی شهر به اراضی روستاهای اطراف، محدودیت ها و زیانهای کالبدی اقتصادی، اجتماعی و محیطی خاص خود را نیز تحمیل می نماید؛ از یکسو ساختار معیشت روستا تحت تأثیر همجواری با شهر به تدریج تغییر ماهیت داده و از مکانی تولیدی به کانونی بی هویت و انگل شهر تبدیل می-شود. این بررسی با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی و با روش توصیفی، به بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از روند تبدیل روستا به شهر خلیل شهر پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی برمطالعات کتابخانه ای و بررسیهای میدانی بوده است. طبق بررسی های انجام شده اکثریت پاسخگویان از لحاظ بُعد اجتماعی و محیطی از ایجاد شهر خلیل شهر راضی و 21/58 درصد از لحاظ بُعد اقتصادی ناراضی بوده اند. بنابراین روند تبدیل روستا به شهر در مورد شهر خلیل شهر در ابعاد اجتماعی و محیطی موفق و در بُعد اقتصادی ناموفق ارزیابی شده است. همچنین با ایجاد شهر خلیل شهر از میزان مهاجرت روستاییان به شهر کاسته نشده است و این روند همچنان ادامه دارد. ایجاد شهر خلیل شهر نتوانسته است از میزان بیکاری کم کند. با ایجاد شهر خلیل-شهر میزان دسترسی ساکنان این شهر و روستاهای تحت نفوذ آن به خدمات بهبود یافته است و پاسخگویان از ارائه خدمات اظهار رضایت کردند. یکی از راهکارهای مهم برای موفقیت روند تبدیل روستا به شهر، ایجاد فرصت-های شغلی مناسب با توجه به پتانسیل های موجود در شهر خلیل شهر می باشد.
ارایه الگوی مفهومی انسجام بخشی شبکه فضاهای شهری و به کارگیری آن در منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه مفهوم فضای شهری به عنوان یک عنصر ساختاری در شهرها، در حال توسعه و گسترش است. فضاهای عمومی را می توان عنصری مهم در نظر گرفت که توانایی افزایش نظم شهری، خلق و حفظ مرکزیت محلی قوی، ارتقاءکیفی محیط زیستی برتر و افزایش حس شهروندی را در اختیار دارند. از طرفی، انسجام شهری همواره از اساسی ترین کیفیت های ساختاری و از اصول و مفاهیم محوری در شهرها بوده است. شبکه منسجم فضاهای شهری ساختار یکپارچه سازمان فضایی یک شهر را نشان م یدهد که در آن نه تنها پیوند و اتصال فرم و عملکرد فضاها مد نظر است، بلکه معنا نیز جایگاه خود را در کل یک سیستم پیچیده شهری پیدا می کند. از این رو فرایند های برنامه ریزی، طراحی و ساخت فضاهای شهری را باید مورد توجه قرار داد تا بتوانند در یافتن راه حل های مفید برای حل مسایل ساختاری در الگوی شهری مثل فقدان انسجام در شهرها که شامل تجزیة مکانی در آنها می شود کمک کننده و مفید باشند. در این راستا هدف پژوهش، شک لدهی الگوی مفهومی از شبکه منسجم فضاهای شهری در فرآیند تصمیم سازی است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار شهر، رشد و ترقی حیات اقتصادی-اجتماعی و شکوفایی شهر را در پی خواهد داشت. لذا پژوهش حاضر در پی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر شبکه فضاهای منسجم شهری از یکسو و ارایه الگوی مفهومی در شک لدهی آن از سوی دیگر است. پژوهش از نوع اکتشافی-تبیینی بوده و در فرآیند تصمیم سازی آن، از مقایسه تحلیلی استفاده شده است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایه های فکری تحقیق است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که فضاهای شهری در یک منطق شبکه ای جای دارند که جهت ایجاد انسجام فضایی شاخص ههای اجتماع پذیری، کالبدی، معنا، عملکردی هر فضا با خود و سایر فضاها از طریق شاخصه های انسجام از جمله امتزاج، پیوستگی، سلسله مراتب، سازمند و ... یکپارچه می شوند.
مفهوم منظر با تأکید بر نظر صاحبنظران رشت ههای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه منظر با مفاهیم پیچیده عینی و ذهنی و ابعاد گسترده فیزیکی و غیر فیزیکی همواره محل بحث صاحبنظران و نظری هپردازان حوزه های فکری مرتبط با محیط زیست، جغرافیا، طراحی شهری ، معماری منظر و سایر رشته های وابسته بوده و به همین علت، تعاریف متنوع و رویکردهای متفاوت به موضوع منظر از سوی آنها مطرح شده است. در این راستا گاه سعی شده تا با گزینش نظریات صاحبنظران خارجی به تعریف منظر پرداخته یا گاه دریافت خود را از منظر به مثابه تعریفی خود بنیاد از آن در نظر گرفت هاند. ارتباط انسان و محیط و تعامل بین این دو عنصر در مباحث منظرین، روابط پیچیده ای را در تعاریف منظر به وجود آورده است. گاه تعریف منظر را به سمت و سویی زیس تمحیطی سوق داده که با نگاهی اکولوژیک به آن توجه شده است ، گاه آن را عینیتی فارغ از انسان و ذهن او در نظر گرفته و گاه منظر را ذهنیتی مجرد تلقی کرده است. پیچیدگی وجوه عینی و ذهنی منظر باعث شده رشته های علمی که در جهان دو قطبی دکارت به وجود آمده و رشد کرده اند، منظر را به مفهومی تک بعدی تنزل داده و آن را به طور انتزاعی در وجوه عینی یا ذهنی جستجو کنند. تعاریف تصریح شده همواره بهترین شاخص و عیار برای ارزیابی نوع نگاه متخصصین به موضوع و نوع رویکرد آنهاست. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با گردآوری و دسته بندی اسناد کتابخانه ای شامل تعاریف داخلی و خارجی منظر در حوزه های و رشته های مختلف و تحلیل کیفی آنها به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی مفهوم منظر و شناخت رویکردهای مواجهه با آن دست یابد.
بررسی میزان رضایت مردم آسیب دیده شهر بروات از بازسازی پس از زلزله سال 1382 بم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵۸
۱۱۶-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
زلزله بم و بروات یکی از مخرب ترین زلزله های ایران محسوب می شود که تلفات سنگینی به جای گذاشته است. اگرچه پس از جنگ شهرهایی چون خرمشهر و آبادان بازسازی شدند ولیکن این بازسازی به عنوان اولین بازسازی شهری ناشی از سوانح طبیعی (زلزله) محسوب می شد که ابهامات و سؤالات فراوانی پیرامون بازسازی منطقه آسیب دیده پیش روی مسئولین قرار می داد. از این رو عملکرد مدیریت بازسازی در فرایند تأمین مسکن آسیب دیدگان، تا حدود زیادی متفاوت تر از سوانح پیشین بوده است. همین امر باعث شده است تا لزوم تجزیه و تحلیل عملکرد مدیران بازسازی بم پس از زلزله بم مورد تأکید قرار گیرد و نقاط قوت و ضعف برنامه بازسازی، از طریق سنجش رضایت آسیب دیدگان، تجزیه و تحلیل شود. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر میزان رضایت آسیب دیدگان شهر بروات از عملکرد مدیران در بازسازی می پردازد. در این مقاله پس از ارائه چارچوب نظری تحقیق، شاخص هایی که می تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی رضایت آسیب دیدگان در نظر گرفته شود (بر اساس تجارب بازسازی های گذشته)، استخراج شده است و فرضیات تحقیق بر مبنای آن بنا نهاده شده است. با بررسی میزان و نحوه عملکرد مدیران بر شاخص های مذکور، میزان رضایت آسیب دیدگان سنجیده شده است. بدین منظور با استفاده از مطالعات میدانی، همبستگی بین شاخص ها و رضایت از عملکرد مدیران بازسازی مورد بررسی قرارگرفته که در نهایت، همبستگی بالایی در اکثر شاخص ها حاصل شده است. معنا دار بودن هر یک از فرضیات تحقیق، مورد آزمون قرار گرفته و در نهایت مشخص شد که تقریباً رضایت قابل قبولی (از مدیران بازسازی) در فرایند بازسازی بروات وجود دارد و مدیریت بازسازی با وجود تمام مشکلات و کمبودها توانسته رضایت (نسبتاً خوب) بازماندگان را کسب نماید.
مؤلفه های فرهنگی تأثیرگذار بر شکل گیری شهر اردبیل در دوره صفویه
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای فرهنگی دوره صفویه بر شکل گیری شهرها با تأکید بر شهر اردبیل تدوین گردیده است. در دوره صفوی به دلیل وجود پایگاه مقتدر سیاسی، اجتماعی و آزاد اندیشی، زمینه بسیار مستعدی برای گسترش شهر اردبیل فراهم شد. در این راستا با استفاده از مدل مفهومی کانتر، ابتدا مولفه های مکان تحلیل شده، سپس ویژگی های شهرسازی دوران صفویه و الگوها و عوامل فرهنگی موثر بر شکل گیری فرهنگ شهر اردبیل در دوره صفویه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که در شکل گیری فرم شهرها دو دسته از عوامل تأثیر بسیار زیادی دارند. دسته اول مربوط به عوامل فیزیکی(مکان) و قابل رویت مانند ویژگی های فرهنگی، اقلیم و جغرافیا است. دسته دوم مربوط به عوامل غیر فیزیکی و ناملموس مانند عوامل مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است. گسترش فرهنگی شهر اردبیل از گذشته تا کنون از الگویی منطقی پیروی کرده است و در دوران صفویه الگوها و اصولی همچون اصطلاحات عرفانی و صوفی گری، همبستگی قومی و خانوادگی، تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی، رفاه و تفریح مردم باعث شکل گیری محله های این شهر شده؛ و همچنین ابعاد فرهنگی و مکانهای شهری از جمله بازار به عنوان مرکز عملکردی مقررات و آیین حسبه، بقعه شیخ صفی به عنوان هویت بخش و مرکز تقدس و مسجد جمعه مکانی برای شرعیت بخشی به شهر در ایدئولوژی شکل گیری فرم شهر تأثیرگذار بوده است.
عوامل کالبدی مؤثر بر ادراک تراکم در محیط های مسکونی، نمونه موردی: محلات مسکونی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، در اغلب کشورهای توسعه یافته، توسعه متراکم به عنوان راهبردی برای دستیابی به پایداری اجتماعی موردتوجه دست اندرکاران قرار گرفته است. این در حالی است که در کشورهای درحال توسعه، مناطق متراکم شهری عمدتاً حاصل نگرش اقتصادی به محیط های مسکونی بوده و با هدف اسکان جمعیت بیشتری در یک مکان به وجود آمده اند. هرچند تراکم به عنوان معیاری کمّی بر میزان فشردگی واحدهای مسکونی و جمعیت ساکن در آن ها دلالت می کند، در عمل، شرایط زندگی ساکنان، ازجمله شرایط زندگی اجتماعی، امنیت در فضاهای مشترک و همچنین شیوه ادراک محیط را تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو علاوه بر کمیّت، توجه به تأثیرات ذهنی و وجوه دیگر تراکم، از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان میزان تراکم موجود در محیط را نه بر مبنای تراکم های عددی آن محیط، بلکه براساس قضاوت ذهنی ادراک می کنند. این ادراک و قضاوت ذهنی، به نشانه ها و عواملی وابسته است که عوامل کالبدی از مهم ترین آن ها به حساب می آیند. با شناخت این نشانه ها و اولویت بندی و طراحی در جهت کاهش آثار منفی آن ها، می توان از تأثیرات منفی تراکم های مسکونی بالا کاست. این تحقیق با هدف توسعه دانش طراحی در خصوص شیوه انتظام واحدهای مسکونی، بعد کمّی کیفی تراکم را موردتوجه قرار داده و ازطریق مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با صاحب نظران، تنظیم پرسش نامه و پیمایش در سه محدوده مشابه به لحاظ پایگاه اجتماعی اقتصادی ساکنان، تراکم مسکونی و تراکم جمعیتی در شهر مشهد، به مطالعه مهم ترین عوامل کالبدی مؤثر بر ادراک تراکم می پردازد. از تحلیل داده های حاصل از 110 پرسشنامه تکمیل شده، با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی، هشت عامل استخراج گردید که فاصله و ارتفاع ساختمان ها، دید از درون واحدهای مسکونی و اشراف، از مهم ترین آن ها به حساب می آیند. نتایج نشان می دهد ادراک تراکم در محیط های مسکونی وابسته به پیکره بندی توده و فضا، انتخاب گونه مسکن و شیوه انتظام اجزا و فضاهای باز مشترک در مجموعه هاست.
بهره گیری از مصالح بومی–سنتی به منظور بهینه سازی مصرف انرژی حرارتی ساختمان، نمونه موردی: بافت مسکونی-تاریخی بیلند گناباد
حوزههای تخصصی:
مصرف بیش از حد انرژی های فسیلی موجب گرم شدن زمین و خسارات جبران ناپذیری بر محیط زیست جهان شده است. با این فرض که معماری بومی کمترین اثر مخرب را بر اکوسیستم و محیط زیست دارد. و معماری بدون توجه به اقلیم و شرایط بومی مشکلات خاصی را برای ساکنین بناها بوجود آورده است. این پژوهش با رویکرد بهره گیری از مصالح بومی(خشت) سعی در بهینه سازی مصرف انرژی دارد و در این راستا به بررسی نمونه های یکسان(بلحاظ موقعیتی و کاربران) در محیط بومی گرم و بیابانی(گناباد) با مصالح مصرفی متفاوت پرداخته است(نمونه اول خشت، نمونه دوم آجر و نمونه سوم خشت بهینه) تا به استناد نتایج حاصله بهینه سازی انرژی با بومی سازی به وسیله نرم افزار دیزاین بیلدر اثبات شود. این پژوهش با روش ترکیبی انجام شده است و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در پایان با بررسی نمونه ها در نرم افزار دیزاین بیلدر لایسنس 4.2.0.054 نتیجه مقایسه سه نمونه به اختصار بصورت زیر حاصل شده است:
نمونه اول و دوم: در نمونه دوم(مصالح غیربومی) (kwh) 14.5% افزایش مصرف انرژی سرمایشی و (kwh) 21.96% افزایش مصرف انرژی گرمایشی وجود دارد.
نمونه اول و سوم: اختلاف مصرف در ساختمان با خشت قدیم و خشت پیشنهادی در انرژی سرمایشی (kwh) 9.8% و گرمایشی (kwh) 17.3% می باشد.
نمونه دوم و سوم: اختلاف مصرف در ساختمان غیربومی با نمونه پیشنهادی در انرژی سرمایشی (kwh)23% و گرمایشی (kwh)35.5% می باشد. بنابر نتایج پیشنهاد می شود با کاربرد مصالح بومی ساختمان سازی آتی به بهینه سازی انرژی که هم صرفه اقتصادی دارد و هم در این بحران انرژی، کاهش مصرف سوخت فسیلی را، بیانجامد.