فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه خلوت و فضای شخصی به عنوان هاله ای نامرئی، کمتر مورد توجه طراحان در معماری خانه های عصر حاضر قرار گرفته است. دقت در معماری ایرانِ پیش و پس از اسلام نشان می دهد که چنین فضاهایی همواره به عنوان یک مکان خصوصی در برخی بناهای با کارکرد خاص وجودداشته است. اعتقادات ریشه دار در عرفان شرقی و آئین ها و مسالک مختلف در ایران موجب شده که داشتن یک حریم شخصی برای خلوت یکی از عناصر مهم در معماری ایرانی باشد. در معماری تمدن اسلامی مشاهده می کنیم که به طور خاص در بعضی بناهای اجتماعی مثل مسجد، خانقاه یا مدرسه، مکان هایی به این امر اختصاص داده شده است. مکان هایی که به زاویه یا گوشه یا خلوتخانه نیز شهرت دارند که "ساکلان الی الله" در آنها جای گیر می شدند و برای انجام عبادات خویش مثل اعتکاف یا چله نشینی به سر می برده اند. در این پژوهش سعی بر آن است ضمن مروری بر تعاریف مختلف خلوت، انواع آن و بعضی نظریه ها در این حوزه، به بررسی این مفهوم در حوزه ی فرهنگ اسلامی و دو نسبت جدید«خلوت با خویشتن»و«خلوت با خدا» پرداخته شود. همچنین با بررسی معماری خانه های سنتی که با وجود شفافیت و محرمیت، فضای خصوصی نیز در آنها رعایت شده به عنوان تکنیکی جهت بهبود کیفیت معماری عصر حاضر می تواند مورد توجه قرار گیرد.
گیوه سازی
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-سینما و معماری
شارباغ ایرانی، جایگاه باغ ایرانی در منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای سنتی ایران، ریتم قرارگیری دانه های شهری بسته به شیوه تأمین آب شهرها شکل گرفته است. در این میان باغات ایرانی نقشی کلیدی در شکل گیری پیکره شهر و منظر شهرهای سنتی داشته و عامل پیوستگی دانه های معماری، زیرساخت های سبز و اندام های طبیعی شهر به شمار می رود. سه عامل آب، گیاه و دانه های معماری ساختار و پیکره شهرهای سنتی ایران را شکل داده است. پژوهش حاضر «شارباغ» ایرانی یا همان باغ شهر ایرانی را مورد مطالعه قرار می دهد و به دنبال کشف رابطه میان این سه عامل در شکل گیری منظر پایدار شهرهای سنتی و جایگاه باغ ایرانی به عنوان عنصر کلیدی در شکل گیری باغ شهرهای ایران می باشد. حاصل تعامل این سه عامل، شکل گیری ساختار شهر و ایجاد کمربندی سبز اطراف شهرها به واسطه باغات و مزارع و تبدیل دانه های معماری به دانه های سبز به واسطه حیاط باغ ها و خانه باغ های شهری است. نتیجه این اندیشه ایجاد یک میکروکلیمای مناسب در مایکروکلیما و بستری نامناسب است. از طرفی این عناصر در ترکیب و تعاملی پایدار منظری پایدار را ایجاد کرده اند که در آن نه تنها بهره وری کامل از طبیعت به واسطه انسان انجام شده بلکه حیاتی جاودان به شهرهای سنتی بخشیده است. روش تحقیق در این پژوهش به گونه اکتشافی، مبتنی بر مشاهدات میدانی و عکس های هوایی و ماهواره ای می باشد. نتایج حاکی از آن است که منظر شهرهای سنتی ایران در ترکیبی کاربردی از آب، گیاه و دانه های معماری شکل گرفته که علاوه بر ایجاد محیطی مطلوب در شهر و در خانه ها ریتم مناسب و منحصر به فردی را به هر شهر داده که در عین زیبایی، کاربردی نیز است.
پدیدارشناسی دیوار در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر باغسازی ایرانی، محصولی از فرهنگ و تمدن ایرانیان است که عناصر و اصول آن به اندازه کافی شناخته نشده است. غیر از خیابان اصلی یا جوی آب روان، باغ ایرانی از عناصری تشکیل می شود که باید هویت و نقش آن ها در ایجاد مفهوم باغ بازشناسی شود. دیوار محوطه، که در همه نمونه های اصیل باغ ایرانی تکرار می شود، از آن دست عناصری است که میان ساده اندیشی عملکردی با پیچیدگی فرهنگی نمادین سرگردان است. مطالعه دیوار به مثابه یک «پدیدار» تا حدی از اسرار ماهیت و نقش آن در تولید سبک باغ ایرانی رمزگشایی می کند. دیوار، عنصری چند مفهومی است که به کارگیری آن برای محصور کردن باغ، فارغ از فواید کارکردی آن، نقش ارزنده ای در ایجاد معنا و هویت ایرانی باغ دارد؛ چه، باغ ایرانی عرصه ای برای تأمل در طبیعت و نظر بر آیات هستی است. این عرصه با توجه به خصوصیات ذهن مخاطب و ظرفیت های منظر (و فضا) نیاز به رعایت آداب خاصی دارد که دیوار از زمره مهم ترین آن هاست.
شناسایی راهبردهای طراحی منظر فضاهای شهری به منظور ارتقاءکیفیت محیط (مورد مطالعه: هسته مر کزی شهر مهاباد)
حوزههای تخصصی:
هدف ازتحقیق حاضر ارائه راهبردهایی برای طراحی منظر در هسته مرکزی شهر مهاباد به عنوان شناسنامه واقعی شهرها است و همچنینشناختقابلیّت هاوتنگناهایداخلیبافتدر هسته مرکزی، فرصت هاوتهدیدهایبیرونیودرنتیجهتحلیلوامکان سنجیبهره مندیازفرصت های توسعه ای وارتقاءزیست،سکونت وفعالیت ها دربافتقدیموهستهمرکزیشهر مهاباد می باشد. اینپژوهشازنوع کاربردیبوده و برای جمع آوری اطلاعات از سه روش، میدانی (تکنیک Placecheck)، تکنیک سوات (swot) وکتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) وهمچنین پایگاه هاى شبکه اى پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردیده است. در روش میدانی با استفاده از تکنیک (Placecheck)،(در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح ودر بین مردم پخش شده است وپس از ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار داده شده است، و در تکنیک (swot)،در این روش به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل ونقل- ترافیک، اقتصادی وادراکی وبصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است.نتایجتحقیقنشانمی دهداولویّتاولبرایبرنامه ریزیراهبردی طراحی منظر دربافتقدیم جهتاستراتژیرشدوتوسعهاست،بهطوریکهاینراهبردشاملارتقاء کیفیتکالبدی فضایی،ارتقاء کیفیتمحیطی،ارتقاء کیفیتاجتماعی-فرهنگی و زیرمجموعه های آن به صورت جداولی در انتها اورده شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت محیط در هسته مرکزی شهر مهاباد معیارها و زیر معیارهای طراحی ارائه می دهد.
شاخص های تأثیرگذارِ اصالت بخش در بازآفرینی خانه صدقیانی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
91 - 108
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: گواهی تاریخی بودن آثار و بناهای تاریخی بر اصالت استوار است؛ اگر بازآفرینی اثر بر پایه حفظ اصالت اثر صورت نگیرد هویت تاریخی آن خدشه دار می گردد و دیگر نمی توان آن را یک اثر تاریخی دانست؛ از این رو در جریان بازآفرینی بناهای تاریخی از جمله، خانه صدقیانی تبریز -از دوره قاجار و پهلوی- در نظر گرفتن شاخص های تأثیرگذارِ اصالت بخش، لازم و ضروری به نظر می رسد. سوال تحقیق: مولفه های بازشناخت اصالت در حوزه مرمت از میراث فرهنگی و شاخص های تأثیرگذارِ حفظ اصالت در بازآفرینی خانه صدقیانی تبریز کدام است؟ هدف تحقیق: پژوهش حاضر از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد و منشورهای بین المللی و دیدگاه های صاحب نظران در پی دست یافتن به سطحی از شناخت و تعیین وجوه و ابعاد اصلیِ اصالت در مرمت اثر و ارزیابی و بررسی آن در بازآفرینی خانه صدقیانی تبریز می باشد. روش تحقیق: روش تحقیق از نوع تحقیق کاربردی و به صورت کیفی و راهبرد تحلیل محتوا بوده و در دو بخش کلی ادبیات نظری و پیمایش های میدانی انجام یافته است. در بخش ادبیات نظری با استفاده از گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی در جهت واکاوی موضوع اصالت در بازآفرینی بناهای تاریخی، اطلاعات مربوط به بنیان های نظری تحقیق با مطالعه منابع متعدد به دست آمده و شاخص های اصالت بخش، از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد و کنوانسیون های بین المللی در کنار بررسی دیدگاه های صاحب نظران جمع بندی گردید. در ادامه با انتخاب خانه تاریخی صدقیانی تبریز بعنوان نمونه موردی، حفظ اصالت اثر در جریان بازآفرینی آن، مورد تطبیق با شاخص های بدست آمده مبانی نظری قرار گرفت. نتیجه گیری: مولفه های هشت گانه اصالت در تطبیق تحلیلیِ شاخص های اصالت در بازآفرینی بناهای تاریخی، استخراج و در فرایند بازآفرینی خانه تاریخی صدقیانی تبریز مورد بررسی قرار گرفت.
تکنولوژی معماری و ابهام فلسفی
منبع:
منظر بهمن ۱۳۸۸ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تکوین یک پیاده راه؛ مؤلفه های کالبدی یا رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
40 - 49
حوزههای تخصصی:
فضای شهری تنها یک مفهوم کالبدی نیست، بلکه کنش تعاملات شهروندی و فعالیت های شهری را نیز در بر می گیرد و در حقیقت با حضور انسان و فعالیت اوست که معنا می یابد. پیاده راه به عنوان یکی از فضاهای شهری نقش مهمی در ارتقای فعالیت های اجتماعی - فرهنگی جامعه ایفا می کند. حرکت عابر پیاده در پیاده راه ها، به واسطه طراحی مناسب و شناختِ مبتنی بر جنبه های منظرین شهر، موجب افزایش ادراک، ارتقای هویت و احساس تعلق به محیط و زیبایی می شود. یکی از تحولات اخیر در گرایش های جدید شهرسازی جهان، توجه به حرکت پیاده و نیازهای او به عنوان یک موضوع فراموش شده مهم شهری است. این مقاله بر آن است تا با معرفی خیابان پرنسس (Princes Street) در شهر ادینبورگ، عوامل مؤثر بر کارآمدی این خیابان را به عنوان یک خیابان پیاده مدار بیان کند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که با مراجعه به سیر تاریخی و تحولات خیابان پرنسس، روند تغییرات و عوامل مؤثر بر شکل گیری این محور را به عنوان پیاده راه بررسی کرده است. در نتیجه مهم ترین مؤلفه برای پیاده راه کردن را حضور فعال افراد و پیاده راه شدن را عاملی برای تسهیل در رفت وآمد و امنیت افراد بیان می کند و با درنظر گرفتن این مؤلفه در هر پیاده راه نحوه شکل گیری آن را به دو صورت پیش نیاز و پس نیاز در نظر می گیرد.
چگونگی حضور نور طبیعی در معماری سنتی ایران، نمونه موردی خانه عامری ها کاشان
حوزههای تخصصی:
در معماری سنتی ایران، نور طبیعی که به عنوان تنها منبع روشنایی روز بوده، به تأمین روشنایی محدود نشده و از نظری کیفیت بصری و زیبایی فضا نیز مورد توجه معماران بوده است. یکی از نمونه های خوب بازی نورپردازی طبیعی در معماری ایرانی را می توان در خانه های سنتی با فضاهای متفاوت آن یافت. وجود بازشوهای متنوع دیواری و سقفی در این نوع معماری شاهد این ادعاست. در این مقاله با اندازه گیری میدانی و شبیه سازی کامپیوتری، تلاش می کند تا با نحوه توزیع نور و میزان آن از طریق نورگیرهای قدیمی، در فضاهای مختلف خانه آشنا شده و ویژگی نورپردازی تعدادی از فضاهای منتخب این خانه که از نظر شکل هندسی فضا، وضعیت و موقعیت نورگیر، محل قرارگیری در مجموعه و کاربری فضا متفاوت هستند، بررسی شده و رابطه بین تصمیمات طراحانه معمار و کیفیت نورپردازی فضا معرفی می گردد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در معماری مسکونی خانه های سنتی ایران، نور روز در کلیه تصمیمات طراحی اعم از انتخاب فضاهای پر و خالی، تناسبات و ابعاد حیاط ها و اتاق ها، جهت گیری هر فضا نسبت به خورشید، میزان دید هر فضا به حیاط و آسمان، عمق هر فضا و شکل و موقعیت نورگیر آن، اهمیت هر فضا از نظر دسترسی و کاربری و غیره نقش تعیین کننده ای داشته و یکی از مهم ترین ارکان طراحی محسوب می شده است راهکارهای طراحانه به کار رفته در این شیوه از معماری، امروز هم می تواند راهگشا و الهام بخش معماران معاصر باشد و امکان بهره مندی هر چه بیشتر از نعمات نورپردازی طبیعی درخانه و کاشانه مردم را فراهم کند.
عصر آیکُنها
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش مدیریت رشد کلانشهرها در جهت نیل به توسعه پایدار (نمونه موردی: محله کیانپارس اهواز)
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر صنعتی شدن کشورها، افزایش چشمگیر جمعیت انسانها و نابودی و تخریب مراتع و جنگلها را به دنبال داشته و از سوی دیگر به لحاظ رشد چشمگیر جمعیت ناگزیر به توسعه در سطح، ارتفاع و عمق شده است. همزمان با رشد شهرها و گسترش شبکه های ترافیکی و کمبود فضاهای باز، ناکافی بودن زیرساختهای شهری و آلودگی های زیست محیطی نیز افزایش می یابد. یکی از مسائل مورد توجه امروز کلانشهر ها، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است. لکن طراحی شهری عمودی به عنوان یک نظریه جدید در راستای حل مشکلات شهری ناشی از کمبود زمین، خصوصا در کلانشهرها در عصر حاضر در حال بررسی است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر بلندمرتبه سازی در رشد قطب های شهری، مزایا و معایب آن و بازتاب رشد روز افزون ساخت و ساز در اقتصاد شهری، اجتماع و توسعه پایدار در محله کیانپارس اهواز، به عنوان سوال اصلی پژوهش مسئله گشایی می شود.
بررسی مفهوم بیوفیلیا (طبیعت دوستی) و گرایش خلّاق به طبیعت در هنر لندآرت
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
1-22
حوزههای تخصصی:
لندآرت به عنوان گرایشی جدید در پی جریان های هنری کمینه گرا و مفهومی در دهه 1960 میلادی شکل گرفت. همان نام آشنایی که در نهاد خود، در جستجوی خلق آثاری متفاوت از گذشته و درعین حال دستیابی به وحدت طبیعت بود؛ هنری که هنرمند را در تعاملی متعالی با سرشت و درونیات خود که بنا به فطرت در پی دستیابی به ماهیت خلاقیت وجودی در طبیعت است، قرار می داد. از سویی دیگر، نظریه بیوفیلیا، برای اولین بار توسط «ادوارد او. ویلسن» از اساتید زیست شناسی دانشگاه هاروارد در کتاب او به نام بیوفیلیا در سال 1984 چاپ شد. از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. از سویی دیگر، به نظر می رسد که بهترین تحلیل خلاقیت و ادراک انسان در محیط طبیعی را می توان با یافته های علوم اداراک و شناخت محیط در هنر زمین آرایی (لندآرت) مرتبط دانست و نوعی کالبدشکافی و جستجوی پیوند و این همانی انسان، خلاقیت و طبیعت (محیط) را در آن مشاهده کرد. روش تحقیق پژوهش حاضر، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که لندآرت دیدی جدید از رابطه خلاق با طبیعت ایجاد می کند و راهکارهایی نو برای همزیستی با طبیعت و محیط اطراف در اختیار قرار می دهد؛ چراکه اثار لندآرت، گاه در مسیر احیاء و بازآفرینی محیط های آسیب دیده قرار می گیرد؛ لذا، برای نمونه، زیست بوم های آسیب دیده را به روش ها و میانجی های هنری و زیباشناختی احیاء و بازآفرینی می کند و لذا لند ارت برخلاف سمبولیسم کهن و احیای اسطوره ها در نقطه مقابل محدودیت های ناشی از دنیای عملکردگرا و منطق گرا قرار می گیرد.
تبلور احساس در بلور شیشه
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی جایگاه مبحث انرژی در سیستم برنامه ریزی شهری آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به کنترل مصرف انرژی در مقیاس های متفاوت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نگاه جامع تر به برنامه ریزی شهری می تواند در راه رسیدن به این هدف بسیار مؤثر باشد. کشور آلمان به عنوان یکی از کشورهای موفق در زمینه بهینه سازی مصرف انرژی در مقیاس معماری و شهرسازی در جهان مطرح است. شناسایی اصول سازمانی و کاربردی این کشور در مقیاس برنامه ریزی شهری می تواند راهگشای مناسبی برای فعالیت های مشابه در کشور ایران باشد. به منظور دستیابی به نتیجه مناسب، ضرورت دارد مشکلات و نقاط ضعف بهینه سازی مصرف انرژی در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش مقایسه تطبیقی در بررسی نمونه موردی است. در این روش از ابزار مطالعه منابع کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات از منابع معتبر اینترنتی استفاده شده است. پس از جمع آوری اطلاعات و بررسی نمونه های مشابه، ساختار برنامه ریزی شهری در دو کشور آلمان و ایران معرفی شده است. در یک مقایسه تطبیقی علل عدم موفقیت این ساختار در ایران بیان می شود و نظریه های پژوهش تدوین می شوند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که تفاوت های اصلی برنامه ریزی شهری در ایران و آلمان را در می توان از یک سو در ساختار برنامه ریزی شهری و مشارکت سازمان های مردم نهاد، و از سوی دیگر فقدان مباحث مربوط به مصرف بهینه انرژی در اسناد تهیه طرح های شهری بررسی کرد. همچنین در مقیاس جامع و کلان برنامه ریزی انرژی، می توان عدم وجود یک برنامه جامع جهت هماهنگی کلیه نهادهای متولی انرژی در ایران را یکی از دلایل ناکارآمدی فعالیت های مرتبط با برنامه ریزی انرژی دانست. با بررسی این موارد ضمن معرفی چارچوبی برای تقویت ابعاد بهینه سازی مصرف انرژی در ایران، سعی بر این بوده تا در جهت رفع نواقص، سازمان دهی بهتر و تصمیم سازی مناسب در ساختار برنامه ریزی شهری کشور گام برداشته شده و زمینه لازم برای پژوهش های آتی فراهم شود. به همین منظور چارچوبی برای ادامه پژوهش در حوزه شهرسازی و انرژی با تأکید بر تجارب کشور آلمان ارایه شده که می توان آن را برای مطالعه تجارب سایر کشورهای پیشرو در امر بهینه سازی مصرف انرژی نیز به کار برد.
ارزیابی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدل های AHP و TOPSIS (شهرستان های زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار)
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم تمرکز شدیدی بین مناطق وجود دارد که باعث عدم تعادل شده است. درنتیجه این سیاست، تعداد محدودی از مناطق توسعه می یابند و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می نمایند. ایجاد توازن و هماهنگی در سازماندهی شهری، از مصادیق بارز توسعه یافتگی به شمار می رود. در این مطالعه برای شناسایی و تعیین رتبه توسعه یافتگی 4 شهرستان زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار؛ با استفاده از آخرین اطلاعات سالنامه آماری استان (سال 1390) 15 شاخص در بخش های کشاورزی، آموزشی و بهداشت و درمان موردمطالعه قرارگرفته است. هدف از این مطالعه، ارزیابی سطح توسعه شهرستان های بزرگ استان است. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی است و با استفاده از آمار، مقایسه ای بین 4 شهرستان انجام شده است. وزن شاخص ها با بهره گیری از روش AHP تعیین شد، سپس سطح توسعه ای 4 شهرستان به تفکیک 3 بخش، با روش TOPSIS رتبه بندی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، در بخش های آموزشی و بهداشت و درمان، زاهدان رتبه اول را داراست و در بخش کشاورزی نیز زابل در سطح اول قرار دارد. همچنین چابهار در بخش های بهداشت و درمان و کشاورزی و ایرانشهر در بخش آموزشی کمتر از دیگر شهرستان ها توسعه یافته اند. تحلیل نتایج نشان می دهد که امکانات و خدمات به صورت هماهنگ و متعادل در سطح استان پخش نشده و از پتانسیل های موجود استان استفاده کافی نمی شود.
کاوش الگوی مفهومی سنجش انسجام فرم و ساختار کالبدی شهر و تبیین اصول آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
63 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسجام به عنوان کیفیتی ضروری در حیات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهرها، در دوره مدرن کمتر مورد توجه شهرسازان بوده است. تا آن جا که پراکندگی و زوال بافت کالبدی شهرها و به ویژه کلان شهرهای کنونی را می توان نتیجه عدم توجه به این کیفیت در برنامه ریزی و طراحی شهرهای معاصر دانست. یکی ازدلایل مهم این کم توجهی وجود رویکردهای مختلف در مطالعه فرم، ساختار و نبود یک رویکرد یکپارچه و معیارها و اصولی است که بتوان براساس آن میزان انسجام فرم و ساختار را ارزیابی کرد. هدف و سؤال اصلی تحقیق: بنابراین این تحقیق به دنبال استخراج معیارها و اصول سنجش انسجام فرم کالبدی و تدوین چارچوب ارزیابی آن است. در این راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که اصول مشترک میان رویکردها و نظریه های مختلف در ارتباط با انسجام فرم کالبدی چیست و این رویکردها، رابطه منسجم میان عناصر سازنده فرم را چگونه تعریف می کنند؟ روش تحقیق: در این راستا این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی جهت بیرون کشیدن مفاهیم مستتر از داده های متنی پراکنده (از رویکردها و نظریه ای که به انسجام فرم و ساختار اشاره داشته اند)، استفاده کرده است و در نهایت با دستیابی به سطوح انتزاعی تری از متون، به یک مدل یا چارچوب نظری که نظم های نهفته و الگوهای تکرارشونده در متون را نشان می دهد، رسیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد سه عنصر اصلی فرم، شامل خیابان، کاربری و ساختمان در ایجاد انسجام نقش مؤثری دارند و خیابان مهم ترین عنصر در اتصال و پیوند دو عنصر دیگر است. همچنین اختلاط و تنوع در کاربری و ابعاد و اندازه در ساختمان معیارهای مهمی در سنجش انسجام فرم شناخته می شوند. از طرفی اتصال و پیوند به عنوان مهم ترین معیار برای ایجاد انسجام، بایستی براساس دو اصل اساسی مقیاس و سلسله مراتب، شکل گیرد تا باعث شود عناصر فرم در بخش های ساختاری مختلف (کانون، محور اصلی و پهنه) به طور منسجم به یکدیگر اتصال و پیوند یابند.
آسایش در خانه؛ مطالعه موردی: خانه تاریخی بهنام تبریز
حوزههای تخصصی:
بشر از دیرباز در پی تأمین آسایش حداکثری برای خود بوده است و راهکارهای گوناگونی در جهت دست یابی به آسایش به کار بسته است. در این بین، مسکن به عنوان مکان وقوع زندگی باید گستره وسیعی از کیفیات را داشته باشد تا انسان در آن به آسایش و آرامش برسد. مقاله حاضر در پی آن است که با مرور مطالعات انجام یافته در ارتباط با خانه و خانه های سنتی، به بررسی ساختار فضایی-کالبدی معماری خانه های سنتی با تأکید بر خانه بهنام تبریز بپردازد و راهکارها و اصول به کار گرفته شده در ایجاد آسایش در خانه را تفسیر و تحلیل کند. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و متکی بر پژوهش موردی می باشد و برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، برای نیل به آسایش در خانه های سنتی به طیف وسیعی از نیازهای جسمی و روانی انسان پاسخ داده شده است که مهمترین آن ها عبارتند از؛ نیاز به آسایش فیزیکی(موقعیت و دسترسی، استحکام سازه ای، تعداد و ابعاد فضاها و ...)، آسایش حرارتی(گرمایش و سرمایش)، آسایش بصری(نور و روشنایی، حریم و محدوده بصری)، تهویه و کیفیت هوا، آسایش صوتی. علاوه بر این، توجه به نیازهای اجتماعی و الگوهای فرهنگی زندگی، خلوت و حس تعلق به مکان و نیاز های معنوی همانند نیاز به پرستش، کمال، زیبایی، عدالت و غیره در ایجاد آسایش و علی الخصوص آسایش روانی در خانه تأثیر بسزایی داشته اند. در نهایت توجه به این نکته ضروری است که آسایش جسمی و روانی در خانه سنتی، در راستای یکدیگر و تحت تأثیر دیگر شرایط آسایش فراهم شده است. نتایج بررسی خانه بهنام تبریز به عنوان نمونه مورد مطالعه حاکی از آن است که این خانه با تکیه بر منابع طبیعی و امکانات در دسترس و با سازمان فضایی و کالبدی متناسب با منطقه توانسته با ارضاء نیازهای جسمی و روانی، حد قابل قبولی از آسایش را برای ساکنان خود فراهم کند.
قلعه منصور کوه
حوزههای تخصصی: