فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
83 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: نهاد وقف تحت تأثیر وجود بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) نقشی جدی در سازمان فضایی شهر مشهد در ادوار مختلف به خصوص عصر صفوی داشته است لیکن، این موضوع به دلیل دشواری در بازنمایی سازمان فضایی شهری اعصار گذشته کمتر بررسی شده است.اهداف پژوهش: پژوهش حاضر قصد دارد با بازنمایی سازمان فضایی شهری در عصر صفوی و بررسی موقوفات شهر مشهد در این دوره، به تبیین تأثیرات نهاد اجتماعی-اقتصادی وقف بر سازمان فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: ابتدا با استفاده از نقشه ها، اسناد و کتب تاریخی نقشه سازمان فضایی شهری مشهد در عصر صفوی ترسیم شده و در گام بعد با بررسی منابع و وقفنامه های تاریخی، 45 موقوفه قابل شناسایی در نقشه جانمایی و در نهایت موقعیت این موقوفات در نسبت با سازمان فضایی شهری تحلیل شد.نتیجه گیری: نتیجه نشان می دهد مهمترین تغییرات وقف پایه شهر مشهد در عصر صفوی احداث خیابان اصلی به نام «چهارباغ(خیابان)»، «میدان (صحن) عتیق» و دو دروازه بالاخیابان و پایین خیابان است. سازمان شهری شامل فضاهای شهری، شبکه معابر اصلی شهر، کانون های فعالیتی، منظر و نشانه های شهری، اندام های طبیعی، ساخت اجتماعی-فرهنگی و ساخت سیاسی-امنیتی را به طور جدی توسط تغییرات وقف پایه دگرگون شده است. تغییرات وقف پایه ضمن حفظ ارتباط ارگانیک با ساختار کهن، ساختار شمالی-جنوبی شهر را به راستای شرقی-غربی تغییر می دهد و کانون های فعالیتی و عناصر شاخص مقیاس شهری و فراشهری از قبیل کاربری های آموزشی، مذهبی، بهداشتی، اقامتی و تجاری (که عمدتاً وقف بوده اند) را در این محور سامان می دهد. این تغییرات دسترسی حرم مطهر به دو دروازه جدید و ارگ حکومتی را تسهیل کرده و دو کریدور بصری منحصر به فرد با چهار نشانه شاخص ایجاد می کند.
مسکن تهران در چشم دولت: تبیین چیستی تصویر دولت از مسکن تهران در آینه «طرح ساماندهی تهران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
79 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پژوهش های متعددی از زوایای مختلف به نقش دولت در تحولات ساخت وساز مسکن در تهران پرداخته اند. گرچه در این همه به خوبی معلوم شده که دولت با مسکن تهران چه می کند، کم و کیفِ تعریف دولت از مسکن تهران در این پژوهش ها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف پژوهش: سعی این تحقیق بر آن است که با تحلیل سند طرح ساماندهی تهران، نخستین طرح جامع تهران پس از انقلاب و یکی از مفصل ترین برنامه های ناظر بر چندوچون مسکن تهران، چیستی مسکن تهران را در چشم دولتِ مقارن با تهیه و تصویبِ این طرح بشناسد.روش پژوهش: تحقیق حاضر، برای مرئی کردنِ تصویر مسکن تهران در چشم دولت، مفصل بندی های مفهومیِ مسکن تهران را در متن سند طرح ساماندهی تهران مورد مداقه قرار می دهد. در این مطالعه، گزاره ها و مفاهیمِ این سند تاریخی در شکل های مختلفِ تعریف موضوع تحقیق از دهان دولت قرائت می شوند تا بتوان، با کنارهم نشاندن همه تعاریف، اتصالات مفهومی و شکل های مختلفِ مرئی شدن مسکن تهران، چیستی تصویر مسکن تهران در چشم دولت و در آینده طرح ساماندهی تهران را معلوم کرد.نتیجه گیری: مطالعه مفصل بندی طرح سامان دهی شهر تهران نشان می دهد که مسکن تهران، برای دولتِ مقارن با تهیه و تصویب این طرح، در قابی بزرگ تر مرئی و تعریف شده که محصول درهم تنیدگیِ پنج جزء تهران است: جمعیت، مردم، مسکن، و البته شهرداری مطلوب در چشم دولت. هم نشینیِ این عناصر و اتکای همه جانبه آن ها به یکدیگر گواه آن است که چیستی مسکن تهران در چشم دولت اعم از اثرات سیاست گذاری های دولتی بر مسکن است و در مقابلْ این سیاست ها، و نیز ضوابط لازم برای تحقق آن ها، هر یک به نوبه خود در شکل خاصِ نگاه دولت به مسکن تهران ریشه دارند.
پایداری در استحکام بخشی: بازخوانی نحوه مستندسازی تحولات کالبدی بر اساس ویژگی های معماری حین مرمت؛ نمونه: سردر باغ ملی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۳۳-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: بنای سردر باغ ملی تهران که طی دهه های طولانی، عنوان نماد شهر تهران را یدک می کشیده است، وضعیت کنونی خود را محصولی از رویدادها، تغییر نگرش ها، تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می بیند. بسیاری از این تغییرات زیر لایه های تاریخی کالبدی بنا مدفون شده اند که در این مطالعات، با استناد به تجربه سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران، به خواناسازی اثر پرداخته می شود. روش ها: مطالعه حاضر از جنس توصیفی- تحلیلی و میدانی - اکتشافی است، به این ترتیب که تلاش شده است تا یافته های حین خواناسازی و گمانه زنی برای قرائت عناصر و ویژگی های نامشهود اثر را با مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسنادی همراه ساخته و تحلیل مناسبی از تحولات و عوامل تأثیرگذار بر این تحولات را ارائه دهد. یافته ها: بررسی های صورت گرفته حاکی از چهار دوره متمایز حیات برای اثر مذکور است: 1- مرحله اول، دوره شکل گیری به عنوان شاخص قدرت جدید اداره پایتخت با تمرکز بر جنبه یادمانی؛ 2- مرحله دوم، دوره توفق جریان توسعه و نوسازی شهر بر این اثر نمادین؛ 3- مرحله سوم، دوره فراموشی و افول؛ 4- مرحله چهارم، دوران شکوفایی مجدد و بازتعریف ارزش های تاریخی و نمادین. نتیجه گیری: مطالعات حاضر بدنبال پاسخ ابهامات پیرامون روند شکل گیری، تحولات و شکوفایی مجدد اثری یادمانی است که در دوره ای نماد تهران جدید بوده است و امروزه به عنوان نماد تهران قدیم شناخته می شود. در این بررسی ها نحوه خلق یک اثر و تبدیل آن به کانون توجهات و نهایتا افول آن براثر تحولات اجتماعی و سیاسی مشخص می شود.
بازخوانی ویژگی های حسابی و هندسی نماهای حیاط داخلی خانه های تاریخی منتسب به ۴ سده اخیر درون گرای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های تاریخی ازجمله بناهای ارزشمند معماری ایران محسوب می شوند. یکی از اصلی ترین مسائل طراحی خانه های تاریخی، تشخیص درست ویژگی های حسابی هندسی پلان و نمای آن هاست. با تحلیل تناسبات هندسی و حسابی، چینش دهانه ها، ورودی ها، محورها، انتقال نظام هندسی پلان به نما می تواند ویژگی نمای خانه های تاریخی را آشکار ساخت. شناخت جایگاه این دو مؤلفه، برنماهای داخلی خانه های تاریخی شهر اصفهان ضروری است. با توجه به هدف مذکور سعی بر آن است به دو سؤال کلی در این راستا بپردازیم. تحقیقات گسترده ای در حیطه هندسه و نمای داخلی خانه ها انجام شده اما به صورت محدودی به نقش هندسه نمای خانه ها در طول تاریخ اشاره شده است. این مقاله سعی در بازشناسی هندسه اجزای نمای خانه ها خواهد داشت. رویکرد روش شناختی تحقیق، به شیوه تحلیل هندسی و حسابی است. داده ها بر پایه مطالعات میدانی و عمدتاً برداشت فراهم آمده اند که با مقایسه ویژگی های هندسی نمای خانه ها به یافته ها رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام های شکل دهنده نماها منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوهاست و جانمایی آن ها متأثر از هندسه حسابی هندسی نما بوده است که باعث پدید آمدن روابط تکرارشونده معنادار در نماها شده است. این نظام ها هرچند ممکن است در طول تاریخ خانه های تاریخی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی موارد مشابه در آینده، مورداستفاده معماران قرار گیرد.
طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی در شهر اهواز (نمونه موردی:منازل ویلایی تایپ B در شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت،متاسفانه شاهد بحران کمبود فضای شخصی و خلوت برای افراد در جامعه در رابطه با موضوع مسکن می باشیم.مسکن به عنوان یکی از دیده های واقعی،نخستین مسئله ای است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب،معتدل و اندیشیده، برای آن است.در روان شناسی محیطی به تاثیر متقابل رفتار،عوامل و شرایط فیزیکی معماری و فضاهای محیط پیش از دیگرجنبه ها اهمیت داده است.با توجه به این رویکرد،کیفیت فضایی آن باید به گونه ای باشد که فرد به آن تعلق داشته و هویت فردی خود را آن بازیابد تا در آن به آسایش برسد.هدف از نگارش این پژوهش طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی و کشف مولفه های موثر بر رفتار ساکنین در فضاهای مسکونی می باشد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت وگردآوری داده ها مطالعاتی(توصیفی)-استباطی(تحلیلی) و از نوع کمی-کیفی می باشد که روش های مختلف تحقیق پیمایشی-قیاسی استفاده می شود.پرسشنامه به نقش سه پارامتر موثر بر فضای مسکونی به وسیله طیف لیکرت اعتبار م دهد.برای تحلیل داده های پرسشنامه در نرم افزار آماری spss ازآزمون همبستگی پیراسون و رگرسیون خطی،ارتباط سه پارامتر مشخص گردیده و پس از برآیندها،فرضیه های پژوهش را مورد آزمون t-test قرار می دهیم.یافته های نوشتار حاضر بیانگر آن است که شناخت عوامل تاثیرگذار روان-شناسی محیط در ایجاد فضاهای مسکونی باعث درآیش بر آسایش و آرامش انسان می شود و پیوستگی ابعاد روانی انسان با معماری و نقش کالبدی محیط در ایجاد آرامش و شاد زیستن سود بخش است.در این راستا با طراحی بناهایی که اصول پایداری در فرآیند طراحی آن مورد پروا قرار می گیرد می توان موقعیت منحصر به فردی را بابت ارتقا سلامت فردی و اجتماعی کاربران در شهر ایجاد کرد.
نظریه برگردان درتحلیل معماری مسکونی مدرن کشورهای ترکیه و ایران(دهه1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان فعالیتی است درون زبانی و میان فرهنگی، که به شرح و تفسیر جهان و پدیده های آن می پردازد. برگردان در این جا حوزه ای مطالعاتی است که جزئیات مبادلات فرهنگی بین مکان ها را مورد بررسی قرار می دهد و به بحث در مورد اثرات خارجی/ بیرونی بر یک مکان معین می پردازد. این پژوهش در بخش مبانی نظری تعاریف مفهوم برگردان در معماری، جمع بندی شد. سپس روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه مورد واکاوی قرارگرفت. روش به کار گرفته شده در بخش اول پژوهش، روش تحقیق بازنگری پژوهش است که زیر مجموعه روش تحقیق فراتحلیل بازنگری پژوهش است. در بخش دوم از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا جهت شناسایی روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، معماران مدرن در ایران و ترکیه از طریق روش های برگردان، مفاهیم نو را به مفاهیم سنتی و یا برعکس، بطوری که موجب دگرگونی یا نو شدن مجدد این مفاهیم می شدند، تغییر می دادند. عمدتاً رویکرد تولید یک سنت جدید در معماری مسکونی مبتنی بر برگردان مدرنیسم در غرب، از طریق شیوه هایی چون همسان سازی فضایی، انطباق با بافت شهری و بیگانگی در محیط شهری است؛ که بسته به زمینه فرهنگی و میزان تغییر، گاهاً معماری مسکونی دوره پهلوی و جمهوری اول را یک گام به سمت همگن شدن تحت یک قدرت هژمونیک متمایل می کند.
ترکیب آتریوم و حیاط مرکزی در هندسه های مختلف و میزان تاثیرات آن بر کاهش مصرف انرژی در ساختمان های آموزشی
حوزههای تخصصی:
طراحی ساختمان هایی که ویژگی صرفه جویی در انرژی و همچنین حفاظت منابع طبیعی را در خود داشته باشند، در زمره اصلی ترین مسئولیت های معماران قرار می گیرد. آتریوم به عنوان یک میانجی اتلاف گرما از فضاهای مجاور را کاهش میدهد و همچنین برای فضاهای مجاور گرما تولید میکند. حیاط مرکزی عنصری است که در بهبود شرایط آسایش در مناطق گرم و خشک نقش موثری را ایفا کرده است. فضای باز حیاط مرکزی با محوریت خود، ابعاد معین جهت گیری و مکان یابی هدفمند عنصری تعیین کننده در بهره مندی انرژی های اقلیمی بوده است، اما امروزه با توجه به محدودیت های موجود در شهرهای بزرگ شاهد کاهش سهم فضای باز جهت ایجاد آسایش حرارتی در معماری معاصر هستیم. لذا با تاکید به نقش سنتی حضور حیاط در زندگی ایرانی، در این مقاله به امکان احیای این عنصر با در نظر گرفتن هندسه های مختلف و همچنین عملکرد آن به عنوان آتریوم در ساختمانهای آموزشی پرداخته می شود لذا در این راستا یک ساختمان آموزشی در برنامه شبیه سازی انرژی پلاس شبیه سازی شد. نتایج بدست آمده نشان داد که ترکیب حیاط مرکزی و آتریوم تاثیر بسزایی در کاهش مصرف انرژی بویژه در ماه های گرم سال دارد. همچنین مشخص شد که اگر در معماری حیاط مرکزی و آتریوم از هندسه مستطیل استفاده شود کاهش مصرف انرژی بمراتب بیشتری نسبت به سایر فرم ها بهمراه دارد.
تحلیل ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهری دانش بنیان با ایجاد فرصت برای تولید، انتشار و استفاده از دانش شهروندان، به عنوان نگرشی برای توسعه پایدار شهرها مطرح شده است و سیاست گذاری آن باید مبتنى بر ظرفیت نهادی محلی برای تغییرات نهادیِ کارا باشد. لذا این پژوهش در پی شناسایی عوامل مؤثر بر ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان است و با هدف اکتشافی- تبیینی، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. رویکرد روش شناختی پژوهش نیز از نظر ماهیت داده ها، کمّی و ابزار اصلی برای گردآوری داده ها، پرسشنامه است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هشت عامل مؤثر بر ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با مجموع واریانس 66.309 درصد، تبیین مناسبی از موضوع به دست می دهند که مهم ترین عامل، محیط مشوق و حمایتگر تولید و استفاده از دانش است. از سویی، وضعیت ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با امتیاز 34.16 درمجموع، نامناسب است و در شرایط عدم اراده سیاسی کافی و بینش راهبردی عمیق برای تحقق توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، کنشگران و به ویژه مدیران، به دلیل اعتماد کم به یکدیگر، تمایل اندکی برای همکاری دارند و ازاین رو نمی توانند محیطی مشوق و حامی تولید و استفاده از دانش، شامل زیرساخت های سخت (فضاهای شهری مناسب برای حضور و گفتگوی افراد) و زیرساخت های نرم (ارائه مشوق ها و ایجاد آسایش و امنیت شغلی) را فراهم سازند.
تحلیل محتوای رویکرد مجله آپوزیشنز نسبت به تئوری معماری پس از مدرنیسم (1984-1973)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی گمان جریان مدرنیسم در اواخر سده بیستم با نقدهای بسیاری در نشریه های معماری روبه رو بوده است. این نقدها هم موجب شکل گیری معماری پست مدرن بوده اند و هم دیگر جریان های هوادار مدرنیسم را نمایندگی کرده اند. مجله آپوزیشنز به عنوان معتبرترین مجله معماری، در اواخر سده بیستم نویسندگان و نقدهای گوناگونی از هر دو طیف را در بر گرفته است. با طرح این «پرسش» که «مجله آپوزیشنز در طول سالیان نشر خود چه رویکردهایی از نقد مدرنیسم را نمایندگی می کرده است؟» تلاش می شود تا جایگاه آپوزیشنز در مسیر شکل گیری تئوری معماری پس از مدرن مورد مطالعه قرار گیرد. می توان این «فرضیه» را مطرح کرد که آپوزیشنز با طیف گسترده نویسندگان، که هرکدام بعدها از سردمداران شکل های مختلف تئوری معماری پس از مدرن بوده اند («پیتر آیزنمن»، «کِنت فرامپتون»، «رِم کوله اس»، «رافائل مونئو»، «دنی س اسکات براون»، «مانفردو تافوری»، «برنارد چوم ی» و دیگ ران)، می تواند نمونه خوبی برای ارزیابی جریان حاکم بر تئوری معماری در آن دوره مهم باشد.هدف پژوهش: عبارت است از واکاوی اندیشه های منتقدانی که در یک بازه زمانی تأثیرگذار، تئوری معماری پس از مدرن را رقم زده اند.روش پژوهش: چارچوب نظری مقاله به کمک شیوه استدلال منطقی به نگارش درآمده و برای تحلیل یافته ها از نمونه گیری «تمام شماری» در روش پژوهش «تحلیل محتوا» استفاده شده است.نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت آپوزیشنز تعاملی دوسویه با جریان های تئوری معماری پس از مدرن و نقشی اثرگذار بر شکل دادن به آنها داشته است. تلاش برای تئوری پردازی - و نه تاریخ نگاری معماری - با رویکردی تفسیری در تحلیل جریان های روز معماری ناشی از اهمیت چنین نقشی برای نویسندگان آپوزیشنز است. در سال های میانی انتشار مجله، نئومدرنیست ها و ستایش از اقتصاد آزاد، جهانی سازی و تکنولوژی بیشتر به چشم می خورد، ولی در سال های ابتدایی و انتهایی، به تأثیر از رویکرد منطقه گرایی انتقادی پست مدرنیست ها واژه های زیرمتن گرایی، فرهنگ و جامعه، کلیدواژه های آپوزیشنز را شکل داده اند.
ادراک طبیعت در خانه های دوره قاجار در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور طبیعت در فضا، ادراک و تعامل انسان با محیط را تسهیل می سازد. هدف پژوهش حاضرنیز کشف نحوه ادراک انسان از طبیعت در معماری است. نمونه مورد مطالعه، خانه های سنتی تبریز در دوره قاجار می باشد. رویکرد پژوهش، نظرات اندیشمندان اسلامی در خصوص ادراک محیط اعم از اعتباری محیط می باشد. در مطالعات نظری در خصوص ادراک و حضور طبیعت در خانه های سنتی، مدلی تبیین شده، سپس مدل از طریق پیمایش با افرادی که تجربه زیسته در خانه های سنتی را داشته اند، تدقیق گشته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل محتوا می باشد. یافته ها در بخش نظری آشکار ساخت که انسان مطابق سطوح ادراکی خویش در مراتب حسی و وهمی مفاهیمی را اعتبار می کند که می تواند با ارتباط معرفتی با حقایق در مرتبه ادراک عقلی، به نتایجی واقع بینانه دست یابد، نهایتا با گذر داده های ادراکی از کانون قلب، انگیزش عمل فراهم می گردد. سنجش این مساله در خانه های سنتی تبریز در رویکردهای هماهنگی با اکوسیستم، پیوستگی با طبیعت، تشابه با طبیعت و ارتقاء طبیعت آشکار ساخت که انسان در سایه تجربه نفس بر سود و زیان مقارن با مادیت و معنای عناصر طبیعی و شبه طبیعی در مرتبه ادارک اعتباری به ادراک مطلوبی از طبیعت نائل گشته و ارتباطی تعاملی و تلفیقی با طبیعت برقرار می سازد. سپس در مواجهه با رویکردهای تکمیلی منطبق بر امور معقول و اهداف غایی، کمال ادراکی انسان در محیط رقم خورده، ترکیب فهم و عاطفه در گذر زمان با تاثیر بر محیط به تولید و بازتولید بستر کمالی انسان می انجامد.
ارائه مدل مفهومی مکان در همنوایی نمایانگرهای زمان و فضا(نمونه موردی: امام زاده یحیی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
103 - 117
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر در پی ظهور اندیشه های جدید شهرسازی، تفکر ها در ارتباط با ساخت و طراحی شهر ها به ماهیت پیچیده خود رجعت کرده و پارادایم های شهری نیز همواره انسان را به تفکر و تعمق دعوت کرده است. طراحی شهری مبنی بر پارادایم فضا - زمان به علت مفهوم پیچیده و بدون بازگشت زمان؛ به یکی از پارادایم های جدید شهرسازی مبدل شده است. به گونه ای که طراحی، در جهت حفظ و نگهداری زمان برای شهروندان منجر شده و رهایی مکان از قید زمان به یکی از اصول طراحی شهری مبدل شده است. پژوهش حاضر، با رهیافت پدیدار شناسی و با هدف بنیادی و روش آمیخته پژوهی؛ بعد از بیان نمایانگرهای مکان، ارتباط بین دو نمایانگر زمان و فضا (به صورت مستقیم) به مثابه عناصر پایه جهت تفهیم مکان عام و نمایانگر ذهن( به صورت غیر مستقیم) برای معنادهی به فضاها و رویدادها را معرفی نموده است. در ادامه، شاخص های مکانی - زمانی را در امام زاده یحیی تهران به عنوان مکان شهری خاص، با کمک تحلیل عاملی اکتشافی(EFA) در قالب 3 مولفه اصلی(حسی- شخصی، رفتاری- عملکردی و کالبدی- محیطی) اعتباریابی و دسته بندی نموده است. نتایج حاکی ازآن است که، بارقه های حسی، نمایانگر ها و یا میانجی های مکان هستند؛ به نحوی که می توانند ارزش هایی را بر روی آن ها قرار داد. در این زمینه به نظر می رسد لحاظ کردن زمان به عنوان یکی از اصلی ترین نمایانگرهای مکان، قابلیت های جدیدی را در برخورد با مسائل شهری پیش رو قرار خواهد داد.
بازشناسی گونه های از نقاشی ایران به مثابه هنر اسلامی تحت گفتمان قدرت حاکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
89 - 98
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طی چهل سال اخیر نظام جمهوری اسلامی ایران همواره در نظر داشته تا با ژرفابخشی به مفهوم واژگان هنر اسلامی در نقاشی، از این مکانیسم بصری بهره بهینه ای ببرد و مبتنی بر آن توان معنادهی به گفتمان خویش را تحکیم کند. این موضوع سبب اطلاق عنوان هنر اسلامی به گونه هایی از نقاشی شده است. گونه هایی که چه به یادگارمانده از سده های پیشین تاریخی (در پنج گرایش نگارگری، تذهیب، گل ومرغ، نگارگری نو و نقاشی قهوه خانه ای) و چه نشأت گرفته از رویدادهای سیاسی-اجتماعی همین دوران، اگرچه دارای محتوا و اصول زیبایی شناختی مختص به خویش هستند، لیکن همگی تقریباً یکسان و مشابه در اذهان عامه تجلی می یابند.هدف پژوهش: بر همین اساس، پژوهش حاضر در پی کسب شناخت دال هایی برآمده که تحت گفتمان نظام در این گونه ها به نحوی مفصل بندی شده اند تا دلالت گر معنایی اسلامی باشند.روش پژوهش: بر مبنای نظریه گفتمان لاکلا و موفه و تحلیل کیفی محتوایی تلاش شده تا تمامی عناصر گفتمانی گونه های مورد بحث مشخص شوند.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهند که گونه های «نقاشی ایرانی»، «نقاشی سنتی»، «نقاشی انقلاب» و «نقاشی دفاع مقدس» به ترتیب دارای دال های: 1. اشراقی، عرفانی و حماسی 2. اخلاقی، معنوی و الوهی 3. عقیدتی، تبلیغی و حق طلبانه 4. ارزشی، آرمانی و پایدارمدارانه هستند. دال هایی که چون همگی حول دال مرکزی گفتمان قدرت یعنی اسلام شیعی سامان یافته اند، بنابراین سبب پنداشته شدن همگی این گونه ها تحت عنوان هنر اسلامی شده اند. به گونه ای که هریک در ساحت های معنایی متفاوت از اسلام تاریخی-تمدنی، اسلام دینی-تعلیمی، اسلام حاکمیتی و اسلام سیاسی نه تنها منجر به پربارشدن و تجلی سایر دال های گفتمانی نظام شده اند، بلکه تحقق بخش اهداف سیاسی گوناگونش نیز بوده اند.
مسیر یابی بهینه خطوط انتقال برق با استفاده از الگوریتم PSO و روش IHWP(نمونه موردی: خط انتقال نیروگاه کرمان به ارگ جدید بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
55 - 64
حوزههای تخصصی:
در مسیریابی خطوط برق پارامترهای مختلفی به جهت هزینه احداث و تأثیرات مختلف محیطی، در نظر گرفته می شود. با توجه به گستردگی عوامل مؤثر در مسیریابی خطوط انتقال برق می توان روش های تصمیم گیری چند معیاره و الگوریتم های تکاملی را بعنوان ابزاری مناسب در نظر گرفت. روش تحقیق حاضر، توصیفی–تحلیلی می باشد. و با بهره گیری از مدل IHWP و الگوریتم PSO به بهینه یابی خط انتقال برق 400 کیلوولت نیروگاه کرمان به ارگ جدید بم در حوزه برق منطقه ای کرمان به طول 251 کیلومتر پرداخته می شود. جهت مسیریابی با استفاده از مدل IHWP در محیط GIS، از 12 شاخص مانند؛ نقاط ارتفاعی، شیب، فاصله از خطوط نفت، تیپ اراضی و غیره استفاده شد که نتایج نشان می دهد که مسیر پیشنهادی 58.26 درصد نسبت به وضع موجود بهینه و طول مسیر نیز 20 کیلومتر کاهش یافته است. در استفاده از الگوریتم PSO که در نرم افزار MATLAB پردازش گردید، مسیر پیشنهادی 55.33 درصد نسبت به وضع موجود بهینه گشته و طول مسیر نیز 18 کیلومتر کاهش یافت. نتایج هر دو روش نشان می دهد، شرایط بسیار مناسبی نسبت به وضعیت موجود ایجاد شده و مسیر پیشنهادی روش IHWP، 2.93 درصد از مسیر پیشنهادی PSO بهینه تر می باشد و همچنین طول مسیر پیشنهادی در روش IHWP به میزان 4 کیلومتر کمتر از روش PSO می باشد.
الگوهای تدافعی و پیشگیرانه جمهوری اسلامی ایران در مقابله با حملات سایبری با تأکید بر حمله استاکس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
82 - 99
حوزههای تخصصی:
سالها چنین تصور می شد که استفاده از سلاح های هسته ای، عمده ترین تهدید علیه جهان معاصر محسوب می شود. با توسل دولت ها به فضای سایبری برای پیشبرد اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خویش، برخی، جدی ترین تهدید حال حاضر را سوء استفاده دولتها از گستره عظیم و منعطف فضای سایبری در تحقق اهدافشان تلقی میکنند. با این حال، به نظر می رسد، جدی ترین تهدید دنیای معاصر، در عمل، زمانی محقق می شود که هر دوعامل در یکدیگر قرار گیرد. در این وضعیت، از این طریق می توان جنگی سایبری علیه تأسیسات و پایگاههای هسته ای دولتهای قربانی ترتیب داد و این سناریو ترکیبی، موجب تشدید عوامل خطرآفرین پیشین و شدت مخاطره را چندین برابر می سازد. البته با توجه به فقدان تحقق آستانه جنگ در عمده این موارد، نمی توان به حکومت حقوق بشردوستانه بین المللی امیدوار بود، لکن این نوشته در صدد است تا با تبیین یکی از جدی ترین و بارزترین مثالها در این زمینه، پرونده ویروس استاکس نت، به تحلیل این امر بپردازد که منافع و حقوق دولت قربانی در چنین مواردی به چه نحو قابل احقاق خواهد بود. به این منظور ضمن مفهوم شناسی چنین اقداماتی به حقوق بین الملل حاکم بر وضعیت موصوف پرداخته و امکان دفاع مشروع و عمل متقابل قربانی، به ویژه با ملاحظه مرور زمان را مورد بررسی قرار می دهیم.
دستیابی به الگوی ساخت مسکن وتراکم متناسب با رویکرد حفاظت آب در مقایسه دواقلیم کم بارش وپربارش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
203 - 223
حوزههای تخصصی:
با توجه به کمبود آب قابل شرب و هم چنین افزایش میزان تقاضا از منابع آب به دلیل رشد جمعیت، بسیاری از شهرهای ایران، در تامین آب با دشواری هایی روبرو هستند. استراتژی های حفاظت آب که شامل جمع آوری آب، احیا آب، مدیریت آب و ذخیره سازی آب برای مصارف شرب و غیر شرب است، راه های عملی در کاهش بحران فرآینده تامین آب برای شهروندان می دهد. لازم است الگوی ساخت مسکن وتراکم به لحاظ حفاظت آب نیز بهینه باشد. در این مقاله نمونه هایی بر اساس الگوهای ساخت مسکن پیشنهادی طرح جامع یزد در اقلیم کم بارش و سپس دو نمونه نیز در شهر های ساری و گرگان به عنوان مناطق پربارش انتخاب شد و به روش کمی، میزان ذخیره سازی آب باران و احیاء آب خاکستری محاسبه گردید. نتیجه ارزیابی ها نشان می دهد که در شهری مانند یزد ، حدود 57 درصد و در شهرهای پر بارش حدود 70 درصد تقاضا برای آب کاهش می یابد. در شهرهایی با بارش مناسب به دلیل هزینه احیاء آب می توان با تاکید بر راهبرد جمع آوری آب باران به رویکرد حفاظت آب رسید. به عنوان مثال در گرگان 13/12 درصد و در ساری 15/61 درصد نیاز سالانه آب ساکنین از بارش قابل تامین است. در شهر یزد که حجم آب باران استحصالی کمتر از یک درصد مصرف و قابل توجه نبوده، استراتژی احیاء آب کاراتر است؛ لذا رویکرد حفاظت آب به منظور کاهش هزینه های احیاء آب، افزایش نفر در هکتار و ایجاد تراکم بیشتر ساختمانی می باشد و الگوی مناسب ساخت مسکن ایجاد کاربری ذخیره سازی آب در طراحی مسکن شامل تغییر ترکیب فضاهای مسکن، ایجاد خانه های راست گوشه جهت ایجاد تراکم بیشتر، طرح سکونت گاه ها به صورت مجتمع و متمرکز است. لازم است سیاست های طرح های جامع مسکن یزد که سبب کاهش تراکم از127 نفر در هکتارسال 1335 به 32/8 نفر در هکتار در سال 1395 شد، بازنگری شود. الگوی مناسب ساخت مسکن وتراکم در شهرهای گرگان و ساری برخلاف شهر یزد طراحی سکونت گاه ها به صورت غیر متمرکز و کاهش تراکم نسبی جمعیت و نفر در هکتار و افزایش سرانه زمین می باشد.
مطالعه تطبیقی طراحی و ساختار تزیینی کتیبه های کوفی آثار دوره آل بویه(درِ چوبی موجود در موزه ملی ایران و الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره آل بویه به لحاظ فرهنگی و هنری نقطه عطفی در تاریخ هنر ایران به شمار می آید. در این دوران انواع هنرها از جمله هنرهای چوبی، به شکوفایی چشمگیری رسیدند. از جمله آثار چوبی باارزش این دوران، الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره و مجموعه رابِنو، و درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران به شماره 3292 می باشد که طبق کتیبه موجود در آن، به دستور آخرین حکمران آل بویه ابومنصور فولاد ستون در منطقه فارس بین سال های 440 تا 448ق ساخته شده است. کتیبه های متعدد کوفی موجود در این آثار از لحاظ طراحی و ساختار قابل مقایسه است. هدف از این پژوهش شناخت ویژگی ها و ساختار تزیینی کتیبه ها و مفردات این آثار و مقایسه آن ها با یکدیگر است. سؤال های پژوهش عبارت است از: 1. ساختار تزیینی کتیبه های کوفی این آثار دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. ویژگی های مفردات کتیبه های کوفی این آثار چیست؟ 3. وجوه اشتراک و افتراق کتیبه های کوفی این آثار کدام است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی و میدانی با بررسی مقایسه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار کلی طراحی کتیبه ها از الگویی واحد پیروی می کنند. از وجوه اشتراک این آثار، نخست استفاده از مضامین شیعی است که از ویژگی های هنر آل بویه است. همچنین برجستگی یکسان نقوش گیاهی با کتیبه ها به طوری که در نگاه نخست، کتیبه ها از نوع کوفی گل دار به نظر می آیند اما در واقع حروف، پیوندی با نقوش گیاهی اطراف خود ندارند. از دیگر وجوه اشتراک این آثار، نوع خط کوفی ساده کتیبه هاست که از نظر ساختار شباهت قابل توجهی دارند.با استخراج مفردات کتیبه ها مشخص می شود اکثر حروف به شکلی مشابه طراحی شده اند. به جز بعضی از حروف مانند «ح»، «ک»، «ط»، «ع» و «ی» که به شکلی متفاوت طراحی شده اما پایه ساختار مشابه است. از دیگر وجوه افتراق این آثار، تنوع بیشتر در طراحی حروف درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران نسبت به لوح های آستان امام علی(ع) است. در کتیبه های این درِ چوبی، از دو نوع کوفی ساده و گل دار استفاده شده که باعث تنوع بیشتری در طراحی حروف شده است.
مقایسه تطبیقی فرم شناسی و نمادشناسی نقوش پرنده بر روی سفال های پیش از تاریخ و سفال های دوره اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال پدیده ای فرهنگی است و نقش آن به عنوان بیانی نمادین و تمثیلی، وسیله ای برای انتقال اندیشه و اعتقادات بوده است. پرنده از جمله موجوداتی است که به علت حضور تنگاتنگ در زندگی انسان ها و مجاور بودن زیستگاه آن با زیستگاه انسان، نقش آن همواره توسط انسان ها ترسیم شده است. در این مقاله سعی بر آن است که به بررسی نقوش و مضامین پرندگان دوره پیش از تاریخ و همین طور پرندگان دوره اسلامی در ایران پرداخته شود. پرسش این است که نقوش پرندگان در دوره های پیش از تاریخ و همین طور در دوره اسلامی چه اعتقادات، مضامینی و باورهایی را بیان می دارند و آیا این مضامین در این دوره ها یکسان بوده است یا خیر؟ همچنین سعی بر این است که وجوه اشتراک و افتراق در طراحی فرم، نمادپردازی و انتقال پیام نقوش پرندگان در این ادوار بررسی گردد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام و اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که نقوش پرندگان در سفال های پیش از تاریخ فقط جنبه نمادین و تزیینی نداشته، بلکه بازتابی از اعتقادات معنوی و یاری جستن از نیروهای ماورایی پرنده در طبیعت بوده است؛ اما سفال های دوره اسلامی بیشتر نشان از نمادین بودن این نقوش دارد و جنبه تزیین در آن بسیار پررنگ است. در دوران پیش از تاریخ باآنکه هنرمند نقوش را به حالت طبیعی نزدیک ساخته است، آن ها بسیار انتزاعی اند و در نقوش اسلامی، هنرمندان این دوره کوشیده اند که عالم خیال را در آفرینش نقوش خویش به کار گیرند، به طوری که حتی طرح ترکیبی پرنده و انسان نیز به چشم می خورد. در کنار تضادها، اشتراکاتی نیز دیده می شود؛ از جمله اینکه این سفال ها به عنوان بستری برای ثبت اعتقادات روزمره برگزیده شده اند. در واقع کاربست باورهای بنیادین، در ظروف عامیانه قابل مشاهده است و در هر دوره، نقوش پرنده حامل پیام های نمادین و اعتقادی بوده اند.
بازخوانی بارزه های معماری بومی در مسکن روستاهای ساحلی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای ساحلی استان بوشهر به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب در ارتباط با خلیج فارس و در مواردی وجود اراضی مناسب کشاورزی، قدمتی طولانی دارند و ازاین رو دربردانده میراثی غنی از معماری بومی اند. این معماری در عین سادگی و بی پیرایگی، اصول و ویژگی هایی در خودش نهفته دارد که شامل شیوه های ساخت وساز، طراحی هم ساز با اقلیم، ویژگی های کالبدی و نحوه بهره برداری از منابع بومی می شوند. این پژوهش با هدف شناخت معماری بومی در نواحی روستاهای ساحلی استان بوشهر و استخراج الگوهای آن در جهت تدوین دستورالعملی برای طراحی، ویژگی های بافت روستایی و معماری بومی این نواحی را بررسی کرده است. به منظور دستیابی به شناخت الگوهای معماری بومی در روستاهای ساحلی استان بوشهر، مسکن بومی در روستاهای جزیره شیف و سالم آباد و اولی شمالی تحلیل شدند. موارد بررسی شده در بافت و بناهای روستایی در حوزه هایی چون تراکم بافت و جهت گیری معابر، ویژگی های کالبدی معماری، دستگاه های ساختمانی و راهکارهای ایجاد آسایش اقلیمی دسته بندی گردیدند. این موارد از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از انواع روش های پیمایشی در سه روستای ذکرشده برداشت گردیدند. ویژگی های کالبدی فضایی در نمونه های انتخاب شده تحلیل و بارزه های معماری در هریک از روستاها مقایسه شدند. نتایج این پژوهش دربردارنده مشخصات اصلی معماری بومی در این نواحی اند که رهنمودهایی برای طراحی ارائه می دهند. لزوم رعایت تناسبات انسانی در بخش های سکونتی و ورودی ها، تعریف فضای باز بینابینی در میان توده های ساختمانی، توجه به جهت گیری اقلیمی در توده گذاری ها و جزئیات معماری، لزوم بهره گیری از بازشوهای متعدد و سبک سازی سازه از مشخصات اصلی معماری بومی روستاهای ساحلی اند.
Investigating the Role of Urban Landscaping in the Perception of Collective Spaces Using Perceptual Potentials (Case s tudy: Third Square of Tehranpars)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۳ - Serial Number ۴۱, Summer ۲۰۲۱
49 - 58
حوزههای تخصصی:
The urban landscape is an objective-subjective nature that plays a significant role in the perception of collective spaces by the audience. This is possible only by s timulating the perceptual potentials of users and inducing behavioral patterns to users of a space. This s tudy inves tigates the role of urban landscaping in the perception of collective spaces using perceptual potentials. This research is descriptive-analytical and, in terms of purpose, is applied. A ques tionnaire did data collection, and for data analysis, Spearman and Friedman's s tatis tical tes ts were used in SPSS software. A case s tudy is the third square of Tehranpars, where the target community has also been selected as users of this space. In the data collected from the sample group, the highes t level of correlation between the sub-components of objective aes thetics is the composition and color indices with a correlation coefficient of .857. Among the sub-components of subjective aes thetics, the penumbra indices and physical cohesion with a correlation coefficient of 0.690 have the highes t level. In addition to the relationship between the proposed indices, the priority of these indices is ranked based on the Friedman tes t, and it is observed that the indices of composition (7.98), readability (5.89), and physical coherence (5.76) have the highes t priority among the ranking of indices in terms of the s tatis tical population. These data-driven priorities can identify design priorities and help take adequate s teps to create a vitality urban space.
گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای پژوهشی در مطالعات حوزه زیبایی شناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تنوع نگرش های موجود در پژوهش های مختلف زیبایی شناسی معماری به موضوعی میان رشته ای و پیچیده مبدل شده که در حال توسعه ایده های نظری جدید بر مبنای حوزه ای وسیع است. به طوری که از دهه 70 میلادی تاکنون، جنبه ها و اصول زیبایی شناسی عمدتاً براساس دیدگاه های نظری و تجربی مختلف در حال گسترش است و این موضوع موجب تغییر بینش پژوهشگران نسبت به قواعد کلی پیشین شده است. لذا توجه محققان به زمینه های گوناگون مسائل نظری زیبایی شناسی سبب پدیدآمدن نگرش هایی جدید در خصوص جنبه های ارزیابی آثار معماری شده است، ولی با این حال اجماع و توافق اندکی در خصوص چارچوب های نظری و مفهومی این موضوع وجود دارد، مواردی که هنوز در بسیاری زمینه ها بحث برانگیز است. لذا در این راستا، این پرسش ها مطرح می شوند که مقوله های اصلی پژوهش های معاصر در حوزه زیبایی شناسی معماری چیست؟ و چه معیارهای ارزیابی در تحلیل زیبایی شناسی رویکردها به کار گرفته شده اند؟هدف پژوهش: این پژوهش پیرامون مواضع مختلف موضوع به گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای مرتبط تمرکز می یابد. چراکه اهمیت شناخت این رویکردها از این واقعیت ناشی می شود که پژوهش در زمینه ایده های زیبایی شناسانه که اساساً مرتبط با موجودیت فرهنگی انسان است، امکان بازگردانی مواضع نظری به فرآیندهای عملی خلاقیت و ادراک محیط و توسعه های بیشتر را محیا می سازد. روش پژوهش: تحقیق کیفی حاضر با استفاده از یک روش توصیفی و متعاقباً تحلیل محتوای کیفی تحت رویکردی تطبیقی-تفسیری به شناسایی متغییرهای اصلی موجود در روش شناسی پژوهش های شاخص و معتبر علمی پرداخته و با استدلال منطقی سعی بر تدقیق و مقایسه مبانی بینشی و نتایج تبیینی آنها دارد. در این راستا در مجموع 81 پژوهش در بازه زمانی 1989 تا 2017 در قالب کتاب و مقالات معتبر علمی از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر شناسایی شدند. دامنه اطلاعاتی این پژوهش معطوف به مطالعاتی است که با توجه به شالوده معرفت شناسی آنها به طور خاص موضوع زیبایی در معماری را مورد مطالعه قرار داده اند. لذا به شیوه تمام شماری، نمونه های در دسترس به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند.نتیجه گیری: مفهوم سازی در خصوص رویکردهای مطالعاتی زیبایی شناسی معماری، باید فراتر از ترجیحات شناختی و یا ادراکی انسان و ارزیابی بلافصل یک اثر (که در یک بافت متحدالمرکز، منفعل، شیء محور است) بسط یابد. لذا لزوم توسعه حوزه های روش شناختی ارزیابی های مبتنی بر «تجربه» انسان از محیط موجب می شوند تا عملاً همه جوانب محیط از جمله مطلوبیت آن و ارتقاء بهزیستی انسان را شامل شود. از این رو ضرورت دارد تا نگرش های پژوهشی از طریق رویکردهای انسان محور و با در نظرگرفتن ادراک چندگانه و پویا در بستری از یک گفتمان زیست محور، فعال، مشارکتی و تجربی به مطالعات زیبایی شناسی در این حوزه بپردازند، چراکه مفهوم زیبایی شناسی در معماری نیازمند شناخت دیدگاه عمیقی از بحث ادراک زیبایی از منظر «تجربه ادراکی» انسان است.