فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیا معماران قادر هستند ساختمان هایی را طراحی کنند که کالبد آن به ارتقاء خلاقیت و کاهش ناهنجاری های اجتماعی و درونی افراد کمک کند؟ پاسخ به این سوال نیازمند درک صحیح عوامل تاثیرگذار بر موضوع، نظیرشناخت کاربران، ابعاد وجودی، نیازهای وی، شناخت محیط و ... است تا ضمن سازماندهی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوطه بتوان با شناخت فرهنگ کاربران و محیط فکری نو و راه حل متفاوت و مناسبی را عرضه نمود. حرفه معماری به دلیل ماهیت بین رشته ای خود از مباحثی مانند علوم شناختی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر در بطن خود بهره می برد، در نتیجه نه تنها محصول نهایی طراحی، بلکه فرآیند طراحی و معماری بایستی مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. فاصله بین محیط بالقوه، یعنی محیط ذهنی و آرمانی طراح و محیط بالفعل یعنی محیطی که ساخته می شود و مورد بهره برداری قرار می گیرد، فاصله زیادی است. در صورتی محیط بالقوه به محیط بالفعل تبدیل می شود که شرایط اجتماعی، فرهنگی، روانی مخاطبان محیط در نظر گرفته شود. اهمیت شناخت کافی از موضوع طراحی، نقش تعاملی محیط فیز کیی در پیشبرد یا سرکوب افراد و همچنین بهره جستن از این تعامل از مهم ترین عوامل هستند.
در طول تاریخ همیشه منشا نوآوری ها و پدیده های نو، در رابطه با نیازهای افراد و یا جامعه بوده که در نهایت به واقعیت گرائیده و با گذشت زمان روند تکاملی خود را طی کرده است. با توجه به ازدیاد جمعیت، آلودگی محیط زیست، محدود بودن منابع و در نهایت پیچیدگی های اجتماعی در دهه های گذشته، بدون تردید بوجود آمدن و توسعه موضوع روانشناسی محیط معماری در جوامع شهری اجتناب ناپذیر بوده است. امروزه روانشناسی محیطی یکی از رشته های مهم و فعال در دانشگاه های معتبر دنیا می باشد که با موضوع های مختلفی در ارتباط می باشد که مهم ترین قسمت آن تاثیر مثبت و یا منفی محیط مصنوع بر رفتار انسان ها و یا بالعکس می باشد. در نظر گرفتن این موضوع می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در بهبود طراحی و ساخت محیط فیزیکی و در نهایت محیط فردی و اجتماعی مطلوب تر داشته باشد.
این نوشتار با تکیه بر اهمیت آموزش روان شناسی محیط به مثابه حلقه ای گمشده در فرآیند آموزش معماری و یکی از محوری ترین دروس در فرآیند آموزش آکادمیک معماری، در جستجوی دستیابی به کی چارچوب کلی برای آموزش موثر روان شناسی محیط به معماران می باشد. در این زمینه نکاتی را در مورد لزوم آموزش این درس مورد بررسی قرار داده و در نهایت موارد و محورهایی را به دست می دهد که دارای نقشی کلیدی در روند آموزش به دانشجویان درس مربوطه است.
ارزیابی تطبیقی ادراک فضای شهری از نظرگاه مخاطبین و متخصصین عرصه شهری (مطالعه موردی مجموعه شهری امامزاده صالح تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله ای که در تفکر امروزی طراحی شهری به چشم می خورد در نظر گرفتن طراحی شهری به عنوان یک محصول تمام شده و کامل به جای""فرایندی بلند مدت و ادامه دار است که با مکانیزم های اجتماعی و سیاسی در هم بافته شده باشد"". نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد شکل گرا، از طرح محوری به فرایند محوری و از دستوری به تعاملی مشارکتی تبدیل می کند، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد. آنچه در اینجا دنبال می شود مدنظر قرار دادن تؤامان جایگاه کاربران و سازندگان فضای شهری است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بعد اجتماعی فضاست. ادراک شهروندان از فضا تؤام با ریشه های فرهنگی و عرف جامعه تعلق فرد به آن، زمینه ساز شکل گیری چارچوب عملی فرد در استفاده از فضا و بروز رفتارهای اجتماعی در محیط است. در ساماندهی و احیاء هر محیط شهری باید سه عامل را هم زمان مدنظر قرار داد : محیط شهری یا فضا، کاربران در فضا، و طراحان بر فضا. هر محیط شهری در گذار به شخصیت مکانی خویش باید ریشه های هویتی و ساختار معنایی خود را در زمان تداوم بخشد تا موجد جاری شدن زمان در مکان شود. آنچه در عرصه های واجد پیشینه هویتی در شهر امروز مشهود است تنزل مکان نسبت به پایه های معرفت شناختی آن و ضعف ادراک لایه های مختلف زمانی در فضاست. این پژوهش بر آن است ارزیابی کیفیات ادراک مکان را با تکیه بر ""فضای وجودی عمومی"" مخاطبین و متخصصین عرصه شهری مورد توجه قرار دهد. در این راستا، مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش تهران (محدوده فضای مقابل امامزاده و بازار، حدفاصل بستر رود جاری و میدان تجریش)، را به عنوان نمونه ای موردی مورد سنجش قرار داده و به صورت اخص به این پرسش پاسخ دهد : در ارزیابی سنجه های ادراکی مکان مورد پژوهش مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش چه وجوه افتراق و تفاوتی میان نگرش شهروندان و متخصصین شهری وجود دارد. داده های کمّی و کیفی حاصل از پرسشنامه در برداشت اطلاعات ذهنی مخاطبین از کیفیات مکان، در قالب نقشه و نمودار به روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سطح سنجش مناسب تر شهروندان نسبت به متخصصین در غالب هنجارهای مورد ارزیابی است. لیک سنجش شهروندان نیز در هر هنجار کمتر از ""متوسط متمایل به خوب"" است. لذا در ارزیابی کلیت یک فضا تا زمانی که نیازهای نخستین فرد در مواجهه با عرصه عمومی پاسخ داده نشود، فرد قادر به دستیابی به ادراک سطوح بالاتر کیفیات محیطی نخواهد بود. دراین تحقیق با مراجعه به آراء مردم و متخصصان سعی شده است به کیفیات شهریِ متعارف معنایی عمیق تر و هم پیوند با مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی داده شود.
تبیین زمینه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
195 - 216
حوزههای تخصصی:
تاریخ شهرسازی قرن بیستم، مملو از نظریات و روش هایی است که به مفروضات هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستی) وابسته هستند؛ در واقع، برنامه ریزی شهری پیش از اواخر دهه هفتاد میلادی، میراث تسلط رویکرد عقلائی مدرنیستی دهه 50 و 60 م. است. در دهه 60 و 70 م.، بروز آثار فلسفه ساختارگرایی در نظریه شهرسازی، تا حدودی باعث کاهش اقتدار مدرنیسم و اثبات گرایی شد و این سیر تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرایی و اندیشه های پسامدرن در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری انجامید به گونه ای که پساساختارگرایی، نقطه عطف این چرخش پارادایمی محسوب می شود. با گذشت چند دهه از این چرخش پارادایمی، هم چنان ابهاماتی درباره اصول و ویژگی های این پارادایم در برنامه ریزی شهری و زمینه های شکل گیری آنها وجود دارد. این مقاله با روش بازبینی سیستماتیک منابع و تکیه بر ابزار مطالعه تطبیقی و روش اسنادی در جمع آوری داده ها، ابتدا اصول فکری و فلسفی دو جریان پوزیتویسم و ساختارگرایی و بازتاب آن در برنامه ریزی شهری را مورد مطالعه قرار داده و سپس به هدف اصلی پژوهش یعنی تبیین ریشه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی و بیش از 130 ماخذ بازبینی شده در حوزه پساساختارگرایی در فلسفه، فیزیک، جغرافیا، برنامه ریزی و... به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ریشه نظری اصلی برنامه ریزی پساساختارگرا مبتنی بر "هستی شناسیِ شدن" و متافیزیک پویشی است. بر اساس این یافته ها، ارتباطی بودن فضا-زمان، درهم بافتگی واقعیت های شهری و فضایی، کثرت گرایی، چندسطحی بودن مسائل شهری (فراباشندگی و درون باشندگی همزمان)، و مجادله محوری، اصول برنامه ریزی شهری پساساختارگرا محسوب می شوند. همچنین نمونه های عینی برنامه ریزی پساساختارگرا، سابقه ای نزدیک به دو دهه داشته و تحقق واقعی این پارادایم در عمل برنامه ریزی نیازمند تحول اساسی بسترهای رسمی نهادی و سنتی برنامه ریزی در سراسر دنیا و نیز گسترش مقیاس و تعداد کنشگران و تنوع پروژه های برنامه ریزی شهری، در کنار ادامه پژوهش های نظری و تضارب آرا در این حوزه است.
نگاهی اجمالی به آثار و اندیشه های مرحوم مؤید علایی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختگرایانهی قالیهای رسام عربزاده
حوزههای تخصصی:
مصلاهای نائین
حوزههای تخصصی:
بازاندیشی نسبت نظر و عمل در کار معمار، با تکیه بر خوانش گادامر از آراء ارسطو درباره «حکمت عملی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
۱۳۳-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از طریقی دیگر به پرسش متداول حوزه آموزش معماری، یعنی مسئله عدم انسجام و مسئله وابسته آن یعنی شکاف میان نظر و عمل در معماری می پردازد و تأمل فلسفی درباره مفاهیم و پیش فرض های این مسئله را وجهه همت خود قرار می دهد. بازخوانی معنای عمل و نسبت آن با نظر در آراء ارسطو معنای دیگری از «عمل» را آشکار می کند که وجوه آن در معرفتی به نام فرونسیس یا حکمت عملی به نیکویی گشوده شده است. با استفاده از تحلیل گادامر از مفهوم فرونسیس، اهمیت آن در فهم نسبت میان امر کلی و امر جزئی، و به تبع آن، میان نظر و عمل روشن تر می شود. فهم عمل به مثابه امری که موقوف به سنجش و تصمیم است، معنای عمل به مثابه کاربست نظریه را در پیش فرض های ما تصحیح می کند، و موقعیت های جزئی ای را که ما به عنوان معمار با آن درگیریم و ناگزیر از سنجش و تصمیم هستیم، به عنوان نقطه کانونی جستجوی «نسبت نظر و عمل» به دید می آورد. فهم عمیق موقعیت های دینامیک تصمیم و عمل در معماری، روشن می کند که باید معنای نظر، معنای عمل و نسبت میان آن ها را به گونه دیگری بفهمیم. اگر بر معنای رایج عمل و نظر و الگوی کاربست نظریه در عمل پافشاری کنیم، فاصله میان نظر و عمل طی ناشدنی خواهد بود. اما اگر دیالکتیکی را که میان نظر و عمل، و میان جزء و کل در موقعیت سنجش و تصمیم رخ می دهد عمیقاً درک کنیم، در واقع بر شکاف نظر و عمل غلبه کرده ایم.
نسبت زیبایی شناسی با اکولوژی
حوزههای تخصصی:
این مقاله گردآورى مباحثه اى از رابطة زیبایی شناسى و اکولوژى است که ارائه مدلى تأثیرگذار از زیبایی شناسى اکولوژیکى بر برنامه ریزى، طراحى و مدیریت منظر، از اهداف اصلى آن به شمار می رود. در همین راستا، ادراکات رایج و سؤالات بی پاسخ دربارة رابطة یادشده تشریح می شود که خود مشتمل است بر اهمیت زیبایی شناسى در چگونگى ادراک و تأثیرگذارى آن بر تغییرات منظر و راه هایى که زیبایی شناسى و اکولوژى به گونه هاى مکمل و یا متناقض بر منظر دلالت دارد.
براى کمک به درک بهتر این موضوع، مدلى مفهومى از رابطه زیبایی شناسى و اکولوژى مطرح می شود:
1. اگرچه گستره مقیاس پدیده هاى محیطى و انسانى بسیار متنوع است، اما انسان با آن پدیده ها در مقیاسى ویژه ارتباط دارد؛ به عبارتى، تجربه انسان از منظر محیط اطراف، قلمرو ادراکى او به شمار می رود.
2. مواجهه با این قلمرو، منجر به تجربیات زیبایی شناسى می شود که خود می تواند به تغییرات مؤثر بر انسان، منظر و به دنبال آن، اکوسیستم ها منتهى شود.
3. بسترها با تأثیرگذارى بر چگونگى تجربه زیبایی شناسى از منظر، شامل تأثیرات انواع مختلف منظر (بکر، کشاورزى، فرهنگى و منظر شهرى) و تأثیرات دغدغه ها یا فعالیت هاى فردى- اجتماعى مربوط به آن موقعیت است. بعضى بسترها منجر به تجربه هاى زیبایی شناسى یا زیبایى منظر می شود، درحالی که دیگر زمینه ها، تجارب زیبایی شناسى مختلفى از جمله توجه به ادراکات، تعلقات و هویت را درپى دارد.
این نوشتار در پایان به چگونگى مداخله در مدیریت، طراحى و برنامه ریزى منظر یا ارتقاى دانش می پردازد که می تواند در ایجاد ارتباطى مطلوب بین زیبایی شناسى و اکولوژى مؤثر واقع شود؛ همچنین ویژگی هاى بحث برانگیز این نوع از زیبایی شناسى اکولوژیکى بازبینى می شود. به علاوه باید توجه داشت؛ اگرچه چنین مداخلاتى می تواند شیوه ها و الگوهاى منظر را پایدار نگه دارد، اما ماهیت ضابطه مندى دارد و مفاهیم اخلاقی شان نیز بایست مدنظر قرار گیرد.
بازتاب کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
5 - 14
حوزههای تخصصی:
روان ناخودآگاه جمعی انسان ها متشکل از کهن الگوهایی است که از طریق انتخاب ها، آئین ها و رفتار آنها در قالبی نمادین بازتاب می شود. یکی از رسانه هایی که می تواند با بازتاب این نمادها عرصه تبلور کهن الگوهای روان ناخودآگاه باشد، معماری و از مهم ترین کهن الگوها، کهن الگوی مادر است. بیان مسئله: مادر برای جنس مذکر بار نمادین بیشتری دارد. براساس آرای یونگ، مادر برای جنس مؤنث، جنبه واقع گرایانه بیشتر و برای جنس مذکر وجه نمادین مؤثرتر دارد. از آنجا که معماری تاریخی ایران ظاهراً عرصه ای مردانه است، می تواند بستر مناسبی برای بازتاب وجوه نمادین کهن الگوی مادر باشد. مسئله این پژوهش چگونگی بازتاب نمادهای کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران است. ضرورتپژوهش: بررسی آثار معماری تاریخی ایران غالباً شامل نقدهای سبک شناسانه، فنی، تاریخی و یا رمزگشایی از نمادهای تصویری مبتنی بر دانش نمادشناسی و فرهنگ دینی بوده است که بیشتر بنیانی خردمحور دارند؛ لذا خلأ نقدهای روانکاوانه در معماری ایران مشهود است. هدف: این پژوهش قصد دارد با اخذ رویکردی میان دانشی، به مفاهیم بنیادین در معماری تاریخی ایران بپردازد و با خوانشی روانکاوانه جنبه های جدیدی را ورای منظر کلی پژوهش هایی که تاکنون انجام شده است، فراهم آورد. پرسش: معماری ایران چگونه از ناخودآگاه جمعی تأثیر پذیرفته است؟ مظاهر کهن الگوی مادر در معماری ایران کدام اند؟ روشتحقیق: تحقیق، کیفی و بنیادین و متکی بر روش توصیفی- تحلیلی است. داده ها براساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج: نتایج پژوهش حاکی است که انگاره زمین مادر در ناخودآگاه ایرانیان وجه تقدس داشته است. این انگاره در نشانه های یونگی کهن الگوی مادر در فضاهای معماری و از طریق آمیزش این فضاها با زمین و عوارض آن بروز یافته است. واژگانکلیدی: معماری تاریخی ایران، کهن الگوی مادر، یونگ.
بررسی مؤلفه های مؤثر بر طراحی فضاهای مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی گلستان و زنبق در شیراز)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر در جوامع شهری و صنعتی، تأثیرات منفی محیط بر افراد و شیوع اختلالات روانی ضرورت توجه به سلامت در محیط را بیش از پیش آشکار می سازد. باتوجه به این موضوع، فضاهای شفابخش را می توان نیاز زندگی پرتنش امروز دانست. فضای مسکونی در بین فضاهایی که انسان در طول روز با آن سروکار دارد بیشترین سهم را دارا می باشد و به بیشترین میزان بر فرد تأثیرگذار است، بنابراین بهتراست به گونه ای طراحی شود که متضمن سلامت عمومی ساکنین باشد. هدف پژوهش حاضر ارائه ی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. این پژوهش به روش ترکیبی (کمی- کیفی) انجام شده است، در مرحله ی نخست پس از معرفی مفاهیم اولیه، شاخصه های شفابخش معماری از پیشینه ی پژوهش استخراج شده که مبنایی برای پرسشنامه ی محقق ساخت خواهد بود. جمع آوری داده ها با ارائه ی پرسشنامه ی محقق ساخت و پرسشنامه ی استاندارد سلامت عمومی (GHQ) و سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) به ساکنین مجتمع های مسکونی زنبق و گلستان در شیراز صورت پذیرفته است و داده های بدست آمده به وسیله ی نرم افزار Spss-23 و با استفاده از تحلیل عاملی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت مؤلفه ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. باتوجه به نتایج حاصله مؤلفه های مؤثر بر طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین شامل: فضاها و فعالیت های متنوع، ایمنی و امنیت محیط، خلوت و محرمیت، آسایش محیطی، لذت بخشی و جذابیت محیط و تعاملات اجتماعی می باشد. از بین این مؤلفه ها بالاترین میانگین رتبه به مؤلفه ی تعاملات اجتماعی و پایین ترین رتبه نیز به مؤلفه ی فضاها و فعالیت های متنوع اختصاص دارد.
معرفی اثر-آشنایی با معماری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
در جستجوی معماری ایرانی در هند
حوزههای تخصصی:
ارتباط با منظر در آثار فرانک لوید رایت
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی بازار تجاری و بازار اجتماعی با نگاهی معطوف به بازارهای تاریخی دزفول و شوشتر به عنوان بازار تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظری غالب در مطالعات شهری ایران وجود دارد که بازار را به عنوان ستون فقراتِ ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای تاریخی توصیف می کند. در این نگاه، روایتی یگانه و جهان شمول از بازار ارائه می شود که خوانش تکثر بازارهای ایرانی را به محاق برده است؛ اما این مقاله تلاش می کند تا تنوع ساختاری و اجتماعی بازار را نشان دهد. این مطالعه از یک سو به مدد شیوه اسپیس سینتکس، به تحلیل توپولوژیک ساختار دزفول و شوشتر پرداخته، و از سوی دیگر به بستر اجتماعی اقتصادی این شهرها توجه کرده است. مقاله حاضر نشان می دهد که شهرهای ایران پیش از دوران مدرن، حداقل به دو گونه تقسیم می شدند: گروه اول شهرهایی با اقتصاد غیر بازرگانی هستند که در آن ها بازار ماهیتی عموماً خرده فروشی داشته و فضاهای مهم فرهنگی اجتماعی را در میان خود ندارد. این گونه بازارهای تجاری محض، ستون فقرات ساختار شهر و قلب فعالیت های اجتماعی شهر نبوده اند. دومین گونه ، شهرهایی هستند که اقتصاد آن ها به طور عمده، بر تجارت استوار بوده است. در این شهرها، بازار نه تنها ستون فقرات ساختار شهر و مرکز فعالیت های اقتصادی بوده، بلکه خاستگاه بازخوردهای اجتماعی بوده است. در اینجا، از این گونه بازار به عنوان بازارهای تجاری اجتماعی یا به اختصار، بازار اجتماعی یاد شده است. این همان بازاری است که از آن به عنوان نمونه اعلای بازار ایرانی یاد می شود. این مقاله با تأکید بر تفاوت بازارهای مختلف، توصیف یگانه از بازار ایرانی را به چالش می کشد. هدف نهایی مقاله حاضر، مطلقاً ارائه گونه شناسی برای بازار نیست، بلکه توجه به تکثر موجود در شهر ایرانی است که خوانش های ذات گرایانه مدرن آن را نادیده گرفته است.
معرفی اثر-تأثیر معماری مسکونی بر سنتها
حوزههای تخصصی:
33 سال طراحی مداوم؛ خانه فولادى
منبع:
منظر اسفند ۱۳۸۷ شماره ۰
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-نظری اجمالی به شیوهها و شکلگیری دیوارها
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی جایگاه پژوهش و کاربست آن در مدیریت شهری؛ مطالعه موردی : نظام مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : یکی از چالش های مهم پژوهش های شهری، نبود اعتماد کافی میان مدیران ارشد اجرایی و خط مشی گذاران (اعضای شورای شهر) به پژوهشگران است. به گونه ای که با مطرح کردن این ادعا که نتایج کار پژوهشگران با دوری از حقایق حوزه اجرا و عمل، عملیاتی نیست ضمن مشارکت ندادن آنها در فرایندهای کلیدی تصمیم گیری و خط مشی گذاری، منابع و بودجه کافی را به بخش پژوهش اختصاص نمی دهند. این موضوع خود با ایجاد یک چرخه معیوب، باعث تضعیف و عدم توسعه زیرساخت ها و ظرفیت های پژوهشی در دانشکده ها و ضعف تئوریک و حرفه ای پژوهش های کاربردی در حوزه های گوناگون مطالعات مدیریت شهری شده است. همچنین این موضوع باعث عدم اعتماد دو جامعه مدیران ارشد و پژوهشگران می شود. مسئله این مطالعه، تحلیل و مطالعه این چرخه، آسیب شناسی و بررسی راهکارهای ارتقای به کارگیری پژوهش ها در تصمیم گیری های نظام مدیریت شهری تهران است. هدف : هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل وضعیت کنونی سازوکار تعریف، اجرا و راهبری پژوهش های شهری در نظام مدیریت شهری کشور با استفاده از رویکرد خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد و در ادامه ارایه راهکار است. روش تحقیق : روش تحقیق در این مطالعه «مطالعه موردی» و نوع آن «مطالعه تک موردی ابزاری» است. در گام نخست چارچوب تحلیلی مبتنی بر مدل«عرضه و تقاضا» براساس منابع نظری و نتایج تحقیقات متعدد بین المللی طراحی و تدوین شد. در گام بعد، با استفاده از چارچوب تحلیلی استخراج شده سازوکار تعریف، اجرا، راهبری و استخراج نتایج پروژه های پژوهشی در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در نهایت مشخص شد که سازوکار پژوهشی موجود نیازمند تقویت جدی بخش تقاضاست. نتیجه گیری : این مقاله ضمن ارایه اطلاعاتی دقیق از سازوکار طراحی و اجرای پژوهش های شهری در شهرداری تهران، دارای نتایجی است که می توان آن را به دو مورد اصلی خلاصه کرد : 1. توسعه یک چارچوب تحلیلی برای بررسی و تحلیل سازمان های پژوهشی در بخش عمومی و 2. پیشنهاد ایجاد ساختاری با عنوان «دفتر توانمندسازی پژوهشی مدیریت شهری» در سازوکار موجود مدیریت پژوهش های کاربردی در نظام مدیریت شهری تهران؛ که مأموریت مشخص آن توسعه «ظرفیت خط مشی» و «ظرفیت نهادی» خواهد بود.
افسران شهید
حوزههای تخصصی: