نظری غالب در مطالعات شهری ایران وجود دارد که بازار را به عنوان ستون فقراتِ ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای تاریخی توصیف می کند. در این نگاه، روایتی یگانه و جهان شمول از بازار ارائه می شود که خوانش تکثر بازارهای ایرانی را به محاق برده است؛ اما این مقاله تلاش می کند تا تنوع ساختاری و اجتماعی بازار را نشان دهد. این مطالعه از یک سو به مدد شیوه اسپیس سینتکس، به تحلیل توپولوژیک ساختار دزفول و شوشتر پرداخته، و از سوی دیگر به بستر اجتماعی اقتصادی این شهرها توجه کرده است. مقاله حاضر نشان می دهد که شهرهای ایران پیش از دوران مدرن، حداقل به دو گونه تقسیم می شدند: گروه اول شهرهایی با اقتصاد غیر بازرگانی هستند که در آن ها بازار ماهیتی عموماً خرده فروشی داشته و فضاهای مهم فرهنگی اجتماعی را در میان خود ندارد. این گونه بازارهای تجاری محض، ستون فقرات ساختار شهر و قلب فعالیت های اجتماعی شهر نبوده اند. دومین گونه ، شهرهایی هستند که اقتصاد آن ها به طور عمده، بر تجارت استوار بوده است. در این شهرها، بازار نه تنها ستون فقرات ساختار شهر و مرکز فعالیت های اقتصادی بوده، بلکه خاستگاه بازخوردهای اجتماعی بوده است. در اینجا، از این گونه بازار به عنوان بازارهای تجاری اجتماعی یا به اختصار، بازار اجتماعی یاد شده است. این همان بازاری است که از آن به عنوان نمونه اعلای بازار ایرانی یاد می شود. این مقاله با تأکید بر تفاوت بازارهای مختلف، توصیف یگانه از بازار ایرانی را به چالش می کشد. هدف نهایی مقاله حاضر، مطلقاً ارائه گونه شناسی برای بازار نیست، بلکه توجه به تکثر موجود در شهر ایرانی است که خوانش های ذات گرایانه مدرن آن را نادیده گرفته است.