فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، سازمان های مردم نهاد افزایش زیادی داشته است.این سازمان ها در حوزه های مختلف از جمله حمایت و بازتوانی اجتماعی معتادان فعالیت داشته اند. لذا این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که «سازمان های مردم نهاد چه نقشی در بازتوانی معتادان بهبود یافته به جامعه دارند»، انجام شد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لخاظ روش،کمی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان بهبود یافته و استفاده کننده از خدمات سازمان های مردم نهاد در شهر تهران بود. شیوه نمونه گیری، تصادفی ساده وحجم نمونه ۳۰۰ نفر بود. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین میزان حمایت اجتماعی، ارضای نیازها، مشارکت اجتماعی و نظارت اجتماعی بر افزایش بازتوانی اجتماعی معتادان، رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد. یافته ها نشان داد که بین سازمان های مردم نهاد و بازتوانی اجتماعی، همبستگی مثبت و معنی دار (۵۳۲/۰) وجود دارد.این امر بیانگر این است که هر چه میزان خدمات و حمایت های ارائه شده توسط این سازمان ها افزایش یابد، بازتوانی اجتماعی نیز بهبود می یابد. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری که بین حمایت اجتماعی (۴۳۲/۰)،کنترل اجتماعی (۴۲۱/۰)، ارضای نیازها (۲۹۶/۰) و مشارکت اجتماعی (۳۵۴/۰) با بازتوانی اجتماعی وجود دارد،نشان دهنده این است که افزایش هر یک از این متغیرها می تواند به بهبود بازتوانی اجتماعی کمک کند. ضریب بتای ۰.۴۵۳ برای سازمان های مردم نهاد به این معنی است که این متغیر تأثیر مثبت بر بازتوانی اجتماعی دارد. درنتیجه می توان گفت سازمان های مردم نهاد با ایجاد شبکه های حمایتی، فراهم کردن امکانات برای ارضای نیازهای اساسی معتادان بهبود یافته و ارتقای فرصت های مشارکت اجتماعی، بستری مناسب برای بازتوانی اجتماعی فراهم می کند.
شناسایی عوامل روان شناختی و جامعه شناختی مؤثر بر آرزوهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطل اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
57 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل روان شناختی و جامعه شناختی مؤثر بر آرزوهای شغلی دانش آموزان و دلایل ادراک شده انتخاب شغل انجام شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر ارومیه در سال 1402-1401 (24000 دانش آموز) بود. برای داشتن یک نمونه معرف، 1200دانش آموز با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، از تمام مدارس متوسطه اول این شهر انتخاب شدند و ترکیب جنسیتی و نوع مدرسه نمونه آماری، منعکس کننده نسبت های جامعه آماری بود. داده ها با پرسش نامه و مصاحبه جمع آوری شدند. تحلیل داده ها به کمک آمار توصیفی، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. نتایج نشان دادند که اکثریت پاسخ دهندگان (4/52درصد)، شغل های مرتبط با پزشکی و پیراپزشکی را انتخاب کردند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه نیز نشان داد که متغیرهای فردی، قوی ترین پیش بینی کننده آرزوی شغلی بودند. تجزیه و تحلیل دلایل انتخاب شغل نیز نشان داد که متغیرهای جامعه شناختی، مانند درآمد مالی و پرستیژ اجتماعی، مهم ترین دلایل انتخاب شغل بودند. یافته های این مطالعه برای تلاش های برنامه ریزی آتی، با هدف مدیریت و هدایت مداخلات ارزشمند، کاربرد درخور ملاحظه ای دارد.
پدیدارشناسی کار بی ثبات کارگران در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
211 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، فهم تجربیه زیستیه بی ثباتی اقتصادی در کارگرانِ ایرانی است. این بررسی درپی فهم چرایی انتخاب مسیر سازگاری و امیدواری در مواجهه با زندگی کاری پرمخاطره و ناامن توسط کارگران است و در این راستا بر مفهوم امید بی رحمانیه «لورن برلنت» تکیه می کند. این مطالعه به روش کیفی، تکنیک مصاحبیه عمیق و مشاهدیه مشارکتی، برای ردیابی بی ثباتی به مثابه وضعیتی عاطفی در کارگران انجام شده است. در فرآیند جمع آوری اطلاعات، تعریف متفاوتی از امید در بافت جغرافیایی و اقتصادی ایرانی رخ می نماید. یافته ها نشان می دهند که چگونه باوجود خشم ماندگار مردان کارگر از موانع ساختاری بی ثباتی اقتصادی و تجربیه احساساتی مانند: گیرکردن، فرسودگی و به بن بست رسیدن، ابزارهایی مانند: مصرف گرایی، باورهای مذهبی، فیلم، اعتقاد به شایسته سالاری و آموزه های خودیاری و اهمیت مسئولیت فردی، امیدواری و حواس پرتی را جایگزین کنش های مقاومتی در برابر بی ثباتی می کنند. نتایج یافته های پژوهش حاکی از برجسته بودن نوعی امیدواری خوش بینانه و بی رحمانه است که بستر آن توسط نظام اقتصادی بی ثبات فراهم می شود و کارگران را برای تثبیت جایگاه شغلی خود برمی انگیزاند تا سخت کار کرده و پای پس نکشند.
خرده سیاستِ زیست جنبش ها / ناجنبش های اجتماعی و دگرگونی دموکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
337 - 366
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر، در جوامع مختلف، شاهد ظهور کنش های جمعی ای بوده ایم که به نحو غلیظ تری مشخصه های جنبش های اجتماعی جدید (سازماندهی سست، فقدان رهبری و غیرایدئولوژیک بودن) را به نمایش گذاشته اند؛ کنش هایی که با اصطلاحاتی نظیر ناجنبش های اجتماعی و زیست جنبش خطاب می شوند؛ پرسش این است که، این گونه کنشگری از چه ماهیتی برخوردار است و چه تأثیری بر فرآیند دگرگونی دموکراتیک دارد؟ بر این اساس، فرضیه پژوهش این است که، زیست جنبش ها و ناجنبش های اجتماعی را می توان خرده سیاستِ مقاومت تعبیر نمود که در صورت بدل شدن به جنبش سیاسی می توانند کاتالیزور دگرگونی دموکراتیک (اعم از: دموکراتیزاسیون یا تعمیق دموکراسی) باشند، اما تأثیرگزاری قطعی و پایدار آن ها به شکل تحمیل تدریجی مطالبات خود به مناسبات زیست سیاسیِ حاکم صورت می گیرد. اثبات این فرضیه با اتکا به یک چارچوب نظری ترکیبی صورت می گیرد که متشکل از مفاهیم نظریه های اجتماعی-سیاسی متأخر (رویکردهای پساساخت گرا و مدرنیته متأخر) است؛ سه رکن این دستگاه مفهومی عبارتنداز: «سیاست زندگی» (آنتونی گیدنز)، «ریزوم وارگی» (ژیل دلوز)، و دوگانه «مطالبه دموکراتیک و پوپولار» (ارنستو لاکلا و شانتال موف). یافته های پژوهش حاکی از این است که اگرچه دگرگونی دموکراتیک مستلزم حرکت از کنش انفعالیِ خودابرازگری (مقاومت در برابر تصلب نهادی) به کنش فعالِ خلق روایت جمعی (برای جهش از هم بستگی انفعالی به موقعیت جنبش ضدهژمونی) است، زیست جنبش ها و ناجنبش های اجتماعی با ابراز مستقیم مطالبات شخصی شان عملاً زمینه ساز دگرگونی دموکراتیک در بلندمدت می شوند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به ساماندهی داده های برآمده از منابع کتابخانه ای می پردازد.
بازسازی معنایی سازه کارآفرینی به مثابه خلق ارزش و کسب منفعت اجتماعی: یک پژوهش کیفی از منظر مدیران سمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
153 - 186
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مفاهیم موردتوجه در حوزیه جامعه شناسی اقتصادی مفهوم کارآفرینی می باشد. کارآفرینی از دید دانشمندان علوم اجتماعی فرآیندی است که در شبکیه متغیری از روابط اجتماعی واقع شده و این روابط اجتماعی می تواند رابطیه کارآفرین را با منابع و فرصت ها تنظیم کند. هدف این پژوهش، مطالعیه کیفی سازیه کارآفرینی از منظر مدیران سمن ها می باشد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است و با 14نفر از دبیران سمن های فعال و دارای مجوز از اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی مصاحبیه عمیق انجام شده است. دبیران سمن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با لحاظ کردن قاعدیه اشباع و حداکثر تنوع انتخاب شده اند. بررسی و متن مصاحبه ها درنهایت منجر به شناسایی شش مقولیه اصلی شامل: 1) منفعت اجتماعی، 2) خلق ارزش،3) تغییر اجتماعی، 4) نوآوری و تجاری سازی، 5) استقلال اقتصادی و 6) توانمندسازی گردید. یافته های به دست آمده نشان می دهد که مدیران سمن ها رویکرد تقلیل گرایانیه اقتصادی از سازیه کارآفرینی ندارند، بلکه رویکرد مدیران سمن ها به مفهوم کارآفرینی رویکرد چندبُعدی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است؛ درنهایت می توان نتیجه گرفت که، مدیران سمن ها کارآفرینی را به مثابه کسب منفعت اجتماعی تلقی می کردند و به منافع غیراقتصادی نیز در امر کارآفرینی توجه داشته اند؛ هم چنین، مدیران سمن ها کارآفرینی را نه به عنوان کسب درآمد اقتصادی، بلکه به عنوان خلق ارزش در جامعه موردتوجه داشتند.
گسل فضایی-اجتماعی: واکاوی درک و معنای مهاجران افغانستانی از جدایی گزینی فضایی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
467 - 496
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جدایی گزینی فضایی مهاجران خارجی یکی از ویژگی های برجسته کلان شهر تهران است که می تواند توسعه پایدار شهری و فرآیندهای تغییر اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد. در این راستا، هدف از مقاله پیش رو شناسایی درک و معنای مهاجران افغانستانی از بسترها و پیامدهای جدایی گزینی فضایی است. روش و داده ها: گردآوری داده ها با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به منظور گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 20 نفر از مهاجران افغانستانی ساکن در شهر تهران که به صورت هدفمند انتخاب شدند، انجام شد. یافته ها: نتایج در 109 مفهوم اولیه، 15 درون مایه (مقوله) فرعی، و چهار درون مایه (مقوله) اصلی شامل جداشدگی زیستی، تعلق مکانی گم شده در سایه نابرابری، مرزبندی کلامی و مکانی، و فاصله فضایی -اجتماعی استخراج شدند. با مرور و ترکیب مقوله های پژوهش، می توان گسل فضایی-اجتماعی را مقولیه نهایی این پژوهش در نظر گرفت، به این معنی که جدایی گزینی فضایی مهاجران افغانستانی در تهران به دلیل وجود شکاف های عمیق در سطوح خرد و کلان میان مهاجران و جامعه میزبان ایجاد شده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آن است که مهاجران در جامعه مقصد یکدست نیستند، بلکه الگوهای سکونتی فضایی آن ها ممکن است براساس الگوهای متفاوت ادغام اجتماعی و فرهنگ پذیری متفاوت باشد. پیام اصلی: مهاجران افغانستانی به دلیل جداشدگی فضایی و موانع اجتماعی با چالش هایی در دستیابی به ادغام در جامعه ایرانی مواجه اند. با این حال، آن ها یک گروه همگن و یکدستی نبوده، و الگوهای سکونتی آن ها به شدّت از عواملی نظیر سرمایه انسانی و سطوح ادغام اجتماعی و فرهنگ پذیری تأثیر می پذیرد.
دگرگونی نسلی در زندگی علمی دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دگرگونی هایی در دانشگاه ایران روی داده است و عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان مورد بحث قرار گرفته که قابل تأمل است. به نظر برخی از ارزش ها، هنجارهای دانشگاهی در طی نسل ها رنگ باخته اند که مطالعیه آن از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف این پژوهش مطالعیه کیفی تحولات نسلی دانشگاهیان و علل و پیامدهای آن در نیم قرن گذشته است. روش تحقیق کیفی و از نظرییه زمینه ای استفاده شده است. جامعیه موردمطالعه استاد تمام های سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی بودند که برحسب سن، سابقیه عضویت علمی و جریانات اجتماعی در سه نسل از هم تفکیک و نمونه ها به صورت هدفمند از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبیه اکتشافی و نیم ساختاریافته استفاده شد. داده ها با 52 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با نرم افزار اطلس تی آی مورد تحلیل قرار گرفت. از استخراج مصاحبه ها 26 مقولیه محوری به دست آمد. یافته ها نشان داد که طی سه نسل دانشگاهی، اخلاق مداری و رعایت هنجارهای آکادمیک به سمت امور صنفی و ارتقاء پیش می رود. پول و منفعت فراتر از علم رفته است. شیویه جامعه پذیری از استادشاگردی به دانشجومحوری تقلیل یافته است. ارتباط عاطفی حضوری به تعامل علمی غیرحضوری تبدیل شده است. سنت اقامت در پردیس به فعالیت بیرون از پردیس دانشگاهی تغییر یافته است؛ نتیجه این که به رغم مشترکات بین سه نسل، دگرگونی در سبک زندگی علمی دانشگاهیان اتفاق افتاده است و دانشگاه نخبه گرایانیه آموزشی به سمت دانشگاه توده گرایانه و کارآفرین پژوهشی پیش می رود. درآمدزایی از علم، ارزش های ذاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و کمّیت بر کیفیت غلبه کرده است.
تعیین کنندگان جامعه شناختی مؤثر بر هویت اجتماعی (نمونه مطالعاتی دانش آموزان دختر شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت، ازسویی سرچشمیه معنا و برساخته شدن است و ازسویی دیگر، تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقصادی، محیطی و... ساخت می یابد؛ در واقع، رابطیه هویت و دیگر سازه های اجتماعی و فرهنگی دوسویه است و به صورت فرآیندی مدام در معرض بازسازی، ساخت و برساخت است. هدف این پژوهش بررسی تعیین کنندگان جامعه شناختی مؤثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان دختر شهر شیراز است و با اتکاء به استراتژی قیاسی از روش تحقیق کمّی، تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعیه آماری دانش آموزان دختر دوریه متوسطه شهر شیراز است و 375نفر به عنوان نمونیه آماری انتخاب شدند. شیویه نمونه گیری تصادفی و از نوع خوشه ای چندمرحله ای است و تجزیه و تحلیل داده ها با کاربرد نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل چندمتغیری (رگرسیون چندگانه) و تحلیل مسیر صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مستقل (میزان رضایت از خود، درونی شدن ارزش ها، هماهنگی با ارزش های گروهی و تأیید دیگران) با متغیر وابستیه هویت اجتماعی و سه بُعد آن (ملی، دینی، خانوادگی) رابطیه معنادار مثبت وجود دارد؛ اما بین متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی با هویت اجتماعی رابطیه معناداری وجود ندارد؛ هم چنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد، ضریب تعیین (2R) چهار متغیر درون معادله، یعنی هماهنگی ارزش های گروهی، مورد تأیید دیگران قرارگرفتن، درونی کردن ارزش ها و رضایت فرد از خود، 36/0 از واریانس متغیر وابسته (هویت اجتماعی) را تبیین یا پیش بینی می کنند.
بررسی تجربه زیسته پرسنل اورژانس از رضایت شغلی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن، مورد مطالعه: پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
129 - 161
حوزههای تخصصی:
سلامت یکی از حوزه های مهم زندگی است که مستقیماً با کادر درمان و پرسنل مراکز بهداشتی و درمانی در ارتباط است. باتوجه به این موضوع هدف اصلی تحقیق، مطالعه درک معنایی و تفسیر کارکنان اورژانس ۱۱۵ از رضایت شغلی و عوامل مؤثر بر آن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی مبتنی پارادایم برساخت گرایی و استراتژی داده بنیاد است. جامعه هدف شامل کلیه پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان در سال ۱۴۰۰ می باشد. روش نمونه گیری هدفمند در دسترس می باشد. مشارکت کنندگان در پژوهش را ۲۱ نفر از این پرسنل تشکیل داده اند. از مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان ابزار گرد آوری داده ها استفاده شده است.برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد از سه روش: کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا، مقایسه های تحلیلی واستفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. براساس یافته های به دست آمده عواملی از جمله: سختی کار، مزایای شغلی نامتوازن، امکانات و تجهیزات شغلی، از خودبیگانگی شغلی به عنوان عوامل علی، مدیریت بیماری های اپیدمیک، ناامنی شغلی، مسئولیت و تفویض اختیار و موقعیت های ترقی سازمانی به عنوان شرایط زمینه ای، حمایت شغلی، محیط غیرمتشنج شغلی، تجهیز وسایل و امکانات به عنوان استراتژی ها و عواملی از جمله: بی انگیزگی و بی علاقگی،کم کاری و تخریب، عدم رسیدگی مطلوب به عنوان پیامد ها و خشونت و ناامنی، انتظارات غیرواقعی به عنوان عوامل مداخله گر معرفی شده است.
تحلیل راهبردی عوامل کلیدی موفقیت همکاری-رقابت در بخش بهداشت و درمان: رویکرد تحلیل سناریو و نقشه شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
270 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف:راهبرد همرقابتی یا همکاری-رقابت یک رویکرداستراتژیک پرطرفداردر بخش بهداشت ودرمان است.علی رغم استقبال از این رویکرد، سازمان هادرپیاده سازی آن برای بهره مندی ازتمامی مزایای آن بامشکلاتی مواجه است.از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت راهبرد همکاری-رقابت در نظام سلامت و تحلیل سناریو این عوامل انجام شده است.روش:این پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) است، در مرحله اول تحقیق (کیفی) براساس مصاحبه های نیمه ساختاریافته وتحلیل مضمون، عوامل کلیدی موفقت شناسایی شده ودر مرحله دوم (کمی)، به منظور تحلیل این عوامل از نقشه شناختی فازی و تحلیل سناریو استفاده شده است.یافته ها: در نتیجه اقدامات تحقیق مرحله اول 74 عامل کلیدی موفقیت شناسایی شدکه در قالب 15 کلان دسته «مدیریت منابع انسانی»،«مهارت تشخیص و رفع ناسازگاری ها»،«آموزش مدیران»،«مدیریت روابط بین سازمان»،«میزان وابستگی و مشابهت»،«مدیریت اطلاعات»،«نظارت وارزیابی هوشمندانه»،«خدمت دهی هوشمندانه»،«فرهنگ سازی مناسب»،«مدیر مثبت نگر»،«چند منبعی بودن»،«طراحی محیط کاری»،«کار گروهی»،«مدیریت قراردادها»و«به گزینی» گروه بندی شدند. بر اساس خروجی نقشه شناختی فازی «آموزش مدیران»و«مدیریت قراردادها» پیشران و«خدمت دهی هوشمندانه» دریافت کننده اثر است.سایر عوامل کلیدی موفقیت، نیز نقش متغیر معمولی را دارند. بالاترین درجات وابستگی به ترتیب برای «مدیریت روابط بین سازمان»و«نظارت وارزیابی هوشمندانه»است. «به گزینی» و«مهارت تشخیص ورفع ناسازگاری ها» بیشترین میزان اثرگذاری و «مدیریت روابط بین سازمان» و «مهارت تشخیص و رفع ناسازگاری ها» بیشترین میزان مرکزیت را داراست. همپوشانی سناریوهای روبه عقب بیانگر جایگاه ویژه «نظارت و ارزیابی هوشمندانه»، «مدیریت قراردادها» و «فرهنگ سازی مناسب» است. همچنین همپوشانی سناریوهای روبه جلو بیانگر اهمیت «به گزینی» و «آموزش مدیران» است.نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، توسعه زیرساخت های اطلاعاتی، به گزینی، تنظیم قراردادها بر مبنای پوشش چالش ها و آموزش های مدیریتی برای توسعه همرقابتی توصیه می گردد.
تحلیل آثار پیشران فضای مجازی بر حاکمیت دینی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری های نوین ارتباطی، به ویژه فضای مجازی، تحولات عمیقی در زندگی بشر ایجاد کرده اند. این تحولات پیامدهای متعددی بر حاکمیت دینی در ایران داشته اند. تاکنون پژوهش های اندکی در این زمینه انجام شده است.(پیشینه) پرسش چالشها و فرصتهای پیشران فضای مجازی برای حاکمیت دینی در جمهوری اسلامی ایران به دغدغه ای جدی تبدیل شده است. (مسئله)در این مقاله با گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیل پیشران به بررسی آثار پیشران فضای مجازی بر حاکمیت دینی و فرصت ها و تهدیدات و ارائه راهکارهای متناسب پرداخته شده است.(روش) یافته ها نشان می دهد که این فضاها، هم فرصت ها و هم چالش هایی را برای حاکمیت دینی به وجود می آورند. از جمله فرصت ها می توان به ترویج آموزه های دینی، گفتگوی بین ادیان و بسیج مشارکت مردمی اشاره کرد. از جمله چالش ها نیز می توان به انتشار مطالب مغایر با آموزه های دینی، تحریک ناآرامی های اجتماعی و نفوذ فرهنگی بیگانه اشاره کرد. در نهایت، تداوم حاکمیت دینی در عصر دیجیتال، مستلزم اتخاذ رویکردی فعال و هوشمندانه از سوی نهادهای دینی و حاکمیتی در جمهوری اسلامی ایران است.(یافته)
بررسی آینده ثبات سیاسی در رژیم صهیونیستی با رویکرد سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
207 - 228
حوزههای تخصصی:
در یک دهه اخیر، رژیم صهیونیستی از نظر سیاسی با تنش های زیادی از جمله درگیری با نیروهای فلسطینی، نزاع های داخلی و اختلافات سیاسی بین احزاب مختلف مواجه بوده است. با توجه به پیچیدگی های منطقه، احتمالاً اوضاع سیاسی در رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی پیچیده تر خواهد شد، اما ممکن است تغییرات مثبتی نیز در این میان برای حکومت اسرائیل رخ دهد. در این مقاله هدف آن است که با مطالعه رفتارهای احزاب سیاسی اسرائیل در طول سالیان گذشته، تحولات نظام سیاسی آن در 10 سال آتی به کمک سناریونویسی به روش جیمز دیتور مورد آینده پژوهی قرار گیرد. در این تحقیق آینده ثبات سیاسی طبق نظریه جیمز دیتور در 4 سناریو دسته بندی شده و پس از بیان هر سناریو پیشران ها و موانع آن بیان می شود. 3 مؤلفه تأثیرگذار بر پیشران ها و موانع وقوع هر سناریو تأثیرگذار است: مؤلفه های سیاسی داخلی، متغیرهای ساختاری نظام سیاسی و معادلات بین المللی. هر کدام از این مؤلفه ها چند زیر مؤلفه دارند که به ما کمک می کند پیشران ها و موانع وقوع یک سناریو را تبیین کنیم. در این پژوهش اتفاقات ده سال آینده رژیم صهیونیستی در قالب چهار سناریو مورد صورت بندی قرار گرفته است. بر این مبنا قدرت گیری جریان چپ و میانه رو، قدرت گیری جریان راست، تغییر پیاپی دولت ها و تغییر ساختار نظام سیاسی به عنوان سناریوهای احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش تغییر پیاپی دولت ها کماکان محتمل ترین سناریو برای آینده رژیم صهیونیستی است.
بررسی جامعه شناختی اعتماد عمومی به علم و فناوری: مورد مطالعه شهروندان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
205 - 236
حوزههای تخصصی:
اهداف: وجود رابطیه مبتنی بر اعتماد بین عموم مردم و علم، مهم ترین رکن توسعیه علم و فناوری است. با همیه اهمیت علم و موفقیت های آن، پیامدهای ناشی از رشد روزافزون آن، نگرانی ها و تردیدهایی را برای جوامع به ارمغان آورده و سبب شده مردم در اعتماد خود به علم، تجدید نظر کنند. برای همین هدف این مقاله این است که چه عواملی بر اعتماد عمومی مردم به علم و فناوری تأثیرگذار است؟ روش مطالعه: روش تحقیق این مطالعه پیمایشی بوده و داده ها با ابزار پرسش نامه با حجم نمونه 410 نفر در بین شهروندان مناطق 22 گانیه شهر تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گردآوری شده است. اعتبار صوری پرسش نامه با استفاده از رأی داوران و اساتید و اعتبار سازه ای با تکنیک تحلیل عاملی سنجیده شد. سنجش پایایی مقیاس ها با محاسبیه انسجام درونی و مقدار آلفای کرونباخ انجام شد و نشان داد که سنجه ها از ضریب پایایی قابل قبول (بیش از ۷/۰) برخوردار بودند. یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد که متغیر"شهروندی علمی" با ضریب تأثیر 55/0، متغیر"میزان استفاده از رسانه برای کسب اطلاعات علمی" با ضریب تأثیر 50/0 و متغیر"درک عمومی از علم و فناوری" با ضریب تأثیر 48/0 به ترتیب تأثیر معنی داری بر اعتماد عمومی به علم و فناوری داشته است. نتیجه گیری: در قالب شهروندی علمی، ارتباط وثیقی بین درک عمومی از علم و مشارکت در علم و فناوری وجود دارد، بنابراین عنصر آگاهی که نقش مهم و اساسی در تحقق شهروندی علمی ایفا می نماید در شکل گیری اعتماد عمومی به علم و فناوری تأثیر بسزایی دارد. این نوع اعتماد مبتنی بر آگاهی از ماهیت مخاطره آمیز بودن علم و توام با تفکر انتقادی بوده و شهروند علمی را از این منظر از شهروند عادی متمایز می سازد. در نتیجه، اگر شهروندی علمی بر اساس دو مؤلفیه «عضویت» و «مشارکت» در فعالیت ها، مراکز و انجمن های علمی تحقق یابد در اعتماد شهروندان به علم و فناوری تأثیر مثبت و افزایشی خواهد داشت. در این میان، رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو، و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند. هرچه درک مردم از حوزیه علم و فناوری بیشتر بوده و تلقی آن ها از علم و فناوری و تأثیر آن بر کیفیت زندگی روزمره مثبت باشد، اعتمادشان نیز بیشتر خواهد بود. رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانیه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند.
نحوه مواجهه جامعه شناسی با اقتصاد: اقتباس، انتقاد، نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 50
حوزههای تخصصی:
متون بنیانگذاران جامعه شناسی بینا متنیتی است که در گفتگو و مجادله با متون دیگر ساخته شده است. متون علم اقتصاد کلاسیک و نوکلاسیک یکی از مهم ترین متونی است که در شکل گیری علم جامعه شناسی نقش مهمی داشته است. گفتگوی متون جامعه شناسی با متون علم اقتصاد گاهی به شکل اقتباس و گاهی انتقادی بوده است اما این بینا متنیت پس از جامعه شناسان کلاسیک چندان مود بحث قرار نگرفته است. این مقاله با روش بینا متنیت نشان می دهد که متون جامعه شناسی کلاسیک از حیث دو مؤلفه انسان شناسی و اسلوب تحلیل چه داد و ستدی با متون علم اقتصاد داشته اند. گاهی بینا متنیت و گفتگوی متون آشکار و روشن و گاه پنهان و اعلام نشده است اما بر اساس نشانه های درون متن می توان طرف گفتگو را تشخیص داد. این گفتگو ساده و گذری نبوده بلکه بنیادهای علم جامعه شناسی را ساخته است. گفتگوی اقتباسی و انتقادی بنیانگذاران جامعه شناسی با بنیان گذاران اقتصاد کلاسیک و نوکلاسیک تفاوت ها را در نوع نگاه به انسان و اسلوب تحلیل در متون جامعه شناسان کلاسیک نشان می دهد.
احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و امتیازدهی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدبانی یکی از ارکان مهم آینده پژوهی و مقدمه پروژه ها و پژوهش های این حوزه است. اگر آینده پژوهی به یک ساختمان تشبیه شود، دیدبانی صحیح همچون پی ای محکم و قابل اتکا برای آن خواهد بود. در موضوع دیدبانی پژوهشگران مختلف مدل های متعددی را ارائه کرده اند. این مدل ها بر اساس شرایط و ویژگی های پیرامونی هر پژوهش ارائه شده و با یکدیگر متفاوت هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و شناسایی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف 36 مدل از مدل های دیدبانی موجود با تمرکز بر مدل ها دیدبانی ارائه شده در ده سال اخیر و مدل های رایج در گذشته بر اساس شاخص های مذکور است و در راستای آن اهداف دیگری چون تعیین رابطه امتیازدهی به مدل های دیدبانی نیز دنبال شد.روش: این پژوهش از منظر هدف کاربردی بوده و در زمره پژوهش های ترکیبی قلمداد می شود و در آن از روش های مطالعات کتابخانه ای، پنل خبرگان و پرسش نامه استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش 36 مدل از میان مدل های موجود دیدبانی استخراج و تشریح و دوازده شاخص نهایی بر مبنای نظر خبرگان به منظور ارزیابی آن ها مشخص شده است. همچنین شاخص های مذکور بر مبنای اهمیت آن ها توسط خبرگان وزن دهی شده و رابطه ای به منظور امتیازدهی به مدل های دیدبانی ارائه و در نهایت 36 مدل دیدبانی بر اساس این رابطه امتیازدهی شده اند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد سه مدل دیدبانی مومنی زاهد، ساکالیدیس و همکاران و کالز بیشترین امتیازات را کسب کردند. همچنین بر اساس شاخص های ارزیابی نهایی، مدل های دیدبانی ای که در هر یک از آن ها دارای نقاط قوت بیشتری بودند معرفی شدند.
مطالعه دلایل جامع تکرار رفتار مجرمانه در بین افراد محکوم به زندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
117 - 152
حوزههای تخصصی:
زندان محلی برای اصلاح، تنبیه و پیشگیری از تکرار جرم مجدد است، اما برخی از محکومان ناشی از ارتکاب جرائم، دوباره به تکرار رفتار مجرمانیه خود تحت شرایط مختلفی تمایل پیدا می کنند که نیازمند مطالعیه جامع است؛ بر این اساس، هدف اصلی پژوهش مطالعیه دلایل جامع تکرار رفتار مجرمانه در بین افراد محکوم به زندان است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل، روش نمونه گیری تعمدی-غیراحتمالی؛ از جامعیه آماری 36سند از منابع علمی نورمگز، مگ ایران، ایران داک و پایگاه علمی جهاد دانشگاهی، 25سند علمی به عنوان حجم نمونیه 26 در فاصلیه زمانی 1388 الی 1403ه .ش. با تکیه بر ملاک ورود و خروج گزینش شده و ازطریق آزمون d «کوهن» و f «فیشر» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که عوامل اجتماعی (هم نشینی افتراقی، خانواده ازهم گسیخته، فرصت های مجرمانیه محیطی، حمایت اجتماعی، انسجام اجتماعی و کنترل اجتماعی)؛ عوامل فرهنگی (دین داری، سبک زندگی پرخطر، فقر فرهنگی، تعلق به جامعیه خرده فرهنگی)؛ عوامل اقتصادی (احساس محرومیت نسبی، فقر، احساس بی عدالتی، بیکاری) و عوامل روانی (برچسب اجتماعی منفی، هویت انحرافی، بحران عاطفی خانواده، احساس بی هنجاری و عزت نفس پایین) در تکرار رفتار مجرمانیه افراد محکوم به زندان و بازگشت دوباریه آن ها به محیط زندان مؤثر بوده است.
شناسایی پیشران های توسعه صنعت پتروشیمی ایران و ترسیم سناریوهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
238 - 369
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف شناسایی پیشران های موثر بر توسعه صنعت پتروشیمی در ایران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش ترکیبی است که شامل دو مرحله اصلی مطالعات کتابخانه ای و اعتبارسنجی توسط خبرگان، در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی و سناریو نگاری صورت گرفته است.روش: در پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کتابخانه ای پیشرانها شناسایی شده و پس از شناسایی به تائید خبرگان رسید. جامعه هدف پژوهش، پژوهشگران و خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد صنعت پتروشیمی بودند که در حوزه آینده پژوهی تجربه های علمی و عملی داشتند. برای نمونه گیری نیز از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. پیشران های حیاتی با نرم افزار میک مک بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع شناسایی شدند. در ادامه آینده صنعت پتروشیمی در ایران در قالب 16 سناریو بر پایه نرم افزار سناریو ویزارد، مبتنی بر روش سایب ترسیم گردید.یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که 40 پیشران موثر بر توسعه صنعت پتروشیمی شناسایی شد. در نهایت بر اساس پیشران های کلیدی 16 سناریوی باورپذیر بررسی و درجه اهمیت آنها مشخص شد.نتیجه گیری: سناریوهایی که دارای وزن بیشتری دارند عبارت است از : توسعه پایدار، پذیرش فناوری های جدید، تحول دیجیتال، توسعه بازارهای نوظهور و تغییر اقلیم و اثرات آن می باشند. در انتها برای مواجهه با چالش ها و بهره برداری از فرصت های آینده صنعت پتروشیمی، پیشنهادها و راهکارهایی مطرح شده است.
انزوا و بقای ناگزیر زنان در دوران جنگ و پساجنگ؛ مطالعه ای کیفی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
497 - 517
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جنگ رویدادی است که درآمیخته با دگرگونی های شتابان و تغییرات عمیق اجتماعی و در عین حال، پدیده ای پرآسیب همراه با بحران های پیش بینی نشده و غیرقابل پیشگیری است. معمولاً زنان، از مهم ترین گروه های آسیب پذیر از جنگ ها هستند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجربه جنگ در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان است. روش و داده ها: مطالعه کیفی حاضر در سال 1402 انجام شد. چهل زن بازمانده از جنگ که عمده آن ها تجربه بیوگی داشتند، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان، جنگ را عامل اصلی بحران های زندگی از جمله انزوای اجتماعی و فردی قلمداد نمودند. یافته ها در قالب پنج مقوله اصلی ارائه شد که عبارتند از: گسست زنانه، انزوا، احساس بی ارزشی، انگ و اضطراب بیوگی، و بقای ناگزیر. تجربیه جنگ به چالش های متنوع در زندگی مشارکت کنندگان انجامیده و آنان را وا داشت تا برای زنده ماندن تلاش کنند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این است که مشارکت کنندگان در معرض آسیب های گوناگون فردی و اجتماعی قرار دارند. با وجود این، آنچه باعث بقای مشارکت کنندگان در مقابل حجم زیادی از مسائل و مشکلات جنگ بود، خلاقیت فردی و استفاده از تمام توان برای توانمندسازی است. نوعی توانمندسازی که در اثر تجربه جنگ و یادگیری های فردی در دوران پساجنگ می باشد. پیام اصلی: انزوای اجتماعی و مشکلات چندوجهی در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان، رفاه روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر می گذارد. با توجه به این که افغانستان یکی از کشورها با طولانی ترین بازه ی مواجهه با جنگ در نیم قرن اخیر است، شناسایی تجربه زنان اهمیت پژوهشی و سیاستگذارانه دارد. در این میان، توجه به مسائل مادی و روانی زنانی که سرپرست خانوارند و یا به هر شکلی با شرایطی چون بیوگی، تجرد قطعی، خشونت و یا طلاق مواجه اند، جزء اولویت های مداخله پیشنهادی است.
صدای خاموش دختران معلول یزدی: برساخت محدودیت و محرومیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
دختران معلول جسمی _حرکتی از آسیب پذیرترین گروه های جامعه اند که در زیست جهان خود با چالش های زیادی روبه رو هستند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تحلیل تجارب زیسته دختران دارای معلولیت جسمی-حرکتی در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی در شهر یزد انجام شده است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. میدان تحقیق، شهر یزد و روش گزینش نمونه ، به صورت هدفمند و گلوله برفی با تعداد 18 نفر به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مقوله های انگ هویتی، وازدگی، سربارگی، فوبیای تأهل، خانه نشینی اجباری، رنج تحصیل، نابرابری و محدودیت اجتماعی در مرحله کدگذاری استخراج شد. به روایت دختران، آنان جسم ناقص خود را در عین تحقیر، فرودستی و ناامیدی تجربه می کنند و معلولیت، تنها آنان را دچار مشکل نمی کند، بلکه خانواده، اطرافیان و جامعه در برساخت این چالش ها و تشدید آن، مشارکت بیشتری دارند که در یک پیوند نزدیک و نامناسب، چرخه معیوبی از محدودیت ها و محرومیت ها را برای آنان رقم می زند.
رابطه سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی با سلامت خانواده در کارگران: مطالعه موردی شهرک های صنعتی اردکان
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارگران شرکت های صنعتی برای عملکرد موثرتر نیاز به گستره ای از ویژگی ها دارند. یکی از این ویژگی ها، سلامت خانواده است. هرچه فرد از سلامت خانواده بیشتری برخوردار باشد، انگیزه های بیشتری برای انجام بهتر کار دارد. کارگران به عنوان نیروی انسانی، نقش مهمی در بهره وری شرکت دارند و بهره وری بالاتر باعث می شود، شرکت بتواند رقابت پذیر باشد و به فعالیت های خود ادامه دهد. برهمین مبنا، شرکت های صنعتی، در کنار ویژگی ها و مهارت های فنی کارگران، تمرکز ویژه ای بر سلامت خانواده آنان دارند و تلاش می کنند آن را ارتقا بخشند. علیرغم گستردگی کارگران و نقش مهم آنها در بهره وری صنایع در ایران، توجه به سلامت خانوادگی کارگران چندان مورد توجه تحقیقات اجتماعی نبوده اند. با با این تفاصیل، هدف پژوهش حاضر این است که رابطه سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی را با سلامت خانواده کارگران صنعتی مورد بررسی قرار دهد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کمی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، کارگران شرکت های صنعتی شهرستان اردکان بوده است که تعداد آنان بالغ بر 3000 نفر است. از این تعداد، 400 نفر در صنایع شیشه، کاشی و سرامیک، ماشین آلات، و ذوب و تولید آهن، با استفاده از نمونه گیری احتمالی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش سلامت خانواده، سازگاری اجتماعی، و حمایت اجتماعی، به ترتیب پرسشنامه هاوشتات و همکاران (1985)، بل و والش (2015) و واکس و همکاران (1986) بوده اند. تمامی این پرسشنامه در تحقیقات پیشین در ایران مورد استفاده قرار گرفته و اعتبار آنها تایید شده است. به علاوه، جهت سنجش پایایی آنها از ضریب آلفا کرانباخ استفاده شد که ضریب آن برای سلامت خانواده، حمایت اجتماعی، و سازگاری اجتماعی به ترتیب 89/0، 66/0، 89/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده و داده ها در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، حمایت اجتماعی با سلامت خانواده رابطه مثبت و معنی دار (307/0) در سطح (01/0P<) دارد. همچنین، نتایج ناظر بر این است که سازگاری اجتماعی با سلامت خانواده رابطه مثبت و معنی دار (**222/0) در سطح (01/0P<) دارد. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد، سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی قادر هستند، حدود 15/0 از تغییرات سلامت خانواده را تبیین کنند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که حمایت اجتماعی و سازگاری اجتماعی می توانند سلامت خانواده کارگران را تحت تاثیر قرار دهند. براین اساس، شرکت های صنعتی با حمایت اجتماعی و ایجاد زمینه های سازگاری اجتماعی می توانند سلامت خانواده را ارتقا داده و به بهره وری نیروی کارشان کمک کنند. امری که در نهایت به بهبود کارایی شرکت های صنعتی می انجامد.