فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اگرچه آگاهی اندکی از وضعیت فراگیری دانش در ایران پیش از اسلام در دست میباشد، با ورود اسلام به ایران، دانشاندوزی که این بار با دین پیوندی مستحکم داشت، در این سرزمین به شکوفایی میرسد. بر اساس سنت وعظ و خطابه پیامبر(ص) به یارانش، نخستین مکانی که در سده های نخستین اسلامی به منظور آموزش مورد استفاده قرار میگرفت، مسجد بود. با اینکه در دوره های بعد، مدارس مستقل به وجود آمدند، به دلیل آموزش دینیِ مدارس، دوباره پیوند مسجد و مدرسه به گونههای مختلف شکل می گیرد و مسجد ـ مدرسه در معماری اسلامی مطرح میشود، اما به این گونه معماری تاکنون بسیار کم پرداخته شده است. اینکه دو فضای آموزشی و نیایشی در دورههای مختلف معماری اسلامی ایران چگونه با یکدیگر ارتباط داشتهاند، و مسجد ـ مدرسه چه ویژگی هایی دارد که از دیگر گونههای ترکیبی متمایز میشود، به طور دقیق و کامل شناخته شده نیست. شناخت چگونگی پیوند این دو فضا در دوره های مختلف مدّ نظر این پژوهش است و اینکه این پیوند چه گونههایی را دربرداشته و در کدام یک از این گونهها ارتباط میان فضای آموزشی و نیایشی کامل تر برقرار میشود که بتوان واژه مسجد ـ مدرسه را برای آن به کار برد؛ بنابراین در این نوشتار، سیر تحول ارتباط میان فضای آموزشی و نیایشی و گونههای مختلف ساختارهای فضایی آن در معماری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میگیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و توسعهای بوده و در آن از مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. در پایان، گونههای مختلف فضاهای ترکیبی آموزشی و نیایشی به ترتیب بیان میگردد و بر اساس جدولهای مربوط، دستهبندی شده و کاملترین آن ها با معیارهای مطرح شده در نوشتار به عنوان مسجد ـ مدرسه شناخته می شود. مسجد حکیم اصفهان به عنوان نخستین بنایی دانسته میشود که در آن، دو فضا به طور کامل ترکیب گردیده و در دستهبندیهای پایانی، روند تکاملی ترکیب دو فضای آموزشی و نیایشی در معماری اسلامی ایران تا ساخت گونه مسجد ـ مدرسه و فراوانی آن در دوره قاجار نشان داده میشود.
ادراک شهروندان از منظر ساختمان های بلند شهری، نمونه موردی هتل چمران شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختمان های بلند شهری به واسطه ظرفیت نشانهای خود، نقش مهمی در خلق تصویر ذهنی شهروندان از شهر دارند. پژوهش حاضر به بررسی ادراک شهروندان از منظر هتل چمران که در حال حاضر با ارتفاع 110 متر بلندترین ساختمان شیراز است، میپردازد. در این پژوهش از راهبرد اسنادی در بخش نظری و راهبرد پیمایش اجتماعی استفاده شده است. تأکید این نوشتار بر وجوه معنایی و بصری منظر این بنا در ادراک شهروندان بوده و در بخش های متعدد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری ارزیابی شده است. جامعه آماری شامل 100 نفر (به نسبت برابر از هر دو جنیست) بوده که به روش تصادفی، انتخاب و پرسشنامهای شامل سؤالات باز و بسته بین آنان توزیع گردیده و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS (نسخه 19) انجام شده است. در ادامه، ضرایب همبستگی اسپیرمن میان مؤلفههای ادارکی مورد استخراج و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که «بدیع بودن ارتفاع هتل» در شهر، عامل اصلی توجه و احساس خوشایند مردم دانسته میشود که بیشتر تحت تأثیر بعد حسی ادراک بوده و پس از مدتی، اثر آن کمرنگ خواهد شد. به سبب ظرفیت پایین طراحی و منظر هتل، ابعاد شناختی، تفسیری و ارزش گذاری ادراک، کمتر مورد اشاره پرسششوندگان قرار دارند، لذا راهکارهایی برای ارتقای ادراک شهروندان در سایر پروژههای بلندمرتبه سازی شهر در چهار دسته به شرح زیر پیشنهاد شده است: الف) توجه بیشتر به جنبههای نوآورانه و خلاقانه در طراحی کالبدی ساختمان های مرتفع از نظر فرم خارجی و ترکیببندی اجزای آن؛ ب) استفاده از مصالح با ترکیببندی و رنگبندی متنوع و خلاقانه در طراحی نما که میتواند به ادراک مردم از ساختمان های بلند کمک فراوانی نماید؛ ج) هماهنگی بصری با بافت طبیعی و فیزیکی شهر به سبب عدم ارتباط معناداری ادراک زیباشناختی با تضاد و تمایز؛ د) حفظ معانی و مفاهیم قابل فهم و هویت بناهای بلند، و اجتناب از احداث بناهای فاقد معنی و هویت مناسب متناسب با جنبههای نمادین و نمایهای وجه نشانهای ساختمان ها.
میزگرد «بررسی مسئله نوسازی شهری در ایران»؛ سبقت نوسازی از فرسودگی
حوزههای تخصصی:
بیش از یک دهه است که نوسازی شهری به عنوان یکی از موضوعات مهم پیش روی مدیریت شهری ایران است. کتاب ها و مقالات زیادی در این زمینه نوشته شده و اقدامات فراوانی جهت نوسازی بافت های فرسوده صورت گرفته است. در این میان علی رغم حجم زیاد برنامه هایی که نوسازی شهری را هدف خود قرار داده اند، شکاف بین روند رشد بافت های فرسوده و نوسازی این بافت ها، که از طریق مدیریت شهری و سازمان های دولتی انجام می شود، در حال افزایش است و شاهد رقابت نفس گیر دو جریان فرسودگی و نوسازی هستیم ولی همچنان سرعت رشد فرسودگی از اقدامات نوسازی بیشتر است. این میزگرد به بحث پیرامون علت این جریان اختصاص یافت. در این میزگرد آقایان دکتر محمد سعید ایزدی، مدیر عامل شرکت عمران و بهسازی، دکتر فریبرز رئیس دانا متخصص اقتصاد و دکتر سید امیر منصوری سر دبیر مجله در دو بخش به بحث درباره موضوع پرداختند
ظرفیت پنهان؛ بوم شناسی تلاقی طبیعت و تاریخ در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
مکان گزینی سکونت و زندگی انسان شهری در شهرهای ایرانی با بستر طبیعی در ارتباط مستقیم بوده است. در شهرهایی که محور طبیعی در آن نقش بارزی ایفا میکند، نقاط کانونی وجود دارد که حاصل برخورد جریان پرقدرت طبیعت و حضور نظم انسانی در ادوار مختلف تاریخی در آن محدوده است. این نقاط مرکز ثقل قلمرو ترکیب یافته از طبیعت و شهر را شامل میشود و بالاترین ظرفیت را در توسعه کیفی شهر در سازمان فضایی آن دارد. همزمانی و تلاقی لایه های مختلف ادراکی، عملکردی، خاطره ای و ذهنی، جغرافیایی و بی شمار عناصر متکثر محیط و منظر در حوزه نفوذ آنها ضمن ایجاد ظرفیت بالا برای تأثیرگذاری بر محیط زیست انسانی و فضای شهری، عامل توسعه کیفی شهر نیز خواهد بود. شناسایی، ساماندهی و توسعه این نقاط با رویکرد منظر به عنوان دانش بومشناختی و با توجه به هدف توسعه کیفی و پایدار شهر، می تواند گامی مؤثر در نیل به اهداف توسعهای شهر باشد. این نوشتار به نقش طبیعت در شهر و اهمیت برهمکنش آن با تاریخ شهر در زیست جهان انسانی می پردازد و در انتها با بررسی منطقه تجریش به عنوان نمونهای از هم نهشتی طبیعت با تاریخ در تهران و لزوم پردازش آن، نسبت به تشریح موضوع اقدام کند.
چیدمان شهر و معماری: ایجاد برابری جنسیتی در زندگی شهری؛ برابری جنسیتی و توسعه شهری: ساختن اجتماعات بهتر برای همه
حوزههای تخصصی:
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروند و شهرساز به مفهوم کیفیت محیط شهری (مطالعه موردی: بافت فرسودة شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیستگاه انسانی هنگامی میتواند بیشترین مطلوبیت را برای انسان حاصل کند،که انتظارات وی را برآورده سازد. این انتظارات در قالب ابعاد مختلف زیستمحیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... معنا پیدا میکند. چنانچه هریک از این عوامل در محیط زندگی یک فرد فاقد کیفیات مطلوب باشد، بر ادراک و احساس وی از فضا و در نتیجه بر سطح رضایتمندی او از محیط زندگی تأثیرگذار خواهد بود. همانطور که میدانیم بافت فرسوده شهری به عرصههایی از محدوده قانونی شهرها اطلاق میشود که به دلیل فرسودگی و سطح نازل کیفیت محیطی در آنها مسایل و مشکلات خاصی را برای شهرها به وجود آوردهاند؛ و همواره شاهد این موضوع هستیم که در این بافتها توقعات شهروندان در ارتباط با کیفیت محیط سکونت خود تحقق نیافته و رضایت ساکنین از فضای زندگی در سطوح پایینی قرار دارد. شاید بتوان علت این مطلب را در عدم همسویی انگارههای شهروندان از یک فضای زیستی مطلوب ـ که به رضایتمندی آنان از محل زندگیشان میانجامد ـ با رویکردهای شهرسازان در ساماندهی اینگونه بافتها یافت.
این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیت محیط در بافتهای فرسوده شهری در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویت معیارها و شاخص های کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یکسو و نگاه مسئولان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ در این راستا، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه (Oneway) و آزمون دانکن در گروه بندی (HSD) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل بیانگر آن است که شهروندان اولویت پایین بودن سطح کیفیت زندگی در این بافت ها را در عدم توجه به مسایل فیزیکی و کالبدی محیط بافت های فرسوده شهری و سطح پایین وضعیت اقتصادی ساکنان میدانند؛ در حالیکه در رویکرد شهرسازان به بافت های فرسوده شهری معیارهای محیطی، مدیریتی به نسبت بیشتری از سایر مؤلفه ها دچار نابسامانی هستند.
شاخص های گسست منظر؛ زمینه های تجمع سنجه های بوم شناسی و رویکرد ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
منظر پدیده ای پویاست و موجودیت چندلایه آن باتمام مقیاس ها در گذاری همیشگی قرار دارد. از مصادیق گذار و تغییر در منظر، پدیده گسست است که بر تمام لایه های اکولوژیکی و ادراکی آن در مقیاس های مختلف تأثیر می گذارد. گسست در منظر که تحت تأثیر مداخلات انسانی روی می دهد پیامدهای گوناگونی دارد که از عوامل مختلفی همچون توسعه سکونت گاه های شهری، ایجاد زیرساخت های حمل و نقل زمینی و ریلی، تسطیح و تصرف اراضی طبیعی برای مصارف کشاورزی و فعالیت های معدن کاوی و عوامل بسیار دیگر ناشی می شود.
این نوشتار در پی آن است تا با رویکردی جامع و کل نگر به ماهیت منظر، نظریات موجود در خصوص پدیده گسست و روش شناسی حوزه های مختلف مرتبط با این پدیده را تحلیل کند، به امکان سنجی شاخص های در ارزیابی پیامدهای گسست در منظر بپردازد و همزمان به جنبه های اکولوژیک و ادراکی آن توجه کند؛ شاخص هایی که قابلیت انطباق بر ویژگی های خاص هر بستر منظرین را به طور جداگانه دارا باشند و تغییرات ناشی از گسست را در الگوهای موجود منظر و محیط پیش بینی کند. با چنین هدفی شاخص های ارزیابی پدیده گسست به دو گروه کمّی و کیفی تفکیک شده است به شاخص های کمّی به ویژگی های اکولوژیک و زیست محیطی منظر و شاخص های کیفی به خصوصیات ادراکی و هویتی آن می پردازد.
این نوشتار در پایان به این نتیجه خواهد رسید که ترکیب تمام شاخص های کمّی و کیفی در تحلیل یک بستر منظرین و تبدیل آنها به یک کلیت واحد به واسطه تفاوت ماهوی این شاخص ها و زمینه های مختلف دلالت آنها امکان پذیر نخواهد بود، لکن با تعریف اولویت های ساختاری هر منظر و شرایط محیطی، میزان اهمیت و تأثیرگذاری هر شاخص در ارزیابی مشخص می شود، تا در مراحل مختلف تصمیم گیری، برنامه ریزی و طراحی پروژهای مدیریت منظر و آمایش سرزمین قابل استفاده و استناد باشد.
نقش دلبستگی به مکان در هویت بخشی به میدان های شهری (نمونه موردی : میدان آرامگاه شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان، نقطه تلاقی عناصر کالبدی، فعالیت ها و مفاهیم ذهنی نسبت به مکان است. این حس دلبستگی موجب تبدیل فضا به مکانی با ویژگی های حسی و رفتاری خاص برای افراد میشود. میدان با ابعاد مختلف معنایی، کارکردی و کالبدی می تواند نقش مهمی در ارتقای کیفی فضاهای شهرهای امروز ایفا کند. در این میان، توجه به عوامل مؤثر در دلبستگی افراد به میدان های شهری می تواند نقش مؤثری در هویت و مطلوبیت میدان ها داشته باشد. با توجه به اهمیت دلبستگی به مکان در ارتقای کیفیت محیط، این تحقیق ضمن بررسی مفهوم دلبستگی و ابعاد آن، با تبیین شاخص های دلبستگی به مکان، نقش دلبستگی به مکان را در ایجاد مطلوبیت و هویت میدانهای شهری بررسی میکند.
اساس این مقاله متکی بر یافته های تحقیقی در مورد آزمون دلبستگی به مکان در ارتباط با یکی از میدان های مهم واقع در مرکز شهر همدان، به نام میدان آرامگاه بوعلی سیناست. پژوهش مذکور با روش مطالعه نمونه موردی و مطالعات میدانی و مصاحبه های حضوری با شهروندان همدانی و بازدیدکنندگان از میدان مذکور و تحلیل آن با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام شده است. تحقیقات ثابت میکند ارزیابی بسیاری از شاخص های دلبستگی به این میدان بالاست و همین امر ذهنیت افراد را بر روی هویت آن مؤثر میسازد. از این رو مقاله استدلال میکند بین دلبستگی به مکان و هویت آن، رابطة مستقیم وجود دارد که این امر میتواند در طراحی میدان های شهری مورد توجه قرار گیرد. در بین عوامل مهم دلبستگی به میدان از جمله میتوان به وجود آرامگاه بوعلی با معماری فاخر آن در مرکز میدان، امکان دسترسی مناسب به میدان، وجود عوامل و عناصر محیطی نظیر درختان و فضای سبز مناسب در میدان، فضاهای تجاری و روزمره اطراف میدان، جانمایی مناسب میدان به لحاظ موقعیت مرکزی در شهر، مناظر ذهنی و عینی مناسب میدان نام برد. نتایج این تحقیق می تواند راهبرد مناسبی برای طراحی میدان های شهری مطلوب در شهرهای معاصر فراهم کند.
چیدمان شهر و معماری: جایگاه گرافیک محیطی در هویت بصری شهر
حوزههای تخصصی:
تصویر شهر بخشی پر اهمیت از هویت بصری شهر است که می توان آن را زیرمجموعه ای از هویت شهری به شمار آورد. هویت شهری در حیطه موضوعی طراحی شهری قرار می گیرد که مبحثی میان رشته ای است و تنها در گرو هماهنگی و تناسب میان فعالیت های شاخه های متنوعی از رشته های علمی و هنری از جمله: برنامه ریزی شهری، معماری و منظرسازی، طراحی گرافیک شهری، طراحی صنعتی، مهندسی فنی و ترافیک، اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و... به دست می آید. گرافیک محیطی را باید یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و شهری قلمداد کرد. جلوه های هنرهای تجسمی در زندگی روزمره از طریق گرافیک محیطی میسر می شود، گرافیک محیطی یک پدیده اجتماعی است که باتوجه به فضاسازی تصویری، خصایص ملی، قومی، فرهنگی، اجتماعی، آداب و سنن و گرایش های سیاسی و اقتصادی جامعه قابل تحلیل و بررسی است. درنتیجه گرافیک محیطی تأثیر مستقیمی بر روی فرهنگ یک جامعه، یک شهر، یک محله، یک خانه و حتی اتاق یکی از اعضاء خانواده دارد.
در این مقاله سعی شده تا با بررسی تعاریف مرتبط با هویت شهری و نقش طراحی شهری در ایجاد هویت شهر به جایگاه و اهمیت گرافیک محیطی در ارتقاء بخشیدن به هویت بصری شهر پرداخته شود.
حسّ حضور، مطلوب ترین برآیند ارتباطات انسان با محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روزگاران گذشته تا امروزه که موضوع پرداختن به معرّفی شهر آرمانی (یا شهر خوب یا شهر قابل زیست و مانند اینها) و ویژگی های آن شدت پیدا کرده است، بسیاری از حکما و مصلحان و داعیه داران شناخت راه های سعادتمندی بشر، اقدام به معرفی بهترین هایی برای انسان در زمینه های مختلف کرده اند؛ یکی از مهم ترین این زمینه ها بهترین و مطلوب ترین فضای زندگی انسان، اعم از شهر یا معماری بوده است. بسیاری از حکما و عرفا و متخصّصان از تعابیری چون شهر آرمانی، خانه مطلوب، یوتوپیا، شهر خدا، معماری انسانی و امثال اینها سخن گفته اند. با عنایت به دگرگونی های کالبدی و فن آوری و فکری و امکانات در دسترس و شیوه زیست، به نظر می رسد که به جای سخن گفتن از بهترین کالبد معماری، اصلح آن باشد که به بهترین و عالی ترین اصل یا صفت برای معماری، یا معماری ای که برای زندگی انسانی انسان مناسب و مطلوب باشد، سخن گفت. بدیهی است که در کنار معرفی این عالی ترین صفت، تبیین بدترین ویژگی نیز ضرورت خواهد داشت. به دنبال پاسخ این سؤال که بهترین صفت برای معماری مطلوب چیست، این سؤال نیز مطرح می شود که بهترین حالت برای انسان چه حالتی است؟ مطالعات و کاوش در فرهنگ اصیل ایرانی متّکی بر جهان بینی توحیدی نشان می دهد که بهترین حالت برای انسان، آگاهی یا «حسّ حضور» (و شعبات آن شامل حسّ خودآگاهی، حسّ زمان، حسّ ایمان، حسّ امان، حسّ مکان و...) است؛ در مقابل بدترین حالت برای انسان، حالت غفلت و ناآگاهی و جهل است که در آن، هر چیز بر او مشتبه می شود. نگارنده مقاله حاضر با اتّکا به روش های اکتشافی و تحلیلی و قیاسی، سعی کرده تا در مقایسه بهترین صفت برای بهترین هایی که حضرت احدیّت برای سعادت و کمال انسان خلق کرده است، به بهترین صفت برای معماری مطلوب ایرانی (که اسلامی و حتماً انسانی) است، دست یابد. ناگفته نماند که اصلی ترین معادل واژه برای «حسّ حضور» و «آگاهی»، بیداری و متذکّر بودن است؛ به این ترتیب، اصلی ترین صفت برای بهترین فضای زندگی، تذکّردهی، بیدارکنندگی و غفلت زدایی خواهد بود.
جایگاه عقل در مفهوم پایداری شهر، نگاهی دیگر به مبانی نظری معماری و شهرسازی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق با اصول و مبانی شناخت در اندیشه اسلامی، زاویه ای که از آن هر چیزی و از آن جمله مبانی معماری و شهرسازی اسلامی مورد مطالعه، تعریف و تحلیل قرار می گیرد، زاویه عقل و حکمت است. هنرمند، معمار و یا شهرساز مسلمان، از راه دل (از دریچه عقل و حکمت الهی)، ملکوت (یعنی جنبه باطنی و عقلانی)، هستی و موضوعات جاری درآن (از جمله حقیقت باطنی شهر) را مورد مطالعه قرار می دهد، و به دانشی شفاف، حقیقی و مطابق با واقع دست مییابد. براساس این بینش، شفافیت، خوانایی، پایداری و استحکام ساختار نظری و عملی هر چیزی، در پایداری و استحکام ذاتی عقل مایه به کار گرفته شده در آن است. تردیدآلود بودن و مشکوک بودن، ابهام و تزلزل پذیری در هر نظامی ( ازجمله نظام سازمانی یک شهر) نتیجه مستقیم جهل (یعنی عدم عقل محوری و یا عدم فعالیت عقل درآن) است. بهره مندی معمار و معماری (و یا شهرساز و شهرسازی) از اندیشه ای عقل مند و برهانی (و به عبارتی، دارای استدلالات منطقی)، آن ها را از انواع شک ها و تردیدهای ممکن می رهاند، و نوعی استحکام و استقلال و پایداری حقیقی و اصیل و تزلزل ناپذیر در مفهوم، ساختار انسانی و حتی کالبدی شهر به وجود می آورد. ذات عقل، «یکتایی» است. و میوه آن، وحدت و یگانگی است، و هرگز کثرت و تضاد و تزاحم در آن راه ندارد.
سازمان فضایی شهرهای ابواب البر دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت مجموعه های معماری و فضاهای مستقل شهری تحت عنوان ابواب البر ـ با الهام از امکان مقدس، مشاهده قبور ائمه اطهار و سایر بزرگان دینی و عرفانی ـ و نیز مراکز آموزشی که در واقع ترکیبی از مجموعه های علمی و مذهبی اند، عمده ترین تحول در معماری و شهرسازی دوره ایلخانی می باشد. متأسفانه به سبب وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی بسیار در طول زمان، دسترسی به این شهرها و مطالعه مستقیم آن ها به راحتی میسر نیست؛ از این رو، برای بررسی این شهرها و تعیین نحوه ساختار آن ها، ناگزیر باید به منابع مکتوب ـ کتاب ها، نسخ و متون ارزشمندی که می توان تاریخ گمشده معماری و شهرسازی را از لابه لای سطور آن ها به دست آورد ـ رجوع کرد. نوشتار حاضر، به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی مجموعه های غازانیه، ربع رشیدی و سلطانیه به عنوان نمونه هایی از شهرهای ابواب البر ایلخانی می پردازد. روش این تحقیق تفسیری ـ تاریخی مبتنی بر دقت در مطالب و نکات موجود در متون تاریخی است و رهیافت راهبردی آن بر روش اکتشافی استوار است.
آموزش سنتی معماری در ایران و ارزیابی آن از دیدگاه یادگیری مبتنی بر مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود آثار ارزشمند معماری گذشته ایران، نشان از ساخته شدن آنها به دست هنرمندانی است که از توانمندی های بالای هنری، فنی و فرهنگی برخوردار بوده اند؛ چنین توانمندی هایی به خودی خود نشان دهنده وجود دانش معماری مناسب در میان آنهاست. بدیهی است که برخورداری از این توانمندها علیرغم عدم وجود نظام آموزشی دانشگاهی در میان معماران سنتی، صرفاً از طریق تجربههای شخصی و بدون بهرهگیری از آموزش های حرفه ای مناسب نمیتواند صورت پذیرفته باشد. نظام آموزشی فعلی در ایران صرفاً با الگوبرداری از برخی سیستم های آموزشی غربی و برخی تغییرات در آن بنیان نهاده شده و با چشمپوشی از تجربیات مثبت گذشته، خود را از استفاده از آنها محروم کرده است، بنابراین شناخت تجربههایی که پیشینیان برای پرورش معماران از آن بهره می بردند و تلفیق جنبه های مثبت آن با نظام های فعلی آموزشی، می تواند در ارتقای این نظام ها مفید واقع گردد. نگارنده این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که عناصر اصلی در شکلدهی به آموزش معماران در معماری گذشته چه بوده است؟ پژوهش مورد نظر، نوعی پژوهش کیفی است که با استفاده از روش تئوری مفهومسازی بنیادی به مطالعه نظام سنتی آموزش معماری در ایران و بررسی مباحث و روش های آموزشی در آن پرداخته، و نظام آموزش سنتی معماری را بر اساس نظریه های آموزشی مبتنی بر نظریه های یادگیری مبتنی بر مغز با هدف شناخت ویژگی های مثبت در نظام آموزش سنتی معماری ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، برخلاف آنچه غالباً تصور می شود، نظام سنتی آموزش معماری در ایران صرفاً شامل آموزش های عملی نبوده و آموزش مباحث نظری و مبانی فکری، بخش دیگری از آموخته های معماران را تشکیل می دادهاند.
آموزه هایی از معماری اقلیمی گذرهای کاشان، تحقیق میدانی در بافت تاریخی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی شهرهای تاریخی ایران حاوی درس های آموزنده ای در زمینه های مختلف مرتبط با معماری و شهرسازی است. یکی از نکات قابل تأمل در این زمینه شگردهای به کار رفته در طراحی فضاهای باز و پیاده راههای شهرهای کویری است که علی رغم شرایط محیطی سخت و خشن این مناطق، امکان زندگی امن، راحت و پایدار را برای هزاران سال فراهم نموده است. مقاله حاضر با بررسی بافت تاریخی شهر کاشان در اوج گرمای تابستان و اوج سرمای زمستان، به مطالعه این شگردها به کمک علم همسازی با اقلیم پرداخته است. در این مقاله از جدیدترین شاخص ارزیابی وضعیت گرمایی فضای باز که شاخص اقلیم دمای جهانی نام دارد برای ارزیابی داده های برداشت شده در روزهای 20 و 21 ماه تیر و 20 تا 22 ماه دی سال 1390، استفاده شده است. داده های میدانی توسط دستگاه هواشناسی سیار که قادر به برداشت آمار دما، رطوبت، باد و فشار هواست گردآوری شده است. به رفتارهای مردم، اعم از مدت حضور، نوع لباس و فعالیت در مسیر انتخابی، در روزها و شب های مورد نظر توجه شد. تحلیل نتایج با انتقال داده ها به نمودار سایکرومتریک و مقایسه آن با منطقه های گرمایی تعریف شده توسط شاخص مورد نظر برای ارزیابی گرمایی انجام شده است. مقایسه این نتایج با داده های طولانی مدت و کوتاه مدت ایستگاه هواشناسی کاشان نشان داد که معماری هر فضا، تا چه میزان وضعیت اقلیم خرد را نسبت به اقلیم محلی، اقلیم کوتاه مدت شهر و اقلیم بلند مدت شهر تعدیل کرده و امکان حضور طولانی و امن مردم را در گرم ترین ایام تابستان و سردترین ایام زمستان کاشان فراهم نموده است. تعیین میزان موفقیت راهکارهای معماری به کار رفته به عنوان اصول طراحی گذرهای همساز با اقلیم در مناطق کویری محصول این مقاله است.
درآمدی بر تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثاری که از معماری گذشته ایران به جا مانده، گنجینه های ارزنده معماری ایران است، اما این آثار، نماینده تام معماری ای نیست که در طی سده ها در این سرزمین تحقق یافته است. بیشتر آنچه از بناها به دست ما رسیده، آثار فاخر و شاهانه است و از طریق این آثار، به دشواری می توان به بخش اعظم معماری ایران ـ معماری عموم مردم ـ پی برد. از این گذشته، آثار معماری نتیجه نهایی مسیر معماری است. معماری فقط اثر معماری نیست؛ اندیشه ها و خیال های معماری، پسند و ذوق فردی و جمعی، مسیر طراحی و ساخت، آموزش معماری، حرفه و نظام صنفی معماری، بانیان و حامیان معماری، معماران و کارگزاران معماری همه در این مسیر دخیل اند و شناخت معماری مستلزم شناخت اینها نیز هست. پس برای فهم معماری مردم، باید علاوه بر بناهای ایشان، از پندارها و اندیشه هایشان درباره بناها و همه وجوه دیگر معماری هم باخبر باشیم. یکی از وظایف تاریخ پژوه معماری ایران، جستن راه هایی برای پی بردن به جنبه هایی از معماری ایران است که روزگار از ما پنهان داشته است؛ راه هایی که به واسطه آن ها به معماری عوام، یا نسبت های عوام با معماری فاخر، پی ببریم. در روزگار ما، در دیگر حوزه های تاریخ نویسی و تاریخ پژوهی، کسانی در صدد برآمده اند تا تاریخ مبتنی بر زندگی اشراف و اعیان و پادشاهان را کنار بگذارند و از خلال یافته ها و دانسته های تاریخی، به شناخت زندگی و اندیشه عامه مردم بپردازند و برای این منظور، رویکردهایی پیش نهاده اند. یکی از این رویکردها، «تاریخ فرهنگی» است و یکی از شاخه های آن، «تاریخ ذهنیت» یا «تاریخ نگرش عامه» است. هدف از این مقاله، گشودن باب مطالعه تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران است. بدین منظور، نخست تاریخ ذهنیت، ماهیت و سیر تکوین و تحول آن را به اجمال معرفی می کنیم، سپس امکانات آن را برای مطالعه تاریخ معماری ایران، بررسی و منابع آن را معرفی می کنیم. آن گاه نمونه ها و موضوع ها و منابعی برای آزمودن این شیوه تاریخ پژوهی در معماری ایران پیش می نهیم.
بام و بوم و مردم (بازخوانی و نقد اصول پیشنهادی پیرنیا برای معماری ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبک شناسی معماری ایرانی داشت. در این مقاله، به بررسی اصول پیشنهادی او برای معماری ایرانی پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنجگانه او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او درباره یکایک اصولها که در منابع گوناگون پراکنده است، از منابع اصیل جمعآوری و به زبانی منسجم بیان گردیده است. در ادامه مقاله، در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آنها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شده است. نگارندگان، انگیزه های پیرنیا را از طرح آنها و نیز مفروضات و دلالت های ضمنی آنها را بررسی و آنها را نقد کردهاند. در پایان نشان داده شده که ترکیب و محتوای کنونی این اصول، باطن و ظاهری دارد. ظاهر آنها متناسب با نیازهای زمانه پیرنیاست و ممکن است امروزه به کار محققان معماری ایران نیاید و معتبر نباشد، اما باطن آنها ابزارهایی ارزنده برای شناسایی و فهم معماری ایرانی در بستر فرهنگ ایرانی است. در این صورت، میتوان اصول پیرنیا را بازخوانی کرد و در خدمت تعمیق تحقیق در تاریخ معماری ایران درآورد.
بازآفرینی فرهنگ مدار در بافت تاریخی شهر قزوین با تأکید بر گردشگری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تلاش شده است تا با بهره گیری از اصول گردشگری شهری، راهکارهایی برای بازآفرینی بافت های تاریخی کشور که به عنوان سرمایه های ارزشمند امروزه در مرکز توجه نهادهای شهری واقع شده اند، ارائه گردد. در این باره، از بازآفرینی فرهنگی به عنوان رویکردی اساسی تحقیق استفاده شده است. در این رویکرد، فرهنگ به عنوان یکی از سرمایه های اصلی شهر شناخته می شود. شهر تاریخی قزوین با برخورداری از بافتی تاریخی و واجد ارزش مرمت، حفاظت و نگهداری و با دارا بودن پتانسیل های بسیار مناسب تاریخی و جاذبه های گردشگری، امکانات توسعه فراوانی دارد؛ با این حال، در اثر برخی سهل انگاری ها و اقدامات بی ملاحظه و نیز عدم توجه به روند فرسودگی، علی رغم وجود طرح های متعدد، مشکلات بافت در سال های اخیر افزایش یافته است و نیاز به احیای فعالانه بافت را ضروری نشان می دهد. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است و با اتکا به مرور پیشینه تحقیق از سویی، بررسی اسناد مربوط به بافت تاریخی قزوین و مطالعات میدانی از سوی دیگر، به تحلیل مسئله می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهکار برون رفت از مشکلات و احیای بافت های تاریخی ارزشمند در گرو اجرای برنامه هایی است که بر راهبردها و سیاست های تعاملی بین بازآفرینی فرهنگی و گردشگری فرهنگی شهری استوار است. رویکرد گردشگری فرهنگی نیز مانند بازآفرینی به نوبه خود از ابزار مؤثر در احیای بافت های تاریخی محسوب می شود. بالفعل سازی پتانسیل های بالقوه گردشگری و هویت تاریخی در رابطه ای مستقیم با یکدیگر، حیات واقعی و مدنی شهری را تضمین می کند. جهت تدقیق موضوع، کاربست راهبردهای پیشنهادی در طراحی بافت تاریخی قزوین مورد بررسی قرار گرفته است تا زمینه تحول و معاصرسازی یکی از بافت های ارزشمند میراث فرهنگی کشور فراهم گردد.
مقایسه تطبیقی باغ های تخت شیراز و قصر قجر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی شناخت ویژگیهای طراحی معماری و منظر دو باغ «تخت» شیراز و «قصر قجر» تهران، و دستیابی به الگوهای ساختاری و ماهوی و نیز نحوه ارتباط آنها بایکدیگر با هدف احیای الگوی باغ تخت، و بهرهگیری از آنها در طراحیهای نوین منظر است؛ چراکه این دو باغ از شاخصترین و اصیلترین نمونههای باغ تختی است که خود از زیباترین و کمیابترین انواع باغ ایرانی است. فرضیه تحقیق، بهرهگیری از الگوهای طراحی باغ تخت شیراز در باغ قصر قجر است. سیر این پژوهش که با روش کتابخانهای انجام گرفته، به تعیین حدود این تأثیرپذیری پرداخته و نشان داده است که آیا حدود الهامگیری تنها در زمینه الگوهای ساختاری و کالبدی محدود شده، و یا باغ قصر قجر پذیرای الگوهای ماهوی و اصول اصلی طراحی معماری و منظر باغ تخت نیز بوده است. تشریح تعریف و تاریخچهای از باغ تخت و نیز توصیف دقیق ساختاری هر دو باغ به عنوان پیشدرآمدی برای ارائه تحلیلها و مقایسههای تطبیقی میان الگوهای مذکور در آنها مطرح شده است. نتیجه تحقیقات نشان میدهد که باغ قصر قجر با توجه به تحلیلها و مقایسههای انجامشده و نیز تأخر زمانی نسبت به باغ تخت شیراز، تنها در زمینه ساختاری و کالبدی طراحی منظر از آن تأثیر پذیرفته است. تفاوتهای ماهوی میان الگوهای طراحی این دو باغ نیز دیده میشود که زمینهساز دو گونه متفاوت از ارتباط باغ و طبیعت میان آنها شده است. باغ تخت طبق الگوهای رایج ارتباطی میان باغ و طبیعت در باغ ایرانی، دارای الگوی «با طبیعت» است، اما باغ قصر قجر برخلاف بسیاری از باغهای ایرانی به الگوی «بر طبیعت» نزدیک شده است.