مطابق با اصول و مبانی شناخت در اندیشه اسلامی، زاویه ای که از آن هر چیزی و از آن جمله مبانی معماری و شهرسازی اسلامی مورد مطالعه، تعریف و تحلیل قرار می گیرد، زاویه عقل و حکمت است. هنرمند، معمار و یا شهرساز مسلمان، از راه دل (از دریچه عقل و حکمت الهی)، ملکوت (یعنی جنبه باطنی و عقلانی)، هستی و موضوعات جاری درآن (از جمله حقیقت باطنی شهر) را مورد مطالعه قرار می دهد، و به دانشی شفاف، حقیقی و مطابق با واقع دست مییابد. براساس این بینش، شفافیت، خوانایی، پایداری و استحکام ساختار نظری و عملی هر چیزی، در پایداری و استحکام ذاتی عقل مایه به کار گرفته شده در آن است. تردیدآلود بودن و مشکوک بودن، ابهام و تزلزل پذیری در هر نظامی ( ازجمله نظام سازمانی یک شهر) نتیجه مستقیم جهل (یعنی عدم عقل محوری و یا عدم فعالیت عقل درآن) است. بهره مندی معمار و معماری (و یا شهرساز و شهرسازی) از اندیشه ای عقل مند و برهانی (و به عبارتی، دارای استدلالات منطقی)، آن ها را از انواع شک ها و تردیدهای ممکن می رهاند، و نوعی استحکام و استقلال و پایداری حقیقی و اصیل و تزلزل ناپذیر در مفهوم، ساختار انسانی و حتی کالبدی شهر به وجود می آورد. ذات عقل، «یکتایی» است. و میوه آن، وحدت و یگانگی است، و هرگز کثرت و تضاد و تزاحم در آن راه ندارد.