در ابتدای بحث لازم است به یادآوری مفاهیم و تعاریف پایه منظر که امروزه در محافل علمی اروپا و سایر کشورها پذیرفته شده اند، پرداخته شود. واژه منظر واژه ای چندمعنایی است که در پیوستگی عینیت ذهنیت معنا می شود : از منظر مادی یا عینی که جغرافیدان ها و دانشمندان علوم طبیعی به آن می پردازند تا منظر غیر مادی یا ذهنی که برآمده از تاریخ و به ویژه هنر است.
منظر در پژوهش ها و ادبیات علمی عبارت از ساختاری اجتماعی با ابعاد دوگانه مادی و غیرمادی است. امروزه در اروپا، اکثر متخصصان علمی و مسئولان خدمات مهندسی در آمایش سرزمین، به تعریفی که در کنوانسیون اروپایی منظر آمده رجوع می کنند : ""بخشی از سرزمین، آن گونه که توسط جمعیت ها درک می شود و نتیجه عوامل طبیعی یا انسانی و روابط این دو با هم است"".
منظر محصول تعامل میان عوامل مادی و غیر مادی است : فعالیت های اقتصادی با تغییردادن بستر بیوفیزیک، منظر مادی (مواد بی جان و بیولوژیک، از جمله جسم انسانی) را تولید می کنند. در عین حال جوامع در طول تاریخ، براساس تکامل روابط اجتماعی با طبیعت، منظر را بازنمایی می کنند. این تغییرات در منظر مادی، به نوبه خود مظاهر اجتماعی منظر را تغییر می دهند و نیروی محرکه کنش و همچنین انگیزه کنش سیاسی می شود. در نتیجه جوامع براساس بازنمایی هایی که از دینامیک های خود می کنند، در منظر مداخله می کنند.
توسعه پایدار در 1987 در گزارش برانتلند (WCED, 1987) تعریف شد، در حالی که پیش از آن، صحبت از توسعه در درازمدت بود و پس از آن اصطلاح انگلیسی ""sustainable""در فرانسه به ""durable"" ترجمه شد که ترجمه خوب و دقیقی نیست، زیرا این واژه بیشتر به دوام و ماندگاری اشاره دارد و مفهوم مورد نظر برانتلند را نمی رساند. گزارش او سه رکن توسعه پایدار را مطرح می کند :
- توسعه اقتصادی
- تجدید منابع طبیعی و حفاظت از آنها
- توسعه اجتماعی و فرهنگی، انتقال بین نسل ها
توسعه پایدار در تقابل با مفهوم تولید ناخالص ملی قرار می گیرد (مفهوم رشد، با افزایش ثروت متوسط)
هدف این مقاله، کنکاشی است تخصصی و ریزبینانه در باب تعریف مفهوم و جایگاه واکاوی در معماری. این مفهوم از جهاتی مختلف شبیه به حوزه نقد می باشد و حتی در مواقعی ناخواسته و ناآگاهانه به جای آن استفاده می شود. بنابراین، این مقاله ابتدا به واژه شناسی مفهوم واکاوی و نقد پرداخته و سپس برای شناختی جامع تر، دستگاه نقد معماری وین اتو را که به هر دو حوزه نقد و واکاوی اهمیت می دهد، انتخاب و به لحاظ فکری و نظری مورد تحلیل قرار می دهد تا چگونگی شکل گیری دستگاه های فکری نقد و البته با تأکید بر حوزه نقد فرم از منظر این پژوهش در فرایند شکل گیری معماری به صورت دقیق مشخص و بیان شود. در مرحله آخر، به عنوان نمونه ای از تعریف یک دستگاه واکاوی براساس ساختار دستگاه نقد معماری تحلیل شده و با توجه به دانش حاصله در تعامل و ارتباط این دو حوزه با یکدیگر، ضمن مروری سریع بر تعریف فرم معماری و رجوع به چند منبع تشریحی وتحلیلی فرم معماری، به تهیه و تدوین دستگاه فکری برای واکاوی فرم معماری پرداخته می شود. برای رسیدن به این دستگاه فکری روشی مورد نظر قرار گرفته که به صورت تحلیلی از منابع مورد تائید قبلی برداشت شده و نهایتاً به صورت یک دستگاه جامع و مدل کاربردی برای واکاوی فرم در این مقاله ارائه شده است.