در هندوستان که سرزمین عجایب است ،دین مجموعه ای است وسیع از نوشته های آسمانی ، آرای گوناگونی نظری ، مکتب های فلسفی و انواع افسانه های مقدس و تعداد بی شماری اسطوره که بر خلاف پیچیدگی ، تعدد و تنوع ، دارای نظمی پیوسته ، شگفت آور و در خور ستایش است . اگر در ایران باستان فلسفه ی اعتقادی و نوع نگرش مردم ، در ادبیات کهن خلاصه شده است در هندوستان فلسفه ی هندی در دامن دین هندو پرورش یافته است که تجلی آن را امروزه می توانیم در انواع حجاری های سنگی هندی مشاهده کنیم ...
ابنیه خصوصی یکی از اقسام بناها را در تمامی دورههای تاریخی ایران از جمله عصر پهلوی دوم تشکیل میدهد که در جایگاه خویش حائز اهمیت است. معماری بخش خصوصی در این دوره که قسمی از آثار و معماری خصوصی امروز را نیز شامل میشود تحت تأثیر عوامل متعددی شکل گرفته است که یکی از آنها، معماری ساختمانهای دولتی و عمومی (به همراه عوامل دیگر) است. گرچه الگوبرداری از ابنیه دولتی و عمومی، پیشرفتها و امکانات تازهای در معماری و در مواردی همخوانی با اقلیم را در پی داشته لکن از آنجا که موجب رواج معماری غیرخودی و دارای هماهنگی اندک با اقلیم شده و تا به امروز نیز ادامه یافته است، ریشهیابی این تأثیرپذیری اهمیت پیدا میکند. لذا هدف این تحقیق، دستیابی به علل و میزان نقش علل درتأثیر معماری برخی از ابنیه دولتی و عمومی بر معماری بعضی از بناهای خصوصی و شناخت و بررسی آنهاست. بررسیهای انجام شده و نتایج بدست آمده نشانگر آن است که چهار عامل اصلی شامل خصوصیات بناهای دولتی و عمومی، ویژگیها و شرایط بخش خصوصی، عوامل واسطهای، و عوامل جانبی و زمینهای در حد تقریباً متوسط سبب تأثیرشدهاند. عامل جانبی بیشترین دخالت و عامل بخش خصوصی کمترین نقش را داشته است. یعنی اثرگذاری به ویژه به سبب فراهم آمدن امکانات و شرایط مانند ""عوامل سوقدهنده جامعه به سمت فرهنگ جدید و ...""، ""اشاعه دیدگاههای فرهنگی نو و ..."" و ""منابع تأمینکننده درآمد کشور و تعیینکننده میزان آن و ..."" بوده است. همچنین بررسی شاخصها نشان میدهد برخی از آنها با بیشترین نقش در عامل مربوط به خویش عبارت است از : تازگی بنا، خواست قشر مرفه برای الگوبرداری، بعضی از بناهای خصوصی اثر پذیرفته ...، ترویج دیدگاههای فرهنگی جدید...، تبلیغ زیاد مصالح و ...، داشتن تحصیلات عالیه و ... .
عوامل تأثیرگذار دیگر در عصر پهلوی دوم بر معماری اماکن خصوصی متأثر از بناهای دولتی و عمومی عبارت است از : وابستگی تام سازمان اقتصادی و سیاسی کشور، گرایش افراطی به غرب، اشاعه دیدگاههای فرهنگی جدید، تمرکز فعالیتها در شهرهای بزرگ به ویژه تهران و مهاجرت به این شهرها، ابنیه خصوصی، افراد غیرمتخصص، و پژوهشها در حیطه معماری.
باغ ایرانی به عنوان یکی از مهم ترین سبک های باغسازی و معماری منظر در جهان شناخته شده است. باغ های ایرانی در هند نشانگر بکارگیری شیوه استقرار سریع حکام گورکانی هند (بابر، همایون، اکبرشاه، جهانگیر، شاه جهان و...) بر هند است؛ همان شیوه ای که توسط تیمور و اعقاب او در سمرقند و هرات به عنوان الگوی تغییر روش زندگی از چادرنشینی به تشکیل دارالسلطنه و استقرار در پایتخت بکار گرفته شد.
تفاوت هایی که در اقلیم و آب و هوای هند با ایران وجود داشت، سبب شد که دوگونه از باغسازی ایرانی ـ باغ مقبره و باغ آب (طبق تعریف نویسنده)ـ بیشتر مورد انتخاب قرار گیرد؛ این گونه از باغسازی در اکثر باغ های ایرانی ساخته شده در دوره گورکانیان بکار رفته است.
این تحقیق مطالعه ای تطبیقی است که با روش تاریخی به بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری باغ های ایرانی در هند، گونه شناسی این باغ ها، مقایسه آنها با باغ های ایران (ابعاد مشترک و تفاوت)، می پردازد و درصدد است نقش باغ ایرانی را به عنوان نشانه ای از اشتراکات فرهنگی کشورهای ایران و هند مطرح کند. در این راستا بررسی مشابهات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و زبان مشترک معماری دو کشور، در دورة گورکانیان و صفویان مورد نقد و تحلیل قرار خواهد گرفت.
مقدمه: ایرانیان از دیرباز مورد توجه ویژه رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) بوده اند. در احادیث بسیاری، اسلام ایرانیان با اهمیت تلقی گردیده و از ملت ایران به عنوان وفادارترین ملت ها به اسلام یاد شده است. به گفته شهید علامه مطهری: «ایرانیان بیش از هر ملت دیگر نیروهای خود را در اختیار اسلام و اهل بیت (علیهم السّلام) قرار دادند و بیش از هر ملت دیگر در این راه صمیمیت و اخلاص نشان دادند، در این دو جهت هیچ ملتی به پای ایرانیان نمی رسد.» هنر قدسی و فاخر خوشنویسی از دانش هایی بود که ایرانیان مسلمان در ایجاد و رشد آن نقش مهمی داشته اند. بنیان گذاران اقلام ستّه –که هنوز هم توسط خطاطان در سراسر جهان اسلام نوشته می شوند- غالباً ایرانی بوده یا نژاد ایرانی داشته اند؛ کسانی چون ابن مقله، ابن بواب، اسدالله کرمانی، عبدالله مروارید، محمد مؤمن کرمانی، عبدالله صیرفی، بایسنغر میرزا، عبدالله طبّاخ، کمال الدّین هروی، علاء الدین تبریزی، عبدالباقی تبریزی، میرعماد، علیرضا عباسی، محمدرضا امامی و دیگران که آثارشان باقی و چشم نواز دیده بینندگان است. خطاطان ایرانی، هنر خود را با کیمیای مهر و محبت اهل بیت (علیهم السّلام) درآمیخته و در جهت خدمت به عرض ارادت به ساحت قدسی آل الله، آثار فراوانی از خود برجای نهادند که بخش عمده ای از این آثار در قالب کتیبه نویسی و کتابت نسخه های قرآن کریم یا کتب ادعیه برای قرائت در مشاهد شریفه، خلق شده اند.
دیوار بعضی از بقاع وامامزاده های ایران منقش به تصاویری از صحنه های به شهادت رسیدن امام حسین(ع) ویارانش در واقعه کربلا است . این نقاشی دیواری ها که به دیوار نگاره های عاشورایی معروف است، بیشتر، از دوره قاجار به جای مانده اند. نقاشی روی دیوار از گذشته های دور در ایران مرسوم بوده ودر طول ادوار مختلف، عوامل اجتماعی موجب فراز وفرود هایی در تحولات آن گردیده است.
پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی ، واز نظر روش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات ضروری تحقیق، به صورت اسنادی وکتابخانه ای جمع آوری شده است. محدوده پژوهش از نظر زمانی، اواخر دوره قاجار واز نظر مکانی، سرزمین ایران، خاصه شمال کشور می باشد. یافته های تحقیق از منظر جامعه شناسی هنر نشان می دهد در اوایل دوره قاجار، به سبب نیاز حکومت به مردم برای تحکیم قدرت، مناسک و مراسم مذهبی ازجمله دیوار نگاره های عاشورایی رامورد پشتیبانی قرارداد.
اگر چه نقاشی از سوی فقه اسلامی مورد ملامت قرار گرفته بود، ولی صدور فتاوی بعضی از علمای مذهبی در مورد رفع منع شبیه خوانی وشبیه سازی در مراسم مذهبی، باعث رونق وگسترش دیوار نگارها ی عاشورایی گردید.
اواخر دوره قاجار با ورود صنعت چاپ و گسترش مطبوعات و آشنایی با فرهنگ غرب از یک سو ، و تغییر معادلات اقتصادی و سیاسی از سوی دیگر، مهاجرت مردم از روستاها به شهرهای بزرگ را موجب می شود؛ در نتیجه، ذائقه مردم، تحت تأثیر شرایط اجتماعی تغییر پیدا می کند و خود را با مظاهر دنیای جدید وفق می دهد وکم کم دیوار نگاره های عاشورایی که به صورت یک سنت و عادت واره در بین توده مردم رواج پیداکرده بود از رونق می افتد.