تامل در زیبایی و جمال، همچون دیگر مقوله های فلسفه و علوم انسانی، بیش از دو هزار سال قدمـت دارد، چنان که یونانیان باستان، آن گونه که از رسالات هیپاس بزرگ افلاطون و بوطیقای ارسطو برمی آید، سهم عمده ای در تکوین آن داشته اند. البته اطلاق لفظ زیبایی-شناسی به این نوشته ها، خالی از تسامح نیست. اما نمی توان آثار و تاملات متفکران بشر را در مقوله زیبایی، انکار کرد و دیدگاه ها و نظریه-های متنوع و ژرف ایشان را نادیده گرفت.
در این نوشتار، سعی بر این است که از جنبه های گوناگون به بررسی این مقوله پرداخته شود . برای این منظور، ابتدا با رویکردی فلسفی– عرفانی به تعریف و تبیین زیبایی و تلازم معرفتی آن با عشق پرداخته شده و در پی آن مکتب « اصالت زیبایی» مورد تحلیل قرار گرفته است. دیدگاه حکمت متعالیه صدرایی پیرامون نقش زیبایی در عشق آفرینی، مساله ای دیگر است که در این نوشتار مورد پژوهش واقع می شود. زیبایی شناسی در پرتو عقل، که بیانگر موضوعیت و مرجعیت عقل در مقوله زیبایی شناسی اخلاقی و فلسفی است، یکی از موضوعات محوری بحث حاضر به حساب می آید. این پژوهش، در نهایت، مدعی نقش زیبایی در ایجاد محبت و آفرینش عشق با رویکردی تجربی – عرفانی شد و با استناد به برخی آراء و نظریه ها به اثبات این ادعا پرداخته است .
مساجد در طول تاریخ از شاخص ترین نمونه های معماری اسلامی بوده اند؛ آن ها نشانه هایی شهری هستند که به عنوان مِفصل، نقشی اساسی در ارتباطات میان عناصر شهری بازی می کنند. نگاه به اجزای تشکیل دهنده و فضاسازی مساجد و بررسی عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه هر فضا و نقشی که در ارتباط با دیگر فضاها دارد، رهیافتی برای دستیابی به تأثیر حکمت معماری اسلامی در شکل دهی شاکله بنای مساجد فراهم خواهد آورد. از این جهت در نوشتار پیش رو، به ترکیب فرمی و شکلی فضاهای مساجد در مکتب اصفهان و نیز چگونگی پیکربندی فضایی در عرصه بندی ساختار مساجد پرداخته می شود. در این پژوهش، فرض بر این بوده که پیکربندی فضاییِ بنای یک مسجد با توجه به مختصات قرارگیری هر فضا در ارتباط با دیگر فضاها، با عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه و نقش هر عنصر، برآمده از حکمت اسلامی دارای ارتباطی معنادار است. این تحقیق از نمونه پژوهش با شیوه تحقیق ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و سرانجام نتیجه گیری منطقی است. بدین ترتیب موضوع پژوهش با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای، شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی چیدمان فضا و مقایسه تطبیقی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد میزان نفوذپذیری، پیکربندی فضایی و همچنین قرارگیری هر فضا در عمق بنای مساجد، ارتباط مستقیمی با مؤلفه های شناخته شده حکمت در معماری اسلامی ازجمله نحوه انتظام فضاها دارد؛ با توجه به نقد زمینه اثبات گراییِ شبیه سازی چیدمان فضا سعی بر آن بوده تا با بهره گیری از مؤلفه های ساختاری حکمت در معماری اسلامی، در این زمینه رفع و رجوع لازم صورت گرفته باشد. در تحلیل نقشه های در دست، فضا، امور کیفی، مؤلفه ها و پیکربندی فضایی با مدل سازی رایانه ای همراه شده تا تحلیل های کیفی از مدل سازی های کمی صورت گرفته باشد. نتایج به دست آمده نشان از تأثیر مستقیم و نقش تعیین کننده حکمت اسلامی در جایگاه تک تک فضاهای مساجد مکتب اصفهان و تعیین ارتباط هر فضا با فضاهای دیگر و همچنین با کلیت بنای مساجد دارد.
تهران بود و باغ هایش؛ تهران در دوره قاجار عرصه باغ های بسیاری بود که در ادامه الگوهای اصیل باغ ایرانی ساخته شده بودند. ارتفاعات شمال تهران مملو از این باغ ها بوده است که با رشد روزافزون شهر در زیر سلطه ساختمان ها از بین رفته اند. باغ مستوفی الممالک در منطقه سه تهران که بخشی از آن به نام «باغ ونک» با وضعیت نسبتاً مناسبی از لحاظ پوشش گیاهی در اختیار شهروندان قرار دارد، از جمله باغ های بزرگ دوره قاجار بود. در شرایط فعلی تنها سرمایه باغ، درختان کهنسالی است که مسیرهای اصلی باغ را تا حدی به نمایش می گذارد.
تخریب و تغییر کاربری باغ ها در تهران و نبود الگویی مناسب از باغ ایرانی در تهران معاصر، مسئولین را به این تصمیم واداشت که باغ ونک را با الگوی باغ ایرانی بازسازی و به معرض دید مخاطبین در مقیاس فراملی قرار دهند. از این رو طراحی باغ با ارایه ویژگی های اصیل باغ ایرانی در دستور کار قرار گرفت. مقاله حاضر تاریخچه باغ، تنگناها و معضلات طراحی و در نهایت چگونگی تأثیر ویژگی های باغ ایرانی را در طراحی و اجرای باغ بیان می کند.
در آثار بهزاد با ترکیب بندیهایی مواجه میشویم که فراست و تیزبینی بهزاد را مینمایانند . نظمی خاص همه اشیاء و اجزاء تصویر را در برگ گرفته است و در پس همه عناصر بصری متکثر ، تمایلی به وحدت دیده میشود. این وحدت بیننده را هدایت میکند تا به همه چیز و همه جا نظر افکند و حتی کوچکترین اجسام و شکلها از وی دریغ نخواهند شد...
یکی از تقسیم بندی هایی که می توان جهت دسته بندی عکس ها قائل شد، تفکیک نمودن آنها از نظر میزان انطباق با واقعیت بیرونی و وفاداری به ثبت عینی رویدادها می باشد. از آنجا که تاکنون مرزبندی قاطعی بین عکس ها از این نظر انجام نپذیرفته است؛ در این مقاله سعی شده با یک دسته بندی کلی، عکس ها در سه گروه واقع گرا، انتزاعی و تجریدی تفکیک، و مرزبندی بین آنها مشخص گردد. بدین منظور در ابتدا معانی واژگان واقع گرایی، انتزاع و تجرید به ایجاز و اختصار مرور شده و سپس به بازشناسی خصوصیات آنها و تبیین مرزهایی جدید در این میان پرداخته شده است. گروه اول شامل عکس های واقع گرا، عکس های خبری و مستند را در خود جای می دهد که هدف اصلی آن ثبت کامل واقعیت به صورتی وفادارانه است. در گروه بعدی عکس های انتزاعی تفکیک شده اند که دارای برداشتی گزینشی از واقعیت بوده و سعی در ساده سازی واقعیت موجود دارند. در دسته بندی آخر، عکس های تجریدی قرار دارند که عکاس ارتباط خود را با طبیعت و ثبت واقعیت عینی قطع نموده و تصویر، دیگر محملی برای نمایش موضوعی از جهان محسوس نمی باشد. هدف این دسته از عکس ها این است که جهان درونی انسان را، بدون توسل به استعاره های جهان بیرونی بیان نماید. با چنین تعریفی می توان، مرزبندی تازه ای جهت تفکیک عکس ها در دسته بندی ای نوین، قائل شد.