فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، مطالعه تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت متوسط بر ترکیب بدنی و استقامت قلبی- تنفسی دانش آموزان دختر چاق دوره متوسطه دوم بود. بنابراین 20 دختر دانش آموز چاق، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از کسب رضایتنامه از والدین، آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل به زندگی عادی خود ادامه داده و گروه تمرینی تحت مداخله تمرین تناوبی با شدت متوسط قرار گرفتند. دوره تمرینی به مدت هشت هفته و با توالی سه جلسه در هفته انجام گرفت. پروتکل تمرینی شامل دو نوبت با شش تکرار بود. آزمودنی ها در نوبت اول 6 زمان 30 ثانیه ای را با 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند و بین وهله ها، 30 ثانیه استراحت فعال (دویدن با 50 درصد ضربان قلب بیشینه) داشتند. قبل و پس از هشت هفته، ترکیب بدنی با دستگاه آنالیز بدن و توان هوازی از طریق آزمون 1600 یارد اندازه گیری شد. تمام تحلیل ها با آزمون کواریانس و با در نظر گرفتن معنی داری کمتر از 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درصد چربی و شاخص توده بدن در گروه تمرین کاهش معنی داری؛ و در مقابل، توان هوازی و توده خالص بدنی افزایش معنی داری داشت. با توجه به نتایج به نظر می رسد تمرین تناوبی با شدت متوسط در بهبود ترکیب بدنی و توان هوازی دختران نوجوان چاق موثر باشد.
فعالیت ورزشی و سلامت مغز در سالمندی: نقش محور عضله-مغز در بهبود عملکردهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
67 - 94
حوزههای تخصصی:
سالمندی با افزایش خطر زوال شناختی همراه است. فعالیت های ورزشی نقش مهمی در حفظ و بهبود سلامت شناختی سالمندان دارند. شواهد موجود نشان می دهند که فعالیت های ورزشی مختلف ازجمله فعالیت های مقاومتی، هوازی و تمرینات ذهن- بدن می توانند موجب بهبودی درخور توجهی در حافظه، یادگیری و سایر توانایی های شناختی در سالمندان شوند. فعالیت های ورزشی با افزایش سطوح عوامل رشد عصبی مرتبط هستند که این عوامل در شکل پذیری سیناپس ها و بقای نورون ها نقش کلیدی ایفا می کنند. علاوه بر این، محور عضله- مغز به عنوان یک مسیر حیاتی در ارتباط بین فعالیت های ورزشی و عملکرد شناختی مطرح است. میوکاین های ترشحی از عضلات به مغز می توانند از طریق بهبود جریان خون مغزی، کاهش التهاب عصبی، افزایش سلامت میتوکندری و تقویت انعطاف پذیری عصبی به حفظ و ارتقای عملکردهای شناختی در سنین بالا کمک کنند. این مقاله مروری، تأثیر انواع فعالیت های ورزشی بر عملکردهای شناختی و برخی سازوکارهای سلولی و مولکولی مربوط را در سالمندان بررسی کرد. درمجموع به نظر می رسد که فعالیت های ورزشی ترکیبی می تواند به عنوان رویکردی پیشگیرانه و مؤثر در برابر زوال شناختی و بیماری های تخریبی عصب ناشی از سالمندی مؤثر باشد؛ بااین حال، هنوز نوع، شدت و حجم بهینه فعالیت های ورزشی برای دستیابی به حداکثر آثار شناختی مشخص نیست و به انجام تحقیقات بیشتری برای تعیین دستورالعمل های ورزشی بهینه نیاز است. علاوه براین، بررسی عمیق تر سازوکارهای سلولی، مولکولی و عصبی مرتبط با اثرات فعالیت ورزشی بر عملکردهای شناختی در سالمندان نیازمند پژوهش های بیشتری است تا برنامه های ورزشی بهینه به منظور بهبود کیفیت زندگی سالمندان توسعه یابد.
اثر هشت هفته تمرین کراس فیت و چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر نیمرخ لیپیدی بانوان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثرات هشت هفته تمرینات کراس فیت و مصرف چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر ترکیب بدنی و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد. تعداد 40 زن دارای اضافه وزن و چاق در قالب پنج گروه با میانگین سنی 4/3 ± 1/28 سال، قد 0/5 ± 164 سانتی متر، وزن 0/9 ± 95/75 کیلوگرم داوطلب شرکت در این پژوهش شدند. تمرین کراس فیت به تعداد 24 جلسه و در طول هشت هفته انجام شد. مدت زمان اجرای فعالیت در هر جلسه 60 دقیقه بود. هر جلسه تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن، 45 دقیقه تمرینات کراس فیت و 15 دقیقه حرکات کششی و سرد کردن بود. آزمودنی های گروه چای سبز با دوز متوسط به مقدار 1000 میلی گرم چای سبز و آزمودنی های گروه چای سبز با دوز بالا به میزان 1500 میلی گرم چای سبز مصرف کردند. گروه دارونما هم همان مقدار نشاسته ذرت را در کپسول های هم شکل و همرنگ مصرف کردند. درصد چربی آزمودنی ها در گروه چای سبز با دوز متوسط همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.009)، گروه چای سبز با دوز بالا همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.004) و گروه دارونما همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.023) به طور معنی داری کاهش یافت. هیچ تغییر درون گروهی یا تفاوت بین گروهی برای متغیرهای تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال کلسترول و لیپوپروتئین پرچگال کلسترول مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان داد که انجام هشت هفته تمرین کراس فیت به همراه مصرف چای سبز باعث کاهش درصد چربی زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود.
تأثیر ترکیب تمرین تناوبی با شدت بالا و روزه داری متناوب بر مقادیر پروتئینی PGC-1α و UCP-1 بافت چربی احشایی رت های تحت تغذیه با رژیم غذایی پرچرب و پرکربوهیدرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
اهداف: مداخلات تغذیه ای و فعالیت ورزشی از راهبردهای اصلی مقابله ای و درمان چاقی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن جنبه جدیدی از تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و روزه داری متناوب (ADF) بر مقادیر پروتئین های مرتبط با قهوه ای شدن بافت چربی احشایی رت های تحت تغذیه با رژیم غذایی پرچرب و پرکربوهیدرات (HFD+HC) انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع تجربی، با طرح پس آزمون با کنترل بود. بدین منظور 40 سر رت نر اسپراگ داولی به طور تصادفی به پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند: 1) رژیم غذایی استاندارد (ND)، 2) HFD+HC، 3) HFD+HC+HIIT، 4) HFD+HC+ADF و 5) HFD+HC+HIIT+ADF. رت های HIIT پنج روز در هفته و در هفت تناوب چهار دقیقه ای با90 85 درصد حداکثر سرعت (Smax) و تناوب های استراحتی دو دقیقه ای با 50 درصد Smax دویدند. ADF به صورت یک روز در میان انجام می شد. مقادیر پروتئین PGC-1α و UCP-1 بافت چربی با تکنیک وسترن بلات ارزیابی شد. از t مستقل، ANOVA و آزمون توکی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: HFD+HC منجر به افزایش معنی دار وزن شد. مقادیر پروتئین های PGC-1α و UCP-1 در گروه HFD+HC کاهش معنی داری یافت (05/0p<). در گروه های HIIT، ADF و HIIT+ADF وزن کاهش معنی داری یافت. در گروه-های HIIT و HIIT+ADF مقادیر پروتئینی PGC-1α افزایش معنی داری یافت (05/0p<). با این حال، مقادیر پروتئینی UCP-1 تفاوت معنی داری بین گروه های مداخله نداشت (05/0p>). نتیجه گیری: HFD+HC منجر به افزایش وزن می شود. در مقابل، HIIT، ADF و به ویژه HIIT+ADF علاوه بر کاهش وزن منجر به افزایش مقادیر پروتئین PGC-1α می شود که احتمالاً با بیوژنز میتوکندریایی و افزایش لیپولیز همراه است.
تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، سه ماه بی تمرینی، و سه ماه بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، بی تمرینی، و بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال می باشد. روش : در این مطالعه تعداد 40 مرد میانسال (30 الی 50 سال) واجد شرایط به صورت تصادفی انتخاب شدند و براساس شاخص های آنتروپومتریکی و یک تکرار بیشینه حرکات تمرینی، در دو گروه مداخله (EXE) (20 نفر) و کنترل (CTR) (20 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه به طور متوالی یک دوره تمرین (12 هفته)، بی تمرینی (12 هفته) و یک دوره بازتمرینی (12 هفته) را زیر نظر پژوهشگر انجام دادند. برای بررسی نتایج از آزمون های کولموگروف اسمیرنف و لون برای بررسی نرمال بودن داده ها و همگنی واریانس ها استفاده شد. همچنین برای مقایسه گروه ها در متغیرهای مورد مطالعه از آزمون واریانس با اندازه گیری های مکرر (Repeated Measure) در سطح معنی داری 0.05>P استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، 12 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش سطوح سرمی IL-8 در مردان میانسال و دوره بی تمرینی (سه ماه) باعث برگشت این سطوح به حالت اولیه و 12 هفته بازتمرینی باعث افزایش بیشتر این سطوح نسبت به دوره تمرین اولیه شد. نتیجه گیری: IL-8 در سازگاری های عضلانی ناشی از تمرین مقاومتی در پدیده حافظه عضلانی درگیر است، و به عنوان یک راهکار برای بهبود شرایط فیزیولوژیکی، افزایش سنتز پروتئین و همچنین افزایش قدرت، حجم و عملکرد توده عضلانی در افراد میانسال، در نظر گرفته شود.
اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع2
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع 2 بود. روش: نمونه آماری این پژوهش 24 نفر مرد مبتلا به دیابت نوع دو 30 تا 40 سال با شاخص توده بدنی 30 تا 34 بودند که داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و گروه تجربی (12 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 12 هفته، و هر هفته سه جلسه تمرین هوازی، تمرینات را با شدت 55 درصد حداکثر بیشینه شروع کرده و در پایان هفته هشتم شدت تمرینات به 75 درصد رسید. 48 ساعت قبل و بعد از اجرای پژوهش و پس از 4 هفته بی تمرینی، شاخص های آنتروپومتریکی اندازه گیری شده و همچنین با هدف اندازه گیری TNF-α، گلوکز و مقاومت انسولین در هر دوگروه درحالت 12 ساعت ناشتا مقدار 4 سی سی خون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، و برای بررسی تغییرات بین گروهی و تحلیل درون گروهی از آنالیز واریانس تکرار مکرر به همراه آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معنی داری p<0.05 درصد بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12هفته تمرین هوازی باعث کاهش معنی دار سطوح سرمی (013/0=P) TNF-α، گلوکز ناشتا (000/0=P) و مقاومت انسولین (013/0=P) در گروه تجربی شده، و این تغییرات پس از 4 هفته بی تمرینی همچنان حفظ شد. در شاخص های آنتروپومتریکی ازجمله وزن بدن (000/0=P)، توده بدن (000/0=P) و درصد چربی بدن (000/0=P) متعاقب 12هفته تمرین هوازی مشاهده شد، این مقادیر پس از 4 هفته بی تمرینی حفظ شد. نتیجه گیری: 3 ماه تمرین هوازی باعث بهبود سطوح TNF-α گلوکز ناشتا، و مقاومت انسولین و نیز کاهش معنی دار شاخص های آنتروپومتریکی در مردان دیابتی نوع 2 شد. سطوح این متغیرها پس از 4 هفته بی تمرینی، همچنان به میزان معنی داری پایین تر از سطوح پایه حفظ گردید.
اثرات هشت هفته تمرین تناوبی و مکمل کازئین بر ناقل اسید چرب FATCD 36 در زنان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای تنظیمی بسیاری در اکسیداسیون اسیدهای چرب در عضلات اسکلتی صورت می گیرد. از آن جمله، می توان به انتقال این سوبسترا به درون سلول عضلانی اشاره کرد؛ زیرا سهم زیادی از اسید چرب اکسید شده از اسیدهای چرب استریفیه نشده پلاسمایی فراهم می شود. تفاوت های هورمونی مرتبط با جنسیت، تأثیر چشمگیری بر اکسیداسیون سوبستراها دارد، به گونه ای که پاسخ هورمون های مؤثر بر لیپولیز، انتقال و اکسیداسیون اسیدهای چرب در فعالیت ورزشی در زنان متفاوت از مردان است. تمرین تناوبی از طری ق اف زایش مص رف انرژی در طول فعالیت و پ س از آن و نی ز تغیی ر سوبس ترا ب ه سمت اس تفاده از چرب ی ه ا، ممکن است مزایای متابولیکی براب ر یا بیشتری نسبت به سایر اشکال تمرینات داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثرات اجرای هشت هفته تمرین تناوبی و مکمل کازئین بر ناقل اسیدچرب FATCD 36 در زنان چاق بود. نمونه آماری این تحقیق نیمه تجربی و کاربردی شامل 40 نفر از زنان چاق داوطلب بود که به صورت تصادفی ساده به چهار گروه مساوی تمرین، تمرین و مکمل کازئین، مکمل کازئین و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی هشت هفته و سه جلسه در هفته برنامه تمرین تناوبی دویدن را انجام دادند. آزمودنی ها، مسافت 20 متری را در مدت 30 ثانیه با نهایت سرعت به صورت رفت و برگشت دویدند؛ که در ادامه با 30 ثانیه راه رفتن همراه بود. تمرین در هفته اول، شامل چهار تکرار فعالیت و چهار استراحت بود که در هفته های آتی، هر هفته یک فعالیت و یک استراحت اضافه شد. به صورت روزانه، 20 گرم پودر مکمل کازئین شرکت پگاه، محلول در 200 سی سی آب همراه با غذای ظهر مصرف شد. سطح ناقل اسیدچرب FATCD 36آزمودنی ها با استفاده از کیت شرکت زلبیو آلمان اندازه گیری شد. نتایج آزمون های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون تکمیلی توکی نشان داد که بین میانگین میزان ناقل اسید چرب FATCD 36 در تمام گروه ها نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد. بنابراین، هم اجرای هشت هفته تمرین تناوبی، هم مصرف هشت هفته مکمل کازئین و هم ترکیب اجرای تمرین و مصرف مکمل بر ناقل اسیدچرب FATCD 36 در زنان چاق اثر دارد.
Quantifying the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point in girls
حوزههای تخصصی:
Purpose: For most trainers, the relationship between training volume and intensity as key components is a very important and effective issue. Therefore, the aim of the present study was to investigate the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point (HRDP) in girls. Methods: A number of 40 girls of physical education of Mohaghegh Ardabili University were selected as subjects with an age range of 19 to 23 years. Then, they ran individually in four separate sessions with an intensity of 70, 80, 90 and 100% of heart rate breaking point with a minimum interval of 72 hours. Using non-linear regression, the relationship between exercise volume and intensity was analyzed. Results: The findings showed that the inverse relationship between the volume (as a dependent variable) and the intensity (as an independent variable) of exhausting running at the HRDP of young girls' follows the non-linear 2nd degree function. Conclusion: According to the results of this study, it can be said that the inverse relationship between the volume and the intensity of running is non-linear. The noteworthy point is that in this estimation, the training volume was fitted based on the intensity, the relevant equation, which has a practical aspect for sports science trainers and researchers. Heart rate, as an important physiological index available to all coaches, can easily estimate the running time of young girls using the fitted equation.
مقایسه پلی مورفیسم ژنNRF2 rs12594956 در کاراته کاران نخبه، آماتور و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی پلی مورفیسم ژن NRF2 در کاراته کاران نخبه و مقایسه آن با گروه آماتور بود. مواد و روش ها: نمونه های آماری شامل 258 نفر گروه کاراته کاران نخبه، آماتور و غیرورزشکاران بودند. نمونه های خونی در تیوبهای آزمایشگاهی گردآوری و پس از استخراج DNA و PCR برای تعیین نوع پلی مورفیسم ها پس از تهیه پرایمر بر روی ژل آگاروز الکتروفورز شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آنوای ساده، کای اسکوئر و رگرسیون لوجستیک در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 استفاده شد. سطح معنی داری نیز 05/0 p< تعیین شد. یافته ها: اختلاف معنی دار درون گروهی در توزیع ژنوتیپ های A/C مارکر 12594956rs ژن NRF2 در گروه های آماتور (667/8= P) و غیرورزشکاران وجو داشت ( 494/6 = P). در حالیکه این توزیع بین گروهها تفاوت معنی داری را نشان نداد (121/3= P). همچنین در ورزشکاران نخبه نسبت به افراد غیر ورزشکار فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ C/C NRF2ر بیشتر و فراوانی NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C کمتر بود. در مورد ورزشکاران آماتور نیز فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ NRF2: C/C برابر افراد غیر ورزشکار و فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C با ضریب 312/1 برابر در ورزشکاران آماتور نسبت به افراد غیر ورزشکار بیشتر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده فزونی ژنوتیپ های مرتبط با عملکرد پایین تر ژن NRF2 جهت سیستم تامین انرژی هوازی می باشد.
تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن Sca-1 در قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
107 - 120
حوزههای تخصصی:
اهداف: هایپرتروفی فیزیولوژیک قلب به طور عمده به واسطه کاردیومیوسیت هایی است که از پیش وجود داشته اند. اما شواهد رو به رشدی نشان می دهند فعالیت ورزشی سلول های بنیادی قلب را نیز فعال می کند. Sca-1 یکی از سلول های بنیادی قلبی است هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر بیان Sca-1 در هایپرتروفی قلبی موش های صحرایی نر نژاد ویستار است. مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی، 16 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در دو گروه ۸ تایی کنترل و تمرین استقامتی تقسیم بندی شدند. گروه تمرین به مدت ۸ هفته و ۵ روز در هفته تمرین شامل ۵۰ دقیقه دویدن بر تردمیل با شدت ۶۵ تا ۷۰ درصد Vo2 max را به طور مداوم انجام دادند.گروه کنترل در این مدت هیچ گونه تمرینی نداشت. در نهایت ۴۸ ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی موشهای صحرایی تشریح شدند. نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ به منظور بررسی هایپرتروفی قلب موشهای صحرایی اندازه گیری شد. میزان بیان ژن Sca-1 قلب نیز با روش Real-time PCR اندازه گیری شد. در پایان، داده های جمع آوری شده توسط آزمون آماری t مستقل در سطح معنی داری ۰۵/۰ ارزیابی شدند. یافته ها: نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ در گروه تمرین استقامتی به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود. همچنین مقادیر Sca-1 در گروه تمرین استقامتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر می-رسد فعالیت ورزشی هوازی می تواند با تنظیم افزایشی بیان Sca-1 اثرات برجسته ای بر هایپرتروفی قلب داشته باشد.
تأثیر تمرین تناوبی شدید بر نوتروپنی در بیماران مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما پس از پیوند سلول های بنیادی خون ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
101 - 124
حوزههای تخصصی:
اهداف: سرکوب سیستم ایمنی ناشی از شیمی درمانی عارضه جانبی درمان سرطان است. تمرین ورزشی تنظیم کننده مؤثری برای زنده ماندن و عملکرد سلول های ایمنی می باشد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر نوتروپنی در بیماران سرطانی پس از پیوند سلول های بنیادی خونساز بود. مواد و روش ها: 20 بیمار مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما به دو گروه ورزش و کنترل تقسیم شدند. گروه ورزش آزمون پلکانی بیشینه و سپس به مدت پنج روز تمرین ورزشی روی چرخ کارسنج به مدت 24 دقیقه (سه تناوب کار و استراحت چهار دقیقه ای با 80 و 40 درصد اوج توان بیشنه) انجام دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. خونگیری روزانه در طول دوره درمان انجام می گرفت. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های آنوا، تی مستقل و من ویتنی یو در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد. یافته ها: تعداد گلبول های سفید در روز سلول گیری و گرفتن پیوند لکوسیتی، در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود (P<0.05). مقدار و تعداد روزهای تجویز داوری فاکتور تحریک کننده کلنی گرانولوسیت قبل از پیوند در گروه ورزش به طور معناداری از گروه کنترل کمتر بود (P<0.05). تعداد روزهای نوتروپنی و میزان مصرف آنتی بیوتیک بین دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد (P>0.05). نتیجه گیری: با توجه به اثر مثبت تمرین بر پیوندپذیری لکوسیتی، احتمالا بیماران می توانند از تمرینات در کنار مراقبت های معمول بهره ببرند.
اثر یک دوره تمرین هوازی بر فعالیت فاکتور رونویسی Mondo A و ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های پیش دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
149 - 180
حوزههای تخصصی:
اهداف: عضلات اسکلتی نقش مهمی در هومئوستاز کل بدن دارند.هر گونه اختلال در عملکرد عضلات اسکلتی می تواند زمینه ساز بروز مشکلات متابولیکی از جمله پیش دیابت و دیابت نوع 2 شود. MondoA یک فاکتور رونویسی است که در شرایط طبیعی با افزایش میزان گلوکز داخل سلول فعال شده و ژن های TXNIPو ARRDC4 را رونویسی می کند.هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر میزان فعالیت فاکتور رونویسی MondoA و بیان ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های مدل پیش دیابت می باشد.مواد و روش ها: 15 موش نر(C57BL/6)4 هفته ای با وزن تقریبی 12-14 گرم به منظور القای پیش دیابت به مدت 12 هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شدند.پس از القای پیش دیابت، موش ها به دو گروه رژیم غذایی پرچرب(5 موش/ بدون تمرین) و گروه تمرین هوازی(5 موش/ 10 هفته تمرین هوازی)تقسیم شدند.پروتکل تمرین هوازی به صورت دویدن بر تردمیل 5 روز در هفته و 45 دقیقه در روز با سرعت فزاینده از 15 الی 23 متر بر دقیقه با شدت متوسط انجام شد.نتایج: یافته ها نشان داد، تمرین ورزشی می تواند گلوکز خون و مقاومت انسولینی را کاهش دهد( p < 0:001).همچنین تمرین ورزشی سطح نسبی بیان ژن هایTXNIP( p < 0: 01)،ARRDC4( p < 0:05) و حضور فاکتور رونویسی MondoA در هسته را کاهش داد (p < 0.01. همچنین بیان پروتئین Glut4 در غشای سلول افزایش یافت( p < 0:01).نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که تمرین هوازی می تواند از طریق کاهش فعالیت MondoA در هسته و افزایش حضور Glut4 در غشای سلول در کاهش قند خون موثر باشد.
بررسی شیوه محاسبه نمرات آزمون عملی داوطلبان رشته تربیت بدنی و همبستگی نمرات با عملکرد آنها در دروس عملی مقطع کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
55 - 70
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به پژوهش انجام شده و ارزیابی نمرات آزمون عملی بیش از 60 هزار داوطلب طی سال 84 تا 96، مشخص گردید که نیاز است فرمول و ضرایب محاسباتی نمره کل آزمون عملی مورد ارزیابی و بازبینی مجدد قرار گیرد تا میزان حساسیت آزمون و متعاقباً توان آن در تمایز بین داوطلبان قوی و ضعیف در آزمون بیشتر شود.مواد و روش ها: بر اساس اهداف طرح و به منظور بررسی همبستگی بین نمرات دروس عملی دانشجویان کارشناسی و مفاد آزمون عملی برگزار شده، از 3 دانشگاه مازندران، شهید رجایی و شیراز که مجری دوره کارشناسی روزانه رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی هستند کارنامه دانشجویان فارغ التحصیل گرفته شد و در نهایت 149 آزمودنی خانم و 135 آزمودنی آقا در گروه نمونه این تحقیق قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که پسران آزمودنی بررسی شده در این پژوهش دارای نمرات بهتری در معدل دروس عملی بوده اند. در بررسی انجام شده توسط رگرسیون خطی مشخص شد آزمون عملی توانایی پیش بینی معنادار معدل دروس عملی را در دوره کارشناسی داشته و همچنین مشخص گردید که به جز 4 آیتم از کل مفاد آزمون عملی، سایر مفاد آزمون، همبستگی معناداری با معدل دروس عملی دوره کارشناسی دختران و پسران دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش در مجموع آزمون عملی رشته تربیت بدنی همبستگی معنی داری با نمرات دروس عملی پذیرفته شدگان رشته تربیت بدنی در مقطع لیسانس دانشگاه های دولتی دارد
نقش هدبند دیجیتال در اندازه گیری حس عمقی گردن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
به منظور ارزیابی دقت اطلاعات حس عمقی گردن از روش های متعددی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بروز خطای آزمون گر در حین ارزیابی ممکن است نتایج برخی از این روش ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تحقیق حاضر تعیین نقش هدبند دیجیتال در کاهش خطای اندازه گیری حس عمقی گردن بود. تعداد 40 نفر از مردان داوطلب شهرستان خرم آباد بر اساس معیارهای ورود و خروج از تحقیق به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. خطای بازسازی زوایای گردنی آن ها به وسیله دستگاه هدبند دیجیتال مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی پس از رسیدن به زاویه هدف از ریموت کنترل برای ثبت زاویه بازسازی شده استفاده کرده و به صورت همزمان نیز آزمونگر با شنیدن صدای بوق در هنگام کلیک کردنِ آزمودنی به طور جداگانه نسبت به ثبت زاویه ای که روی هدبند آزمودنی نمایش داده می شد اقدام کرد. پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از آزمون آماری تی همبسته به منظور تعیین اختلاف بین نتایج ثبت شده توسط دو روش مذکور استفاده شد (۰۵/۰≥ P). بین اطلاعات حاصل از دو روش ارزیابی، اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که استفاده از دستگاه هدبند دیجیتال با وجود کاهش احتمال خطای اندازه گیری، در آزمودنی های سالم موجب تفاوت معنی دار در نتایج ارزیابی نمی شود. از آنجا که آسیب و ناهنجاری اسکلتی عضلانی ممکن است نتایج تحقیق را دستخوش تغییراتی بکند، توصیه می شود که تحقیقات مشابهی روی افراد مبتلا به مشکلات ناحیه گردنی در سنین و جنسیت های مختلف صورت بگیرد.
اعتباریابی آزمون های پرش جفت جانبی و RAST و ارتباط آن ها با شاخص توده بدنی در بانوان غیر ورزشکار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، اعتباریابی آزمون پرش جفت جانبی با آزمون RAST و ارتباط آن با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ استراتژی نیمه تجربی است که به روش میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ی دانشجویان زن غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر بود. نمونه ی آماری شامل 30 نفر از دانشجویان مذکور بود که به صورت تصادفی ساده از بین دانشجویان زن غیر ورزشکار (دانشجویانی که در کلاس های تربیت بدنی عمومی حضور داشتند و هیچگونه سابقه ورزشی نداشتند) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون های توان بی هوازی RAST و پرش جفت جانبی و همچنین BMI استفاده شد. از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف جهت تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط بین متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون پرش جفت جانبی با آزمون RAST در دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معنی دار آماری وجود دارد اما بین شاخص خستگی دو آزمون رابطه معنی داری وجود ندارد. بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون پرش جفت جانبی با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معکوس و معنی دار آماری وجود دارد. بین شاخص خستگی آزمون پرش جفت جانبی با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد. بین حداقل، حداکثر و میانگین توان آزمون RAST با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه معکوس و معنی دار آماری وجود دارد. بین شاخص خستگی آزمون RAST با BMI دانشجویان زن غیر ورزشکار رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد (05/0 =α).
بررسی خستگی غیرموضعی در شرایط عملکردی و تاثیر آن بر تغییرات نیرو و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اطراف زانو در فوتبالیست های مرد حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
17 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تاثیر خستگی غیرموضعی در شرایط عملکردی ، بر تغییرات نیرو و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اطراف زانو در فوتبالیست های حرفه ای مواد و روش ها: 10 فوتبالیست حرفه ای مرد سالم ( سن 1/91 ± 28/6 سال )، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. بعد ازتعیین پای غالب آزمودنی ها، یک تکرار بیشینه (1RM)هردو پا محاسبه شده و سپس، 1RM ، زمان شروع فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی مایل به پهن خارجی (VMO/VL) در هنگام پرش و نسبت فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در لحظه برخورد با زمین به صورت تک پا، قبل و بعد از پروتکل خستگی با پای غالب(3 ست 3 دقیقه ای خم و بازکردن زانو با 25 درصد 1RM و بلافاصله بعد از ست سوم، پرش تک پا به مدت 2 دقیقه با حداکثر تلاش ممکن)، در هر دوپا مقایسه شد و از آزمون t وابسته یا آزمون ناپارامتریک معادل (ویلکاکسون) برای بررسی تغییرات استفاده گردید.یافته ها: بعد از پروتکل خستگی، 1RM هردو پا به صورت معنی داری کاهش یافت(P=0.00)، در حالی که نسبت زمان شروع فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در هردو پا تغییر معناداری نداشت (P=0.26 و P=0.49) و نسبت فعالیت الکتریکی عضله VMO/VL در لحظه تماس با زمین، در پای غالب(تمرین کرده) به صورت معناداری کاهش پیدا کرد (P=0.005)، اما در پای مقابل تغییر معناداری نکرد (p=0.22).نتیجه گیری: خستگی عضلانی غیرموضعی در شرایط عملکردی و پویا باعث کاهش 1RM در پای غیرغالب شد در حالی که مداخله ای در نسبت زمان شروع فعالیت و نسبت فعالیت الکتریکی عضلات اطراف زانو ندارد.
The effect of high-intensity interval training on follistatin, irisin plasma levels and lipid profile in overweight and obese women
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the effect of high-intensity interval training on serum levels of irisin, follistatin, and metabolic status of overweight and obese women. Methods: The current research was a semi-experimental type with a pre and post-test design. 30 women with an average age of 22.9±2.11 years, weight 82.45±6.1 kg, BMI above 28 kg/m2) voluntarily participated and they were randomly divided into two groups of 15 people including HIIT (4 bouts of 60 seconds of running at an intensity of 80-90% HRmax with a 4-minute rest in the first four weeks) and control (did not have a regular exercise program). Blood samples were taken 24 hours before the start of the training period and 48 hours after the end of the last session, to measure irisin, Follistatin, and metabolic status, by ELISA method. Then, an independent t-test was used to examine changes between groups, and a correlated t-test was used for intragroup comparison. Data analysis was done by SPSS version 25 software at a significance level of 0.05. Results: After 8 weeks of intervention, the HIIT group showed that HIIT exercises led to a significant increase in irisin(p=0.25) and follistatin(p=0.12), triglyceride (p=0.30), and total cholesterol levels. (p=0.41), LDL (p=0.14), VLDL (p=0.17), weight (p=0.31), fat percentage (p =0.21)) and BMI (p=0.251); And there was a significant increase in maximum oxygen consumption (p=0.11). However, no significant change was observed in the amount of HDL (p=0.55). Conclusion: According to the findings of the present study, in order to maintain or prevent the decrease in bone density of postmenopausal women, resistance exercises can be recommended.
The effect of caffeine consumption on the time to reach fatigue and oxygen consumption index in active men
حوزههای تخصصی:
Background and purpose: Caffeine is a widely used and available physiological stimulant that is effective in sports performance. The purpose of this study was to investigate the effect of caffeine consumption and exercise on fatigue and cardiovascular responses in active men.Materials and methods: The statistical population of this research was made up of all male students of physical education in the age range of 19 to 27 years with at least three activity sessions per week. 15 of them were selected as subjects and they performed the exercise protocol in two stages (the first stage by eating placebo and the second stage by eating coffee). Subjects consumed 5 mg/kg of coffee in the first session under placebo conditions, and in the second session, subjects consumed 5 mg/kg of coffee one hour before the test. Blood samples were collected before taking placebo or caffeine and after the test. Findings: The results of the correlated t-test showed that the consumption of caffeine supplements significantly increased the time to reach fatigue and the index of oxygen consumption after exercise. In general, it can be said that active men can use 6 mg/kg of caffeine supplement one hour before sports activity to improve the time to reach fatigue.
تدوین و به روز رسانی هنجارآمادگی جسمانی مرتبط با سلامت در زنان 18- 60 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
17 - 44
حوزههای تخصصی:
آمادگی جسمانی وابسته به سلامتی یکی از موضوعات مهم فیزیولوژی ورزش است که با سلامت جسمانی افراد و پیشگیری از بیماری ها در ارتباط است. هدف از پژوهش حاضر تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی وابسته به سلامتی در زنان 18-60 سال شهر تهران بود. در این پژوهش توصیفی و مقطعی 365 نفر از زنان شهر تهران با میانگین سنی 57/9 ± 04/33 ، قد 05/6 ± 09/163 سانتی متر و وزن 57/11 ± 17/67 کیلوگرم به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. .در این پژوهش شاخص توده بدنی (BMI)، دور کمر(wc) ، نسبت دور کمر به لگن ( WHR)، درصد چربی بدن به وسیله کالیپر، آمادگی قلبی –تنفسی با آزمون یک مایل دویدن و راه رفتن، انعطاف پذیری با آزمون نشستن و رساندن، استقامت عضلانی شکم با آزمون درازنشست با زانو خمیده ، استقامت عضلانی کمربند شانه با آزمون شنا تعدیل شده و قدرت عضلات دست به وسیله نیروسنج دستی در آزمودنی ها اندازه گیری شد. با استفاده از آمار توصیفی و محاسبه نقاط درصدی هنجار مربوط به هر فاکتور آمادگی جسمانی تهیه شد.یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، میانگین آمادگی قلبی - تنفسی (78/7 ± 46/38میلی لیتر / کیلوگرم/ دقیقه)، درصد چربی (65/6 ± 85/38 )، BMI (20/4 ± 40/25 کیلوگرم بر مترمربع)، دورکمر (70/10 ±78/65 سانتی متر)، WHR (50/0 ± 84/0)، انعطاف پذیری (10/8 ± 50/ 31 سانتی متر)، استقامت عضلات شکم (74/14 ± 36/37)، استقامت کمربند شانه ای (94/11± 90/18)، قدرت عضلات دست (88/4±32 / 23 کیلوگرم) است.
The Impact of Gut Microbiome Modulation on Athletic Performance and Post-Exercise Recovery in Endurance Runners
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to investigate the relationship between gut microbiome composition, athletic performance, and post-exercise recovery in endurance athletes following probiotic supplementation. Method: In this randomized, double-blind, placebo-controlled study, 40 male endurance runners (age: 28.3 ± 5.2 years) were randomly assigned to either a probiotic (n=20) or placebo (n=20) group for 8 weeks. The probiotic group received a daily supplement containing a blend of Lactobacillus acidophilus, Bifidobacterium lactis, and Lactobacillus plantarum (20 billion CFU total). Fecal samples were collected before and after the intervention and analyzed using 16S rRNA gene sequencing. Athletic performance was assessed through VO2max testing and time to exhaustion. Recovery was evaluated by measuring delayed onset muscle soreness (DOMS) and creatine kinase (CK) levels. Results: The probiotic group showed a significant increase in gut microbial diversity (Shannon index: p<0.01) and relative abundance of beneficial bacteria such as Bifidobacterium and Lactobacillus (p<0.001). Significant improvements were observed in VO2max (4.7%, p<0.05) and time to exhaustion (7.2%, p<0.01) in the probiotic group compared to placebo. The probiotic group also demonstrated reduced DOMS (23%, p<0.05) and lower peak CK levels (18%, p<0.01) relative to the placebo group. Multiple regression analysis revealed that changes in Akkermansia muciniphila and Bifidobacterium abundances were significant predictors of performance improvement (R² = 0.68, p<0.001). Conclusion: This study provides evidence that gut microbiome modulation through probiotic supplementation can enhance athletic performance and accelerate post-exercise recovery in endurance runners. These findings suggest that targeted manipulation of the gut microbiome may be a novel strategy for improving sports performance and recovery.