فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب و برنامه های خاص برای توسعه و بهبود مهارت های حرکتی در افراد دارای ناتوانی های حرکتی و شناختی از جمله اهداف تحقیقات علمی در حوزه رفتار حرکتی است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دو برنامه تمرینی کم خطا و پر خطا بر مهارت پرتاب دارت در نوجوانان دختر دارای ناتوانی های ذهنی بوده است. 24 آزمودنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس نمرات پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند. میانگین ده اجرا به عنوان پیش آزمون یک هفته قبل از مرحله اکتساب از تمام آزمودنی ها در فاصله 5/3 متر گرفته شد. گروه کم خطا، مرحله اکتساب را در چهار فاصله مختلف، از کمترین به سمت بیشترین فاصله و گروه پرخطا بصورت معکوس تمرین کردند. آزمون یادداری و انتقال دوگانه 48 ساعت بعد از مرحله اکتساب انجام شد. نتایج مربوط به خطای متغیر و مطلق با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تی مستقل محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در خطای متغیر بین دو گروه در مرحله اکتساب (P=0.001) و یادداری (P=0.002) تفاوت معنی داری وجود داشت. در آزمون انتقال دو گانه، هم خطای مطلق (P=0.025) و هم خطای متغیر (P=0.001) در گروه کم خطا بطور معنی داری کمتر از گروه پر خطا بود. بطور کلی براساس نتایج تحقیق، بویژه آزمون انتقال دوگانه به عنوان یک معیار معتبرتر، برنامه های تمرینی که خطاها را محدود می کند، سودمند بوده و پیشنهاد می شود از این رویکرد جهت بهبود دقت، ثبات و همسانی اجرا در افراد دارای اختلال ذهنی استفاده شود.
تاثیر تمرینات دو استقامتی در ایجاد نارسایی فازلونتال (LPD) در دوندگان نخبه زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارسائی فازلونتال, از اختلالات هورمونی سیستم تولیدمثلی بوده و یک عملکرد غیرطبیعی تخمدان تلقی می گردد که به دنبال کاهش تولید و یا تأثیر ناکافی پروژسترون بروی اندومتر ایجاد می شود که علائم آن به صورت سقط راجعه و نازایی بروز می کند. شرایط استرس زای محیطی مانند مشاغل پراسترس و فعالیت های بدنی متوسط تا شدید خصوصا دو استقامت می تواند سبب نارسایی فازلونتال شود. این مطالعه به بررسی ارتباط بین تمرینات دو استقامت و نارسایی فازلونتال در خانم های ورزشکار می پردازد. جامعه آماری شامل خانم های غیر ورزشکار و ورزشکاران قهرمان در رشته دو استقامت در محدوده سنی 20 الی 30 سال بوده که تحت شرایط استاندارد شده ای که شامل عدم مصرف اخیر قرص های هورمونی, عدم سابقه شیردهی اخیر و نازایی و نیز داشتن سیکل های همراه با تخمک گذاری بوده اند, مورد انتخاب قرار می گرفتند. افراد مورد مطالعه شامل 15 نفر از خانم های غیر ورزشکار که در شرایط استرس زای محیطی قرار نداشته و 15 نفر خانم های ورزشکار دونده می باشد که در آزمون آمادگی بروس امتیاز عالی کسب نموده اند. در روز 21 دوره این افراد, آنان تحت آزمون تعیین سطح پروژسترون قرار گرفتند و مقادیر پروژسترون کمتر و از 10 به عنوان نارسایی فازلونتال در نظر گرفته شد. یافته های مطالعه, نشان می دهد که میزان نارسایی فازنتال در گروه تجربی 69.2 و در گروه کنترل 30.8 بود و ارتباط معنی دار بین نارسایی فازلوتنال و تمرینات دو استقامتی برقرار گردید (P>%5) . همچنین ارتباط معنی داری بین کاهش سطح سرمی پروژسترون و تمرینات دو استقامت وجود داشت (P>%16) بین ورزش و کوتاهی فازلوتنال ارتباط معنی داری برقرار گردید(P>%0). بر اساس نتایج حاصل از مطالعه, در قهرمانان دو استقامت, خصوصاً دونده های طراز اول, شیوع بالایی از اختلالات فازلوتنال مشاهده می¬شود.
تأثیر شش هفته تمرین مداوم و متناوب هوازی بر سیستم همورال موش های صحرایی ماده مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شاخص های استاندارد و ایمنی در باشگاه های بدنسازی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق ارزیابی شاخص های استاندارد و ایمنی در باشگاه های بدنسازی شهر تهران بود. جامعه آماری تحقیق باشگاه های بدنسازی شهر تهران، اعم از باشگاه های دولتی و خصوصی بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای پنج منطقه شهر تهران انتخاب شدند. سپس براساس نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس 20 باشگاه از این مناطق بررسی شدند که در مجموع 100 باشگاه بدنسازی بررسی شدند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-میدانی است که از طریق چک لیست و مشاهده حضوری محقق در باشگاه های بدنسازی شهر تهران انجام گرفت. چک لیست مورد استفاده محقق ساخته بود و 111 گویه داشت و از چهار بخش ملاحظات کلی (برنامه ریزی مکان و موقعیت، دسترسی برای همه و اسکان)، مناطق همگانی (پذیرش و ورودی، دفتر کار، کافی شاپ و سالن استراحت، منطقه بازاریابی و رختکن)، سالن های بدنسازی و مناطق اختصاصی آن و طراحی سالن تناسب اندام و طراحی کف سالن (روشنایی روز و نماها، آینه ها، سقف سالن و تهویه و دمای سالن) تشکیل شده بود. یافته های تحقیق نشان داد که وضعیت باشگاه های بدنسازی در بخش های ملاحظات کلی (برنامه ریزی مکان و موقعیت خوب، دسترسی برای همه و اسکان متوسط)؛ مناطق همگانی (پذیرش و ورودی متوسط، دفتر کار خوب، کافی شاپ و سالن استراحت متوسط، منطقه بازاریابی ضعیف، رختکن خوب)؛ سالن های بدنسازی و مناطق اختصاصی آن خوب؛ طراحی سالن تناسب اندام و طراحی کف سالن (روشنایی روز و نماها متوسط، آینه ها، سقف سالن و تهویه و دمای سالن) خوب است.
بررسی اهمیت استقامت عضلانی و ویژگی های آنتروپومتریکی به عنوان عوامل هشدار دهنده در بیماری کمردرد مزمن، ضرورت ادامه ورزش درمانی پس از توقف درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درد کمر فعالیت فیزیکی و اجتماعی بیمار را محدود کرده و زندگی را با درد و رنج همراه می سازد هدف از این تحقیق بررسی اهمیت ویژگی های استقامت عضلانی و آنتروپومتریکی بعنوان عوامل هشدار دهنده در بروز بیماری کمر درد مزمن و نیز بررسی ضرورت ورزش درمانی پس از بهبود درد بود بدین منظور 16 زن مبتلا به کمردرد مزمن و 30 زن سالم با دامنه سنی 20 تا 40 ساله بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند شدت درد ناتوانی استقامت عضلات فلکسور تنه و اکستنسور های تنه و اندام های تحتانی و ترکیب و تیپ بدنی کلیه آزمودنی ها اندازه گیری شد این اندازه گیری ها پس از سه ماه ورزش درمانی ویژه تکرار گردید نتایج نشان داد درد کمر و میزان ناتوانی بیماران به ترتیب حدود 58 و 53 در صد بهبود یافتند قبل از درمان استقامت عضلانی بیماران به طور متوسط حدود 62 در صد نسبت به افراد سالم کمتر بود ویژگی های آنتروپومتریکی هر دو یکسان بود استقامت فلکسورها پس از درمان تغییری نکرد اما در اکستنسورها حدود 51 در صد در تنه و 44 در صد در اندام تحتانی افزایش به وجود آمد 01/0=P نتیجه نهایی اینکه استقامت عضلانی بیماران کمر درد دچار ضعف بود ورزش درمانی منجر به بهبود درد کاهش ناتوانی و افزایش استقامت اکستنسورهای تنه و اندام تحتانی گردید بین ابعاد گردید بین ابعاد بدنی و کمر درد ارتباطی وجود نداشت ضعف استقامت فکلسورها پس از درمان عاملی برای پیش بینی بروز مجدد کمر درد تلقی می شود
شیوع چاقی، اضافه وزن و پرفشاری خون و عوامل خطرزای مرتبط با آنها در مردان بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع چاقی، پرفشاری خون، سطح فعالیت بدنی، و برخی رفتارها و ویژگی های مرتبط با سبک زندگی در 1218 نفـر از رانندگان حمـل و نقـل عمومی درون شهری (رانندگان تاکسی) تهران (میانگین سن شرکت کنندگان 3/12 ± 5/42 سال و وزن آن ها 6/14 ± 9/78 کیلوگرم) بررسی شد. درجه چاقی به شکل خودگزارش دهی و بر اساس رابطه قد به وزن، رفتارهای سبک زندگی، و عوامل دموگرافیک با پرسش نامه برگرفته از مطالعه آدامی و کوردرا (2003) منطبق با شرایط غذایی و سبک زندگی مدیترانه ای و سازگار با شرایط فرهنگی ایران، و فشار خون با فشارسنج دستی ارزیابی شدند. دامنه سن افراد بین 21 تا 71 سال بود. سن کمتر از 35 سال جوان، 36 تا 50 سال میان سال و بیشتر از 50 سال سالمند تعریف شدند. اضافه وزن با شاخص توده بدن 2 kg/m9/29-25 و چاقی با شاخص توده بدن 2kg/m 30< تعریف شد. پرفشاری خون نیز بر اساس معیار سازمان بهداشت جهانی مشخص شد. برای بررسی اختلاف و روابط معناداری بین متغیرها از آزمون های تحلیل واریانس کروسکال والیس، t استودنت، 2 و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد شیوع چاقی، اضافه وزن، مجموع چاقی و اضافه وزن و پرفشاری خون به ترتیب 6/40، 6/26، 2/67 و 4/35 درصد است. شیوع چاقی، اضافه وزن و پرفشاری خون با افزایش سن، کاهش فعالیت بدنی، سابقه بیماری های مرتبط با قلب و عروق، پایین بودن سطح سواد، افزایش درآمد و بیشتر بودن تعداد اعضای خانواده بیشتر می شد (05/0>p). همچنین، بین چاقی و پرفشاری خون در همه گروه های سنی رابطه معناداری وجود داشت (0001/0>p) و بیشترین شیوع چاقی (3/50 درصد) و پرفشاری خون (1/71 درصد) در گروه سنی بیشتر از 50 سال مشاهده شد (05/0>p). و بالاخره در همه گروه های سنی بیشترین درصد شیوع پرفشاری خون در افراد چاق مشاهده شد. به طورکلی، 2/67 درصد رانندگان تاکسی شهر تهران دارای اضافه وزن و چاق بودند. بین الگوهای غذایی و مقادیر شاخص توده بدن رابطه معناداری وجود نداشت. اما بین چاقی و برخی عادت های غذایی مانند مصرف غذاهای پرچرب و شیرینی جات، میان وعده ها، و دسر بعد از غذا رابطه مثبت (05/0>p) و با انجام فعالیت بدنی منظم و افزایش مراقبت های غذایی بدون توجه به کیفیت آن ها، رابطه منفی وجود داشت. به نظر می رسد پیشگیری از چاقی که یکی از مهم ترین مشکلات تهدیدکننده سلامت عمومی است، همچنین پیشگیری از عواملی که موجب شیوع آن می شوند، مانند عادت های غذایی نامطلوب و کمبود فعالیت بدنی، بیش از پیش در جامعه ایرانی ضرورت دارد تا از بروز بیماری های مرتبط با آن ها جلوگیری شود.
پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً نقش میوستاتین در کنترل مقاومت به انسولین مشخص شده است. هدف از این تحقیق، تعیین پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای بود. به این منظور، 12 مرد سالم داوطلب، انتخاب شدند و در دو جلسه فعالیت مقاومتی و کنترل به فاصلة یک هفته شرکت کردند. بعد از یک جلسه آشنایی با فعالیت مقاومتی و اندازه گیری
1-RM، برنامة فعالیت مقاومتی دایره ای شامل هفت حرکت با شدت 55 درصد 1-RM در 3 دور با 15 تکرار اجرا شد. در هر جلسه، نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد، یک ساعت بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت، به منظور اندازه گیری غلظت میوستاتین، گلوکز و انسولین پلاسما جمع آوری و مقاومت به انسولین محاسبه شد. براساس نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر 4×2، زمان فعالیت تأثیر غیر معنی داری بر غلظت میوستاتین پلاسما داشت. این در حالی است که غلظت میوستاتین پلاسما بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. زمان فعالیت تأثیر معنی داری بر غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. به طوری که، غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. تعامل جلسه و زمان تأثیر غیرمعنی داری بر غلظت میوستاتین و گلوکز پلاسما و تأثیر معنی داری بر غلظت انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. بنابراین، فعالیت مقاومتی دایره ای نمی تواند تأثیر قابل توجهی بر پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین داشته باشد.
تاثیر ورزش فوتسال بر سطح و محتوای مواد معدنی استخوان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه سطح و محتوای مواد معدنی استخوان بین زنان فوتسالیست و غیر ورزشکار. نمونه های این پژوهش 15 زن فوتسالیست (سن 8/2±3/24 سال، قد 4/4±1/161سانتی متر، و وزن 7±3/54 کیلوگرم) و 15 زن سالم غیر ورزشکار (سن 2±8/23 سال، قد 7±9/160 سانتی متر، و وزن 6/9±5/51 کیلوگرم) بودند. همه نمونه ها سالم بودند و هیچ گونه سابقه بیماری و پوکی استخوان یا شکستگی نداشتند. همچنین، هیچ دارویی نیز استفاده نمی کردند. سطح و محتوای مواد معدنی استخوان با دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) در مهره های دوم تا چهارم کمری، همچنین گردن و تروکانتر استخوان ران هر دو پا اندازه گیری شد. آزمون t مستقل در تحلیل داده ها به کار رفت. نتایج نشان داد میزان محتوای مواد معدنی استخوان مهره های کمری، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (8/2477±0/53607، 3/2393±6/35130 و 8/2177±2/36791 میلی گرم) به طور معناداری (05/0>P) بیشتر از زنان غیرورزشکار (2/1979±3/45877، 8/2178±8/27082 و 4/1848±2/26739 میلی گرم) بود. اما، بین سطح استخوانی در مهره های کمر، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (5/2±4/42، 8/1±2/31 و 9/1±2/31 سانتی مترمربع) و افراد غیرورزشکار (5/2±5/41، 9/1±9/30 و 9/1±4/30 سانتی مترمربع) تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0
ارتباط بین رهبری خدمتگزار و تعهد سازمانی کارکنان هیئت های ورزشی استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین ارتباط سبک رهبری خدمتگزار و تعهد سازمانی کارکنان هیئت های ورزشی است که به روش همبستگی و به شکل میدانی در میان تمام کارکنان هیئت های ورزشی استان بوشهر شامل 308 نفر اجرا شد. از این تعداد، براساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی 169 نفر به¬عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش دو پرسشنامه رهبری خدمتگزار (SLQ) و تعهد سازمانی مایر و آلن بود که ضمن تأیید روایی، پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به¬ترتیب 862/0 و 792/0 محاسبه شد. برای تحلیل یافته ها، از روش های آمار توصیفی و نرم¬افزارهای SPSS و Excel و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون) استفاده شد. نتایج نشان¬دهنده وجود رابطه¬ معنی-دار بین سبک رهبری خدمتگزار و متغیرهای تعهد سازمانی، عاطفی و هنجاری است، اما بین این سبک و تعهد مستمر رابطه معنی¬دار وجود ندارد (05/0>p). از میان ابعاد تعهد، بعد عاطفی علاوه بر همبستگی زیاد با رهبری خدمتگزار، بیشتر وفاداری کارکنان را به هیئت ورزشی نشان می داد. به¬طور کلی سطح رفتارهای رهبری خدمتگزار در هیئت های ورزشی نسبتاً مطلوب است، اما تعهد سازمانی در حد متوسط است. با توجه به نتایج، مدیران هیئت های ورزشی برای اجرای موفق سبک رهبری خدمتگزار باید ضمن توجه به عواطف کارکنان، به ارتقای بلوغ سازمانی و رشد شغلی و فردی در تمام سطوح هیئت توجه داشته باشند.
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم متابولیک؛ مجموعهای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پُرفشار خونی، دیسلیپیدمی است که در توسعه بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی: 16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پُرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته ها: پس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پُرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تأثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پُروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق دارد
تاثیر تمرین استقامتی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید ودستگاه ضد اکسایشی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی استقامتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر میزان پراکسیداسیون لیپید (MDA ) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر مـوش نر 3 ماهه به صـورت تصادفی در 2 گروه تمـرین استقامتی (20 n= ) و کنترل (15n= ، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 12 هفته ، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا اثرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنیها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده [دما، رطوبت و چرخه روشنایی – تاریکی (12:12 ساعت)] نگهداری شده و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. ارزیابی متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی، و ارزیابی سایر متغیرها توسط کیت انجام گرفت. پس از سه مرحله خونگیری [24 ساعت پس از اولین جلسه تمرینی، در انتهای هفته هشتم و انتهای هفته دوازدهم] نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیریهای مکرر نشان داد دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی در هیچ یک از متغیرهای مورد نظر با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشته اند. اما ، در گروه استقامتی طی زمانهای مختلف اندازه گیری به لحاظ شاخصهای اسید اوریک (000/0P= ) و بیلی روبین (000/0P= ) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، این تحقیق نشان می دهد یک دوره تمرین استقامتی باعث ایجاد استرس اکسایشی قابل ملاحظه ای (اکسایش لیپید) نشده است، هرچند سازگاریهای نسبی در دستگاه ضد اکسایشی موشها به وجود آمد.
اثر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل ضد اکسایشی بر تغییرات سلولاریتی مغز استخوان ران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز استخوان منبع اصلی انواع مختلف سلول های خونی است، ازاین رو، اغلب برای ارزیابی عوامل درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین منظم بدنی و مکمل کورکومین بر سلولاریتی مغز استخوان موش های در معرض استات سرب بررسی شد. به این منظور، 48 موش ویستار به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های 1) پایه، 2) شم، 3) سرب، تمرین هوازی + سرب ، 5) کورکومین + سرب و 6) تمرین هوازی + کورکومین + سرب دسته بندی شدند. گروه های 3 تا 6 فقط 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زیر صفاقی دریافت کردند، درحالی که گروه های 5 و 6 در همین مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 میلی گرم محلول کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را نیز دریافت کردند. به علاوه، گروه های 4و 6 تمرین دویدن فزاینده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه اجرا کردند. سلولاریتی، مغز استخوان ران با دستگاه آنالیزکننده تصویر بررسی و بر حسب درصد مغز سلولی بیان شد. سطوح مالوندی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و مقادیر سرب خون به ترتیب با روش های اسید تیوباربیوتوریک، الایزا و اسپکتوفتومتری تعیین شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح 05/0 P? تحلیل شد. سلولاریتی مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگیری کمتر از دیگر گروه ها بود. از سوی دیگر، سطوح مالوندی آلدهید و سرب در گروه های تمرین هوازی و کورکومین به طور معنی داری کمتر از گروه های سرب بود. این نتایج نشان می دهد قرارگیری در معرض سرب ممکن است یک عامل خطر برای بیماری های هماتولوژیکی و ایمونولوژیکی باشد. همچنین اجرای تمرین هوازی و مصرف مکمل ضداکسایشی کورکومین ممکن است تاثیرات سودمندی در پیشگری از کاهش سلولاریتی مغز استخوان در اثر القای سرب داشته باشد. با توجه به تغییر شاخص های اکسایشی/ ضداکسایشی در پژوهش حاضر، سلولاریتی اندک در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدی می توان به افزایش فشار اکسایشی نسبت داد.
بررسی انتقال دوطرفه در مهارت دریبل بسکتبال از دست برتر به دست غیربرتر و بالعکس در دانشجویان دختر دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودپنداره، تربیت بدنی و ورزشی
حوزههای تخصصی:
تاثیر یک دوره کاهش بار تمرین به همراه مصرف مکمل کراتین بر عملکرد جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان فوتبال
مطالعة کیفیت خدمات آموزشی دانشکدة تربیت بدنی دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعة کیفیت خدمات آموزشی دانشکدة تربیت بدنی دانشگاه تهران، با استفاده از مدل سِروکوال است. جامعة آماری تحقیق شامل دانشجویان کارشناسی دانشکدة تربیت بدنی دانشگاه تهران است که بر اساس جدول مورگان، 160 نفر از آنها به صورت تصادفی، به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که کبریایی (1384) به روش سروکوال تهیه کرده بود و روایی و پایایی آن نیز تأیید شد (87/0α=). برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t زوجی، t مستقل، آنووا و آزمون تعقیبی LSD استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در پنج بُعد کیفیت خدمات آموزشی (تضمین، پاسخ گویی، هم دلی، اطمینان، ملموس) بین وضع موجود و وضع مطلوب شکاف معنیدار و منفی وجود دارد. بیشترین شکاف کیفیت مربوط به بُعد تضمین و کمترین آن مربوط به بُعد ملموس است. بررسی عوامل جمعیت شناختی نیز نشان میدهد شکاف کیفیت خدمات آموزشی در دانشجویان زن، به صورت معنیداری کمتر از دانشجویان مرد است، همچنین شکاف کیفیت خدمات گزارش شده در دانشجویان سال چهارم، به صورت معنیداری بیش از دانشجویان سال دوم و سوم است. مقایسة شکاف کیفیت خدمات در عبارت های پرسشنامه، نکات ارزشمندی برای تعیین استراتژیهای بهبود کیفیت در بر دارد.
مقایسه میزان شادکامی دانشجویان ورزشکار دختر و پسر دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۴ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور مقایسه میزان شادکامی دانشجویان ورزشکار دختر و پسر دانشگاه تهران انجام شده است . بدین منظور 282 دانشجوی ورزشکار دختر و پسر دانشگاه تهران انتخاب شدند و به منظور بررسی میزان شادکامی آنها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد که روایی آن در داخل کشور مشخص شده ، استفاده شد. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه مذکور در بین افراد مورد مطالعه و استخراج نتایج ، تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که دانشجویان ورزشکار دختر نسبت به دانشجویان ورزشکار پسر از سلامت روانی ، خلق مثبت ، کارامدی و رضایت از زندگی بیشتری برخوردارند. هر چند در مورد شاخص عزت نفس این دو گروه در یک سطح قرار داشتند ، اما به طور کلی دانشجویان دختر ورزشکار از میزان شادکامی بیشتری برخوردار بودند.
پژوهشی پیرامون بازیهای بومی و محلی آذربایجان غربی
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۷۸ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی یکی از موضوعات مورد توجه پژوهشگران است. با توجه به اهمیت فعالیت های ورزشی در پیشگیری از بیماری های قلبی- عروقی، در این پژوهش سعی شده است تا ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور 40 زن سالم غیر یائسه (4.2 ±0 .45 سال) که سابقه بیماری قلبی- عروقی نداشته و تحت درمان دارویی نبودند، به طور تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی از آزمون بروس روی نوار گردان استفاده شد. مقدار 10 میلی لیترخون سیاهرگی در وضعیت ناشتا گرفته شد و متغیرهای اینترلوکین -6 ، پروتئین واکنش دهنده c ، فیبرینوژن، گلبول سفید خون، کلسترول تام و کلسترول لیپوپروتئین پر چگالی پلاسمایی مورد سنجش قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، ارتباط معکوس معناداری بین مقادیر اینترلوکین -6 و Vo2max (48/0- =r، 05/0>p)، پروتئین واکنش دهندهc و Vo2max (40/0- =r، 05/0>p)، فیبرینوژن و Vo2max (52/0- =r، 001/0>p) و گلبول سفید خون و Vo2max (32/0- =r، 044/0>p) وجود دارد. بنابراین با توجه به پژوهش حاضر می توان گفت، آمادگی قلبی- عروقی به طور معکوسی با شاخص های التهابی در ارتباط می باشد و انجام فعالیت های بدنی تا حدودی سبب کاهش شاخص های التهابی و در نتیجه افزایش آمادگی قلبی- عروقی می-شوند.