این نوشتار با رویکردی توصیفی به بررسی نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد و هدف آن شناخت انواع نمود دستوری، تظاهر واژ- نحوی آنها و تفاوت نمود در این گویش با زبان فارسی است. این پژوهش بر اساس چارچوب نظری کامری (1976) انجام شده است. داده های زبانی از گفتار مردم سالخورده، بی سواد و تک زبانه روستای دهنو در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد، به دلیل اینکه کمتر تحت تأثیر عوامل تغییر زبان قرار گرفته اند و نفوذ زبان فارسی در گفتارشان کمتر مشهود است، انتخاب شده اند و این امر محققان را در به دست آوردن اطلاعاتی بومی تر و خالص تر یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آنها جملاتشان یادداشت برداری شد. این داده های زبانی آوانویسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص هم به نمود های استمراری ، عادتی و تکرار تفکیک شده است. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف و افعال کمکی هستند. در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.
در مقاله حاضر ، لغت و اصطلاح ، رابطه آن دو و عوامل پیدایش اصطلاحات ، مورد بحث قرار گرفته ، آنگاه ضمن مقایسه فرهنگ با فرهنگنامه و برابرنامه ، به پیشینه هر یک اشاره شده است و طبقه بندی گونه های مختلف فرهنگها مورد ارزیابی قرار گرفته و در پایان ، ویژگیهایی که یک فرهنگ تخصصی از نظر اطلاع رسانی باید دارا باشد ، ارائه گردیده است .
هدف از این تحقیق توصیف دستگاه فعل در گویش دلواری است. داده های مورد نیاز تحقیق را یکی از نگارندگان که خود گویشور دلواری است، جمع آوری کرده است. روش انجام کار به صورت معرفی و توصیف عملکرد ستاک های حال و گذشته، صفت مفعولی و مصدر، پیشوندهای فعلی تصریفی، و پیشوندهای اشتقاقی است. گویش دلواری دارای دو نوع علامت مطابقه فعلی است. در افعال زمان گذشته متعدی، از پی بست های ضمیری و در سایر افعال از شناسه های فعلی استفاده می شود و، در تمام موارد، فعل از نظر شخص و شمار با فاعل منطقی جمله مطابقت می کند.
هدف پژوهش حاضر ارائه نمونه ای از اطلس گویشی بر مبنای اصول جغرافیای گویشی و اندازه گیری فاصله های گویشی بر مبنای اصول گویش سنجی در نیمه جنوبی استان همدان است. روش: در این پژوهش که از نوع توصیفی-تحلیلی است، از پرسشنامه ای متشکل از 149 واژه و عبارت و 44 جمله پایه مبتنی بر فهرست واژه های سوادش استفاده شده است. گردآوری داده ها به روش میدانی از 15 جایگاه در شهرستان های اسدآباد، تویسرکان، ملایر، نهاوند و همدان که به روش تصادفی نظام مند انتخاب شده اند، صورت گرفته است. چهار مقوله کلی تحت عناوین واژه های مربوط به « طبیعت» (10 واژه)، «زمان»، «نسبت خانوادگی» و «اسامی حیوانات» (هر یک 5 واژه) به روش تصادفی برای تهیه اطلس و انجام محاسبات انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: تنوع و پراکندگی واژگانی در این مقولات در قالب 5 اطلس گویشی متنی-نمادی نشان داده شده است. درصد فراوانی هر گونه تلفظی در جایگاه های مختلف و نیز بیشترین و کم ترین درصد شباهت بین جایگاه ها بر مبنای اصول گویش سنجی و ارائه دندروگرام (نمودار درختی) محاسبه شده است. نتیجه گیری: گویش های مورد بررسی در 9 خوشه طبقه بندی می شوند. کمترین فاصله گویشی بین دو جایگاه 14 و 15 در شهرستان همدان گزارش می شود. شباهت واژگانی بین این دو جایگاه برابر با 60 درصد است. بعد از آن بیشترین شباهت واژگانی برابر با 56 درصد بین دو جایگاه 8 و 9 در ملایر دیده می شود. شباهت گویشی بین ملایر و نهاوند بیشتر از سایر شهرستان ها است. تنوع واژگانی در مقوله «طبیعت» بیشترین حد و در «اسامی حیوانات» کمترین حد است.