فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۹۷۱ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۵
حوزه های تخصصی:
ترجمه و نقد مقاله قراردادگرایی دائرةالمعارف استنفورد(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکاتب مهم و پرطرفدار اخلاقی، مکتب قراردادگرایی است. به طور کلی، دو تقریر از قراردادگرایی ارائه شده است: قراردادگرایی هابزی و قراردادگرایی کانتی. مقاله قراردادگرایی ان کود در دائره المعارف استنفورد به طور مختصر قراردادگرایی را با اشاره به انواع آن تبیین نموده است. مزیت این مقاله بر سایر مقالات در این حوزه این است که نویسنده با نگاهی انتقادی به قراردادگرایی نگریسته و یک جانبه داوری نکرده است. در این نوشتار، نخست مقاله قراردادگرایی ترجمه و در پایان، به نکاتی در توضیح نقد آن اشاره شده است.
مدارا با مخالفان مذهبی از دیدگاه فقه اسلامی
حوزه های تخصصی:
مدارا به معنای رفتار منطقی و نرم خویی و خوش خلقی با مخالفان در ساحت های مختلف سیاسی و عقیدتی، بهعنوان سرلوحه و شعار دین مبین اسلام بالاخص مذهب تشیع است؛وخشونت با مخالفان به معنای تندخویی و برخورد فیزیکی با او تنها به دلیل مخالفتش، به شدت در آموزه های وحیانی و عقلانی اسلام رد شده است.
در این نوشتار با تأکید بر ضرورت مدارا بین مخالفان مذهبی به بررسی فراگیری حقوق اخوت اسلامی نسبت به مخالفان مذهبی با ارائه دقیقی از واژه «مسلمان» پرداخته شده است و به این موضوع که تمام مذاهب اسلامی رایج، در درون دایره اسلام قرار گرفته و حقوق اخوت اسلامی که تکریم و مدارا با مسلمانان از اهم آن است بهره مندمی باشند و لوازم نادرست عقیدتی دیدگاه های مذهبی مخالفان به هیچ وجه باعث محرومیت ایشان از این حقوق نمی گردد. افزون بر این با تأکید بر کرامت ذاتی انسان و حقوق اولیه بشری، کلیت حکمت مدارا به عنوان یک قائده فقهی و اصل اولی در رفتار با مخالفان عقیدتی بالاخص مذهبی مورد تصریح قرار گرفته است.
هست ها و بایدها (4)
نوآوری های محسن فانی کشمیری در نظریه اعتدال(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه اعتدال، که نظریه پردازان اول آن افلاطون و ارسطو هستند، اعتدال و میانه روی در هر عمل و احساسی موجب فضیلت اخلاقی و افراط و تفریط موجب رذیلت است. نظریه اعتدال، بیشترین رواج را در بین حکیمان مسلمانی، که رویکرد فلسفی به اخلاق داشتند، داشته است. اما تمامی این حکماء، تابع محض نظرات افلاطون و ارسطو نبوده اند و برخی ابتکارات و نوآوری هایی در این نظریه وارد کرده اند. یکی از این مبتکران، محسن فانی کشمیری است. وی تعداد اجناس عالی رذایل را بر خلاف قول مشهور، که هشت عدد می دانست، دوازده عدد دانسته است. تعریف جدیدی از عدالت و رذایل مقابل آن، ظلم و انظلام ارائه کرد، برداشت جدیدی از حد رذایل مقابل با حد فضیلت اعتدال داشت. اشکالات و انتقادهایی به برخی نظرات محقق طوسی و جلال الدین دوانی داشت.
راهکارهای کشف سور حقیقی قضایای اخلاقی در قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی قضایای عام یا مطلق اخلاقی در منابع دین، علی رغم ظاهر کلی، ازحیث سور اجمال دارند؛ حتی در مواردی یقین داریم گزاره ای کلی نیست؛ درحالی که ظاهراً به صورت مطلق یا کلی آمده است. این موضوع ما را به سایر گزاره ها هم مشکوک می کند. در این پژوهش برای کشف سور حقیقی این گزاره ها علاوه بر مراجعه به تفاسیر قرآن کریم و شروح روایی، از تحلیل عقلی و منطقی و کشف دلالت های عرفی بهره گرفته و چند احتمال را کشف کرده ایم: 1) جزئی دانستن این قضایا. این احتمال علاوه براینکه خلاف ظاهر است، فقط مربوط به جایی است که سور قضیه ذکر نشده و قضیه مهمله باشد و در جاهایی که سور کلی صریح دارد، جاری نیست؛ 2) انصراف به فرد اکمل. این احتمال نیز منوط به پذیرش قاعده انصراف است؛ 3) بیان اقتضا نه علیت تامه؛ یعنی در نگاه نخست، این گزاره ها را از مقوله تکالیف بدانیم و کلیت آن ها به اقتضای طبعشان باشد، نه در همه موارد؛ 4) ابتلا به تخصیص پس از قبول ظهور عرفی این متون در عموم یا اطلاق؛ 5) حمل بر مراتب تشکیکی معنا. احتمال های سوم، چهارم و پنجم را می توان با یکدیگر جمع کرد.
آرامش روان
اخلاق اسلامی: ضرورت بازکاوی و بازاندیشی
منبع:
حوزه اصفهان ۱۳۸۳شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
بازسازی قضایای اخلاقی در حکمت متعالیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های حکمت متعالیه ملاصدرا اعتماد بر منطق عقل و استفاده از دستاوردهای شهودی عقلانی متکلمان و عارفان است، به همین سبب سلسله مباحث عمیقی در قضایای اخلاقی و فلسفه ی اخلاق از جانب متکلمان اسلامی پیرامون قضایای منطقی در گرفته است که اصلی ترین آنها در ارتباط با حسن و قبح عقلی یا شرعی است. شخصیت های اندیشمندی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی، ملاعلی قوشجی، عبدالرزاق لاهیجی و علامه حلی و ده ها متفکّر دیگر در جریان بوده اند که در ارتباط با این قضیه داد سخن داده اند. همچنین ملاصدرا در حکمت متعالیه بزرگ ترین نظریه پرداز حکیم قرن یازدهم سعی کرده است آن دسته از قضایای منطقی را که به نظر برخی متفکران پیشین موجب ابهام و تناقض در آنهاست حل نماید. او با بیان فرق میان حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این ابهامات خاتمه داد و توانست حوزه ی بحث های چندی و چگونگی و چسانی را که از مقوله ی «استی ها» است از حوزه ی شناخت فلسفه که از مقوله ی «هستی ها» است بیرون نماید. ما در این مقاله ضمن بیان نظرات منطقی متکلمان در بحث های قضایای اخلاقی، به تبیین نظر ملاصدرا پرداخته و بر این باوریم که صدر المتألهین با اشکال حمل قضایا به دو صورت ذاتی و شایع صناعی به بازسازی قضایای اخلاقی در حوزه ی فلسفه ی اخلاق پرداخته است.
«اخلاق وحیانى»
حوزه های تخصصی:
نظام اخلاقى در اسلام از جهاتى با ساىر نظام هاى اخلاقى متماىز است که ىکى از مهم ترىن آنها از حىث مبدأ فاعلى است. نظام هاى دىگر عقل، اجتماع، فطرت، طبىعت و عوامل دىگرى را در پىداىش گزاره هاى اخلاقى دخىل دانسته اند؛ اما به اجماع علماى دىنى، فن اخلاق اسلامى از منبعى وحىانى سرچشمه مى گىرد. مواد فن اخلاق از مبانى خاصى به دست مى آىد که آن مبانى از منبعى وحىانى برگرفته مى شود. اىن سه عنصر (مواد، مبنا و منبع) طورى با هم عجىن شده اند که اگر ماده اى از مواد اخلاق به مبناىى بازگردد که به منبع وحى استناد نداشته باشد، آن اخلاق را «اخلاق اسلامى» نمى گوىند. مقاله حاضر درصدد تبىىن محتواىى اخلاق اسلامى و بازشناسى آن از ساىر مکاتب اخلاقى است.
تربیت شدن به مثابه «فطری بودن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است خاستگاه تربیت از بیرون به درون، از کسب به کشف، و از القا و تجویز، به الهام و پرهیز ارتقا یابد. زیرا هدف تعلیم و تربیت آن است که آدمی تمامیت خویش را در فعلیت بخشیدن به قابلیت های فطری خویش بیابد و در این خویشتن یابی، جوهرة روح الهی اش را بر اساس آیه «و نفخت فیه من روحی (حجر، 29)» تجربه کند. روش تربیت فطری، فاعلی، قلبی وشهودی است که غالباً از طریق کنش های الهامی و پرهیزی، و نه القایی و ایجابی رخ می دهد. تأثیر کنش های الهامی برخلاف کنش های تجویزی، آزاد، سیال و غیرمستقیم بوده و منجر به کشف و شهود در مخاطب می شود. در این دیدگاه تربیت شدن به مثابه فعلیت بخشیدن به درون مایه های وجود آدمی است که با راهبرد «استخراج» و «اکتشاف»- و نه انتقال و اکتساب- نمایان می شود.
بررسی انتقادی اخلاق ارتباطی نادینگز با تأکید بر دیدگاه جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی انتقادی اخلاق ارتباطی نادینگز با تأکید بر دیدگاه جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات است که نوعی اخلاق ارتباطی را مطرح می کند. دیدگاه نادینگز، که بر مبانی فلسفی فمینیسم، عاطفه گرایی، هستی گرایی، طبیعت گرایی عملگرا و قائل بودن به شر در جهان مبتنی است از دید کتاب مفاتیح الحیات جوادی آملی، که بر مبانی فلسفی حکمت متعالیه، عقل-گرایی دینی، مطلق گرایی، محوریت ارزشهای انسانی و احسن بودن نظام آفرینش مبتنی است، مورد نقد قرار گرفته است؛ بدین منظور این مقاله از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای بهره می گیرد. نتایج حاکی است که به رغم نقاط مثبت دیدگاه نادینگز مانند تأکید بر عنصر عاطفه، برقراری ارتباط دو طرفه، که نیازمند درک متقابل است و دیدن دنیا از دید شخص مورد دلمشغولی از نظر نادیده گرفتن منابع خارجی تقدس، تأکید بیش از حد بر عنصر عاطفه و روابط رو در رو و نادیده گرفتن عقل، جنسیت گرایی، نسبیت گرایی و قائل بودن به شر در جهان دیدگاه جامعی نیست و لذا از دیدگاه دینی قابل نقد است. بنابراین از مبانی دیدگاه ارتباطی جوادی آملی می توان دلالتهایی مانند خدامحوری، محوریت ارزشهای انسانی به جای جنسیت، در نظر گرفتن عنصر عقل و عاطفه در کنار هم و پایه ریزی اصول ثابت و پایدار را در تبریت اخلاقی استنباط کرد.
تحلیل فلسفی هوشمندی نظام هستی در حکمت متعالیه و تأثیر ایمان به آن در تربیت اخلاقی: ارائه یک مبنای نظری برای اخلاق مداری و تربیت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین مباحث در نظام های آموزش وپرورش جهان است. در این مقاله ایمان به هوشمندی نظام هستی با استناد بر قرآن و روایات اسلامی و همچنین با بهره گیری از اصول حکمت متعالیه ملاصدرا تبیین گردیده و کوشیده شده نقش آن بر تربیت اخلاقی بررسی شود. باور به نابود نشدن اعمال و نیات انسان و ایمان به وجود انواع شاهدانی که در حال ثبت اعمال انسان هستند می تواند تحولی شگرف در نیّت و عمل وی پدید آورد. درک حضور و در محضر خدا بودن، خودکنترلی، درستکاری، احساس مسئولیت و تلاش به منظور در صراط حق و اعتدال ماندن و تقرب بیشتر به خداوند، می تواند ازجمله پیامدهای آشکار کاربست این الگو باشد. همچنین جهت تحقق تربیت اخلاقی، دو اصل تربیتی اعطای بینش و آگاهی درباره هوشمندی نظام هستی، و دعوت به ایمان و تقویت آن معرفی شده اند.
سعادت از نظر ابن سینا؛ غایت جامع یا غالب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
احراز صدق اولیات ازجمله دغدغه های مهم معرفت شناختی است. ابن سینا این قضایا را بدیهی الصدق می داند (نظریه کلاسیک). از میان متأخران، مصباح یزدی این راه حل را کافی ندانسته و به آن اشکال وارد کرده است. از نظر وی احراز صدق و کلیت حقیقی این قضایا در گروی فرارَوی از مفاهیم و به کار گرفتن علم حضوری است و این گونه می توان اطمینان حاصل کرد که اولیات بافته های ذهن نیستند، بلکه حقایقی عینی و کلی هستند. مقاله پیشِ رو شامل سه بخش است: بخش اول، طرح مسئله تحقیق است؛ بخش دوم، طرح نظریه کلاسیک و نقد مصباح یزدی بر آن است؛ بخش آخر، طرح و بررسی نظریه مصباح یزدی و پاسخ به اشکالات واردشده به این نظریه است. در این قسمت دو بحث عمده وجود دارد: اول اینکه هردو معنای ارجاع اولیات به علم حضوری معانی قابل قبولی هستند؛ بحث دوم اینکه اشکال ابتنای صدق قضیه کلی بر جزئی، ناشی از عدم تفکیک بین حیثیت مابه ینظر و مافیه ینظر مفاهیم است. نتیجه اینکه از نظر ما رگه هایی از دیدگاه مصباح یزدی در آثار ابن سینا وجود دارد.
مقایسه دیدگاه کانت وخواجه نصیرالدین طوسی در زمینه تربیت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی و مقایسه دیدگاه کانت و خواجه نصیرالدین طوسی در خصوص تربیت اخلاقی می پردازد. هدف از نگارش آن بررسی تطبیقی نظرگاه کانت به عنوان فیلسوف معرف جهان غرب و خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان یک متفکر اسلامی است تا از رهگذر آن بتوان راهبردها و راهکارهای عملی در تربیت اخلاقی را استنباط کرد.
در این مقاله به ترتیب به معرفی و مقایسه نظرات این دو درباره ماهیت اخلاق، هدف های تربیت اخلاقی و روش های اساسی تربیت اخلاقی با استناد به آثار و نوشته های اصلی آنها اشاره شده و در پایان نیز نتیجه گیری کلی بیان می گردد.
ساختار نظام مند مفاهیم اخلاقی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در نگارش این مقاله، مطالعه روشمند و تحلیلی گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم است؛ به این منظور با استفاده از روش تحلیل محتوا، نقش و جایگاه این گزاره ها در هدایت افراد و جامعه اسلامی به سمت کمال و سعادت تبیین می شود و یک مدل نظام اخلاقی بر اساس آن به دست می آید. این پژوهه بر آن است که با استخراج گزاره های اخلاقی قرآن کریم، تجزیه و تحلیل آن ها و سپس طبقه بندی موضوعی، در نهایت، به تبیین مُدل چگونگی هدایت افراد و جامعه اسلامی بپردازد. گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم، در دو بُعد فردی و جمعی، به صورت همسان بیان خواهد شد و به منظور ساخت یک مدل و نظام ساختاری در حوزه اخلاق، چهار رکن اصلی یک نظام (اصول و مبانی نظری، الزامات، مقدمات و موانع) در این زمینه تبیین می شود. در این مقاله سوره «اسراء» نمونه ای است که با روش تحلیل محتوا به مطالعه آن می پردازیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که گزاره های فردی در دو حوزه فضیلت و رذیلت 47% و گزاره های جمعی بیان شده در این سوره نیز در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد، 53% از مجموع گزاره های این سوره را تشکیل می دهد. مدلی که در پایان ذکر می شود، همه جنبه ها و جهات یک نظام اخلاقی در سطح فردی و جمعی را تبیین می کند.
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل کلیدی که باید در عرصه بسیاری از علوم انسانی به گونه عام و در عرصه دانش سلوک به گونه خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گستره حقیقت انسانیه رخ می دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایه اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به شمار می آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می شوند و ملکات قلبی را به وجود می آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوه عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوه عقل و جهل منجر می شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند. .