فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۱۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان مهم ارزش اخلاقی در اخلاق اسلامی از دیدگاه قرآن کریم «حسن یا قبحِ فاعلی» است. این رکن که از آن به نیت نیز تعبیر می شود، چنان بر عملِ فاعل اثرگذار است که گاه در منابع اسلامی از آن به عنوان هویت و اساسِ عمل یاد می شود. مقالة حاضر، به بررسی تأثیر نیت بر ارزش اخلاقی عمل از منظر قرآن می پردازد. با استفاده از آیات قرآن و دسته بندی آنها به دو گروهِ: «آیات بیان کننده تأثیر نیت بر عمل» و «آیات حاکی از تأثیر نیت بر نتیجة عمل»، می توان به این نتیجه رسید که یکی از ارکان مهم ارزش اخلاقی عمل، «نیت عمل» است.
معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن جامعه در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
«کرامت انسانی»، هم در آموزه های اسلامی و هم در نظام بین المللی حقوق بشر، به طور خاص مطمح نظر قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در رویکرد قرآنی، به جایگاه و نقشی برمی گردد که این معنا برای انسان در نظام آفرینش به طور عام، و در نظام سیاسی به طور خاص، به وجود آورده و در نظام حقوق بشری، به مبنا بودن آن برای شناسایی حقوق بشری و حقوق شهروندی معطوف است. اگرچه بحث «کرامت انسانی» قدمتی طولانی دارد، اما آنچه امروزه این موضوع را در کانون توجه اندیشمندان و سیاست مداران قرار داده آثار گستردة آن در نظام حقوقی و نظام سیاسی است. ارزیابی آنچه در خصوص این واژه به نگارش درآمده در گرو فهم معنایی و شناخت رویکرد مبنایی آن است. ادعا این است که ریشة معنایی و مبانی بیان شده در حوزه های گوناگون علمی، از جمله نظام سیاسی اسلام، در گرو فهم معنای قرآنی این واژه است. «کرامت قرآنی» به معنای برخورداری از قدرت تعقل و اندیشه است، هرچند انتظار قرآنی آن است که هدف و جهت اندیشه در روابط اجتماعی و سیاسی بر محور تقوای الهی باشد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که این واژه به طور جدی تر و عمیق تر و حتی متفاوت تر از قبل منظور نظر قرار گرفته است.
تأثیر ایمان به معاد بر تربیت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
یکی از آثار ایمان به معاد، اعتقاد به رویارویی انسان با پرونده عمل است. عمل می تواند فردی یا اجتماعی باشد. شاید در بین افراد متدین، عمل فردی و ارتباط آن با معاد کمتر مورد بحث باشد؛ چون اکثریت افراد به این مسئله توجه دارند، اما یکی از مسائلی که در بین افراد به ویژه مسلمانان مخفی مانده است، عمل اجتماعی و آثاری است که نوع رفتار اجتماعی و تقابل افراد با هم در جامعه به جای می گذارد و در قیامت مورد بررسی قرار می گیرد. ازاین رو، مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای آثار و نظریات دانشمند و فیلسوف شهیر، علّامه طباطبائی، گردآوری شده است، می کوشد با استفاده از نظریات گران سنگ ایشان، اهمیت و ضرورت توجه به معاد، بخصوص در زمینه مسائل اجتماعی را تبیین نماید. در این مقاله با تأکید بر نقش ایمان به حیات پس از مرگ به عنوان عامل کنترل کننده در اعمال و رفتار اجتماعی، ارتباط میان عالم پس از مرگ و زندگی اجتماعی انسان و برخی از پیامدهای تربیتی ایمان به این اصل مانند مسئولیت پذیری، امنیت و عدالت اجتماعی، صبر و خویشتن داری، فداکاری، هدفمندی، امیدواری، تحکیم روابط انسانی و وفای به عهد و آینده نگری مورد بررسی قرار گرفته است.
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق است. اما این که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر، روشن شده، مشخص می شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفه اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
توصیف اخلاقی خداوند در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه برای معرفی خداوند بیشتر از اوصاف متافیزیکی همچون وجوب، قدرت و حیات بهره گرفته می شود و از اوصاف اخلاقی کمتر استفاده می شود؛ اما در متون مقدس دینی، ازجمله قرآن کریم، اوصافی مانند عدالت، بخشندگی، مهربانی و وفای به عهد در مورد خداوند به کار رفته است که در زبان متعارف انسانی، به اوصاف اخلاقی معروف اند. بسیاری با ابتنای اخلاق بر امر و نهی الهی، امکان توصیف اخلاقی خداوند را به چالش کشیده اند؛ چنان که در جهان اسلام این دیدگاه را اغلب به اشاعره نسبت داده اند. حال آیا خداوند، واجد اوصاف اخلاقی است؟ این نوشتار با شیوه ای توصیفی تحلیلی و گاه انتقادی، برخی لوازم توصیف اخلاقی خداوند، مانند اندراج اخلاق در علوم فلسفی و جایگاه قضایای اخلاقی در اندیشه ابن سینا را براساس دو تفسیر از محقق لاهیجی و محقق اصفهانی بررسی و اثبات می کند که براساس برداشت محقق لاهیجی می توان از دیدگاه ابن سینا، خداوند را واجد اوصاف اخلاقی دانست و او را با اوصاف اخلاقی توصیف نمود. همچنین در این نوشتار، برخی چالش های توصیف اخلاقی خداوند پاسخ داده شده است.
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
زهد و وارستگى دوستان خدا و بى اعتنایى آنان به دنیا (2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعاى خود، از دنیا شکوه مى کند که ما را گرفتار حیله و مکر خود ساخته است. ازآنجاکه نعمت هاى دنیوى نظیر خوردنى ها، پوشیدنى ها و صرف وقت براى این امور، ما را از دستیابى به سرمایه هاى ماندگار اخروى بازمى دارد، خسارت بار و فریبنده هستند. کسانى که براى دنیا اصالت قائل هستند و دنیا را براى خود دنیا و لذت هاى آن مى جویند، این نوع نگرش نامطلوب و خسارت بار است؛ زیرا ما را از سرمایه هاى عظیم و جاودان اخروى بازمى دارد.
سرانجام اینکه على رغم فریبندگى دنیا، آدمى با اعمال اختیارى و با اراده کامل خویش، در همین دنیا سعادت اخروى را براى خویش رقم مى زند. این در صورتى است که نگاه به دنیا اصیل و براى خود دنیا نباشد، بلکه مقدمه اى براى کمال و عبودیت و بندگى خدا باشد.
گذار از تحویلی نگری در مفهوم «آموزش اخلاق» به جامع نگری در پرتو توجه به جایگاه آن در طبقه بندی اهداف آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال دغدغه عدم کارایی آموزش های رایج اخلاق و تضمین نکردن تحقق اخلاق در رفتار افراد، پژوهش حاضر ابتدا دو پیش فرض را در نظر می گیرد: 1. عدم موفقیت برنامه های رایج آموزش اخلاق، پدیده ای چندعاملی است و شرط توفیق نهایی، رفع همه موانع در پرتو نگاهی جامع نگرانه است؛ 2. براساس اصل روش شناختیِ ابتنای موفقیت در هر فعالیتی بر تصور صحیح از آن فعالیت، یکی از عوامل عدم توفیق آموزش های رایج اخلاق، رواج تصورهای تحویلی نگرانه از آموزش اخلاق است. سپس این فرضیه در نظر گرفته می شود که بی توجهی به جایگاه آموزش اخلاق در طبقه بندی اهداف آموزشی، سبب تصورهای فروکاهش گرایانه از آن شده است. بنابراین ابتدا، انگاره ها و تصورات تحویلی نگرانه رایج از آموزش اخلاق، براساس تجربه زیسته و روش مشاهده و مصاحبه، استقصا و سپس سعی شده است تا انگاره ای جامع تر با توجه به حیطه آن در طبقه بندی اهداف آموزشی ارائه شود. در پرتو این پژوهش برخی الزامات آموزش اثربخش مانند تقدم سواد عاطفی بر سواد اخلاقی، اصل گوناگونی اهداف (جزئی) آموزش اخلاق و اصل کثرت گرایی روش شناختی در آموزش بررسی شده است.
نگاهی به جبر و اختیار در مکتب اسلام و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز آدمیان را به تأمّل فراخوانده، مسئلة جبر و اختیار است. پرسش اساسی در این بحث آن است که آیا انسان، دست کم در برخی اعمال خود، مختار است یا آنکه مجبور است و هیچ اختیاری ندارد؟ همچنین دلالت های تربیتی آن کدام است؟ به گواهی تاریخ، آزادی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. مردم در سراسر جهان فریاد آزادی سر داده اند و اقبال آنها به سوی جوامع دارای آزادی بیشتر است. ما طالب آزادی هستیم؛ زیرا امکان برآورده کردن هرچه بیشتر تمایلات و خواست های ما را مهیّا می کند. یک انسان آزاد می تواند هر گونه که دوست دارد، زندگی کند، به هر کجا که می خواهد برود، به هر نحوی که دلش خواست، فکر کند و انتخاب نماید. مسئلة جبر و اختیار یکی از مواردی است که در فلسفه، کلام، اخلاق و... بدان پرداخته شده، امّا نه با نگاه تربیتی. در این پژوهش، تلاش شده تا جبر و اختیار از دیدگاه اسلام و قرآن بررسی شود و آنگاه دلالت های تربیتی متناسب با آن ارائه گردد. در پایان نیز پس از تجزیه و تحلیل کیفی اطّلاعات، بدین نتیجه می رسیم که یکی از دلالت های مهمّ مستخرج از این موضوع، اصل مسئولیّت پذیری انسان است که بر سایر امور تربیتی تأثیرگذار می باشد.
تحلیل درون مایه های اخلاقی در بهارستان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین آثار اخلاقی قرن نهم هجری، بهارستان جامی است که به تقلید از گلستان سعدی، با نثری آمیخته به نظم نگاشته شده است. در این مقاله به «تحلیل درون مایه های اخلاقی در بهارستان» می پردازیم. روش این پژوهش تحلیلی توصیفی است. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که رویکرد جامی در این اثر مبارزه با نفس و رذایلی چون دنیاپرستی و آزمندی است. وی می کوشد آدمیان را به سوی فضایلی چون جود و کرم، جوانمردی، قناعت، عبادت و بندگی درگاه حق ترغیب کند. جامی، در بیان مباحث اخلاقی، هدف نهایی و غایی انسان را تزکیه نفس و دوری از فساد و تباهی برای نیل به کمالات عالی و سرانجام تقرّب به خدای یکتا می داند.
کارکرد بعد عبادی در سعادت دنیوی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله از چشم انداز فلسفه دین و الهیات کلامی با روش توصیفی تحلیلی وارد قلمرو مباحث کارکردهای دین گردیده و به بررسی نظریه علّامه طباطبائی پیرامون تأثیر بعد عبادی دین در سعادت دنیوی انسان پرداخته است. در ابتدا با تبیین کارپایه های مفهومی و ارائه تعاریف علّامه طباطبائی از معنای «دین»، «سعادت» و «عبادت»، دیدگاه علّامه در این زمینه تبیین گردیده و به رد نظریات رقیب مبادرت شده است. یکی از این نظریات رقیب، اصل تأثیر دین در سعادت دنیوی را انکار می نماید و دیگری هرچند منکر تأثیر دین در سعادت دنیوی نیست، ولی این تأثیر را مربوط به بعد عبادی نمی داند. آن گاه در این مقاله وجوه مستقیم و غیرمستقیم کارکرد بعد عبادی دین در سعادت دنیا بیان شده است. تأثیر عبادات در خوشبختی دنیایی از طریق تأثیر در ارتقای فردی و اجتماعی، دستیابی به حاجات دنیوی در اثر استجابت دعا، ایجاد بداء، تبدیل نقمت های دنیوی به نعمت ها، ایجاد احساس رضایت مندی و بهره مندی از لذات ویژه و تأثیر مثبت دین در زندگی اجتماعی از زمره این کارکردهاست.
تبیین و بررسی اراده و انواع آن در قرآن کریم (با تکیه بر ارادة انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
اراده به معنای خواستن، محبّت، طلب و امر و دستور آمده است. در قرآن کریم به انواع مختلفی از اراده اشاره شده است که ارادة الهی در بالاترین سطح آن قرار دارد و پس از آن ارادة انسانی، فطری و شیطانی قرار دارند. ارادة انسانی به فرد این اختیار را می دهد که اعمال خیر و شر انجام دهد و خویشتن مسئول پاسخگویی به این اعمال در روز قیامت باشد. اراده در مواضع خیر و شر به کار می رود که ارادة خیر شامل ارادة اصلاح و تغییر، نصحیت، تلاش برای آخرت، شیردهی مادر و خویشتنداری (شکیبایی) می گردد و نیز ارادة شر شامل اموری مانند ارادة گمراهی، نیرنگ و فریب، خیانت، فجور، قتل و جبروت، فرار از امر واجب، کفر و الحاد و ولایت کافران می شود. مقالة حاضر می کوشد با بررسی متن قرآن کریم و با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و به شیوة کتابخانه ای، انواع اراده را در قرآن کریم با ذکر مثال هایی دربارة هر یک، مورد تبیین و بررسی قرار دهد.
اهداف تربیت از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
یکی از عناصر اصلی تعلیم و تربیت، هدف است. اگر تعلیم و تربیت را صیرورت و تحول انسان از وضع موجود به وضع مطلوب تعریف کنیم، بدون شک این تحول نیازمند آگاهی از هدف حرکت یا مجموعه اهدافی است که جهت و مسیر حرکت و سرانجام آن را مشخص می سازد. ابن سینا در ضمن مسائل نفس شناسی به موضوع تعلیم و تربیت انسان پرداخته است و برای حرکت تکاملی انسان هدف اصلی و کلی که همان سعادت حقیقی انسان است، قرار می دهد. او در مسیر رسیدن به این هدف اصلی، اهداف میانی را معرفی می نماید که عبارتند از: اهداف اعتقادی، اهداف اخلاقی، اهداف علمی آموزشی، اهداف فرهنگی هنری، اهداف اجتماعی، اهداف زیستی جسمانی، اهداف سیاسی اقتصادی.
نقش نخبگان دینی در تربیت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
تعیین محدودة نقش آفرینی هر یک از عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی سهمی بسزا در تحقق اهداف مورد نظر تربیت دینی دارد. نخبگان دینی از جملة مهم ترین عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی هستند که مطالعات تربیتی، روان شناختی و جامعه شناختی صورت گرفته دربارة نخبگان و نیز تحلیل متون دینی ناظر به بحث از وظایف عالمان دینی، در عین هم پوشی و تأکید نتایج یکدیگر، در مجموع، معین کنندة نقش ایشان در تربیت دینی است. نقش نخبگان دینی در تربیت دینی، گرچه در تصور اولیه، بیشتر در حیطة شناختی نمود دارد، اما اعم از هر سه حیطة شناختی، گرایشی و رفتاری بوده است. ایشان در تمامی مراحل فرایند عملی تربیت دینی، به دلیل کارکرد اجتماعی الگو بودن، نقش آفرین بوده و با داشتن جایگاهی ممتاز در میان عوامل تربیت دینی، حتی نسبت به ایشان نیز دارای وظیفه هستند و نقش رهبری جریان تربیت دینی ایفا می کنند.
نقش انسان شناسی در اخلاق بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی الهی، هر موجودی که در جهان امکانی سهمی از هستی دارد، از سه مبدأ «فاعلی»، «داخلی» و «غایی» برخوردار است. انسان نیز دارای این مبادی سه گانه است و علامه طباطبایی این مبادی را مدخلی برای ورود به نظام اخلاق ترسیم نموده که براساس آن می توان نقش انسان شناسی در اخلاق را در نظر ایشان تبیین نمود. ایشان به مقتضای مبدأ فاعلی انسان، الگوی «اخلاق توحیدی» را مطرح نموده که نه تنها نگرش انسانِ محدود در این عالم مادی را به سمت اخلاق مابعدالطبیعه ترغیب می کند، در تحقق عینی ارزش های اخلاقی و نیز ایجاد انگیزه در عاملِ اخلاقی نیز تأثیر قابل توجهی دارد. همچنین به مقتضای مبدأ داخلی، ضمن تحلیل قوای نفس انسان، الگوی «اخلاق عقلانی» را ارائه نموده و مسئولیت اخلاقی انسان را منوط به بهره مندی از درک اخلاقی او دانسته است. ایشان به مقتضای مبدأ غایی، داشتن انگیزه الهی را مهم ترین عنصر در اخلاقی بودن فعل قلمداد کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن تبیین این مبادی سه گانه ناظر به انسان، دیدگاه علامه درباره نقش انسان شناسی در اخلاق تبیین و بررسی گردد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی است.
عوامل، بسترها و آثار ناامنی اخلاقی در آراء و اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت همواره به عنوان یکی از مهمترین نیازهای بشر مطرح است. امروزه امنیت به عنوان یک کالای عمومی، مورد مطالبه همگان بوده و تأمین آن مستلزم تعامل آگاهانه و راهبردی، در قالب یک عمل جمعی و مشارکت آمیز میباشد؛ از سوی دیگر، امنیت اخلاقی، ازجمله: نیازهای اساسی، حیاتی و دائمی در جامعه میباشد؛ بهگونهای که ایجاد، حفظ و گسترش آن از اهداف و ارزشهای بنیادی دولتها محسوب میگردد. با توجه به اهمیت چشمگیر و بیبدیل انقلاب اسلامی در مقابله و مبارزه با ناامنی اخلاقی در کشور، آگاهی از نظرها و اندیشههای رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنهای مدظله العالی در این خصوص، بسیار مهم و حساس میباشد.
تفاوت های علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تطبیق و مقایسه علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن پرداخته است. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در آن تحلیل اسنادی است و در این جهت آثار شیخ اشراق و ابن سینا و منابع و مآخذ مرتبط با این بحث مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام به سه نتیجه دست یافته است: 1. فلسفه مشاء و اشراق در باب علم النفس مشترکاتی دارند از قبیل اذعان به اینکه انسان موجودی ترکیب یافته از نفس و بدن است، و نفس موجودی مجرد، زوال ناپذیر، و دارای ظرفیت و قابلیت های بی پایان است و با ارتباط متقابلی که با بدن دارد می تواند با تعلیم و تربیت ظرفیت ها و قابلیت های خود را به فعلیت برساند. 2. علم النفس اشراقی با علم النفس مشایی تفاوت های جدی در تعاریف و اصطلاحات، ادبیات، حوزه و قلمرو، متدلوژی، جهت گیری، محتوا و نتایج دارد. 3. نتایج تربیتی علم النفس مشاء و اشراق نیز متفاوت است، از جمله اینکه: هدف غائی در فلسفه مشاء سعادت انسان است اما در فلسفه اشراق، هدف غائی تربیت، جداشدن و بریدن از تعلقات و وابستگی های مادی و انقطاع کامل از غیرخداست، بدانسان که جز خدا نبیند و به جز او نخواهد اما اصول تربیتی مشترک در فلسفه مشاء و اشراق عبارتند از: اصل تدرج، اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال، اصل مهرورزی و اصل کرامت. اما در فلسفه اشراق باطن گرایی، توجه به سیر باطن، آخرت گرایی، بازگشت به وطن اصلی و تلطف سِر نیز اضافه شده است و روش های تربیت در فلسفه اشراق نیز عبارتند از: تلقین، خلوت، ذکر، یاد مرگ و قیامت... .
شرایط عصر غیبت و الزامات اخلاقی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مؤمن منتظر _ به اقتضای برخورداری از ایمان و تقوای الهی _ متخلّق به اخلاق اسلامی و مؤدب با آداب دینی است. با این حال، در روایات مربوط به عصر انتظار، گاه بر صفات اخلاقی خاصی تأکید شده و به نظر می رسد این تأکید به دلیل شرایط ویژه این دوران بوده است. در این عصر مشکلات و مسائلی خاص وجود دارد که منتظران برای رویارویی درست با آن، باید در خود صفات اخلاقی به خصوصی را توسعه داده و تقویت نمایند. با این نگاه، منشور اخلاقی عصر غیبت تدوین می شود که می توان از آن به عنوان اخلاق کاربردی عصر غیبت نیز یاد کرد. برخی از این صفات اخلاقی عبارت اند از بردباری، رجا، تسلیم، عفت و مواسات.
در نوشتار پیش رو، تلاش شده است چرایی تأکید پیشوایان معصوم بر این صفات اخلاقی توضیح داده شود و ضرورت تقویت این صفات با توجه به شرایط عصر غیبت تحلیل گردد.
فضیلت گرایی اخلاقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اخلاقی ابن سینا در زمره نظریه های فضیلت گرایی قرار می گیرد. وی نظریه اخلاقی خود را با بحث از سعادت به عنوان غایت نهایی زندگی انسان آغاز می کند و سعادت نهایی انسان را در «قُرب به خداوند متعال» و راه رسیدن به مقام قرب را کمال در عمل و نظر می داند. بنابراین سعادت حقیقی انسان در کمال قوه نظری و عملی اوست. کمال قوه عملی در این است که انسان به ملکه عدالت برسد و قوای شهوی و غضبی را تحت کنترل قوه عاقله درآورد و فضائل حکمت، شجاعت و عفت را کسب کند. همچنین کمال قوه نظری در آن است که انسان به حقایق همه اشیا علم پیدا کند و عالَم عقلی مضاهی با عالَم عینی باشد. ابن سینا فضائل را به فضائل نُطقی (یا عقلی) و خُلقی تقسیم می کند که فضائل نطقی، فضائل نفس هستند و فضائل خُلقی، فضائل بدن اراده کننده در نگاه او، راه رسیدن به فضائل اخلاقی، رعایت قاعده اعتدال است و نکته مهم در نظریه وی، اکثری دانستن این قاعده است. در این مقاله سعی شده است جهات ابتکاری نظریه اخلاقی ابن سینا در مقایسه با دیگر حکمای اسلامی نیز بیان شود.