فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
لایشک أحد أن نهج البلاغة من أعظم الکتب الدینیة بعد القرآن الکریم، ولیست الخطب والرسائل والمواعظ والحکم المتوافرة فیه إلّا نبراساً منهاجاً منیراً یستهدی به البشر ویأخذ منه النور ویهدی به إلی سبیل الرشاد، ذلک لأن ما ورد فیه، المضامین القرآنیة وخلاصة سنن النبی وقد أبان الإمام عن فصاحته وبلاغته بأجمل وأروع ما یمکن أن یقوله البشر. وبمرور الزمن قام الحاقدون والمشککون بطرح بعض الشکوک والشبهات فی مدی أصالته ودقة محتواه. من هذا المنطلق فإن من أهم الشبهات اللفظیة أو الشکلیة الواردة علی نهج البلاغة، هی شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام، کما قال بعض المشککین فی نهج البلاغة إنّ فیه إطناب وتطویل کالقاصعة والأشباح وعهد مالک الأشتر؛ بید أن هذا لم یکن مألوفاً من قبل ولم یعهد إلیه. ففی هذا المقال یتناول الباحث هذه الشبهة ویسعی إلی الرد علیها وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، مشیرا إلی کثیر من الخطب الطویلة التی سبقت عهد الإمام وأنه هو الذی کان یحدد مدی الإطناب أو الإیجاز فی الخطب وفقاً للمرسِل أو المخاطَب أو الأمکنة التی تُلقی فیها؛ کما أن الطول والقصر لیس معیاراً مناسباً لتحدید مصداقیة الخطب، بل الأثر الذی یترکه علی المتلقی هو ما ینبنی علیه إلقاء الخطب، وفیما یخص عهد مالک والإطناب فیه، توصل الباحث إلی أن شخصیة مالک والمتلقی الخاص ما کان یقتضی الإطناب فی العهد، بل المتلقی العام لهذا العهد والظروف الحاکمة علی فحوی النص، هو السبب الرئیسی فی الإطناب والإسهاب فیه.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماعی و انقلابی زن در داستان های غسان کنفانی و سحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن عرب، به خصوص زن فلسطینی، را نویسندگان و ادیبان با رویکردهای فکری متفاوت نگریسته اند و بخش عظیمی از آثار ادبی (شعر و نثر) خود را به زنان اختصاص داده اند. قشری که از حوادث جامعه تأثیر بسیار پذیرفته و نیز بر آن تأثیر گذاشته است. داستان نویس فلسطینی به ارتباط زن عربی- فلسطینی با جامعه، وطن و فعالیت های سیاسی بسیار آگاه است؛ به این اعتبار که زن در روند جنبش های آزادی بخش و ساخت جامعه، نیرویی مؤثر و کارآمد به حساب می آید. پس از انقلاب 1965، بسیاری از قیدوبندهای اجتماعی زنان شکسته و راه برای مشارکت آن ها در عرصه های سیاسی، اجتماعی و نظامی باز شد و، بدین طریق، شاهد پیشرفتی چشمگیر در وضعیت اجتماعی و سیاسی زنان بودیم. چون جنسیت داستان نویسان در نوع تفکر، نگرش و پرداختنشان به مسایل زنان تأثیرگذار است، یک داستان نویس مرد، غسان کنفانی، و یک داستان-نویس زن، سحر خلیفه، را انتخاب کردیم تا تفاوت دیدگاه داستان نویسان مرد و زن را درزمینه تصویر زن و رابطه او با وطن و جامعه بررسی کنیم. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند ازخلال بررسی آثار و اندیشه های دو نویسنده فلسطینی، تصویری واقعی از زن عربی- فلسطینی و جایگاه و نقش اجتماعی او ارایه دهند.
واکاوی اشعار انقلابی در دیوان فدوی طوقان و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از جنگ 1967 و شکست اعراب از اسراییل، روحیه انقلابی درمیان شاعران عرب، به ویژه فدوی طوقان، شعله ور شد. شعر او شعر قیام و انقلاب و مقاومت است. او هم وطنانش را به همبستگی و پایداری و جان فشانی در راه وطن دعوت می کند. از آنجا که فدوی شاهد ویرانی و اشغال سرزمین خود بوده، اندوه فراوانی بر اشعار او غالب است؛ با این وجود، به آینده ای روشن امید دارد. طاهره صفارزاده نیز در ایران از سلاح برنده شعر علیه استبداد بهره می جوید و به دستگاه حکومت می تازد و اعلام می کند که زیر بار ظلم و ستم نخواهد رفت و مردم را به ایستادگی فرامی خواند. در این مقاله، با روش مقایسه ای- تحلیلی، به بررسی مفاهیم و عناصر مشترک اشعار این دو شاعر انقلابی می پردازیم. مفاهیم شعری مشترک در اشعار این دو شاعر، چشمگیر است. وطن پرستی، دعوت به بیداری، آزادی خواهی، مقاومت، تقدیس شهادت و تعهد اجتماعی از مهم ترین مضامین شعری این دوست. شعر این دو شاعر پارسی و تازی سرشار از سوزوگداز، عشق و دلدادگی، آزادی و استواری و امید به آینده ای روشن است؛ شعری برآمده از احساسی زخم دیده و دردکشیده که امید را در مردم زنده و آنان را از خواب غفلت بیدار می کند.
نگاهی به سبک فردی «علی فوده» در سروده «بلال حبشی» با تکیه بر سطح زبانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
سبک ادبی میدانی برای بازتاب خصوصیّات فردی ادیب مانند ذوق و سلیقه، خلقیّات و عقاید شخصی او به شمار می رود. یکی از رویکردهای سبک شناسی ادبی با نام سبک شناسی فردی شناخته می شود که با در نظر گرفتن رابطه میان متن و بازخورد آن در میان مخاطبان، به بررسی دلایل و انگیزه های روانی، اجتماعی و تاریخی موثّر در گزینش و بیان ساختارهای زبانی آن متن می پردازد. در این پژوهش که از نوع کیفی است و با رهیافت توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، با تکیه بر مؤلّفه های زبانی مؤثّر در تعیین سبک فردی، قصیده «بلال حبشی» سروده «علی فوده» شاعر معاصر فلسطینی مورد واکاوی قرار گرفت. آنچه بر ضرورت انجام این پژوهش تأکید می کند، بررسی نقش عوامل درونی و بیرونی زندگی شاعر در تعیین سبک ادبی او و نیز بازتاب آن ها در ساختارهای زبانی وی است. هدف نگارندگان نیز ارائه پژوهشی در این راستا است تا راه را برای دیگر پویندگان رویکرد سبک شناسی فردی هموار سازد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شاعر در این قصیده خود را در قالب شخصیت رنجدیده «بلال حبشی» معرّفی کرده است و با استفاده فراوان از حروف مهموس، گزینش قافیه های مختوم به حروف کشیده و مردوف که به فراخور حالات درونی وی است، موسیقی سنگینی را بر قصیده حاکم نموده است . همچنین با به کارگیری چشمگیر افعال مضارع که نشانگر اهداف انقلابی و اصلاح گرایانه وی هستند و در آخر با ذکر و تقدیم واژگان ایدئولوژیک و قرار دادن تعابیر متناسب با مفهوم اندوه، ناکامی و مقاومت در محور همنشینی، سبک فردی خود را در این سروده برجسته ساخته است . به طور کلّی باید گفت سبک فردی «علی فوده» در این سروده سبکی غیرصریح و محافظه کارانه است.
شخصیت انسان متدین در رمان های اجتماعی عبدالحمید جوده السحار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالحمید جودت سحار از پیشگامان رمان اجتماعی معاصر مصر به شمار می رود. وی در رمان های اجتماعیش به طور گسترده و هدفمند، شخصیت انسان متدین را به تصویرکشیده است. این مقاله سعی دارد تصویر شخصیت انسان متدین را در رمان های اجتماعی سحار در چهارچوب موضوعات: روش پردازش شخصیت انسان متدین، جایگاه اجتماعی انسان متدین، ویژگی های انسان متدین در محیط های اجتماعی سنتی و معاصر بررسی کند. روش کار پژوهش بر نقد و تحلیل این موضوعات از نگاه سحار و مقایسه آن با دیدگاه رمان نویسان مشهور معاصر عرب استوار است. دست آورد پژوهش نشان می دهد که سحار با رویکرد واقع گرایی اسلامی این شخصیت را در قالب انسان متدین عادی و با شخصیت اجتماعی مثبت و پویا معرفی می کند برخلاف روش رمان نویسان مشهور معاصر عرب که آن را در صورت شخصیت های نمادین مذهبی و به نحوی عقب مانده و ساده لوح و فاقد تأثیر مثبت اجتماعی به تصویر می کشند.سحار اگر متأثر از نگرش اسلامی از این شخصیت حمایت می کند به اقتضای واقع نگری هنریش، نقطه ضعف های او را نیز از قبیل: درک غلط از موضوعات ایستا و تغییرپذیر، رفتار احساسی، آلوده شدن به خرافات و گاهی لغزش و گناه به تصویرکشیده است.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
بیرم التونسیّ؛ شاعر الشّعب والحرّیه (دراسه وتحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
141-158
حوزههای تخصصی:
محمود بیرم التونسیّ (1893م-1961م) الشّاعر والکاتب المصری المعاصر، یعود جلّ شهرته إلی أشعاره الشّعبیه أو الفولکولور. یعتبر التونسی فضلاً عن کونه شاعراً، مؤلّفاً موسیقیاً وکاتباً للمسرحیات والسّناریوهات السّینمائیه والبرامج الإذاعیه. وهو الّذی حوّل شعر الزّجل إلى فن حدیث راق. أکسبت القصائد العامیه الّتی نظمها التونسیّ الأدب الشعبی رصیداً هائلاً وضخماً وأعطته زخماً کبیراً لا یستهان به. حیث مهّدت الطریق لنشوء نمط جدید من أدب الفولکولور فی غضون الخمسینات والستّینات. تطرّق التونسی فی کثیر من مقطوعاته الشّعریه إلى القضایا السیاسیه والاجتماعیه والوطنیه لکنّه طرق أحیاناً أبواب المدح والرثا والدین والشّعر السّاخر أیضاً. یرمی مقالنا هذا واعتماداً على المنهج الوصفی- التحلیلی دراسه أشعار التونسی العامیه ومن أبرز معطیات البحث أنّ الشاعر کرّس شعره للتعبیر عمّا یمسّ حیاه الشّعب من أحداث سیاسیّه وثوریه وما یعانیه أبناء شعبه من المشاکل والمصائب بنبره حاسمه وناقده. و أبرز میزه یتمیّز بها شعر بیرم التونسیّ هی أنّه نظم باللّغه الدارجه أو الشعبیه لما لهذه اللّغه من تأثیر فی أکبر شریحه من الشّعب المصری الّذی علّق علیه الشاعر آماله لمواجهه التّحدیات وتجاوز المشاکل.
إطلالة أسلوبیِّة علی رسائل رسول الله (ص) الدعویِّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجَّه الرَّسول(ص) رسائله الدَّعویِّة بعدما رجع من الحدیبیِّة إلی ملِک الفُرس والرُّوم والحبشة والبحرین ومصر والبلقاء فآمن البعضُ بها ولم یؤمن آخرون وانتشر الإسلام عبر الدَّعوة والجهاد. تعالج هذه الورقة البحثیِّة بعض رسائل رسول الله (ص) الدّعویِّة وفق المستویات الأربعة الأُسلوبیَّة لتحلیل النّصوص وهی المستوی الصَّرفی والتَّرکیبی والصَّوتی والدَّلالی. إذ بها نکشف جلیّاً أنَّ مکوِّنات هذه الرّسائل جاءت علی نظام دقیق أُسلوبی من حیث الدِّقة فی اختیار الکلمات وحُسنِ تجاورِها وصیاغة التَّراکیب والجمل مع مراعاة الامتدادات الصَّوتیَّة، حیث أَضفت جمالاً موسیقیاً ظاهریا فضلاً عن وجود المعانی المقتبسة من القرآن الکریم. رکزَّت هذه الورقة علی کشف أَنواع الأَسَالیب الدّعویَّة وما تضمَّنتها من تحلیل للمفرداتِ المنتقاة ودورها التَّرکیبیِّ والصَّوتیِّ والدَّلالیِّ لیصل من یدرسُها إِلی درجة الإِمتاع والإِقناع. ونظراً للمکوِّنات الَّتی تحتویها رسائل رسول الله(ص) الدّعویِّة توصلَّنا إلی ما یلی: مزجَ رسول الله(ص) فی دعواته أرقّ التَّعابیر موجزة لا متصنعاً ولا مُتکلِّفاً فأبان عن مقاصده بدقّة ووضوح مقتبساً أسالیبه ومعانیه من کتاب الله العزیز. تنقسم هذه الأسالیب بین الإرشاد والشَّفقة والنَّهی والتَّحذیر وبینَ الرِّقة والجدِّ وبین التَّبشیر والتَّرهیب والوعد والوعید. والرَّسائل تُقدِّم مجموعة من القیم الدَّلالیَّة والجمالیَّة والتَّعبیریَّة فی ضوء المستویات الأربعة أعلاه من الدَّراسة الأُسلوبیِّة. تتعهد هذه الورقة بالتَّرکیز علی کشف ارتباط التَّراکیب فی ما بینها وتحلیل الدَّلالات والموسیقی الظَّاهریِّة وإیقاعات المفردات وأصواتها.
بررسی عوامل پیدایش شعر عربی سیستان و ویژگیهای آن در قرنهای چهارم و پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو قرن چهارم و پنجم هجری، عصر طلائی شعر عربی در ایران به حساب می آیند؛ به طوریکه در تمامی نواحی ایران جنبش عظیمی در رابطه با شعر عربی شاهد هستیم. یکی از این نواحی که سهم عمده ای در رشد و شکوفایی شعر عربی در ایران داشته، اما هنوز در رابطه با آن پژوهشی صورت نگرفته، سیستان است. از اینرو پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی عوامل پیدایش شعر عربی در سیستان و همچنین ویژگیهای آن، بخشی از مسائل مربوط به شعر عربی در سیستان را فرا روی خوانندگان گرامی قرار دهد.
سردیه الآخر فی تجسید استلاب الذات قراءه نقدیه فی روایه التجذیف فی الوحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
(التجذیف فی الوحل) روایه تستمد أحداثها من الواقع التاریخی المعاصر وتعیش الشخصیات فیها وضعا مأساویا فهی متصادمه مع الآخر وقد صار حالها بعد الانتصار ضیاعا فی الوحل وهذه هی الثیمه التی سعت الروایه إلى توکیدها. وفی قراءه نقدیه لهذه الروایه نجد أن الآخر بوصفه عنصرا سردیا شکل ثیمه موضوعیه لمقاومه الذات للمحتل ورفض وجوده وقد اتخذ الآخر فی تعالقه مع الذات صورتین توضحان أوصافه : الآخر ندا متقاطعا والآخر وسیطا تواصلیا. وقد کشفت الدراسه أن حضور الذات کان فی صیغه تعادلیه مع الآخر کون الذات لا تتحدد إلا بتعالقها معه وأن مکابدات الواقع منحت الذات تکاملها فی احتوائها للآخر معادیا وصدیقا وهذا ما جعل المتن الروائی یوحی بتحدِّ مستمر للذات ومقاومه لا تقهر واستمراریه لا تعرف المهادنه أو الکلل تجاه الآخر .. ومن صور التقاطع مع الآخر صوره الثوار فی نضالهم ضد الاحتلال ومن صور التواصل علاقه عساف مع زهیره وعلاقه فرنجیه الطفله بعساف و تعاطف هذا الأخیر مع غریمه مولیه. وقد تضمنت الدراسه أربعه محاور هی: 1) فی الخطاب السردی 2) فی سردیه الآخر 3) الآخر ندا متقاطعا 4) والآخر وسیطا تواصلیا، مع مقدمه وخاتمه بأهم النتائج وفهرس للمصادر.
دراسة أسلوبیة فی متعالیات عاطفة البنوة فی شعر الشریف المرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الرؤیة الأسلوبیة منهجٌ نقدی حدیث ومؤثّر تقوم بتحلیل بناء النص الأدبی وتبیین جمالیاته بنظرةٍ فنیّةٍ وفقاً للعلوم اللغویة والأدبیة؛ والعاطفة، کعنصر أساسی فی تکوین الأدب خاصةً الشعر، تؤثّر علی کیفیة بناء النص فإنّ الاهتمام بالعاطفة الکامنة وراء ظواهر النصوص یفتح باباً جدیداً فی نقد الأدب. أمّا عاطفة البنوة، کفرعٍ هامّ من ساحة العواطف، رغم الأهمیّة المذکورة تهمّ من الناحیة التربویة بتقدیم القدوة الأخلاقیة، کما تشکل قسماً کبیراً من دواوین الشعراء ومنهم الشریف المرتضی. نظراً لهذه الأهمیّة قد انطلق هذا البحث للدراسة الأسلوبیة فی عاطفة البنوة المتجلیة فی دیوان الشریف المرتضی، وحاول أن یبیّن کیفیة انعکاس هذه العاطفة فی مرآة أغراض الشعر الغنائی (المدیح، والتهانی، والفخر، والرثاء)، معتمداً علی تحلیل جوانبها المضمونیة ومستویاتها الشکلیة (الإیقاعیة، والنحویة، والدلالیة، والبلاغیة)، بتقدیم أبیات مختارة منه وبتسلیط الضوء علی تطابقها بمقاییس العاطفة. ظهر من خلال دراستنا أنّ العاطفة هی العنصر الأصلی فی انسجام قصائد الشریف المرتضی حیث یفوح کل الأسالیب اللغویة والخصائص البیانیة المستخدمة فیها عبیق العاطفة؛ وعنایة الشاعر بتناسب الأسالیب الشعریة مع العاطفة مضافةً إلی غایة القصائد الأخلاقیة وخلفیتها الدینیة وتطابقها بمقاییس العاطفة، مما یمنح تلک القصائد قیمةً تجدر بالبحث فی مجال الدراسات الأدبیة.
تأملی در یکی از خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یکی از جلسات درس که به «نهج البلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبه ای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤال برانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی به ظاهر از هم گریز. این ویژگی ها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای چند پیش آورد. درین گیرودار رهایی از چراها، چون به شروح عربی معتبر و اوّلیه و نزدیک به زمان تدوین «نهج البلاغه» و سائر مآخذ ائمه فن رجوع شد، با دو پدیده جدید روبه روگشتم که موجب گفتار در پیش رو گردید و مرا در حال حاضر از دیگر مباحث گرفت. این دو پدیده: یکی -افزودن قسمی تازه بر متن «نهج البلاغه» از «ایمان» بود توسط شارحی برجسته و نام آور. دیگری -در ارتباط با همبستگی دو جمله بود که چنین می نمودند از هم گریزانند، و پاسخ یکی از چراهای نگارنده. این دو پدیده جدید در فضایی از اندیشه و تأمل مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرند، قوت و ضعف ها در آیینه اخلاص تجسم می یابد، تا آنجا که نویسنده مقاله هم درین محفل آیینه گردان محض نباشد.
فی المنهج النقدی عند ابن الأثیر فی کتابه (المثل السائر فی أدب الکاتب والشاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ کتاب (المثل السائر فی أدب الکاتب والشاعر) من أبرز الکتب النقدیة فی العصر الأیوبی، ولاسیّما أنّ ضیاء الدین ابن الأثیر من أشهر الکتّاب والنقاد فی ذلک العصر، وقد جمع فی هذا الکتاب فنون البلاغة فی الأدب. ولاقى هذا الکتاب قبولاً فی الوسط النقدی منذ ذلک الحین، لکنّه فی الوقت نفسه لاقى هجوماً من أطراف أخرى، وقد کان ذلک ردّ فعلٍ على ابن الأثیر الذی حاول أن یکون مبدعاً أکثر منه متّبعاً، لکنّ نشاطه النقدی بقی فی دائرة التراث النقدی عموماً، وإنّ سمات التفرد أو تحقیق الإضافة لم تکن إلّا فی نطاق الذوق الفردی الذی لا یرقى إلى إنتاج مفهومات نظریة حادثة. ومن ثَمَّ فإنّ جهوده لم تتکشّف عن طابع منهجی منظّم، ومن هنا نجد اختلاط المستویات بین الاتّباع والابتداع، وهذا یترجم عن رؤیة نظریة غیر متماسکة، تفتقر إلى الاتّساق الداخلی، وتبدو قاصرة عن النهوض ببناء منظور متکامل ورؤیة منظمة.
تخمیس دالیه المتنبی و تخمیس الحماسه الامیه للمعری
حوزههای تخصصی:
پیام حسین (ع)
حوزههای تخصصی:
ادبیات
حوزههای تخصصی:
قراءة فی أنساق الصراع الوجودی فی نصوص من شعر المثقب العبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأتی هذه الدراسة لتؤکد حاجة الشعر القدیم المتسم بقبول تعدد القراءات والتأویلات إلى قراءة جدیدة تُظهِر النص بوصفه منظومة لغویة خاضعة لمستوى من التحلیل وإعادة الترکیب وقائمة فی دلالاتها على أنساق متعددة ظاهرة أو متواریة فی ثنایا النص الشعری؛ تُعایَن من تمایز الصورة والمعنى فی بنیة النص وهی تکسب النص طبیعته الجدلیة، کما تبرز ثقافة الشاعر الجاهلی –المثقب العبدی-الحاضرة فی أعماق الخطاب ومخزوناته الخفیة.
یقوم البحث على قراءة أنساق الصراع الوجودی فی شعر المثقّب العبدی، فی ضوء دراسة نصّیة تتخذ من الأنساق الظاهرة والمضمرة وسیلة تعبیر عن ذات الشاعر المتصارعة وجودیاً وأحکام الزمن.
ویذهب البحث، بعد معالجة النصوص المثبتة فیه، إلى أن دارس الشعر القدیم لا یستطیع أن یبحث فی أی موضوع من موضوعاته الفنیة بعیداً عن أنساق الوجود و العدم فیه.
بلاغة الصمت فی کتاب "الأیام"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الصمت - من حیث هو بیان – یُعبِّر عن المعانی المکتومة فی الضمیر ویُفصح عن فکرة ما أو عاطفة ما. وبلاغة الصمت منوطة بقوة من یصمت وفهم مخاطبه ومقتضی الکلام أیضاً. وقد کتَبَ طه حسین سیرته الذاتیة فی کتابٍ سمّاه "الأیام". وبما أنَّه کان مکفوف البصر نجد تأثیراً هاماً لهذا الفقدان علی انطواء طه حسین وصمته. فإنَّ الصمت بدلالاته العدیدة، والمتناقضة أحیانًا، یحضر فی نسیج حوادث کتاب "الأیام" بأشکال شتی. دلالات الصمت ومعانیه فی تلک المواقف تساعدنا فی التعرُّف إلی شخصیة طه حسین أکثر فأکثر ونستنبط منها أفکاره ومشاعره الذاتیة. ومن هذا المنطلق تناولت هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی مواقف الصمت فی "الأیام" لنستجلی دور الصمت فی حمل المعانی وإیجاد التفاهم، لافتین الانتباه إلی، بلاغة الصمت. توصَّلنا قی هذه المقالة إلی أنَّ صمت طه حسین لایأتی بالموقف المؤخر من الکلام فی إکمال التعبیر،، بل هو أصل المعنی بصفته المباشرة أو المتأولة، وکثیرًا ما کان علامة علی ترفُّعِهِ عن الدنایا. وقد استخدم طه حسین لغة الجسد للتعبیر عن آماله وهکذا تحلَّی بشیمة الصمت أحیاناً حتی لا یفوه بالشکایة من آلامه. ویمکن التعرُّف إلی شخصیة الإنسان علی أساس صمته؛ إذ الإنسان مسؤول عن صمته کما هو مسؤولٌ عن کلامه.
ادبیات
حوزههای تخصصی: