مفاد آیات قرآن و روایاتِ ائمه (ع) گویای آنند که پیامبر اکرم (ص) در دریافت وحی الهی کاملاً منفعل است، و امینِ خدا دردریافت وابلاغ کلام او به شمار می رود؛ ازاین رو، آیات و روایات ،همزبان، نزول الفاظ و معانی قرآن را بر آخرین رسول الهی تایید می کنند؛ حال آن که انگاره دخالت پیامبر اکرم(ص) درخلق الفاظ قرآن، آشکارا با آیات و روایات در تعارض است. آنچه مؤید این نظریه است، عبارت است از: توجه به دو شان متمایز تبلیغی و تبیینی پیامبر اکرم (ص)؛ آیاتی که قرآن کریم را نازل شده به زبان عربی قلمداد و ازآن با عنوان «کلام الله» تعبیر می کند؛ آیاتی که از قرائت و تلاوت قرآن بر پیامبراکرم (ص) سخن می گوید؛ آیاتی که کلام خدا را ازکلام رسول تفکیک می کند وهمزمان به هر دو حجیت می بخشد؛ روایاتی که قرآن را نازله به همین الفاظ موجود نشان می دهد؛ احادیثی که تکلم فرشته وحی را ابزارِ انتقال آیات قرآن به پیامبر(ص) می داند و روایاتی که قرآن ، حدیث قدسی و حدیث نبوی را دارای هویت مستقل برمی شمارد.
واژههای دخیل قرآن، آن دسته از کلمات غیرعربی وارد شده به زبان عربی است که با تغییراتی در قرآن آمده است. بحث از این موضوع اهمیت دارد؛ چراکه گمان شده است وجود واژگان دخیل در قرآن با عربی بودن آن، که آیات متعددی به آن تصریح میکند، ناسازگار است و بهانهای برای شبههافکنی برخی از مستشرقان شده است. در این مقاله تلاش شده است با نقد و بررسی و تحلیل دیدگاههای مختلف این نظر ثابت گردد که وجود واژگان دخیل در قرآن کریم با توجه به اینکه اصل این واژگان بیگانه است، پذیرفتنی است هرچند از آنرو که این واژگان پس از عربیشدن در قرآن آمده است، میتوان گفت قرآن خالی از واژگان بیگانه است. به این دلیل، آمدن اینگونه واژگان با عربی بودن قرآن ناسازگاری ندارد. همچنین همانندی برخی از واژگان قرآنی با دیگر کتابهای آسمانی، ناشی از وحدت منبع و سرچشمه وحیانی آنهاست، نه برگرفتن قرآن کریم از آنها، آنگونه که برخی مستشرقان پنداشتهاند.
از دیر باز، زبان شناسان مسلمان و به ویژه قاریان قرآنی که در باره ی علم تجوید و قرائت قرآن قلم زده و صاحب رای و نظر بوده اند، بحثی در باره ی اطباق و حروف مطبقه گشوده و این حروف را از نظر مخرج و صفات بررسی کرده اند. این نوشته تلاش می کند رای و نظر زبان شناسان مسلمان را از پنجره ی آواشناسی و واجشناسی امروز بنگرد و توصیفی علمی و بنیادین و امروزین از اطباق (نرمکامی شدگی ) و حروف مطبقه (همخوان های نرمکامی شده ) فراپیش نهد.
بىشک، قرآن کریم افزون بر اینکه یک کتاب مقدس دینى است که در مقام هدایت بشر و تشریع راه و روش زندگى برتر است تا آدمى را به سعادت دنیا و آخرت رهنمون سازد، یک شاهکار ادبى نیز هست که ضمن بهرهگیرى از فصیحترین و بلیغترین اسلوبهاى بیانى عصر خود، این اسلوبها را به کمال بیشتر نیز رسانده است. روشن است که فهم قرآن کریم و به عبارت دیگر، فهم صحیح قرآن کریم در گرو آشنایى بهتر و بیشتر با اسلوبهاى ادبى رایج در عصر نزول است؛ با تأکید بر اینکه در اختیار آفریننده هر متن ادبى از جمله خداوند است که با حفظ ساختار و الگوهاى زبانى، در کاربرد آنها توسعه دهد و نوآورى کند. یکى از اسلوبهاى ادبى که به فراوانى در قرآن کریم به کار رفته اسلوب کنایه است. این مقاله برخى از عبارتهاى کنایى قرآن را بررسى نموده است.