شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی در قرن پنجم هجری و در فضای ویژه آن روز بغداد تفسیری نگاشته که از هر حیث با تفاسیر شیعی پیش از خود متمایز است. یکی از ابعاد برجسته آن، میزان و چگونگی بهره گیری شیخ طوسی از گونه روایات تأویلی در حق اهل بیت است. جستار حاضر به طور مشخص در پی بررسی و پاسخ گویی به این مسئله است که دلیل تغییر رویکرد شیخ طوسی در این زمینه خاص نسبت به پیشینیان خود چه بوده است و به چه علت از ذکر بسیاری از روایات تأویلی که مفاهیم برخی آیات را بر اهل بیت تطبیق داده اند، اجتناب کرده و آن ها را محل توجه و نظر قرار نداده است؟ پاسخ این سؤال در گام نخست، مبانی شیخ طوسی در گزینش روایات تأویلی و در گام بعدی عامل مؤثر در تغییر این مبانی نسبت به پیشینیان را برای ما روشن خواهد ساخت.
کیفیت جهان پس از مرگ هر فرد، به اعتقادات و اعمال او در دنیا بستگی دارد. گروهی از انسان ها، راه حق و سعادت را در پیش گرفته و عده ای به مخالفت با آن در اندیشه و عمل روی می آورند. قرآن کریم، در آیات متعدد، سرنوشت گروه اول را بهشت، و سرنوشت گروه دوم را جهنم معرفی کرده است؛ اما در جهان، انسان های زیادی وجود دارند که به هر دلیل، پیام اسلام به عنوان کامل ترین دین، به گوش آن ها نرسیده باشد؛ یا به دلیل ضعف یا فقدان قوه عاقله، توانایی درک دین حق را ندارند.پرسش اصلی پژوهش این است که: تکلیف این دسته از افراد که به مستضعف دینی شناخته می شوند در آخرت چگونه خواهد بود؟این مطالعه از نوع مطالعه تحلیل محتواست و سعی دارد با مراجعه به منابع قرآن و حدیث و آثار و مقالات مرتبط، داده های مرتبط با سؤال اصلی، را جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بررسی و تحلیل داده ها نشان داد که قرآن از این دسته افراد تحت عنوان «مستضعف» یاد کرده و آن ها را در پیش گاه الاهی، معذور می داند به شرطی که در استضعاف خود، قاصر باشند؛ نه مقصر. آن ها، مورد سؤال قبر واقع نشده و برزخی بدون ثواب و عقاب را تجربه خواهند کرد. در قیامت نیز، کارشان محول به خداوند است.خدا آن ها را به رحمت خویش امیدوار ساخته است و امکان بهشتی شدن شان نیز، وجود دارد. نجات اخروی مستضعفان دینی، براساس عدل الاهی است؛ نه آن که نجات شان مؤید صحیح بودن اعتقاد و عملکردشان باشد.
گفت وگو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئله محور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند. تحلیل و نقد این گونه نوشته ها نیز کاری دشوار و محتاج تکیه بر حقایق قطعی و مسلم است. مقالة «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، در کنار محسنات خود، نیازمند نقد اساسی است. این نوشتار از نوع پژوهش های بنیادی است و پس از توصیف برخی از نارسایی های مقالة مذکور به این حقیقت راه یافته است که فواصل آیات در خدمت مفاهیم ارزشمند و والای آن است و به صورت مستقل موضوعیت ندارد و بیان مصداق های گوناگون برای یک واژه نه تنها عامل سرگردانی نبوده، بلکه زمینة رشد و تعالی دانش تفسیر را فراهم آورده است.