فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیده «موت» مقوله ای است که به غیر از دانش های تجربی ، از دیدگاه فلسفی، کلامی و عرفانی به طورعمیق مطالعه می شود و به لحاظ جایگاه بحث، پیوند استواری نیز با ابواب علم النفس عقلی و حقیقت روح و مراتب آن در حکمت و عرفان دارد. علامه محمدحسین طباطبایی با استناد به آیات قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام و بر مبنا و ممشای حکمت متعالیه صدرایی بر این باور است که روح اصالتاً به عالم امر متعلق است که در نشئه طبع، حدوث جسمانی داشته و به تدریج با حرکت در جوهر خود، تجرد یافته و سرانجام از بدن جدا مى شود؛ بدین ترتیب که با مرگ تن، به کلى از بدن جدا و مستقل می شود. ایشان مرگ را درواقع انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند؛ نه نابودی و پوچ شدن و با توجه به آیات قرآنی، دو مرحله از مرگ را براى انسان ها بیان می کند؛ یکى از آن دو، همان مرگى است که سبب خروج آدمى از دنیا می شود و دیگری مرگی است در عالم برزخ براى ورود به نشئه آخرت. برخی از حکما ازجمله علامه طباطبایی، افزون بر مرگ اضطراری و اجل محتوم، به دو نوع دیگر از مرگ نیز باور دارند که عبارت اند از: مرگ طبیعی و مرگ ارادی.
کارکرد فردی و اجتماعی دین از دیدگاه ابنسینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد دین، اثر و تحولی است که دین در انسان یا جامعه ایفا می کند. دین در قلمرو فردی دو کارکرد مهم دارد: اول. معرفت زایی. ابن سینا بر این باور است که تنها پیامبران می توانند بدون تعلیم به صورت خازن حقایق درآیند؛ دوم. آرامش بخشی. ابن سینا عقاید صحیح را عامل سلامت می داند. مهم ترین کارکرد دین در قلمرو اجتماعی وضع قانون است. ابن سینا دین را در امر قانونگذاری و سامان دادن به اجتماع ضروری دانسته است. کارکرد دیگر دین در اجتماع، ایجاد همبستگی و اتحاد است؛ ابن سینا، آنچه را که منجر به تضعیف رکن بزرگ مدنیت می شود، تحریم می کند. از دیدگاه اندیشمندان برخی از کارکردهای دین انحصاری است و جایگزینی در علم، فلسفه و عرفان ندارد.
تمرکز و تکامل عقول در عصر ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکوفایی عقل، رسالت همه انبیا و اولیا بوده است. مردم در عصر ظهور در اثر تجربه و بلوغ تاریخی، آمادگی لازم برای تکامل عقول را خواهند داشت و امام× رسالت جهانی خویش را با تکامل عقول انسان ها آغاز می کند. براساس برخی احادیث، عقول در عصر ظهور تکامل می یابند و ابزار این جمع و تکمیل عقول، دستان پرتوان ولایت است. معنای جمع شدن عقول، جمع شدن عقل فردفرد انسان ها است و نتیجة آن، رسیدن همه به اتّحاد و اجماع است. جمع عقول با تبلیغ و تربیت تدریجی امام صورت می گیرد و تأثیر عنایت امام، عادی و طبیعی است؛ نه اعجاز. دانش روز نیز دریافته است که انسان دارای استعداد ها و ظرفیت های قابل توجهی است که در آینده، توان بهره مندی از آنها را خواهد یافت. در پایان این پژوهش نیز به ارتباط دوطرفة عقل و علم اشاره می شود؛ علم سبب رشد عقل است و عقل نیز زمینة کسب علم را فراهم می کند.
جبر یا اختیار: رویکردی جامعه شناسانه به نزاعی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختیار اعمال انسانی از یک سو و ضرورت های الهیاتی ناشی از قدرت و علم خداوند از جنبه دیگر، دو سویه نزاع میان متکلمان بوده که براساس نوع تقریر ارتباط بین آنها، سه رویکرد کلامی میان مسلمانان ظهور کرده است. امامیه در مقایسه با اشاعره و معتزله، رویکردی بینابین را برگزیده که ضمن حفظ سویه های ارادی عمل، نظام مندیِ برآمده از قدرت خداوند نیز نادیده گرفته نمی شود. در این مقاله با ارزیابی اجمالی شرایط تاریخی و اجتماعی این نظریات، امکانات فهم جامعه شناسانه در خصوص جایگاه «اختیار» و حدود آن بررسی می شود. شرایط مدرن و فهم جامعه شناسانة معطوف به آن، صورت بندی جدیدی را از وضعیت اراده پیش نهاده است. در چنین وضعیتی، اجبار اجتماعی، محصول اراده های افراد پرشماری است که به یکدیگر معطوف شده اند و این پدیده برای تحقق حداکثری، خصلتی مستقل و اجباری می یابد. قواعد الزام آور فرهنگی موجب می شوند تا اراده امکان تحقق یابد. گرچه گونه معرفت جامعه شناختی نمی تواند در خصوص غایات الهیاتی ضرورت بخش در حوزه انسانی بحثی به میان آورد، صورت بندی جامعه شناختی برای تبیین کیفیت تحقق نظم اجتماعی در شرایط معاصر، ضمن حفظ خصلت اراده مندی کنش انسانی، به تقریر بهتر مسئله در میان متکلمان نیز یاری می رساند و مزایای رویکرد امامیه را در زمینه وضعیت بینابین اختیار و جبر، در مقایسه با رویکردهای اشاعره و معتزله تبیین می کند.
شکل گیری کلام یهود در سایه کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی الهیات یهود، قبل و بعد از اسلام، تحولاتی که مسلمانان در میان علمای سنتی یهود پدید آوردند، نمایان می شود. «عقل گرایی» مشخصه بزرگی بود که بعد از اسلام در میان یهودیان شکل گرفت و این ویژگی به جز دوره کوتاهی و آن هم در میان تعداد معدودی همچون فیلون، هیچ سابقه یهودی ندارد؛ تا اینکه کلام اسلامی، بن مایه های این روش فکری را در یهودیت بنا نهاد و بزرگانی از یهودیت، مانند داوود مقمص و سعدیا گائون از جامعه سنتی یهود و قرقسانی در فرقه قرائیم، با پذیرش این تحول، دوره جدیدی از تفکر یهودی را رقم زدند. این تحول، معلول دو عامل مهم بود: یکی دستاورد بزرگ متکلمان مسلمان که علمای ادیان دیگر را به فراگیری آن مشتاق می کرد و دیگری ثبات و امکانی که اسلام در جوامع مسلمان پدید آورد تا علوم مختلف ازجمله کلام اسلامی در میان علمای اسلام و ادیان دیگر شکوفا شود. تأثیر کلامی مسلمانان بیشتر از طرف عقل گراهایی چون معتزله بود که تلاش می کردند عقل و دین را با یکدیگر جمع کنند. این رویکرد مورد قبول علمای یهود واقع شد و آنها برای موجه نشان دادن دین خود در میان علمای ادیان دیگر و نیز دفاع از آن در میان پیروان یهود، نیاز به این روش داشتند و جمع بین عقل و دین، جزء دغدغه های آنان شد.
مبانی حجیت قرآن کریم در نظر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی: معرفت عقل و علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار، مطالبی از میرزا مهدی اصفهانی (1303- 1365 ق.) می خوانیم. اصفهانی بر این باور است که معرفت خدا و عقل و علم اساس قرآن است. البته مراد معرفت فطری است نه معرفت احاطی. هم چنین عقل را نوری الهی می دانید و معنای اصطلاحی فلسفی را برای آن قائل نیست. او علم را نیز از سنخ نور می داند نه از سنخ مفاهیم و تصورات. میرزای اصفهانی عقل و علم را مبنای اصلی عقیده به دین و حجیّت قرآن می داند.
در دفاع از استدلال دور و تسلسل بر مبناگروی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
قرآن و آموزة نامیرایی نَفْس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرایی موجودات یکی از آموزه های مسلّم قرآنی است که در آیات متعددی دیده می شود. آیه «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» مستند نظریه قرآنی در تبیین مؤلفه های این آموزه اعتقادی است و شایستگی استناد و ارجاع در فرجام شناسی قرآنی را دارد. تبیین دقیق این نظریه، مستلزم پاسخ به پرسش هایی چون ماهیت مرگ چیست؟ گستره مرگ کدام است؟ متعلق و فرایند مرگ چیست؟ بر پایه این آیه و آیات هم مضمون آن است. برایند بررسی تفاسیر فریقین نشان داد که قرائت واحدی از این آموزه میان مفسران وجود ندارد. دلیل این اختلاف قرائت، اثرگذاری پیش فرض های فلسفی، انسان شناختی، ادبی و روش آنان در تفسیر آیات است. نگارنده در پاسخ به پرسش های مذکور، رهیافت عدم انگاری در تبیین ماهیت مرگ، عدم شمول نفس بر خداوند و اختصاص آن به انسان در تحلیل گستره مرگ، تعلق آن فقط به جسم و بدن انسانی و ساکت بودن قرآن درباره فرایند مرگ را دیدگاه مقبولی دانسته است.
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
الهی بودن زبان قرآن و مسئلة فهم؛ نقدی بر دیدگاه مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کلام خداست یا کلام بشر؟ این پرسشی است که از عصر نزول قرآن مطرح بوده است. منکران نبوت هر کدام به گونه ای خدایی بودن زبان قرآن را انکار کرده اند. در دوران معاصر نیز مستشرقان و عده ای از مدعیان روشن فکری در جهان اسلام این پرسش را به طور جدی کانون بحث و بررسی قرار داده اند. جناب محمد مجتهد شبستری به پیروی از برخی هرمنوتیست های فلسفی، شرط مفهوم شدن یک کلام را بشری بودن آن می داند و بر این اساس مدعی است اگر قرآن کلام خدا باشد، قابل فهم و تفسیر نخواهد بود! در این نوشتار این مدعا و ادلة آن به روش تحلیلی و فلسفی و با استفاده از شیوة نقد مبنایی و درونی مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت و معلوم شد که هیچ ملازمه ای میان فهم قرآن و بشری دانستن آن نیست. و همة ادلة اقامه شده برای این مدعا دچار انواعی از مغالطات منطقی اند.
واکاوی رابطه انسان شناسی و امنیت در فلسفة سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«انسان شناسی» از مسایل حکمت نظری و «امنیت» از مسایل حکمت عملی است. نگاه متفاوت به انسان در دوره های مختلف تاریخ فلسفة سیاسی، رویکرد متفاوتی از امنیت را به نمایش می گذارد. فلسفة سیاسی کلاسیک، با نگاه کل نگر به انسان، امنیت را نیز در ابعاد مختلفی در فلسفة سیاسی به بحث گذارده است. درحالیکه نگاه جز نگر فلسفة مدرن به انسان، امنیت را به صیانت نفس تقلیل داده است، درحالی که نگاه جامع نگر به انسان در فلسفه سیاسی اسلامی، منجر به بسط مفهوم امنیت در ابعاد مختلف و حیات دنیوی و اخروی انسان گردیده است. در این نگاه متفاوت، امنیت در برخی مکاتب فلسفة سیاسی، ارزش غایی و در برخی دارای ارزش ابزاری می باشد؛ هرچند در همه مکاتب می توان امنیت را به عنوان ارزش حیاتی به شمار آورد.
فلسفه وجودی دین با تأکید بر تفسیر آیه 24 انفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزرگترین نعمت الهی به انسان ها، نعمت دین و هدایت تشریعی است که تعالی حقیقی و وصول به هدف آفرینش و مقصد نهایی را برای پیروان آن تأمین نموده و دستیابی به حیات طیبه آنها را تضمین می کند. دین پژوهان همواره به دنبال بازشناسی کارکرد دین در زندگی انسان و چیستی فلسفه آن هستند. قرآن کریم در آیات متعددی به بهترین وجه به بیان این کارکرد و تبیین فلسفه آن پرداخته است. قرآن شخصیت و کرامت انسان را به میزان دینداری او مستند نموده است. آیه شریفه «یَا أ َیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُول ِ إ ِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْی ِیکُمْ ...» نمونه ای از این دسته از آیات است. این مقاله با تاکید بر مفاد و تفسیر آیه فوق، فلسفه وجودی دین و راهکارهای وصول به آن را به اجمال ارائه نموده است.
نظریه اعتبار – تفسیر در اندیشه علامه طباطبایی؛ مقدمه ای بر فلسفه الهی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی درباره پیوند دین و فلسفه را می توان در دو مقام پدیداری و فهم ره گیری کرد. نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبتِ روشیِ دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان مردم بهره می برند که از جمله اعتباریات محسوب می شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می رساند که کمال آن در فلسفه ای دینی متجلی می شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
بررسی دامنه ارزش ها بر اساس معنایابی مفاهیم و جملات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جملات اخلاقی به دو صورت انشائی و اخباری بیان می شوند. در جملات انشائی رفتار، صفت یا غایتی اخلاقی مورد امر و نهی قرار می گیرد. در جملات اخباری همین امور موضوع قرار گرفته و با مفهومی ارزشی یا لزومی داوری می شوند. مفاهیمی از قبیل: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه محمول گزاره های اخلاقی اند و با نام مفاهیم اخلاقی نام گذاری می شوند. از طرفی مفاهیم کمال و مطلوبیت در مفهوم ارزش اخلاقی ماخوذند و از همین رو، بر خلاف دیدگاه غیرواقع گرایان، ارزش های اخلاقی به دلیل عینی بودن کمال اموری عینی اند. لزوم اخلاقی نیز علی رغم اعتباری بودن، به دلیل بازگشتی که به ارزش اخلاقی دارد در زمره امور عینی یا دست کم مرتبط با امور عینی است. با توجه به مفهوم تکلیف و مسئولیت و ارتباط آن دو با ارزش می توان همه امور اختیاری از قبیل: افعال، صفات و غایات اخلاقی را در حوزه ارزش گذاری های اخلاقی قرار داد. این امر به دلیل دخالت عنصر اختیار در تکالیف و مسئولیت های اخلاقی است و با ارتباطی که ارزش ها با وظایف اخلاقی دارند هر امر اختیاری مشمول داوری اخلاقی خواهد بود.
نقش انسان شناسی عرفان اسلامی و هندی در همزیستی بشری
حوزههای تخصصی:
امروزه گفتگوی ادیان و فرهنگ ها برای ایجاد بستر های لازم همزیستی و همفکری میان انسان ها بسیار مهم و حیاتی است. در این زمینه یافتن محورهای مشترک مورد تأکید فرهنگ ها و تمدن ها بیشتر از هر چیزی برای تحقق همزیستی ضرورت می یابد و نوع نگاه به انسان، جایگاه او در نظام هستی، نسبت او با خدا و دیگران، ماهیت زندگی فردی و اجتماعی او، غایت و نهایت او در این جهان و دیگر مسایل حیات بشری می توانند در شکل دادن همزیستی بشری نقش موثری داشته باشند. عرفان اسلامی با بهره گیری از آموزه های معنوی دین اسلام و عرفان هندی با تأکید بیشتر بر اهمیت حیات معنوی بشری می توانند با در ارائه تصویر مشترک از انسان و با بیان برخی صفات معنوی و ضرورت تعالی روحانی او توصیف نسبتاً همگون و کاربردی تری ارائه نمایند. در واقع، محوریت حیات معنوی انسان و اهمیت اهداف و سیر و سلوک روحانی او و ابزاری انگاشتن زندگی دنیوی و محوریت تکامل معنوی برای انسان از منشظر عرفان اسلامی و هندی این امکان را می دهد تا در دنیای بحران زده کنونی که انسان در تعریف هویت خود مشکلات اساسی دارد و سکولاریسم و الحاد بخش زیادی از حیات او را به خود اختصاص داده است، از قابلیت های این دو رویکرد عرفانی برای بازتعریف هویت انسان استفاده مؤثری گردد. بنابراین، اهمیت گفتگوی مشترک عرفان هندی و اسلامی، ضمن در نظر داشتن برخی از اختلاف منظرها، تلاش برای تقرب به فهمی مشترک و مقرون به صواب از انسان به ویژه با تأکید بر محوریت امور معنوی در کلیت زندگی اوست که این کار تنها با بررسی های دقیق ابعاد گوناگون انسان شناسی در عرفان اسلامی و هندی امکان پذیر است. در این مقاله ضمن تبیین اهمیت جایگاه انسان در تحقق گفتگوی ادیان، فرهنگ ها و همزیستی بشری، تلاش می شود ابعاد مشرک انسان شناختی عرفان اسلامی و هندی که در فعلیت دادن به موارد فوق نقش بیشتری دارند نشان داده شوند.
دیدگاه ارتباطی شخصیت با تکیه بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ارتباطی، دیدگاهی است که به منظور شناخت شخصیت به مطالعه تعامل و ارتباط فرد با خود، خداوند، طبیعت و دیگران می پردازد. مبنای این ارتباط های چهارگانه برای فهم شخصیت انسان، مرور اجمالی آیات و احادیث و دقت در نظر اندیشمندان بزرگ مسلمان بوده است. شهید صدر، روش های تربیتی اسلام را در این چهار محور دسته بندی می کند. آیت الله جوادی آملی کتاب مفاتیح الحیاترا بر این اساس تنظیم کرده و برخی دیگر از علمای مسلمان نیز به این ارتباطات چهارگانه اشاره کرده اند. براساس تحلیل ارتباط های چهارگانه گفته شد افرادی که ارتباط بیشتری با طبیعت دارند، تصمیماتی می گیرند که به محیط کمک کند. فرد با اعتقاد به اینکه خداوند اساس ایمنی است، احساس قدرت می کند. فرایند ارتباط مؤثر فرد با دیگران می تواند به تاریخچه دلبستگی فرد با موضوع دلبستگی خود برگردد. در ادامه نیز موضوع ارتباط با خود توضیح داده شده و در نهایت جدول متقاطعی از تعامل ارتباط های چهارگانه برای شناخت مؤلفه های مختلف شخصیت ارائه شده است.
تمایز رجعت و تناسخ از دیدگاه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رجعت در اصطلاح به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از قیامت است. تناسخ نیز به معنای انتقال نفس از بدنی به بدنی دیگر در همین دنیا است که در فلسفه اسلامی ابطال شده است. مهم ترین وجه تشابه این دو عقیده، بازگشت به دنیا و ادامه زندگی در آن است. تشابه ظاهریِ رجعت و تناسخ، باعث یکسان انگاری این دو نزد عدّه ای شده است. این تحقیق با دو رویکرد برون دینی یا تحلیل عقلانی و فلسفی، و درون دینی یا استفاده از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)، به نقد و بررسی این یکسان انگاری پرداخته است تا ماهیت رجعت و تناسخ بیشتر بازشناخته شود و تمایز آنها روشن تر گشته، عقیده یکسان انگاری ابطال شود.
سریان علم در موجودات از منظر قرآن مجید و تجلّی آن در اندیشة ملاّصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
آنچه انسان ها با حواسّ خود درمی یابند، این است که جمادات فاقد شعورند، امّا خداوند در قرآن همة موجودات عالم را از انسان و حیوان گرفته تا گیاه و جماد، دارای شعور و آگاهی معرّفی می فرماید و اموری مانند تسبیح، سجده، خشوع و ..... را به آنها نسبت می دهد. اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل علم، حیات و اراده در جمیع موجودات از اصول مسلّم و پذیرفته در حکمت متعالیه است. ملاّصدرا با براهین عقلی سریان علم را در همة موجودات عالم اثبات می کند، امّا ممکن است این گونه به نظر برسد که این دیدگاه با اصل تجرّد علم که از سوی ملاّصدرا پذیرفته شده است، در تعارض باشد. در این مقاله، برای حلّ این تعارض کوشش به عمل آمده است و اثبات شده که تعارضی وجود ندارد و ملاّصدرا با استمداد از آیات و روایات این راز را دریافته است.