فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۲٬۲۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
فلسفه به عنوان دانشی که متکفّل مسائل زیر بنایی است؛ نیازمند اتصاف به صفت تیقّن و یقینی بودن است. در غیر این صورت به عنوان دانش پایه ای نمی تواند مسائل زیر بنایی سایر علوم را در قلمرو خود مورد بحث قرار داده و به وضوح تبیین کند.
هوسرل و ملاصدرا دو فیلسوفی هستند که با وجود تفاوت در نظام فکری شان به مسئله تیقن و ماهیت یقین پرداخته اند. هوسرل با طرح فروکاهش ها «reduce» و اپوخه «epoche» و ملاصدرا با طرح مسئله « اتحاد عقل و عاقل و معقول» راه رسیدن به یقین و کیفیت یقین را شرح داده اند. ما در این نوشتار به وجه اشتراک میان دو فیلسوف از این جنبه معرفت شناسی خواهیم پرداخت.
ملاصدرا با طرح نظریه اتحاد عقل ، عاقل و معقول و نیز پر اهمیت جلوه دادن فاعل انسانی در مسئله شناخت ؛ علم و نفس را از گونه مجردات دانستن و عدم غیبت مجردات از یکدیگر ؛ معنای ویژه ای از یقین را ارائه داده است که مسبوق به سابقه نیست. البته در این معنای یقین نباید جایگاه علم حضوری و ابتنای علم حصولی بر علم حضوری را فراموش کرد.
همین معنای یقین در هوسرل نیز مشاهده می شود . وی آگاهی را ساحت سه جانبه – فعل آگاهی ،اگو، متعلق آگاهی- می داند که با عقل ، عاقل و معقول متناظر هست. و باز این سه امر در اندیشه هوسرل در اتصاف با یکدیگر قرار دارند.هوسرل چونان صدرالمتالهین نقش فاعل شنا سا به عنوان نقطه مرکزی می پذیرد؛ و از آن به عنوان (( اگوی استعلایی )) یاد می کند.
آسیب شناسی کاربردهای قرآنی ملاصدرا؛با محوریّت مبحث نفس کتاب الشواهد الربوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه قرار گرفته است. فرضیة بحث، استفادة بجا و صحیح ملاصدرا از این آیات بوده؛ اما نتیجة مداقّة بیشتر آن است که در بسیاری از موارد، آراء و پیشفرضهای فلسفی وی سبب شدهاند که فهم او از این آیات و به کارگیری آنها در مواضع و موارد خاص، با ظاهر و سیاق آیات مباین و ناسازگار باشد؛ و لذا نوعی تفسیر یا تأویل باطل محسوب میشوند. تنها در موارد اندکی، استفادة صدرا از آیات و تفسیر آنها، منطبق بر معنای ظاهری و سیاق آیات بوده است، و او در ارائه چنین تفاسیر صحیح و متقنی از مبانی فلسفی و حِکمی خود بهره برده است.
انقلاب صدرایی در ذهن شناسی و طرح نوینی در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله وجود ذهنی تا زمان ملّاصدرا یکی از پیچیده ترین مباحث فسلفه اسلامی بوده است که اکثر فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره آن اظهار نظر کرده اند؛ اما نتوانستند بر بر این مشکل فائق آیند. صدرالمتألهین با طرح حمل اولی و شایع و تمایز آن دو، توانست این مسأله را حل کند. وی با خروج علم از سنخ ماهیت و ورود آن به سنخ وجود، توانست رویکردی ابتکاری نسبت به این مسأله داشته باشد و دقیق ترین اشکالات آن را برطرف کند.
ملّاصدرا بر خلاف حکمای پیشین، علم را از تحت مقولات خارج می کند و آن را از سنخ وجود می شمارد. در نتیجه، این توانایی را پیدا می کند که بین علم و وجود ذهنی تمایز قائل شود و وجود ذهنی را ظلّ علم قلمداد کند. وی با طبقه بندی هستی در نظام تشکیکی وجود و با طرح حمل حقیقه و رقیقه، در تطابق ماهوی ذهن و عین، انطباق آن دو را ناشی از انطباق عینی وجود برتر ماهیت معلوم بر وجود خاص دانست.
خردناستیزی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازش یا ستیز دین و خرد با یکدیگر، دغدغه ای پرماجرا، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. این دغدغه برای فیلسوفی چون صدرالمتألهین شیرازی که به حکم اشتغالش به فلسفه، برهان محور است و ازسوی دیگر مفسر قرآن و شارح احادیث پیشوایان دین است، مجال گفتگوی بیشتری را می طلبد. وی علاوه بر اتخاذ جانب عدالت، درباب نسبت مزبور، نادرستی نظریه های رقیب را نیز نمایان می سازد. نوشتار حاضر، می کوشد با کاوش نوشته های این حکیم مسلمان، هم خردناستیزی دین در نگاه وی را روشن نماید و هم نادرستی نظریه های گرفتار افراط و تفریط در این زمینه را آشکار سازد.
عرفان ابن سینا در آثار فرانسویان دو سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات رابطه فلسفه با علوم دیگر
در قرن نوزدهم با پیدایش مکتب های ادبی در فرانسه و توجه به آثار ادبی و عرفانی مشرق زمین، کار نویسندگان و مترجمان رسائل و نوشته های ابن سینا آغاز شد. آن ها ابن سینا را ابن سینای ارسطویی که ناقل میراث ارسطویی و نوافلاطونی به غرب بود می شناختند.
فرانسویان این پرسش را مطرح کردند که چرا ابن سینای ارسطویی به نگرش های عرفانی پرداخته است. آن ها با طرح این مسئله که آیا می توان بین این دو جریان فکری وحدتی ایجاد کرد یا نه، در آثارشان به سه گونه نظریه مبادرت ورزیدند. گروهی تلاش کردند تا پیوندی بین آثار عرفانی او با نگرش ها و نوشته های فلسفی بیابند و گروهی از محققان درباره شخصیت و آثار عرفانی او تردیدی نکردند و با صراحت گفتند که ابن سینا در آثارش از مراحل سیر و سلوک عارفانه و مکاشفاتی ذکر می کند که قالبی رمزگونه و استعاری دارد که نشان از تجربه شخصی و عملی اش می باشد، و گروه سوم او را فیلسوفی ارسطویی معرفی کردند که صرفاً ناقل سخنان صوفیان و عارفان بوده است. ما در این مقاله توصیف و تحلیل این سه دیدگاه خواهیم پرداخت.
راهکار متمایز ملاصدرا از ابن سینا در رفع ""اجتماع دو مقوله"" در وجود ذهنی و کارایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
ارسطو، علی رغم این که «کلی جواهر» را جوهر دانسته است، علم را عرض می داند. این امر این پرسش را رقم زده است که «کلی جوهر» چگونه می تواند در عین جوهر بودن، عرض باشد؟ ابن سینا در پاسخ، موضوع گزاره مورد نزاع را از «صورت ذهنی جوهر» به «ماهیت جوهر» تغییر داده است، تا صدق آن را در قالب حمل شایع صناعی بالذات تضمین نماید. ملاصدرا با توجه به این تغییر و نقد ابن سینا، راه چاره را در طرح حمل اولی ذاتی دانسته است. با بررسی راهکار ابن سینا و ملاصدرا می توان به خوبی ضرورت طرح تمایز «حملین» به وسیله ملاصدرا را دریافت. همچنین می توان به خوبی پی برد که راه حل های ایشان علی رغم ادعای قوام صفری یکسان نیست. و نیز نمی توان آن گونه که فلاحی می گوید راهکار ملاصدرا مبنی بر تمایز حملین را ناکارآمد دانست، اگرچه این راهکار تنها پاسخگوی بخشی از معضل پدیدآمده است.
تجرد نفس از نگاه عقل و دین در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل و وحی، بر پایه نگرش توحیدی، دو امر سازگار تلقی شده اند؛ زیرا هر دو از منبع واحد نشأت یافته اند که جامع تمام صفات کمال است. فلاسفه مسلمان با این باور عمیق در انطباق دست آوردهای عقلی با محتوای ناب شریعت حقیقی کوشش پایدار داشته اند. تجرد نفس از جمله مباحثی است که صدرالمتألهین در ایجاد سازگاری آن با دین به خصوص شریعت اسلام تلاش شایسته و موثری انجام داده است. ایشان دلایل پیشینیان را یقین آور می خواند؛ چراکه هم با مبنای فلسفی وی نظیر «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس» انطباق دارد و هم با آموزه های دینی سازگار است. تجرد و استقلال نفس با مهم ترین مسائل جهان بینی در ارتباط است. مباحث خداشناسی، نبوت، و به ویژه معاد ارتباط مستقیم با خودشناسی دارد. باور به جهان آخرت فقط با اثبات تجرد نفس و استقلال آن از بدن توجیه عقلانی خواهد داشت. البته در وجود استقلالی نفس قبل از بدن اختلافاتی وجود دارد که در این نوشتار مورد کنکاش قرار گرفته است.
واکاوی و نقد دیدگاه حکیم عبدالرّزاق لاهیجی در حسن و قبح و قضایای مشتمل بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث انگیزترین مباحث در دانش های کلام، اخلاق، فلسفه ی اخلاق و اصول فقه که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان از یونان باستان تاکنون بوده است، حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
مجموع آنچه درباره ی گزاره هایی چون عدل حسن است و ظلم قبیح است گفته شده مربوط به ارائه ی تعریف و چیستی آنها و نیز چگونگی فهم و ادارک آنها می باشد که در آثار حکیمان و متکلمان به طور پراکنده آمده است و در برخی از آثار آنان گونه ای از اضطراب، ناشفاف بودن، مغالطه و خلط حوزه های مختلف دیده می شود. در این میان، حکیم لاهیجی از معدود حکیمانی است که موشکافانه، به تحریر محل نزاع نشسته و با تفکیک هنرمندانه ی حوزه های مفهوم شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی گزاره های اخلاقی به تحلیل آنها و تصحیح باورپیشینیان در آنها پرداخته است. این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به پیشینه و مقدمات مسأله به ارائه ی دیدگاه حکیم لاهیجی و نقد و بررسی آن بپردازد که مهم ترین آن ادعاء بداهت حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
ارزشیابی وجودی علم حصولی در پرتو نظریة ادراک از دور ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب فلسفی صدرا، از سویی میتوان شواهدی یافت که بر برتری وجود ذهنی یک ماهیّت نسبت به وجود خارجی آن دلالت دارند؛ و از سوی دیگر نیز شواهدی یافت میشود که برتری وجود خارجی یک ماهیت نسبت به وجود ذهنی آن را تأیید میکنند. در این میان، شواهدی که بر برتری وجود ذهنی دلالت دارند، این مزیّت را دارند که میتوان بر اساس آن، مطابقت ذهن و خارج را از منظر وجودی تبیین کرد؛ اما بر اساس آن نمیتوان شواهد برتری وجود خارجی را به نحو کامل ردّ یا توجیه کرد. به نظر میرسد توجه ویژه به ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی نظریة «ادراک از دور»، این قابلیت را دارد که همزمان، شواهد برتری وجود ذهنی و نیز شواهد برتری وجود خارجی را به نحوی جامع و منسجم، تفسیر و توجیه نماید و مشکل تعارض میان آنها را حل کند.
واقع گرایی اخلاقی با تأکید بر اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین واقع گرایی اخلاقی براساس اندیشه متعالیه و ارائه نظریه مختار مسئله این مقاله است؛ ازاین رو ابتدا با اثبات وجود مُعَنونی برای موضوعات گزاره های خارجی جهت فراهم آوردن بستر برای وجود خارجی محمول های گزاره های اخلاقی گردد. به یاری معقولات ثانی فلسفی و معناشناسی، استدلال هایی برای واقع نمایی محمولات اخلاقی ارائه گردد. در نتیجه چنین نظامی در صورتی می تواند وجود واقعیاتی در جانب مفاهیمی را که شأن محمولی دارند، اثبات نماید که نفس الامر را آن گونه که علامه طباطبایی تفسیر کرده (تحقق و ثبوت) تلقی کنیم. نکته قابل ذکر اینکه در این نوشتار، مسئله واقع گرایی تنها از حیث وجودی مورد بحث قرار می گیرد و جنبه معرفت شناسانه آن لحاظ نمی شود.
زیبایی و شأن وجودی آن نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهروردی برای حُسن که معادل زیبایی است، شأنی وجودی، یعنی مکانتی در نظام جهان شناسی خویش در نظر می گیرد. این موضع او می تواند مدخلی برای ورود به مباحث زیبایی شناسی گردد. نوشتاری که در پی می آید، جستجویی است برای یافتن معنای زیبایی و ویژگی های آن، چنان که از سخنان سهروردی می توان استفاده کرد. در این راه ابتدا مفهوم زیبایی و سپس شأن وجودی حسن و عشق مورد تدقیق قرار می گیرد که از این تأمل خصایص عینیت، تشکیک و همبستگی با معرفت به دست می آید. این ویژگی ها می تواند مفهومی به نام هنر اشراقی را پدید آورد که نتیجة پیوند روح هنرمند با عوالم بالاتر و عشق و شوق او به مبدأ اعلی است و دستاوردهای آن روگرفت و تقلید جهان برین است. چنین هنری که زاییدة عشق هنرمند به حسن و زیبایی است، والاترین هنرمندان را عاشقان خیر اعلی معرفی می کند و نفس هنرمند و مخاطبش را از رکود باز می دارد.
تقسیم موجود به واجب و ممکن، ابتکار فلسفی فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ابن سینا در ارائه نظریات وجودشناسانة خود از دو واژة وجوب و امکان که ابتکار فارابی بودند، بسیار مدد می گیرد، دو واژه ای که سبقة کمرنگی در آراء فلاسفة پیش از فارابی و ابن سینا دارد و جسته و گریخته می توان ردپایی از آنها را نزد فلاسفة یونان باستان یافت، این ردپا در ارسطو پررنگ تر می شود، اما به شکل منطقی مطرح می شود نه فلسفی و در باب قضایا به آنها پرداخته می شود و به موجودات عینی و وجود سرایت نمی کند. با ابتکار فارابی و ابن سینا در به کارگیری نظریة وجوب و امکان فلسفی و تقسیم موجود به واجب و ممکن، فلسفة هستی شناسی مشایی، شکلی متمایز به خود می گیرد و وجود خدا و عالم و مسئلة خلقت که تا پیش از این مطرح نبود، بهتر تبیین می شود.
وجود منبسط؛ در اندیشه سیدحیدر آملی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث وجود منبسط از فروع و لوازم پذیرش دیدگاه وحدت شخصی وجود، و نیز قاعده فلسفی «الواحد» است. سیدحیدر آملی، مسئله پیدایش کثیر از واحد را بر اساس وجود منبسط تبیین می کند. از نظر ایشان، اولین صادر وجود عام و منبسط است که جامع تمام مراتب عوالم امکانی است و به نحو جمعی بر همه مراتب امکانی احاطه دارد. ملاصدرا نیز ضمن ترسیم مراحل سه گانه وجود، صادر اول را وجود منبسط می داند که در سایه آن تکثر واقعی ممکن ها را تبیین می کند، و زمینه برخورداری ممکن ها از تحقق خارجی را فراهم می سازد. ایشان بر مبنای اصالت وجود و تشکیکی بودن وجود، و نیز با به کار گرفتن ایده اضافه اشراقی، حقیقت معلول را جلوه و شأنی از شئون علت دانسته که به مثابة وجود منبسط در کل عالَم سریان یافته است. ایشان بر اساس ایده وجود منبسط، مسئله رابطه کثرت ها با واحد را نیز تبیین می کند. تفاوت عمده این دو اندیشمند در این است که صدرالمتألهین به جهت برخورداری از مبانی فلسفی اصالت وجود و ذو مراتب بودن وجود، نوعی سریان سلسله مراتبی را برای وجود منبسط قائل شده است، اما این امر در نگرش سیدحیدر آملی، به جهت فقدان مبنای تشکیکِ وجود دیده نمی شود.
حکمت مشرقی ابن سینا و حکمت اشراقی سهروردی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
می دانیم که نسبت میان حکمت مشاء و حکمت اشراق، یکی از بحث های مهم فلسفه اسلامی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به تعریف دو حکمت مذکور پرداخته و سپس آثاری که حاوی حکمت مشرقی در میان تألیفات ابن سیناست و نیز توضیحاتی راجع به رساله های تمثیلی سهروردی آورده می شود. پس از آن یازده مورد از وجوه اشتراک این نوع تألیفات بیان می شود که از مهم ترین موارد میان این نوع آثار دو فیلسوف، می توان کاربرد زبان تمثیل، بررسی و شناساندن نفس و قوای آن، استفاده از رمز پرنده در اکثر این رسائل و ... را نام برد. در نهایت به این نتیجه می رسیم که ابن سینا یک ونیم قرن پیش از سهروردی و همچو وی دارای تجربه عرفانی و یا حکمت مشرقی بوده و نیز یکی از رساله های تمثیلی وی، نقطه آغازین نگارش آثاری از این نوع توسط سهروردی بوده است. بنابراین نمی توان ابن سینا را فیلسوفی صرفاً مشائی و ناآگاه از حقایق عرفانی دانست
تفسیر آیه امانت در انسان شناسی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به تفسیر آیه امانت و بازتاب آن در حکمت متعالیه پرداخته می شود. در این آیه از عرضه امانت الهی بر آسمان ها، زمین و کوه ها سخن می رود و این که به جز انسان ظلوم و جهول هیچ موجودی آن را نپذیرفته است. ملاصدرا این امانت را اشاره به وجود خاص آدمی و قابلیت او برای سیر در مراتب گوناگون هستی می داند. در این زمینه او از تعبیرات فناء و بقاء، روح الهی، نور الهی و قلب ملکوتی برای اشاره به همین قابلیت وجودی و سیّالیّت وجودی استفاده می نماید. از دیدگاه او امانت الهی همان مقام خلافت الهی و نمایندگی اسماء و تجلی صفات خداوندی است که در انسان کامل محقق می گردد. انبیای الهی و امامان مصادیق انسان کامل هستند و از همین روی از آنان به عنوان امین خداوند در زمین یاد شده و از امانت الهی نیز به ولایت تعبیر شده است. بر اساس این تفسیر ظلوم و جهول بودن آدمی اشاره به ویژگی های خاص وجود آدمی است که از توان لازم او برای انتقال و جا به جایی در مراتب واقعیت حکایت می کند.
تحلیل مبانی ملاصدرا در تفسیر وی از قصة آدم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیری که ملاصدرا از داستان آدم(ع) در قرآن کریم عرضه کرده، بر پیش فرض ها و مبانی فلسفی و معرفتی خاصّی مبتنی است. بررسی زبان قرآن و مبانی فلسفی و معرفتی ملاصدرا در تفسیر، با محوریّت تفسیر قصّة آدم، از اهداف این مقاله است. از دیدگاه ملاصدرا، زبان قرآن در قصّة آدم، زبان معرفت بخش؛ و قصّه، مشتمل بر ویژگی های به ظاهر متضاد است. تفسیر باطنی با حفظ ظاهر، تمثیلی بودن در عین تاریخی نگری، از ویژگیهای تفسیر وی است. تفسیر فلسفی ملاصدرا، به لحاظ مبانی، قابل نقد و بررسی است. بعضی از نقدهای وارد بر تفسیر قصّة آدم عبارتاند از: آموزة انسان کبیر، که به صورت مشترک لفظی به کار رفته و به دو معناست: یکی نفس کلّی که جزو عقول است، و دیگری به معنای نفس سماوی؛ و نیز مبتنی است بر طبیعیات حکمت مشاء در تبیین حرکت مستدیر افلاک. از لوازم تفسیر صدرایی، سجدة گروهی از فرشتگان بر حضرت آدم است که با عمومیّت آیات سجدة فرشتگان هماهنگ نیست.
نفس شناسی ملّاصدرا و پژوهش های انسان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی اغراق می توان گفت که علم النفس ملّاصدرا با توجه به نظام و قواعد منسجمی که در این بحث ارائه می دهد در رأس همه مباحث نفس شناسی در میان مکاتب مختلف فلسفه اسلامی قرار دارد. مباحث نفس شناسی ملّاصدرا از سه منظر قابل بررسی است: اول بحث های روش شناختی در این مسئله؛ دوم اصولی که در این مبحث ارائه داده است، و سوم به کارگیری لوازم این اصول در تدوین حکمت عملی و علوم روان شناختی. محتوای منسجم نفس شناسی ملّاصدرا و اصولی که ارائه می دهد، می تواند به منزله نظریه ای رقیب برای نظریاتی که بر مبنای مادی گرایی در عصر ما شکل گرفته اند، تلقی شود. مقایسه و تبیین برتری و کارآمدی نفس شناسی صدرایی در مقایسه با بسیاری از انسان شناسی های معاصر از این سه منظر، هدف اصلی این مقاله است. دسترسی به شناختی جامع و کل نگر درباره انسان و امکان بحث منطقی پیرامون حقوق مشترک بشری، ثمره بحث اول، گذر از اندیشه هایی همچون نهیلیسم، فردمحوری و بحران هویت، نتیجه بحث دوم، و امکان طراحی نظامی عملی و کاربردی در حوزه تعلیم و تربیت براساس نفس شناسی، ثمره بحث سوم خواهد بود.
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریّت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آن ها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
معادلة قرآن و حکمت در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت برای هر کس میسّر نیست و مقدّمات و شرایطی دارد که برخی علمی و نظری و برخی عملی و اخلاقیاند. آنها در واقع، اخلاق حکمت جوییاند و حکیم فردی است متخلّق که خود تبلور حکمت عملی است.
صدرا، با توجّه به عنایت «قرآن» و احادیث به واژة حکمت، آن را بر واژه فلسفه ترجیح میدهد؛ اما حکمت مورد نظر او متعالی است، یعنی حکمتی است دینی و قرآنی و برگرفته از «قرآن» و احادیث. حکمت صدرایی در انطباق با قرآن است و تمامی آثار صدرا، عرصة این انطباق است. بدین لحاظ و به سبب اهتمام فراوان او به «قرآن» و تأویل، حکمت حاصله متعالی است و از دیگر فلسفهها برتر است.