شهرها اگرچه کانون فرصت های اقتصادی و اجتماعی و محمل رشد و توسعه اند؛ اما رشد سریع شهرنشینی طی سده اخیر به ویژه در کشورهای جهان سوم، شهرها را با مشکلات گوناگونی مواجه کرده است. همین امر منجر به طرح مبحث توسعه پایدار شهری شده است. از آن جا که پایداری شهرها با مصرف متعادل و تخصیص و توزیع عادلانه منابع مرتبط است، تعیین حدود و ثغور حقوق شهرنشینان نیز در طراحی و برنامه ریزی شهر پایدار اهمیت می یابد. تدوین و تصویب منشورهای شهری راه حلی است که طی دو دهه اخیر در سطوح محلی و بین المللی برای تصریح حقوق شهرنشینان، مورد توجه حکومت های محلی و سازمان های جامعه مدنی قرار گرفته است. در همین راستا، به منظور شناخت و معرفی تجارب جهانی در این زمینه، تحقیق حاضر به روش اسنادی، پس از واکاوی ادبیات و مبانی نظری حق شهرنشینی، ویژگی های تدوین و محتوای منشورهای شهری موجود در جهان را (تا زمان تدوین این مقاله) به طور منفرد و تطبیقی بررسی و ارایه کرده است. عمده ترین حقوق مورد تأکید عبارت اند از: برابری و عدم تبعیض، مدیریت دموکراتیک شهر، مشارکت سیاسی، شفافیت در مدیریت، بهره مندی از اطلاعات، حفاظت از گروه های آسیب پذیر، توسعه پایدار، خدمات شهری، محیط زیست، مسکن، آب، غذا، انرژی، بهداشت و سلامت، کار، آزادی، آموزش، تفریح، فرهنگ و تنوع میراث فرهنگی، یکپارچگی و انسجام (وظایف)، امنیت، همکاری بین المللی. در پایان، دلالت هایی برای تدوین و اجرای منشورهای شهری در ایران ارایه شده است.
طی اولین و دومین فصل کاوش محوطه کول تپه هادیشهر یک مهر استوانه ای و یک مهر استامپی به دست آمد که در نوع خود به عنوان یکی از اولین شواهد مهر و مهرسازی در فرهنگ کورا– ارس به شمار می آیند. در بین این دو مهر، نوع استوانه ای آن دارای یک نقش خاص و بی نظیری است که از آن تحت عنوان مارپیچهای جفت یا شاخ های مارپیچ که به شکل شاخ قوچ یا چشم های جغد یا انسانی که به عنوان نماد فرهنگ کورا– ارس به شمار می آید، یاد می گردد. از آن جایی که این نقش و نماد در تمامی سفال ها، فلزات و سایر زیورآلات فرهنگ کورا– ارس به وفور به کار رفته است، ظاهر شدن آن بر یک نقش مهر گواه تحولات زیادی در ساختار اجتماعی و اقتصادی فرهنگ کورا– ارس است. قدمت این مهر به 2800 ق.م. تاریخ گذاری شده است. از آن جایی که این مهرها جزء نخستین آثار مالکیت و مدیریت اقتصادی و اجتماعی در این منطقه از ایران به شمار می آیند معرفی و شناسایی آن ها می تواند نقش مؤثری در بازسازی رفتار اجتماعی مردمان آن روزگار داشته باشد.
این مقاله به دنبال تحلیل نتایج مربوط به مطالعه انتقادی چگونگی دریافت زنان کرد ایلامی از مستندهای جنگی گروه پ.ک.ک. است که از شبکه ماهواره ای کرد زبان نوروز تی وی پخش می شود. مطالعه حاضر از سنت مطالعات فرهنگی پیروی کرده و چارچوب نظری آن بر اساس ترکیبی از نظریه انتقادی دریافت و نظریه های هویت قومی است. مسئله این مطالعه به برنامه های ماهواره ای قومی مربوط می شود که تلاش می کنند به مخاطبان گروه های قومی این نکته را منتقل سازند که از طریق این شبکه ها قادرند هویت قومی خویش را بازیابند. در این مقاله، از روش تحقیق کیفی و فن مصاحبه با گروه های کانونی با ۲۴ نمونه استفاده می کند، تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا در گفتمان برنامه های ماهواره ای، نقش زنان کرد ایلامی در بازسازی هویت قومی به عنوان تسهیل کننده است یا مقاومت کننده؟ برخی از یافته های این پژوهش نشان می دهد که زنان مورد مطالعه، در بیشتر موارد با گفتمان مسلط متن، که همان گفتمان کردگرایی است، وارد گفتگو می شوند، ولی ایده هایی که در شبکه بازتاب می یابند را به شکل تخالفی رمزگشایی می کنند. این یافته ها مربوط به سال های 1390 تا 1392 است اما آنها را با مشاهدات خودمان در زمستان 1394 و سال 1395 مقایسه کردیم که نتایج آن در این مقاله منعکس می شود.