ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۱۳۴۱.

مطالعه ماهیّت، کارکرد و تجسم «عدد» در آگاهی اسطوره ای از منظر ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارنست کاسیرر آگاهی اسطوره ای عدد اسطوره ای شناخت شناسی فرم سمبلیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۷۶
«اسطوره» از دیدگاه ارنست کاسیرر فیلسوف بزرگ نوکانتی، ابتدایی ترین و در عین حال متفاوت ترین شیوه شناختی انسان است. به زعم وی انسان برای آگاهی از هستی خود و پیرامونش، به یکباره از فرم تعقلی شناخت آغاز ننموده و پیش از آن، دوره ای طولانی را با معرفتی ابتدایی سر کرده  است که این فرم آغازین معرفتِ انسانی تحت عنوان «آگاهی  اسطوره ای» به ما معرفی می گردد. ادراکات و جهان شکل یافته در این فرم از آگاهی، محتواها و ویژگی هایی دارد که فهم و پذیرش آنها با معیارهای دانش نظری امروز چندان آسان نیست؛ لذا این محتواها را می بایست در چارچوب دستگاه شناختی اسطوره ای مورد مطالعه قرار داد. در آگاهی اسطوره ای مقوله هایی مانند «فضا»، «زمان» و «عدد» به مانند آگاهی عقلانی امروز، تحت عنوان «واسطه های ادراکی» به ما معرفی می شود؛ اما ماهیت، کارکرد و تجسم این واسطه ها در آگاهی اسطوره ای کاملاً متمایز از ادراک امروز ما از آنهاست. مسئله اصلی در این پژوهش، شناسایی ماهیّت «عدد اسطوره ای» و آبشخورهای هویت دهنده به آن است. برای نیل به این هدف، با مطالعه دقیق آثار و دیدگاه های کاسیرر، علاوه بر شناسایی ماهیت، جایگاه و نوع تجسم عدد در آگاهی اسطوره ای، به بررسی عوامل شکل دهنده ماهیت خاص عدد در این فرم از آگاهی پرداخته می شود.
۱۳۴۲.

ریشه های یونانی و یونانی مآبی زیبایی شناسی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی دیونوسیوس مجعول افلاطون ارسطو فلوطین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۵۳
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی شناسی دیونوسیوس از فلسفه افلاطون، ارسطو، فلوطین و پروکلوس است و سعی می شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوه توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتیجه ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهنده غلبه کامل زیبایی شناسی یونانی-یونانی مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفه باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشه دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن ها بهره برده است. از جمله تأثیرات فلسفه یونانی و یونانی مآبی بر زیبایی شناسی دیونوسیوس می توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همه امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوه رابطه واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبه ذات الهی، درهم تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
۱۳۴۳.

کرونا و پاسخ به رنج دیگری در پرتو تکلیف گرایی کانت و مسئولیت پذیری نزد لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت لویناس تکلیف اخلاقی مسئولیت کرونا «دیگری»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۴۷
ویروس کرونا جوامع بشری را با آسیب های جسمی- روانی مواجه ساخته است. موضع اخلاقی اشخاص در مواجهه با رنج های مردم متفاوت است. کانت و لویناس پاسخ به ندای رنج دیدگان را فرصتی مغتنم برای فعل اخلاقی می دانند، اما با این وجود تفاوت هایی با یکدیگر دارند. از منظر کانت خواست آدمی به عنوان موجودی عاقل، عامل اخلاقی و منشأ قانون الزام آور است و حکم اخلاقی، مستقل از هر ارزش گذاری بیرونی و در مقابل نتیجه نگری قرار می گیرد. براساس تکلیف گرایی کانت، فعل اخلاقی صرفا عبارت است از ادای تکلیف و سایر انگیزه ها، محلی از اعراب ندارند. از منظر لویناس، اخلاق به چالش کشیده شدن خودانگیختگی سوژه در برابر ظهور چهره «دیگری» است. بنیان اخلاق، حاصل مواجهه با «دیگری» و ملازم با مسئولیتی بی کران است. شفقت آدمی به دیگران، ریشه در مسئولیت نامتناهی و نامتقارن او در قبال «دیگری» دارد. تکلیف گرایی اخلاقی کانت و مسئولیت پذیری نزد لویناس در مواجهه با رنج های ناشی از کرونا، لوازم و پیامدهایی را به دنبال دارد. اولی بدون راه دادن عوامل محبت گونه در انجام فعل، به خوشایندی و خرسندی مصیب دیده ها عنایت ندارد و تنها در حیطه انجام تکالیف محول شده، عمل می کند. اما کنش گر مسئولیت پذیر، فراتر از هرگونه رابطه دوستی، زدودن آلام کرونایی دیگران را جزو مسئولیت اخلاقی خویش می داند تا جایی که خود را ملزم به جانشینی و حتی تقاص در قبال «دیگری» می کند. اخلاق لویناسی به دلیل خروج از نگرش اومانیسمی و تمامیت خواهانه به دیگران و همچنین بهره بردن از اخلاقی بدن مند، التزام به مسئولیت و رجحان دیگران بر خود، در زدودن آلام رنج دیدگان کرونایی موفق تر به نظر می رسد.
۱۳۴۴.

تنش انسان شناختی؛ پرسش از ذات انسان و متافیزیکِ سوبژکتیویته نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی کانت سوژه متافیزیک سوبژکتیویته هایدگر تحلیل دازاین تنش انسان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۵۱
کانت هر سه مسئله اساسی فلسفه را به مسئله ای یگانه و نهایی (انسان چیست؟) بازمی گرداند و حلّ آن را بر عهده انسان شناسی فلسفی می گذارد. باری، اگر از این دید در مهم ترین اثر فلسفی کانت، یعنی نقادی عقل محض نظر کنیم، جای شگفتی است که این پرسش، دست کم با این صورت بندی، از آن غایب است؛ البته، اقتضای فلسفه استعلایی همین است که این پرسش، بدین صورت ماهوی اساساً در آن قابل طرح نباشد؛ چراکه سیر فکر استعلایی سرانجام به سوژه منتهی می شود و نه انسان. اما به رغم خوانش هایدگر از کانت، نباید گمان کرد که وی پرسش از ذات انسان را سرانجام در جهت تثبیت یک متافیزیک سوبژکتیویته به جریان می اندازد. آموزه وحدتِ استعلاییِ ادراکِ نفسانی کانت، نه تنها بیانگر یک نظریه متافیزیکی بر محور سوژه نیست، بلکه صورت بندی دیدگاه کلی انسان شناختی کانت است در بستر فلسفه استعلایی و در چارچوب عقل نظری، که صورت متکامل آن در انسان شناسی اخلاقی او تبلور یافته است. هسته مرکزی این دیدگاه انسان شناختی را موقعِ دوگانه انسان در کیهان تشکیل می دهد، که بر حسب آن می توان تنش میان مرکزیت و هم زمان، حاشیه ای بودن موقع او نسبت به جهان را در فروکاستْ ناپذیری اش بیان کرد. این دیدگاه انسان شناختی کانت را از جهت دوگانگی فروکاست ناپذیر نهفته در آن، «تنش انسان شناختی» می نامیم.  
۱۳۴۵.

بررسی تلقی رانر از وحی و تاثیر آن بر دیدگاه وی در باب تکثر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رانر انکشاف الهی وحی کثرت گرایی دینی شمول گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۳۰۲
سه نوع تلقی یا برداشت از وحی در مسیحیت وجود دارد. بر اساس وحیِ گزاره ای نجات بشریت تنها از مسیر عبارات روشن و معرفت بخش کتاب مقدس به دست می آید، در وحیِ تجربی تاکید بر انکشاف الهی و ارتباط شخصی میان خدا و انسان  است و رویکرد سوم، وحی را حادثه ای تاریخی عنوان می کند. اندیشمندان مسیحی له یا علیه هر کدام از رویکردهای ذکر شده نظراتی بیان کرده اند. در این میان کارل رانر، از متالهان معاصر مسیحی، با طرح مفاهیمی مشابه این سه رویکرد، آنها را مراتبی از رستگاری و در طول هم در نظرداشته که از وحی تجربی و نجات عام همه انسان ها تا وحی گزاره ای و رستگاری منحصر به مسیحیت را شامل می شود. در نگاه رانر وحی استعلایی شرط پیشینِ ادراک هستی است که در پرتو تجلی فیض و اگزیستانس فراطبیعی در دسترس است، وحی مقوله ای عام انکشاف خدا در تاریخ و وحی مقوله ای خاص در شخص مسیح میسر است. کوتاه سخن وحی از دیدگاه رانر هر سه ماهیت تجربی، تاریخی و گزاره ای را در مراتب مختلف دربردارد. تلقی رانر از وحی و رستگاری تاحدودی به اندیشمندانی همچون هانس کونگ، جان هیک، کارل بارت و شلایرماخ نزدیک است و تفاوت آنها در میزان پایبندی به آموزه های کلیسایی است. نظریه «مسیحیان گمنام» رانر با بهره از تلقی او درباره وحی رستگاری پیروان ادیان غیرمسیحی را ممکن دانسته و از این رو بابی به شمول گرایی دینی می گشاید، اما به باور او دست یازیدن به نجات تام تنها در پذیرش آگاهانه مسیحیت میسر است
۱۳۴۶.

بررسی تطبیقی هستی هستنده ها در اندیشه پدیدارشناسی هایدگر با وجود لابشرط مقسمی در نظام معرفتی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر عرفان اسلامی فلسفه تطبیقی پدیدارشناسی هستی هستنده ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۳۰۶
در بین علوم شرقی، تنها علمی که موضوع آن از هر تقیدی رهاست و درباره هستی طلق بحث می کند، علم عرفان است. موضوع علم عرفان، وجود لابشرط مقسمی است که حتی از قید اطلاق نیز مطلق است. مراد از وجود لابشرط مقسمی، همان هویت غیبیه ذاتیه حق تعالی است که در علم عرفان در مورد آن و شئونات وی بحث می شود. شاید کسی گمان کند که موضوع علم فلسفه نیز از هر قید وجودی رهاست؛ ازاین رو می تواند عدل علم عرفان واقع شود و حال آنکه این تصور ناصحیحی است؛ زیرا در الهیات بالمعنی الاعم فلسفه، درباره وجود لابشرط قسمی و در الهیات بالمعنی الاخص در خصوص وجود بشرط لا بحث می شود که هر دو نسبت به وجود لابشرط مقسمی ضیق وجودی دارند. در میان علوم غربی نیز تنها کسی که توانست در دیدگاه پدیدارشناسی خود در جهت برون رفت از بحران مدرنیته از حصر قیود هستنده ها آزاد گردد و موضوع علم خود را هستی صرف قرار دهد مارتین هایدگر است. این مقاله در مقام تطبیق این دو رویکرد با یکدیگر است که در هر دو مکتب ذهاب به هستی طلق شده است، علی رغم اینکه نگارندگان اذعان دارند که هستی هستنده ها در دیدگاه معرفت شناسی هایدگر این همانی با وجود لابشرط مقسمی در نظام هستی شناسی عرفان ندارد. البته این تمایز لطمه ای به بحث ما وارد نمی کند؛ زیرا هدف تطبیق فقط تأکید بر همسانی ها نیست، بلکه برجسته کردن اختلاف ها نیز حائز اهمیت است.
۱۳۴۷.

افکار اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر با تاکید بر کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی دیالکتیک اِگزیستانسیالیسم مارکسیسم استعلا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۱ تعداد دانلود : ۴۰۳
درآثار ژان پل سارتر انسان شناسی بر هر موضوع دیگری اولویت دارد. رویکرد سارتر به بعضی از عناصر اگزیستانسیالیسم مانند آزادی و از خود بیگانگی در کتاب «هستی و نیستی» با آنچه درکتاب «نقد خرد دیالکتیکی» وجود دارد، متفاوت است. روش کار در این مقاله توصیفی_تحلیلی بوده و مهم ترین یافته ها، در ارتباط با تغییر نگرش سارتر در آثار فلسفی خود از آزادی فردی و انتزاعی به آزادی محصور و محدود در ساختارهای اجتماعی است. کتاب «نقد خرد دیالکتیکی »سارتر، تلفیقی از اگزیستانسیالیسم با مارکسیسم است. سارتر در این کتاب با این واقعیت که انسان ها درچنبره ساختارها و ضرورت ها، قدرت آزادیشان سلب شده و از خود بیگانه شده اند، سعی دارد راهی برای استعلای افراد از این وضعیت بیابد. او این مهم را با دیالکتیک انسان و ساختارهای اجتماعی و تاریخی نشان می دهد. سارتر در پژوهش های قبلی خود با تاکید برنقش فاعل آگاه و آزاد در تغییر ساختارهای اجتماعی و تاریخی، پلی میان اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم ایجاد می کند که در درک کتاب «نقد خرد دیالکتیکی» کمک زیادی می کند. از نکات مهم کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»، توجه سارتر به مفهوم از خود بیگانگی است، همچنین سارتر با توجه به نقش استعلایی که برای انسان در ساختن دنیای خویش قائل است، معنای جدیدی به تاریخ می دهد که مورد انتقاد ساختارگرایان معاصر او قرار می گیرد . شماره ی مقاله: ۱۰
۱۳۴۸.

بررسی انتقادی تعاریف علت معدّه در فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علت علت معدّه معد اعداد استعداد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۷۹
علت معدّه از مباحث مهم و راه گشای هستی شناسی است که در تلقی صحیح در خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی می تواند نقش بسزایی ایفا کند. با این همه، علت معدّه، کمتر واکاوی شده و گاه به یک تعریف مبهم از آن بسنده شده است. همین ابهام، علت معدّه را در بسیاری موارد به یک پاسخ اجمالی قالبی تبدیل کرده است. عبور از این تعریف قالبی و واکاوی دقیق چیستی علت معدّه می تواند زمینه ساز فهم عمیق و حل بسیاری از مسائل مثل شبهه تعارض علم و دین باشد؛ زیرا عللی که علوم آن را می کاوند و در صدد نفی یا اثبات آن اند، علل معدّه اند و علتی مثل واجب الوجود که دین از آن سخن می گوید، از سنخ علل موجده است. خطای اگوسنت کنت که تاریخ را به سه دوره ربانی، فلسفی و علمی کرده است، ناشی از همین جاست. در این تحقیق با روش تحلیل عقلی، تعاریفی که از علت معدّه صورت گرفته است، بررسی و کاستی هر یک نشان داده شده و معلوم شده است که علت معدّه در آنجا که به معنای وجود و عدم لازم سابق و به معنای مجرای فیض نیست، عاملی است که ماده را آماده کرده، قابلیت را در قابل به وجود می آورد و آن را مستعد دریافت فیض مفیض می کند.
۱۳۴۹.

بازخوانی مدل الهیاتی دیوید تریسی؛ تاملی بر موقعیت پلورالیستی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تریسی الهیات عمومی تخیل تشبیهی و موقعیت پلورالیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۲۰۹
بی شک مواجهه انسان دیندار با دنیای نوین یکی از مهمترین چالشهای متالهان است.تلاشهای آنان در جهت شرح و توصیف این چالش و همچنین راهکارهای به جهت فائق آمدن بر این امر بی نتیجه نمانده است و همچنان ادامه دارد. دیوید تریسی به عنوان یکی از این متالهان تلاش کرده است تا پروژه الهیاتی خود را در جهت همزیستی انسان دیندار و دنیای مدرن طراحی کند. او در این پروژه از متالهان متقدم خود تا فیلسوفان هرمنوتیکی بهره وافی جسته تا بتواند مدل الهیاتی خود را شرح و تبیین کند. او تلاش کرده است تا با بازخوانی منابع سنت مسیحی بتواند از مفاهیم خودساخته از جمله تخیل تشبیهی ،مفاهیم کلاسیک و کامل موقعیت پلورالیستی الهیات را تشریح کند. از این رهگذر او الهیات را در عصر حاضر الهیات عمومی می داند. مقاله علاوه بر توصیف دقیق مدل تریسی تلاش می کند تا از زوایای مختلف جان مایه تفکر وی را تقریر کند.در این مسیر پس از ملاحظات کلی در باب منظومه فکری تریسی ، مفاهیم و ساختارهای اساسی اندیشه وی و همچنین برخی از انتقادات به او تلاش شده است تا نگاه وی برای فائق آمدن بر موقعیت پلورالیستی عصر حاضر برای الهیات معین گردد. شماره ی مقاله: ۱۸
۱۳۵۰.

علت های چهارگانه اثر هنری با تأکید بر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اسلامی حکمت متعالیه علت های چهارگانه اثر هنری هنرمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۲۵۸
هرچند تمدن اسلامی از دیرباز شاهد تبلور آثار هنری بوده، اما در این تمدن فاقد حکمت (فلسفه) هنر دینی هستیم. با این حال می توان براساس حکمت اسلامی درباره هنر اسلامی نظریه پردازی کرد. آموزه علت های چهارگانه یکی از آموزه های مهم در حکمت اسلامی است که می توان از این آموزه در هنر اسلامی بهره برد. علت فاعلی و علت غایی هنر اسلامی در نهایت به حق تعالی می رسد. علت صوری آثار هنری نیز هرچند در وهله نخست به عالم مثال می رسد، اما نهایتا این علت نیز به عالم عقل و بالاتر از آن به صقع ربوبی منتهی می شود. علت مادی آثار هنری نیز به آثار مصنوع و طبیعت می رسد.
۱۳۵۱.

کارکرد ترتیب مؤلفه ها ی تحلیل حکم ذوقی در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت زیباشناسی حکم ذوقی حکم تأملی کیفیت کلیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۳۰۲
کانت در بخش «تحلیل قوه حکم زیباشناختی»، در نقد قوه حکم ، به تحلیل عملکردهای منطقی حکم ذوقی می پردازد. در میان مؤلفه های چهارگانه حکم، مؤلفه کمّیت به اعتبار کلی آن نظر دارد. به طورکلی، کانت در بحث درباره حکم ذوقی ازحیث کمّیت، در صدد است اثبات کند حکم ذوقی از کلیتی بهره مند است که این کلیت، با ابتنای به اصل پیشینیِ آن، سبب اعتبارش نزد همگان می شود و دراین راستا، وی احکامی را با عنوان «تأملی» معرفی کرده و آنها را از احکام اندراجیِ مطرح در دو نقد پیشین متمایز می کند. کانت احکام تأملی را به مثابه احکام کلی تبیین می کند و مدعی است آنها نیز مانند احکام اندراجی دارای اصلی پیشینی هستند؛ اما او کلیت حکم تأملی را نه با ارجاع به خصوصیات تعیّنی ابژه، بلکه با ارجاع به قابلیت درمیان گذاشتن حالت ضمیرِ سوژه، تصدیق می کند. کانت به منظور تبیین کلیت چنین احکامی، تمهیدی متفاوت را نسبت به روش تبیین احکام اندراجی، در نظر می گیرد. وی در چهارچوب تبیین عملکردهای منطقی این احکام، تحلیل مؤلفه کیفیِ حکم را بر تحلیل مؤلفه کمّی آن مقدم داشته و تبیین بی علقه بودن حکم ذوقی را مبنایی برای امکان کلیت (اعتبار عمومی) آن قرار می دهد. پژوهش پیش رو در نظر دارد تا کارآمدی چنین تمهیدی را بررسی کند و اهمیتش را در تحلیل حکم زیباشناختی از منظری جدید کاوش کند.
۱۳۵۲.

خداوند به عنوان «پدر آسمان» یا «روح آسمان» کندوکاوی بر تحلیل ماکس وبر از شکل گیری تصویر خداوند در تمدن چین و فلسطین باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسطین باستان چین باستان ماکس وبر پدر آسمان خداوند به عنوان روح آسمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۲۶۸
فلسطین باستان و چین باستان دو منطقه ای بودند که در آنها دو دین به لحاظ تاریخی مؤثر، ظهور یافتند: در یکی آیین یهودیت و در دیگری آیین کنفوسیوس. در این دو آیین، دو تصویر از خدا و دو الگوی رابطه انسان با خدا وجود دارد که به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر مسیرهای متفاوت تاریخی دو تمدن فلسطین باستان و چین عمل کردند: در چین تصور از خداوند به صورت «روح آسمان» و در یهودیت باستان به صورت «پدر آسمان» ظهور یافت. ماکس وبر که مطالعات تطبیقی گسترده ای درباره ادیان جهانی داشته، هر چند از «استقلال نسبی» ایده های مذهبی سخن می گوید اما شکل گیری این دو تصویر از خدا را بی تأثیر از ساختارهای اقتصادی و سیاسی این دو تمدن نمی داند. در این نوشتار قصد داریم تحلیل وی از زمینه های سیاسی و تاریخی این دو تمدن و نقش این عوامل در شکل گیری دو تصویر از خداوند و شکل گیری دو نوع پیامبری در این دو تمدن را ارائه نماییم. در این میان، نقش پیامبران بنی اسرائیل و آموزه های آنها در ایجاد تصویری شخصی از خداوند به عنوان «پدر آسمان» و نقش ادیبان و آیین کنفوسیوس در چین در ایجاد تصویری غیرشخصی از خداوند به عنوان «روح آسمان» را در کانون توجه قرار می دهیم.
۱۳۵۳.

Al-Fārābī’s Phenomenology of the Political Imagination

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۳
The fate of al-Fārābī as a political philosopher is currently at stake. In the contemporary scholarship devoted to al-Fārābī, a debate has been waged for several decades between those scholars defending the legacy of Leo Strauss, namely Mushin Mahdi, Miriam Galston, and Charles Butterworth, who view al-Fārābī as a political philosopher par excellence by privileging his political texts as holding the esoteric key to deciphering his philosophy as a whole and scholars such as Dimitri Gutas and David Reisman who rebut Strauss by claiming that one cannot decisively distinguish between his political philosophy and other extant texts in his corpus. Instead of rehearsing their positions here, I wish to offer a new path forward by turning to al-Fārābī’s account of the imagination as a means to investigate the phenomenon of political community. This paper shall argue that al-Fārābī’s exposition of political community is primarily informed by a phenomenological naturalism adopted from Aristotle that is primarily oriented by how the human soul encounters phenomena by engaging with the surrounding world via the faculty of the imagination. In what follows, I shall briefly sketch the role of the imagination in Aristotle’s De Anima and Rhetoric before turning to al-Fārābī’s own phenomenology of the imagination in his political treatises ranging from the Attainment of Happiness (Taḥṣīl al-Sa‘āda) and Selected Aphorisms (Fuṣūl al-Muntaza‘a) to the Political Regime (Kitāb al-Siyāsa al-Madaniyya) and the Opinions of the Citizens of the Virtuous City (Mabādi’ Ārā’ Ahl al-Madīna al-Fāḍila).
۱۳۵۴.

نقد روش شناسی و معرفت شناسی اندیشه نوح هراری(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی روش شناسی هراری انسان خردمند استقرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
تفکر هراری، مانند هر اندیشه دیگری، برخاسته از برخی اصول روشی و معرفت شناختی است. با توجه به تأثیر مستقیم رویکرد روشی و معرفتیِ هر اندیشمندی در چگونگی حصول نتایج، ضروری می نماید با روش تحلیلی-انتقادی، به بررسی آنها پرداخته شود. در این راستا نشان داده شده است هراری به «تجربه گرایی افراطی» تعلق خاطر دارد و از «استقرای ناقص» برای رسیدن به ادعاهای کلیِ خود استفاده می کند؛ در حالی که انحصار راه رسیدن به واقعیت در روش تجربی، ادعایی خودشکن بوده، استقرای ناقص از حیث منطقی برای رسیدن به نتایج کلی، کارایی لازم را ندارد. همچنین هراری از حیث روشی، در موارد متعدد با «طرح ادعاهای بدون دلیل» در تلاش است داستان منسجمی از سرگذشت انسان ارائه نماید. با وجود این، کنار هم قراردادن آنها در برخی موارد منجر به «ناسازگارهای درونی» شده و نشان از یک «سطحی نگری» و عدم وسواس علمی در آثار اوست. بررسی روش شناختی و معرفت شناختی آثار هراری ما را به آن می رساند که او نتوانسته است اصول معرفتیِ درستی اتخاذ نماید و به همین دلیل اشکالات و کاستی های قابل توجهی در اندیشه او رسوخ کرده است.
۱۳۵۵.

تحلیلی بر رئالیسم ارزش شناختی در علوم انسانی: با تأکید بر واقع نمایی قضایای ارزشی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی ارزش ارزش شناسی واقع نمایی رئالیسم ارزش شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۳۲۳
از مسائل مهم در حوزه علم َشناسی، ارزش باری علوم، به ویژه علوم انسانی است. با پذیرش این اصل، مسئله رئالیسم ارزش شناختی در علوم انسانی مطرح می شود. در این زمینه، رویکردهای مختلفی در غرب و جهان اسلام وجود دارد. برخی مکاتب فلسفی، نظیر پوزیتیویست ها بر پایه اصل بی معنایی ارزش ها و بی طرفی علم، از اساس منکر ارزش باری علم شده و آن را ناقض عینیت و کاشفیت علم می دانند. در مقابل، طرفداران پارادایم تفسیری و انتقادی، محدودنمودن ارزش ها را در علم، غیرممکن می دانند و معتقدند، علوم، مملو از ارزش های مختلف است. آنان به جهت اینکه نتوانستند از رئالیسم معرفت شناختی و ارزش شناختی دفاع کنند؛ با  نسبیت گرایی معرفت شناختی مواجه شدند؛ اما بر اساس اندیشه اسلامی، ضمن پذیرش اصل ارزش باری علم و تبیین آن، می توان از واقع نمایی و عینیت، به ویژه رئالیسم ارزش شناختی در علوم انسانی، دفاع نمود. مقاله حاضر می کوشد با روش تحلیل عقلی، بر اساس منظومه فکری اسلام، به رئالیسم ارزش شناختی در علوم انسانی اسلامی بپردازد. از یافته های مقاله حاضر، واقع نمایی ارزش شناختی علوم انسانی و به تبع آن، برخی نتایج معرفت شناختی و روش شناختی نظیر ثبات و جاودانگی ارزش های پایه، نقش تسهیل گری ارزش ها در فرایند علم و تعیین منابع معرفتی است.
۱۳۵۶.

مناقده جان ویلیامز و حمید وحید در تفسیر پارادوکس مور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارادوکس مور اصل ایوانز اصل حسن ظن تفسیر ناقص باور موجه باور خودآگاهانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
پارادوکس مور یک ترکیب عطفی در باب باور است که اگر اظهار نشود، می تواند صادق باشد، امّا اگر اظهار شود، پارادوکس تولید می کند. این پارادوکس در دو قالب حذفی و ارتکابی مطرح شده است و از وقتی که مور آن را مطرح کرد، مقالات بسیاری درباره آن نوشته شده اند که در میان آنها سهم جان ویلیامز بیش از دیگران بوده است و تقابل نظر او با حمید وحید بر سرِ این مسأله بازتاب مناسبی از محلّ نزاع و نظرهای متفاوت در باب آن است. ویلیامز قائل به دو رویکرد معرفتی و باور خودآگاهانه است. بر حسب رویکرد اوّل، اظهار گزاره موری چون ناموجّه است، مستلزم نقصان معرفتی است و بر حسب رویکرد دوم، وقتی که آن گزاره خودآگاهانه اظهار شود، پارادوکس تولید می شود. حمیدِ وحید قائل به رویکرد تفسیر ناقص است که، بر اساس آن، اظهار گزاره موری موجب نقض اصل حسنِ ظنّ می شود؛ اصلی که می گوید که همواره باید سخنِ سخنگو را صادق تلقّی کرد مگر آنکه بینّه ای علیه آن وجود داشته باشد. در این مقاله مناقده این دو فیلسوف معاصر در باب پارادوکس مور، تحلیل و بررسی می شود.
۱۳۵۷.

تببین فلسفی – روان شناختی حقیقت نفس و رابطه آن با بدن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس بدن ارتباط نفس و بدن علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۰۱
.پژوهش حاضر با هدف تبیین فلسفی - روانشناختی - ارتباط نفس با بدن بر اساس اندیشه اسلامی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی انجام شد. یافته ها به روش تحلیل محتوای کیفی (توصیفی – تحلیلی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی ها نشان داده است که علامه طباطبایی در مباحث قرآنی نیز مبانی فلسفی را تکیه گاه اصلی بحث قرار داده است و در برخی از موارد از روش تفسیر قرآن به قرآن فاصله گرفته است. علامه طباطبایی به تبعیت از حکمت متعالیه، اعتقاد دارد تعلق و ارتباط نفس و بدن از دیدگاه علامه طباطبایی ذاتی و حقیقی بوده به گونه ای که هرگز قابل تفکیک و جدایی از هم نیستند. نفس و بدن با تمام ساختار عصبی و هورمونی دو جوهر با ماهیت متفاوت است. نفس غیر مادی و بدن جسمانی و دارای فعل و انفعالات مادی می باشد. واقعیت آدمی همان نفس او است و بدن نقش ابزاری برای نفس دارد. فعل و انفعالات در قلمرو موجود انسانی فعالیت های نفسانی است و فعالیت های جسم به عنوان ابزار و علت های زمینه ساز با فعالیت های نفس همراه می شوند نه اینکه امر مستقلی به نام فعالیت بدن وجود داشته باشد. در تحلیل روانشناختی رابطه نفس و بدن نیز، موارد متعدد تأثیرات نفس بر بدن و بدن بر نفس ذکر شد. فهم درست در این مقوله به علت یابی در پدیده های رفتاری و کنترل آنها کمک می کند. تفسیر و تحلیل درست از رابطه نفس و بدن و بررسی نظریه های متفاوت می تواند مبنای پایه گذاری اصول علمی در این زمینه باشد.
۱۳۵۸.

کاربست معرفت شهودی در براهین اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شهودی ملاصدرا اصالت وجود عرفان وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۲۳۷
موضوع این مقاله نحوه کاربست معرفت شهودی در اصالت وجود نزد ملاصدراست. یکی از منابع مهم ملاصدرا در بنیان حکمت متعالیه، معرفت شهودی است. او از این سنخ معرفت نه به عنوان یک عارف، بلکه به مثابه یک فیلسوف بهره گرفته و در صدد برهانی کردن این معارف عرفانی است. مسئله اصالت وجود زیربنای بسیاری از نوآوری های ملاصدرا در فلسفه است و می توان رد پای معرفت شهودی را به وضوح در آن مشاهده نمود. صدرالمتألهین باور به اصالت وجود را مرهون نیل به کنه معنای هستی می داند و این امری است که جز با شهود ممکن نیست. او در اثبات اعتباریت ماهیت و همچنین برخی استدلال های اصالت وجود به سخنان عارفان سلف توجه دارد. مسائل متفرع بر اصالت وجود همچون ارتباط وجود و ماهیت، تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، امکان فقری و وجود رابط از جمله مباحث دیگری است که متأثر از معرفت شهودی است. مسئله این مقاله آن است که معرفت شهودی چه تأثیری بر قول ملاصدرا به اصالت وجود و متفرعات اصالت وجود داشته است. ضمناً در این مقاله مراد از معرفت شهودی، اعم از معرفتی است که خود شخص از شهود بدان نایل شده است یا دیگران شهود کرده اند و ایشان با واسطه بدان نایل شده است.
۱۳۵۹.

اثبات وحدت شخصی وجود به روش اصل موضوعی بر مبنای فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش اصل موضوعی اصطلاحات تعریف نشده اصول موضوعه وحدت شخصی وجود علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۲۹۸
روش اصل موضوعی، شیوه ای در استدلال و پایه ریزی علوم قیاسی است که با مبنا قرار دادن تعداد معدود و محدودی مبادی اولیه تصوری و تصدیقی تحت عناوین اصطلاحات تعریف نشده، تعاریف، اصول متعارفه و اصول موضوعه و با استفاده از ابزار منطق، در سایه گریز همیشگی از تناقض و دوری از خطا در جریان استدلال، بستر یک ساختار علمی متقن را ایجاد می نماید. پرسش اصلی این مقاله این است که آیا به روش اصل موضوعی می توان اثبات یکی از مسائل حکمت متعالیه یعنی «وحدت شخصی وجود» را بازسازی نمود؟ و فرضیه موردنظر این است که می توان با لحاظ مقدماتی ازجمله چهار اصطلاح تعریف نشده که اولین آنها «وجود» است و نیز هفت تعریف، همچون تعریف اصیل و اعتباری، همچنین اصول متعارفه ای مانند «ما اشیای کثیری را ادراک می نماییم» و در نهایت تنها اصل موضوعه یعنی «اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت» که هرچند خود در حکمت متعالیه اثبات گردیده، ولی در این سیر استدلالی خاص به عنوان یک اصل موضوعه پذیرفته شده، با شیوه ای در حد امکان نزدیک به این روش، این اثبات را انجام داد.
۱۳۶۰.

بررسی دیدگاه «عدالت به مثابه استحقاق» رابرت نوزیک(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصول اخلاقی عدالت نظریه استحقاق نوزیک رالز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۹۷
نظریه عدالت به مثابه استحقاق رابرت نوزیک دیدگاهی فردگرا، وظیفه گرا و حق محور است و این دیدگاه مبتنی بر نظریه حقوق طبیعی است. نوزیک به عنوان یک اختیارگرا، نظریه خود را بر مبانی فوق در سه اصل ارائه می کند. او با افزایش قدرت دولت تا جایی که بتواند بر اساس الگوهای خاصی -مثلاً حمایت از نیازمندان- اموال و دارایی ها را بازتوزیع کند، مخالف است. این دیدگاه واکنشی به نظریه رالز و هر نوع دولت رفاه در حوزه عدالت است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در دو بخش مبانی نظریه و خود نظریه را بررسی می کنیم. علاوه بر اشکالات مبنایی، اشکالاتی که به نظریه وارد است، عبارت اند از: ابهام در اصول سه گانه؛ بی توجهی به عدالت محتوایی؛ تقلیل عدالت به حوزه مالکیت؛ تبیین ناقص از عوامل مالکیت؛ نادیده گرفتن خیرات عمومی؛ نادیده گرفتن اشکالات بازار آزاد؛ آزادی بردگی؛ تبیین ناقص از مشروعیت مالیات و عدم ارائه راه کار برای خروج دارایی ها از مالکیت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان