فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتابشناسی جامعه شناسی دوران کودکی
حوزههای تخصصی:
8 مارس 84
خشونت علیه همسران معتادان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"طرح مساله: هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه خشونت تجربه شده همسران افراد معتاد در مقایسه با همسران افراد غیر معتاد است.
روش: تعداد 107 نفر از همسران افراد معتاد به صورت تصادفی و 107 نفر همسران افراد غیرمعتاد پس از همتاسازی با گروه نمونه انتخاب و توسط پرسشنامه میزان خشونت تجربه شده، ارزیابی شدند. میزان حمایت اجتماعی زنان نیز توسط پرسشنامه پروسیدانو محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج آزمون t مبین تفاوت معنی دار بین میانگین نمرات خشونت تجربه در دو گروه بود (P<0.01). نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد که در دو گروه رابطه معنی داری بین میزان تحصیلات و وضعیت شغلی افراد با خشونت تجربه شده همسرانشان وجود دارد (P<0.05). در گروه افراد غیر معتاد ارتباط معنی داری بین میزان تحصیلات زنان با میزان خشونت تجربه شده آن ها وجود دارد. در گروه افراد غیر معتاد همبستگی منفی معنی داری بین میزان حمایت اجتماعی با خشونت تجربه شده وجود دارد، در حالی که چنین رابطه ای در گروه افراد معتاد مشاهده نشد (P<0.05).
نتایج: همسران افراد معتاد در مقایسه با همسران افراد غیرمعتاد خشونت بالاتری را تجربه می کنند. در بین همسران افراد معتاد خشونت تجربه شده با حمایت اجتماعی رابطه معکوس دارد.
"
کارآفرینی و زنان روستایی
بررسی تاثیر عوامل خانوادگی در وضعیت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه استان قم
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش عوامل خانوادگی در پیشرفت دانش آموزان استان قم بررسی شده است. نمونه تحقیق شامل 505 دانش آموز دختر و پسر دوره دبیرستانی در سال تحصیلی1384-1383 از شهرستان های استان قم است که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. والدین دانش آموزان پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، ابزار سنجش کارکرد خانواده و پرسشنامه تعارضات خانوادگی را دریافت کرده و به سؤالات آن پاسخ دادند. شاخص های بدست آمده از پرسشنامه ها با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان که بر پایه معدل دانش آموزان در نظر گرفته شده بود، مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که دانش آموزان با جو خانوادگی ناکارآمد به طور معناداری (03/0=p) از نظر وضعیت تحصیلی وضعیت بدتری دارند. مؤلفه های مختلف تعارضات زناشویی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تفاوت معناداری پیدا نکرد. وضعیت تحصیلی دانش آموزان خانواده هایی با وضعیت اقتصادی ضعیف در مقایسه با وضعیت اقتصادی بالا در سطـح معناداری (01/0=p) بیشتر بود. بین وضعیت تحصیلی دانش آموزان و سطح تحصیلات مادر تفاوت معناداری پیدا نشد. دانش آموزان دختر از نظر وضعیت تحصیلی بهتر از دانش آموزان پسر بودند (001/0=p). نتایج رگرسیون با روش پس رونده نشان داد که متغیرهای ترتیب تولد، سن پدر، سن مادر، درآمد، تعداد فرزندان و متغیرهای حل مشکل، ارتباط و کنترل رفتار از دیدگاه دانش آموزان و نیز متغیرهای ارتباط، همراهی عاطفی و اقتدار منطقی از دیدگاه مادران پیش بینی کننده معنادار وضعیت تحصیلی هستند.
تجربه: تبیین سیاستگذاری آموزشی در زمینه تربیت مدنی (با نگاهی به نظام آموزشی پس از انقلاب اسلامی)
عوامل اجتماعی - فرهنگی موثر بر مشارکت مردان در تنظیم خانواده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تاثیر نگرش ها و باورهای مردان بر روی کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط آنان در ایران بررسی می کند. دو فرضیه ارایه شده و مورد آزمون قرار می گیرند. بر طبق فرضیه مسوولیت تنظیم خانواده، این باور در مردان که زنان مسوول تنظیم خانواده هستند باعث کاهش احتمال مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. بر طبق فرضیه هنجار اجتماع، این باور مردان که اجتماع موافق مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده است باعث افزایش مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. داده ها در سال 1376 در یک استان در جنوب ایران جمع آوری شده اند. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از روش های آماری چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحلیل هر دو فرضیه را تایید می کند و نیز نشان می دهد که گفتگو مابین زن و شوهر باعث افزایش احتمال کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط مردان می شود.
زنان ، نظام آموزش عالی کشور و اشتغال
حوزههای تخصصی:
تأثیر فرایند جهانی شدن بر تقسیم کار خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" مطالعه روابط بین اعضای خانوادهها یکی از هدفهای مهم مطالعات جامعهشناسان بوده است. همچنین تاثیر فرایند جهانیشدن بر ساختارهای خرد و کلان جامعههای بشری در دهههای گذشته یکی از دلمشغولیهای متفکرین در عرصههای مختلف علوم اجتماعی بهویژه جامعهشناسان میباشد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر فرایند جهانیشدن بر تقسیم کار در درون خانواده است. در ابتدا مطالعات انجام شده و سپس نظریههای مرتبط با موضوع بررسی شدهاند. مقاله حاضر با استفاده از نظریهای ترکیبی که مبتنی بر آراء گیدنز و رابرتسون و همچنین پژوهشهای پیشین است، بر روی نمونهای از زنان متاهل در شهرهای تهران، شیراز و استهبان، تقسیم کار خانگی را مورد مطالعه قرار داده است.
برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی و پرسشنامهای خود گزارشی که شامل سؤالات زمینهای، رفتاری و نگرشی زنان بود، استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با شیوه نمونهگیری تصادفی نظاممند بهدست آمده است. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که به ترتیب متغیرهای آگاهی نسبت به فرایند جهانیشدن، تصمیمگیری در خانواده، مشارکت سیاسی، شیوه زندگی، سرمایه اجتماعی و سرمایهفرهنگی بهطور کلی با 8/30 درصد تقسیم کار خانگی را تبیین میکنند.
"
نقش تحصیلات والدین در خوداثرمندی دختران و پسران نوجوان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تحصیلات والدین بر خوداثرمندی1 اجتماعی، تحصیلی، هیجانی و جسمانی دختران و پسران نوجوان است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی شهر تهران در سال تحصیلی 84 ـ 1383 است. نمونه پژوهش شامل 946 نفر (471 دختر و 475 پسر) از شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب تهران می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه خوداثرمندی کودکان و نوجوانان و پرسشنامه خوداثرمندی جسمانی نوجوانان بود. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نقش تحصیلات پدر و مادر بر حیطه های مختلف خوداثرمندی دختران معنی دار است و تفاوت معنی داری بین خوداثرمندی اجتماعی، تحصیلی، هیجانی، جسمانی دختران دارای والدین کم سواد و باسواد (از دیپلم به بالا) وجود دارد. اما این موضوع در مورد پسران صدق نمی کند بدین معنی که نقش تحصیلات پدر و مادر بر حیطه های مختلف خوداثرمندی پسران معنی دار نیست.
بررسی رابطه ساخت ارزشی خانواده با حرمت خود دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام ارزشی و حرمت خود، دو مؤلفه اساسی سلامت روانی و اجتماعی به حساب می آیند. ترجیحات ارزشی گاهی تعیین کننده مسیر زندگی هستند و با اثرگذاری بر سبک تربیت، رفتار و شخصیت فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. در این پژوهش، فرض بر این است که نوع ترجیح حرمت خود فرزندان را به عنوان یک مؤلفه مهم سلامت روانی تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیر در مناطق مختلف متفاوت است. حرمت خود از مؤلفه های بنیادی سلامت روانی است. این مطالعه در پی بررسی رابطه بین ساخت ارزشی خانواده و حرمت خودِ دانش آموزان پایه دوم و سوم مدارس متوسطه شهر تهران بوده است. بدین منظور 212 نفر آزمودنی پس از نمونه گیری خوشه ای به طور تصادفی از بین دانش آموزان پایه های دوم و سوم دوره متوسطه در رشته ریاضی فیزیک از پنج منطقه جغرافیایی شامل شمال، غرب، مرکز، شرق و جنوب تهران به همراه 212 نفر از والدین آن ها انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی حرمت خود دانش آموزان از پرسشنامه «حرمت خود کوپراسمیت» و برای بررسی ترجیحات ارزشی از آزمون «آلپورت - ورنون – لیندزی» استفاده شده است. داده ها علاوه بر توصیف با روش های استنباطی (همبستگی، آنوا و تحلیل رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داده که بین برخی از رحجان های ارزشی خانواده ها و حرمت خود دانش آموزان با درجه اطمینان 95 درصد رابطه معنادار وجود دارد. البته نوع این ترجیحات بر حسب مناطق تغییر می کند. هر چند جهت گیری ارزشی اجتماعی رابطه معنادار معکوس با حرمت خود فرزندان دارد، ولی برخی رحجان های ارزشی تاثیر مستقیم از جانب مادر بر حرمت خود فرزندان دارد. به طور کلی به نظر می رسد تاثیر رحجان های ارزشی متفاوت بر حسب جنسیت، نوع والدین (پدر یا مادر) و منطقه جغرافیایی متفاوت است.
بررسی مقایسه ای تأثیر عوامل اقتصادی اجتماعی خانوار بر تقاضای ورود به آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
خانوارها حلقه ارتباطی بین سطح بهره مندی اقتصادی اجتماعی و از جمله سرمایه انسانی یک نسل با نسل بعد محسوب می شوند. هدف از تحلیل اثر ویژگی های اقتصادی اجتماعی خانوار بر احتمال ادامه تحصیل یا سطح برخورداری آموزشی فرزندان، شناخت میزان و جهت تاثیر عوامل مذکور است.
هدف از اجرای این طرح شناخت عوامل موثر بر تصمیم گیری افراد برای ورود به دوره های آموزش عالی در سطح خانوارهاست. مرحله اول این طرح در سال 1382 و با استفاده از داده های طرح آمارگیری از ویژگی های اقتصادی اجتماعی خانوار در سال 1374 به اجرا درآمد. در این مرحله، از داده های جدید (سال 1381) استفاده شده و با توسعه مشاهدات، فرضیات مختلف از تاثیر ویژگی های اقتصادی اجتماعی خانوار بر احتمال ادامه تحصیل فرزندان آزمون شده است. این مقاله به بیان نتایج طرح پژوهشی مذکور اختصاص دارد.
از مقایسه نتایج این مرحله با مرحله قبل می توان نتیجه گرفت که تاثیر سطح تحصیلات والدین یا سرمایه انسانی نسل قبل بارزتر و معنی دارتر شده است؛ به عبارت دیگر، در طی سالهای اخیر تاثیر تحصیلات دانشگاهی والدین بر نگرش فرزندان نسبت به وجهه اجتماعی و احتمالا چشم انداز اقتصادی تحصیلات عالی بیشتر شده است. این نکته اهمیت بارز انتقال سرمایه بین نسلی و لزوم توجه به توسعه آموزش برای نگهداشت سطح سرمایه انسانی نسلهای آتی را نشان می دهد.
در هر دو مرحله تاثیر معنی دار وضعیت اقتصادی خانوار را می توان تشخیص داد و نتایج دو مرحله در خصوص میزان و جهت تاثیر متغیرهای جنسیت و سن افراد و تعداد اعضای خانوار کاملا مشابه و پایدار است؛ به عبارت دیگر، همچنان احتمال ادامه تحصیل فرزندان پسر کمتر و احتمال ادامه تحصیل فرد در سنین بالاتر بیشتر است.
"
بررسی تحولی رابطه پایگاه های هویت با میزان دلبستگی ایمن پسران نوجوان ( 14 ، 16 و 18 ساله ) به والدین و همسالان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه تحولی پایگاه های هویتی با میزان دلبستگی ایمن نوجـوانان پسر سنین 14، 16 و 18 ساله شهرسـتان کامیاران به چهره های دلبستگی (پدر، مـادر و همسالان) می پردازد. به این منظور از میان دانش-آموزان پایه های سوم راهنمایی، دوم دبیرستان و دوره پیش دانشگاهی به صورت تصادفی چندمرحله ای 312 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه پایگاه هویتی مـن (EOM-EIS2) و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسـالان (IPPA) است. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که تعامل سن و پایگاه های هویت با میزان دلبستگی ایمن به چهره های دلبستگی در ارتباط می باشد. در مجموع بیشترین و کمترین دلبستگی ایمن به چهره های دلبستگی در این تحقیق به ترتیب متعلق به پایگاه های پیش رس و سردرگم بود؛ نتایج نشان داد که در پایگاه هویت پیش رس، دلبستـگی ایمن به والـدین در سن 18 سـال کاهش پیدا می کند؛ در حالی که در پایگاه های هویتی مطلوب (در حال هویت یابی و موفق) حداقل ثابت می ماند. به طور کلی گروه هویت پیش رس با افزایش سن از غیرواقعی بودن هویت خود بیشتر آگاه شده و این موضوع زمینه کاهش دلبستگی ایمن آن ها را به والدین فراهم می سازد، در حالی که در رابطه با گروه هویت مطلوب چنین مطلبی صدق نمی کند. گروه سردرگم نیز الگویی نامنظم از دلبستگی ایمن به والدین در سنین مورد مطالعه را نشان می دهد. میزان دلبستگی ایمن به همسالان نیز در پایگاه های هویت پیش رس و مطلوب در سن 18 سال به بیشترین حـد خود می رسد. این موضوع اهمیت نقش همسالان را در سنین بالاتر نوجوانی و به خصوص در زمینه هویت یابی نشان می دهد. به نظر می رسد اکتساب هویت چه از نوع مطلوب و چه پیش رس، شرایط برقراری روابط دلبستگی ایمن به همسالان را مهیا می سازد.