فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
متفاوت بودن دو جنس مرد و زن ورای هرگونه برتری در هر جامعه ای مستعد نابرابری بوده است. این نابرابری در جوامع مختلف به سبک های متفاوتی جریان داشته و نوعی برتری و حق کشی را به دنبال داشته و این نابرابری ورای قومیت ها و گروه های متفاوت بیشتر در جنسیت نمود بارزی پیدا کرده است. امروزه به موازات تحولات گسترده ای که در اوضاع اجتماعی زنان در جوامع بشری پدید آمده است، شاهد تغییر و تحولاتی درخواسته ها و نیازهای زنان جامعه هستیم که این خواسته ها در جهت احقاق حقوق از دست رفته آنها و دستیابی به عدالت جنسیتی است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر نابرابری جنسیتی در میان دختران 18 تا 59 ساله شهر تهران به روش پیمایشی انجام شده است. در بررسی نتایج حاصل از فرضیات پژوهش بر اساس تحلیل واریانس مشخص شد که رابطه معناداری بین وضعیت اشتغال و قومیت با نابرابری جنسیتی وجود دارد. همچنین در آزمون های همبستگی ابطه درآمد و گرایش مذهبی با نابرابری جنسیتی معنادار شد و اما در نتایج تحلیل واریانس ابطه بین تحصیلات و نابرابری جنسیتی معنادار دیده نشد.
بررسی مقایسه ای عوامل مرتبط با ترس از جرم زنان و مردان؛ مطالعه موردی زنان و مردان ساکن شهر کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با روش پیمایش سعی در مقایسه رابطه بی سازمانی اجتماعی با ترس از جرم در بین زنان و مردان 18 ساله به بالای شهر کرج را داشته است. بدین منظور نمونه ای شامل 413 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. یافته ها حاکی از آن بود که تنها متغیر بی نظمی محله ای بصورت مشترک در مردان و زنان رابطه معناداری با ترس از جرم دارد. از میان سایر متغیرها ترس از جرم در زنان با متغیرهای پیوند محله ای، رضایت از پلیس، سن و نوع مسکن و در مردان با متغیرهای تعلق خاطر به محله، مدت اقامت در محله و ناهمگونی قومیتی دارای رابطه معناداری بود. در نهایت متغیرهای وارد شده به معادله رگرسیون به شیوه گام به گام، توانستند در زنان و مردان به ترتیب 3/18 و 5/17 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق را تبیین نمایند.
مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم در محله های شهری مطالعه محله ای در منطقة 5 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق سطح ترس از جرم شهروندان در یکی از محلههای تهران با تدوین مدل علّی آزمون شده است. نظریه های سرمایة اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی و بزه دیدگی برای انتخاب متغیرها و تدوین مدل پژوهش جهت علتیابی ترس از جرم در محله های شهری، انتخاب شدند. داده ها از یک نمونة تصادفی 386 نفره از ساکنان محلة جنت آباد شمالی به وسیلة پرسش نامه جمعآوری شده است. مدل نظری پژوهش پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارAMOS آزمون شده و مدل نهایی برازش شده است. تحلیل چندمتغیرة انجام شده درحدود 57 درصد از واریانس متغیر وابسته، یعنی ترس از جرم، را تبیین میکند. یافتههای تحقیق نشان میدهد بینظمی در محله مهم ترین تبیین کنندة ترس از جرم در محلات شهری است. تجربة بزهدیدگی و رضایت از محله نیز تأثیر چشمگیری بر سطح ترس از جرم شهروندان دارند. نتایج این تحقیق ارتباط میان تعلق به شبکه های حمایت اجتماعی و اتخاذ تدابیر حفاظتی را با سطح ترس از جرم شهروندان تأیید نمیکند.
بررسی تحلیلی ـ تطبیقی سرمایة اجتماعی در محله های مساعد و نامساعد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به بررسی سرمایة اجتماعی در محلات مساعد و نامساعد شهر تهران پرداخته شده و ابعاد سرمایة اجتماعی، عینی و ذهنی، و مؤلفه های آن همچون حمایت های اجتماعی، روابط، مشارکت، آگاهی، همیاری و اعتماد اجتماعی در این محلات با یکدیگر مقایسه شده اند. در این زمینه از نظریات سرمایة اجتماعی و ادبیات تأثیر محله و بخصوص نظریات ویلسون، هاردینگ و تورنی درباب تأثیر زندگی در محلات نامساعد بر رفتارهای اجتماعی افراد استفاده شده است.
جامعة آماری این تحقیق جمعیت 15 تا 65 سال ساکن در محلات تهران است. محلات تهران با توجه به سه شاخص وضعیت اقتصادی، سواد زنان و مهاجرت، به سه دستة مساعد، نیمه مساعد و نا مساعد تقسیم و از هر دسته 10 محله به طور تصادفی انتخاب شده است. اطلاعات این پیمایش با استفاده از تکنیک پرسش نامه از بین 450 نفر از ساکنان این محلات جمع آوری شده است.
نتایج تحلیل واریانس بیانگر وجود تفاوت در میزان سرمایة اجتماعی عینی و ذهنی افراد در محلات مختلف بوده است. به گونه ای که در محلات مساعد در مقایسه با محلات نامساعد، شبکة روابط افراد گسترده تر، میزان آگاهی، مشارکت، حمایت های اجتماعی و همیاری ایشان هم بیشتر بوده است، اگرچه میزان اعتماد در محلات نامساعد بالاتر گزارش شده است.
در نهایت، یافته های تحقیق داعیة نظریه های یادشده را مبنی بر محدودبودن منابع و فرصت ها در محلات نامساعد نسبت به محلات مساعد دربارة سرمایة اجتماعی تأیید می کند.
سهم ساختار و یادگیری اجتماعی در بزهکاری نوجوانان شهر تهران (مطالعه موردی: 5 منطقه حاشیه نشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با روش الگوی توضیح رئالیستی انجام یافته و متناسب با آن، SSSL انتخاب شده است. فرض بنیانی در مدل SSSL فضاسازی ساختار جامعه در یادگیری اجتماعی جرم و کجروی است. از بین نوجوانان 19-14 ساله مناطق حاشیه نشین شهر تهران، به شیوه نمونه گیری ترکیبی به تعداد 350 نفر برآورد شد. نتایج نشان داد: همبستگی بین متغیر های تئوریکی ساختاری و ابعاد یادگیری اجتماعی و نیز ابعاد یادگیری اجتماعی و بزهکاری نوجوانان وجود دارد. از بین ابعاد یادگیری اجتماعی، بعد همنشینی افتراقی بیشترین تأثیر را بر بزهکاری نوجوانان داشته است. متغیرهای ساختاری تئوریکی (آنومی اجتماعی و بی سازمانی اجتماعی)، سبب فضاسازی بر روی یادگیری اجتماعی بزهکاری می شوند و فضای یادگیری اجتماعی نیز تولید بزهکاری و کجروی می کند.
بررسی زمینه های خشونت (علیه زنان) در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های خشونت (علیه زنان) در خانواده است. این پژوهش بر اساس دیدگاه های یادگیری اجتماعی، نظریه منابع ارزشمند و نظریه جامعه پذیری نقش جنسی بر روی نمونه ای 400 نفری از زنان متأهل شهر جیرفت، میزان خشونت علیه زنان را در خانواده -هایشان مورد مطالعه قرار داده است. برای جمع- آوری اطلاعات از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمد.
نتایج نشان دهنده آن است که متغیر های سرمایه اجتماعی، نوع رابطه جنسی، میزان رضایت جنسی شوهر از پاسخگو، آگاهی پاسخگو از حقوق خودش و تحصیلات شوهر پاسخگو به ترتیب توانسته اند 6/78 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
پیشگیری اجتماعی از جرم در پرتو تحولات ناشی از جهانی شدن فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع همواره در حال تحول و دگرگونی هستند و نهادهای اجتماعی، نظام ارزش ها، هنجارها و ساختارهای فرهنگی نیز در حال تحولند. تغییرات اجتماعی گرچه در تمام جوامع و زمان ها اتفاق افتاده و میافتد، سطح و جهت آن از جامعه ای به جامعة دیگر متفاوت است. در نتیجه، شناخت هویت و گسترة تغییرات اجتماعی دارای اهمیت است. فضای فرهنگی اطراف ما که بستر اصلی تبیین پدیده ها میباشد با تحولات فراگیری مواجه است. با جهانی شدن فرهنگ و پیامدهای آن، معمای جرم به موضوعی پیچیده تر و دارای ابعاد گسترده تر تبدیل شده و تغییر و تحولات در روابط و نهادهای اجتماعی موجب تضعیف پیشگیری اجتماعی میگردد. این تغییر و تحول در ساحت فرهنگ، ضرورت توسعة نگاه فرهنگی در مطالعات جرم شناختی را ایجاب میکند.
رابطه پایگاه اقتصادی – اجتماعی با سرمایه فرهنگی (نمونه موردی شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر حاصل تحقیقی است که در تابستان 1390 درباره رابطه بین سرمایه فرهنگی با پایگاه اقتصادی اجتماعی دربین افراد مختلف 18تا60سال ساکن شهر تهران صورت گرفته است.برای برسی سرمایه فرهنگی ازچارچوب نظری پی یر بوردیو استفاده شده است.دراین چارچوب سرمایه فرهنگی دارای سه بعد تجسد یافته،عینی و نهادی است.پایگاه اقتصادی اجتمایی نیز نمایانگر عوامل قشربندی اجتماعی از دیدگاه وبری هستند. برای بررسی این رابطه ازروش پیمایش وتکنیک پرسشنامه بهره گرفته شده است وبرای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون های مرتبط با آن استفاده شده است. نتیجه نمایانگر وجودارتباط ما بین پایکاه اقتصادی اجتماعی افراد بامیزان سرمایه های فرهنگی آنهاست که با غالب بررسی های دیگری که در داخل و خارج در این زمینه صورت گرفته اند همخوانی دارد.
ارزیابی پیامدهای اجتماعی برنامه های پیش گیری از جرم در فضاهای عمومی شهری (نمونة موردی: پدیدة اراذل و اوباش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و برنامه های پیش گیری از جرم در فضاهای عمومی شهری به منظور جلوگیری از وقوع جرم یا کاهش میزان جرم و در جهت ارتقای امنیت عمومی و اجتماعی شهروندان به اجرا گذاشته می شوند. در فرایند پیش گیری از جرم ممکن است متغیرها یا پدیده هایی بروز کند که ناخواسته و ناهماهنگ و در مواردی در تضاد با اهداف مورد انتظار سیاست یا برنامه باشد. با توجه به این امر، صاحب نظران حوزة پیش گیری در تعریف برنامه یا سیاست پیش گیری بر پیامدها و دست آوردهای آن تأکید دارند نه بر اهداف آن.
روش جمع آوری و تحلیل داده ها در این مقاله کیفی و مبتنی بر نظریة زمینه ای و انجام مصاحبه های عمیق با کارشناسان اجتماعی و مردم در فضاهای عمومی شهری است.
بر اساس یافته های این مقاله مهم ترین مسئلة برنامه های انتظامی و پلیسی در مبارزه با پدیدة اراذل و اوباش و پیش گیری از آن ضربتی و موقتی بودن طرح های پلیسی است و مهم ترین پیامدهای آن نیز هویت یابی، سازمان یافتگی و ایجاد زمینه برای شکل گیری جرائم در سطح گسترده تر و آسیب رسان تر است.
نقش متغیرهای اجتماعی-اقتصادی (SES) در توضیح نابرابری های سطوح سلامتی در بین دانشجویان (نمونه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه تبریز)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ اهمیت روزافزون سلامت نیروی انسانی در مسیر توسعه جوامع، کشورها و مخصوصاً کشورهای در حال توسعه در کنار اهتمام به شناسایی عوامل اثرگذار بر سطوح سلامت افراد، بایستی به درک صحیحی از درجه اهمیت هرکدام از عوامل فوق نیز دست یابند. در دهههای اخیر و بر مبنای نتایج مطالعات مختلف، متغیرهای مرتبط با سطوح اجتماعی- اقتصادی افراد (SES) در تبیین سطوح سلامت افراد، جایگاه ویژهای به خود اختصاص دادهاند. در این مطالعه به لحاظ ارزیابی آثار طیف وسیعی از متغیرهای اجتماعی- اقتصادی بر شاخصهای سلامت افراد، نمونهای تصادفی به حجم 370 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز انتخاب و دادههای مورد نیاز اجتماعی- اقتصادی از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید. با به کارگیری رگرسیون لجستیک رتبهای، نتایج شواهد تجربی مطالعه حاکی از آن است که متغیرهای مرتبط با روان و سبکهای زندگی به همراه متغیر اقتصادی درآمد، میتوانند آثار معنیداری بر سطح سلامت دانشجویان داشته باشند.
عوامل اجتماعی مؤثر در پیدایش کجروی و جرم از دیدگاه ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر می کوشد مؤثرترین عوامل اجتماعی جرم از دیدگاه ابن خلدون را با نگاهی به مهم ترین نظریه های جرم شناسی بررسی کند.
ابن خلدون از سویی به اختیار انسان باور دارد و از سوی دیگر، با پذیرفتن اجتماعی بودن انسان، تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی را بر عملکرد او می پذیرد؛ ازاین رو، به عوامل گوناگونی همچون تجمل گرایی و تضاد منافع، بیداد حاکمان، سستی هم بستگی های اجتماعی، جنگ های داخلی و خارجی توجه دارد و این عوامل را سبب وقوع جرایم بی شماری، از جمله مفاسد اقتصادی، قتل، جرایم جنسی و شورش های اجتماعی می داند.
دیدگاه ابن خلدون در تحلیل عوامل اجتماعی جرم به نظریه های تلفیقی و ترکیبی نزدیک تر است؛ اما او تجمل گرایی و بروز تضاد میان شهرنشینان را زمینه ساز بسیاری از جرایم برمی شمارد و از میان همة عوامل اجتماعی جرم، توجه ویژه ای به دولت و مفاسد سیاسی و اقتصادی آن دارد.
آزمون فازیِ ارتباط علّی دین داری با کجروی: شرط لازم یا شرط کافی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر سنجش دین داری و بررسی یکی از پیامدهای آن یعنی اجتناب از کجروی به روش فازی است. برای این منظور، دو مفهوم دین داری و کجروی در قالب مجموعه های فازی تعریف و درجات عضویت موردهای تحقیق در مجموعه های فازی تعیین شدند. با به کارگیری مجموعه های فازی و استفاده از معیارهای احتمال گرایانه، فرضیات این تحقیق که از نوع فرضیات علّی به شکل شرط لازم و شرط کافی بودند توسط نرم افزار fsQCA مورد وارسی و ارزیابی قرار گرفتند. مهم ترین یافتة این پژوهش در سطح 35 نفر از دانشجویان رشتة پزشکی که نمونة تحقیق را تشکیل می دادند آن بود که دین داری قوی شرط غالباً کافی برای اجتناب از کجروی است. علاوه بر اینکه تقید زیاد به انجام مناسک دینی نیز شرط کافی برای اجتناب از کجروی ارزیابی شد. از سویی دیگر، به جانیاوردن عبادات دینی شرطی لازم برای کجروی تشخیص داده شد. در مجموع، یافته های این تحقیق نشان داد که در بین ابعاد مختلف دین داری نقش بُعد مناسکی در اجتناب از کجروی اهمیت به سزایی دارد.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان خودکشی در استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از صاحب نظران علوم اجتماعی، به اهمیت شبکه های ارتباطی میان انسان ها و نحوه تعاملات آنها با یکدیگر پی برده اند و در بررسی مشکلات اجتماعی، از جمله خودکشی، این شبکه های ارتباطی را در نظر گرفته اند. این تحقیق به منظور بررسی رابطه بین خودکشی و سرمایه اجتماعی در استان های کشور در سال 1379 از روش تحلیل ثانوی استفاده کرده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که متغیرهای سرمایه اجتماعی تعمیم یافته ساختاری (میزان شرکت در انجمن ها و گروه های داوطلبانه) و سرمایه اجتماعی نهادی ساختاری (میزان شرکت در انتخابات) با خودکشی رابطه منفی دارند، ولی دیگر ابعاد سرمایه اجتماعی و سرمایه اجتماعی کلی با خودکشی رابطه معناداری ندارد.
تحلیلی بر علل و پیامدهای شکل گیری مناطق حاشیه نشین با نگرش ویژه بر شهر خمین(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه سبک های دلبستگی و خشونت دیدگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان به وسیله همسران آن ها، یک مسئله شناخته شده در تمام کشورها و فرهنگ-های دنیاست. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و خشونت دیدگی در زنان می باشد. بدین منظور 396 نفر از زنان ساکن در شهر کرمانشاه با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و پرسشنامه همسرآزاری قهاری (1384) و مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک (ECR) را تکمیل کردند.
تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که دو سبک دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) پیش بینی کننده انواع خشونت دیدگی در زنان است. یافته ها حاکی از آن است که ترس از جدایی و طرد شدن و هم-چنین تکیه بیش از حد بر خود در اوقات استرس، می تواند عامل خطری در جهت خشونت دیدگی زنان باشد.
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در میان زنان شهر تهران (با تأکید بر هویت جنسی و هویت مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم و پیامدهای روانی و اجتماعی آن در میان زنان به نوعی نگرانی عام در سطح جوامع فعلی دنیا تبدیل و سبب شده تا صاحب نظران و محققان در حوزه های مختلف، در ایران و سایر کشورها، به ریشه یابی و تحلیل مسئله در عرصه های مختلف حیات اجتماعی بپردازند. تحقیقات نشان می دهد، با وجود اینکه زنان کمتر قربانی جرایم مختلف می گردند، ترس بیشتری را به لحاظ ذهنی تجربه می کنند و در حیات اجتماعی خود احساس ناامنی بیشتری در مقایسه با مردان دارند. نظر به واقعیت حضور اجتماعی زنان و اهمیت مقولة تأمین امنیت آنان در وجوه عینی و ذهنی بررسی تجربی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی به عنوان شاخص اصلی فقدان/ضعف امنیت اجتماعی ـ روانی و تهدید حقوق شهری و شهروندی زنان در عرصه های عمومی، ضرورت دارد و ارزیابی شرایط محیطی و عوامل خطرزای فرهنگی ـ اجتماعی که حضور مطلوب زنان در اجتماع عمومی را دچار آسیب و اختلال می سازد حائز اهمیت است. مقالة حاضر، که بر اساس یافته های پژوهشی کیفی دربارة چیستی و چگونگی شکل گیری ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در فضاهای عمومی در میان زنان شهر تهران تدوین شده است، منشأ اصلی مسئلة هراس زنان از جرم و سوءرفتارهای مدنی را از منظری جامعه شناختی مورد بررسی قرار داده است.
این تحقیق با روش کیفی و ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفته است. جامعة آماری شامل زنان 18ـ 55 ساله ساکن تهران است که از میان آن ها نمونه ای در دسترس به حجم 40 نفر انتخاب شدند.
نتایج مصاحبه های عمیق نشان می دهد که ترس زنان از جرم و رفتارهای غیرمدنی به ویژه ریشه در جنسیت اجتماعی و جریان های جامعه پذیری جنسیتی در بستر تاریخی ـ فرهنگی خاص جامعة ما دارد که هویت جنسی زنان را در نگاه عموم برجسته و بر هویت انسانی و مدنی آنان مسلط ساخته است و از طریق نوعی تقلیل هویتی، موجب آسیب و آزاردید گی عینی، نگرانی و هراس از حضور در فضاهای عمومی شده است.