فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
حق به شهر، یک حق بشری، شامل تعلق شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امورشهری است. قرارگرفتن این حق در چارچوب حقوق بشر بجای حقوق مدنی بدین معناست که هر انسانی صرف نظر از جنس، سن، نژاد و ویژگی های اجتماعی- فرهنگی، تنها به دلیل انسان بودن شایسته بهره مندی از این حق است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شاخص های مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق به شهر است. بدین منظور از نظریه ی حق به شهر لوفور و نظریه شاخص های مطلوبیت فضای شهر لینچ به عنوان چارچوب اصلی پژوهش حاضر استفاده شد. روش مطالعه از نوع پیمایشی است که از تکنیک پرسشنامه با حجم نمونه 305 نفر، استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که؛ مؤلفه ی مشارکت در شهر با ضریب تأثیر استاندارد شده 21 درصد ، مؤلفه ی اختصاص دهی 18 درصد و شاخص های مطلوبیت فضای شهر (روانشناسی ۱9 درصد ، اجتماعی 16 درصد) بیشترین سهم را در پیش بینی متغیر وابسته ی میزان تحقق حق به شهر داشتند.
رویکرد شهروندان تهرانی نسبت به متکدیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکدی گری یکی از آشکارترین نمادهای طرد اجتماعی در جامعه مدرن است که همواره عوامل مختلف دولت، مردم و متکدیان در تولید و بازتولید آن نقش دارند. در این تحقیق، بنا به نقش شهروندان در این امر، به بررسی رویکرد شهروندان تهرانی نسبت به فعل تکدی و سنخ متکدیان در سه بُعد نگرش، گرایش و کنش پرداخته شد. مطالعه حاضر با روش پیمایش و ابزار پرسش نامه در بین 600 نفر از شهروندان مرد و زن 15 تا 65 ساله در شهر تهران انجام گرفته است که با روش های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی نظام مند و ساده انتخاب شده بودند،. یافته ها نشان داد که از حیث کمک شهروندان به متکدیان، چهار سنخ از شهروندان تهرانی شامل دستگیری کننده قهار، دستگیری کننده معمولی، دستگیری کننده خنثی و بی توجه، و غیردستگیری کنندهقابل شناسایی اند که اکثریت نسبی شهروندان جزو دستگیری کننده معمولی هستند. همچنین، بین نگرش به کنش تکدی، گرایش به کمک به متکدی، اعتقاد به شیوع فقر در سطح جامعه، اعتقاد به نقش مردم در گسترش تکدی و احساس تکلیف نسبت به کمک به متکدی با کمک شهروندان به متکدی رابطه وجود دارد. یافته ها دلالت بر آن دارند که جریان کلی نگرش شهروندان تهرانی نسبت به کنش تکدی منفی است و آن را فعلی غیراخلاقی، غیرحرفه ای، ریشه در دلایل فردی، فاقد آثار مثبت برای کمک کنندگان به متکدی و... می دانند، اما رویکرد بخشی از شهروندان تهرانی نسبت به متکدیان پارادوکسیکال است. این گروه اخیر در عین حال که باور دارند کمک به متکدیان باعث گسترش و تعمیق آن در جامعه شده و در نهایت به فرد و جامعه آسیب می زند، اما همچنان معتقدند که متکدیان افرادی نیازمند ترحم و کمک اند و کمک به آنان یک تکلیف انسانی و مذهبی و در نتیجه امری واجب است.
تحلیلی بر توزیع فضایی جرائم در پارک های شهری (مطالعه موردی پارک های شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل توزیع فضای جرائم و امنیت اجتماعی در پارک های شهر تهران و ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مدنظر درباره 23 نوع جرم وقوع یافته در 39 پارک شهر تهران در سال 1393 است که از مراکز نیروی انتظامی گردآوری شده اند. برای تحلیل داده ها از تکنیک «ویکور» به منظور رتبه بندی پارک ها، از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی برای نمایش فضای جرائم و برای تحلیل همبستگی از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج، نشان می دهند که پارک های هنرمندان، نهج البلاغه، دربند، شفق و سعادت آباد، ازنظر امنیت رتبه های خیلی خوبی دارند و پارک های ولایت، لویزان و چیتگر در رتبه های آخر قرار گرفته اند. به همین دلیل، لزوم افزایش امنیت در این پارک ها به شدت حس می شود. همچنین، یافته ها نشان می دهند ازنظر امنیت، رابطه مثبت و معناداری بین دو متغیر مساحت و رتبه پارک وجود دارد.
شهروندی بوم شناختی و هوش معنوی (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر زیانبار فعالیت های انسان بر جهان طبیعی نگرانی های عمومی فراوانی به همراه داشته، به طوریکه، منجر به شکل گیری نوع جدیدی از شهروندی تحت عنوان شهروندی بوم شناختی شده است. شهروندی بوم شناختی بر مسئوولیت پذیری داوطلبانه و متعهدانه شهروندان در ارتباط با جهان طبیعی بنا شده است. در این پژوهش، ارتباط شهروندی بوم شناختی با هوش معنوی با استفاده از روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دیدگاه های بوم شناسی انسانی، پارادایم بوم شناختی جدید و بوم شناسی ژرف استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که با بهره گیری از پژوهش های خارجی طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مولفه های آن مشخص و بومی سازی شده است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز در سال 94 هستند که 670 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که، وضعیت شهروندی بوم شناختی از وضعیت خوبی در بین شهروندان تبریزی برخوردار است و در طیف 6 گزینه ای لیکرت، در بین گزینه های 4 و 5 قرار می گیرد. همچنین در میان ابعاد 11 گانه شهروندی بوم شناختی، همه ابعاد از میانگین متوسط به بالایی برخوردار هستند اما بعد عضویت در انجمن های زیستی دارای کمترین میانگین بوده است. همچنین، نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین هوش معنوی و مولفه های آن با شهروندی بوم شناختی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد (363/0r=). نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد که از میان ابعاد چهارگانه هوش معنوی، دو بعد ""جامع نگری و بعد اعتقادی"" و ""سجایای اخلاقی"" توانسته اند 5/27 درصد واریانس مربوط به شهروندی بوم شناختی را تببین کنند.
نقش آموزش در پیشگیری جامعه مدار از نقض حقوق شهروندی توسط ضابطان دادگستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهار بزهکاری و داشتن جامعه ای که نرخ ارتکاب جرم در آن کم باشد، از جمله دغدغه های دیرین بشر است. این موضوع در مورد جرایم علیه حقوق شهروندی آنگاه که مرتکبان آن کنش گران عدالت کیفری، از جمله ضابطان عام دادگستری هستند، اهمیت بیشتری می یابد. برای رسیدن به این مهم، تاکنون انواع تدبیرهای قهرآمیز و غیر قهرآمیز اتخاذ شده است. قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در کنار تدابیر کیفری و قهرآمیز، در اقدامی پسندیده از افزایش آگاهی ضابطان دادگستری و آموزش آن ها سخن به میان آورده است. هدف پژوهش حاضر نیز، بررسی میزان اهمیت نقش آموزش در پیشگیری جامعه مدار از نقض حقوق شهروندی و ارائه راهکارهایی برای کاهش نرخ نقض حقوق شهروندی است. روش: این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته و جمع آوری مطالب نیز با استفاده از شیوه کتابخانه ای انجام شده است. یافتهها و نتایج: نقش آموزش در سه حوزه قانون، حقوق شهروندی و اخلاق حرفه ای در پیشگیری از نقض حقوق شهروندی در قالب تدابیر پیشگیرانه جامعه مدار قابل بررسی است، زیرا یکی از اهداف پیشگیری جامعه مدار، سالم سازی فرایند جامعه پذیری اشخاص است. از این رو، با اتخاذ تدابیر آموزشی-پرورشی و دخالت در سامانه ی شخصیتی افراد و رفع خلأهای رفتاری آنها می توان از نقض حقوق شهروندی توسط ضابطان دادگستری پیشگیری کرد.
بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و سرمایه اجتماعی کارکنان (نمونه مورد مطالعه: شهرداری شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی به عنوان پدیده ای مدیریتی، موجب دستیابی به منافع متقابلی می شود که ارزش دارایی های نامحسوس را افزایش می دهد. این سرمایه باعث مشارکت بهتر در دانش و هزینه اجرایی کمتر، به دلیل ایجاد روابط اعتماد و روح همکاری، کاهش میزان ترک خدمت کارکنان و انسجام عملی بیشتر، به علت ثبات سازمانی و تعهد کارکنان می شود. پژوهش حاضر که با هدف بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و میزان سرمایه اجتماعی کارکنان شهرداری شهر تهران است، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش میدانی با استفاده از تکنیک پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کارکنان شهرداری منطقه های 10، 11، 12، 13 و 14 شهر تهران است که 300 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و به عنوان متغیر مستقل و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن به عنوان متغیرهای وابسته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: بین رفتار شهروندی سازمانی کارکنان با میزان کل سرمایه اجتماعی (35/0) و ابعاد آن یعنی اعتماد (43/0)، صداقت (35/0)، شایستگی (24/0)، تعهد (33/0) و همکاری (28/0) ارتباط مثبت و مستقیم وجود دارد. بنابراین تمام فرضیه های پژوهش تأیید می شوند.
روابط اجتماعی در جامعه شهری: بررسی عوامل اجتماعی و روانی مؤثر بر احساس تنهایی (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل اجتماعی که با ظهور عصر مدرن، گریبان گیر جامعه انسانی شده و توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است، کاهش ارتباطات اجتماعی، تضعیف نگران کننده پیوندها و گسترش پدیده «احساس تنهایی» است؛ پدیده ای که از سیالیت پیوندهای اجتماعی در جامعه معاصر ناشی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل اجتماعی و روانی مؤثر بر احساس تنهایی در میان شهروندان تهرانی است. پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری مورد بررسی، تمامی شهروندان بالای 18 سال کلان شهر تهران هستند. از میان آن ها، حجم نمونه 524 نفری برحسب فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و داده های آماری به وسیله نرم افزار spss16 به صورت توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. مطابق یافته ها، میانگین شیوع احساس تنهایی (در دامنه 0-100) در جامعه مورد مطالعه 13/36 است و نیمی از شهروندان کمتر از متوسط، 6/30 درصد در حد متوسط و 6/6 درصد زیاد و بیشتر از متوسط، در زندگی روزمره احساس تنهایی را تجربه می کنند. یافته های تحلیلی نیز نشان داد که متغیرهای دینداری، حمایت اجتماعی، سلامت روان و رضایت از زندگی، رابطه ای معنادار و منفی، و متغیر انزوای اجتماعی، رابطه ای معنادار و مثبت با احساس تنهایی دارد. همچنین متغیر حمایت اجتماعی، بیشترین میزان اثرگذاری مستقیم و خالص را بر احساس تنهایی به خود اختصاص داده است.
بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی از دیدگاه روستاییان (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه همه جانبه روستایی، در واقع از یک سو بر مشارکت ساکنان محلی، از طریق مذاکره، مشورت و تعامل استوار است که درکی از سهم هر یک از ساکنان را در فرایند توسعه فراهم می آورد و از سوی دیگر، شناسایی امتیاز نسبی هر ناحیه را برای طراحی راهبردهای توسعه، مورد توجه قرار می دهد. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و نرم افزارهای SPSS و AMOS و بر اساس نظریه های پاتنام، گیدنز، راجرز و پاکستون به بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی از دیدگاه روستاییان به عنوان هدف اصلی پرداخت. جامعه آماری این پژوهش، شامل افراد 18 سال به بالای ساکن در روستاهای شهرستان ایلام بود که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 368 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که بین اعتماد اجتماعی (35/0P=)، انسجام اجتماعی (31/0P=)، مشارکت اجتماعی (42/0P=)، آگاهی اجتماعی (23/0P=) و تعامل اجتماعی (18/0P=) با توسعه روستایی از دیدگاه روستاییان، ارتباط مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری AMOS نیز نشان داد که سرمایه اجتماعی بر نگرش روستاییان به توسعه روستایی، تأثیر متوسط رو به بالا (49/0) دارد.
عوامل اجتماعی مؤثر بر رضایت از زندگی مورد مطالعه : شهروندان شهر کاشان در سال 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت از زندگی اگرچه تا حد زیادی بستگی به شرایط فردی دارد، اما تأثیر عوامل اجتماعی در افزایش یا کاهش آن بسیار مؤثر است. به نظرمحققین، عوامل مختلفی می توانند بر رضایت از زندگی افراد اثرگذار باشند که یکی از مهم ترین آنها عدالت اجتماعی، امنیت اجتماعی و گرایش به مصرف گرایی مردم جامعه می باشد. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار «پرسشنامه» بهره گرفته شده است. روایی مقیاس های تحقیق با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه آماری مورد بررسی، شهروندان شهر کاشان در سال 1394است که بر اساس فرمول کوکران، 308 نفر به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب گردیده است. در این پژوهش رابطه عوامل اجتماعی (عدالت اجتماعی (رویه ای و توزیعی)، مصرف گرایی، امنیت اجتماعی) مؤثر بر رضایت از زندگی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه ها نشان می دهد که بین عوامل مورد بررسی (عدالت توزیعی، مصرف گرایی، امنیت اجتماعی) و میزان رضایت از زندگی، رابطه مستقیم و همبستگی مثبت وجود دارد. هم چنین، بین عدالت رویه ای و رضایت از زندگی رایطه معناداری وجود ندارد. نتایج رگرسیون این پژوهش نشان میدهد، عدالت توزیعی و امنیت اجتماعی به ترتیب 35/0 و 40/0 درصد از تغییرات متغیر رضایت زندگی را تبیین می نمایند. واژه های کلیدی: امنیت اجتماعی، رضایت از زندگی، عدالت اجتماعی، مصرف گرایی
تحلیلی بر پایداری اجتماعی و شناسایی عوامل تبیین کننده آن در بین زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش کاربردی حاضر، که از نوع توصیفی تحلیلی می باشد، بررسی وضعیت پایداری اجتماعی و عوامل تبیین کننده آن در بین زنان روستایی می باشد. جامعه آماری پژوهش را زنان روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان روانسر تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران 260 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری برآورد شده و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای با انتساب متناسب پرسشنامه ها در بین زنان روستایی ساکن در 18 روستای واقع در 6 دهستان شهرستان روانسر به صورت کاملاً تصادفی توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS از ضرایب همبستگی اسپیرمن، کندال تائو و فی لاندا و همچنین، رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد پایداری اجتماعی در بین زنان روستایی شهرستان روانسر با میانگین 3، در حد متوسطی می باشد و در بین شاخص های 14گانه پایداری اجتماعی، سه شاخص ناهنجاری های اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی و پویایی اجتماعی به ترتیب با ضریب تغییرات 233/0، 236/0 و 238/0، بیشترین اهمیت را در پایداری اجتماعی زنان در محدوده مورد مطالعه داشته اند. همچنین، نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد پنج متغیر مستقل درآمد شخصی، شغل، همکاری با گروه های ثانویه، سطح تحصیلات و درآمد سرپرست خانوار، در مجموع 3/67 درصد متغیر وابسته را تبیین می کنند.
مطالعه ی ارتباط بین سرمایه ی اقتصادی و پایگاه اجتماعی با مصرف غذاهای غیرخانگی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غذاهای غیرخانگی به عنوان بخشی از تجارب غذایی، با توجه به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی که این تجربه در زندگی مدرن شهری پیدا کرده، به مسأله ای مهم در مجموعه مباحث جامعه شناسی سلامت/تغذیه تبدیل شده است. تحقیق حاضر به روش پیمایش و با هدف بررسی تأثیر سرمایه ی اقتصادی، پایگاه اجتماعی و برخی متغیرهای زمینه ای بر مصرف غذاهای غیرخانگی نگاشته شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل تمامی شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز است که 409 نفر از آنها به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. تحلیل داده ها با استفاده از نر م افزارهای SPSS وLisrel انجام شده است. براساس نتایج، ارتباط معناداری بین میزان مصرف غذاهای غیرخانگی با متغیرهای سرمایه ی اقتصادی و پایگاه اجتماعی (به شکل مثبت) و سن (به شکل منفی) مشاهده شده است. همچنین میزان مصرف غذاهای غیرخانگی براساس وضع تأهل (به نفع مجردها) و جنس (به نفع مردان) به شکل معناداری متفاوت بوده است. براساس نتایج برازش مدل مسیر، در بین سه متغیر دارای تأثیرات معنادار، سرمایه ی اقتصادی به عنوان مهمترین متغیر و جنس و وضع تأهل از نظر تأثیرگذاری در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. متغیرهای مستقل 19 درصد از تغییرات مصرف غذای غیرخانگی را تبیین کرده اند.
تحلیل میزان توانمندی ژئوتوریستی روستای کلم با استفاده از روش رینارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستای کلم از نواحی مستعد برای توسعه پایدار گردشگری قلمداد می شود. در این پژوهش با به کارگیری مدل ژئوتوریستی رینارد، مناسب ترین مکان های ویژه ژئومورفولوژیکی در زمینه توسعه پایدار گردشگری ارزیابی و برگزیده شد. مکان های ژئومورفولوژیک از جمله مفاهیم جدید با ارزش های علمی، اکولوژیکی، فرهنگی، زیبایی و اقتصادی هستند که به شناخت مکان های ویژه گردشگری تأکید دارند و از جایگاه و اهمیت ویژه ای در توصیف و درک تاریخ زمین برخوردارند. برای ارزیابی توانمندی منطقه مورد مطالعه، از نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، داده های میدانی و اطلاعات پرسشنامه ای استفاده شد و میزان قابلیت ژئومورفوتوریستی منطقه، بر اساس روش رینارد مورد ارزیابی قرار گرفت و رتبه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که ارزش علمی و مضاعف به ترتیب با امتیازهای 57/2 و 3/5 دارای بیشترین و کمترین اهمیت هستند؛ همچنین میانگین کل ارزش ها (93/3) حاکی از آن است که اهمیت روستای کلم عمدتاً به دلیل بالا بودن ارزش مضاعف آن نسبت به سایر معیارهاست. بالا بودن ارزش مضاعف گردشگری در این منطقه به دلیل بالا بودن ویژگی های اکولوژیکی، زیبایی، فرهنگی و اقتصادی است. عدم برنامه ریزی منسجم و کمبود تبلیغات در سطح ملی و بین المللی، عامل گسترش نیافتن ژئوتوریسم در منطقه است.
بازدارنده های مصرف گرایی مورد مطالعه: ساکنان شهرکاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه جامعه ایرانی با مدرنیته، با پیامدهایی همراه بوده و ارزش های متفاوتی را در ساحت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شده است. گسترش این ارزش ها، با تغییر نگرش و به تبع آن، تغییر در کنش های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از جمله مصرف گرایی همراه بوده است. پرسش این است که آیا دینداری، ارزش ها، سنت ها، هویت و پایگاه اقتصادی و اجتماعی می تواند به مثابه بازدارنده هایی در فرایند مصرف گرایی آن جوامع نقش ایفا نماید؟ در این مقاله با رویکرد جامعه شناختی و روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه صورت پذیرفته است. داده های مورد نیاز از نمونه 506 نفری از افراد هیجده سال به بالای ساکنان شهر کاشان، به شیوه تصادفیِ ساده جمع آوری شده است. یافته های آماری نشان می دهد که بین دینداری، سنت گرایی، هویت انقلابی، هویت جنسیتی، ارزش های دینی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با مصرف گرایی، رابطه معناداری وجود دارد. نتایج معادله رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که دینداری بیشترین قدرت تبیین کنندگی را در رابطه با مصرف گرایی دارد، به گونه ای که با افزایش دینداری میل به مصرف گرایی کاهش پیدا می کند.
تبیین جامعه شناختی صور مختلف مشارکت در بین شهروندان شهر خلخال و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی صور مختلف مشارکت(اجتماعی، سیاسی، روانی، فرهنگی و اقتصادی) در بین شهروندان شهر خلخال و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است. در این پژوهش آنچه مورد توجه است، ضرورت اهمیت دادن به ابعاد مشارکت است. چارچوب نظری و مدل نظری با استفاده از نظریه ی نظریه پردازانی همچون تالکوت پارسونز، لیپست، هابرماس، دوتوکویل، لرنر، روستو و... ارائه شد. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شد، از اعتبار صوری و سازه ای استفاده شد و قابلیت اعتماد نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. جامعه ی آماری پژوهش شامل شهروندان 18 سال به بالای شهر خلخال هستند که تعدادشان طبق آمار اداره ی ثبت احوال 36000 نفر است. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از دو شیوه ی آمار توصیفی و استنباطی و با بهره گیری از نرم افزار spss، پس از تهیه ی جدول ماتریس، اطلاعات در قالب جداول یک بعدی و دوبعدی تنظیم شد. یافته های پژوهش نشانگر این بودند که متغیرهای مستقل اعتماد اجتماعی، پیوند گروهی، رسانه های جمعی و پایگاه اجتماعی و اقتصادی با متغیر وابسته مشارکت رابطه ی معنا داری دارد.
شورای اجتماعی محلات شهر مشهد: مشارکت شهروندی بهینه ی محله مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های جلب مشارکت محله ای، ایجاد شوراهای اجتماعی محلات شهر مشهد بوده است که به دلیل شکل ساختاری، برنامه ها و مصوبات از الگوی نوینی تبعیت می کند. هدف از انجام این پژوهش، ارائه ی رویکرد نوین در مشارکت شهروندی با توجه به وضعیت شورای اجتماعی محلات مشهد در سه محور مشارکت شهروندی، شهرداری و سازمانی است. روش اجرای پژوهش تحلیل ثانویه و پیمایش بوده که در آن با مطالعه ی اسناد، مصوبات و آیین نامه های شورا و همچنین گردآوری اطلاعات از 166 نفر از اعضای شورای اجتماعی محلات مشهد، صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در ابعاد وضعیت سازمانی شورا، وضعیت اعضای شورا، وضعیت درونی شورا، وضعیت مردمی شورا و وضعیت محلی شورا وضعیت مناسب است. بهترین وضعیت شورا در شناسایی بهتر مشکلات محله، انگیزه ی داوطلبانه بودن عضویت در شورا، اعتماد مردم به شهرداری، هویت اجتماعی و احساس تعلق و برنامه های مرتبط با وضعیت محله و بدترین وضعیت شورا نیز ضعف در جلب مشارکت های مردمی محله، دسترسی اعضا به مسئولان شهر، انگیزه ی مالی مشارکت در شورا، اقتدار و قدرت شورا در محله و حمایت مالی از شورای محله است.
محله، مسکن و خشونت: مطالعه ی موردی مناطق حاشیه ای و غیر حاشیه ای شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق حاشیه ای شهرها مستعد پرورش انواع انحرافات اجتماعی از جمله رفتارهای خشونت آمیزند که به اعتقاد جامعه شناسان، فضای محله و خصوصیات مسکن ازجمله عوامل مهم مؤثر بر آن است. در این مطالعه که به روش پیمایشی انجام شده است، چهار منطقه در شهر کرمانشاه شامل دو منطقه ی حاشیه ای به نام های جعفرآباد و دولت آباد و دو منطقه ی غیرحاشیه ای به نام مسکن و الهیه از نظر شاخص های محله، مسکن و سایر متغیرها مورد مقایسه قرار گرفته اند. جامعه ی آماری پژوهش را جوانان 15 تا 29 ساله ساکن در این چهار ناحیه تشکیل می دهند که از میان آنان 400 نفر به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. بر اساس نتایج پژوهش، وضعیت مالکیت مسکن و تراکم تعداد افراد در مسکن بر میزان خشونت مؤثرند. سایر عوامل مؤثر بر میزان خشونت عبارتند از: تجربه ی خشونت والدین در کودکی، مصرف دخانیات، رواج خشونت در محله و میزان مذهبی بودن. یافته های پژوهش نشان می دهند که عوامل فرهنگی و اجتماعی بیش از متغیرهای اقتصادی (درآمد) و بوم شناختی (کیفیت مسکن) بر رفتارهای خشونت آمیز تأثیر دارند.
مصرف گرایی: از اجبار تا لذت مطالعه ای جامعه شناختی پیرامون مصرف گرایی در میان ساکنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فزاینده کالاهای مصرفی همسو با روند رو به تزاید مکان های مصرف و ارتقای نسبی سطح زندگی، مصرف گرایی را به پدیده شایع جوامع معاصر مبدل کرده و موجب شده است تا مفسران اجتماعی از مصرف کالاها بیش از تولید آن ها به عنوان نیروی پیش برنده جوامع معاصر یاد کنند. این امر پژوهش های جامعه شناختی را ضرورتاً با پرسش از عوامل موجد مصرف گرایی درگیر ساخته است. مقاله حاضر در همین راستا مطالعه عوامل موثر بر مصرف گرایی را در کانون توجه خود جای داده است. تحقیق با روش ترکیبی و استفاده توأمان از دو تکنیک پرسش نامه و مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت پذیرفته است. یافته های تحقیق مؤید آن است که مصرف الزاماً به نحوی یک سویه متأثر از جبر و تعینات ساختاری- طبقاتی نبوده و بایستی آن را در تلفیق عوامل ذهنی و عینی و نیز در پیوند با موضوعاتی همچون تمایزطلبی و لذت جویی (هدونیسم) فهم کرد.
ارزیابی عوامل مؤثر در توان مندسازی زنان روستایی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به حدود یک دهه تأکید بر رویکرد توان مندسازی زنان روستایی در برنامه های توسعه، هدف پژوهش حاضر سنجش توان مندی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و حمایتی در توان مندسازی زنان روستایی شهرستان اصفهان است. جامعة آماری زنان ساکن روستاهای شهرستان اصفهان بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 222 نفر تعیین و اطلاعات لازم با روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای و پرسش نامة ساخت یافته گردآوری شد. در مرحلة پیش آزمون، 80 پرسش نامه به طور تصادفی میان زنان روستایی توزیع شد و بر اساس روش آلکایر و فوستر، برای ارزیابی عوامل مؤثر در ناتوانی زنان روستایی از رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج این روش نشان داد که با در نظر گرفتن 30 درصدی سطح آستانة ناتوانی، میزان و شدت ناتوانی در میان زنان روستایی به ترتیب، 28 و 45 درصد است. به عبارتی، 28 درصد زنان جامعة آماری در حداقل 30 درصد معیارها ناتوان و به طور متوسط شدت ناتوانی شان 45 درصد است. نتایج حاصل از مدل رگرسیونی نشان داد که تحصیلات، اشتغال، استفاده از رسانه های جمعی، روابط اجتماعی و شغلی، دریافت درآمد شخصی، سلامتی، حمایت های دولت، استفاده از انواع آموزش ها، باور به برابری جنسیتی و وجود صندوق های اعتباری تأثیر مثبت و معنی داری در توان مندی زنان دارد.
عوامل مؤثر بر سرانه مصرف آب خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناخت متغیرهای مؤثر بر سرانه مصرف آب و رابطه بین هر یک از این متغیرها است. این تحقیق از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن را شهروندان منطقه 3 آب و فاضلاب شهر تهران (مناطق 2 و 5 شهرداری) تشکیل می دهند. در فرایند گردآوری اطلاعات، ابتدا مصرف هر یک از مشتریان از طریق اطلاعات دریافتی از اداره آب و فاضلاب مشخص و سپس از طریق مراجعه به درب منزل 325 خانوار و پر کردن پرسشنامه پژوهشگرساخته به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد: بین نگرش به مصرف بهینه آب و مسئولیت پذیری با سرانه مصرف آب خانواده رابطه معنا داری وجود دارد. به بیان دیگر، با افزایش نگرش به مصرف بهینه آب و مسئولیت پذیری، سرانه مصرف خانواده کاهش می یابد. بین سایر متغیرها (اعتماد به شرکت آب و فاضلاب، آگاهی و دانش نسبت به مصرف آب، تبلیغات شرکت آبفا و اعتماد نهادی) با سرانه مصرف رابطه معناداری وجود ندارد.
سیاست گذاری محلّی و احساس تعلق به محلّه؛ مطالعه ای در محله ی کوهسار (منطقه ی چهار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش آغازین در این پژوهش عبارت است از «آیا سیاست گذاری های محلّی بر ارتقای سطح احساس تعلق به محله کوهسار مؤثر بوده است؟» برای انجام این پژوهش یک روش ترکیبی طراحی شد. در بخش کیفی از دو روش مطالعه ی میدانی و اقدام پژوهی و در بخش کمّی از روش پیمایش استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در مطالعه ی میدانی مصاحبه ی نیمه ساخت یافته بود و در اقدام پژوهی از تکنیک های مختلف PRA و در پیمایش نیز از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها نشان می دهد اقداماتی که در طولانی مدت در محله انجام شد، احساس تعلق به محله را کاهش داده است. سیاست گذاری ها عمدتاً متکی بر نوسازی بوده و موجب انشقاق بیشتر در ساکنان محل شده است. مهاجرت فزآینده به یا از محله بر کاهش سطح تعلق به محله افزوده است. ارزان بودن قیمت مسکن و عدم امنیت، محله کوهسار را به مکانی گذرگاهی تبدیل کرده است.