فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۶ مورد.
منبع:
کتاب ماه ۱۳۷۸ شماره ۲۶
تحلیل جامعه شناختی مشارکت سیاسی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تحلیل جامعه شناختی مشارکت سیاسی دانشجویان است.این تحقیق به شیوه پیمایش انجام شده است. داده ها به وسیله پرسشنامه از 379 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران جمع آوری شده است.در این تحقیق از نظرات لیپست، هانتینگتن،گوئل و میلبراث و جامعه پذیری سیاسی استفاده شده است.چارچوب نظری تحقیق، ترکیبی و با تاکید بر نظریه جامعه پذیری سیاسی می باشد.نتایج تحلیل دو متغیره نشان می دهد که از میان 21متغیر مستقل، بین 16 متغیر (سن،جنس،وضعیت تاهل،تحصیلات مادر،تحصیلات پدر،نوع شغل پدر،منزلت شغلی مادر،محل سکونت فرد،وضعیت اقتصادی،نوع دانشکده،خانواده سیاسی،دوستان سیاسی،شرکت در انجمن های ارادی،تعهد مذهبی،استفاده از وسائل ارتباط جمعی،گرایش به رسانه ها)و مشارکت سیاسی فرد رابطه معنی داری موجود بوده و بین 5 متغیر مستقل (تحصیلات فرد،وضعیت شغلی فرد،نوع شغل مادر،منزلت شغلی پدر و قومیت)و مشارکت سیاسی فرد هیچ گونه رابطه معنیداری دیده نشده است.نتایج تحلیل چند متغیره نیز نشان می دهد که از میان متغیرهای مستقل تنها 5 متغیر (به ترتیب دوستان سیاسی،خانواده سیاسی،گرایش به رسانه ها،شرکت در تشکل ها و تحصیلات پدر)وارد معادله رگرسیونی گشته است که در مجموع 8/64 از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده اند.نتایج حاصل از تحلیل چند متغیره اهمیت نظریه جامعه پذیری سیاسی را در تبیین مشارکت سیاسی به خوبی نشان می دهد.
بررسی میزان آگاهی جوانان از حقوق و تکالیف شهروندی و عوامل مؤثربر آن در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی جوانان از حقوق و تکالیف شهروندی و عوامل مؤثر بر آن در شهر مشهد در سال 85 به اجراء درآمد. شیوه نمونه گیری خوشه ای و حجم نمونه برابر با 400 نفر بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بیش از 70 درصد نمونه از حقوق و تکالیف شهروندی آگاهی زیادی دارند و آگاهی مردان بیشتر از زنان است. با افزایش بُعد خانوار و پایگاه اقتصادی فرد، میزان آگاهی نیز افزایش می یابد. مهم ترین متغیر مؤثر بر میزان آگاهی، شرکت در انتخابات است. طرز تلقی جوانان از نوع و میزان مشارکت در امور شهری به عنوان وظایف شهروندی، سن پاسخگو، میزان آگاهی سیاسی، جو سیاسی خانواده و پایگاه اقتصادیـ اجتماعی خانواده متغیرهای مؤثر دیگری هستند که به ترتیب وارد معادله شده اند. این متغیرها در مجموع 99 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین مینمایند. میزان مشارکت در انجمن های داوطلبانه، تنها متغیری بوده که رابطه معناداری با متغیر وابسته برقرار نکرده و احتمالاً دلیل آن این بوده است که در نمونه مورد مطالعه بیش از 70 درصد نمونه در هیچ انجمن یا سازمانی مشارکت داوطلبانه نداشته اند.
درآمدی بر احساس امنیت در بستر امنیت عینی
حوزههای تخصصی:
این مقاله درآمدی بر بحث «فرآیند احساس امنیت در بستر امنیت عینی» می باشد و سعی دارد به جنبه های کلی و کاربردی آن پرداخته تا مقدمه ای باشد که سایر پژوهشگران و صاحب نظران عمیق تر به این حوزه اجتماعی و امنیتی که با فقر مطالعات جامع و مبسوط روبرو می باشد ، بپردازند . به دلیل اهمیت این بحث و نیز دستگاههای تصمیم گیر و مجری ، فصلنامه دانش انتظامی آمادگی دارد که مطالب و نظرات پژوهشگران در این زمینه را به چاپ برساند .
رابطه دین و دولت از دیدگاه دکتر على شریعتى
حوزههای تخصصی:
" بررسى رابطه بین نهادهاى دین و دولت یکى از محورهاى مهم جامعه شناسى سیاسى و به عنوان یکى از مباحث امروز جامعه تلقى مى شود. بررسى نظر جامعه شناسان در این مقاله نشان داد که برخى از آنان قایل به تفکیک و تقسیم وظایف بین دین و دولت بوده و عده اى دین را حاکم و ناظر بر دولت دانسته و گروهى دیگر بر عکس دولت را اداره کننده و حاکم بر دین مى دانند. مطالعه نظرات دکتر على شریعتى ـ جامعه شناس معاصر ایرانى ـ نشان داد که ایشان معتقدند در تشیع علوى دولت در خدمت دین بوده و در تشیع صفوى دین در خدمت دولت است. شریعتى مى گوید در تشیع علوى امام، حاکم جامعه است و در عصر غیبت، زمام امور باید به دست علماى دینى باشد. همچنین شریعتى دموکراسى متعهدانه را بهترین شیوه حکومت اسلامى مى داند.
"
«چپ اسلامی» و «توسعه لیبرالی» در ایران (مورد مطالعه: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأملی جامعه شناختی در رویکرد جناح «چپ سنتی» به «توسعه» در سال های پس از جنگ (1376- 1384) است. توسعه در این پژوهش به تغییر اجتماعی سازمان یافته تعبیر شده است. در این پژوهش، در قالب مطالعه ای موردی بر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی- به عنوان یکی از مهم ترین و منسجم ترین و «ایدئولوژیک ترین» تشکل های این جناح- تمرکز شده است. سپس نقد آنان بر سیاست تعدیل اقتصادی و واکنش آنان به نسخه ای از همین سیاست و مشارکت آن ها در «پروژة توسعة سیاسی» در عصر اصلاحات در چارچوب تغییر مناسبات سیاسی و ایدئولوژیک پی گرفته شده است. این تشکل پیش از دوم خرداد منتقد جدی سیاست تعدیل اقتصادی بود و آن را «پروستاریکای نظام جمهوری» اسلامی می شمرد. قرارگرفتن در جایگاه اپوزیسیون قانونی، فروپاشی شوروی و «بحران» در ایدئولوژی چپ، تغییرات اجتماعی و فرهنگی و برآمدن ارزش ها و خواست ها و نیروهای اجتماعی جدید در کشور و مواجهه با بحث های تازة فکری، سازمان را در مدار تحول قرار داده است، اما آنچه معنا و مسیر و نمای بیرونی این تغییر را تعیین می کند، رخدادی پیشامدی و حادث است: دوم خرداد. پس از دوم خرداد سازمان هویتی اصلاح طلبانه می یابد و بازسازی نظم سیاسی را در صدر اهداف خود می نشاند، اما به عنوان عضوی مهم از ائتلاف اصلاح طلبی و با منطق اولویت دادن به بازسازی نظم سیاسی، لاجرم از بخشی از اهداف خویش، به طور عمده در حیطة اقتصاد، پس می نشیند و بر این انگاره تکیه می کند که هر تحولی از مسیر توسعة سیاسی و اصلاح ساخت قدرت می گذرد. این رویکرد پیامدهای متنوعی چه در عرصة نظر و چه در حیطة پرکتیس های سیاسی و اجتماعی دارد. در پژوهش حاضر، سویه های مختلف این رویکرد و ناسازه های مضمر در آن نشان داده می شود.
بررسی تأثیر سرمایة اجتماعی بر مشارکت در انتخابات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایة اجتماعی موضوعی بین رشته ای است که در سال های اخیر به طور روزافزونی کانون توجه صاحب نظران حوزه های مختلف علوم، به ویژه حوزة علوم سیاسی، جامعه شناسی، مدیریت و اقتصاد قرار گرفته است. یکی از حوزه هایی که به نظر می رسد سرمایة اجتماعی بر آن تأثیر دارد، مشارکت سیاسی و مخصوصاً مشارکت در انتخابات است که می تواند ازطریق تقویت و گسترش علاقه مندی افراد به مسائل سیاسی باعث بهبود فعالیت های سیاسی آنان شود. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی مشوق همکاری و شبکة اجتماعی به مثابة عناصر سازندة سرمایة اجتماعی بر میزان مشارکت افراد در انتخابات در بین دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش توصیفی و ازنوع پیمایشی است. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال 1392-1393 است. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای است که برای بررسی این پژوهش از حجم نمونة 383 نفر استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات شامل دو ابزار سنجش سرمایة اجتماعی و مشارکت سیاسی است که اعتبار آنها با روش آلفای کرونباخ تعیین شده است. در این پژوهش با تقسیم سرمایة اجتماعی به سه بعد اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی مشوق همکاری و شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی در بعد شرکت در انتخابات، از روش رگرسیون OLS مبتنی بر کوواریانس و مدل سازی معادلات ساختاری با روش PLS مبتنی بر واریانس برای بررسی فرضیه های اصلی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های اصلی حاکی از آن است که ازیک طرف اعتماد اجتماعی و هنجارهای اجتماعی بر تقویت شبکه های اجتماعی تأثیر می گذارد و ازسوی دیگر، اعتماد اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز بر افزایش میزان مشارکت در انتخابات تأثیر مثبت و معنی داری دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطة معنی داری میان هنجارهای اجتماعی و مشارکت در انتخابات وجود ندارد.
مقاله: انقلاب ایران فراتر از معما
حوزههای تخصصی:
مقالات ویژه: اقتصاد سیاسی ظهور دولت نهم
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد توسعه اقتصادی تحلیل های کلان توسعه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران اقتصاد سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام نقاشان
فرهنگ سیاسی مردم مازندران
حوزههای تخصصی:
"این مقاله، با الهام از سنخ شناسی سیاسی آلموند و وربا در مورد «فرهنگ سیاسی»، فرهنگ سیاسی مردم مازندران را مورد بررسی قرار می دهد. برای این منظور، از روش پیمایش و انتخاب نمونه های مورد نظر مطابق روش های علمی استفاده شده است که نتایج تحقیق قابل تعمیم به کل استان مازندران می باشد. مطابق یافته های تحقیق که از 331 نمونه استخراج شده است، بعد شناختی فرهنگ سیاسی مردم مازندران، در مقایسه با بعد عاطفی و داوری، قوت کمتری دارد. از منظری دیگر، یافته نشان می دهد که فرهنگ تبعی یا انقیادی در قیاس با فرهنگ سیاسی مشارکتی و محدود از وسعت بیشتری در مازندران برخوردار است. به علاوه، از میان فرهنگ سیاسی وفاق گرا و منازعه گرا، فرهنگ سیاسی مردم مازندران گرایش بیشتری به سمت فرهنگ وفاق گرا در حوزه سیاست عمومی و مبانی مشروعیت نظام سیاسی نشان می دهد.
"
زنان و نهادهای مدنی مسایل موانع و راهبردهای مشارکت مدنی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایین بودن میزان مشارکت مدنی شهروندان ایرانی به ویژه زنان یکی از مسایل اساسی جامعه در حال گذار امروزی ایران است که بدون شناخت موانع و برنامه ریزی در جهت ارتقای کم و کیف آن مدیریت تضادهای اجتماعی و ساماندهی نظم و توسعه کشور اگر غیرممکن نباشد، حداقل بسیار مشکل خواهد بود. موضوع این مقاله مشارکت مدنی زنان و هدف توصیف و تحلیل جامعه شناختی آن در جهت شناخت سهم هر یک از عوامل در تبیین و پیش بینی میزان ارتقای آن در ایران است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی موجود یک چارچوب مفهومی تلفیقی و نوین تنظیم گردیده و در قالب آن پرسش های اساسی و فرضیه های اصلی مطرح شده است. در بخش روش شناسی نیز ضمن اشاره به تعریف مفاهیم، نحوه مقیاس سازی ها و شیوه سنجش روایی و پایانی ابزار اندازه گیری، جامعه آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه و تکنیک های گردآوری و تحلیل داده ها معرفی شده است. در بخش توصیف و تحلیل داده ها ضمن اشاره به مشخصات محیط های اثباتی و هنجاری محل زندگی زنان در استان ها و شهرستان های کشور در سطح کلان، وضعیت خاص اجتماعی شدن زنان در محیط های قومی و خانوادگی در سطح میانی، و نیز ورودی های حاصل از فرایند اجتماعی شدن زنان از لحاظ موقعیت و نقش در جامعه، احساس از محیط هنجاری، پنداشت از اعیان فرهنگی و اجتماعی، ارزش ها و نگرش ها، هویت اجتماعی، میزان رشد نظام شخصیتی و خروجی های نظام شخصیتی از جمله آمادگی آنان برای عمل تشریح گردیده است. علاوه بر توصیف کم و کیف مشارکت مدنی زنان رابطه آن با هر یک از عوامل فوق الذکر در سطوح کلان، میانی و خرد تحلیل و سهم هر یک از عوامل اصلی در تبیین و پیش بینی تغییرات آن در سطح ایران تعیین گردیده است. در پایان بر اساس یافته های علمی، پیشنهادهایی در قالب چند راهبرد اساسی به منظور ارتقای کم و کیف مشارکت مدنی شهروندان ایران به ویژه زنان ارایه شده است.
بررسی جامعه شناختی نگرش جوانان نسبت به هویت ملی و مولفه های آن
حوزههای تخصصی:
هویت ملی فراگیرترین و مهم ترین سطح هویت در تمام نظام های اجتماعی است که بر کلیه حوزه های فرهنگ، اجتماع، سیاست و حتی اقتصاد تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با علم به اهمیت هویت ملی به عنوان مهم ترین مولفه نظم و انسجام اجتماعی به بررسی میزان آگاهی، احساس تعلق و وفاداری جوانان نسبت به نمادهای مشترک در جامعه به عنوان معرف های هویت ملی پرداخته است. در این راستا تاثیر عواملی همچون جهانی شدن و مصرف رسانه های خارجی، رضایت اجتماعی (رضایت از کار، زندگی و تحصیل) و پایگاه اقتصادی و اجتماعی بر نگرش جوانان نسبت به هویت ملی مورد مطالعه قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نوع پیمایشی و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری جوانان 16 تا 29 سال شهرستان رودسر در استان گیلان بوده که از این تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: (1 18.5 درصد پاسخگویان دارای هویت ملی سطح بالا، 13 درصد متوسط و فقط 1.5 درصد دارای هویت ملی سطح پایین هستند. (2 در حدود 47 درصد نمونه آماری دارای مصرف رسانه های خارجی می باشند یعنی از اینترنت و ماهواره استفاده می کنند. میانگین هویت ملی این دسته به طور معنی داری کمتر از جوانانی است که اصلا از اینترنت و ماهواره استفاده نمی کنند. (3 رابطه هویت ملی با رضایت اجتماعی مثبت (r=0.50) و با پایگاه اقتصادی- اجتماعی منفی (r=-0.12) است. (4 اگرچه هر سه متغیر مستقل مورد بررسی دارای همبستگی ساده معنی دار با هویت ملی بودند اما فقط دو متغیر رضایت اجتماعی و مصرف رسانه ای خارجی شرایط لازم برای ورود به معادله رگرسیونی جهت پیش بینی هویت ملی را داشتند. (5 در کل، این متغیر 30 درصد واریانس هویت ملی را تبیین می کنند.
از سیاست مدرن تا سیاست پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارنده درصدد است تا در پرتو تغییراتی که در فضای مفهومی واژگان «سیاست» و «قدرت» از دوران مدرن به پسامدرن صورت گرفت، تاثیرات این تغییرات را بر «جامعهشناسـی سیـاسی تطبیقی»(Comparative Political Sociology) بنمایاند. در این مسیر، پس از مطالعه نظری چگونگی تغییر فضای مفهومی و نظام مدلولی واژگان مورد بررسی، مشخص میشود که به موازات سیاسی شدن پدیده های غیرسیاسی مدرن نظیر امور اجتماعی، فرهنگی و معرفتی در دستگاه نظری پسامدرن(با تاکید بر اندیشه های میشل فوکو)، حوزه «جامعهشناسی سیاسی»(Political Sociology) و بالطبع جامعهشناسی سیاسی تطبیقی هم از حیث گستره و هم از جهت موضوعی بسط یافته و لاجرم استفاده روشهای تلفیقی را در دستورکار خود قرار داده اند. بهعلاوه، گسترش مرزهای سیاست موجب شده که مرز میان حوزههای مورد بحث با سایر حوزههای علمی کم رنگتر شده و آنها را به یکدیگر وابستهتر سازد.