فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
انسان ها نیازهای متعددی دارند که برای رفع آنها به شیوه های مختلف می کوشند. یکی از اصلی ترین و ضروری ترین آنها، داشتن مسکن است. در سال های اخیر، تملک مسکن به دلیل نوسانات اقتصادی و کاهش قدرت خانواده ها، سخت شده است. این مسئله، اجاره نشینی را به امری بدیل، تبدیل کرده است. در واقع، هم تعداد اجاره نشینان و هم مدت زمان اجاره نشینی در حال گسترش است. این روند در شهرهای بزرگ، به ویژه شهر اصفهان برجسته تر شده و با شکل گیری شهرک های حاشیه ای همراه شده است. در این پژوهش کوشش شده است، نقش مناسبات سیاسی و اقتصادیِ نابرابر، در این وضعیت و همچنین مسائل و پیچیدگی های زندگی این گروه از مردم بررسی شود. روش استفاده شده در این پژوهش، مردم نگاریِ انتقادی به شیوه کارسپیکن است. پس از مطالعات اولیه بر اساس رویکرد اتیک، بررسی های میدانی، مشاهدات اولیه و شناسایی اجاره نشینان، 19 نفر از اجاره نشینان انتخاب و مصاحبه عمیق شدند (رویکرد امیک). داده های جمع آوری شده، کدگذاری شد و مقوله های اصلیِ استخراج شده، شامل زیربنای سیاسی- اقتصادیِ نابرابری، سوداگری در بازار مسکن، سیستم ناکارآمد مالیاتی، سوژه زداییِ اقتصادی و سیاسی، کالا انگاری مستأجر، زندگی و سوژگی ناهمتراز، تجربه شکاف طبقاتی افزوده و بیم و امید اعتراض اقتصادی است. به طور کلی نتایج این امر نشان می دهد پایداری نوسان اقتصاد و بازارهای مالی، سوژگی و پیش بینی پذیریِ زندگی شهروندان اجاره نشین اصفهان را مختل و زندگی آنها را همانند بازارهای مالی دچار نوسان کرده است. همچنین، مناسبات اقتصاد سیاسی بر زندگی آنها حاکم و کیفیت زندگی آنان افت کرده است و تجربه آنها از شکاف طبقاتی در حال فزونی است. روند اجاره نشینی روبه گسترش بوده و به موازات آن کیفیت زندگی افراد پایین آمده و حاشیه نشینی نیز افزایش پیدا کرده است.
بررسی وضعیت رفاه اجتماعی در مناطق شهری و روستایی استان های کشور در برنامه ششم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
191 - 207
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که با توجه به متفاوت بودن تولید ناخالص داخلی، سطح جمعیت، بهره مندی از زیرساخت های رشد و سایر عوامل تاثیرگذار بر عدم تعادل های منطقه ای و جغرافیایی، کدامیک از استان های کشور دارای درجه رفاهی بالاتری می باشند و کدامیک سطح رفاهی کمتری دارند؟ پاسخ به این سوال می تواند از نظر علمی الگوی سیاستگذاری مناسبی در زمینه تخصیص و توزیع منابع، امکانات و فرصت ها در اختیار سیاستگذاران بخش عمومی کشور برای رفع عدم تعادل های ایجاد شده قرار دهد. در این پژوهش با استفاده از داده های درآمد- هزینه خانوار مرکز آمار طی سال های برنامه ششم توسعه (از سال 1396 تا 1400) روند تغییرات شاخص های متوسط هزینه واقعی، ضریب جینی و نهایتاً رفاه اجتماعی خانوارهای شهری و روستایی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. بر اساس نتایج، هزینه واقعی خانوار شهری و روستایی کشور طی دوره مورد بررسی کاهش یافته است. همچنین در همین دوره، ضریب جینی خانوار شهری و روستایی نیز افزایش پیدا کرده که حکایت از بدتر شدن وضعیت توزیع درآمد دارد. در ادامه رفاه اجتماعی بر اساس شاخص سن برای مناطق شهری و روستایی کشور و استان ها محاسبه گردید. بر این اساس شاخص رفاه اجتماعی سن نیز طی این مدت کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. بر این اساس تأکید بر تدوین برنامه جامع کاهش فقر به جای برنامه های جزیره ای با اولویت مناطق مرزی، تمرکز بر سیاست های کلان رشدگرا در کنار توانمندسازی، کنترل تورم، ایجاد اشتغال مولد، بهبود فضای کسب و کار و مهارت آموزی از جمله راهکارهای پیشنهادی است که به منظور کاهش نابرابری و ارتقای رفاه می بایست در دستور کار سیاست گذاران و مدیران قرار گیرد.
بررسی تأثیر سبک زندگی دیجیتال بر هویت اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
93 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی سبک زندگی دیجیتال و تأثیر آن بر هویت اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر همدان می باشد. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ روش پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دختر و پسر مدارس دولتی و غیر دولتی شهر همدان بود (11891 نفر) که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 377 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390) و پرسشنامه سبک زندگی دیجیتال مهاجری و فرقانی (1397) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با نظر کارشناسان جامعه شناسی تأیید شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس ها بالاتر از 7/0 برآورد شد که بیانگر هماهنگی درونی گویه ها و تأیید پایایی بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با کاربرد نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد بین مؤلفه های متغیر سبک زندگی دیجیتال (مصرف فرهنگی، نحوه گذراندن اوقات فراغت، الگوهای خرید و فروش، الگوهای یادگیری و آموزش از راه دور، مدیریت بدن از طریق رسانه ها) و هویت اجتماعی در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان در شهر همدان رابطه وجود داشت و این رابطه معکوس است. بنابراین، هرچه افراد به سمت زندگی دیجتالی سوق پیدا کرده اند، هویت اجتماعی آنها کمرنگتر شده است و این نشان میدهد، که در این مطالعه ما با چالش این رابطه سرو کار داریم، یعنی تاثیری که سبک زندگی دیجیتال بر روی هویت اجتماعی داشته مثبت نبوده است و جنسیت هم متغیری مهمی در این رابطه ارزیابی نگردید. در تبیین این نتیجه می توان گفت، به زعم بوردیو و گیدنز شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر میشود و می تواند هویت فرد را بازنمایی یا باز تولید نماید. لذا، لازم است متناسب با امکاناتی که در جامعه برای افراد قرار میدهیم، بسترهای لازم برای احیای هویت اجتماعی نیز فراهم شود، اگر این تقدم و تاخر فرهنگی فاصله زیادی داشته باشند، موجب گسست اجتماعی و سردرگمی هویتی برای جوانان شود که عواقب آن جبران ناپذیر باشد.
شناسایی خرده فرهنگ های حاکم در سکونتگاه های غیر رسمی در شهرک باهنر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
127 - 160
حوزههای تخصصی:
مهمترین هدف این پژوهش، شناسایی خرده فرهنگ های حاکم، اولویت بندی آنها با توجه به تأثیرگذاری بر منطقه و تحلیل نقش کیفی هریک از شاخص ها بر وضعیت اجتماعی شهرک باهنر مشهد با استفاده از تحلیل مصاحبه در نرم افزار تحلیل متن مکس کیودا و نرم افزار آماری SPSS است. روش به کار گرفته شده، ترکیبی موازنه است که در آن برداشت اطلاعات به روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته ,متن کاوی) و تحلیل آنان براساس روش های کمی (پرسشنامه)به دست آمده است.روش نمونه گیری به شکل کیفی- هدفمند و با استفاده از نظرات کارشناسی 13 نفر از خبرگان اجرایی و علمی نهادهای مرتبط با شهرک باهنر که سابقه فعالیت یا کار پژوهشی داشته اند جمع آوری و تنظیم شده است و داده های کیفی به دست آمده وارد نرم افزار مکس کیودا می شود، تا بنا به محتوای متن به دست آمده؛ کدگذاری و طبقه بندی شوند، پس از این مرحله، محتوا در قالب مؤلفه های اصلی، فرعی و شاخص ها استخراج می شود. برای روایی کار و استناد به مصاحبه های انجام شده، از آزمون توافق کوهن استفاده شده است. ضریب به دست آمده برابر با 0.614 و سطح معناداری 0.00 است که توافق ضمنی مؤلفه ها را نشان می دهد و در نهایت مؤلفه های مستخرج شده از مراحل قبل، در قالب پرسشنامه تنظیم و در اختیار کارشناسان مرحله قبل قرار میگیرد تا ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها را در شهرک باهنر نشان دهند. پرسشنامه های به دست آمده در نرم افزار SPSS24 وارد و با آزمون اولویت بندی فریدمن تحلیل می شود. با توجه به یافته های به دست آمده می توان ادعا کرد که مهمترین مؤلفه های تأثیر گذار بر وضعیت فرهنگی حاکم بر شهرک شهید باهنر مشهد به ترتیب، مؤلفه های اجتماعی، گزاره ای، ارزشی و نگرشی اند.در واقع هنجارهای اجتماعی بیشترین تأثیر و دیدگاه های نگرشی، کمترین تأثیر را داشته اند. مهمترین خرده فرهنگ های فرعی نیز به ترتیب اهمیت در زمینه نگرش و سبک زندگی (میانگین آزمون فریدمن 3.05)، پذیرش اجتماعی(2.98)، هیجان خواهی(2.91)، عدم تمایل به آینده (2.90)، مشارکت جویی(2.69)، لذت جویی(2.68) و مسئولیت پذیری (2.32) اند. در نهایت یافته های تحقیق در قالب تحلیل های کیفی(هرمونتیک) تفسیر شده اند.
مطالعه نسبت حاشیه نشینی و شکاف های اجتماعی در کلان شهر تهران (مطالعه موردی: خاتون آباد و حصار امیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
144 - 180
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی درمورد شهرها، به مثابه پدیده ای جامعه شناختی، عوارض و پیامدهای بی شماری را متوجه کشورها از جمله جوامع در حال توسعه کرده است. جدا شدن مردم مناطق روستایی از متن فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود و حضور در فضای پیرامونی شهرها، علاوه بر آسیب زدن به مهاجران حاشیه نشین، به ظهور شکاف های متعدد در کلان شهرها منجر شده است. شناخت دقیق این وضعیت و ارائه راه حل برای مقابله با پیامدهای مختلف آن، به عنوان هدف این مقاله، مستلزم مطالعه نسبت حاشیه نشینی و شکاف های اجتماعی در این مناطق است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر برای مطالعه میدانی، دو منطقه خاتون آباد و حصار امیر در جنوب شرقی کلان شهر تهران، به عنوان جمعیت نمونه انتخاب و با شیوه خوشه ای تصادفی، سه محله از هرکدام از آن ها مورد مطالعه پیمایشی قرار گرفته است. نحوه مطالعه نیز بر اساس پرسشنامه محقق ساخته بود. که طبق طیف لیکرت تهیه شده است. در پرسش های مطرح شده، انواع شکاف های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تحلیل و ارزیابی پاسخ ها و استخراج آمارهای کمی با استفاده از Spss و Excel و... می توان گفت که تراکم نارضایتی حاصل از توسعه ناموزون و احساس محرومیت نسبی، مشکلات و ضعف های ساختاری در این مناطق، حدود 67 درصد است و این عدم رضایت، به ظهور انواع شکاف ها در مناطق حاشیه نشین منجر شده و این مناطق را مستعد کنش های اعتراضی کرده است.
بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن مفهوم توسعه ی پایدار در دهه های اخیر و نیز با توجه به اینکه توسعه ی پایدار شهری، بویژه در بعد اجتماعی، در روابط میان افراد تجسم می یابد، بنابراین بررسی و شناسایی بسترهای تحقق توسعه پایدار در شهرها نیازمندِ واکاوی و مطالعه مقولاتی در تعاملات انسانی، از جمله انسجام اجتماعی، یکپارچگی، مشارکت، اعتماد و همکاری شهروندان است که به تعبیری می توان مقولات یاد شده را در قالب مفهوم پایداری اجتماعی ترسیم نمود. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت پایداری اجتماعی در شهر کرمانشاه پرداخته ایم. در بعد نظری، مدل مفهومی این پژوهش بر هفت مؤلفه اصلیِ پایداری اجتماعی، شاملِ حس تعلق مکانی، مشارکت و اعتماد، تعامل و کنش متقابل، عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات، بهره مندی اقتصادی، مسکن و احساس امنیت، استوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش بوده و جامعه آماری آن شاملِ کلیه شهروندان بالای 15 سالِ ساکن در مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه (۹۴۶۶۵۱ نفر) می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایِ متناسب با حجم نهابتاً 385 نفر از هشت منطقه شهر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده است. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می یاشد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS (میانگین مؤلفه ها، تی تک نمونه ای و فریدمن)، مدل تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و روش CVصورت گرفته است. نتایج مقایسه میانگین شاخص های پایداری اجتماعی از نظر شهروندان در شهر کرمانشاه نشان می دهد میانگین شاخص های؛ حس تعلق مکانی ( 27/3) ، تعامل و کنش متقابل (21/3)، شاخص عدالت و دسترسی به امکانات و خدمات (17/3)، شاخص کیفیت مسکن (15/3 )، احساس امنیت (10/3) و شاخص مشارکت و اعتماد (39/3 )، بر حسب نتایج آماری، به طور معنادار بیشتر از مقدار متوسط سه است، اما در شاخص بهره مندی اقتصادی (73/2) به طور معنادار کمتر از مقدار متوسط سه می باشد و از نظر شهروندان اصلاً وضعیت مطلوبی ندارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد؛ شاخص مشارکت و اعتماد با مقدار 87/4 در رتبه اول و بیشترین اهمیت را در پایداری اجتماعی داشته است. با توجه به نتایج مدل WASPAS ؛ مناطق یک با 3567/0 ، شش با 3554/0 ، دو با مقدار 3547/0 ، هشت با 3542/0، چهار با 3525/0، پنج با 3523/0 ، هفت با 3506/0 ، سه با 3497/0 به ترتیب در رتبه های اول تا هشتم قرار گرفته اند. در کل با توجه به نتایج مدلWASPAS ؛ تمامی مناطق در مقوله نیمه برخوردار قرار می گیرند. همچنین بیشترین نابرابری در بین مؤلفه ها مربوط به میزان همدلی میان اهالی محلات شهری با مقدار 091/0 می باشد.
پدیدارشناسی هویت مردانه در مراکز زیبایی: از برساخت هویت تا هژمونی مُدواره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
323 - 358
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی، بنا به باور صاحب نظران، مردان مشتریان مخفی صنایع زیبایی و مراکز زیبایی محسوب می شوند که با آن هویت خود را مدیریت و برساخت می کنند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر به مطالعه کیفی برساخت هویت و استراتژی های مدیریت هویت مردان شهر یزد در مراکز زیبایی می پردازد. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه عمیق گردآوری و از روش پدیدارشناسی برای تحلیل آن ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 25 نفر از مردان یزدی مصاحبه شد و درنهایت، داده های گردآوری شده در قالب 11مضمون کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهند، مردان شرکت کننده بر این باورند که، زیبایی وسیله ای مناسب برای مدیریت و دستیابی به هویتی دلخواه می باشد. فهم و تفسیر آنان از حضور در مراکز زیبایی در سه مضمون مسابقه جنسی، سبک مقابله ای و راهبرد فراشناختی خود، نشان داده شده است. به همین منظور، مردان به وسیله خود اثربخشی، خود آرمانی، کمال یابی خود و خود ارزشمندی، هویت جدید خود را بر همگان عرضه می کنند؛ درنهایت، آنان با استفاده از استراتژی های هم ذات پنداری، شخصیت سازی، مدل سازی و هنرنمایی، هویت خویش را مدیریت نموده اند.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر پایه مهرورزی والدین و مهارت های اجتماعی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای احساس تنهایی در دانش آموزان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر پایه مهرورزی والدین و مهارت های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای احساس تنهایی در دانش آموزان پایه نهم شهر یزد بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پایه نهم شهر یزد در سال تحصیلی 98-97 بود که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی تعداد 260 نفر انتخاب شدند. پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، مهرورزی والدین بوری، مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و احساس تنهایی دهشیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و Amos-21 و آزمون های همبستگی، معادلات ساختاری و t مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که احساس تنهایی در رابطه مهرورزی والدین با اعتیاد به اینترنت نقش واسطه ای معناداری دارد اما در رابطه مهارت های اجتماعی با اعتیاد به اینترنت، نقش واسطه ای احساس تنهایی، معنادار نبود. همچنین اعتیاد به اینترنت و احساس تنهایی در پسران به صورت معناداری بیش از دختران و مهارت های اجتماعی در دختران به صورت معناداری بیش از پسران بود، ولی در مهرورزی والدین بین دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده نشد. لذا از طریق مهرورزی والدین و افزایش مهارت های اجتماعی و همچنین پر کردن خلأ احساس تنهایی در دانش آموزان می توان از اعتیاد به اینترنت تا حدودی جلوگیری کرد.
سنخ شناسی پیامدهای حمایت اجتماعی در بستر جامعه ایرانی با تأکید بر عنصر سلامت کل نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
1 - 39
حوزههای تخصصی:
پراکندگی نتایج مطالعات، ضرورت مرور نظام مند پژوهش های مرتبط با حمایت اجتماعی و سنخ-شناسی پیامدهای آن را با هدف تصویرسازی نسبتاً جامع از آورده ها و چالش ها آشکار می سازد. هدف مطالعه، سنخ بندی پیامدهای حمایت اجتماعی در جامعه ایرانی، و روش آن، مرور نظام مند است. مقالات منتشرشده با موضوع حمایت اجتماعی جامعه آماری پژوهش هستند که با رجوع به پایگاه های علمی ایرانی جستجو شدند. بر اساس معیارهای شمول، 40 مقاله مرتبط انتخاب شدند. برای دستیابی به داده های مقالات،کاربرگ های استخراج داده ها در قالب دوازده شاخص طراحی و ضمن کدگذاری و حاشیه نویسی، تکمیل و متعاقب بررسی و مقایسه آن ها با یکدیگر، تحلیل شدند. بر پایه مرور نظام مند، حمایت اجتماعی به عنوان متغیر مستقل مورد کاوش، در نسبت با 18 متغیر مورد بررسی محققان داخلی قرار گرفته است؛ سایر متغیرهای مرتبط با متغیر حمایت اجتماعی ذیل سنخ های پیامدیِ «جسمانی»، «روان شناختی»، «اجتماعی» و «فرهنگی – نگرشی» مقوله بندی شده اند. سنخ پیامدی روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی – نگرشی هر کدام دارای بیشترین فراوانی هستند(5/12%)؛ سنخ پیامدی جسمانی کمترین اهمیت را نزد نویسندگان داشته اند(5/12%). ، «سلامت روان» و «کیفیت زندگی»، ذیل سنخ پیامدیِ روان شناختی، دارای بیشترین فراوانی هستند. به موجب مهم ترین نتیجه مطالعه، اثربخشی حمایت اجتماعی، مستلزم توجه به ابعاد و پیامدهای چندوجهی آن با استعانت از رویکردهای میان رشته ای سلامت و اتخاذ دیدگاه کل نگر، هم در مقام فهم و هم در موضع سیاستگذاری های معطوف به مددکاری اجتماعی خواهد بود. بی توجهی به ذی-وجوه بودن حمایت اجتماعی، غفلت از حمایت اجتماعیِ رسمی و سازمان یافته و امتناع از کاربست روش-های کیفی و تفسیری اساسی ترین نقاط ضعف پژوهش های مورد بررسی هستند.
Developing a Model of Job Competencies for Bank Saderat Managers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study was conducted with the aim of "developing a model of job competencies for managers of Bank Saderat". Methodology: This research is applied in terms of purpose and qualitative in terms of method and has an inductive approach. The participants of the present study were branch managers and banking experts in Tehran. Since in this study, the aim was to present the competency model of Bank Saderat managers, therefore, purposive sampling method was used. The focus has been on people with more experience in the banking industry. At the beginning, criteria for purposeful selection of experts and managers were considered. Based on these criteria, a list of these experts and managers was prepared to make the necessary arrangements for scheduling and conducting the interview. Therefore, the population of this study was the employees and experts of the bank; Sampling was performed by purposive method and the researcher reached the level of theoretical saturation with 15 people. Semi-structured interviews were used to collect data. In order to analyze the data, the content analysis method was used. Findings: The research findings showed that after analyzing the data obtained from the interviews and all the basic and organizing topics, 5 comprehensive topics are: - Interpersonal competencies 2- Individual ethics 3- Professional ethics 4- Managerial competencies 5- Competencies Professional; The main components of job competencies of Bank Saderat managers were identified. Conclusion: Considering the compilation of the competency model using the extracted components, it is recommended that standards and criteria based on these components be formulated and designed for hiring managers, and considering that the training and updating of managers is one of the components obtained in This research is recommended that the training of competency programs to managers as well as employees of a complex should be put on the agenda. It is appropriate for managers to help improve organizational behaviors by investing in professional ethics on the people of the organization, and in this way, in addition to benefiting from people with high human capital, they can also benefit from the advantage of expanding the effectiveness of their organization.
شناسایی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدارس ایمن می توانند با ایجاد فضای امن و شناخت مناسب دانش آموزان و نیازهای روان شناختی آنها، فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری آنها را تسهیل کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون چاپی موجود در پایگاه های اطلاعات علمی مرتبط با موضوع شاخص های روانشناختی مدارس ایمن بین سال های 2020-2000 میلادی بودند، که 18 مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها، به روش فیش برداری گردآوری شدند و با استفاده از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 12 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برای مدارس ایمن، 298 کد باز و 36 کد محوری در قالب 7 کد انتخابی شناسایی شد. که شاملِ برنامه ریزی و آموزش برای مواجهه در موقعیت بحرانی و اضطراری (4 کد محوری)، ایجاد تعادل بین امنیت فیزیکی و روانشناختی (6 کد محوری)، ایجاد همکاری درون سازمانی و برون سازمانی (3 کد محوری)، ارائه خدمات روانشناختی کافی و مناسب (8 کد محوری)، بهبود دسترسی به حمایت های بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه (5 کد محوری)، خدمات پیشگیری و مداخلات زودهنگام (4 کد محوری) و توانمندسازی معلمان و کادر مدرسه (6 کد محوری) بودند و در نهایت الگوی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن طراحی شد.
بحث و نتیجه گیری: براساس کدهای شناسایی شده، می توان ایمنی روانشناختی مدارس را مورد ارزیابی قرار داد و بعد از برگزاری نشست ها و هم اندیشی های کارشناسانه میزان تحقق این شاخص ها را در مدارس بررسی و مدنظر قرار داد
مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
333 - 343
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی در هر کشوری محور فعالیت های آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوت های موجود در برنامه درسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامه درسی و نظریه های مرتبط در این زمینه بود که نمونه آن، سند برنامه درسی ملی ایران و نقدهای صورت گرفته در این زمینه و خبرگان نظریه های برنامه درسی بودند که آنها از نظر فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های یادداشت برداری شده از سند و نقدها و مصاحبه با خبرگان درباره نحوه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه، روایی با روش مثلث سازی تایید و پایایی با روش ضریب کاپای کوهن 8/61 درصد به دست آمد.یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه درسی ملی ایران ضمن تفاوت هایی با نظریه های برنامه درسی از نظر فرآیند آموزش، آموزش را زمینه ساز برای ابراز گرایش های فطری، شناخت موفقیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن و تحت تاثیر قراردادن دیدگاه دانش آموزان در ارتباط با خود، خدا، دیگران و مخلوقات، از نظر فرآیند یادگیری، یادگیری را حاصل تعامل خلاق، هدفمند، یادگیرنده فعال و محیط متنوع و از نظر فرآیند ارزشیابی، ارزشیابی را تصویری روشن و همه جانبه از موقعیت کنونی، مشخص کننده فاصله دانش آموز با موقعیت های بعدی و اصلاح آن، متناسب با ظرفیت ها و نیازهای دانش آموز، زمینه ساز انتخاب گری و خودمدیریتی، زمینه ساز رشد مداوم دانش آموز با تاکید بر خودارزیابی، بهره گیری از سایر روش های ارزشیابی، بهبود موقعیت دانش آموز و توجه به کاستی های یادگیری ضمن حفظ کرامت انسانی به عنوان فرصتی برای اصلاح و بهبود نظام آموزشی می داند.نتیجه گیری: برنامه درسی ملی ایران ضمن توجه به ویژگی های نظریه های برنامه درسی باید مجدد بر پایه نظام اجتماعی و فرهنگی کشور و در راستای تحقق آرمان اصلی یعنی قرب الهی و حیات طیبه طراحی شود.
سرمایه اقتصادی- اجتماعی بازاریان و نقش آفرینی آن ها در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
300-261
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق شناخت تأثیر سرمایه اقتصادی و اجتماعی بازاریان در دوره قاجار بر نقش آفرینی آن ها در روند انقلاب مشروطیت ایران، تا صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، است. روش تحقیق در این پژوهش تاریخی و جهت گردآوری اطلاعات از سفرنامه ها، خاطرات، اسناد و مدارک تاریخی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده که سرمایه اجتماعی بازاریان در دوره قاجار در کنار سرمایه اقتصادی آن ها نقش عمده ای را در نقش آفرینی انقلابی بازاریان و پیروزی انقلاب مشروطیت داشته است. بازاریان دوره قاجار با به کارگیری سرمایه اجتماعی انباشته خود در جامعه شهری و استفاده از پول و نیروی کار تحت پوشش خود توانستند نقشی انقلابی در مشروطه اول ایفا کنند و در میدان سیاست به قدرت دست یابند.
Presenting a Social Capital Management Model in the General Directorate of Education in Kermanshah Province with a Grounded Theory Approach (Case Study: Primary School Principals)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Social capital plays an important role in the success of any organization, including the education organization. As a result, the purpose of this study was presenting a social capital management model in the general directorate of education in Kermanshah province with a grounded theory approach. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was experts and senior managers of education in Kermanshah province and in the quantitative part were the principals of primary schools in Kermanshah province. The sample size in the qualitative part was estimated according to the principle of theoretical saturation 11 people who were selected by purposive sampling method and in the quantitative part was estimated according to Krejcie and Morgan table 332 people who were selected by random cluster sampling method. The research instrument in the qualitative part was a semi-structured interview and in the quantitative part was a researcher-made questionnaire, whose psychometric indices was confirmed and for data analysis was used from the methods of coding in MAXQDA software and exploratory factor analysis in LISREL software. Findings: Findings showed that in the central category of social capital management in education, causal conditions including categories of organizational factors, social factors and individual factors, contextual conditions including categories of social bonds of employees, cultural and social commitments and sustainable social development, intervening conditions including categories of legal requirements and frameworks, civic participation networks, organizational policies and organizational culture, strategies including categories of knowledge management, organizational resilience, job turnover and organizational participation and outcomes including categories of organizational outcomes, individual outcomes and social outcomes. Other findings showed that the factor load of all sub-categories except sense of identity on causal conditions, all sub-categories except collective power on contextual conditions, all sub-categories except success and education on intervening conditions, all sub-categories on strategies and all sub-categories except human capital accumulation, social cohesion, organizational learning, organizational entrepreneurship and interpersonal trust on outcomes were confirmed. Conclusion: Regarded to the importance of identified categories and concepts for the social capital management in education, planning is essential to improve the categories through their concepts.
انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی شهرستان بروجن: اهداف، ملاک ها و چالش ها؛ یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
333 - 354
حوزههای تخصصی:
مطالعه کیفی حاضر در جست وجوی اهداف، ملاک ها و چالش های انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی شهرستان بروجن به شیوه پدیدارشناختی انجام شد. بدین منظور با چهارده نفر از افراد مجرد دارای معلولیت جسمی- حرکتی مرکز بهزیستی شهر بروجن مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. شش مضمون اصلی (هدف از ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، نگرانی های مرتبط با ازدواج، ضعف آگاهی خانواده، انگ اجتماعی و فقدان منابع حمایتی)، 22 مضمون فرعی (رفع نیازهای جنسی، فرار از شرایط آزار دهنده خانواده، مسیری برای کسب امنیت در مواجه با آینده ای مبهم، رهایی از احساس خلاء در مقایسه با همشیرهای متأهل، وضعیت جسمانی همسر آینده، سن مناسب همسر، ازدواج دائم، داشتن قدرت درک و همدلی و داشتن صداقت، ترس از رها شدن از سوی همسر، به دنیا آوردن فرزند معلول، عدم پذیرش از سمت خانواده همسر، نگرانی از عدم توانایی در تأمین نیازهای مادی همسر، انکار معلولیت به خاطر نگرانی از پذیرفته نشدن، ایجاد موانع در فرایند ازدواج از سمت خانواده معلول، انکار ضرورت ازدواج فرزند معلول، باور نداشتن به توانایی فرزند معلول در تشکیل خانواده، ترس از مجرد ماندن فرزند معلول، دیدگاه منفی جامعه نسبت به معلولان، عدم حمایت های دولتی، اشتغال موقت، عدم اشتغال یا عدم تناسب شغل با وضعیت جسمانی، عدم استخدام افراد معلول در آزمون های استخدامی) و یک درون مایه (امید برای کسب پذیرش و همدلی، حمایت، امنیت عاطفی و اجتماعی، و در هاله ای از احساس درماندگی، ناامیدی، نادیده گرفته شدن، حسرت و نیاز به توجه و آگاهی بخشی) استخراج شد.
متناسب سازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پِرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
355 - 370
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش متناسب سازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها بود. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع بنیادی و از نظر ماهیت و جمع آوری داده ها از نوع کیفی است. جامعه آماری آن از متخصصان روان شناسی و آموزش افراد استثنایی، معلمان و والدین نوجوانان کم شنوای شهر کاشان تشکیل می شد. نمونه پژوهش شامل چهار متخصص روان شناسی و آموزش افراد استثنایی، چهار معلم و چهار نفر از والدین نوجوانان کم شنوا می شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. متناسب سازی و اعتباریابی برنامه در پنج مرحله بررسی پیشینه های نظری، بررسی برنامه های موجود، متناسب سازی برنامه، اعتباریابی برنامه و تبیین اعتباریابی آن انجام شد. از رویکرد دلفی برای متناسب سازی محتوا، از مثلث سازی بررسی کننده به منظور اعتباریابی، از روش درصد توافق متخصصان برای تعیین پایایی و از روش لاشه به منظور محاسبه شاخص روایی محتوایی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که پایایی برنامه با روش درصد توافق برابر با 93 درصد و شاخص روایی محتوایی آن برابر با 97/0 است. بنابراین، برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها از روایی و اعتبار بالایی برخوردار است.
تبیین عاملیت و ساختار در گبه ها و قالیچه های شیری قشقایی براساس نظریه ساخت یابی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست بافته های عشایری و جامعه شناسی، از جمله گفتمان های مطلوب در ساحت میان رشته ای است که از ظرفیت قابل قبولی در گفتمان سازی هنرهای بومی و قومی و دست یابی به معرفت آفرینندگان کُنش گر این بافته ها، اجتماع و بستر فرهنگی که چنین آثاری در آن ها خلق شده است، برخوردارند. در این مقاله، گبه ها و قالیچه های شیری ایل قشقایی از منظر جامعه شناسی گیدنز و در قالب نظریه ساخت یابی با محوریت گزاره های"ساختار و عاملیت"، مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. منظور از ساختار، بُعد فنی دست بافته یعنی نوع و فن بافت و چگونگی شکل گیری بافته ها و نقوش آن هاست که در جایگاه ساختار اجتماعی قرار گرفته است. پرسش مطرح در این بافته ها، این است که ساختار(قواعد و منابع) بافت با چه ساز و کاری موجب ماندگاری گبه ها و قالیچه های شیری و تداوم عملکرد آن ها شده است؟. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی مؤلفه ها و عاملیت های مؤثر در ساخت(بافت)، شُهرت و قدرت نمادین گبه ها و قالیچه های شیری قشقایی است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که مؤلفه-های گونه گون از جمله ساختار و فنون بافندگی، به عنوان عاملیت ها در شُهرت و ارزش مداری این بافته ها نقش اساسی دارد. هم-چنین بر مبنای این نظریه، در فرآیند بافت و تولید دست بافته ها، نه تنها بافندگان به عنوان کنش گر و عامل انسانی، بلکه عاملیت های دیگری نیز هم چون حضور رنگ های طبیعی و نقوش تجریدی و انتزاعی، ویژگی ذهنی بافی و بداهه بافی نیز، در به وجود آمدن ساخت(بافته)، مشارکت دارند. این پژوهش کیفی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.
اصول مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
91 - 115
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی اسلامی مجموعه رفتارهای قابل مشاهده و بیانگرانانه است که به لحاظ نظری، معلول باورها و ارزش های اسلامی در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان است. یکی از مؤلفه های اساسی در سبک زندگی اسلامی، چگونگی گذراندن عمر و مدیریت زمان است. مدیریت زمان مجموعه ای از مهارت ها برای اداره، کنترل و استفاده بهتر از وقت است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی اصول مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و روش تحلیل داده ها کیفی و از نوع استقرائی بوده است. جامعه تحقیق، متنی و شامل آیات و روایات بحارالانوار است که به صورت هدفمند و در راستای سؤالات تحقیق انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی شامل چهار اصل مهم هدف گذاری، اولویت بندی، برنامه ریزی و نظارت است. نتیجه آن که در سبک زندگی اسلامی به کارگیری اصول مدیریت زمان، استفاده بهتر از فرصت عمر را به دنبال داشته و تضمین کننده سعادت ابدی انسان است.
زیست در حاشیه: مطالعه ای مردم نگارانه بر زیست روزمره حاشیه نشینان محله سعیدآباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقالیه حاضر برگرفته از یک پژوهش مردم نگارانه در باب زیست روزمریه افراد در دو سکونت گاه حاشیه ای تهران است که با رویکردی پدیدارشناسانه به تجربیات زیستیه ساکنان آن ها نزدیک شده است. این سکونت گاه ها که در گفتمان عمومی «کلونی» نامیده می شوند، در محلیه سعیدآباد از منطقیه شادآباد تهران قرار دارند. چندین ماه حضور میدانی، مشاهدیه نزدیک و گفت وگو با ساکنان نشان داد شرایط ویژیه زندگی در این کلونی ها موجب درهم آمیختگی مرزهای فضایی و زمانی ساکنان شده است. این شرایط ویژه به ویژه ناظر به بافت مسکونی پُرتراکم کلونی ها، محدودیت فضاهای زندگی برای اتاقک نشین ها، عدم وجود امکانات رفاهی حدأقلی و فقر مشهود خانوارهای ساکن است. تنها موقعیت هایی که تجلی گاه هم صدایی و هم پیمانی این کلونی نشین ها بر سر هویت فرودست شان است، موقعیت هایی است که ایشان در مواجهه با اشخاص و خیّران و نهادهای رسمی و غیررسمی بیرونی قرار می گیرند. در حقیقت، مناسبات جمعی بیشتر مبتنی بر تحصیل منابع است و نه نوعی تقسیم کار. سلسله مراتب جنسیتی و نان آوری مهم ترین عوامل تعیین کنندیه تصمیم گیری های درون اتاقک ها هستند. در عرصیه عمومی، مهم ترین اصل حاکم بر مناسبات رسمی و به ویژه عرصیه قدرت و اعمال نفوذ، مالکیت است. ساکنان، زندگی خود را به صورت زندگ ی ای کاملاً جداافتاده از شهر درک می کنند. این کلونی ها به برزخی می مانند که در مرز شهر و ناشهرند.
سبک رفتار اقتصادی بیماران قلبی-عروقی در بیمارستان قلب جوادالائمه (ع) مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۹۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی بار اقتصادی بیماری قلبی و عروقی بر اساس رویکرد تغییر سبک رفتاری در بیماران قلبی - عروقی بیمارستان قلب جوادالائمه شهر مشهد در سال 1399 بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، 385 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بالای ۵۰ سال بوده اند که به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب جوادالائمه مشهد مراجعه کرده اند. اطلاعات از طریق فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و AMOS همراه با آزمونهای آماری مناسب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از روابط مثبت و معنی دار آماری بین متغیرهای مستقل تحقیق موقعیت اقتصادی اجتماعی، شرایط زندگی و سرمایه مرتبط با سلامت با سبک رفتاری و بار اقتصادی بیماران بودند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که داده های گردآوری شده، مدل ساختاری با متغیرهای بیرونی آن «موقعیت اقتصادی اجتماعی»، «شرایط زندگی» و «سرمایه مرتبط با سلامت» را تا حد قابل قبولی تأیید می کند. اثرات کل این سه متغیر بر سبک رفتاری برابر 41/0 محاسبه شد. به عبارت دیگر، 41 درصد از تغییرات سبک رفتاری در میان بیماران قلبی - عروقی به وسیله این سه متغیر قابل تبیین است و 59 درصد واریانس تبیین نشده مربوط به متغیرهای خارج از معادله است. همچنین مشخص شد اثر رویکرد تغییر سبک رفتاری بر بار اقتصادی 49/0 – درصد است. بحث: نظر به اینکه تغییر سبک رفتاری، موقعیت اقتصادی اجتماعی، سرمایه های مرتبط با سلامت و شرایط زندگی فرد تأثیر بسزایی در بیماری قلبی و عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح و تغییر سبک رفتاری بیماران گام مؤثری برای پیشگیری و کنترل این بیماری و کاهش هزینه ها و بار اقتصادی بیماری برداشت.