فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی می تواند با مطالعه مخاطرات رودخانه ای در مدیریت سیستم های رودخانه ای مشارکت نماید. در این مطالعه، رودهای شهری نوشهر مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفتند. نوشهر در شمال ایران و استان مازندران واقع شده است. در این مقاله روشی برای طبقه بندی مخاطرات رودخانه ای در مناطق شهری پیشنهاد شده است. کار در سه مرحله صورت گرفته است: 1) بازه های کانال بر اساس ویژگی های ژئومورفیک و شاخص های تعدیل رود تفکیک شدند. حساسیت زئومورفیک هر بازه در سه گروه زیاد، متوسط و کم تقسیم بندی شدند. 2) در مرحله دوم، هر بازه رودخانه ای بر اساس فعالیت مستقیم انسان(مدیریت) و سازه های رودخانه ای تقسیم بندی شدند. بازه های رودخانه ای به چهار گروه A، B، C و D گروهبندی شدند. در مرحله سوم، با ترکیب مراحل قبلی (تعدیل ژئومورفیک و فعالیت انسانی) رودهای شهری به 12 طبقه تقسیم بندی شدند. شدت فعالیت فرایندهای ژئومورفیک هم با مقادیر 1، 2 و 3 رتبه بندی شدند. ظرفیت تعدیل ژئومورفیک همه بازه ها در گروه متوسط و کم قرار دارد. بازه های رودهای کورکورسر(4-1) و ماشلک (14-12) تقریباً طبیعی بوده و در گروه MD و MC قرار دارند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی متوسط داشته و مداخلات حفاظتی در کمتر از 10 درصد بازه وجود دارد. بازه های رودخانه گردکل در طبقه LA و LB طبقه بندی شدند. این کانال ها ظرفیت تعدیل طبیعی کمی داشته و کناره های آن ها با پوشش های محافظ حفاظت می شود. پس از طبقه بندی رود، مخاطرات کانال های رودخانه ای شامل فرسایش، رسوب گذاری، فعالیت انسانی و هیدرولوژی در هر بازه مورد بررسی قرار گرفتند. در طبقه MD فرسایش غلبه داشته و در طی سیلاب فرایند تعدیل طبیعی اتفاق می افتد. دخالت های انسانی مشاهده شده در این بازه ها شامل اشغال دشت سیلابی، انباشت نخاله های شهری و برداشت رسوب از بستر رود می شود. در طبقات LA و LB در همه بازه ها اشکال رسوب گذاری دیده می شود. رسوب گذاری موجب کاهش ظرفیت کانال و خروج سیل از بالای تراس های آبرفتی شده که موجب ایجاد خسارت به مناطق شهری شده است.
تخمین خسارات ناشی از زلزله با استفاده از مدل RADIUS و GIS (مطالعه موردی شهرستان اشکذر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
89 - 104
حوزههای تخصصی:
زلزله پدیده ای است طبیعی که بی توجهی به آن خسارات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. بر این اساس بررسی های مربوط به آسیب پذیری لرزه ای مناطق مسکونی یکی از ضروریات مدیریت شهری است که با ایجاد یک مدل مناسب و به کارگیری انواع داده های مکانی و غیرمکانی و انجام تحلیل های مربوط در سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چند معیار، بتوان به ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله کمک نمود. در این پژوهش شهر اشکذر به عنوان یکی از شهرهای استان یزد جهت بررسی آسیب پذیری انتخاب گردید. در این پژوهش برای تعیین آسیب پذیری، از مدل رادیوس استفاده شد. داده های ورودی این مدل عبارتند از: 1- اندازه و حد و مرز منطقه مورد مطالعه 2-جمعیت کل منطقه 3- تعداد کل ساختمان 4- نوع خاک 5- اطلاعات شریان های حیاتی 6- انتخاب سناریوی زلزله و خروجی های این نرم افزار عبارتند از: شدت لرزه ای، خسارات وارده به ساختمان و شریان های حیاتی و تلفات. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد خسارات ناشی از زلزله در دو سناریوی احتمالی وقوع زلزله در منطقه مورد مطالعه ناچیز است، به گونه ای که در سناریو گسل جنوب غرب، خسارات اندکی وارد می شود و در سناریوی گسل شرقی، میزان خسارت صفر است.
تحلیل الگوهای فضایی طبقات شاخص عدم آسایش (DI) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه هدف آن است که در یک مطالعه جامع الگوهای فضایی تنش های گرمایی ایران در یک مقیاس منطقه ای با استفاده از شاخص عدم آسایش ( DI ) مورد بررسی قرار گیرد. لذا در راستای رسیدن به این هدف، داده های روزانه میانگین دما و رطوبت نسبی برای یک دوره آماری 30 ساله (2016-1987) برای 74 ایستگاه همدید از سازمان هواشناسی ایران اخذ شد. سپس داده های روزانه دما و رطوبت نسبی با استفاده از معادله شاخص عدم آسایش ( DI ) به مقادیر روزانه شاخص عدم آسایش ( DI ) تبدیل شدند. در نهایت در یک مقیاس سالانه، فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی برای هر ایستگاه به طور جداگانه شمارش و نقشه های توزیع فضایی آنها تهیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که توزیع فضایی مجموع تمامی طبقات مختلف شاخص عدم آسایش ( DI ) از الگوهای اقلیمی شناخته شده در ایران پیروی می کنند به طوریکه نواحی مرتفع و کوهستانی غرب و شمال غرب ایران به دلیل پایین بودن ظرفیت رطوبتی هوا و همچنین پایین بودن میانگین دمای روزانه دارای کمترین روزهای همراه با تنش گرمایی بوده اند.، با توجه به عرض جغرافیایی پایین و نزدیکی به منابع رطوبتی، ایستگاه های جنوبی ایران به خصوص ایستگاه هایی که در نوار ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته اند دارای بیشترین فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی بوده اند. علاوه بر این، مشخص شد که به ازای هر 100 متر ارتفاع از سطح دریا 9 روز از مجموع فراوانی روزهای همراه با تنش گرمایی در ایران کم می شود. این روند کاهشی به گونه ای است که از ارتفاع 2300 متری به بالاتر تنش گرمایی مشخصی در ایران مشاهده نمی شود.
تحلیل آماری-همدیدی الگوهای سرماهای فراگیر غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
169 - 188
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از نمره استاندارد داده های دمای حداقل، مشخصه های آماری سرماهای فراگیر غرب ایران و شرایط همدید رخداد آن ها برای دوره 1992-2015 تحلیل شد. نخست با بررسی رخدادهای سرمایی و طبقه بندی آن ها و انتخاب آستانه معین برای تعیین سرماهای فراگیر، 176 روز سرد فراگیر در چهار ماه دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس استخراج و سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 850 هکتوپاسکال و با استفاده از روش همبستگی 5 الگوی گردشی در ایجاد این سرماهای فراگیر استخراج شد. در میان این الگوها، الگوی چهارم با 105 روز رخداد به عنوان الگوی اصلی و الگوی سوم فقط با 3 روز به عنوان رخدادهای تصادفی شناسایی شد. از لحاظ فراوانی ماهانه و سالانه، برخی از الگوها مانند الگوی سوم در سال 2006 و الگوی پنجم در سال 1996 و فقط در ماه ژانویه رخ داده اند. برخی دیگر نیز مانند الگوی دوم در سال 2006 و الگوی چهارم در بیشتر سال های دوره مطالعاتی و در هر چهار ماه رخ داده اند. الگوی اول نیز از سال 2001 به بعد و در ماه های ژانویه و فوریه رخ داده است. واکاوی همدیدی روزهای نماینده الگوها نشان داد که عامل اصلی ایجاد سرماهای فراگیر غرب ایران با توجه به مکان گزینی مراکز فشار، نفوذ سرما از سمت شمال شرق، شمال غرب و شمال به منطقه می باشد. بطوریکه در الگوی اول و دوم از سمت شمال شرق، الگوی سوم و چهارم از سمت شمال غرب و الگوی پنجم نیز از سمت شمال فرارفت هوای سرد به داخل ایران و منطقه پژوهش اتفاق افتاده است.
مسیریابی کامل و تحلیل سینوپتیک یک نمونه مطالعاتی از سامانه های منجر به بارش های سنگین بیش از 50 میلیمتر در جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش های سنگین و سیل آسای غیرطبیعی در مناطق خشک و کم باران و با پوشش گیاهی تنک در اغلب موارد منجر به رخداد سیلاب های با دبی بالا و غیرقابل پیش بینی شده و همه ساله خسارات زیادی در بخش های تأسیسات زیر بنایی، عمرانی و کشاورزی برای مناطق نیمه جنوبی کشورمان به بار می آورند. هدف اصلی این پژوهش بررسی و شناسایی الگوهای همدیدی و ترمودینامیک بارش های سنگین و مخاطره آمیز جنوب ایران است. بدین منظور از داده های بارش روزانه ایستگاه های منتخب بندرعباس، یزد، کرمان، جیرفت، شیراز و یاسوج و داده های مرکز ملی پیش بینی های محیطی آمریکا برای دوره 44 ساله (2014-1970) استفاده شده است. با بررسی بارش های روزانه بیش از 50 میلی متر ایستگاه های انتخابی، سامانه های بارش سنگین و سیل آسا شناسایی گردید و با استفاده از داده های رقومی فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، سرعت قائم جو، مؤلفه های مداری و نصف النهاری باد، نم ویژه نقشه های مربوطه ترسیم و مورد واکاوی قرار گرفتند. جهت تعیین مسیر و منشأ 105 سامانه ی بارشی ورودی به منطقه موردمطالعه، نقشه های فشار تراز دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 700 و 500 هکتوپاسکال بررسی گردید. یافته ها نشان داد که بارش های سنگین منطقه جنوب ایران در قالب 4 الگوی همدید رخ می دهند. به ترتیب بیشترین تعداد سامانه هایی که برای منطقه بارش شدید داشتند، سامانه های سودانی، ادغامی سودانی-مدیترانه ای روی عراق، ادغامی سودانی-مدیترانه ای در شرق مدیترانه و مدیترانه ای بودند ازلحاظ منابع تغذیه رطوبتی در تراز 1000 هکتوپاسکال دریای عرب، خلیج عدن، سرخ و خلیج فارس نقش داشته اند؛ اما در ترازهای 850 تا 500 هکتوپاسکال خلیج عدن، دریای سرخ و خلیج فارس تأمین رطوبت بارش های سیلابی را بر عهده داشته اند. بیشترین میزان رطوبت مربوط به دریای عرب بوده و مدیترانه کمترین نقش را در انتقال رطوبت داشته است.
تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال بر اساس شاخص های جهانی در مناطق مختلف کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج گرما عموماً به عنوان یک دوره ای از روزهای متوالی با دماهای بالای غیر عادی تعریف می شوند که به دلیل متأثر کردن بخش های مختلف طبیعی و انسانی از قبیل سلامت، بهداشت، منابع آب و کشاورزی به یک نوع مخاطره رایج در جهان تبدیل شده است. شناسایی این گونه اثرات نیازمند شناخت موج گرما و تعیین آستانه های آن می باشد. لذا، در این پژوهش سعی می گردد به تعیین آستانه دمایی موج گرما در مناطق مختلف کشور در دوره گرم سال پرداخته شود. بدین منظور آمار دمای حداکثر روزانه 90 ایستگاه سینوپتیک طی دوره آماری 2015- 1986 از ماه های آوریل تا سپتامبر از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. سپس بعد از پردازش اولیه داده های خام، به تعیین آستانه دمایی موج گرما طی دوره گرم سال، بر اساس 3 شاخص جهانی (صدک 95، بالدی، سازمان هواشناسی جهانی(WMO) برای ایستگاه های مورد مطالعه پرداخته شد. سپس در محیط ArcGIS با استفاده از روش ترکیبی IDW و رگرسیون با در نظر گرفتن عرض جغرافیایی و ارتفاع (به عنوان 2 عامل مهم و تأثیرگذار در مقدار آستانه دمایی موج گرما)، آستانه دمایی برای کل کشور درونیابی گردید. نتایج نشان داد که مقادیر آستانه دمایی در زمان ها و مکان های مختلف کشور در دوره گرم سال یکسان نیست و از رنج متفاوتی برخوردار است. به طوری که که آستانه دمایی در ماه آوریل بین 40 – 15، در ماه می بین 46 – 21، در ماه ژوئن بین 50 – 25، در ماه جولای بین 49 -29، در ماه آگوست بین 52- 32 و در ماه سپتامبر بین 47 -27 درجه سلسیوس متغیر می باشد. در ماه های آوریل، می و سپتامبر، این آستانه از تفاوت مکانی بیشتر و در ماه های ژوئن و جولای و آگوست تقریباً از یکنواختی نسبی برخوردار است که علت آن را می توان وجود پرفشار جنب حاره ای آزور دانست که تمام ایران را تا جنوب کوه های البرز تحت استیلای خود در می آورد و از جهتی وجود این پدیده باعث می شود که نقش عوامل محلی مانند ارتفاعات، عرض جغرافیایی در مقدار آستانه دمایی در این ماه ها چندان محسوس نباشد و آستانه دمایی از یکپارچگی نسبی برخوردار باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که بالاترین آستانه دمایی موج گرما در دوره گرم سال مربوط به استان خوزستان و کمترین آستانه مربوط به قسمت های از نوار شمالی و شمال غرب کشور می باشد. نتایج این تحقیق دلالت بر این حقیقت علمی دارد که جهت به دست آوردن آستانه دمایی دقیق برای مناطق مختلف کشور باید از شاخص های مختلف استفاده کرد؛ زیرا این شاخص ها مکمل همدیگر هستند و تنها با استفاده از یک شاخص نمی توان به نتایج دقیقی در این زمینه دست یافت.
واسنجی اثر الگوها و شاخص های پیوند از دور بر رخداد خشکسالی های استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده خشکسالی یکی از مهم ترین بلایای طبیعی است که بسیاری از کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده و باعث بروز بسیاری مشکلات از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است. عوامل مختلفی در رخداد خشکسالی (ترسالی) ها برای یک منطقه تأثیرگذار می باشد. ازجمله این عوامل می توان به شاخص های اقلیمی و پیوند از دوری اشاره نمود. بدین منظور در مطالعه ی حاضر از داده های بارش 39 ایستگاه باران سنجی و هواشناسی استان گلستان که دارای آمار بلندمدت و پایه زمانی مشترک 33 ساله (1982-2014) بودند، استفاده و رخداد خشکسالی/ترسالی های آن بر مبنای شاخص نمره Z بارش با الگوهای پیوند از دور مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان دادند که برای ماه های آوریل با 5 درصد معناداری ایستگاه ها، مارس با 15 درصد، دسامبر با 31 درصد، می با 41 و آگوست با 55 درصد ایستگاه های مطالعاتی، روند تغییرات شاخص نمره Z بارش، کاهشی و معنادار بوده به گونه ای که این شرایط گویای تقویت و تشدید خشکسالیها برای این ماه ها و ایستگاه های استان می باشد. همچنین دیگر یافته های تحقیق حاضر نشان دادند که برای الگوهای پیوند از دور نوسانات اطلس شمالی، الگوهای قطبی، نوسانات چند دهه اخیر اقیانوس اطلس، شاخص الگوی اطلس شرقی/ غرب روسیه،، نوسان دریای شمال و الگوی اسکاندیناوی، فاز مثبت (منفی) آن ها باعث تقویت ترسالی ها (خشکسالی ها) گردیده است؛ اما برای الگوهای نوسان قطب جنوب، الگوی اطلس شرقی و دمای سطح آب حاره ای اطلس شمالی، فاز مثبت (منفی) این شاخص ها با رخداد خشک سالی ها (ترسالی ها) همراه بوده است. درنهایت یافته های این تحقیق می تواند گامی مؤثر در کنترل و مدیریت منابع آبی استان بوده، به طوری که با شناخت صحیح از رابطه بین الگوهای پیوند از دور و بارش های استان گلستان می توان، پیش بینی مناسبی از تغییرات بارشی فصل های آتی ارائه نمود تا بدین وسیله بتوان با شناخت مناسب از رخداد خشکسالی ها و ترسالی ها مدیریت مناسب با رویکرد ریسک را مبذول نمود.
تحلیل رابطه ما بین سرمایه های معیشتی و تاب آوری مناطق روستایی در مقابل خشکسالی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش آسیب پذیری روستائیان از طریق افزایش سطح تاب آوری و ارتقای انعطاف پذیری در برابر پیامدهای طبیعی ازجمله خشکسالی می تواند یکی از ویژگی های مدیریت، برنامه ریزی و توسعه باشد که از طریق شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تقویت تاب آوری امکان پذیر است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سرمایه معیشتی و تاب آوری در مقابل خشکسالی انجام گردیده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری 36 روستای دارای دهیاری بخش مرکزی شهرستان اردبیل با 8151 خانوار است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 367 نفر برآورد گردید و به تناسب تعداد جمعیت هر روستا بین آن ها تقسیم گردید. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. به منظور تحلیل موضوع و تنظیم پرسشنامه چهارچوبی از پنج شاخص سرمایه معیشتی در قالب 46 گویه و پنج شاخص تاب آوری در قالب 30 گویه انتخاب و تدوین شد. روایی صوری پرسشنامه به وسیله پانل متخصصان و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی کل نیز به وسیله آلفای کرونباخ 89/0 برآورد گردید. نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان می دهد بین سرمایه معیشتی و تاب آوری در مقابل خشکسالی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی بیشترین تأثیر را در تاب آوری در مقابل خشکسالی دارند.
برآورد میزان فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز کنگیر در استان ایلام با استفاده از مدل E.P.M(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک امروزه یکی از خطرات جدی برای منابع طبیعی هر کشور محسوب می گردد و در بسیاری از مناطق جهان و نیز ایران فرسایش یکی از مخاطرات طبیعی تلقی می گردد. امروزه وجود سامانه های دقیق و مدل های ریاضی مختلف فرسایشی امکان ذخیره اطلاعات پایه و به روز را به پژوهشگران می دهند تا بتوانند میزان فرسایش و تولید رسوب را در حوضه های آبخیز برآورد کنند. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل فرسایش E.P.M ((Erosion Potential Method به بررسی و میزان فرسایش پذیری حوضه آبخیز کنگیر در استان ایلام پرداخته شده است. در گام اول با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:50000 مرز حوضه مشخص گردید. همچنین از نقشه های رقومی آبراهه ها، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، پوشش گیاهی، تصاویر ماهواره اییIRS و ETM+ مربوط به سال 1393 استفاده گردید. منطقه موردمطالعه در قسمت شمالی استان ایلام و در حوضه استحفاظی شهرستان ایوان قرار دارد. این منطقه ازجمله مناطق پر بارش استان ایلام بوده و متوسط سالیانه بارش در این ناحیه بیش از 700 میلی متر است. وجود سازندهای حساس به فرسایش و کوهستانی بودن منطقه و شیب زیاد سبب شده که منطقه موردمطالعه از مناطق مستعد جهت فرسایش خاک باشد. میزان فرسایش ویژه در این حوضه در سال معادل 5/13 تن در هکتار در سال برآورد گردید که معادل 961 مترمکعب در کیلومترمربع در سال می باشد. مقدار ضریب رسوب دهی حوضه کنگیر 81/0 محاسبه گردید. به طوری کلی نتایج تحقیق نشان دهنده فرسایش پذیری متوسط حوضه آبخیز است که به ترتیب بیشترین فرسایش متعلق به قسمت های غربی و جنوب غربی و کمترین فرسایش مربوط قسمت های مرکز و شمال غربی حوضه آبخیز موردمطالعه است.
تحلیل رفتار انسان های گرفتارشده در مخاطرات آتش سوزی بر اساس مدل تصمیم گیری برای اقدام محافظتی [PADM](مورد مطالعه: ساختمان های بلند اداری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل رفتار افراد در هنگام مخاطرات و در مرحله پیش از فرار عامل مهمی در جهت پیش بینی تصمیم سازی های فرار مخصوصاً در ساختمان های بلند به علت داشتن ارتفاع و تعداد افراد است. فرار افراد ارتباط مستقیم با ادراک خطر آن ها دارد. هر چه ادراک خطر بالاتر رود زمان خروج افراد در مرحله پیش از فرار نیز کاهش می یابد. این مطالعه باهدف، ابتدا تعیین رفتارهای افراد گرفتار شده در حریق در مرحله پیش از فرار و سپس بر اساس مدل تصمیم گیری برای اقدام محافظتی، سنجش میزان ادراک خطر این رفتارها و درنهایت تعیین رفتارهایی که در مرحله پیش از فرار زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهد، تبیین می گردد. روش تحقیق از نوع ترکیبی و ضریب تعیین(R 2 ) و همچنین ضریب مسیر(Beta)، از تحلیل نرم افزار Spss22، از طریق تحلیل رگرسیون خطی به دست آمده است. دامنه تحقیق شامل 8 ساختمان بلند اداری در معرض حریق قرار گرفته در بین سال های 1396-1390 در تهران است که دارای حجم نمونه 245 نفر از افرادی است که یا در حریق گرفتارشده اند و یا در جریان فرار شرکت کرده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اولاً: رفتارهای شکل گرفته در مرحله پیش از فرار در دو قسمت عملکردی و اطلاعاتی دسته بندی می شود و ثانیاً: بر اساس مدل تصمیم گیری برای اقدام محافظتی رفتارهای"عدم باز کردن درب واحد به علت دود گیر بودن در لابی و راهرو"،"جمع آوری دارایی ها"و "با توجه به آشنایی از مسیر، مکان راه پله را پیدا کردم"دارای بیشترین رابطه با ادراک خطر و صرف زمان کمتری است. افزودن شدت و اعتبار نشانه ها و هشدارها، اطلاع رسانی صوتی، نصب تابلوها و علائم و بالا بردن سطح آشنایی از مکان افراد در ساختمان های بلند اداری، باعث بالا رفتن ادراک خطر و کاهش زمان فرار در مخاطرات آتش سوزی می شود.
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر الگوی انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در ایران در دوره آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مهم ترین چالش پیش روی بشر است. زیر بخش باغبانی یکی از بخش های حساس به تغییرات اقلیمی است. در مطالعه حاضر برای آشکار سازی اثرات تغییر اقلیم بر وضعیت انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در ایران، از داده شبیه سازی شده برونداد مدل جفت شده HadGEM2-ES از سری مدلهای CMIP5 ، براساس سناریوهای واداشت تابشی RCP8.5 و RCP4.5 به عنوان سناریوهای بدبینانه و خوشبینانه، استفاده شد. نتایج نشان داد که انباشت گرمایی مناطق کشت درخت سیب در دوره آینده نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. به طور نمونه، در آستانه زیستی درخت سیب براساس سناریوی RCP8.5 در دوره آینده میانی (2055-2020) و آینده دور (2090-2056)، به ترتیب 1132 و2171 درجه روز فعال بر انباشت گرمایی افزوده خواهد شد. این شرایط به ترتیب معادل 51 و 42 درصد افزایش پتانسیل گرمایی مناطق کشت درخت سیب خواهد بود. براساس سناریوی RCP4.5 ، به ترتیب 390 و 680 درجه روز فعال، معادل 3/9 و 1/15 درصد افزایش انباشت گرمایی نسبت به دوره پایه رخ خواهد داد. از نظر توزیع فضایی کم ترین انباشت گرمایی در مناطق شمال غرب و البرز مرکزی محدوده کشت درخت سیب رخ خواهد داد. در چشم اندازهای طبیعی کم ارتفاع، دره ها و دشت های نواحی شمال شرق، نیمه جنوبی زاگرس مرکزی و اطراف دریاچه ارومیه، پتانسیل و انباشت گرمایی بالاتری در آینده رخ خواهد داد. بنابراین یکی ازاثرات تغییر اقلیم بر درختان میوه، از طریق افزایش انباشت گرمایی در دوره آینده رخ خواهد داد. افزایش پتانسیل یا انباشت گرمایی موجب کاهش طول دوره رشد درختان میوه خواهد شد. در واقع درختان میوه سیکل رویشی و زایشی خود را زودتر تکمیل خواهند کرد.
تحلیل الگوهای سینوپتیکی منجر به آتش سوزی جنگل در شهرستان بویراحمد (مطالعه موردی: 17 مرداد 1393)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
17 - 34
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل همواره خسارات مالی، جانی و زیست محیطی فراوانی را در ایران و جهان به دنبال داشته است. شناسایی و پیش بینی عوامل مؤثر در وقوع این رخداد می تواند از بروز بسیار از فاجعه های انسانی و زیست محیطی جلوگیری کند. این پژوهش در راستای شناسایی الگوهای سینوپتیکی مؤثر در آتش سوزی جنگل در شهرستان بویر احمد انجام پذیرفت. آمار مربوط به آتش سوزی جنگل شامل مکان و زمان آتش سوزی، مساحت سوخته شده از سازمان منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویر احمد در یک دوره 10 ساله (1385-1394) و همچنین داده های موردنیاز جهت ترسیم نقشه ها جوی از سایت هواشناسی مرکز پیش بینی اقلیمی ایالات متحده آمریکا در ساعت 12 زو لو در ترازهای 1000، 850 و 500 هکتو پاسکال دریافت شد. نتایج نشان داد در روز وقوع آتش سوزی الگوی غالب سطح زمین کم فشار خلیج فارس-پاکستان و الگوی غالب جو بالا استقرار پرفشار آزور بر روی ایران زمینه ساز افزایش دما و کاهش رطوبت بر روی منطقه موردمطالعه شده است. در سطوح پایین جو با مکش حرارتی ایجادشده توسط کم فشار خلیج فارس هوای گرم و سوزان بیابان های عربستان و عراق به سمت ناحیه مورد مطالعه کشیده شد که درنتیجه باعث افزایش دمای هوا و در پی آن افزایش دمای خاک و کاهش رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری زمین شد. همچنین استقرار واچرخند پر ارتفاع آزور در ترازهای میانی و بالای جو در روزهای مورد بررسی باعث فرونشست هوا و افزایش دما در ناحیه تحت تأثیر این واچرخند شد. عوامل ذکرشده باعث افزایش دمای هوای، کاهش رطوبت نسبی و در پی آن افزایش دمای خاک و همچنین خشک شدن سطح خاک شد. وجود این شرایط ایجاد آتش سوزی در مناطق جنگلی را سهل تر کرده است. مهم ترین معیار برای کاهش اثرات وقوع این گونه آتش سوزی ها پیش بینی و شناسایی به موقع جریانات اقلیمی مؤثر در آتش سوزی جنگل توسط سازمان هواشناسی و دادن هشدارهای لازم و به موقع به سازمان های جنگل بانی، منابع طبیعی، آتش نشانی می باشد.
ارزیابی خطر زلزله در منطقه عسلویه بر اساس مدل جنبش زمین (NGA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
131 - 146
حوزههای تخصصی:
زلزله ها را می توان به عنوان پرمخاطره ترین پدیده زمین شناختی معرفی کرد که خسارات زیادی را به شهرها، اماکن، تاسیسات و ... وارد می کنند. دانشمندان پیشرفت های چشم گیری برای پیش بینی زلزله داشته اند اما با این حال هنوز با عدم قطعیت های بسیاری مواجه می باشند. بهترین راهکار مطرح شده در این زمینه، مطالعه الگوهای منطقی و پارامترهای درگیر و تعامل متقابل بین زمین لرزه ها و سازه های شهری یا مقاوم سازی لرزه ای است. به منظور اجرا سازه های مقاوم لرزه ای، اولین قدم داشتن اطلاعات کافی در مورد وضعیت لرزه خیزی منطقه است که برآورد و تحلیل پارامترهای لرزه ای در ساختگاه ها، رویکردهای تجربی و کامپیوترمبنای زیادی ارائه گردیده که رویکردهای کامپیوترمبنا (شبیه سازی ها)، به دلیل دقت بالا و قدرت محاسباتی، امروزه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جدیدترین رویکردهای مطرح به لحاظ شناسایی وضعیت لرزه خیزی مناطق مختلف، بکارگیری مدل های آنالیز نسل بعدی جنبش زمین (NGA) است. این مدل با تعریف روابط میرایی ناحیه ای، ضرایب لرزه خیزی را با دقت بالایی برآورد می کند. این مزیت امکان توصیف ساختارهای زمین شناسی و سایزموتکتونیکی مناطق مختلف در تاثیر پارامترهای لرزه خیزی را فراهم می نماید. در این مطالعه مدل NGA مبتنی بر شرایط زمین شناسی و تکتونیکی منطقه عسلویه تهیه گردیده و پارامترهای مهندسی طراحی لرزه خیزی به صورت مکانی برآورد شده و نقشه ی پهنه بندی لرزه ای منطقه تهیه گردیده است. بر پایه نتایج حاصل از تهیه مدل NGA برای منطقه عسلویه با شعاع km 100، پارامترهای PGA، PGV، PGD و PSA برای دوره بازگشت 100 ساله به ترتیبg 29/0، cm/s 2/18، cm 2/24 و g 19/0 برآورد گردیده است. بر اساس نتایج تحقیق، منطقه مورد مطالعه به 4 پهنه از نظر درجه خطر تقسیم شده و منطقه عسلویه در پهنه با خطر زلزله بالا قرار گرفته است.
استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در ارزیابی تغییرات ساختار چشم انداز حوزه آبخیز قره سو کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات بدون برنامه کاربری اراضی به مشکلات حاد زیست محیطی تبدیل شده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی تغییرات ساختار چشم انداز حوزه آبخیز قره سو به کمک سنجش از دور و با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در یک بازه زمانی 24 ساله، برای برنامه ریزی های فعلی و آتی استفاده از سرزمین در جهت توسعه پایدار حائز اهمیت است. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست 5 سال 1991 و لندست 8 سال 2015 استفاده شد. به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی در این بازه زمانی از سنجه های تعداد لکّه، تراکم لکّه، درصد پوشش سیمای سرزمین، بزرگ ترین لکّه در سطح کلاس و از سنجه های تعداد لکّه ها، تراکم لکّه، تنوع شانون و پیوستگی در سطح سیمای سرزمین در نرم افزار Fragstats استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در سطح کلاس با استفاده از سنجه های درصد پوشش، تعداد لکّه ها، تراکم لکّه و مساحت بزرگ ترین اندازه لکّه کاربری انسان ساخت افزایش یافته که این موضوع موجب کاهش شدید اندازه بزرگ ترین لکّه مرتعی (از 2/15 درصد به 82/0) شده است که زمانی به هم پیوسته و دارای یکپارچگی زیادی بوده اند. این فرایند تغییرات در سیمای سرزمین منجر به کاهش بازدهی و کوچک شدن قطعات کلاس اراضی مرتعی (نزول 36 درصدی) گردیده است. نتایج در سطح سیمای سرزمین نیز به طور کلی نشان داد سیمای سرزمین تکه تکه تر و از نظر میزان یکپارچگی عناصر ساختاری، ناپیوسته تر (از 27/48 درصد به 45/41) و از نظر نوع کاربری پوشش موجود در واحد سطح متنوع تر (از 11/1 به 20/1) شده است .
ارزیابی و شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان دزفول با استفاده از داده های ماهواره ای قبل از جنگ عراق با ایران پرداخته شده است. جنگ به همراه خود خرابی های زیادی خصوصاً در محیط های شهری در بر دارد. در دوران پس از جنگ توجه به رشد و توسعه شهری در جهت از بین بردن آسیب های وارده اهمیت ویژه ای می یابد. امروزه مدل سازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار بسیار مفیدی برای تشریح روابط متقابل بین محیط انسان ساخت و محیط طبیعی برای کمک به تصمیم گیری برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. در این تحقیق مدل شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی CA-Marcov به کاربرده شد و در این مدل از داده های تاریخی به دست آمده از استفاده از داده های سنجش از دور چندزمانه (Landsat ETM+) مربوط به سال های 1985 و 2005 استفاده شد. نقشه های کاربری و پوشش اراضی با روش طبقه نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال در طی دو سال مورد نظر تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه های کاربری و پوشش اراضی بدست آمده و ترکیب آن با روش های پیش بینی زنجیره های مارکوف به شبیه سازی و پیش بینی تغییرات فیزیکی آتی در سال های 2018 و2030 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی در سال های 2018 و 2030 نشان از روند افزایشی در اراضی شهری شهر دزفول به ترتیب برابر 77/130 و 334 هکتار و روند کاهشی در اراضی کشاورزی به ترتیب برابر 22/320 و 24/273 هکتار دارد. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Marcov در پایش روند تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات خصوصاً رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
تأثیر تغییر اقلیم بر روند وقایع فرین بارشی ایستگاه های منتخب استان خراسان رضوی (مطالعه موردی: 2013-1975)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر وقایع حدی و یا اصطلاحاً فرین بارش و دما تغییرات چشمگیری از لحاظ مکان، زمان و شدت شاهد بوده اند که تعیین چگونگی و مقدار آن به دلیل تأثیری که بر جان و مال بشر و نیز اکوسیستم های طبیعی دارد، به یکی از دغدغه ها و مشکلات بشر در سراسر جهان تبدیل شده است. افزایش آشکار دمای کره زمین علاوه بر اثر مستقیمی که بر دماهای حدی دارد، باعث تغییراتی در فرکانس و شدت وقوع رخدادهای حدی بارشی می شود. در این مطالعه داده های روزانه بارش 9 ایستگاه سینوپتیک و تبخیرسنجی فعال که دارای دوره زمانی بلندمدت بودند برای سال های 1975-2013 مورد استفاده قرار گرفت. بررسی همگنی، یافتن نقاط شکست و نیز اصلاح سری های زمانی داده ها به کمک بسته نرم افزاری RHtests-dlyPrcp صورت گرفت. تعیین روندهای مشاهده شده در شاخص های بارشی با استفاده از بسته RClimDex1 و تعیین معناداری روند در شاخص ها نیز به کمک آزمون آماری ناپارامتری من-کندال و توسط بسته trend صورت گرفت. در این مطالعه تعداد روزهایی از سال که بارش های بیشتر از 1 میلی متر R1mm و 10 میلی متر R10mm را شاهد خواهند بود، و نیز بیشترین مقدار 5 روز RX5day و 1 روز RX1day متوالی بارشی؛ شاخص هایی هستند که در اکثر ایستگاه های مورد مطالعه شاهد روندی معنادار هستند (اکثراً افزایشی و برخی کاهشی). شاخص های مجموع بارش سالانه PRCPTOT، شدت بارش SDII، تعداد روزهای با بارش بیشتر از 20 میلی متر R20mm، روز خیلی مرطوب R95p، در نیمی از ایستگاه ها شاهد روندی معنادار هستند که در اکثر این ایستگاه ها روند از نوع افزایشی معنادار مشاهده شد (غیر از SDII که غیر از زشک برای تمام ایستگاه ها روندی کاهشی دارد). شاخص های بیشترین تعداد روزهای تر و خشک متوالی CWD و CDD؛ در تعداد اندکی از ایستگاه ها روند معنادار دارد. ایستگاه سبزوار در هیچ کدام از شاخص های حدی روند معناداری را مشاهده نمی کند؛ درحالی که ایستگاه های زشک، پنگجه آبشار و فرهادگرد در اکثر شاخص ها روند معنادار و از نوع افزایشی دارد. رفتار روند رخدادهای حدی در ایستگاه های منتخب بسیار نامنظم است؛ مثلاً در دو ایستگاه پنگجه آبشار و باراریه چهارباغ که فاصله مکانی کمی با یکدیگر دارند، رفتار آن ها کاملاً ناهمسو است. نتایج این مطالعه تغییرات چشمگیر و ناهمسانی در اندازه و نوع روند در شاخص حدی بارشی، با تغییر مکان ایستگاه نشان می دهد.
بررسی روند تغییرات آستانه های یخبندان(مطالعه موردی: ناحیه شمالغرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
69 - 82
حوزههای تخصصی:
یخبندان نوعی پدیده هواشناسی است که در آن آب در مرحله انجماد و یا زیر نقطه انجماد قرار دارد. اگر درجه حرارت در طول شبانه روز کمتر از صفر درجه سانتی گراد باشد، به عنوان پدیده یخبندان نامیده می شود. یخبندان پیامدهای مهمی بر جنبه های گوناگون زندگی انسان، به ویژه فعالیت های کشاورزی و تولید مواد غذایی دارد. در این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات آستانه-های یخبندان در نواحی شمال غرب ایران از رویکرد های ناپارامتری (من-کندال)، پارامتری (ضریب همبستگی پیرسون) و آزمون روند سن استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که آزمون های من-کندال و پیرسون در ایستگاههای اردبیل، پارس آباد، ماکو، مراغه و مهاباد روند منفی داشتند به طوریکه از بین این ایستگاه ها فقط ایستگاه اردبیل در سطح اعتماد 05/0 با توجه روش من-کندال روند معنی دار کاهشی را نشان داد و بقیه ایستگاه های ذکر شده روندشان معنی دار نبود. روش آزمون روند سن برای ایستگاه مهاباد در همه مقادیر روند کاهشی ارائه داد درحالی که این روش در ایستگاه مراغه هیچ روندی نداشت. ایستگاه های تبریز و ماکو فقط در مقادیر کم باند 5 درصد روند منفی نشان دادند و برای بقیه مقادیر در دو باند مورد بررسی هیچ روندی را نشان نداد. ایستگاه اردبیل هم به جز مقادیر کم باند 10درصد در بقیه مقادیر روند منفی داشت. ایستگاه های ارومیه، پارس آباد و خوی در برخی مقادیر روند منفی و در برخی هم روند مثبت نشان دادند. بررسی تغییرات آستانه های این پدیده اقلیمی می تواند به تصمیم گیری بهتر در خصوص کشاورزی، مدیریت منابع آب و سازگاری با اثرات تغییر اقلیم در این بخش از کشور کمک کند.
بررسی تغییرات پرفشار جنب حاره تراز 500 هکتوپاسکال نیوار ایران با رویکرد تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پرفشار جنب حاره آزور بارزترین و دائمی ترین سیمای گردش وردسپهری در منطقه جنب حاره نیمکره شمالی و ایران به شمار می رود. بررسی آثار و منابع منتشرشده در رابطه با تغییرات پرفشار جنب حاره ای نشان می دهد که یک تحقیق جامع درباره تغییرات این پرفشار در فصول مختلف لازم است. افزایش یا کاهش شاخص شدت و شاخص گسترش شرقی و شمالی پرفشار جنب حاره در سطح ۵۰۰ هکتوپاسکال، تعیین کننده اصلی دوره های خشک و مرطوب در ایران است. ازاین رو هدف این مطالعه، تبیین تغییرات زمانی _ مکانی پرفشار جنب حاره و به عبارتی تعیین مرز شمالی و شرقی و همچنین شدت این سیستم در فصول مختلف بر روی ایران بوده است. بدین منظور داده های فرمت NC ارتفاع ژئوپتانسیل ساعت 12GMT طی یک دوره 68 ساله (1948- 2015) از پایگاه داده مرکز پیش بینی محیطی/ مرکز ملی پژوهش های جوی نوآ اخذ گردید و برای طبقه بندی فصلی و تهیه نقشه های مورد نظر در مراحل بعدی به فرمت های استاندارد و مورد نظرتبدیل شدند. نقشه و نمودارهای سری زمانی میانگین پرفشار جنب حاره در نیوار ایران بیانگر افزایش شاخص سطح و شدت در همه فصول باشد. شیب خط روند تمامی فصول افزایشی بوده و میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل در نیوار ایران با آهنگ 87/5 ژئوپتانسیل متر در هر 10 سال افزایش یافته و در سال 2015 به حداکثر آنومالی مثبت رسیده است.
تعیین آغاز و پایان فصول دمایی با رویکرد دقیق سازی فصول طبیعی (مطالعه موردی: نواحی مختلف استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
147 - 168
حوزههای تخصصی:
با توجه به تنوع آب و هوایی در نواحی مختلف استان پهناور کرمان و از طرفی اهمیت دما در مخاطرات اقلیمی نظیر سرمازدگی، سرماهای دیر رس بهاره و گرمازدگی، استخراج تقویم دوره های دمایی با رویکرد دقیق سازی فصول طبیعی این استان ضرورت دارد. به همین منظور پس از تهیه پایگاه داده های روزانه، برای تهیه ماتریسِ پنجکی 73 سطری و 12 ستونه در طول سال، از داده های دمایِ میانگین ایستگاه های همدید لاله زار، بافت، شهربابک، کرمان، سیرجان، زرند، انار، رفسنجان، بم، میانده جیرفت، کهنوج و شهداد استفاده شد. سپس با استفاده از تحلیل های آماری و روش دستی، آغاز و پایان دوره های دمایی در نواحی مختلف استان کرمان تعیین و فصول دمایی این نواحی استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد به استثنای ناحیه لاله زار که دارای سه فصل دماییِ منطبق با فصول طبیعیِ زمستان، بهار و پاییز است، بقیه نواحی استان کرمان دارای چهار فصل دمایی مجزاست. این در حالی است که به لحاظ زمانی، آغاز و پایان فصل ها در نواحی مختلف استان کرمان متفاوت است. طولانی ترین تابستان های طبیعی را شهداد و کهنوج و بلندترین زمستان های طبیعی را لاله زار داراست. در کنار وجود ظرفیت تنوع دمایی در نواحی مختلف استان، رخدادهایی از مخاطرات اقلیمی نظیر سرماهای دیر رس بهاره انار قابل تشخیص است.
بررسی عوامل مؤثر بر مخاطره زمین لغزش های بالادست سد لتیان با استفاده از روش های ارزیابی آنتروپی و فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها ازجمله مخاطرات کاتاستروفیک هستند که شناسایی و بخش بندی نواحی مستعد آن، نقشی مهم در ارزیابی خطرات محیطی و مدیریت حوضه آبخیز ایفا می کند. حوضه لتیان در بالادست سد لتیان قرار دارد و بیش از ده لغزش با مجموع مساحت 53/2 کیلومترمربع در آن شناسایی شده که علاوه بر تهدید مناطق مسکونی، زراعی و باغات منطقه، در محدوده فرسایش بالا قرار دارند که تهدیدی برای افزایش حجم رسوبات ورودی به سد لتیان به شمار می روند. در این تحقیق، ده فاکتور مؤثر بر لغزش های منطقه شناسایی و پس از تهیه ماتریس مربوطه با مدل آنتروپی اولویت بندی شدند، سپس با استفاده از این مدل و روش فازی، پهنه های پرخطر شناسایی شدند، نقشه پراکندگی لغزش ها با نقشه خطر به دست آمده همپوشانی شد و سهم هر یک از مناطق خطر از نظر وقوع لغزش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که بافت خاک 65/17 درصد، فاصله از گسل 42/14 درصد، پوشش گیاهی 05/13 درصد، فاصله از رودخانه 7314/11 درصد و کاربری اراضی 57/11 درصد و شیب و سنگ شناسی 73/9 درصد در وقوع زمین لغزش های منطقه تأثیرگذار بوده اند. همچنین در مدل آنتروپی تعداد لغزش های رخ داده نسبت به پهنه های خطر توزیع منطقی تری داراست؛ درصورتی که در مدل فازی این رابطه برقرار نیست.