فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
140 - 161
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه با اثرات مثبت خود همواره دارای تأثیرات منفی مستقیم و غیرمستقیم بالقوه بر محیط زیست انسانی و طبیعی هستند و چنانچه از پیش برای اثرات منفی چاره اندیشی نشود و از لحاظ اثرات مثبت تقویت نشود، نتایج و عواقب نامطلوبی در پی خواهند داشت. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات محیط زیستی شبکه آبیاری و زهکشی پایاب سد خداآفرین در استان آذربایجان شرقی و اردبیل در شهرستان خداآفرین و پارس آباد است. به منظور بررسی پارامترهای محیط زیستی، از سه محیط فیزیکی- آلودگی، اکولوژیکی- بیولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی استفاده شد. سپس با استفاده از روش ماتریس آیکولد، اثر هریک از ریز فعالیت های طرح بر عوامل زیست محیطی منطقه مطالعاتی، در فاز بهره برداری به تفکیک سه محیط مذکور سنجیده شد. یافته ها نشان داد اجرای طرح بر عدم اجرای آن ارجحیت دارد؛ به این صورت که مجموع پیامدهای ناشی از اجرای طرح بر محیط زیست پیرامون مثبت 274 امتیاز هست. در میان پیامدهای اجرای طرح محیط اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی دارای بیشترین آثار مثبت 186 امتیاز، محیط فیزیکی و آلودگی با مثبت 46 امتیاز و محیط اکولوژیکی و بیولوژیکی با مثبت 42 امتیاز به خود اختصاص داده است. با توجه به یافته های به دست آمده، اجرای طرح شبکه آبیاری و زهکشی کانال اصلی خداآفرین با رعایت استانداردها توجیه پذیر است. در راستای کاهش اثرات منفی وارد بر محیط های سه گانه پیشنهاد می گردد در زمان بهره برداری پروژه، نظارت مستمر و پایدار و رعایت اصول صحیح آبیاری در نظر گرفته شود.
بررسی پیش نشانگر ابر زلزله در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ابر زلزله، پیش نشانگری باستانی و عینی است که گاه چند روز پیش از وقوع زلزله، بر فراز گسل مسبب زلزله و اغلب در نزدیکی رومرکز آن تشکیل می شود. مهم ترین مشخصه ابر زلزله، جوشیدن آن از زمین و ساکن ماندن آن برای ساعاتی در آسمان است. هدف این پژوهش، یافتن ابر زلزله بزرگ ازگله در سال ۱۳۹۶ با تفسیر چشمی در تصاویر ماهواره متئوست-۸ و سپس بررسی ویژگی های آن ابر با استفاده از محصولات همان ماهواره است. با جستجو در تصاویر مادون قرمز، ابر زلزله ازگله شناسایی گردید و نشان داده شد که سرچشمه ای زمین شناسی دارد و تشکیل چنین ابری در آنجا مرسوم نیست. زلزله ازگله، نزدیک به گسل زاگرس مرتفع (HZF) رخ داده بود، ولی ابر آن ۱۲ روز پیشتر و حدود ۷۰۰ کیلومتر دورتر از رومرکز زلزله و در قطعات دیگری از همان گسل، در خطی به طول ۱۶۰ کیلومتر تشکیل شده بود. بررسی ها نشان داد این ابر مرتفع، از دو بخش تشکیل شده است: سرچشمه ای پرفشار و دنباله ای رقیق شده در دست باد. همچنین در این پژوهش، ابر زلزله متوسط سی سخت در سال ۱۳۹۹ نیز شناسایی گردید که ۶ روز پیشتر و نزدیک به رومرکز زلزله تشکیل شده بود. جستجوی چشمی ابر زلزله از زمین و فضا، یک سرگرمی علمی همگانی، به ویژه برای هواشناسان آماتور با استفاده از تصاویر ماهواره ای است. پدیدار شدن ابر زلزله بر فراز یک گسل، هشداری برای رخداد احتمالی زلزله ای قریب الوقوع در آن گسل است، که البته نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه مکانی. مطالعه موردی: داده های کاربری اراضی OSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری عمیق یک روش مدرن پردازش تصویر و تجزیه و تحلیل داده هاست که با داشتن نتایج امیدوار کننده و پتانسیل بالا وارد حوزه مدیریت شهری شده است. پروژه (OSM)Open Steet Map بزرگ ترین مجموعه داده های مکانی داوطلبانه است که در بسیاری از حوزه های کاربردی مختلف به عنوان مکمل یا جایگزین با داده های مرجع استفاده می شود. در بعضی از موارد در کشورهای پیشرفته دقت داده های داوطلبانه تولید شده توسط موبایل و دیگر ابزار توسط کاربران حتی بیش از داده ی مرجع دولتی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه در مناطق کمتر مشارکت شده توسط داوطلبان می باشد. ابتدا با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی Res_UNet کاربری اراضی با دقت 83 درصد به دست آمد، سپس با توجه به پیش بینی انجام شده، از روش واحد مبنا جهت ارزیابی میزان کامل بودن داده های OSM استفاده شد. نتایج نشان می دهد میزان کامل بودن بلوک های ساختمانی OSM در کل منطقه مطالعاتی برابر با 6/3 درصد، جنگل ها7/9درصد، درخت های میوه 4/90 درصد و زمین های کشاورزی 88/81درصد می باشد. که نشان از نرخ پایین کامل بودن بلوک های ساختمانی و جنگل و نرخ بالای کامل بودن زمین های کشاورزی و درختان میوه می باشد. نتایج تحقیق بیانگر درصد مشارکت پایین داوطلبانه درتولید داده های مکانی می باشد. از طرفی دقت بالای تولید کاربری اراضی توسط هوش مصنوعی نتایج امیدوارکننده ای را در استفاده از هوش مصنوعی در تولید و تکمیل داده های داوطلبانه به جای نیروی انسانی بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته یا مناطق با جمعیت داوطلب کمتر یا نقاط دورافتاده و صعب العبور ارائه میدهد
مقایسه شاخص های سنجش از دور در تعیین پهنه سیل حوضه آبخیز دوآب ویسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
41 - 56
حوزههای تخصصی:
تخمین پهنه سیل از نظر مدیریت و تعیین پهنه و خسارات سیل بسیار مهم است. سنجش از دور و استفاده از تصاویر با دقت بالا می تواند در استخراج شاخص های تخمینگر پهنه سیل مؤثر باشد. در این تحقیق از تصاویر سنتینل 2 در سال وقوع سیل با توان تفکیک مکانی 10 متر و از تصاویر لندست 8 در زمان های مشابه سال های قبل و بعد از وقوع سیل در محیط گوگل ارث انجین استفاده شد. در این مطالعه با استفاده از 3 شاخص NDWI، MNDWI و DVDI به تخمین پهنه اثر سیل پرداخته شد. نتایج نشان داد که شاخص MNDWI با وجود فاصله زمانی زیاد (20 روزه) بعد از وقوع سیل و تبخیر بخش عمده منابع آب پخش شده بر روی اراضی، نسبت به شاخص NDWI میزان سطح آبگرفتگی ناشی از سیل 1398 را بهتر و در حدود 59/330 هکتار برآورد نمود. همچنین شاخص DVDI با ارائه مقادیر منفی که مبین تخریب پوشش گیاهی در اثر سیل می باشد، مساحت تخریب اراضی زراعی و باغی ناشی از این سیل را 21/3522 هکتار برآورد نمود که در قیاس با آمار ارائه شده استانداری لرستان (4750 هکتار) تفاوت اندکی نشان می دهد. در کل استفاده از شاخص های فوق به عنوان روش های مهم، کاربردی و کم هزینه برای مدیریت، تخمین پهنه و تعیین خسارات سیل پیشنهاد می شود.
ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی در حوضه بلوچستان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
95 - 112
حوزههای تخصصی:
ژرفای نوری هواویزی کمیتی بی بعد است که میزان گذر پرتو نور در جو را نشان می دهد و بیان گر میزان جذب و پراکنش ناشی از هواویزها در مسیر عبور نور است. شناخت آن برای درک تأثیرات آن بر کیفیت هوا و ارائه راهکارهای مقابله با آن ضروری است. حوضه بلوچستان جنوبی به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، تحت تأثیر گرد و غبار و غلظت بالای هواویزی قرار دارد. از این رو در این پژوهش تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی، در این حوضه مورد واکاوی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از داده-های فرآورده ژرفای نوری هواویزی MOD 04 L2))، الگوریتمDeep Blue سنجنده مودیس ماهواره تررا با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2002-2019 بهره گرفته شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی الگوهای زمانی و مکانی آن تفکیک شد. به کمک تحلیل خوشه ای الگوهای زمانی دسته بندی و الگوهای مکانی پهنه بندی گردید. نتایج واکاوی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر روی آرایه میانگین بلند مدت داده ها (365×55458) نشان داد، سه مؤلفه ی اصلی در مجموع حدود90 درصد از پراش داده ها را تبیین می کنند که سهم مؤلفه اول 84 درصد است. این مؤلفه الگوی کلی پراکندگی مکانی ژرفای نوری هواویزی حوضه را تبیین می کند و بسیار به الگوی مکانی میانگین بلندمدت، شبیه است. الگوی تغییرات زمانی نشان می دهد که این مؤلفه در تمام سال موجودیت دارد اما در دوره سرد کاهش و در دوره گرم سال افزایش می یابد. بر اساس تغییرات زمانی ژرفای نوری هواویزی، حوضه به چهار دوره زمانی زمستانه، بهاره-پاییزه، گذار و تابستانه، قابل تفکیک است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در الگوی تابستانه به 69/0 می رسد. این به مفهوم آنست که حوضه در دوره تابستان از هوای نسبتاً غبارآلودی برخوردار است. به لحاظ پراکندگی مکانی نیز حوضه به سه پهنه با بار غباری کم (کوهستانی)، بار غباری متوسط( پایکوهی) و بار غباری زیاد(پست جلگه ای) قابل پهنه بندی است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در حوضه حدود 38/0 است که در پهنه جلگه ای به 62/0 می رسد. رژیم ژرفای نوری هواویزی در هر سه پهنه یکسان است اما پهنه جلگه ای به لحاظ مقدار، با دو پهنه دیگر اختلاف چشمگیر دارد. بالا بودن مقدار ژرفای نوری هواویزی در این حوضه علاوه بر مؤلفه های محلی، به عوامل منطقه ای که در دوره گرم سال فعال می شود(موسمی هند)، مرتبط است.
بررسی مخاطره سیلاب از طریق مدل های SWAT و SIMHYD در حوضه آبریز کَرگانرود تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
23 - 46
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت و گسترش ابزارهای هیدرولوژیکی و صرفه جویی در زمان، هزینه و در شرایط بحرانی به منظور اقدامات مدیریتی برای کاهش خسارت های ناشی از سیل، استفاده از چنین ابزارهایی باعث سهولت در امر شبیه سازی حوضه های آبریز شده است. در پژوهش حاضر از مدل SWAT به عنوان یک مدل نیمه توزیعی و از مدل SIMHYD به عنوان یک مدل یکپارچه جهت برآورد رواناب حوضه آبریز کَرگانرود تالش استفاده شده است. بدین منظور از داده های مشاهداتی در محدوده زمانی 2006 تا 2018 مربوط به ایستگاه های سینوپتیک تالش، آستارا، بندرانزلی و ایستگاه هیدرومتری هشتپر بهره گرفته شده است. در مدل سازی توسط مدل SWAT ضرایب N2 و R2 به عنوان تابع هدف در مرحله واسنجی دبی ماهانه به ترتیب 61/0 و 62/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 67/0 و 70/0 به دست آمد که نشان دهنده نتایج قابل قبولی در شبیه سازی پیک رواناب و سیل ایجاد شده در این حوضه داشته است. در واسنجی و اعتبارسنجی مدل SIMHYD نیز نتایج قابل قبولی به دست آمد. به گونه ای که ضرایب N2 و R2 در مرحله واسنجی به ترتیب 710/0 و 8511/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 625/0 و 9496/0 حاصل شد. مدل SWAT به دلیل ماهیت نیمه توزیعی خود از دقت بالاتری در شبیه سازی سیلاب حوضه موردمطالعه نسبت به مدل SIMHYD برخوردار است؛ زیرا این مدل در بازه زمانی روزانه نیز به خوبی پیک رواناب را شبیه سازی می کند، درصورتی که مدل SIMHYD با افزایش کیفیت داده ها در بازه زمانی ماهانه نتایج رضایت بخشی در این حوضه دارد.
برآورد عمق سیلاب در رودخانه قم رود با ترکیب ویژگی های هیدرولیکی رودخانه و ژئومورفیک حوضه آبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور برنامه ریزی، مدیریت و بهره برداری از منابع آب و زمین، آگاهی نسبت به تغییرپذیری فضایی منابع هم چنین درک رفتار پاسخ حوضه به منظور مدل سازی فرآیندهای فیزیکی نقش اساسی بسیار مهمی دارد. حوضه قم رود به دلیل قرارگیری در مناطق خشک و نیمه خشک و شرایط اقلیمی و ژئومورفولوژی خاص، مستعد سیلاب های ناگهانی می باشد. به دلیل کمبود داده های هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا در حوضه، استفاده از مدل های هیدرولیکی منجر به نتایج دقیقی از ویژگی های هیدرولیکی سیلاب نمی شود. در چنین شرایطی، روش های که مبتنی بر ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه باشد، می تواند کمک کننده باشد. روش مورد استفاده در این مقاله روش اشل متغیر سیل (VFS) می باشد که ویژگی های هیدرولیکی رودخانه را با مشخصات ژئومورفیک حوضه به منظور برآورد عمق آب در رودخانه ناشی از سیلاب با دوره بازگشت های مختلف را ترکیب می کند. میزان عمق آب برای دوره بازگشت مختلف دو، پنج، ده، بیست و پنج، پنجاه و صد سال مورد بررسی قرار گرفت در هر دوره بیشترین میزان عمق آب در قسمت های نزدیک به خروجی و کمترین میزان عمق آب در قسمتهای بالادست رودخانه می باشد. بررسی ها نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان عمق آب و مساحت زیرحوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند برای حوضه های فاقد آمار هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا به منظور برآورد سرعت اوج و عمق سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل راهکارهای سازگاری جوامع محلی با اثرات بادهای 120 روزه سیستان (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برخی از فرایندهای طبیعی در تلفیق و تعامل با سایر رخدادها و الگوهای رفتاری جوامع تبدیل به مخاطرات خسارت باری می شوند که پایداری و بقای اجتماعات به مدیریت و واکنش مناسب در برابر آنها بستگی دارد. بادهای 120 روزه شرق کشور از این دست فرایندهای طبیعی هستند که از دیرباز تداوم داشته است. امروزه تغییرات اقلیمی و خشکسالی ناشی از آن، بر اثرات بادهای 120 روزه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعات محلی دامن زده است. هدف: مطالعه حاضر به بررسی اثرات این بادها در 10 روستای شهرستان نهبندان و همچنین تحلیل مهمترین اقدامات 240 نفر نمونه از ساکنین منطقه برای سازگاری و رویارویی با این اثرات پرداخته است. روش شناسی تحقیق: برای تعیین مهمترین اثرات و اقدامات روستاییان برای سازگاری، ابتدا مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با تعدادی از خبرگان و کارشناسان سازمان های درگیر در مساله صورت گرفته و پس از تحلیل مصاحبه ها، شاخص ها و متغیرها استخراج و مبنای طراحی پرسشنامه ساختاریافته ای برای ارزیابی اثرات و اقدامات اجتماعات محلی قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو این پژوهش شامل 10 روستای دهستان بندان از شهرستان نهبندان است که بیشتر در معرض و مسیر بادهای 120 روزه قرار دارند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که در تمام ابعاد اثرات بادهای 120 روزه، سطح معناداری پایین تر از آلفا (05/0) است که بیانگر اثرات شدید آن در بعد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. از طرفی در بررسی اقدامات مقابله ای توسط مردم بیشترین اقدامات در بعد اجتماعی - فرهنگی با مقدار 47/3 صورت گرفته در حالی که کمترین اقدامات در بعد زیست محیطی با مقدار 20/3 انجام شده است. نتایج: نتایج بیانگر این است که از بین اثرات متعدد بادهای مذکور، بیشترین اثرات در بعد زیست محیطی است و با توجه به اینکه بعد زیست محیطی منابع عمومی دارد و منافع فردی در آن کمتر احساس می شود، اقدامات مدیریتی آن توسط خود روستاییان کمتر و بیشتر توسط نهادها مورد حفاظت قرار می گیرد. در حالی که مهمترین اقدامات توسط روستاییان برای مقابله در بعد اجتماعی- فرهنگی صورت گرفته است.
برآورد نرخ فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل نقش فعالیت های انسانی در وقوع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
35 - 55
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین مخاطره ای است که بسیاری از دشت های ایران ازجمله دشت ایوانکی در استان سمنان را دربرگرفته است. دشت ایوانکی تحت تأثیر وضعیت اقلیمی و توپوگرافی، پتانسیل بالایی از نظر وقوع مخاطره فرونشست دارد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به برآورد وضعیت فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن پرداخته شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست و اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش، GMT ، ArcGIS ، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع و اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به ارزیابی وضعیت فرونشست منطقه در طی سال های 2016 تا 2022 و سپس به ارزیابی تأثیر افت منابع آب زیرزمینی و تغییرات کاربری اراضی در فرونشست رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی 6 ساله بین 28 تا 533 میلی متر فرونشست داشته که رقم قابل توجهی می باشد. آنالیز مکانی فرونشست رخ داده بیانگر این است که بیش ترین میزان فرونشست مربوط به مناطق جنوبی دشت ایوانکی بوده است که این مناطق نیز سالانه با افت سطح آب زیرزمینی حدود 2 متر مواجه شده است، بر این اساس، یکی از دلایل فرونشست رخ داده، افت منابع آب زیرزمینی بوده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، کاربری نواحی انسان ساخت و اراضی کشاورزی در طی سال های 1992 تا 2022 به ترتیب با 9/6 و 2/7 کیلومترمربع افزایش مواجه شده اند و با توجه به اینکه بیش ترین میزان فرونشست (بیش از 500 میلی متر) در محدوده این کاربری ها بوده است، بنابراین توسعه اراضی کشاورزی و نواحی انسان ساخت، عامل اصلی وقوع فرونشست منطقه بوده است.
پیش بینی خطرپذیری شهر خاش ناشی از مخاطره ی طوفان به روش گامبل و سری های جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
339 - 366
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف پیش بینی خطرپذیری ناشی از بحرانِ طوفان جهت ضرورت توجه به مدیریت بحران شهر خاش انجام شده است. با در نظر داشتن سرعت آستانه ای طوفان به مقدار 15 متر بر ثانیه، گل طوفان های ماهانه، فصلی و سالانه شهر خاش با نرم افزار WRPLOT 8.0.2 ترسیم گردید. به روش گامبل و سری های جزئی به پیش بینی دوره های بازگشت طوفان 1 تا 100 ساله برای بازه زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بر مبنای آخرین داده های ثبت شده (از سال 1365 تا 1397) پرداخته شد. نتایج تحلیلی با دو مدل فوق، نشان داد دوره های بازگشت طوفان به روش سری های جزئی با شدت بیشتر و به روش گامبل، با شدت کمتر پیش بینی شده است، در دوره بازگشت 100 ساله شدیدترین طوفان های ماهانه خاش به روش گامبل با شدت های 29 و 1/29 متر بر ثانیه بوده است؛ اما در روش سری های جزئی شدیدترین طوفان های ماهانه برای دوره بازگشت 100 ساله با شدت های 2/32، 7/31 و 4/30 متر بر ثانیه است. روش سری های جزئی به سبب پیش بینی های حد بالاتر، که در ایمنی سازه ها و کاهش خسارات جانی و مالی اهمیت دارد، روش مناسب تری نسبت به توزیع گامبل برای پیش بینی طوفان های خاش و برنامه ریزی جهت مدیریت بهینه بحران به نظر می رسد.
شناسایی کانون های گرد و غبار و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن بر مبنای داده های سنجش ازدوری (مطالعه موردی: جنوب غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
386 - 405
حوزههای تخصصی:
گردوغبار ازجمله مخاطراتی است که تأثیر مستقیمی بر سلامت انسان و وضعیت زیست محیطی مناطق دارد. این مخاطره بخش زیادی از کشور ازجمله مناطق جنوب غربی آن را با تهدید مواجه کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش شناسایی مناطق مستعد ایجاد کانون های گردوغبار در جنوب غرب کشور و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن است. در این تحقیق از تصاویر گوگل ارث، تصاویر ماهواره MODIS، تصاویر ماهواره CHIRPS و همچنین مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای مورداستفاده در تحقیق، سامانه گوگل ارث انجین، گوگل ارث، نرم افزارهای ArcGIS و IDRISI بوده است. همچنین در این تحقیق از شاخص ها و مدل های مختلفی ازجمله شاخص AOD و مدل WLC استفاده شده است. این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از شاخص AOD، نقشه غلظت گردوغبار منطقه تهیه شده است. در مرحله دوم به تحلیل ارتباط غلظت گردوغبار منطقه با عوامل محیطی پرداخته شده است و در مرحله سوم نیز مناطق مستعد ایجاد کانون های گردوغبار شناسایی شده است. بر اساس نتایج حاصله، ضریب همبستگی بین میزان غلظت گردوغبار منطقه با پارامترهای NDVI، سرعت باد، بارش، دما و ارتفاع به ترتیب 63/0، 156/0، 557/0، 489/0 و 602/0 بوده است. ضریب غلظت گردوغبار در واحدهای تپه های ماسه ای، دشت، تپه ماهور و کوهستان به ترتیب وزن 71/0، 64/0، 47/0 و 23/0 به دست آمده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، بخش زیادی از منطقه موردمطالعه ازجمله مناطق شمال غربی شهر اهواز، مناطق شمالی شهر هویزه و مناطق حدفاصل شهرهای امیدیه تا اهواز پتانسیل زیادی جهت ایجاد کانون های گردوغبار دارد.
تحلیل شاخص های سلامت محیط زندگی با رویکرد حق به محیط سالم (مورد مطالعه: منطقه 20 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جسم و روان در گرو زیستن در یک محیط سالم است. عوامل و پدیده های گوناگونی سلامت محیط زندگی را تعیین می کنند و شناخت آنها، زمینه ساز برنامه ریزی ارتقاء آنهاست. هدف این تحقیق، واکاوی مؤلفه های تاثیرگذار بر سطح سلامت محیط زندگی در منطقه 20 شهرداری تهران و آشکارسازی الگوی نابرابری فضایی آنهاست. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و در آن از داده های اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. برای توصیف و تحلیل داده ها، از توابع آماری و توابع سیستم اطلاعات جغرافیایی به ویژه ابزار تحلیل فضایی و درون یابی فضایی استفاده شده است. بر اساس تحلیل یافته های تحقیق، میانگین 29/2 در دامنه ارزش گذاری 1 تا 5، دلالت بر سطح ضعیف سلامت محیط شهری در محدوده مورد مطالعه دارد. بیشترین ضعف مربوط به مؤلفه های بعد اقتصادی به ویژه در میزان پس انداز، قدرت خرید کالاهای فرهنگی، توانایی مالی برای انجام سفرهای تفریحی و سرانه زیربنای مسکونی نمایان است. دسترسی به فضای سبز و بوستان های شهری و با ارزش متوسط 43/3 و 55/4 وضعیت مطلوب تری را نسبت به سایر شاخص ها نشان می دهند. از نظر توزیع مکانی نیز شاخص ها، در حاشیه های منطقه، سطح سلامت محیط به مراتب نامطلوب تر از پهنه های داخلی نمایان می سازند. گستردگی بافت فرسوده، ساخت و سازهای غیررسمی و وسعت نسبتاً زیاد فضاهای متروکه از عوامل داخلی مهم افت سطح سلامت محیط هستند. اما تأثیرپذیری محله های حاشیه ای منطقه در سه ضلع شرقی، جنوبی و غربی به دلیل مجاورت منطقه با حریم شهر در بالاترین سطح است. استقرار صنایع آلاینده، عبور کانال های فاضلاب شهری، فراوانی کارگاه های غیرمجاز و فاقد استاندارد، فزونی و تراکم مشاغل غیر رسمی، سکونت و اشتغال غیرقانونی اتباع بیگانه بیشترین تأثیر را بر افت سطح سلامت محیط حاشیه ها گذاشته است. با آن که سطح سلامت محیط در کل منطقه زیر متوسط بوده، تمایز بین محله های درونی و حاشیه ای از نظر دسترسی به مؤلفه ها و شاخص های شهر سالم محرز شده و بیانگر الگوی نابرابر مرکز حاشیه است که در نتیجه آن، وضعیت حق دسترسی به محیط سالم در محله های درونی منطقه به طور نسبی بهتر از محله های حاشیه ای پدیدار گردیده است.
بررسی نقش حکمروایی شهری در کاهش مخاطرات بافت تاریخی شهرها از منظر رهیافت بازآفرینی (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن سمنان جزئی از پیکره و بدنه این شهر است و دارای ارزش های کالبدی، عملکردی، اقتصادی و فرهنگی است که با قابلیت ها و توان های بالقوه خود، یک سرمایه ملی محسوب می شود. این کالبد و ساختار در معرض تهدیدات بنیادی بوده و نیازمند تشخیص مسائل، چالش ها و ساماندهی آنها برای جلوگیری از مخاطرات می باشد. الگوی حاکم بر پژوهش به لحاظ هدف، شناختی - ارزیابی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی -کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای پژوهش تعیین شدند و شیوه انتخاب پاسخگویان از میان ساکنان محدوده مورد مطالعه، با نمونه گیری تصادفی انجام شده است. تجزیه و تحلیل ها در محیط Spss انجام و از آزمون های آماری مانند؛ تی تست، فریدمن و تاکسنومی عددی برای تجزیه و تحلیل ها استفاده شده است. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که متغیرهای حکمروایی خوب شهری، در سطح کمتر از 05/0 معنادار و وضعیت متوسطی در بافت فرسوده شهر سمنان دارند. همچنین نتیجه آزمون تأیید نمود که بهترین وضعیت مربوط به شاخص عدالت محوری با میانگین رتبه ای 24/4 بوده است. نتیجه آزمون همچنین نشان داد که وضعیت بازآفرینی بافت فرسوده ضعیف بوده می باشد. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین رتبه متغیرها وجود دارد. بر اساس میانگین رتبه ها، متغیر امنیت با میانگین 4.997 در رتبه نخست و پس از آن به ترتیب آموزش، اقتصاد، بهداشت، فرهنگ، خدمات شهری و ورزش قرار گرفتند. همچنین نتایج تحلیل ها برای 27 شاخص نشان می دهد که ارزش های اجتماعی و توسعه انسانی بالاترین میانگین ها را دارند. شاخص های مرتبط با هویت تاریخی، توسعه درونی و بهداشت نیز عملکرد خوبی داشته اند. در مقابل، مشارکت مردمی ضعیف ترین عملکرد را داشته است. اکثر شاخص ها مانند مسئولیت پذیری، هویت، دل بستگی، تعامل، درآمد و زیرساخت ها در سطح متوسط به بالا قرار دارند.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
تحلیل تغییر غلظت آلاینده ها در دوره همه گیری کووید-19 و ارائه الگوی مبتنی بر یادگیری ماشین جهت پیش بینی آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
310 - 338
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به همه گیری کووید-19، دولت ها در سراسر دنیا به دنبال ارائه راهکاری در راستای مدیریت بحران برای کاهش انتشار آلاینده ها ناشی از منابع ترافیکی بودند. ازاین رو، تصمیم بر آن شد که تغییرات آلاینده های هوا و حجم ترافیک به عنوان یکی از زیرمجموعه های شاخص زیست محیطی توسعه پایدار شهری در زمان همه گیری کووید -19 و مقایسه آن با دوره قبل از همه گیری در بازه زمانی 01/11/1396 تا 29/12/1400 موردبررسی قرار گیرد. هدف از این پژوهش، مقایسه غلظت آلاینده ها در دوره همه گیری با دوره قبل از آن و همچنین ارائه الگو برای پیش بینی شاخص کیفیت هوا در کلان شهرهای ایران است. ابتدا داده های جمع آوری شده آلاینده ها از کلان شهرهای ایران پردازش و پاکسازی شدند. بعد از انتخاب ویژگی ها با الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات، روش های یادگیری ماشین اعمال شد. نتایج نشان می دهد الگوی افزایشی و یا کاهشی یکسانی در غلظت آلاینده ها در دوران کووید-19 نسبت به قبل از آن، در تمامی کلان شهرها دیده نمی شود و تأثیر محدودیت ها بر روی غلظت آلاینده ها در شهرهای مختلف، متفاوت است؛ بنابراین لازم است جهت مدیریت این بحران و همچنین بحران آلودگی هوا که می تواند در انتشار بیماری نقش چشمگیری داشته باشد، برای هر موقعیت شهری، الگوی محدودیت های ترافیکی مختص آن موقعیت تهیه گردد. همچنین نتایج بیانگر این است شاخص کیفیت هوا در اکثر کلان شهرهای ایران نه تنها کاهش نداشته، بلکه افزایش یافته است؛ بنابراین می بایست تدابیر دقیقی برای مدیریت هرگونه بحران مشابه در آینده در جهت کاهش غلظت آلاینده ها و بهبود شاخص کیفیت هوا با توجه به موقعیت مکانی و جغرافیایی هر شهر در نظر گرفته شود.
ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر- قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پیوستگی عملکرد بوم شناختی به دلیل فراهم کردن اتصالات بوم شناختی از مهم ترین انواع اتصالات زیستی در بین زیستگاه ها و اکوسیستم های طبیعی محسوب می شود. ازهم گسیختگی زیستگاه ها و به دنبال آن افول کاهش پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین، از دلایل اصلی نابودی تنوع زیستی است. بر این اساس در مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین به ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر-قشم پرداخته شد. بدین ترتیب با شناسایی هم زمان عملکرد های بوم شناختی و اولویت بندی اثر موانع، وضعیت پیوستگی بوم شناختی در این منطقه در طی سال های 1989-2021، موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. همان طور که نتایج نشان داد، در این منطقه بیشترین پراکندگی عملکردهای بوم شناختی در اراضی بایر و در مقابل بیشترین موانع در پهنه های جزر و مدی قابل مشاهده است. با توجه به عملکردهای بوم شناختی و موانع موجود، بیشترین وسعت از جنگل های مانگرو خمیر-قشم تحت تأثیر موانع بوم شناختی می باشند که از دلایل آن می توان به توسعه فعالیت های انسانی، کاهش اراضی جنگلی و پیشروی پهنه های آبی و جزر و مدی در منطقه اشاره نمود. همچنین نتایج حاکی از روند کاهشی در عملکرد و پیوستگی بوم شناختی منطقه و در مقابل افزایش روند اثر موانع است. ازاین رو عملکردها و پیوستگی بوم شناختی با میزان تراکم جنگل های مانگرو رابطه ای مستقیم دارد، بدین معنا که با کاهش رویشگاه های جنگلی تحت تأثیر مخاطرات محیطی و انسانی، میزان عملکرد و پیوستگی بوم شناختی نیز کاهش یافته است. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی می تواند امکان تحلیل اصولی از فعالیت های توسعه ای برای افزایش رفاه انسانی را از طریق حفظ پیوستگی زیستگاه و افزایش پایداری اکوسیستم ها فراهم نماید. همچنین نتایج این مطالعه به عنوان یک راهکار مدیریتی می تواند به حفاظت و برنامه ریزی صحیح در راستای توسعه فعالیت های انسانی و به دنبال آن مخاطرات و پیامدهای محیطی کمک کند.
تحلیل مکانی و زمانی زمین لرزه های ایران در طی سال های 1907 تا 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
222 - 243
حوزههای تخصصی:
موقعیت زمین ساختی ایران سبب شده است تا این کشور پتانسیل لرزه خیزی بالایی داشته باشد. با توجه به اینکه زمین لرزه با خسارات جانی و مالی زیادی همراه است و مطالعه در این زمینه دارای اهمیت بالایی است، در این پژوهش به تحلیل مکانی و زمانی زمین لرزه های رخ داده در ایران پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای روش های کمی است. مهم ترین داده های پژوهش، لایه رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، لایه رقومی گسل های ایران و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زمین لرزه های ثبت شده در ایران در طی سال های 1907 تا 2023 (1402-1286) است که از سایت USGS تهیه شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش ArcGIS و SPSS بوده است. با توجه به اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به آنالیز مکانی و سپس آنالیز زمانی زمین لرزه های رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، در طی دوره زمانی موردمطالعه، 7139 زمین لرزه با بزرگای بیش از 3 ریشتر در ایران ثبت شده است که 12 زمین لرزه بیش از 7 ریشتر بزرگا داشته اند (بر این اساس حدوداً هر 10 سال یک بار شاهد یک زمین لرزه بیش از 7 ریشتری در ایران بوده ایم). نتایج آنالیز مکانی و تحلیل فضایی زمین لرزه های رخ داده نشان داده است که از نظر کمی و تعداد کانون های زمین لرزه، مناطق جنوب غربی کشور دارای بیش ترین پتانسیل لرزه خیزی هستند ولی از نظر زمین لرزه های با بزرگای بالای 7 ریشتر، مناطق شرقی و شمال غربی کشور دارای پتانسیل بالاتری هستند. همچنین مناطق مرکزی کشور، خصوصاً مناطق مجاور شهر اصفهان، دارای کم ترین پتانسیل لرزه خیزی هستند. نتایج آنالیز زمانی زمین لرزه های رخ داده نیز نشان داده است که بیش ترین تعداد زمین لرزه های رخ داده مربوط به ماه های فروردین و اردیبهشت و ساعات اولیه بامداد بوده است.
ارزیابی خدمات اکوسیستمی تولید آب بر اساس کاربری و پوشش اراضی در اکوسیستم های منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
27 - 47
حوزههای تخصصی:
تولید آب یکی از مهم ترین خدمات اکوسیستمی تولیدی است که تحت تأثیر ویژگی های کاربری اراضی تغییر می کند. این پژوهش با هدف ارزیابی تولید آب در منطقه سیستان و ارزیابی همبستگی مکانی آن با ویژگی های کاربری اراضی بر مبنای سنجه های تراکم و تعداد لکه، بزرگ ترین لکه، شکل سیمای سرزمین و تراکم لبه انجام شد. مدل اینوست برای ارزیابی تولید آب و رگرسیون وزنی مکانی (GWR) برای بررسی همبستگی مکانی بین تولید آب و سنجه های سیمای سرزمین استفاده شد. مجموع تولید سالیانه آب در منطقه حدود 71 میلیون مترمکعب (به طور میانگین 43 مترمکعب در هکتار) برآورد گردید که بیشترین میزان آن در مناطق غربی و کمترین میزان آن در بخش های شرقی مشاهده شد. اراضی بایر و ساخته شده ها به ترتیب با 65 و 4 مترمکعب در هکتار دارای بیشترین و کمترین میزان تولید آب بودند. نتایج GWR مشخص کرد بین تولید آب با سنجه های موردنظر همبستگی مکانی معناداری وجود دارد (0.95<R2<0.98, p-value<0.01) که بیانگر اثر ویژگی های کاربری اراضی بر فراهم سازی خدمات اکوسیستمی تولید آب است. این مطالعه اطلاعات مفیدی در رابطه با میزان تولید آب و ارتباط آن با ویژگی های مختلف کاربری های اراضی در منطقه مطالعاتی ارائه داده است که می تواند در راستای اتخاذ راهبردهای مناسب برای حفظ منابع آبی مورداستفاده قرار گیرند.
شبیه سازی و پیش بینی برخی متغیرهای اقلیمی توسط مدل چندگانه خطی SDSM و سناریوهای RCP در حوضه آبخیز حاجیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
244 - 268
حوزههای تخصصی:
مدل های ریزمقیاس نمایی به منظور تولید مقادیر بارش واقعی در یک محدوده محیطی از طریق شبیه سازی مجموعه داده های اتمسفری مورداستفاده قرار می گیرند. هدف از این پژوهش پیش بینی مقادیر عناصر اقلیمی دما و بارش ایستگاه سینوپتیک اهر با مدل ریزمقیاس نمایی SDSM و با استفاده از خروجی مدل تغییر اقلیمی CanESM2 تحت سه سناریو 2.6 RCP، 4.5 RCP و 8.5 RCP ریزمقیاس و برای چهار دوره 18 ساله برای دوره های آینده 2020-2040،2039-2060،2059-2079 و 2080- 2099 بوده است. همچنین از شاخص های آماری میانگین جذر خطا مربع (RMSE) و میانگین خطای مطلق و (MAE) استفاده شده و بررسی روند سالانه این تغییرات با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و شاپیرو-ویلک است. نتایج پیش بینی ها نشان داد در سناریوهای 2.6 RCP و 4.5 در فصل بهار کاهش بارش به میزان 14 تا 5 میلی متر در ایستگاه سینوپتیک اهر رخ می دهد همچنین متوسط دمای حداکثر از 1/0 تا 56/1 درجه سانتی گراد، متوسط دمای حداقل از 4/0 تا 54/1 درجه سانتی گراد در هر سه سناریو در خلال دوره های زمانی افزایش خواهد یافت. از نظر روند تغییرات بارش فصلی در تمام سناریوها در فصول بارشی کاهش و در ماه های سرد افزایش داشته و در مورد عنصرهای دما در تمام سال این روند معنادار و افزایشی خواهد بود.
تحلیلی بر نقش عوامل طبیعی اثرگذار در توسعه آینده شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه رشد جمعیت و گسترش فیزیکی در شهرهای ایران به خصوص شهر اهواز روندی رو به افزایش دارد. الگوی گسترش شهری در شهر اهواز نیز به تبع جریان سریع شهرنشینی در ایران در چندین سال گذشته تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت به سمت و سویی جدید رفته به گونه ای که طرح جامع نتوانسته است الگویی مناسب برای گسترش این شهر ارائه دهد. بنابراین یکی از مهم ترین مسائلی که در برابر توسعه این شهر قرار دارد، مکان توسعه آتی آن است و در این راستا پارامترهای طبیعی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه ی فیزیکی شهر اهواز محسوب می شوند. هدف: هدف این پژوهش، تحلیل نقش عوامل طبیعی اثرگذار در توسعه آینده شهر اهواز و ارائه مکان مناسب با توجه به این عوامل جهت توسعه آتی این شهر است.. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظ ر ه دف ک اربردی و از لحاظ روش شناسی، توصیفی- تحلیلی است. قلمرو پژوهش حاضر نیز شهر اهواز است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از نرم افزار GIS به بررسی وضعیت توسعه کالبدی شهر اهواز پرداخته شده، سپس جهات گسترش شهر از دید عوامل ژئومورفولوژیکی و طبیعی در محیط ARC GIS با استفاده FUZZY OVERLAY و عملگر GAMMA مورد بررسی قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر اهواز می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در برنامه ریزی برای توسعه شهر اهواز قابلیت و مخاطرات طبیعی نادیده گرفته شده اند و توسعه فیزیکی این شهر بدون توجه به محدودیت های ژئومورفولوژی به وقوع پیوسته است. نتایج: بر اساس نقشه نهایی وضعیت مناطق مستعد توسعه از لحاظ ژئوموفولوژیکی، بخش قابل توجهی از قسمت شمالی شهر اهواز در وضعیت نامناسب، در غرب وضعیت بیشتر نامناسب، در شرق وضعیت متوسط و در جنوب نیز وضعیت مناسب را نشان می دهد. بنابراین مناطق جنوبی شهر اهواز برای توسعه آتی این شهر مناسب تر است.