فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توسعه شهرنشینی، فضای سبز بسیار مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یک نماد مهم سلامت اکوسیستم های شهری شناخته شد. پارک و فضای سبز در ارتقاء کیفیت زندگی افراد ساکن در محدوده های شهری نقش بسزایی دارد؛ اما توزیع نامتوازن پارک ها و کم توجهی به معیارهای مطلوب در مکان یابی پارک ها، موجب می شود که مزایای پارک ها، به طور شایسته و بایسته محقق نگردد. منطقه سه شهر اهواز نیز به دلیل توزیع نامتوازن و عدم رعایت اصول مکان یابی پارک، با همین مسأله مواجه است؛ بنابراین، این پژوهش با هدف مکان یابی پارک جدید در منطقه سه شهر اهواز انجام شده است. برای دستیابی به هدف پیش گفته، با رویکردی کاربردی و ماهیتی توصیفی- تحلیلی از شش شاخص حاصل از مطالعات و نظرات خبرگان استفاده شد که اطلاعات مورد نیاز با مطالعه ادبیات موضوع، پژوهش های پیشین، طرح های توسعه و عمران شهر اهواز جمع آوری شد و به وسیله مدل فرایند تحلیل شبکه ای و ابزار تحلیل شبکه در محیط نرم افزار Arc GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. محاسبات نشان داد که یازده محله منطقه سه اهواز فاقد پارک است. با مقایسه سرانه پارک در محله ها و سرانه استاندارد طرح تفصیلی مصوب 1376 (4/13 متر مربع) معلوم شد که 78/76 درصد محله ها از لحاظ برخوداری از پارک در وضعیت محروم و بسیار محروم قرار دارند. بررسی شعاع عملکرد پارک های موجود نشان داد که 53 درصد پارک ها در ارائه خدمات به ساکنان محله های مقصد، در وضعیت مطلوب قرار دارند و 47 درصد مابقی دارای وضعیت نامطلوبی هستند. حاصل مکان یابی پارک های جدید، بیست مکان شد که به وسیله نرم افزار Super Decisions اولویت احداث آنها مشخص شد. نتایج پژوهش، حاکی از این است که توزیع پارک ها در منطقه سه شهر اهواز بسیار نامتوازن و بی توجه به تراکم جمعیت و عدم رعایت اصول مکان یابی پارک است و برای مرتفع ساختن این خلل، نیاز به احداث پارک جدید می باشد؛ اما احداث پارک جدید باید بر اساس استانداردهای موجود باشد تا ضمن کارآیی بالاتر، کیفیت زندگی و رضایت مندی شهروندان را تضمین کند.
ارزیابی و تحلیل مخاطرات و راهکارهای پدافند غیرعامل در شبکه راه های استان البرز با استفاده از روش های IHWP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری و منطقه ای، با هدف توسعه انجام می گیرد و مخاطرات طبیعی و انسان ساخت، موانعی در راه توسعه هستند. جنگ یکی از این مخاطرات است که همواره همراه بشر بوده و در دهه های اخیر با ایجاد تعارض در منافع کشورها ابعاد گسترده تری یافته است. بنابراین پدافند غیرعامل به عنوان یک اقدام در مرحله پیش از بحران، با هدف کاهش آسیب پذیری زیرساخت ها می بایست در برنامه ریزی ها مد نظر قرار گیرد.
شبکه راه های استان البرز با توجه به همجواری با تهران، مسیر ارتباطی بین پایتخت و استان های شمالی و شمال غرب و همچنین مسیر ترانزیت به کشورهای همسایه شمال غرب می باشند. علاوه برآن تمرکز بالای جمعیتی و صنعتی حاشیه راه ها باعث ایجاد تهدید برای استان خواهد بود. لذا برنامه ریزی برای کاهش آسیب پذیری این زیرساخت مهم در مواقع بحران و حفظ کارایی آن دارای اهمیت بالایی می باشد.
در پژوهش حاضر به منظور شناخت راههای آسیب پذیر در برابر مخاطرات ابتدا شاخصهای مؤثر بر آسیب پذیری تعیین و با استفاده از روش IHWPرتبه بندی شده و در محیط GISنقشههای آسیب پذیری تهیه گردید. پس از آن با بکارگیری ابزار SWOTراهبردهایی در جهت کاهش آسیب پذیری معابر تعریف و اولویت بندی شدند.
نتایج پژوهش نشان داد بخش شرقی و مرکزی محور اصلی شرقی- غربی شبکه راه های استان آسیب پذیری بالایی در مقابل تهدیدات جنگی خواهد داشت، در عین حال مهمترین توانمندی و فرصت پیش رو نیز همان محور می باشد. لذا با تکمیل پروژه های در دست اجرا و برنامه ریزی شده جهت ایجاد محورهای موازی و همچنین مقاوم سازی پل ها و جابجایی برخی از کاربری ها، می توان به کاهش آسیب پذیری شبکه راه های استان البرز اقدام نمود.
ارزیابی نئوتکتونیک گسل کلمرد با استفاده از GIS، منطقه شیرگشت (ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین میزان فعالیّت تکتونیکی جوان هر منطقه می توان به کمک اندازه گیری های کمی، چشم اندازهای سطح زمین را بررسی و شاخص های مورفولوژیک را محاسبه کرد. از جمله مهم ترین عناصری که در طبیعت متأثر از فعالیّت های زمین ساختی هستند، رودخانه ها و شبکه های زهکشی می باشند. در این مطالعه نیز به منظور بررسی سطح فعالیّت تکتونیکی اخیر منطقه شیرگشت، 6 اندیس مورفومتریک شامل گرادیان طولی رودخانه ای (SL)، میزان کج شدگی حوضه (Af)، انتگرال هیپسومتری و نمودار هیپسومتری (Hi)،نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf)، نسبت شکل حوضه (Bs)و سینوسیته پیشانی کوهستان (J)اندازه گیری شده و نتایج آن با مطالعات لرزه خیزی بر روی گسل کلمرد در شمال بلوک طبس (ایران مرکزی) تلفیق شده است. به همین جهت در ابتدا بر روی مدل رقومی ارتفاعی Aster DEM با وضوح 30متر در محیط ArcGISآماده سازی لازم صورت گرفته و 89 حوضه های آبریز و نیز طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه برای هر حوضه استخراج گردیده و سپس اندیس های مورفومتریک مذکور اندازه گیری شده است. نتایج حاصل از اندازه گیری های صورت گرفته پس از تدقیق با بررسی صحرایی نشانگر فعالیّت بالای تکتونیکی در ناحیه ی نِوِنگ کوه، کوه پیرحاجت می باشد.گسل کلمرد نیز دارای فعالیّت بعد از نئوژن می باشد. وقوع زلزله های 100 سال اخیر بر روی گسل های نام برده گواهی بر این مدعا می باشد.
برنامه ریزی استراتژیک و ارائه راهبردهای بهبود جایگاه سیستم حمل و نقل شهری در شهرکرد با استفاده از تلفیق رویکردهای SWOT و QSPM
حوزههای تخصصی:
اهمیت حمل و نقل درون شهری با اختصاص حدود 25 درص د از فضای شهرها به خ ود و همچن ین ب ا ف راهم س ازی زمینه تحول و پویایی شهرها و شهروندان آنه ا بس یار واضح و غیر قاب ل انک ار اس ت. امروزه حم ل و نق ل شهری ب ه دلی ل مس ائل و مشکلات و چالشها از قبیل آلوده س ازی ه وای ش هرها و آلودگی صوتی مورد توجه برنامه ریزان شهری و محققان است. در شهر شهرکرد در زمینه حمل و نقل پایدار برنامه ریزی صورت نگرفته و زیرساخت های ضعیف حمل و نقل موجود، کفاف جمعیت رو به رشد شهر را ندارد و شهر با مشکلات جدی از جمله آلودگی های زیست محیطی، ترافیک، تصادفات روبرو است. از این رو ضروری است که مدیران و برنامه ریزان شهری با نگاه راهبردی به تحلیل و برنامه ریزی در توسعه سیستم حمل و نقل شهری بپردازند. لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا بوسیله مدل SWOT نقاظ ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدات سیستم حمل و نقل شهرکرد شناسایی شده و سپس با استفاده از ارزیابی عوامل و ماتریس عوامل داخلی و خارجی جایگاه و موقعیت سیستم حمل و نقل شهر مشخص گردیده و بر این اساس راهبرهای ترکیبی برای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد شده است. در نهایت با استفاده از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) به اولویت بندی راهبردهای پیشنهادی پرداخته شده است.
طبقه بندی دمایی ایستگاه های هواشناسی کشور با استفاده از خوشه بندی فازی و شبکه عصبی مصنوعی کوهونن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی ایستگاه های هواشناسی موجب اختصاص حجم زیادی از اطلاعات به چند دسته متجانس کوچک تر، سهولت استفاده در مدل سازی و هم چنین کمک شایانی به گسترش اطلاعات نقطه ای به اطلاعات منطقه ای برای نقاط فاقد آمار می نماید. در این تحقیق 112 ایستگاه هواشناسی پس از بررسی های اولیه از بین تمام ایستگاه های سینوپتیک کشور انتخاب و سپس با استفاده از خوشه بندی فازی و شبکه عصبی مصنوعی کوهونن طبقه بندی دمائی آنها مورد بررسی قرار گرفت. میانگین دمای سالانه، طول جغرافیایی، عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاه ها به عنوان پارامترهای ورودی معیارهای طبقه بندی در نظر گرفته شدند. تعداد بهینه خوشه ها با استفاده از شاخص دیویس-بولدین، محاسبه و ایستگاه های هر خوشه به تفکیک مشخص و با کمک سیستم اطلاعات جغرافیائی روی نقشه مشخص گردید. در ادامه از پهنه بندی اقلیمی کشور بر اساس روش دمارتن جهت ارزیابی دقت هر دو روش استفاده گردید. هر چند نتایج حاکی از دقت قابل قبول هر دو روش می باشد، لیکن خوشه بندی فازی تا حدودی نسبت به شبکه عصبی کوهونن انطباق بهتری را با پهنه های اقلیمی حاصل از روش دمارتن نشان می دهد
توسعه ی صنعت در استان یزد با استفاده از چارچوب استراتژیک SOAR و ماتریس ANSOFF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت نه تنها به عنوان مسیری مرسوم برای توسعه می باشد، بلکه به عنوان یکی از نتایج جهانی شدن، می تواند شتاب دهنده ای مؤثر برای توسعه باشند. در این راستا، امروزه صنعت موجب پویایی و سرزندگی اقتصادی بسیاری از مناطق جهان شده است، اما باید در نظر داشت توسعه شتابنده و بدون برنامه آن نیز تبعات منفی بیشتری بدنبال خواهد داشت. این پژوهش با هدف ارائه استراتژی توسعه صنعتی آتی استان یزد، سعی می کند تا تحلیلی از وضع موجود صنعت در این استان داشته باشد. این مسأله مطرح می شود که مهم ترین راهبردهای توسعه صنعتی استان کدامند؟ در این راستا نخست منابع بالقوه صنعتی استان یزد مشخص، و سعی بر آن گردید تا الگویی برای تبیین راهبردها، در جهت توسعه آن ارائه شود و در نهایت نیز راهبردهایی اساسی در راستای دستیابی به اهداف مورد نظر پیشنهاد شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها اسنادی، پیمایشی و میدانی است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR و ماتریس ANSOFFاستفاده شده است. جامعه آماری شامل مسئولان مرتبط، صاحب نظران، صاحبان صنایع، فعالان صنعتی و مسئولان ادارات مرتبط با بخش صنعت که حدود 215 نفر می شود، انتخاب شدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 130 محاسبه گردید. از روش خوشه ای جهت نمونه گیری استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ترکیب دو روش SOAR و ماتریس ANSOFF نهایتاً منجر به اتخاذ راهبردهایی منطقی و واقع بینانه تر در استان یزد خواهد شد.
بررسی رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری با استفاده از مدل کانو (مطالعه موردی: شهر مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همه کوشش های مدیریت شهری درباره افزایش خدمات، برای به دست آوردن رضایت بیشتر شهروندان است و این امر مخصوصاً برای شهرداری ها، هدف ایده آل و بسیار بزرگی است و بخش عمده ای از آن با ارائه خدمات به شهروندان محقق می شود. هدف تحقیق به دست آوردن توصیف نسبتاً دقیقی از وضعیت رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری مینودشت بر اساس مدل کانو در غالب نیازهای (اساسی، عملکردی و هیجانی) است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی - پیمایشی است که به شیوه میدانی انجام گرفته است. مراحل تحقیق، مراحل فرایند تکنیک کانو است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه استفاده شده که سؤال ها در دو حالت مثبت و منفی در مقیاس لیکرت تکمیل شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل همه شهروندان (28498 نفر) شهر مینودشت می شود که از خدمات شهرداری استفاده می کنند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 400 نفر است که بیشتر از 18 سال سن دارند و حداقل دو بار در فرایند کار اداری شهرداری به صورت مستقیم شرکت داشته اند. این نمونه به صورت تصادفی ساده انتخاب و مطالعه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان از عملکرد شهرداری در زمینه نیازهای انگیزشی با ضریب (68/0)، در زمینه نیازهای عملکردی با ضریب (64/0) و در زمینه نیازهای اساسی با ضریب (32/0) رضایت بیشتری دارند. با توجه به یافته ها نتیجه می گیریم که کیفیت خدمت ارائه شده در نیازهای اساسی که از جمله وظایف ذاتی شهرداری محسوب می شود، پایین است و چنانچه این نیازها برآورده نشوند، بر اساس مدل کانو موجب نارضایتی شدید شهروندان می شود.
مقایسه کارایی مدل WEPPو MPSIAC با مقدار رسوب مشاهده ای در برآورد فرسایش خاک و میزان رسوب مطالعه موردی: (حوضه آبخیز گوجان چال نمد استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت منابع آبی در مناطق خشک و نیمه خشک، و همچنین مشکلات مربوط به فرسایش و رسوب، تبیین شیوه های مدیریتی مناسب ضروری است. فرسایش خاک و تولید رسوب ازجمله محدودیت های اساسی در استفاده از منابع آب وخاک به شمار می رود،. این تحقیق در حوضه گوجان چال نمد از زیر حوضه های زاینده رود اجرا گردید. هدف از این پژوهش، ارزیابی کارایی مدل های WEPP و MPSIACدر برآورد فرسایش و رسوب می باشد. در این تحقیق ابتدا کلیه عوامل موردنیاز در هر دو مدل، به ترتیب پس از ساختن فایل های مربوط به پارامترها، و تعیین امتیاز 9 عامل مؤثر در هر واحد کاری، جمع آوری، و در صورت نیاز اندازه گیری، و نهایتاً میزان رسوب ویژه برآورد گردید. خروجی هر دو مدل نشان داد که مقدار رسوب برآورد شده توسط مدل های WEPP و MPSIAC به ترتیب 14/4 و 1/9 تن در هکتار در سال می باشد. با در دست داشتن مقدار رسوب مشاهده ای( 27/5 تن در هکتار در سال) و مقایسه آن با مقدار رسوب برآورد شده توسط دو مدل فوق، و انجام آنالیزهای آماری، نتایج نشان داد که مدل WEPP با داشتن 21 درصد خطای نسبی در برآورد رسوب، دارای خطای کمتر و مدل MPSIAC با 72 درصد خطای نسبی در برآورد رسوب، دارای خطای بیش برآوردی می باشد. به طورکلی نتایج نشان داد که مدل WEPP کارایی بهتری نسبت به مدل MPSIAC در برآورد رسوب منطقه موردمطالعه دارد.
بررسی توانمندی های گردشگری شهر ساحلی بوشهر بر اساس مدل سوات و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل های گردشگری از سرمایه های منحصر به فرد هر کشور و منطقه به شمار می رود که شناسایی، طبقه بندی و برنامه ریزی آن جهت توسعه گردشگری دارای اهمیت بالایی است. امروزه زندگی شهری به عنوان زندگی برتر تبدیل شده، در کشور ایران در چند دهه ی اخیر شهرنشینی رشد بالای داشته که نسبت این رشد در مناطق مختلف کشور متفاوت است. استان بوشهر یکی از استانهایی است که بیش از 60% جمعیت آن در شهرها ساکن هستند، شهر بوشهر مرکز استان بوشهر، دارای پتانسیل های متعدد گردشگری در زمینه های توریستی، تاریخی، اقتصادی است. این تحقیق با هدف شناسایی پتانسیل های گردشگری شهر ساحلی بوشهر و بررسی موانع موجود در راه گردشگری شهری صورت پذیرفته است. روش به کارگرفته شده به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و پس از گردآوری، طبقه بندی و سازماندهی داده ها به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شده است. برای این منظور با تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها براساس مدل SWOT به ارائه راهبرد، در جهت توسعه گردشگری شهر ساحلی بوشهر پرداخته شده است. همچنین با استفاده از مدل تاپسیس رتبه بندی و سطح بندی پتانسیل های گردشگری بوشهر از نظر پاسخ دهندگان مناطق 8 گانه شهر بوشهر صورت گرفته، که نتایج به دست آمده نشان داد که برخورد مناسب مردم با ضریب نزدیکی5347. در اولویت اول، ساحل زیبا و شنی با ضریب نزدیکی 5339. در اولویت دوم و مراسم مذهبی- سنتی باضریب نزدیکی3436.دراولویت سوم قرارگرفته ودر جذب گردشگر به این شهر تأثیرگذار هستند. تحلیل فرضیات بر اساس روش تحلیل عاملی نیز نشان می دهد، به دلیل وجود همبستگی بالا و مناسب بین عوامل و متغیرها، تمامی پتانسیل های گردشگری در شهر بوشهر در توسعه اجتماعی و فرهنگی آن تأثیر می گذارند و همچنین کمبود امکانات و خدمات، مانع توسعه گردشگری در شهربوشهر شده است.
شناسایی مکان های ژئومورفیکی حوضه آبریز دیره و ارزیابی توانمندی های ژئورتویستی آن ها با روش پریرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم آمیزه ای از جغرافیا و توریسم است که در این مفهوم، ژئوتوریسم در برگیرنده تنوع زیستی، تنوع فرهنگی، زیباسازی، گردشگری جامعه محور، و حتی نهضت غذاهای محلی می باشد و همانندی دشمن آن به شمار می رود. ژئوتوریسم نوعی از گردشگری است که ضامن برقراری و بهبود ویژگی های جغرافیایی از قبیل محیط، فرهنگ، دیدنی ها، مواریث و رفاه ساکنان است، تعریف می شود .با این رویکرد حوضه آبریز دیره در شهرستان گیلان غرب در 215 کیلومتری شهر کرمانشاه به لحاظ وجود منابع طبیعی آن جهت ارزیابی ژئوتوریستی انتخاب و با توجه به اطلاعات حاصل از مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی با استفاده از روش پریرا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این منطقه با وجود آن که سالانه انبوهی گردشگر را به خود جذب می کند، هنوز نتوانسته جایگاه اقتصادی خود را در میان صنعت توریستم بیابد. در این پژوهش، سعی م ی شود ضمن شناسایی اشکال ژئومورفولوژیکی در منطقه و بررسی ویژگی های آن، به ارزیابی توانمندی های ژئوتوریستی مرتبط با لندفرم های موجود در منطقه بپردازیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مکان ژئومورفیکی گلین با ارزش ژئومورفولوژی 345/5 و ارزش مدیریتی 5 در حوضه آبریز دیره توان بالایی در زمینه جذب توریست دارد. اشکال ژئومورفولوژیکی منطقه به دلیل توان بالا در زمینه آموزش علوم زمین و ویژگی هایی هم چون زیبایی، سهولت دسترسی، و جذابیت های طبیعی و فرهنگی، توانمندی های بالایی در زمینه ژئوتوریسم دارند.
تحلیل خشکسالی با استفاده از شاخصNDVI در دشت قروه و دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و واکاوی پدیده خشکسالی با اهداف مختلفی از جمله برنامه ریزی، مدیریت منابع آب و مقابله با مشکلات ناشی از کمبود آب مورد توجه جامعه علمی و اجرایی هر منطقه ای است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین خشکسالی و شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی(NDVI) بر روی منطقه قروه و دهگلان کردستان صورت گرفته است. درپژوهش حاضربرای شناسایی سال های با خشکسالی هواشناسی از شاخص Z در دوره آماری 20 ساله (1368 تا 1387) استفاده شد بنابراین نتایج محاسبه داده های آماری ایستگاه سینوپتیک قروه سال 2008 با مجموع بارش سالانه 155 میلی متر و شاخص Z برابر با 2.31- ، سال 2000 با مجموع بارش سالانه 253.1 میلی متر و شاخص Z برابر با 1.05- و سال 2001 با بارش 8/239 میلی متر و شاخص Z برابر با 1.22- سال های شاخص خشکسالی هواشناسی تعیین شدند. برای بررسی خشکسالی اکولوژیکی از تصاویر ماهواره ای سنجنده MODIS استفاده شد. برای محاسبه شدت خشکسالی اکولوژی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بررسی مقایسه ای بین 5 سال از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و در ارتباط با هر تصویر نمونه های 500 تایی به صورت تصادفی انتخاب گردید با بهره گیری از نمونه های تصادفی مقادیر NDVI هر سال در ستونی از جدول اخذ و محاسبات و مقایسه های آماری بین آن ها انجام شد و نتیجه حاصل از آن مشخص نمودن سال خشکسالی اکولوژی از تصاویر ماهواره ای بود. برای نشان دادن شدت خشکسال اکولوژی در تصاویر اخذ شده طبقه بندی نظارت نشده اعمال و محدوده مورد مطالعه به 5 کلاسه طبق بندی شد. پردازش تصاویر ماهواره ای و نتایج شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) نشان دهنده مقادیر پایین میانگین شاخص در سال های 2000، 2001 و 2008 بود که بعنوان سال های نمونه خشکسالی اکولوژیکی تعیین شدند. سال 2001 کمترین مقدار NDVI را داشت و غیر از مناطق مرکزی که زیر کشت آبی بوده است بقیه مناطق تقریبا پوشش گیاهی خود را از دست داده اند.
تحلیل فضایی پراکنش جمعیت و خدمات شهری از منظر عدالت اجتماعی با استفاده از روش ترکیبی (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر بناب و ارائة راهکاری برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح نواحی شهر، به منظور بهره مندی همة شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است .گردآوری داده ها به شیوة کتابخانه ای انجام شده است. در تحلیل داده ها از مدل های Topsis، Vikor، SARو روش ترکیبی (ادغام)، برای بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح نواحی شهر بناب بهره گرفته شد. برای بررسی میزان تعادل در توزیع جمعیت در نواحی شهر، از ضریب آنتروپی شانون استفاده شد. جامعة آماری تحقیق شامل نواحی پنج گانة شهر بناب بر اساس طرح جامع پیشنهادی شهر است که هشت شاخصِ خدمات شهری ارزیابی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پراکندگی جمعیت در نواحی شهر متعادل است، اما جمعیت نواحی شهر بناب از خدمات و امکانات شهری متعادل بهره مند نیست. همچنین، حدود 20 درصد از کل جمعیت در شرایط متعادل و تقریباً 80 درصد باقی مانده در شرایط نامتعادل بهره مندی از خدمات شهری به سر می برد. نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن بین پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر، نشانگر نبود رابطة معنادار بین دو متغیر است. بنابراین، افزایش شاخص های خدمات شهری سطح نواحی و رساندن این خدمات به حد متعادل در نواحی شهر بناب ضروری به نظر می رسد.
اولویت بندی و تعیین استراتژی های توسعه شهر (CDSs)شیراز با استفاده از AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر دیدگاه های برنامه ریزی شهری، روش های رایج مربوط به تهیه طرح های توسعه شهری نیز مورد بازنگری جدی قرار می گیرند. استراتژی های توسعه شهر (CDSS)از دیدگاه های جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر استو هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری شیراز و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. برنامه های کنونی شهر شیراز کالبدی و ایستا بوده و در تدوین آنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی لحاظ نشده و پاسخگوی نیازهای فعلی نبوده و تحقق اهداف پیش بینی شده در آنها بسیار کم است، در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویتها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها با هدف (استراتژی توسعه پایدار شهری) نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار اولویت اول، عدالت فضایی و توزیع بهینه امکانات دارای اولویت دوم، گسترش توریسم اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار تکمیل مترو شهر در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز است و جلوگیری از گسترش کالبدی و شهر فشرده در اولویت اخر برنامه ریزی قرار گرفته است. در انتها نیز راهکارها و برنامه های اجرایی ده استراتژی اول شهر شیراز ارائه می گردد.
کاربرد مدل CA-Markov در پیش بینی پویایی ساختار سرزمین مناطق حفاظت شده (مطالعله موردی: منطقه حفاظت شده دیزمار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات پویای کاربری و پوشش زمین مناطق حفاظت شده در مدیریت و پایداری اکوسیستم های طبیعی اهمیت بسزایی دارد. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات کاربری و پوشش زمین منطقة حفاظت شدة دیزمار در گذشته و، به تبع آن، پیش بینی الگوی فضایی ساختار سرزمین در آیندة نزدیک است. بدین منظور، نقشه های کاربری زمین برای سال های 1989، 2000، و 2013 با استفاده از فنون دورسنجی از تصاویر ماهواره ای TM، ETM+، و OLI استخراج شد. مدل تلفیقی CA-Markov به منظور پیش بینی تغییرات آتی در سال 2037 به کار گرفته شد. صحت مدل پیش بینی با مقایسة نقشة کاربری شبیه سازی شده و واقعی سال 2013 از طریق محاسبة ضریب کاپا ارزیابی شد؛ مقدار همة آماره های کاپا بالای 9/0 به دست آمد؛ این مقدار مبیّن اعتبار نتایج مدل سازی است. نتایج نشان دهندة کاهش 11173.36 هکتاری مساحت جنگل ها در برابر افزایش 10200.8 و 972.55 هکتاری زمین های بایر (مرتع) و کشاورزی از سال 1989 تا 2013 است. در صورت تغییرنیافتنِ برنامه های حفاظتی و مدیریتی در منطقه، این روند تغییرات در آینده ادامه خواهد داشت و بسیاری از پهنه های ارزشمند جنگل های باقی مانده از بین خواهد رفت. نتایج این تحقیق در بازنگری رهیافت های مدیریتی و حفاظتی منطقه مؤثر است و سیاست گذاران و برنامه ریزان را به سمت حفاظت پایدارتر منطقه سوق دهد.
قابلیت اتومای سلولی در شبیه سازی میزان تحول و فرسایش در سیستم رودخانه ای (مطالعه موردی: حوضه آبریز لیقوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه ها و سیستم های رودخانه ای در پاسخ به تغییرات عوامل بیرونی و درونی تغییر می یابد. از این رو تکنیک های متعددی جهت شبیه سازی این تغییرات و تحول سیستم رودخانه مطرح شده است. اتومای سلولی یکی از جدیدترین مدل های سلولی رودخانه ای می باشد که چشم انداز حوضه را با شبکه ای از سلول ها تعریف کرده و توسعه این چشم انداز توسط عمل متقابل بین سلول ها (مانند جریان آب و رسوب) با کاربرد قوانینی بر اساس ساده سازی اصول حاکم بر فیزیک مشخص می شود. این روش برای شبیه سازی حوضه آبریز لیقوان با اندازه سلولی ۲۰ متر و داده های بارش ساعتی ۱۰ سال (۸۰-۸۹) به کار رفته است. نتایج شبیه سازی به دو روش کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت، به طوری که تغییرات نسبی در حوضه و توزیع مکانی میزان حفر و رسوبگذاری در کل حوضه و در هر سلول روی نقشه مدل ارتفاعی رقومی مشخص گردید و هم چنین مقادیر توزیع اندازه ذرات رسوب در دبی های مختلف نشان داد که با افزایش دبی، مقادیر رسوب افزایش یافته و در این بین ذرات شن درشت، بیش ترین م قدار و ذرات ماسه خ یلی ریز، رس و لای کم ترین م قدار را دارا می باشند. هم چنین بررسی پروفیل های طولی و عرضی نشان داد که رودخانه جاری در دره لیقوان در مرحله بلوغ قرار دارد و فرآیند رسوبگذاری در مجرای رودخانه غلبه دارد که یکی از مهم ترین دلایل آن، افزایش بارش و تغییر اقلیم حوضه در دهه اخیر بوده که منجر به فرسایش دامنه ها و رسوبگذاری در مجرای رودخانه شده است. در نهایت این که هر چند صحت سنجی نتایج حاصله از اتومای سلولی تا حدی دشوار بوده و مدلCAESAR به پارامترهای ورودی حساس می باشد اما مقایسه نتایج به دست آمده با نتایج مطالعات پیشین و شواهد میدانی بیانگر نتایج قابل قبول رویکرد اتومای سلولی می باشد.
مقایسه دقت و نحوه تولید نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی، از طریق روش سنتی و فتوگرامتری تحلیلی (مطالعه ی موردی : حوضه ی آبخیز هرزندچای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملیات تناظریابی عکسی با واقعیت زمینی در تهیه نقشه های موضوعی همواره با مشکلات و تنگناهایی مواجه بوده است. در این تحقیق قطعه (ماژول) LPS از نرم افزار ERDAS Imagine9.2 با هدف تهیه ی نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی بر اساس روش فتوگرامتری تحلیلی (آفاین دو بعدی) برای حوضه ی آبخیز هرزندچای با استفاده از عکس های هوایی (1:40000) بکار گرفته شد و نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی حوضه آبخیز هرزندچای با استفاده از هر دو روش سنتی و فتوگرامتری تهیه شدند. نقشه تهیه شده به روش فتوگرامتری، پس از بازدید میدانی و مطابقت نوع لندفرم ها با طبیعت، با نقشه تهیه شده به روش رایج تهیه ی نقشه های موضوعی در کشور مقایسه گردید. برای انجام آزمون آماری به منظور ارزیابی نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده، 100 نقطه توسط نرم افزار ERDAS Imagine9.2 بر روی نقشه های تهیه شده تعیین نموده و سپس حدود 62 نقطه از آنها با استفاده از دستگاه موقعیت یاب زمینی (GPS) برداشت شدند و مشخصات مربوط به هرکدام یادداشت شدند. آزمون آماری به روش Stratified Random Sampling و با استفاده از نرم افزار ERDAS Imaginge 9.2 انجام یافت. براساس نتایج حاصله از آزمون آماری، میزان درصد صحت کل برای نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی 95 درصد و مقدار شاخص کاپا 9/0 بدست آمد. لیکن مقادیر مذکور برای نقشه تهیه شده لندفرم های ژئومورفولوژی که با روش رایج در کشور تهیه شده بود به ترتیب برابر 84 درصد و 76/0 بدست آمد. لندفرم فرسایش رودخانه ای بیشترین (صد درصد) و لندفرم فرسایش شیاری از کمترین میزان دقت کل (50 درصد) در مقایسه با سایر لندفرم های فرسایشی برخوردار بودند. بنابراین نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی به عنوان نقشه نهایی برای حوضه ی آبخیز هرزندچای انتخاب گردید.
پهنه بندی احتمال رخداد بیشینه بارش روزانه در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از خصوصیات مهم اقلیم همدان نامنظم بودن زمان بارش و ریزش حداکثر 24 ساعته در ماه های اسفند و فروردین است. این عامل، یعنی ریزش باران های شدید باعث افزایش خطر سیل در این استان گشته است. فصل زمستان ریزش به صورت برف است و زمان ذوب آن در فروردین ماه همراه با بارش باران باعث طغیان رودخانه ها می گردد. در ماه های دیگر سال خالی بودن زمین از پوشش زراعی و گیاهی و خشک بودن خاک و ... باعث افزایش سیلاب می گردد. عوامل سیل خیزی در استان همدان گوناگون و متنوع می باشد. از علل مهم و مؤثر در سیل خیزی یک منطقه، آب و هوا، ناهمواری پوشش گیاهی و ... هستند. در این مقاله حداکثر روزانه بارش به منظور پیش بینی حجم آب قابل استحصال ناشی از سیلاب ها و برنامه ریزی در جهت مدیریت منابع آب منطقه، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور بر اساس بارندگی های حداکثر 24 ساعته، نقشه مدل ارتفاعی و گرادیان بارش و نقشه هم باران منطقه برای دوره بازگشت های 2،10،25،50 با روش بهترین توزیع آماری برای منطقه (توزیع گمبل) برآورد و در محیط GISپهنه بندی شده (به روش کریجینگ) پهنه بندی شده با کاهش دوره بازگشت، میزان بارش محتمل روزانه کاهش می یابد. بر این اساس در دوره برگشت های فوق مناطق جنوب شرق و شمال غرب استان همدان (دشت کبودر آهنگ) دارای بیشترین بارش محتمل روزانه است. فراوانی تعداد سیل های رخ داده در استان، نشان دهنده این واقعیت است که مناطق نامبرده بیشترین و مهیب ترین سیل ها را در استان به خود اختصاص داده اند (سیل سال 1366منطقه کبودر آهنگ). طبق این نقشه ها مناطق شرقی استان دارای کمترین بارش محتمل روزانه است. نتایج این مطالعه می تواند در پهنه بندی و پیش بینی سیلاب و همچنین برنامه ریزی و مدیریت منابع آب منطقه بکاربرده شود.
پایش مکانی خشکسالی کشاورزی از طریق سری های زمانی شاخص های NDVI و LST داده های MODIS (مطالعه موردی: استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی پدیده ای است طبیعی که تقریباً در تمامی اقالیم جهان رخ می دهد. اثرات این پدیده خزنده و آرام در مناطق خشک و نیمه خشک به دلیل بارندگی سالانه کمتر شان، بیشتر است. در تحقیق حاضر برای پایش مکانی خشکسالی، از سری های زمانی NDVIو LSTسنجنده MODISماهواره Terraدر ماه های فصول رشد (فروردین تا شهریور) سال های 1379 الی 1393 در استان مرکزی استفاده شد. برای این منظور، شاخص VCIو TCIبترتیب بر اساس سری های زمانی 15 ساله NDVIو LSTبه صورت ماهانه ایجاد گردید و در ادامه شاخص VHIبر اساس ترکیب دو شاخص مذکور استخراج شد. درنتیجه نقشه های درجات شدت خشکسالی بر اساس شاخص VHIدر پنج طبقه:1- خیلی شدید 2- شدید 3- متوسط 4- ملایم 5- بدون خشکسالی، استخراج گردیده و تغییرات این طبقات در سری های زمانی VHIمورد بررسی قرار گرفت. بررسی سری های زمانی حاصل از VCIو TCIنشان داد که ارتباط معنی داری میان تغییرات NDVIو LSTوجود دارد. مطابق نتایج نقشه های طبقه بندی شدت خشکسالی، شاخص VHI، سال 1379 و 1380 دارای بیشترین شدت و سال های 1383 و 1386 دارای کمترین شدت خشکسالی بوده اند. همچنین ماه اردیبهشت دارای بیشترین شدت خشکسالی و شهریور دارای کمترین شدت خشکسالی بوده است. بیشترین درصد مساحت طبقات خشکسالی بترتیب مربوط به طبقه بدون خشکسالی (56%)، ملایم (19%)، متوسط (%15)، شدید (8%) و خیلی شدید (2%) بوده است. مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق و گزارش سازمان هواشناسی، دقت بسیار خوب روش استفاده از شاخص سنجش از دوری VHI درپایش خشکسالی کشاورزی را نشان می دهد. نتیجه آنکه شاخص های سنجش از دوری پایش خشکسالی (مانند VHI) می توانند با برطرف کردن نقاط ضعف روش های نقطه ای، در پایش خشکسالی کشاورزی به تصمیم سازان و برنامه ریزان کمک شایانی نمایند.
تحلیل الگوهای فضایی و دامنه برد قاچاق کالا در مناطق مرزی کشور (مطالعه موردی: قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاچاق یا ورود و خروج غیرقانونی و مخفیانة کالا، از پیچیده ترین و پرمسئله ترین رفتارهای مجرمانه در کشور است. هرساله از محل این رفتار ناهنجار، هزینه ها و خسارت های جبران ناپذیر مادی و معنوی به کشور وارد می شود. در استان بوشهر در مرز جنوبی کشور، به دلیل وجود مرزهای گستردة آبی و ویژگی های جغرافیایی و سوق الجیشی، آمار بالای قاچاق کالا یکی از مسائل مهم به شمار می آید. در پژوهش حاضر، الگوهای فضایی پدیدة قاچاق کالا و دامنة کالاهای قاچاق در این استان مطالعه شده است. این پژوهش کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و میدانی، طی یک سال انجام شده است. جامعة آماری پژوهش نیز شامل قاچاق های وقوع یافتة ارزاق عمومی در محدودة استان بوشهر است. به منظور تحلیل داده ها و تحلیل فضایی قاچاق در این استان، از آزمون های مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، روش تحلیل شبکه و تحلیل تراکم کرنل استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بیشترین میزان کشف قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر، در شهرستان کنگان و کمترین میزان کشفیات در شهرستان دشتی رخ داده است. تحلیل زمانی ارزاق عمومی نشان می دهد این کالاها، در روزهای میانی هفته بیش از روزهای دیگر قاچاق می شود و الگوی توزیع شبانه روزی، بیانگر توزیع بیشتر جرایم در ساعت های میانی روز است. درپایان، ضمن تحلیل عوامل مؤثر بر پدیدة قاچاق در استان بوشهر، چند پیشنهاد برای کنترل و مقابله با این پدیدة ناهنجار ارائه می شود.
ارزیابی شاخص NDSI در پایش خشکسالی به کمک تکنیک سنجش از دور ( مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع خشکسالی در مطالعات منابع آب اهمیت زیادی دارد. شاخص هایخشکسالیهواشناسیمستقیماًازرویداده هایهواشناسینظیربارندگیمحاسبهمی شوند درصورتفقدانداده هایمذکور،درپایشخشکسالیمفیدواقع نخواهندشد.لذاتکنیکسنجشازدورمی تواندابزاریمفیددرپایشخشکسالیبهشماررود. دراینتحقیقبااستفادهازتصاویرماهواره ایسنجنده MODIS روندتغییراتشاخصنرمالشدهپوششگیاهی استان اصفهان برای سال های 2000 تا 2008 بررسی شد. شاخص NDVIعلاوه بر پوشش گیاهی طبیعی برای پایش خشکسالی به ویژه خشکسالی زراعی نوع دیم هم می تواند مؤثر باشد. بادرنظرگرفتناینشاخص،پوششگیاهیمنطقه به4گروهطبقه بندی شد ومساحتهرکدامازطبقاتنیزمحاسبهشد.درنهایتدوشاخص SPI و NDVI موردمقایسهقرارگرفت. نتایجحاصل ازمحاسبه شاخص SPI حاکی از وقوع خشکسالیشدید در سال 2008 و خشکسالیمتوسطبه ترتیب در سال های2000 و 2001 دراستاناصفهان است. محاسبهشاخص NDVI دراینسهسالنیزنشاندادکهمیزانپوشش گیاهیضعیفبهطورقابلمحسوسیافزایشیافته است. با این حال نتایج حاصل از اثر تغییرات بارندگی بر روی شاخص NDVI نشان داد که همزمانی وقوع خشکسالی هواشناسی و خشکسالی کشاورزی در تمام سال ها وجود ندارد. برای سال 2006 علی رغم اینکه بارش بیشتر از سال های قبل و بعد و بیشتر از میانگین بارش استان بوده، اما براساس نتایج شاخص NDVI این سال همراه با خشکسالی کشاورزی (کاهش ارزش شاخص NDVI) بوده و برعکس در سال های 2002 و 2004 که بارش کمتر از سال 2006 رخ داده اما شرایط دیم و مرتع بهتر از سال 2006 بوده و همچنین در سال 2003 با اختلاف 2 میلیمتر بارش در سال 2002، مقدار شاخص NDVIکاهش زیادی یافته است. نتایج این تحقیق ضرورت تعریف نمایه ای که همه این موارد را بیان کند دوچندان می کند.