فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانوار جزو اقشار آسیب پذیر جامعه اند . شرایط اقتصادی این گروه از زنان، از مهم ترین عوامل آسیب پذیری آنان به شمار می رود . مقاله ی حاضر با هدف شناخت و ارزشیابی وضعیت اقتصادی زنان سرپرست خانوار روستایی تهیه شده است . روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جامعه ی آماری این تحقیق را 179 زن سرپرست خانوار ساکن درآبادی های منظومه ی روستایی مشهد قلی در شمال غرب مشهد تشکیل می دهند . نتایج تحقیق نشان می دهد که درآمد زنان سرپرست خانوار به دلیل اشتغال آنان در مشاغل بی ثبات و کم درآمد و هم چنین تعداد اندک شاغلان خانوار کم است .
نقش ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا در توسعه روستایی با تاکید بر ایجاد استانهای جدید؛ مطالعه موردی: استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققان بر این باورند که فقر اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی که با مصادیقی چون سوء تغذیه، بی سوادی، بیکاری، عدم برخورداری از سطح مناسب بهداشتی، کیفیت نامناسب زیرساختها و نیز مسکن ناامن تجلی یافته بیشتر منتج از اعمال سیاستهای تمرکزگرایی در کشورهای در حال توسعه بوده است. به نظر می رسد در اکثر کشورهای در حال توسعه فقر روستایی رابطه بسیار تنگاتنگی با تمرکزگرایی اداری، مالی و سیاسی داشته و اعمال این گونه سیاستها با محوریت دولت مرکزی تشدیدکننده نیازها و عدم رفع آنها در مناطق روستایی بوده است. سیاستی که محکوم به شکست بوده و منجر به شکل گیری مبحثی به نام تمرکززدایی، روشی پیشتاز برای توسعه روستایی شده است. در طی دو دهه اخیر در ایران مبحث ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضاهای جغرافیایی در قالب شکل دهی استانهای جدید مورد توجه قرار گرفته است. اعمال سیاستهایی که آثار متفاوت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بویژه در سطح سکونتگاه های روستایی داشته است. بر این مبنا، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین نقش تغییر سطوح مدیریت سیاسی فضا در قالب شکل گیری استانهای تازه تاسیس که به صورت موردی در استان قزوین به مرحله اجرا گذاشته شده به این سوال اساسی پاسخ گوید که ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا چه آثار توسعه ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی استان قزوین داشته است؟ به این منظور محققان با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در قالب طیف لیکرت و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در نزد 450 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن مراکز روستایی و در سطح 45 روستا از 5 شهرستان تابع استان قزوین دریافته اند که در کلیه زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روند تغییرات مناطق روستایی از دیدگاه جامعه نمونه مثبت و با کاهش مولفه های منفی همراه بوده است. اگرچه شکل گیری و ایجاد استانهای جدید به صورت تفویض قدرت و واگذاری اختیارات در قالب دولتهای محلی صورت نپذیرفته و تنها شاهد تمرکززدایی اداری و مالی در سطح استانی بوده ایم، با این وجود به نظر می رسد حرکت حاضر گامی اساسی در کاهش حضور دولت در سطوح محلی بوده و توانسته اثرات مثبت معناداری در سطح مناطق روستایی به وجود آورد.
فرایند شکل گیری خانه های دوم روستایی و عوامل موثر بر آن (مطالعه موردی: روستاهای ییلاقی غرب مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ساکنان نواحی شهری برای فرار از انواع آلودگی های زیست محیطی که آنها را تهدید می کند، می کوشند تا پاره ای از وقت خود را در نواحی آرام و بکر و دست نخورده طبیعی سپری کنند. بنابراین گردشگری در شکل خانه های دوم روستایی از پدیده هایی است که در دهه های اخیر، نواحی روستایی و به ویژه روستاهای ییلاقی غرب شهر مشهد را تحت تاثیر قرار داده است. هدف از این تحقیق بررسی روند پیدایش و شناسایی عوامل موثر در شکل گیری خانه های دوم پیرامون کلان شهر مشهد بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی است که برای گرد آوری اطلاعات از روش های میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و بر اساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 24 روستا از 238 خانوار نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد که ظهور خانه های دوم در نواحی روستایی مورد مطالعه به دهه های 70 و 80 برمی گردد، به نحوی که در دهه 1380 روند فزاینده ای به خود گرفته است، و رابطه معناداری بین عوامل طبیعی و انسانی در شکل گیری این خانه ها وجود نداشته است بلکه ضریب همبستگی بین تعداد خانه ها و مالکان غیربومی در روستاها به حداکثر خود یعنی 0.944 نزدیک می شود، که نشان از وجود انگیزه های اقتصادی و اجتماعی دیگری در زمینه حضور مالکان غیربومی در منطقه دارد. با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود که به شناسایی پیامدها و تاثیرات احتمالی پیدایش خانه های دوم در نواحی روستایی اقدام گردد.
تحلیلی بر شاخص های پایداری مسکن در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان سیلاخور شرقی- شهرستان ازنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین یک برنامه در بخش مسکن پایدار روستایی نیازمند شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن پایدار است و شاخص های مسکن پایدار به عنوان یک برنامه و ابزاری ضروری برای بیان پایداری ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مسکن پایدار از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی مسکن روستایی برخوردار هستند. از اینرو هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی شاخص های پایداری مسکن روستایی می باشد که به صورت مطالعه موردی در دهستان سیلاخور شرقی شهرستان ازنا صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده که با رویکرد ترکیبی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای واحدهای مسکونی دهستان سیلاخور شرقی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 310 نفر از بین آنها به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. ضریب آلفای کرونباخ به منظور تشخیص پایایی پرسشنامه ها محاسبه گردیده است که در این پژوهش برای سه بخش پرسشنامه (ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) به ترتیب 86/0، 78/0 و 89/0 درصد به دست آمده است که حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که 40 درصد از شاخص های بررسی شده در شرایط پایدار، 25 درصد در شرایط تاحدی پایدار و 35 درصد در شرایط ناپایدار قرار دارند که جا دارد در راستای بهره مندی از مسکن سالم و پایدار برنامه ریزی هایی در راستای ارتقای شاخص های ناپایدار که اغلب نیز در بعد اقتصادی قرار گرفته اند صورت گیرد.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری روستایی در حوزه امنیت با استفاده از تکنیک دلفی (مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به استناد گزارش های ارائه شده سازمان جهانی گردشگری، درآمد حاصل از توریسم با سرعت در حال گسترش است و این موضوع می تواند گامی بزرگ برای مناطقی با جاذبه های طبیعی و توریستی باشد. استان کوهستانی چهارمحال و بختیاری نیز به علت برخورداری از موقعیت ممتاز گردشگری و استراحتگاهی و همچنین، شرایط متناسب جغرافیایی، در مقوله گردشگری مورد توجه شایانی قرار گرفته است. اکنون یکی از عوامل تأثیرگذار در توسعه گردشگری، توجه به مقوله امنیت گردشگر، امنیت سرمایه گذار، امنیت قانونی، امنیت جانی و امنیت اداری در این حوزه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری روستایی در حوزه امنیت است. پژوهش حاضر با استفاده از تکنیک دلفی (تکنیکی در روش های تحقیق کیفی) انجام شده و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه متخصصان حوزه گردشگری بوده که 25 نفر از متخصصان در حوزه گردشگری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نمونه گیری به صورت کاملا هدفمند بوده، برای شناسایی متخصصان از شیوه نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، اعضای پانل دلفی در مجموع 9 گویه را به عنوان مهمترین موانع امنیتی موجود توسعه گردشگری روستایی در استان چهارمحال وبختیاری معرفی کردند ، گویه ""امنیت سرمایه گذار، به منظور سرمایه گذاری در توسعه گردشگری به حد کافی فراهم نگردیده است"" به عنوان نخستین اولویت، با بالاترین میانگین و با موافقت 88 درصد از متخصصان، دارای بیشترین اهمیت بوده است و گویه "" بروز درگیری بین گردشگران و افراد بومی به علت وجود فضاهای فکری و فرهنگی حاکم در بین افراد بومی"" با کمترین میانگین و با موافقت 40 درصد از متخصصان، دارای کمترین اهمیت از دیدگاه متخصصین در حوزه امنیت گردشگری روستایی در استان چهارمحال و بختیاری بوده است. همچنین، به طور کلی 10 گویه شناسایی و استخراج گردید که در نهایت پس از چهار مرحله اجرای تکنیک دلفی، یک گویه به علت کم بودن میانگین (کمتر از 50/2) و همچنین، کمتر بودن میزان موافقت متخصصان پس از مرحله چهارم تکنیک دلفی (40 درصد موافق گویه بوده اند)، در نهایت 9 گویه با بیشترین درصد موافقت (بیش از 50%) از دیدگاه متخصصان به عنوان موانع امنیت در گردشگری روستایی استان چهارمحال و بختیاری معرفی گردید.
بررسی عوامل جغرافیایی مؤثر بر سیل خیزی در نواحی روستایی مورد پژوهشی: روستاهای شهرستان سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی سریع کالبدی سکونتگاه های روستایی در حاشیه ی رودخانه ها و رود دره های کشور، موجب بروز خسارات و مواجه گردیدن روستاها با مشکلات متعددی گردیده است. به گونه ای که ضرورت چاره اندیشی برای کاهش اثرات منفی پدیده ی سیل را بر پایه ی مطالعات علمی و اعمال مدیریت کارآمد مبتنی بر یافته های علمی، بیش از پیش روشن می سازد. هدف از انجام این تحقیق مدیریت بر بحران سیلاب در مناطق روستایی و شناسایی پهنه های امن و در معرض خطر سکونتگاه های روستایی است و بدین منظور روستاهای شهرستان سروآباد از توابع استان کردستان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. برای رسیدن به این امر از شش فاکتور شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، لیتولوژی، بارندگی و فاصله از مسیل استفاده شده است. این پژوهش بر حسب روش تحلیلی و بر حسب ماهیت کاربردی است و در انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شده و در نهایت پس از تجزیه و تحلیل داده ها و لایه های اطلاعاتی، نقشه های نهایی تلفیقی خطر و نقشه های هم پوشانی جهت ارزیابی فاکتورها تولید گردید. نتایج مطالعه ضمن آنکه به شناسایی مناطق امن و در معرض خطر سیل در نواحی روستایی شهرستان انجامید، نشان داد که حدود 50 درصد مساحت شهرستان، 39 روستا از مجموع 77 روستا و 48 درصد جمعیت سکونتگاه های روستایی در محدوده پرخطر سیل قرار دارد.
ارزیابی الگوپذیری استخوانبندی بافتهای روستایی ایران در طرحهای هادی، براساس مدل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نگرش سیستمی به برنامهریزی و تکامل فرایند برنامهریزی، ارزیابی نیز بهعنوان یکی از ارکان مهم این فرایند مورد توجه و تأکید قرار گرفت. انتظار بر این است که طرحهای هادی روستایی براساس نظمدهی کالبدی و عملکردی منظم روستاها تهیه شوند. مقاله حاضر بر آن است تا الگوپذیری استخوانبندی در بافتهای روستایی در طرحهای هادی روستایی را در 30 روستای منتخب از 30 استان کشور مورد ارزیابی قرار دهد؛ که بدین منظور از مدل فرایند تحلیلی سلسلهمراتبی بهره گرفته شده است. در قالب چارچوب نظری تحقیق، چهار معیار ایجاد، تقویت و تداوم محور اصلی؛ ایجاد شبکهای از مراکز؛ ترکیب عملکردها برای ایجاد وحدت فضایی؛ و تنظیم سلسلهمراتب فضایی، بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی استخوانبندی در طرحهای هادی انتخاب گردیدند. زیرمعیارهای ارزیابی نیز عبارت بودهاند: عرض و طول معبر، تجهیز بدنه معبر، تعداد مراکز فرعی، تقویت مرکز اصلی، کاربریهای عمومی در استخوانبندی، میانکنش فضایی عملکردها، تغییر مقیاس از عرصه عمومی به خصوصی و سلسلهمراتب معابر در کل بافت. نتایج بهدست آمده نشان داد که در این طرحها معیار تقویت محور اصلی در وضعیت مناسبی است؛ اما معیار ایجاد مراکز با زیرمعیارهای تعداد مراکز فرعی و تقویت مرکز اصلی، وضعیت نامطلوبی دارد. معیار ترکیب عملکردها با زیرمعیارهای کاربری عمومی در استخوانبندی و میانکنش فضایی عملکردها نیز به لحاظ قرارگیری در مقیاس فاصلهای دارای وضعیت متوسطی است و زمینههای تقویت این معیار نیز اجتنابناپذیر مینماید؛ و معیار سلسلهمراتب فضایی هم در وضعیت بینابین قرار دارد. با توجه به وجود نقاط قوت و ضعف مختلف در فرایند تهیه طرحهای هادی، و برای تقویت زمینههای فرایندی و محتوایی در این زمینه، میتوان مواردی را در جهت بهبود وضعیت حاضر و در مسیر حرکت به سمت وضع مطلوب در نظر گرفت، که این خود در قالب جدول، در نتیجهگیری مقاله ارائه شده است.
ویژگیهای بنیادین منظر فرهنگی در فضاهای روستایی کوهستانی در غرب ایران مطالعه موردی: روستای ورکانه و روستای شهرستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ملاحظات محلی، به بررسی و کنکاش مهمترین ویژگیهای بنیادین «منظر فرهنگی» در مناطق روستایی غرب ایران میپردازد و روابط بین عناصر کالبدی منظر و عوامل فرهنگی مؤثر بر فضاهای روستایی را در قالب مبحث «منظر فرهنگی روستایی» بررسی میکند. یافتههای این مقاله نشان میدهند که فرهنگ ساکنان روستایی در طول زمان سبب شکلگیری نوع خاصی از منظر در هر منطقه از کوهستان زاگرس میگردد، که در این مقاله از آن با عنوان منظر فرهنگ یاد میشود. در حقیقت میتوان چنین بیان داشت که «بستر طبیعی زمین» تحت تأثیر «ملاحظات فرهنگی»، دستخوش تغییراتی میشود و این تغییرات به نوبه خود سبب بروز و ظهور «ویژگیهای بنیادین منظر فرهنگی» در روستاهای منطقه زاگرس میگردند. در پژوهش حاضر، نویسنده روش تحلیلی ـ توصیفی را به عنوان روش علمی این پژوهش برگزیده است. در بخش اول این مقاله، نگارنده با انجام مطالعات کتابخانهای چارچوب نظری پژوهش را تدوین کرده است؛ و در بخش دوم با استفاده از نقشههای هوایی و تصاویر ماهوارهای و همچنین با حضور در دو روستای مورد بررسی، با استفاده از روش مشاهده مستقیم به ارزیابی میزان تأثیرپذیری منظر روستایی از فرهنگ ساکنان و روند شکلگیری منظر فرهنگی در روستای ورکانه و شهرستانه در استان همدان در امتداد رشته کوه زاگرس پرداخته است.
اولویت بندی راهبردهای توسعه در مناطق روستایی با رویکرد توسعة پایدار (مطالعة موردی: روستاهای ناحیة شمال غرب استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعة پایدار روستایی، فرآیندی است که بر ارتقای همه جانبة حیات روستایی از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های هم ساز با قابلیت ها و تنگناهای محیطی تأکید می کند؛ اما دست یابی به این مهم مستلزم اخذ بهترین راهبرد، متناسب با ویژگی های هر ناحیة روستایی است. تحقیق حاضر با هدف تعیین اولویت راهبردهای توسعه در روستاهای ناحیة شمال غرب استان اصفهان صورت گرفته است. روش تحقیق: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و ابزار آن پرسش نامه است که توسط کارشناسان تکمیل شد. پس از تعیین راهبردهای توسعة پایدار روستایی در ناحیة مورد مطالعه ۱۰ راهبرد به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. سپس جهت سنجش راهبرد بهینة توسعة پایدار شاخص هایی انتخاب شد. برای این منظور کارشناسان طی سه مرحله شاخص های سنجش راهبرد بهینة توسعة پایدار روستاهای ناحیة مورد مطالعه را در چهار دستة اقتصادی (دارای ۶ زیرمعیار)، اجتماعی (دارای ۵ زیرمعیار)، کالبدی- فضایی (دارای ۴ زیرمعیار)، زیست- محیطی (دارای ۴ زیرمعیار) انتخاب کردند و سپس ضریب تأثیر شاخص ها با تکنیک AHP بررسی و وزن دهی شد. در نهایت، با روش پرومتی راهبرد بهینة توسعة پایدار روستاهای شمال غرب اصفهان انتخاب شد. یافته ها: بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان داد که از بین شاخص های بررسی شده شاخص ایجاد و گسترش شغل های جدید، شاخص تأسیسات و تجهیزات زیربنایی و نیز شاخص انطباق با استعداد منطقه دارای بیشترین اهمیت است. از سوی دیگر، براساس همین شاخص ها و با توجه به راهبردهای انتخابی کارشناسان، در نهایت معلوم شد که راهبرد برنامه ریزی توسعة توریسم و نیز راهبرد مشارکت مردمی، بالاترین رتبه را در انتخاب بهینه ترین استراتژی توسعة روستایی کسب کرده اند؛ به این معنا که در منطقة مورد مطالعه بهترین راهبرد توسعه، توجه به اصل گردش گری و فراهم کردن زیرساخت های توسعة آن است؛ ضمن آن که بهره-گیری از مشارکت مردم بومی می تواند تحقق توسعة پایدار روستایی ناحیه را فراهم آورد. راهکارهای عملی: در مطالعات و برنامه ریزی نواحی روستایی، شناسایی نیازمندی ها و اولویت بندی آن ها می تواند موفقیت برنامه ها را تضمین کند. از آن جایی که در اغلب برنامه های توسعة روستایی، به تنوع در فعالیت های اقتصادی کمتر توجه شده و اکثراً بر کشاورزی به صورت تک بعدی تأکید می شود و با توجه به این که هر ناحیة روستایی از توان متفاوتی برای توسعه برخوردار است، توجه به تمامی توان مندی های بالقوة روستاها می تواند تا حد زیادی روستاها را از مشکلات متعددی که گریبان گیر آن هستند رهایی بخشد.
تحلیل فضائی شاخصهای توسعه در مادرشهرهای منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلاتی که برنامه ریزان شهری و منطقه ای با آن مواجه هستند، رشد نابرابر شهرها و مناطق است، به طوری که با نگاه به توزیع فضایی خدمات در شهرها و مناطق مشخص می شود که این خدمات به شکل متعادلی توزیع نشده اند. در پژوهش حاضر سعی شده که به تحلیل فضایی شاخص های توسعه شهری در مادرشهرهای منطقه ای ایران پرداخته شود. برای نیل به این مهم با استفاده از تکنیک های شاخص مرکزیت، پرستون و مک گراناهان و بهره-گیری از 20 متغیر توسعه شهری و 5 متغیر جمعیتی که از متروپل های منطقه ای ایران جمع آوری شده، سعی دارد تا وضعیت خدمات شهری را در این شهرها تحلیل و ارزیابی نماید. یافته های پژوهش با استفاده از شاخص مرکزیت نشان می دهد که مادرشهرهای تهران، مشهد و اصفهان در رتبه اول تا سوم و سمنان و یاسوج در رتبه های 29 و 30 قرار دارند. تکنیک مک گراناهان نیز نشان می دهدکه مادرشهرهای تهران، مشهد و اصفهان در رتبه اول تا سوم و شهرهای یاسوج و سمنان در رتبه های 29 و 30 قرار دارند. یافته های پژوهش با بهره گیری از تکنیک پرستون نیز نشان می دهد که شاخص های توسعه در مادرشهرهای منطقه ای ایران دارای روند متعادلی نیست و جایی که شکستگی در شیب نمودارها نمایان می شود، تغییر در سطح مرکزیت مادرشهرها اتفاق افتاده است.
ارزیابی عملکرد شوراهای اسلامی در توسعة روستایی نمونة موردی: دهستان آلاداغ بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورا از ریشه دارترین اصول عرفی و مقررات سنتی، و از بارزترین شیوه های عقلایی در زندگی جمعی است و حتی قدیمیترین شیوه های مدیریت در تکاپوی اجتماعی نوع بشر، نشانه هایی از نظام شورایی را با خود دارد؛ به این علت، تاکنون زوایای مختلفی از عملکرد شورا بررسی شده است. در این پژوهش، میزان موفقیت عملکرد شوراهای اسلامی روستا در تحقق اهداف توسعة روستایی را در دهستان آلاداغ بجنورد ارزیابی کرده ایم.
روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ بنابراین، پس از تهیة چهارچوب نظری، به تدوین پرسش نامه و انجام عملیات میدانی پرداخته ایم. پرسش نامه ها در پانزده روستا و از سوی 225 نفر از افراد ساکن مناطق روستایی، به صورت تصادفی طبقه ای تکمیل شده اند. برای ارزیابی عملکرد شوراها در تحقق اهداف توسعة روستایی، از آزمون t تکنمونه ای و ضریب همبستگی مبتنی بر جدول توافقی استفاده کرده ایم. نتایج تحقیق نشان میدهد که اعضای شوراهای اسلامی روستایی در نظارت بر اجرای مقررات بهداشتی، تشخیص کمبودها و نارساییهای موجود و نیز کمکرسانی در مواقع بحرانی موفق نبوده اند.
مطالعه عوامل موثر بر گرایش روستاییان به تشکیل تعاونی های روستایی مطالعه موردی: دهستان قنوات قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل موثر بر تشکیل تعاونی های روستایی جدا از عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی و اجتماعی روستاییان نیستند. عوامل موثر بر مشارکت نیز از عوامل موثر بر ایجاد انگیزه در افراد برای تمایل به انجام کارهای گروهی و هدفمند اجتماعی– اقتصادی تاثیر می پذیرند. از این رو مطالعه عوامل موثر بر انگیزه مشارکت در تعاونی ها، یکی از مهمترین مسایلی است که نقش کلیدی در برنامه ریزی تعاون خصوصا تعاونی های روستایی دارد چرا که بدون توجه به انگیزه انسان یعنی عامل اصلی توسعه و بدون شناخت پیچیدگی های رفتاری وی، تجربه ناموفق تعاونی ها مورد انتظار است.اهمیت مطالعه موانع گسترش و رشد فعالیت های بخش تعاون و رفع آن ها در برنامه های آتی به صورت از بالا به پایین و ایجاد انگیزه در آن ها برای شرکت در فعالیت های مشارکتی و گروهی افزایش آگاهی آن ها در این زمینه غیر قابل انکار است.چه عواملی بر گرایش افراد به تشکیل تعاونی ها تاثیر دارد و اولویت آن ها چگونه است؟ پاسخ به این سوال به برنامه ریزان کمک می کند تا در برنامه های تعاون با دید وسیع تری مسیر را برای رشد و توسعه تعاونی ها هموار نمایند تا از این طریق عوامل تسریع کننده رشد و توسعه تعاونی ها تقویت شوند و عوامل بازدارنده حذف شوند یا کاهش یابند. از این رو در این تحقیق با استفاده از نظریه کنش موجه «آیزن و فیش باین» و دسته بندی عوامل به سه دسته اجتماعی، اقتصادی و مکانی برای سهولت انجام تحقیق، سعی شده است تا عوامل موثر بر گرایش روستاییان به تشکیل تعاونی های روستایی شناخته و اولویت آن ها مشخص شود. از این رو از مجموع 50 آبادی دهستان قنوات قم، 11 روستا و 254 نفر از 7579 نفر جمعیت 15-6ساله آن با استفاده ازفرمول کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب تا عوامل موثر بر گرایش آنان به تشکیل تعاونی های روستایی مورد شناسایی قرار گیرند. در تحقیق حاضر با استفاده از آزمون کای دو در محیط نرم افزار آماری SPSS، از میان عوامل اجتماعی، تاثیر وضعیت سکونت (بومی یا غیربومی بودن روستاییان)، نقش دولت، نقش مشارکت و آگاهی و از میان عوامل اقتصادی، تاثیر وضعیت شغل (بیکار یا شاغل بودن)، نوع شغل و عدم ریسک پذیری، بر تشکیل تعاونی های روستایی با سطح آلفای 0.05 موثر بوده اند. همچنین از طریق آزمون فرضیه تاکید شد که انگیزه مشارکت در فعالیت های گروهی تنها وابسته به عوامل اقتصادی نیستند بلکه ترکیبی از عوامل اجتماعی– اقتصادی در این فرآیند موثر می باشند.
بررسی پیامدهای گسترش گردشگری در نواحی روستایی: مطالعه موردی روستای زیارت در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر ارزیابی پیامدهای گسترش گردشگری در نواحی روستایی است که به صورت مطالعه موردی در روستای زیارت شهرستان گرگان در استان گلستان به انجام رسیده است. تحقیق کمی حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ میزان و درجه کنترل، میدانی و از لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات نیز از نوع تحقیقات توصیفی و غیر تجربی می باشد،که بر مبنای راهبرد پیمایش و به صورت تک مقطعی به انجام رسیده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ساکنان بومی و محلی روستای زیارت است که به روش جدول کرجسی و مورگان تعداد 192 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. از ابزار پرسشنامه و روش مصاحبه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده گردیده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بر پایه نظرات گروهی از متخصصان گردشگری استان مورد بررسی و تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که چهار عامل پیامدهای فیزیکی- کالبدی، اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی توانستند 691/64 واریانس تغییرات مربوط به اثرات و پیامدهای گسترش گردشگری روستایی در ناحیه مورد مطالعه را تبیین کنند. همچنین یافته های این قسمت بیانگر این بود که پیامدهای فیزیکی-کالبدی و پیامدهای اقتصادی مربوط به جنبه های مثبت (380/56%) گسترش گردشگری روستایی و پیامدهای محیط زیستی و پیامدهای اجتماعی (620/43%) نیز جنبه های منفی مرتبط با توسعه فعالیت های گردشگری در نواحی روستایی را نشان می دهن که این امر بیانگر این بود که پیامدهای مثبت کمی بیشتر از پیامدهای منفی بوده است. به علاوه سایر نتایج نشان داد که زنان پیامدهای منفی بیشتری را از گسترش گردشگری درک کرده اند و گروه های شغلی کشاورزان، دامداران، و مغازه داران پیامدهای مثبت بیشتری را از گسترش گردشگری احساس کردند در حالی که گروه های کارمندان و بیکاران پیامدهای منفی بیشتری را بیان کردند. به علاوه نتایج بیانگر این بود که با افزایش سطح تحصیلات ادراک از پیامدهای منفی نیز افزایش یافته است.
فرایند تبدیل نقاط روستایی به شهر در مقیاس ملی و پیدایش پدیدة «خام شهرها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سلسله مراتب شهری و مطالعة شهرهای دارای سطوح مختلف جمعیتی در سرشماری های رسمی کشور، ما را با پدیده ای جدید مواجه می سازد. این پدیده، تبدیل و ارتقای روستاهای کوچک به شهر به رغم داشتن جمعیتی کمتر از آستانة تعریف شده برای شهرشدن است. این سکونتگاه ها که امروزه بیش از یک سوم از شهرهای کشور را تشکیل می دهند، کمترین امکانات، خدمات، تأسیسات و تجهیزات شهری را در خود جای داده اند. مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آمارهای سرشماری های رسمی عمومی کشور و بهره گرفتن از نرم افزار ArcGIS برای نشان دادن توزیع فضایی این شهرها، در مقیاس ملی و منطقه ای انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که تبدیل روستاهای کوچک به شهر، در همة دوره ها در نظام شهری ایران وجود داشته است، اما بیشترین تعداد آن را در آخرین سرشماری کشور می توان مشاهده کرد، که از 1139 شهر کشور در آن سال، 370 نقطة شهری جمعیتی کمتر از 5000 نفر داشته اند. از دلایل انتخاب چنین سیاست و راهبردی از طرف وزارت کشور، می تواند وجود رابطة کاملاً مستقیم و معنی دار بین متغیرهای فاصله از پایتخت، فاصله از شهرهای مرکز استان و سال شکل گیری استان با تعداد این گونه شهرها باشد. بدین معنی که هرچه از تهران و از مراکز استان ها بیشتر فاصله بگیریم بر تعداد روستاهای کوچک تبدیل شده به شهر افزوده می گردد. از آنجا که تعداد این گونه شهرها در استان های تازه شکل گرفته مانند خراسان جنوبی بیشتر از استان های دیگر کشور است، می توان استنباط کرد که راهبرد تبدیل نقاط روستایی به شهر، راهبردی اداری-مدیریتی و سیاسی برای تقویت تمرکززدایی و توسعة منطقه ای در نواحی دوردست و مناطق محروم و همچنین سیاستی برای پرکردن شکاف سلسله مراتب شهری در استان ها، شهرستان ها و بخش های تازه شکل گرفته است.
ارزیابی و اولویت بندی مولفه های آمیخته بازاریابی(P7) در توسعه توریسم روستایی (مطالعه موردی شهرستان های آمل و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت موجود توریسم روستایی در شهرستان های آمل و بابل با آمیخته بازاریابی می باشد. آمیخته بازاریابی مورد بررسی در این تحقیق شامل هفت مولفه(P7) مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، تبلیغات، مردم و کارکنان، قیمت و محصول می باشد. در این راستا با پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به گردآوری داده براساس پرسشنامه محقق ساخته 48 سوآلی که گویه های مربوط به آن با توجه به ویژگی های جغرافیای توریسم گزینش شده اند، پرداخته شد. جامعه آماری، کارکنان سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری بودند که از بین کارشناسان مربوط به این امر، بصورت تمام شمار (38 نفر) مورد آزمون قرار گرفتند. پردازش داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های میانگین، کای اسکوئر و فریدمن صورت گرفت. در آزمون میانگین ها، میزان ارزش تعیین شده برای مولفه های تبلیغات و مردم را بیشتر از سایر مولفه ها نشان داد. آزمون کای اسکوئر با محاسبه مقدار 702/33 در سطح معناداری 006/0 با 95 درصد اطمینان نشان داد که بین ترکیب مولفه ها در آمیخته بازاریابی توریسم روستایی برای منطقه مورد مطالعه تفاوت معناداری وجو دارد. از آزمون فریدمن برای اولویت بندی میزان تأثیر مولفه ها در توسعه توریسم روستایی استفاده شد که نتایج حاکی از اهمیت بالای مولفه های تبلیغات، مردم و محصول از نظر آزمودنی ها در تأثیرگذاری بر توسعه توریسم روستایی در شهرستان های آمل و بابل می باشد. در نهایت مشخص شد آمیخته ای که از ترکیب هفت مولفه مذکور تشکیل شده، با سطح معناداری 005/0 و در سطح خطای مجاز 05/0 این قابلیت را داراست تا اولاً، به خوبی بیانگر وضع موجود توریسم روستایی در منطقه بوده و دوماً باعث ارتقای سطح توسعه روستایی از طریق گسترش توریسم روستایی در منطقه مورد مطالعه باشد.
تحلیلی بر خشکسالی و اثرات آن بر اقتصاد کشاورزی و مهاجرتهای روستایی (مطالعة موردی: شهرستان ابرکوه طی دورة 1384-1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل و توان های محیطی ازجمله توپوگرافی، شیب، دما، بارندگی، آب و قابلیت اراضی، تأثیر بسزایی در حجم مهاجرت از روستاها و خالی شدن آن ها از سکنه دارند. ناتوانی این اجتماعات به دلایل مختلف ساختاری، موجب فقدان توانایی آن ها در مقابله با عوامل طبیعی ازجمله خشکسالی، سیل و زلزله می شود و درنهایت، مغلوب شرایط و عوامل نامساعد طبیعی می گردند و مجبور به مهاجرت و رهاکردن سکونتگاه خود می-شوند. در پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها به-صورت کتابخانه ای و میدانی، سعی داریم تا به بررسی اثرات خشکسالی بر اقتصاد و مهاجرت های روستایی شهرستان ابرکوه طی دورة 1384-1375 بپردازیم. 35 روستای شهرستان ابرکوه جامعة آماری تحقیق را تشکیل داده اند که با توجه به پژوهش های نمونه، 20% از این روستاها (7 روستا) انتخاب شد و یک روستا نیز با هدف دقت در اطلاعات اضافه گردید؛ بنابراین، 8 روستا برای انجام پژوهش مطالعه شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل (ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون، آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عاملی) و همچنین برای بررسی پایش خشکسالی از شاخص معتبر استانداردشدة بارش (SPI) استفاده گردیده است. نتایج SPI نشان می دهد این شهرستان در بیش از نیمی از سال های خود در دورة آماری موردمطالعه، خشکسالی داشته است. بیشترین نمایة خشکسالی مربوط به سال 1378 با نمایة 14/1- و بیشترین نمایة ترسالی مربوط به سال 1380 با نمایة 9/1 است. همچنین، یافته های ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل عاملی بیانگر این است که خشکسالی ازطریق کاهش عملکرد محصولات کشاورزی، موجب ناپایداری اقتصاد روستایی در این شهرستان شده است. نتایج تحلیل رگرسیون و آزمون T تک نمونه ای نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر را بر روی مهاجرت ها در این شهرستان داشته است.
تحلیل شبکه سکونت گاهی با تاکید بر جریان های جمعیتی در شهرستان فیروزکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط بین سکونتگاه های روستایی و شهری در شهرستان فیروزکوه به واسطه جریان های جمعیتی تحقق می یابد.این روابط در سطح محلی و ناحیه ای به ایجاد شبکه ساختاری و شکل دهی الگوی شبکه سکونتگاهی منجر شده است. حال، ویژگی های الگوی این شبکه سکونتگاهی پرسش و مساله اصلی این تحقیق است. داده های تحقیق منتج از 25 روستای نمونه و 436 خانوار نمونه عملیاتی شهرستان فیروزکوه است که بر اساس فرمول کوکران و با در نظر گرفتن فاصله دوری و نزدیکی روستاها نسبت به شهر فیروزکوه انتخاب شدند. اندازه شبکه، تراکم شبکه و درجه (درونی و بیرونی) شبکه، شدت جریان یا درجه درونی جامعه کل هر روستا مهم ترین معیارهای شبکه و انواع مرکزیت ها، معیارهای تسلط شبکه سکونتگاهی را نشان می دهند. بر اساس یافته های تحقیق، شهر تهران با احراز مرکزیت درجه ای، بردار ویژه و بینابینی به عنوان سکونتگاه اصلی در ساختار شبکه ای شهرستان فیروزکوه شناخته شد. همچنین مهدی شهر، کرکبنه، محمود آباد، نجفدر و فریدون کنار با احراز مرکزیت دوری، به مثابه ضعیف ترین سکونتگاه در شبکه شناسایی شدند. بر اساس نتایج تحقیق، الگوی کلی حاکم بر شبکه سکونتگاهی شهرستان فیروزکوه الگویی فصلی و منظم و چرخه ای از جریان های جمعیتی است که در قالب الگوهای شبکه ای تابستانه و زمستانه در سطح محلی و منطقه ای مطرح است. این الگو هم سو با مشخصات نظریه های قطب رشد است و با الگوی نظریات شبکه ای فاصله دارد. چندسویه بودن و جهت دار بودن پیوند سکونتگاه روستایی و شهری نیز از ویژگی های شبکه سکونتگاهی ناحیه مورد مطالعه است.
بررسی تحولات برنامه ریزی توسعه روستایی اتحادیه اروپا در قرن بیست و یکم: درس هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپا از قدیمی ترین پیمان های سیاسی در جهان است. سیاست مشترک کشاورزی، خط مشی لیدر و برنامه های مصوب توسعه روستاهای اتحادیه، برای دوره های زمانی 2006-2000 و 2013-2007 و نیز چشم انداز توسعه روستایی در2020-2013 از جمله برنامه های اجراشده و در حال اجرای کشورهای اتحادیه در چشم انداز نوین برنامه ریزی توسعه روستایی است. در مقاله حاضر، پس از آشنایی اجمالی با اتحادیه اروپا، وضعیت گذشته و موجود نظام برنامه ریزی توسعه روستایی در کشورهای عضو، چشم انداز آینده آن و همچنین، میزان تأثیرگذاری و اهمیت برنامه های توسعه کشاورزی بر فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی بررسی می شود. مشارکت و مسئولیت مشترک، خط مشی راهبردی، تکمیل کنندگی و انسجام، رویکرد پایین به بالا و تأکید بر شبکه سازی و در نهایت، توجه ویژه به تنوع اقتصادی در نواحی روستایی مهم ترین آموزه های توسعه روستایی در برنامه های اتحادیه اروپا در قرن 21 برای ایران به شمار می روند.