فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر گسترش آپارتمان نشینی در شهر خرم آباد با استفاده از تکنیک های AHP و TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر توسعه عمودی شهرهای کشور؛ بدلیل تراکم زیاد در شهرها، بالا رفتن قیمت زمین، کاهش بعد خانوار و سرانجام تأمین مسکن ارزان مورد توجه قرار گرفته است. ساختار طبیعی شهر خرم آباد، تحولات اقتصادی آن به همراه رشد طبیعی جمعیت و دگرگونی خانواده از حالت گسترده به هسته ایی باعث افزایش نیاز به مسکن و سرانجام توجه به توسعه عمودی گردید. رویکرد حاکم بر این نوشتار تحلیلی- کمی است، و در 3 مرحله مطالعات کتابخانه ای، پژوهش های میدانی، و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدلهای AHP و TOPSIS تدوین گردیده است. نتایج حاصل از بکارگیری تکنیک AHP حاکی از آن است که عوامل محیطی بیشترین تاثیر را در گسترش عمودی سازی در خرم آباد داشته و عوامل دیگر همچون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در رده های دیگر قرار دارند. همچنین از طرف دیگر، یافته های حاصل از رتبه بندی مؤلفه های مربوط به عوامل چهار گانه مؤثر بر آپارتمان نشینی با استفاده از تکنیک TOPSIS دلالت بر آن دارد که عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی به ترتیب اهمیت در روند این پدیده تأثیر گذار بوده اند. در جمع بندی نهایی با استفاده از مدلهای دوگانه می توان به این نتیجه دست یافت عوامل طبیعی و اجتماعی- اقتصادی به صورت موازی و تلفیقی بر گسترش آپارتمان نشینی در شهر خرم آباد مؤثر بوده اند.
ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در طرح های توسعة شهری بر مبنای شاخص های نیازسنجی و مکان-سنجی (مورد مطالعه: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین شهری در ایران در قالب طرح های جامع و تفصیلی انجام می گیرد و با وجود گذشت حدود نیم قرن از تجربة طرح کاربری زمین، انتقادهایی در ابعاد مختلف آن وجود دارد. این مقاله با هدف ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در دهة اخیر، برنامه ریزی کاربری زمین در طرح تفصیلی شهر بجنورد را با شاخص های مکان سنجی و نیازسنجی بررسی کرده است. نتایج ارزیابی بر مبنای شاخص مکان سنجی نشان می دهد در مجموع، 92/7 درصد کاربری های پیشنهادی طرح تفصیلی تحقق یافته، 8/34 درصد به صورت زمین بایر رها شده و 28/57 درصد به کاربری های دیگر تغییر یافته اند. بنابراین، نقش مکان یابی کاربری ها را در طرح تفصیلی می توان بسیار کم تأثیر ارزیابی کرد. شاخص نیازسنجی نیز نشان می دهد، در مجموع، 61/47 درصد مساحت کاربری های پیشنهادی محقق شده اند این نتیجه اگر چه حاکی از آن است که نیازسنجی نیز از موفقیت کمی برخوردار بوده است، در مقایسه با معیار قبل می توان نتیجه گرفت عدم مکان یابی دقیق کاربری ها می تواند راهکاری جهت افزایش تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی باشد. در ادامه، علل اصلی تحقق نیافتن کاربری ها از طریق مصاحبه با مجریان طرح، مشکل تملک زمین، ارتباط غیربهینه بین تهیه کنندگان طرح و مجریان طرح و ناکافی بودن نظارت و الزامات قانونی شناسایی شد.
ارزیابی مؤلفه های نسل اول CPTED در پیشگیری از جرم (مورد مطالعه: محله دستغیب تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه باتوجه به بحران شهرنشینی در بسیاری از نقاط جهان ازجمله ایران توجه به مفهوم امنیت و ایجاد شهرهای امن به عنوان یکی از اولویتهای اساسی نظریه پردازان برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آنها عوامل کالبدی اشت. لذا، پیشگیری از جرم ازطریق طراحی محیطی به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است. هدف از این پژوهش بررسی نقش طراحی محیطی در پیشگیری از جرم(CPTED) در محله دستغیب شهر تهران و همچنین ارایه راهکارهایی به منظور بهبود شرایط این محله میباشد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی نگارش شده است بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از فرمول کوکران نمونهای با حجم 377نفر در بین ساکنان محله به صورت تصادفی انتخاب شده و وضعیت شاخصهای(CPTED) در محله به وسیله پرسشنامه، مشاهده های میدانی و اسناد رسمی گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه وتحلیل شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اصول طراحی محیطی برای پیشگیری از جرم در محله دستغیب چندان رعایت نشده و این محله از امنیت نسبتاً پایینی برخوردار است به طوری که میانگین شاخصهای طراحی محیطی برای پیشگیری از جرم در محله دستغیب برابر با 2.71 در طیف لیکرت (5 1) است که حتی از حد متوسط نیز پایین تر میباشد. بنابراین، مهمترین راهکار به منظور افزایش امنیت و کاهش جرایم در سطح این محله را می توان اختلاط زمانی و مکانی فعالیتها و کاربریها و همچنین حذف یا اصلاح فضاهای فاقد نظارت بیان کرد.
ارزیابی کیفیت محیط در محله های تاریخی شهرها (مطالعه موردی: محله نفرآباد شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها پدیده ای پویا و زنده اند که سلامتی ساکنان و حفظ بقای آن ها نیازمند کیفیت مطلوب محیط شهری است. کیفیت مطلوب محیط شهری، از عوامل مختلفی تأثیر می پذیرد که از میان آن ها به طور عمده می توان عوامل کالبدی- فضایی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی را نام برد که هریک از آن ها متشکل از معیارهای متعددی هستند. سنجش کیفیت محیط شهری و همچنین ارزیابی وضعیت سکونت ساکنان محله های شهری را می توان یکی از مهم ترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف برنامه ریزی شهری به شمار آورد. محله های تاریخی شهری به عنوان بخشی از مهم ترین مکان های شهر، حساسیت ویژه ای را برای دست اندرکاران شهری ایجاد می کنند؛ زیرا علاوه بر داشتن ارزش های نهفته و تاریخی، در این مکان ها گاه شرایطی فراهم می شود که در آن، افراد با محیطی ناسازگار مواجه می شوند. براین اساس، برنامه ریزی و مدیریت کیفیت محیط های مسکونی شهری در این محدوده ها، اهمیت بسیار دارد. این پژوهش که توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است، به سنجش کیفیت محیط شهری در یکی از قدیمی ترین محله های شهرری به نام نفرآباد می پردازد. داده های مورد نیاز این پژوهش به صورت میدانی و به روش پرسشنامه ای جمع آوری شده است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 262 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد این محلة تاریخی، با توجه به معیارهای مختلف کیفیت محیط شهری، وضعیتی نابسامان دارد. به طورکلی، فرسودگی زیاد بافت این محله، در نزول شاخص های کیفیت زندگی آن مؤثر است، اما علی رغم پایین بودن کیفیت محیط کالبدی- فضایی، زیست محیطی و محیط سکونت، شاخص های اجتماعی و فرهنگی به دلیل تداوم حضور بخشی از ساکنان بومی و تلاش های محله ای در ارتقای هویت همسایگی، وضعیت مطلوب تری را نشان می دهد. هرچند رسیدگی نکردن به فضای کالبدی محله و پایین بودن ارزش زمین و مسکن، به جذب مهاجران کم درآمد و افزایش جرم خیزی در محله منجر شده است.
سنجش توسعه یافتگی صنعتی شهرستان های استان اردبیل با رویکرد عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع فضای ناعادلانه و ناهمگن فعالیت های صنعتی از مهم ترین مسائل منطقه ای در کشورهای درحال توسعه از جمله ایران است؛ بنابراین، ضروری است تا این بی تعادلی در سطح مناطق با استفاده از روش های علمی سنجیده شود. هدف اینپژوهشسنجشتوزیع فضاهای صنعتی و وضعیت توسعه یافتگی شهرستان هایاستان اردبیل از نظر توزیع صنایع است. داده های پژوهش ازگزارش های بخش صنعت و معدن، سالنامه های آماری استان،داده های سرشماری هایجمعیتیشهرستان ها و گزارش های آمار صنعتیمرکزآمار کشور و داده های سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران و استان اردبیلجمع آوریشده است. برای تحلیل های فضایی از روش های آمار فضایی همانند تحلیل لکه های داغ، رگرسیون وزنی جغرافیایی و سایر روش ها، از نرم افزارهای GIS استفاده شده است، همچنین برای تحلیل توزیع شاخص ها، از روش C.V و برای رتبه بندی شهرستان ها ازنظر توزیع شاخص ها از روش تصمیم گیری الکتره استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الگوی توزیع جغرافیایی شاخص های توسعة صنعتی در استان معنا دار است و شهرستان اردبیل کانون انباشت و قطب تمرکز فضایی فعالیت های صنعتی به شمار می آید، همچنین بین متغیرهای جمعیت، مهاجرپذیری و میزان شهرنشینی با توسعه یافتگی صنعتی شهرستان ها رابطة معناداری وجود دارد. رتبه بندی شهرستان ها بر مبنای شاخص ها به روش الکتره نشان می دهد که توزیع فضایی توسعة صنعتی شهرستان های استان اردبیل نامتعادل است و این شهرها با امتیاز نهایی 7 بسیار قطبی است. از این میان، شهرستان بیله سوار با امتیاز 9- کاملاً از داشتن فرصت های توسعة صنعتی محروم است. درنتیجه، در توسعة صنعتی شهرستان های استان عدالت فضایی وجود ندارد.
ارزش های اکولوژیکی در برنامه ریزی شهری
حوزههای تخصصی:
مکان شهر تهران
حوزههای تخصصی:
بررسی توزیع فضایی کاربری های عمومی از منظر عدالت فضایی مطالعه موردی؛ شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع نامتوازن و نامتعادل کاربری های عمومی یکی از تبعات رشد افسار گسیخته و شتابان شهری در دهه های اخیر است که یکی از تبعات آن برخورداری نابرابر شهروندان از خدمات شهری می باشد. شهر اردبیل با توجه به تحولات اداری-سیاسی و جمعیتی که طی دهه های اخیر پشت سر گذاشته به رشد گسترده فیزیکی دست زده، به طوری که این توسعه فیزیکی افسار گسیخته منجر به عدم تعادل و نابرابری در توزیع کاربری های عمومی گشته و موجبات شکل گیری شهر دوقطبی برخوردار و غیربرخوردار را فراهم آورده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل نحوه توزیع فضایی کاربری های عمومی مناطق مختلف شهر اردبیل جهت ارزیابی کجایی و چگونگی توزیع و پراکنش کاربری های عمومی انجام گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی بوده و بر اساس ماهیت نیز جنبه کاربردی دارد. در پژوهش پیش رو به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است. در راستای دستیابی به اهداف تحقیق دو فرضیه طراحی گردید که جهت آزمون آن ها از روش های گرافیک مبنا استفاده شده است. نتایج تحقیق حاضر مبین این است که توزیع انواع کاربری های عمومی در سطح شهر اردبیل به صورت نامتعادل و متفاوت از یکدیگر شکل گرفته، ضمن تفاوت در الگوی توزیع در بین کاربری ها، منجر به ش کل گیری مناطقی متفاوت از نظر ن وع برخورداری گشته است که لزوم بازنگری در خط مشی ها را در امر مکان یابی و جانمایی آن ها، آشکار می سازد. در نهایت می توان گفت که منطقه دو شهرداری اردبیل در بالاترین سطح برخورداری قرار گرفته و با سایر مناطق شکاف قابل ملاحظه ای را نشان می دهد.
تحلیلی بر مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان مرکز استان اردبیل در طی چند دهه ی اخیر رشد و گسترش شتابانی را به خود دیده است. رشد 5/7 برابری جمعیت شهر نسبت به اولین دوره سرشماری و حدود 5/3 برابری آن بعد از جدایی استان اردبیل از آذربایجان شرقی همزمان با گسترش کالبدی 4/3 برابری آن نسبت به دوره های قبل گواه این مسأله می باشد. ادامه بروز این مسأله که در دهه ی اخیر دلیل اصلی گرایش به توسعه فیزیکی شهر در قسمت های مختلف به خصوص جنوب این شهر بوده، باعث گردیده تا مسأله مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی برای جمعیت در حال افزایش شهر یک ضرورت جدی تلقی گردد. در پژوهش حاضر که با رویکرد « توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده است، مکان یابی جهات مطلوب توسعه فیزیکی شهر به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر قرار گرفته است. در راستای برآورد هدف و با توجه به شرایط فیزیکی منطقه شهری اردبیل و داده های در دسترس اقدام به تهیه و ترسیم نقشه های مربوط به شاخص های دخیل در امر مکان یابی گردیده. در این راستا از مجموعه 14 متغیر در قالب عوامل انسانی و طبیعی مؤثر در مکان یابی جهت بهینه توسعه فیزیکی شهر استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده اقدام به ارزش گذاری شاخص های منتخب پژوهش با استفاده از نظرات 10 نفر از کارشناسان مربوط به حوزه بحث با استفاده از مدل AHP در قالب نرم افزار Edrisi شده و نتایج بدست آمده جهت نمایش فضایی آنها در قالب نرم افزار Arc GIS تلفیق گردیده است. برابر با نتایج بدست آمده، از دیدگاه کارشناسان و با توجه به وضعیت منطقه، شاخص عوامل طبیعی با کسب 527/0 وزن در مدل AHP دارای اهمیت و وزن بیشتری در بحث مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل گردید که در این بین بیشترین وزن های کسب شده از سوی خط گسل موجود در منطقه و توپوگرافی زمین بود. از سوی دیگر تلفیق وزن های بدست آمده و ترکیب آنها برای نمایش فضایی و آگاهی از جهت بهینه توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل نشان داد که جهات شرقی شهر نسبت به سایر جهات مناسب ترین جهت برای توسعه فیزیکی احتمالی شهر خواهد بود. توپوگرافی مناسب، دوری از خط گسل اصلی و شیب مناسب زمین از عوامل اصلی انتخاب جهت شرقی برای توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل بودند.
ارزیابی و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت شهروندان در فرایند مدیریت شهری (مطالعه موردی: منطقه 2 شهرداری تبریز)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و پیچیدگی ماهیت مسائل شهری موجب شده که تأکید و توجه مدیران و برنامه ریزان بیش از هر زمان دیگر به سطوح پایین تر و ابعاد ملموس زندگی شهروندان معطوف گردد. از این رو، امروزه مشارکت مردم در فرایند مدیریت شهری به شدت در مرکز توجه قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با روشی توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در فرایند مدیریت شهری منطقه دو شهرداری تبریز بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل متعددی بر مشارکت شهروندان در فرایند مدیریت شهری تأثیرگذارند. در این تحقیق 37 مورد در قالب پنج عامل فردی، روحی- روانی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی دسته بندی شده اند. ارزیابی های به عمل آمده نشان می دهد که در بین عوامل فردی بیشترین تأثیرگذاری مربوط به داشتن اوقات فراغت است. در بین عوامل روحی- روانی تأثیرگذارترین عامل میزان استرس و فشارهای روحی و روانی است. در بین عوامل اجتماعی، تعلق مکانی، در بین عوامل اقتصادی سودمند بودن فعالیت مشارکتی و در بین عوامل مدیریتی، اعتماد نهادی تأثیرگذارترین موارد است. رتبه بندی نهایی عوامل نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری مربوط به عوامل اجتماعی است و عوامل اقتصادی، روحی- روانی، مدیریتی و فردی در رتبه های بعدی جای می گیرند.
بررسی تأثیر برنامه های دولت بر گسترش افقی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر توسعه پایدار شهری را کارآمدی اقتصادی، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست بدانیم یکی از پیش شرط های مهم تحقق آن، بهینه سازی انواع بهره گیری از زمین شهری است که در غیر این صورت شهرها دچار پدیده گسترش افقی و یا گسترش بی رویه می شوند. تاکنون مدل های مختلفی برای شناخت شکل شهر و سنجش میزان پراکنش آن ارائه شده است. این تحقیق سعی بر آن دارد تا از طریق مدل های مختلف مانند تحلیل زمانی تراکم شهری، روش توزیع چارکی، درجه توزیع متعادل، درجه تجمع و مدل هلدرن، میزان گسترش افقی شهر تهران را در دهه های مختلف محاسبه نموده و سپس از میان عوامل موثر برگسترش افقی شهر تهران، تأثیر برنامه های دولت را مورد توجه قرار دهد. در ادامه با استفاده از آمارهای رسمی مرکز آمار ایران و مطالعات کتابخانه ای و با توجه به طرح های شهر تهران، سهم نقش دولت در گسترش افقی شهر نشان داده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت در فرآیند شتاب زده عرضه زمین و الحاق عرصه های وسیعی به صورت بافت های روستایی کم تراکم و اراضی کشاورزی و بایر به محدوده شهر و هم چنین به دلیل فقدان طرح و مدیریت کارآمد زمین و تفکیک های غیرقانونی، شهر تهران را دچار گسترش افقی نموده است؛ در نتیجه با توجه به اصول توسعه پایدار شهری این شکل نمی تواند شهر تهران به سمت پایداری سوق دهد. بنابراین بایستی با استفاده از سیاست های کنترلی از گسترش بیش تر این پدیده در همه شهرهای کشور جلوگیری کرد.
تحلیلی بر نقش رشد هوشمند شهری در تقویت هویت محله ای (مورد شناسی: محلات ناحیه 5 و 6 منطقه 2 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
201 - 214
حوزههای تخصصی:
در گذشته های نه چندان دور، واحدهای محله ای در شهرها، هویت بخش و القاءکننده حس تعلق مکانی به ساکنان خود بودند؛ اما به موازات توسعه کالبدی لجام گسیخته و مبتنی بر اهداف صرف کالبدی و اقتصادی، به تدریج مرزهای کالبدی محله از بین رفته و آن را از عنصر هویت بخشی تهی کرده است. یکی از اهداف اجتماعی رشد هوشمند شهری، تقویت تعاملات اجتماعی و افزایش حس تعلق و وابستگی به مکان در واحدهای محله ای است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر رشد هوشمند شهری در تقویت هویت محله ای انجام شده است. محدوده مورد مطالعه، چهار محله تیموری، دریان نو، توحید و طرشت در منطقه 2 شهر تهران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و داده های موردنیاز به دو طریق پیمایشی (پرسشنامه) و اسنادی گردآوری شده اند. بدین ترتیب ابتدا نمونه ای با حجم 383 نفر از بین ساکنان چهار محله به صورت تصادفی انتخاب شده، سپس داده های پرسشنامه ای با استفاده از آزمون های آماری و با به کارگیری نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. همچنین 32 شاخص مرتبط با رشد هوشمند که ازطریق آمارهای رسمی جمع آوری شده، با استفاده از مدلVICORE محاسبه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که درمجموع میانگین نمره هویت محله ای در حد متوسط و نمره کیفیت محیطی (رشد هوشمند) در سطحی کمتر از حد متوسط قرار دارد. از بین محلات مورد پژوهش، فقط محله تیموری با میانگین 3.26 بیش از حد متوسط و سه محله دیگر کمتر از حد متوسط قرار می گیرند. نتایج به دست آمده از مدل وایکور نیز حاکی از برتری محله تیموری در شاخص های رشد هوشمند است. از دیگر نتایج این تحقیق، وجود رابطه معنی دار مثبت بین میانگین نمره رشد هوشمند و هویت محله ای است.
بررسی تأثیرات جدایی گزینی اکولوژیک بر امنیت پایدار اجتماعی (مطالعه موردی: شهر عنبرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداییگزینی اکولوژیک یکی از مباحث مطرح در حوزه امنیت پایدار اجتماعی نواحی شهری می باشد. شهر عنبرآباد یکی از شهرهای کوچک جنوب استان کرمان است که محلههای مسکونی آن از بافت اجتماعی خویشاوندی برخوردارند. در سالهای اخیر مهاجرت اقوام ساکن در نواحی بیرونی مسائل اجتماعی بهویژه محلهگرایی و جداییگزینی اکولوژیک را در این شهر سبب شدهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جداییگزینی اکولوژیک و محلهگرایی بر پایداری اجتماعی، سیاسی و امنیت پایدار شهر عنبرآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری ساکنان محلههای مختلف شهر عنبرآباد می باشد. حجم جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 384نفر از ساکنان محلههای مختلف شهر است که با استفاده از روش نمونهگیری سهمیهای و تصادفی انتخاب شدند. شاخصهای پایداری و ناپایداری اجتماعی شناسایی شد و مبنای جمع-آوری دادهها و وزندهی به شاخصها قرارگرفت که در فرایند مدل کوپراس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانداد محله شهرک خداآفرین، محله شهرک امام(ره)، محله ترک ها و محله نرماشیری ها بالاترین میزان جداییگزینی را دارند. همین محلهها نیز بیشترین میزان برخوردهای بینطایفهای و جانبداری سیاسی را دارند. محله یزدی ها، افشارها و ساردوییها بهترتیب کمترین میزان جداییگزینی را داشتهاند. نتایج مدل کوپراس نشان داد شهرک خداآفرین(74.55)، محله نرماشیری ها(77.51) و شهرک امام(ره) (81.65) بدترین وضعیت را بهلحاظ شاخصهای امنیت پایدار اجتماعی دارند. محله یزدی ها(100)، افشارها(86.39) و ساردویی ها(85.20) نیز بهترتیب مطلوبترین وضعیت را نشان میدهند. باتوجهبه نتایج پژوهش میتوان فرضیه تحقیق را تأییدکرد و چنین نتیجه گرفت که مسئله جداییگزینی اکولوژیک در محلههای شهر عنبرآباد تأثیرهای منفی بر پایداری اجتماعی و امنیت پایدار محلههای مسکونی این شهر دارد.
تحلیل شاخص های مسکن در شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس روش VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت مسکن در هر جامعه ای، ارتباط مستقیم با اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن داشته و منتزع از آن نیست؛ بنابراین، برای بررسی و تحلیل وضعیت مسکن در هر کشور، بایستی ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، استفاده از شاخص های مسکن به عنوان کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی مسکن می تواند شناخت ما را به منظورِ هر گونه برنامه ریزی و تصمیم گیری در مورد مسکن تسهیل کند. شاخص های مسکن از یک سو، ابزار شناخت وضعیت مسکن در ابعاد مختلف مذکور بوده و از سوی دیگر، ابزار کلیدی برای ترسیم چشم انداز آیندة مسکن و برنامه ریزی آن هستند. این مقاله با هدف ارزیابی کمّی و کیفی وضعیت مسکن در استان آذربایجان غربی، درصدد است تا شهرستان ها را بر اساس شاخص های مسکن، درجهتِ اولویت بندی برای برنامه ریزی مسکن با استفاده از روش VIKOR رتبه بندی کند. این تحقیق با توجه به هدف آن، از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. شاخص های مورد استفاده در این تحقیق شامل نوع اسکلت (استحکام بنا)، نفر در واحد مسکونی، خانوار در واحد مسکونی، تصرف ملکی، تعداد اتاق در واحد مسکونی، نبود استحکام بنا و تعداد اتاق به ازای هر خانوار و نفر در اتاق است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که شهرستان های مهاباد، بوکان، اشنویه، سلماس، پلدشت، میاندوآب، شوط و چالدران به لحاظِ شاخص های مسکن در وضعیت نامطلوبی قرار دارند؛ در حالی که وضعیت مسکن در شهرستان های شاهین دژ، ماکو، خوی، چایپاره، سردشت، ارومیه، نقده، تکاب و پیرانشهر در حدّ قابل قبولی قرار دارد. همچنین، در این تحقیق به ارائة پیشنهاداتی درجهتِ بهبود شاخص های مسکن در استان آذربایجان غربی اقدام شده است.
بررسی عوامل و پدیده های مؤثر بر بروز جرائم و آسیب های اجتماعی در کلان شهرها (با تأکید بر مناطق حاشیه نشین)
حوزههای تخصصی:
کاربرد مدل تصمیم گیری چند معیارة کوپراس در تعیین نقش طراحی محیطی پیشگیری از جرم موردمطالعه: منطقه سه شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اصل پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی درصدد است تا با به کارگیری درست فضا و طراحی مناسب محیط، از فرصت های مجرمانه که معلول طراحی نامناسب فضاست کاسته و درنهایت از وقوع جرم پیشگیری کند. در این راستا پژوهش حاضر باهدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر محیطی و تأثیر آن بر پیشگیری از جرم، به بررسی آن در فضاهای عمومی منطقة سه شهر ساری پرداخته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و در تدوین تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش از نرم افزار SPSS و با روش های آماری (آزمون T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون) و برای رتبه بندی محله های منطقة مورد مطالعه از مدل تصمیم گیری چند معیاره کوپراس استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که تحلیل آزمون پیرسون، مثبت و بین مؤلفه های کیفیت محیط و فرم در منطقه سه شهر ساری همبستگی معناداری را نشان می دهد. درعین حال یافته های آماری بر اساس آزمون T حاکی از آن است که شاخص های منتخب برای منطقه سه شهر ساری در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نیازمند به برنامه ریزی اصولی برای ارتقاء معیارهای محیطی جهت پیشگیری از جرم می باشند. درنهایت نتایج مدل کوپراس نشان داد که محله سروبنه باغ بیشترین رضایتمندی و محله چمران کمترین رضایتمندی در عدم وقوع جرم را ازنظر ساکنان در منطقة مورد مطالعه دارا می باشند.
تحلیل تاب آوری فردی ساکنین سکونتگاه های غیررسمی در مقابل مخاطرات محیطی (مطالعه موردی:شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری فردی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی در مقابل مخاطرات طبیعی ممکن است از ویژگی های اجتماعی-اقتصادی این سکونتگاه ها تأثیر بپذیرد؛ یعنی گروه های انسانی با ویژگی های اقتصادی-اجتماعی متفاوت، سطح تاب آوری فردی متفاوتی را تجربه می کنند. از این رو، تحقیق حاضر با هدف تحلیل تفاوت شاخص های اقتصادی-اجتماعی و میزان تاب آوری فردی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی شهر ارومیه انجام یافته است. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی بوده و به منظور جمع آوری اطلاعات و داده ها از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. محدودة مورد مطالعه در این پژوهش سکونتگاه های غیررسمی مناطق حاجی پیرلو، وکیل آباد و اسلام آباد 2 شهر ارومیه در استان آذربایجان غربی است. از این رو، برای تکمیل پرسشنامه از بین خانوارها براساس فرمول اصلاح شدة کوکران ۳۸۰ خانوار برای نمونة آماری به منظور انجام دادن تحقیق و تکمیل پرسشنامه انتخاب شد. همچنین، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد. نتیجة این تحقیق نشان داد از بین شاخص های اقتصادی مورد بررسی، شاخص اشتغال با مؤلفه های «خوداتکایی» و «احساس منحصربه فردبودن» به ترتیب با 000/0 sig و 002/0 sig، شاخص درآمد با مؤلفه های «خودکارآمدی» و «اعتمادبه نفس» به ترتیب با 002/0 sig و 000/0 sig، شاخص مالکیت مسکن با مؤلفة «عواطف مثبت» با 000/0 sig و شاخص مالکیت خودرو با مؤلفة «احساس اجتماعی بودن» با 001/0 sig، تفاوت معنی داری را نشان می دهند. همچنین، از بین شاخص های اجتماعی-جمعیتی مورد بررسی فقط شاخص تحصیلات با مؤلفه های «خوداتکایی» و «اعتماد» به ترتیب با 000/0 sig و 001/0 sig، تفاوت معنی داری را نشان داد.
تحلیلی بر جایگاه حمل و نقل پایدار در برنامه های عمرانی شهرداری ها؛ مطالعه موردی شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب چند دهه اخیر نشان می دهد که راهکارهایی از قبیل توسعه مسیرهای جدید و افزایش ظرفیت راه ها، توقف گاه ها و تقاطع ها در مناطق شهری نمی تواند به عنوان پاسخی راهبردی در درازمدت در برابر مشکلات روزافزون ترافیکی باشد. در مقابل، بسترسازی فنی، محیطی و اجتماعی برای افزایش سهم حمل و نقل انبوه بر و غیرموتوری یک راهکار پایدار محسوب می شود و امروزه در دستورکار مدیریت شهری در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه قرار گرفته است. در کشور ما، اجرایی شدن زیرساخت های حمل و نقل جمعی و غیرموتوری، ضرورت تخصیص بودجه کافی از سوی هم دولت و هم شهرداری ها را ایجاب می کند. در این راستا، در برنامه عمرانی پنج ساله شهرداری ها (قالب مصوب وزارت کشور)، عبور و مرور شهری یکی از فصول ده گانه برنامه عنوان شده است. این مقاله به بررسی محتوایی و اسنادی مرتبط با میزان تخصیص بودجه به بخش عبور و مرور در برنامه های پیشین شه رداری شی راز پرداخته و از روش تحلیل قیاسی برای بررسی جایگاه و اهمیت توسعه حمل و نقل پایدار در نزد برنامه ریزان و مدیریت شهری بهره گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل، نشان دهنده آن است در حالی که برای توسعه شبکه معابر سواره و تقاطع های غیرهمسطح هزینه های کلانی تخصیص یافته، در همان حال، سیستم های حمل و نقل عمومی و شبکه دوچرخه سواری و پیاده روی به عنوان گزینه های حمل و نقل پایدار، کمتر مورد توجه بوده است. به نظر می رسد، دستیابی به توسعه پایدار در بخش حمل و نقل شهری، نیاز اساسی به تغییر پارادایم توسعه حمل و نقل درون شهری و تجدید نظر در نگرش های مدیران و برنامه ریزان داشته و در این میان، اصلاح چرخه تنظیم برنامه عمران شهری همراه با بازنگری در سازوکار تخصیص بودجه و تعریف طرح ها و پروژه ها در بخش های مختلف، ضروری می نماید.
تحلیل فضایی مناطق ده گانه ی شهر اصفهان و سطح بندی توسعه ی آن
حوزههای تخصصی: