فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۵ مورد.
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی ساختاری نظم اجتماعی در شهر کاشان بر مبنای مشارکت شهروندان است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع «پیمایشی» و از شاخه «میدانی» است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر کاشان برطبق سرشماری سال 1395 به تعداد 304487 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به شیوه تصافی در دسترس به تعداد 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه نظم اجتماعی با 4 سؤال و مشارکت شهروندان (با پنج زیرمتغیر اهداف، حمایت، مدیریت، ساختار و ارزیابی) با 20 سؤال و پرسشنامه نظم اجتماعی با 15 گویه است. داده های گردآوری شده براساس تحلیل معادلات ساختاری براساس نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که به طور کلی مشارکت شهروندان بر نظم اجتماعی در شهر کاشان با یک مدل ساختاری و الگوی متناسب 5 عاملی مشارکت اثرگذار بوده است و این الگو به گونه ای است که مدیریت مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 73/0 بیشترین تأثیر و ساختار مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 41/0 کمترین تأثیر را داشته است.
وا کاوی زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران از نگاه آثار سینمایی منتخب سال 1395 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
کلانشهر به مثابه فضای اجتماعی و تولید فرهنگی مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری برای انتقال معانی مرجح فضایی آکنده از محتوا و معنای رمزگذاری شده است که برای رمزگشایی فارغ از روش های متداول پوزیتویستی نیازمند تجربه پدیدارشناسانه و خوانش نشانه شناسانه مناظر ذهنی آگاهانه و ناآگاهانه ای است که توسط قدرت، گفتمان حاکم و ایدئولوژی مسلط شکل گرفته است. فهم تصویر ذهنی عموم از شهری که درآن ساکن هستند می تواند در نمایش واقعیات مغفول مانده اجتماعی مؤثر افتد. پوشش های رسانه ای، تولیدات فرهنگی، تصورات کلیشه ای و قالبی و ... به عنوان مهمترین مؤلفه های برسازنده منظر ذهنی عموم از شهری که در آن زندگی می کنند و در مقام بستری بدیع برای بازخوانی رابطه کالبد و روح و روان شهر مدرن می تواند در تشخیص ابعاد غیرمادی، نمادین و روان شناختی شکل گیری شهرها نقش مهمی ایفا کند. خوانش شهر از خلال مناظر ذهنی دستیابی به تصویر بازنمایی شده از شهر است که چون عینکی بر چشم شناسنده شهر می تواند در نحوه تجربه شهر حتی قبل از تجربه بصری نیز اثرگذار باشد. در این پژوهش با فرض شهر به مثابه متن با هدف تبیین زبان پنهان کلانشهر مدرن تهران بر اساس امر بازنمایی شده، از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شد و برای مطالعه انضمامی شهر از طریق روایت های رسمی، نحوه بازنمایی شهر در آثار سینمایی منتخب سال 1395 مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان ادعا نمود امکان تجربه کلانشهر تهران از طریق فیلم های سینمایی مقدور نبوده و فیلم های ساخته شده در تهران در شناساندن فضای کالبدی شهر در معنای بالزاکی و حتی زولایی نیز موفق عمل نکرده اند و تهران مدرن فارغ از نگاهی تمامیت نگر که جنبه های سلبی و ایجابی مدرنیته را همزمان دربرگیرد، به عنوان مکان روابط رو به اضمحلال و آکنده از دوگانه های کلیشه ای ضمن نمایش جنبه های اغواگر مدرنیته به محملی برای بروز تیره و تارترین سویه های مدرنیته و حیات ذهنی گونه کلانشهری چون بی هویتی، فقدان عاطفی، خیانت، ازخودبیگانگی و دروغ تبدیل شده است.
تبیین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی زیست پذیری شهری، بهبود کیفیت فضاهای شهری با مقیاس انسانی در شهرهای مدرن بوده است (Mahmudi et al, 2015). در واقع موج گستردۀ شهرنشینی و مشکلات آن همواره به طور فزاینده ای بر اهمیت زیست پذیری، به یک سیستم شهری که در آن به سلامت اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و روانی همه ساکنانش توجه شده است، اطلاق می شود هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی مهم ترین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های فرسوده شهر دوگنبدان است. نمونه آماری پژوهش، محدوده های جغرافیایی و اکولوژیکی بافت فرسوده شهر دوگنبدان و روش نمونه، نمونه برداری هدفمند است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مبتنی بر روش اسنادی- کتابخانه ای و میدانی – شبه ریاضی و همچنین جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات، از مدل تحلیل اثرات متقاطع بر پایه نرم افزار میک مک (Micmac) و تحلیل آثار متقاطع متوازن بر پایه CIB در نرم افزار (SanarioWizard) استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که محدوده بافت فرسوده شهر دوگنبدان جمعیتی بالغ بر 22000 هزار نفر و 22 درصد از جمعیت شهری، 4500 واحد مسکونی را در خود جای داده است که از این تعداد 90 درصد ساختمان ها قدمتی بالای 40 سال دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیرگذارترین و مهم ترین پیشران ها جهت شکوفایی و بازآفرینی یافت فرسوده شهر دوگنبدان در بین دیگر شاخص ها عبارت اند از: خدمات عمومی، مسیرهای دسترسی، نوع سازه، عدالت فضایی، توسعه اقتصادی، توجه به مردم و مشارکت آن ها، تسهیلات، تأسیسات شهری (آب، برق و گاز و...)، مخاطرات، ICT و طرح جامع بازآفرینی. در همین راستا برنامه ریزی ساختار فضایی بافت فرسوده شهر دوگنبدان در طرح جامع بافت فرسوده شهر دوگنبدان در افق بلندمدت (5 تا 10 سال)، مبتنی بررسی ویژگی های اکولوژیکی محدوده بافت، شناسایی راهبردها و اقدامات موردنیاز در بافت و تدوین برنامه زمانی و مالی موجود در بافت فرسوده شهر دوگنبدان است.
واکاوی چالش های اساسی کلانشهرها در مواجهه با اپیدمی کووید 19 (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اپیدمی کووید 19 یک بحران کاملاً شهری که در جهانی با شهرنشینی گسترده اتفاق افتاد. لذا تمام نقاط شهری جهان از جمله شهر تهران با این بحران مواجه هستند. داده و روش : پژوهش حاضر بر مبنای نوع تحقیق، کاربردی و روش پژوهش آمیخته (کمی - کیفی) است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS 26 و Minitab استفاده شده است. یافته ها : در پژوهش حاضر در دو بخش به چالش های ناشی از اپیدمی کووید 19، پرداخته شد. به طوریکه برای بررسی چالش های شهرهای جهان در مواجهه با کووید 19، از منابع منتشر شده در سال 2020، استفاده گردید، که در مجموع 9 چالش اساسی (اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، سیاسی، خدماتی، فناورانه و دیجیتال، مدیریتی، بهداشتی، زیست محیطی و کالبدی - فضایی)، شناسایی گردید. نتیجه گیری : نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای برای بررسی وضعیت چالش های شهر تهران در مواجهه با کووید 19، نشان می دهد که وقوع بحران بر ایجاد و تشدید این چالش ها تأثیرگذار بوده به طوریکه P-value به دست آمده برای تمام چالش و به طور کلی (0/000)، می باشد. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای بررسی اولویت تأثیرگذاری بحران کووید 19، بر چالش ها نشان می دهد که P-value به دست آمده کمتر از 0/05 و 0/000 می باشد و نشان از تأثیرگذاری متفاوت بحران کووید 19 بر چالش های شهر تهران دارد.
تبیین عوامل مؤثر بر رفتار فضایی گردشگران مذهبی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت تمایلات رفتاری گردشگران و تبیین عوامل مؤثر بر رفتار آن ها یکی از موضوعات مهم گردشگری بوده که هدف پژوهش حاضر نیز، ارزیابی عوامل مؤثر بر رفتار گردشگران داخلی و خارجی مشهد با تأکید بر جغرافیای رفتاری می باشد.
داده و روش : این پژوهش از نوع پیمایشی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی با هدف توسعه ای تنظیم و اطلاعات به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. جامعه آماری، گردشگران داخلی و خارجی هستند که بر اساس آمار اخذ شده، تعداد گردشگران داخلی ورودی به شهر مشهد در سال 1398، 22.025.167 نفر و تعداد گردشگران خارجی 1.239.926 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری برای گردشگران ایرانی و 384 نفر نیز به عنوان نمونه آماری گردشگران خارجی بدست آمده است و از روش نمونه گیری تصادفی در بین جامعه آماری توزیع شدند.
یافته ها : با توجه به یافته های حاصل از پرسشنامه ها مشخص شد الگوی رفتاری گردشگران نشان می دهد که گردشگران خارجی مسافت بیشتری را از حرم مطهر رضوی (65 کیلومتر) برای عناصر گردشگری موجود در پیرامون شهر مشهد طی می نمایند بنابراین الگوی رفتاری آنان پراکنده می باشد. این درحالی است که گردشگران داخلی بیشتر در پیرامون حرم مطهر و تا شعاع 30 کیلومتری از حرم رضوی قرار دارند و الگوی رفتاری آنان تجمعی و خوشه ای (پیرامون حرم امام رضا (ع) می باشد.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از تحلیل پرسشنامه ها مشخص شد؛ عامل اقتصادی با میانگین 3.7 بیشترین تأثیر را بر الگوهای رفتاری گردشگران داشته و عامل محیطی با میانگین 2.7 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده و در میان عوامل مؤثر بر الگوهای رفتار فضایی گردشگران خارجی، بیشترین میانگین مربوط به عامل اجتماعی - فرهنگی با 3.3 و کمترین میانگین با2.09 درصد مربوط به عامل کالبدی - زیرساختی بوده است.
تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در بافت های فرسوده بر اساس نظریه مکان انحرافی در منطقه 12 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : فرصت ها و موانع مکانی- فضایی، اجتماعی و اقتصادی به عنوان عوامل تشویق کننده یا بازدارنده در مقابل وقوع جرایم عمل می کنند. براساس آمار رسمی، میزان جرایم ارتکابی منطقه 12، بیش از سایر مناطق شهر تهران است. منطقه 12 دارای 17/3 درصد کل جمعیت و 7/2 درصد کل مساحت شهر تهران است، اما 32/9 درصد جرایم شهر تهران در آن رخ داده است. هدف پژوهش حاضر تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 کلانشهر تهران بر اساس مؤلفه های نظریه مکان انحرافی (مشتمل بر فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت) است.
داده و روش : پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل محدوده قانونی منطقه 12 در سال 1395 است. حجم نمونه شامل 70 نفر از خبرگان، کارشناسان، مدیران، انجمن های مدیریت و مشارکت شهری شهروندی و منطقه شهرداری ۱۲ است که به صورت گلوله برفی انتخاب شده اند. همینطور جرایم به وقوع پیوسته در سال 1395، مبنای تحلیل های آماری قرار گرفته اند. از روش های آماری گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و آماره T استفاده شده است. از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها : بر اساس یافته های پژوهش، تمرکز جرم در پهنه های ارگ پامنار، فردوسی-لاله زار، بهارستان سعدی، مختاری تختی، ژاله آبسردار قیام، کوثر، دروازه غار شوش و سیروس است. بیشترین درصد جرایم در بلوک های 60 -40، 80-60، 100-80 درصد بی دوام رخ داده است. به ترتیب بیشترین جرم در کاربری های تجاری (55 درصد کل جرایم)، مسکونی (07/21 درصد)، خدماتی (82/9 درصد)، صنعتی و کارگاهی (96/6 درصد)، حمل و نقل و انبارداری (46/4 درصد) و فضای سبز (78/1 درصد) اتفاق افتاده است. سیال بودن جمیعت شب (240 هزار نفر) و روز(2 میلیون نفر) موجب پدیده شب مردگی و جرایم شهری در این منطقه شده است.
نتیجه گیری : بر اساس آزمون t تک نمونه ای، مقدار معناداری مولفه های نظریه مکان انحرافی کمتر از 05/0 است، بنابراین بین آن ها و شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 رابطه معنادرای وجود دارد. عدم مطلوبیت مؤلفه های فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت (کمتر از 3)، به علت منفی بودن آماره های t، حدهای بالا و پایین و پایین بودن میانگین در منطقه ۱۲ تأیید شده است.
تحلیل و ارزیابی شهر شاد در شهر جدید فولادشهر در راستای پایداری محلات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
19 - 34
حوزههای تخصصی:
توجه به شادی و ابعاد آن نقش اساسی در مطلوبیت کیفیت محیطی محلات دارد که امروزه یکی از چالش های پیش روی شهرها به ویژه شهرهای جدید است. فولادشهر یکی از اولین شهرهای جدید در ایران است که در سال 1347 با تصویب طرح جامع و طرح تفصیلی آن آغاز به کارکرده است. این شهر طی دهه های اخیر با توسعه جدید و قدیمی دست خوش تغییرات بوده و محله هایی با سطح کیفی نامطلوب، با مشکلات و معضلات فراوانی همچون کمبود فضاهای عمومی، ناامنی، عدم زیبایی بصری، کمبود امکانات محله ای، آلودگی محیطی و... ایجادشده است که با شاخص های شهر شاد در تناقض بوده و از میزان شادی و نشاط شهر کاسته است. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های شهر شاد در فولادشهر جهت شناسایی عوامل مؤثر بر آن است. در این راستا جهت گردآوری اطلاعات و ارزیابی شاخص های شهر شاد از پرسشنامه استفاده شده و رتبه بندی محلات به کمک تحلیل تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS انجام شده است. نتایج ارزیابی 19 محله فولادشهر بر اساس 4 بعد زیست محیطی، کالبدی- عملکردی، اجتماعی و اقتصادی و زیرمعیارهای آن نشان می دهد محله 2 A در رتبه اول و محله 7 C در رتبه 19 ام قرارگرفته اند که می توان عواملی همچون توسعه بدون برنامه فولادشهر و کم توجهی به فضاهای شهری در محلات جدید تأسیس شده، عدم توجه به هویت در محلات، عدم وجود کاربری های موردنیاز شهروندان، عدم توجه مدیران شهری به زیباسازی محلات، ایمنی پایین معابر، میزان درآمد پایین شهروندان، نبود شغل در شهر، نبود فضاهای تفریحی و... مؤثر در کاهش میزان شادی و نشاط شهروندان محلاتی که در رتبه های پایین قرار دارند، دانست. پیشنهاد ارائه شده جهت ارتقاء کیفیت شهر شاد برای دستیابی به پایداری محلات فولادشهر، تقویت زیرساخت ها و پتانسیل اقتصادی برای افزایش ظرفیت مالی خانوارها برای رفع نیازهای اساسی، ارتقای کیفیت فضاهای آبی، ایجاد تنوع فعالیت های اختیاری و اجتماعی و ایجاد زندگی فعال خیابانی با ایجاد فضاهای شاد با استفاده عناصر هویتی شهر، ایجاد زمینه مشارکت در امور مربوط به محل سکونت از طریق ایجاد شوراهای محله و عرصه های عمومی است.
معیارهای تاثیر گذار منظر بر هویت شهرک نفت خیز امیدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
37 - 50
حوزههای تخصصی:
منظر شهر بر زندگی مردم تاثیر بسیار دارد از نظم روحی تا فضاهای عمومی شهر جهت نیازهای مردم و از نیازهای روانی و زیباشناسانه شهر تا خلق محیط مورد نیاز گسترش ارتباطات جمعی، تسهیل فعالیت ها و مشارکت های جمعی تاثیر می گذارد. منظر شهرهای امروز اکثرا فاقد هویت اند. افزایش ساخت و سازهای شهری، مشخص نبودن محدوده ساخت و ساز شهری، تقلیدهای کورکورانه از سبک های معماری، گسترش انبوه سازی در سال های اخیر سبب شده است که نمای بسیاری از شهرها دچار بی هویتی و یکسانی می شود. در میان شهرهایی که واجد مناظر با هویت ویژه بوده اما به مرور زمان از میان رفته است شهرک نفت خیز امیدیه را می توان نام برد که به علت نقشی که در شکل دادن تصویر ذهنی شهروندان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش شناسایی معیارهای تاثیرگذار منظر شهر در مناطق مسکونی متعلق به شرکت نفت امیدیه جهت ارتقاء هویت این محدوده می باشد. جهت دستیابی به هدف این پژوهش ابتدا به بررسی نظریات مطرح در زمینه منظر و هویت پرداخته و سپس با استفاده از روش دلفی و نظریات متخصصان رشته شهرسازی و معماری منظر ، بررسی های میدانی و تحلیل های بدست آمده به بیان مدلی مفهومی (بومی شده) در راستای ارتقا هویت از طریق معیارهای مرتبط با منظر پرداخته شده است. در نهایت با ارائه پرسشنامه و تحلیل آن با استفاده از نرم افزار Excelبیشترین میزان به مولفه مصنوع منظر و معیار زیباشناختانه آن جهت ارتقا هویت اختصاص داده شده و در نتیجه می توان بیان توجه به مصالح، رنگ، تناسبات، عناصر تزیینی، بازشوها، محصوریت و دیگر شاخص ها سبب ارتقا هویت این محدوده خواهد شد.
سنجش شاخص های خلاقیت شهری با بهره گیری از KBUD منطقه مورد مطالعه: مقایسه کلان شهرهای تهران، مشهد و اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر سنجش شاخص های خلاقیت شهری و مقایسه سه کلان شهر تهران، مشهد و اصفهان بوده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربردی انجام شد. برای سنجش اطلاعات چهار معیار و 23 زیرمعیار استخراج شده که برای تعیین اهمیت نسبی معیارهای مورد پژوهش از مدل آنتروپی شانون و روش تحلیل رابطه ای خاکستری استفاده گردید. نوآوری تحقیق پرداختن به معیارهای مشترک خلاقیت شهری و توسعه شهری دانش پایه می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که رتبه بندی نهایی کلان شهرها از نظر برخورداری از شاخص های خلاقیت شهری، کلان شهر تهران رتبه اول، کلان شهر مشهد رتبه دوم و کلان شهر اصفهان در رتبه سوم قرار دارند. همچنین اولویت بندی کلان شهرها در رابطه با توسعه شهری دانش پایه، تهران با کسب رتبه اول، مشهد در رتبه دوم و اصفهان در رتبه سوم قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که خلاقیت شهری مفهومی بالقوه است که در کلان شهرهای تهران، اصفهان و مشهد باید به طور جدی تقویت شود تا امکان توسعه شهری دانش پایه را فراهم کند. جنبه نوآورانه پژوهش نشان داد که زمانی توسعه دانش پایه امکان پذیر می شود که خلاقیت به همراه دانش در محیطی خلاق با اقتصاد دانش پایه و تحت نظارت مدیران دانشی به وسیله کارکنان دانشی صورت پذیرد.
عوامل موثر بر شکل گیری امنیت در سکونتگاه های خودرو (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
50 - 64
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی به عنوان یکی از معضلات شهری و تحت تأثیر قرار دادن امنیت اجتماعی و فراهم نمودن بستر جرم همواره مورد توجه مسئولین شهری و سازمان های مربوطه بوده است. هدف این تحقیق، عوامل موثر بر شکل گیری امنیت در سکونتگاه های خودرو در شهر زاهدان است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده های پژوهش به روش پیمایشی و با ابز ار پرسشنامه به صورت طیف لیکرت انجام شد. جامعه آماری 694285 نفر از مردم زاهدان است و بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 382 نفر بدست آمد. تحلیل اطلاعات و داده ها با آزمون های تعقیبی جیمز هوئل، رگرسیون و تی تک نمونه ای بدست آمده است. بر اساس نتایج، میزان امنیت در سکونتگاه های خودرو در شهر زاهدان از سطح میانگین مطلوب کمتر و از وضعیت نامطلوب بالاتر است. بنابراین، وضعیت امنیت سکونت در سکونتگاه های خودرو در شهر زاهدان در سطح نسبتاَ نامطلوبی قرار دارد. همچنین، یافته ها نشان داد که وضعیت امنیت سکونت در منطقه یک با دیگر مناطق دارای تفاوت معنادار بوده و منطقه مذکور در وضعیت مطلوبتری نسبت به دیگر مناطق شهر زاهدان قرار دارد. منطقه دو نسبت به منطقه سه در وضعیت مطلوب تری قرار دارد و میزان تفاوت آن با مناطق 4 و 5 در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نیست. هم چنین منطقه سه در وضعیت نامطلوب تری نسبت به منطقه چهار قرار داشته و وضعیتی نسبتاَ مشابه با منطقه پنج دارد. در این زمینه، مناطق چهار و پنج در وضعیتی مشابه با یکدیگر قرار دارند.
بررسی مؤلفه های کالبدی معماری پایدار در فضای آموزشی (نمونه موردی: مدرسه فرانسوا میتران برزیل)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر بحران محیط زیست از دغدغه های اصلی بشر محسوب می شود. افزایش میزان مصرف انرژی و تأثیر آن بر آینده محیط زیست، موجب شده تا طراحی ساختمان ها با رویکرد معماری پایدار اهمیت ویژه ای یابد. در این میان ساختار و شکل کالبدی مدارس، کیفیت های محیطی و تکنولوژیکی آن ها، در راستای آموزش، فرهنگ سازی و دستیابی به جهانی زیست پذیر تأثیر بسزایی دارد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به شاخص های کالبدی مؤثر در ارتقاء معماری پایدار در مدارس است، تا به کمک آن، محیط کالبدی مدرسه به یک ابزار آموزنده، در جهت یادگیری مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار تبدیل شود. روش بررسی: نوشتار حاضر از نوع کاربردی بوده و روش پژوهش کیفی و توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات مبتنی ب ر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب است که به استخراج مدل مفهومی منتج می گردد. در نهایت شاخص های کالبدی برآمده از مدل در نمونه موردی (مدرسه فرانسوا میتران) مورد تحلیل قرار می گیرد و راهکارهایی در راستای طراحی فضای آموزشی بر مبنای شاخص های کالبدی توسعه پایدار ارائه می شود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مؤلفه های ارتقاء دهنده پایداری در فضای آموزشی شامل چهار مؤلفه اصلی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی می باشد. در این بین، مؤلفه کالبدی می توانند یک مدرسه را به یک ابزار آموزشی برای مسائل زیست محیطی تبدیل نماید و شاخص های آن شامل بهره گیری از نور روز، بهبود کیفیت هوا در محیط داخلی، ارتباط با عناصر طبیعی، طراحی فضا جهت حمایت از فعالیت زیست محیطی، انتخاب آگاهانه مواد و مصالح، انعطاف پذیری کالبدی، کاهش مصرف انرژی از طریق کالبد و به کارگیری عناصر پایداری می باشد، که در نمونه موردی نیز تأثیرگذارند.
چالش های محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد با استفاده از مدل DPSIR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد نقش عوامل موثر در پیاده سازی محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد را در سه بخش میزان تاثیرگذاری در صورت وقوع، احتمال وقوع گزینه در آینده و تشریح وضعیت موجود بررسی کند. روش پژوهش با استفاده از روش ترکیبی چند جانبه و با گردآوری اطلاعات اسنادی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفته است و مبنای تحلیل براساس اجزای مدل DPSIR[1] بوده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 30 نفر از خبرگان در بخش کمی و 9 نفر از متخصصان در بخش مصاحبه های کیفی که با روش گلوله برفی انتخاب شده اند، بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده آزمون T-testدر نرم افزار SPSSمورد تجریه و تحلیل واقع شده است. نتایج نشان میدهد که میزان تاثیرگذاری در صورت وقوع به غیر از بعد مدیریت پسماند در سایر ابعاد شامل مدیریت آب، مدیریت یکپارچه زیست محیطی، زیبا سازی شهری، فرهنگ و هویت، ساختمان هوشمند، مدیریت فاضلاب و توسعه برق سبز بالا بوده است و در احتمال وقوع آینده، گزینه بعد فرهنگ و هویت وضعیت نسبتا مطلوبی را نسبت به سایر ابعاد به خود اختصاص داده است. در تشریح وضعیت موجود شاهد وضعیت نامطلوب محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد هستیم. در این پژوهش همچنین راهکارهای پیشنهادی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب پیشنهاد گردیده است.
[1] Drivers, Pressures, State, Impact, Response
مدل توسعه گردشگری فرهنگی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
41 - 54
حوزههای تخصصی:
گردشگری از بزرگترین، وسیع ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است که منبع مهم افزایش درآمد، اشتغال و سرمایه در بسیاری از کشور هاست. توسعه گردشگری به عنوان پدیده فرهنگی، موجب می شود که فرصت کافی برای تبادل فرهنگی بین گردشگر و جامعه میزبان به وجود آید. بر این مبنا، آنان می توانند یکدیگر را بهتر درک کرده و به فرهنگ هم بیشتر احترام بگذارند. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل توسعه گردشگری فرهنگی در استان کردستان است. پژوهش ماهیتاً کاربردی و روش پژوهش، آمیخته (کیفی و کمی) است. محقق به شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه گردشگری فرهنگی استان کردستان با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته (با نظرخواهی از اساتید و مدیران)و استفاده از اطلاعات پژوهشی می پرازد که از طریق پرسشنامه های موجود در زمینه گردشگری فرهنگی بر اساس تحقیقات گذشته، مبانی نظری و مطالعات کتابخانه ای، بررسی نتایج و عوامل شناسایی شده در زمینه گردشگری فرهنگی است. جامعه آماری در هر دو بخش نظری و کاربردی شامل الف) کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه ها (شامل اساتید مدیریت گردشگری استان کردستان و همچنین اساتید دانشگاه های استان های همجوار که در زمینه گردشگری فرهنگی حداقل یک مقاله پژوهشی داشتند)، ب) مدیران گردشگری و کارشناسان و صاحبنظران بازاریابی ادارات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در شهرستان های استان کردستان، ج) مدیران آژانس های گردشگری استان کردستان و د) گردشگران فرهنگی است. در مرحله اول گردآوری داده ها از طریق مصاحبه کیفی و در مرحله دوم با روش کمی و پرسشنامه ای صورت گرفت و در بخش کمی ابزار گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه کتبی انجام شد. سپس با استفاده از مفاهیم مشترک، مقوله ها ی هشت گانه مؤلفه پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری، اقتصاد گردشگری، مدیریت دولتی و تبلیغات استخراج شد. نتایج پژوهش حکایت ازوضعیت مطلوب پتانسیل شهری، شهروندان، تأثیر شهرهای مرزی، مدیریت رویدادها، گرایش به سایر مقاصد گردشگری و اقتصاد گردشگری داشت؛ ولی مدیریت دولتی و تبلیغات در استان کردستان وضعیت مطلوبی نداشت.
سنجش سطح انطباق پذیری عدالت توزیعی زیرساختی-خدماتی با مزیت رقابتی نواحی روستایی (نمونه موردی: شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام برنامه ریزی غالب کشور بر دو جریان عمده برنامه ریزی کالبدی (طرح هادی روستایی، جامع شهری و...) و برنامه های میان مدت توسعه اقتصادی-اجتماعی (برنامه های 5 ساله بخشی محور) استوار است و در برخی موارد با تخصیص ناعادلانه منابع و امکانات به بعضی مناطق و محروم شدن مناطق دیگر، موجب افزایش نابرابری های ناحیه ای شده است؛ ازاین رو، به منظور ایجاد توسعه متوازن و استقرار نظام آمایش محور مطلوب؛ شناسایی توان های محیطی، نواحی همگن فضایی و مزیت های رقابتی نواحی روستایی در ابتدای امر ضروری است. پژوهش حاضر با هدف سنجش انطباق پذیری عدالت در سطح برخورداری از امکانات با مزیت رقابتی در دهستان های شهرستان اردبیل انجام شده است. جامعه آماری دهستان های شهرستان اردبیل با 20889 خانوار و رویکرد پژوهش توصیفی-تحلیلی است. روش تهیه اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. همچنین درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک چندمتغیره الکتر و مدل موریس در نرم افزار EXCEL، روش درون یابی فاصله معکوس (IDW) و روش طبقه بندی فازی در نرم افزار GIS ARCاستفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد دهستان های شهرستان اردبیل، از جنبه عدالت در برخورداری از امکانات و خدمات وضعیت مطلوب ندارد و عدم توازن در آن ها مشهود است. به عبارت دیگر، دهستان های نزدیک به مرکز استان (شهر اردبیل)، برخوردارتر و دهستان های با فاصله بیشتر مانند ارشق شرقی و دوجاق، با وجود مزیت رقابتی بالا؛ کم برخوردارترند. به طورکلی، بین سطح برخورداری دهستان ها و مزیت رقابتی شان رابطه مستقیم وجود ندارد و این وضعیت شدیداً تحت تأثیر نگاه تمرکزگرای برنامه های کالبدی و برنامه های اقتصادی-اجتماعی 5 ساله (با غلبه سیاست زدگی، نفوذ و فشارهای سیاسی برای اجرای برخی طرح ها) و اهمیت فاصله سکونتگاه های روستایی از مرکزشهرستان (شهر اردبیل و حوزه نفوذ آن)، است ؛ بنابراین راهکار اصلی؛ گذار از غلبه برنامه های بخشی محور اقتصادی-اجتماعی 5 ساله و برنامه ریزی کالبدی به سوی برنامه ریزی آمایش سرزمین با الزامات قانونی مورد نیاز و کافی است.
تحلیل نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط (مورد مطالعه: محله سجاد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
81 - 95
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت مفاهیم شناخت محیطی در کیفیت محیط ضرورت توجه به شناخت شهروندان از فضای شهری خوانا اهمیت دوچندان یافته است. محیط خوانا با وضوح در ذهن مردم شکل می گیرد. مؤلفه های مؤثر در شناخت فضایی و بازنمایی ذهنی از محیط با توجه به ویژگی های محیط و کاربران می تواند در افزایش خوانایی محیط مؤثر باشند. لذا هدف از این پژوهش بررسی نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است و جامعه آماری 248نفر شامل شهروندان ساکن در محله سجاد انتخاب شده است. سپس تعداد 106 نفر از شهروندان به صورت تصادفی مورد سؤال قرار گرفتند. تحلیل پرسشنامه های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با بررسی فرضیات و استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Amos انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت خوانایی تأثیر مستقیمی بر فرایند شناخت فضایی و مسیریابی در فضایی های شهری دارد. شهروندان با استفاده از راهنماهای مختلف به مسیریابی خوانا در محلات می پردازند. تمایز محیط نقش موثری در مورد چگونگی سازماندهی ذهنی افراد از محیط و حفظ جهت گیری دارد. با توجه به این امر در فرایند شناخت فضایی در رفتار مسیریابی عوامل بسیاری دخیل است از جمله عوامل تاثیر گذار بر درک اسان محیط در درجه اول تمایز ابنیه است. میزان متمایز بودن ابنیه در مسیریابی موفق شهروندان تاثیر گذار است، در درجه دوم می توان به گوناگونی و وضوح فضای شهری و عناصر مستقر در فضا اشاره نمود. وضوح بصری کمک شایانی به انتخاب مسیر و درک بهتر فضا می نماید
نقش و کارکرد بازار روز در سازمان یابی فضایی شهرهای شمالی ایران با استفاده از تئوری چیدمان فضا (مطالعه موردی: بازار روز نوشیروانی بابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمدن تابع عواملی چند است:زمین قابل ساخت، باران و عوامل و اوضاع اقتصادی.در واقع نخستین قدم در راه تمدن، کشاورزی است. وقتی فرهنگ عمومی به حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید می شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد مدنیت و شهر می اندازد. سازمان فضایی شهر خود شامل عناصر کانونی، خطی و پهنه ای می باشد که با چینش این عناصر بر روی زمین، نظم فضایی شهر ایجاد می شود. یکی از مهمترین عناصر سازمان فضایی شهرهای شمالی ایران، بازار روز می باشد که پژوهش حاضر سعی دارد یکی از وزین ترین عناصر سازمان فضایی در شهر بابل به نام بازار روز نوشیروانی را بررسی کرده و مفهوم بازار روز و تاثیرگذاری آن بر سازمان فضایی شهر با تئوری "چیدمان فضا" را بررسی کرده و همچنین راهکارهایی برای ارتقاء کیفیت عملکرد این بازار ارائه دهد. این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است، گردآوری داده ها به شیوه اسنادی، مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه و همچنین برداشت کالبدی صورت گرفته است و با نرم افزارهایAuto cad ،Arc GIS ، SPSS وDeapthmap مرتب سازی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که حوزه نفوذ این بازار، شهرستان بابل و حتی خارج استان می باشد، مهم ترین محل تعامل مردم روستاها با شهر می باشد و تاثیر بسزایی بر سازمان فضایی شهر داشته، مکان گزینی درستی شده، اما متناسب اهمیتی که در سازمان فضایی شهر دارد، عدم وجود معماری شایسته، مدیریت نادرست و نظارت ضعیف این بازار، از عملکرد و کارکرد این بازار کاسته است.
بازخوانی جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی-جلال تنزیهی در دوره صفویه (مطالعه موردی: مسجد-مدرسه چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اسلامی میان هنر و حکمت پیوندی ضروری وجود دارد البته این حکمت بر پایه معرفتی است که سرشتی معنوی و روحانی دارد به همین دلیل برای معمار اسلامی و بطور کلی هنر اسلامی مهمترین مسئله توحید و وحدت است وحدتی که از مراتب ذات احدی در مرتبه اسما و صفات الهی در عالم تجلی کرده است. یکی از راه هایی که می توان به جایگاه حکمت در هنر و معماری در اسلام پی برد مسئله تشبیه و تنزیه است. این تجلی در عرفان ابن عربی بر اساس جمع میان تشبیه و تنزیه است بطوریکه در حوزه هنر اسلامی، هنر تشبیهی- تنزیهی را به دنبال داشته است. ایران، در طول تاریخ اسلام همواره یکی از مراکز هنر اسلامی و معماری ایرانی از جمله غنی ترین زمینه های تجلی آن بوده است خصوصاً در دوره صفویه که روزگار تلاقی حکمت با مفاهیم پایدار عرفانی در دوره اسلامی است. بناهای مذهبی این دوره، مهمترین تجلی گاه هنر عرفانی در عصر صفویه بوده است؛ زیرا مدارس در جایگاه مهمترین مراکز ایدئولوژی عصر صفویه توام با مساجد به گونه ای شکل گرفته اند که از طریق رمز و تمثیل، با روشنی خیره کننده ای اسماء و صفات الهی را جلوه گر نمایند لذا هدف از پژوهش تبیین جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در دوره صفویه با تاکید بر نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی است. مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان که یکی از شاهکارهای معماری مذهبی دوره صفویه است بعنوان نمونه موردی انتخاب شد. نوع تحقیق کیفی است که با رویکرد تفسیری تاریخی انجام شده است گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است که ابتدا بعد از استخراج محمل های کیمیایی معنا، در بخش تحلیلی مقاله با بهره گیری از صور تشبیهی و صور تنزیهی مولفه های معنایی، به بازخوانی جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در کالبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. در خاتمه، نتایج پژوهش نشان می دهد که در کلیه اندام کالبدی معماری مسجد مدرسه چهارباغ اعم از نظام ورودی، حیاط بهمراه بدنه های آن و همچنین گنبدخانه جمع میان جمال تشبیهی- جلال تنزیهی وجود دارد که نور و هندسه بعنوان محمل های معنایی در حوزه جمال تشبیهی مولفه های شفافیت و نورانیت، جلوه رنگین، سیالیت (تداوم) و پیچیدگی را نشان می دهد و در حوزه جلال تنزیهی حضور الهویت را با رفعت، ایستا بودن، تقارن، سادگی و فضای تهی مرکز گرا جلوه می نماید تا نشان دهد حضور حقیقت در مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان (در بینش عرفانی) بصورت جمع میان جمال تشبیهی-جلال تنزیهی است.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزههای تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
تبیین مبانی فقهی شهر هوشمند در شهر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
198 - 214
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اسلامی قواعد فقهی گسترهای به وسعت زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد. این قواعد باید و نبایدهایی را برای ابعاد و حوزههای مختلف زندگی مسلمانان ارائه میدهد که توجه و پایبندی به آنها میتواند در سعادت وی مؤثر واقع شود. از جمله این حوزهها، شهر هوشمند است که با رشد فزاینده فضاهای مجازی و ابزارها و روشهای هوشمند، شهرها را دگرگون ساخته و محمل فرصتها و تهدیدهای بسیاری است. هدف این پژوهش، مطالعه شهر هوشمند از منظر فقهی و استخراج باید و نبایدهای مربوطه است که با روش تحلیل محتوای متون و استدلال منطقی با رویکردی کیفی و میانرشتهای انجام میشود. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که حقوق چهارگانه باید در تمامی جنبههای واقعی و مجازی شهر رعایت شده و ابزارهای هوشمند علاوه بر لزوم رعایت آنها، در این مسیر میتواند مفید واقع شود. قواعد فقهی لاضرر، ضمان، نفی سبیل، حلیت و تزاحم مصلحت از مهمترین قواعد فقهی هستند که بیشترین ارتباط را با شهر هوشمند دارند و باید و نبایدهای مهمی را در راستای رعایت حقوق از منظر اسلام برخوردارند. همچنین، در بررسی ارتباط بین این قواعد با مؤلفههای شهر هوشمند، قاعده لاضرر و ولایت حاکم و تزاحم مصلحت، قاعده ضمان و نفی سبیل با ابعاد بیشتری در ارتباط است و مصادیق بسیاری از جنبههای مختلف شهر هوشمند دارد.
سنجش محور دید گردشگر از درک کیفیت کالبد فضایی شهرها با تأکید بر خوانایی در سراهای بازار ایرانی (مورد پژوهی: سراهای بازار شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی فضاهای معماری گذشته و فرآیند طراحی مبتنی بر شاهد، امکان درک و کشف ویژگی های کالبدی آن را فراهم می کند. میدان دید به دلیل ایجاد ارتباط بصری به تقویت رابطه ادراکی میان انسان و کالبد در بازارهای تاریخی و عرصه ایجاد محیطی دعوت کننده و فعال را فراهم می کند. از این رو پژوهش حاضر، ورودی سراهای بازار اصفهان را با هدف بررسی میدان دید و میزان جذابیت بصری، به عنوان مکانی که در اولین نگاه گردشگر با آن مواجه می شود، مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و به ارزیابی مولفه های کیفیت کالبدی با تاکید برخوانایی در سنجش میدان دید و عمق زاویه نگاه گردشگر می پردازد. سؤال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای میان محوردید گردشگر و مؤلفه های کیفیت کالبد فضایی در جهت خوانایی در ورودی سراهای بازار تاریخی اصفهان وجود دارد؟ در این پژوهش از آنالیز آیزوویست و آنالیز عمق زاویه ای برای سنجش میدان دید گردشگر درنسخه فعلی نرم افزار depthmap استفاده شده است. در جهت تهیه گزارش به صورت میدانی از 12 دانشجو معماری ناآشنا با محیط و 12 کسبه آشنا با محیط خواسته شد با حضور در فضا به تبیین مؤلفه های تأثیرگذار در جهت خوانایی و کیفیت فضایی بپردازند. در بررسی صورت گرفته از سه دسته سرا (کوچک، متوسط، بزرگ) می توان به این نتیجه رسید که طول دالان، مدل ورودی (به صورت مستقیم، شکسته یا مارپیچ)، محل قرار گیری ورودی (گوشه، میان ضلع طولی یا عرضی)، شکل حیاط( مستطیل یا مربع) و مساحت حیاط می تواند در گستره میدان دید گردشگر تأثیر گذار باشد و میدان دید گردشگر از نگاه دید آیزوویستی و تحلیل زاویه ای در تمام موارد با خوانایی به عنوان یکی از مولفه های کیفیت کالبدی فضا رابطه مستقیم ندارد.