فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۴۱ تا ۵٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
41-48
حوزههای تخصصی:
دنیای امروز، دنیای تغییر و تحول است و همواره یکی از آرزوهای دیرین بشر این بوده که از این تغییر و تحول در راه ایجاد یک جامعه ی آرمانی و ایدهآل استفاده کند. اما آنچه در این میان مهم به نظر می رسد این است که اگرچه توسعه و پیشرفت امری اجتناب ناپذیر است ولی حدومرز آن نیز باید مشخص باشد و سرعت فزاینده ی آن متناسب با زیرساخت ها و بسترهای هر جامعه باشد. به عبارت دیگر، توسعه باید پایدار باشد، یعنی هم رشد کمی و هم رشد کیفی را در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و... فراهم آورد. بحث از پایداری و توسعه پایدار بدون توجه به شه ر و شهرنشینی بی معنا خواهد بود، چراکه توسعه بی برنامه شهر، منجر به ناپایداری در شهر و برهم زننده توسعه ی متوازن می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا نقش فرهنگ و به ویژه فرهنگ شهری بر توسعه پایدار شهر فولادشهر آن هم به دلیل تنوع قومی زیاد در این شهر موردبررسی قرار گیرد. به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی تحقیق موردبررسی قرار گرفت و سپس بر اساس مدل های موجود درزمینه ی توسعه پایدار که اختصاصا نقش فرهنگ را به عنوان عاملی استراتژیک در نظر می گیرند، فرضیات تحقیق تعریف و با استفاده از پرسش نامه ای که روایی و کندال ، مورد آزمون قر ار گرف . ت همچنین از این b پایایی آن به تائید رسید و با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و تاو من-ویتنی برای مقایسه توسعه U آزمون ها برای بررسی رابطه سابقه خدمت افراد (متغیر تعدیل کننده) با توسعه پایدار و از آزمون پایدار بر اساس جنسیت و وضعیت تأهل استفاده شد و نهایتا این فرضیات مورد تائید قرار گرفت؛ اما رابطه معنی داری بین سابقه خدمت و توسعه پایدار یافت نشد.
تبیین و ارزیابی عوامل امنیت اجتماعی زنان در عرصه های عمومی شهر (نمونه موردی: ناحیه 3 منطقه 1 تهران)
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت، یکی از نیازهای روحی انسان و از مهم ترین شاخص های کیفیت فضای شهری است. فضاهای نامناسب شهری، فضاهای بی دفاع، محلات ناامن از عوامل تهدیدکننده امنیت شهری و اجتماعی است. زنان نیز در مقام نیمی از اجتماعات انسانی، به واسطه خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت و نگاه متفاوت در مقایسه با مردان، ارتباط متمایزی با فضا پیدا می کنند. آنان نیازمند تسهیلات خاصی از فضا هستند تا موجب افزایش اطمینان خاطر آنان از حضور امن در فضاهای شهری به ویژه فضاهای عمومی شود. اولین گام برای ارتقا و بهبود ساختار اجتماعی و عناصر کالبدی یک ناحیه، شناسایی پهنه هایی است که در مقایسه با سایر بخش های آن ناحیه از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند، با شناسایی این پهنه ها و علت آسیب پذیری آن ها می توان به رفع مشکل آن با توجه به نوع معضل پرداخت به همین صورت در محدوده موردپژوهش به شناسایی این پهنه ها و بررسی نوع معضل پرداخته شده که بتوان ناامنی را با توجه به شناسایی علت معضل و رفع آن، کاهش داده شود. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و تحلیل بر اساس بررسی هریک از محله ها مورد پژوهش نسبت به معیارهای امنیت بوده است. جامعه آماری محدوده پژوهش 95000 نفر و شامل 3 محله (دربند، امامزاده قاسم، گلاب دره) است. نوع نمونه گیری (هدفمند) از نوع نمونه گیری، برگزیده است، پاسخگویان اصلی بانوان بوده اند و نقاط آسیب دار محله با توجه به پاسخ ساکنان، به صورت فضایی در نقشه GIS نشان داده شد و با امتیازاتی که ساکنان به هریک از معضل ها داده اند، معضل هر محله رتبه بندی شد. ناحیه 3 به دلیل بافتی غیراصولی، رعایت نشدن شاخص های امنیت، مهاجرت، ازنظر جرم خیزی در منطقه 1 بیشترین معضل را دارد و از نظر رتبه بندی جرم خیزی محله های، محله گلاب دره رتبه 1 و محله امامزاده قاسم و سپس محله دربند در رتبه های بعدی است، در انتها پژوهش راهکارهایی با توجه به میزان جرم برای ارتقا امنیت محدوده موردپژوهش ارائه داده شد.
ارائه مدل دینامیکی برای تبیین الگوی مصرف در سبک زندگی شهری ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 47
حوزههای تخصصی:
مصرف، فرایندی پویاست که با سبک زندگی پیوندی عمیق دارد و می توان گفت مهمترین عامل در بین عوامل و مولفه های سبک زندگی افراد در دوره مدرن است. این مقاله با تمرکز بر الگوی مصرف خانوارهای شهری ایرانی و تقسیم بندی انواع مصارف آنها و با این دیدگاه که الگوی مصرف، فرایندی پویاست، با استفاده از رویکرد پویایی سیستم ها به آن پرداخته است و با بهره گیری از نرم افزار ونزیم و قابلیت های آن، با انجام مراحل مدلسازی پویا، از تعریف مساله و ساخت فرضیه پویا و تشریح جوانب مساله و نیز شناخت عوامل موثر و ایجاد نمودار زیرسیستم جهت تبیین جریان های موجود در این مدل به تهیه نمودار علی و معلولی آن پرداخته و با ترسیم نمودار حالت – جریان و مدلسازی، به تدوین سناریوهای نه گانه ای پرداخته است که در نهایت با تحلیل حساسیت به سناریو پردازی پرداخته است و به نتایجی در خصوص الگوی مصرف و سبک زندگی خانوار شهری در جامعه ایرانی پرداخته و در انتها پیشنهادات و راهکارهایی را ارائه کرده است. این مقاله و مدل حاصل از آن نشان می دهد که به جز مصرف زیستی که طبعا اولویت اول مصرف در خانوارهای شهری است، سایر مصارف در شرایط تقریبا مشابهی قرار دارند و شیب نرخ مصرف رسانه ای و پس از آن مصرف فرهنگی، نسبت به سایر هزینه ها بیشتر است و این یعنی با بهبود شرایط اقتصادی مصرف آنها افزایش بیشتری خواهد داشت.
اولویت بندی سیاست های مشارکتی در بازآفرینی شهری با تأکید بر احتمال وقوع ناسازگاری میان بهره وران مطالعه موردی: برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
5 - 16
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل اصلی شکست برنامه های بازآفرینی شهری، ناسازگاری هایی است که بر سر منافع، میان بهره وران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاست های مشارکت محور آن رخ می دهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری می تواند به تأخیر افتادن جدول زمان بندی اجرا، افزایش هزینه ها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف خود باز خواهد ماند. برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل نیز از این امر مستثنی نبوده و سیاست های آن به علت دارا بودن ماهیت مشاجره ای از خطر شکست برخوردارند.در همین راستا مقاله حاضر بر آن است تا با به کارگیری روش تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن(FMEA) و ترکیب آن با روش رتبه بندی VIKOR تحت محیط فازی، در قالب یک فرآیند پیشنهادی به ارزیابی و رتبه بندی پنج سیاست مشارکتی از برنامه یاد شده بر اساس میزان ریسک وقوع ناسازگاری و شکست آنها بپردازد. روش تحقیق مقاله مبتنی بر تحلیل و ارزیابی بوده و روش شناسی آن از نقطه نظر مدیریت پروژه به ویژه در زمینه ناسازگاری با عنوان روش مدیریت ریسک مطرح است. روش نمونه گیری نیز به روش هدفمند و غیرتصادفی می باشد. یافته های مقاله در برنامه بازآفرینی شهر آمل نشان می دهد که سیاست سوم یعنی اقدام به تملک اراضی مجاور خیابان 30 متری (طبرسی) به دلیل دارا بودن پیچیدگی ها و کشمکش ها در زمینه های مالی، قانونی و اجتماعی_فرهنگی با بیشترین ریسک ناسازگاری میان بهره وران مواجه بوده و نیازمند بازنگری و در نظر گرفتن تمهیدات ویژه به هنگام اجراست.
بازخوانی جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی-جلال تنزیهی در دوره صفویه (مطالعه موردی: مسجد-مدرسه چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اسلامی میان هنر و حکمت پیوندی ضروری وجود دارد البته این حکمت بر پایه معرفتی است که سرشتی معنوی و روحانی دارد به همین دلیل برای معمار اسلامی و بطور کلی هنر اسلامی مهمترین مسئله توحید و وحدت است وحدتی که از مراتب ذات احدی در مرتبه اسما و صفات الهی در عالم تجلی کرده است. یکی از راه هایی که می توان به جایگاه حکمت در هنر و معماری در اسلام پی برد مسئله تشبیه و تنزیه است. این تجلی در عرفان ابن عربی بر اساس جمع میان تشبیه و تنزیه است بطوریکه در حوزه هنر اسلامی، هنر تشبیهی- تنزیهی را به دنبال داشته است. ایران، در طول تاریخ اسلام همواره یکی از مراکز هنر اسلامی و معماری ایرانی از جمله غنی ترین زمینه های تجلی آن بوده است خصوصاً در دوره صفویه که روزگار تلاقی حکمت با مفاهیم پایدار عرفانی در دوره اسلامی است. بناهای مذهبی این دوره، مهمترین تجلی گاه هنر عرفانی در عصر صفویه بوده است؛ زیرا مدارس در جایگاه مهمترین مراکز ایدئولوژی عصر صفویه توام با مساجد به گونه ای شکل گرفته اند که از طریق رمز و تمثیل، با روشنی خیره کننده ای اسماء و صفات الهی را جلوه گر نمایند لذا هدف از پژوهش تبیین جایگاه حکمت در کالبد معماری ایران با بهره گیری از جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در دوره صفویه با تاکید بر نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی است. مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان که یکی از شاهکارهای معماری مذهبی دوره صفویه است بعنوان نمونه موردی انتخاب شد. نوع تحقیق کیفی است که با رویکرد تفسیری تاریخی انجام شده است گردآوری داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است که ابتدا بعد از استخراج محمل های کیمیایی معنا، در بخش تحلیلی مقاله با بهره گیری از صور تشبیهی و صور تنزیهی مولفه های معنایی، به بازخوانی جمع جمال تشبیهی- جلال تنزیهی در کالبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. در خاتمه، نتایج پژوهش نشان می دهد که در کلیه اندام کالبدی معماری مسجد مدرسه چهارباغ اعم از نظام ورودی، حیاط بهمراه بدنه های آن و همچنین گنبدخانه جمع میان جمال تشبیهی- جلال تنزیهی وجود دارد که نور و هندسه بعنوان محمل های معنایی در حوزه جمال تشبیهی مولفه های شفافیت و نورانیت، جلوه رنگین، سیالیت (تداوم) و پیچیدگی را نشان می دهد و در حوزه جلال تنزیهی حضور الهویت را با رفعت، ایستا بودن، تقارن، سادگی و فضای تهی مرکز گرا جلوه می نماید تا نشان دهد حضور حقیقت در مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان (در بینش عرفانی) بصورت جمع میان جمال تشبیهی-جلال تنزیهی است.
سنجش تناسب شغلی و میزان پوشش شرح وظایف سازمانی در شهرداری تهران؛ مورد مطالعه: شهرداری منطقه 7(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی سازمان های دولتی در ایران، گزینش و مدیریت نیروی انسانی است. این ضعف ناشی از عواملی همچون عدم تناسب میان شغل و شاغل و نیز عدم وجود شفافیت در شرح وظایف شغلی هر سمت و مأموریت های ابلاغی سازمان می باشد، که منجر به بروز مشکلاتی من جمله ناکارآمدی سازمان، عدم وجود تعهد شغلی، نارضایتی شغلی، ترک شغل، دوباره کاری و اتلاف منابع و زمان خواهد شد. این پژوهش به بررسی شرایط موجود در شهرداری منطقه 7 تهران با 908 نیروی شاغل در حوزه های تخصصی متنوع می پردازد، که روند فعلی گزینش و جابجایی نیروی انسانی در آن بر اساس توصیه و یا سلیقه شخصی افراد شکل می گیرد؛ همچنین ضمن استفاده از مطالعات اسنادی سازمان مربوطه و طراحی کاربرگ هایی جهت سنجش میزان آگاهی و تسلط کارکنان هر واحد بر شرح وظایف شغلی و نحوه عملکرد آن ها در راستای دستیابی به اهداف و مأموریت های سازمان، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، وضعیت نیروی انسانی معاونت خدمات شهری و محیط زیست این سازمان را به صورت موردی تشریح کرده و راهکارهایی را جهت بهبود ارائه می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان شهرداری منطقه 7 تهران بوده و روش اجرای طرح، سرشماری از تمام کارکنان است. با توجه به مسئله مهم و حیاتی مهندسی مجدد شرح وظایف شغلی، که امروزه اکثر سازمان ها از این رویکرد به منظور ارتقاء بهره وری و جلب رضایت ذینفعان خود بهره می برند، نتایج این پژوهش می تواند یک ابزار مهم و حیاتی برای تصمیم گیری مدیران در حوزه مدیریت شهری باشد. نتایج تجربی حاصل از این پژوهش نشان می دهد اگر چه به ظاهر و در لایه های سطحی سازمان پراکندگی نیرو و وظایف سازمانی به نحو احسن و با کمترین چالش شکل گرفته است ، اما هنگامی که با نگاهی دقیق تر به موشکافی وضعیت و لایه های عمیق تر می پردازیم، متوجه گسیختگی هایی می شویم که بنظر می رسد این موضوع در اکثر مناطق تهران صدق نماید.
تبیین اثرات رفتار مصرفی شهروندان دوران معاصر در شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید (نمونه موردی: مگامال اکباتان – کلانشهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با ورود جریانات مدرنیسم به شهرهای ایران و به موازات فرایند توسعه روند جهانی شدن، فضاهای تجاری ساختار جدیدی به خود پیدا کرده و به صورت مال ها(مراکزخرید بزرگ مقیاس) جایگزین فضای تجاری گردیده اند.هم چنین رفتار کاربران فضایی با توجه به تغییر نقش فضاهای شهری دگرگون شده است و رفتار مصرفی به عنوان یکی از رفتارهای جامعه در نظر گرفته شده است. لذا؛ شناسایی مؤلفه های شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید بزرگ مقیاس با تأکید بر رفتار مصرفی دوران معاصر هدف اصلی این مقاله می باشد. ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر این پژوهش "توصیفی-تبیینی" و "بنیادی"است. روش انجام پژوهش به صورت کیفی می باشد. با توجه به جمع آوری داده ها از روش پیمایشی استفاده شده است که برای گردآوری داده ها از مصاحبه به عنوان ابزار اصلی بهره برده شده است. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در مگامال اکباتان تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه نیز با توجه به سطح اشباع نظری30 نفر در قالب فوکوس گروه های 5-6 نفر به صورت تصادفی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاوت رفتاری نسبت به گذشته و نیز نسبت به اسلوب های رفتار در دیگر بازارهای سنتی را یکی دیگر از ویژگی های مگامال ها و مال ها در نظر گرفت به طوری که که تأثیرات فضای مال ها بر سرشت و کیفیت حرکات و ژست های پرسه زنی جوانان قابل رویت و فضایی است که به وسیله حجم انبوه ویترین ها، تبلیغات های تجاری، مشوق مصرف و غیره بازتولیدگر و سامان دهنده این نوع اعمال قدرت درون پرسه زنی ها و قوانین نامکتوب می باشد.
بررسی تاثیر پیچیدگی برند مکان بر توصیه آن به دیگران مطالعه موردی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
امروزه که مکان ها به طور فزاینده ای برای جذب گردشگران، شرکت ها، سرمایه گذاری با دیگر مکان ها رقابت دارند، برند سازی مکان می تواند با ایجاد هویت رقابتی به منظور تأثیرگذاری تصاویر ادراک شده در بازارهای مرتبط کمک کند. از طرفی دیگر، ساکنان به عنوان بخش مهمی از کسب وکارهای گردشگری محسوب می شوند، چراکه ساکنان، نه تنها بخشی از یک مکان هستند، بلکه به طور مستقیم از تحولات مثبت گردشگری سود می برند و تأثیرات منفی محیطی و اجتماعی گردشگری را درک و حس می کنند. بااین وجود، توجه اندکی به این موضوع شده است که چطور برند سازی مکان بر ساکنان تأثیر می گذارد. ازاین رو، تحقیق حاضر درصدد بررسی تأثیر پیچیدگی برند مکان بر رضایت، تعلق و هویت یابی مکان و توصیه برند ساکنان شهری بوده؛ و علاوه بر آن به بررسی نقش میانجی گری عوامل هویت یابی در روابط متغیر مستقل و وابسته می پردازد. جامعه آماری تحقیق، ساکنان فعال حوزه گردشگری در مناطق پنج گانه شهر کرمان است و 500 پرسشنامه توزیع گردید و 412 پرسشنامه برگشت داده شد. این پژوهش کاربردی و توصیفی- پیمایشی می باشد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید گردید، که معادل 76/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS24 و 23 AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، پیچیدگی برند مکان بر هویت یابی (به واسطه تناسب هویتی و تمایزات مطلوب) تأثیر می گذارد. و درک از پیچیدگی برند بر هویت یابی (به واسطه جذابیت هویت یابی) تأثیر نمی گذارد. پیچیدگی برند بر رضایت (به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی) تأثیر مثبتی دارد و به واسطه تمایزات مطلوب تأثیر معناداری ندارد. و علاوه بر این، پیچیدگی برند مکان به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی تأثیر مثبت بر تعلق ساکنان فعال دارد و این تأثیر به واسطه تمایزات مطلوب رد می شود. سرانجام، هویت یابی و تعلق مکان بر توصیه برند مثبت تأثیر معنی داری دارد و بر رضایت ساکنان فعال حوزه گردشگری تأثیر مثبتی ندارد.
تحلیل ارتباط پراکنده رویی شهری و آسیب پذیری اجتماعی (مورد پژوهی: نواحی شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
15-34
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری است زلزله خیز که بسیاری از شهرهای آن وقوع زلزله را تجربه کرده اند. میزان آسیب رسانی زلزله تنها به مسائل کالبدی بستگی ندارد؛ بلکه یکی از ابعاد مهم مخاطرات زلزله، آسیب پذیری اجتماعی است که یکی از آن ها پراکنده رویی شهری براثر افزایش جمعیت است. د ر پژوهش حاضر پس ا ز مرو ر متون نظری، شاخص های منتخب برای سنجش پراکند ه رویی و داده های مربوط برای شهر ،(GIS) آسیب پذیری اجتماعی انتخاب و با کمک آمار سرشماری ایران و سیستم اطلاعات جغرافیایی این شاخص ها برای پراکنده رویی در 4 عامل ،SPSS قزوین استخراج گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی با نرم افزار 70 درصد) و برای آسیب پذیری اجتماعی در 1 عامل (با تبیین واریانس / تراکم، پیکربندی، کاربری و دسترسی (با تبیین واریانس 22 66/9 درصد) قرار گرفتند و نقشه های مربوط به هر یک تهیه شد. سپس با انجام تحلیل همبستگی بر روی 4 عامل پراکنده رویی، پدیده پراکنده رویی و تنها عامل آسیب پذیری اجتماعی، مشخص شد که از میان 4 عامل پراکنده رویی، تنها تراکم است که رابطه 0) را با آسیب پذیری اجتماعی نشان می دهد. پدیده پراکنده رویی نیز همبستگی ضعیف تر اما همچنان معناداری / معناداری ( 801 67 درصد از / 0/440 ) با آسیب پذیری اجتماعی نشان می دهد. تحلیل رگرسیون نشان داد که عوامل پراکنده رویی، می توانند 6 ) آسیب پذیری اجتماعی را تبیین نمایند. رابطه آسیب پذیری با تراکم/ پراکنده رویی مثبت/منفی است، بدین معنا که با افزایش تراکم/کاهش پراکنده رویی، آسیب پذیری اجتماعی افزایش می یابد. در پایان نقشه های پراکنده رویی و آسیب پذیری اجتماعی و نقشه پتانسیل توسعه نواحی شهر قزوین بر اساس رابطه میان این دو پدیده ارائه شده است.
واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
637 - 662
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری یکی از هسته های مهم در نظام برنامه ریزی شهری است. بدین منظور نظم فضایی و توزیع منابع و امکانات در مناطق شهری (از جمله شهر اردبیل) و برخورداری از عدالت فضایی برای بهره مندی مردم و نیازهای جامعه شهری حائز اهمیت است. در همین خصوص، رشد جمعیت و مهاجرت به همراه رشد فیزیکی شهر اردبیل به طرف روستاهای پیرامون موجب شده است در برخی موارد کاربری اراضی شهری آن به صورت نامتناسب و دور از اصول ایجاد شود که در نگاه اول نشانگر توزیع و مکان گزینی ناهمگون و ناسازگار کاربری ها در سطح شهر است. از همین رو هدف این پژوهش واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری با استفاده از تکنیک های تحلیل منطقه ای در مناطق پنج گانه شهر اردبیل است. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و جمع آوری منابع و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای سنجش وضعیت عدالت فضایی در شهر اردبیل از مقایسه سرانه ها، سطوح اشغالی و تحلیل شاخص ظرفیت از مدل LQI و GIS و تکنیک های تحلیل منطقه ای نظیر آنتروپی شانون و ضریب اختلاف یا پراکندگی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در ارزیابی کمی با توجه به مقایسه مناطق در شهر اردبیل، کاربری مسکونی بیشترین و کاربری تأسیسات شهری کمترین سطوح اشغالی و سرانه را به خود اختصاص داده است. مقایسه کاربری ها با استفاده از مدل ضریب مکانی با خط نرمال LQI بیانگر آن است که بیشتر کاربری ها پایین تر از خط نرمال یک قرار دارند که این مسئله نشان دهنده کمبود امکانات در مناطق شهرداری اردبیل است. براساس بررسی مدل ضریب آنتروپی با توجه به Ln به دست آمده، همه کاربری های موردمطالعه در مناطق، دارای وضعیت نامتعادل و نامتوازن فضایی است. همچنین بررسی ضریب پراکندگی بیانگر آن است که به غیر از ضریب پراکندگی کاربری مسکونی، سایر کاربری ها نیز دارای ضریب پراکندگی بسیار بالا هستند که نشان می دهد توزیع فضایی بسیار نامتعادل و عدم تحقق اصل عدالت محوری در توزیع شاخص های موردمطالعه در مناطق پنج گانه اردبیل است.
بررسی و ارزیابی نقش شهروندان و مشارکت اجتماعی آنان در دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری (نمونه موردی: شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندی به عنوان یک کنش اجتماعی یکی از مهم ترین مولفه ها جهت رسیدن به توسعه پایدار شهری است. در حقیقت مشارکت اجتماعی فقط کار جمعی نیست بلکه یک نوع تفکر جمعی، مشارکت جمعی، تصمیم گیری جمعی، تولید جمعی و در نهایت استفاده جمعی است. که سبب افزایش درک و آگاهی شهروندان از مسائل مربوط به خودشان و نیاز متقابل به یکدیگر می شود، به ایجاد جامعه بهتر کمک می کند و توانایی های یک جامعه را برای هماهنگ کردن کنش های افراد به منظور توسعه و بهبود کالاهای جمعی ارزشمند، تقویت کرده و حکومت گری بهتری را ایجاد می کند و همچنین فرصت های تدوین سیاست های هوشمندانه را افزایش داده و به توسعه پایدار شهری کمک می کند. توسعه پایدار از یک سو به حفظ محیط زیست و از سوی دیگر به حفظ ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شهر کمک می کند. هدف اصلی این نوشتار شناخت عواملی است که می توانند در گسترش مشارکت شهروندان درتوسعه پایدار شهری موثر باشند.این پژوهش از نظر روش شناسی از نوع توصیفی- تحلیلی، روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای، اسنادی و روش نمونه گیری، پیمایشی که حجم نمونه برابر 384 نفر بوده است. برای بررسی و ارزیابی نقش شهروندان و مشارکت اجتماعی آنان و دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری و جهت بررسی رابطه ای و معناداری بین مشارکت و توسعه پایدار از آزمون کرلموگراف و اسمیرنوف برای شناخت موثر ترین عامل که در مشارکت تاثیر دارد از رگرسیون و برای ضریب پایایی پژوهش از آزمون الفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که براساس آزمون های استفاده شده بین مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج بیانگر این است: مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری در شهر تبریز وضعیت متوسط برخوردار است ، بین مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد و ارتقای پایگاه اجتماعی - اقتصادی شهروندان تا حد زیاد در میزان علاقه مندی شهروندان به مشارکت در توسعه پایدار شهری موثر می باشد.
واکاوی اثربخشی پانزده خصلت بنیادی مدنظر الکساندر در طراحی نماهای شهری در جهت ارتقاء حس تعلق (مطالعه موردی: میدان شهرداری شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
105-118
حوزههای تخصصی:
هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر و بنا را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. نمای ساختمان نیز بخشی از کالبد هر شهر محسوب و عاملی مؤثر در هویت بخشی به مجموعه شهری است، درحالی که نمای ساختمان امروزه دچار نابسامانی شده و این نابسامانی در منظر شهری بیشتر ناشی از تقلیدهای کورکورانه و اعمال سلیقه شخصی طراحان و همچنین عدم واکاوی تأثیر نظرات متخصصین در مرحله عملیاتی و سنجش تأثیر آن بر شهروندان است؛ لذا این پژوهش باهدف باز شناسایی اثربخشی پانزده خصلت مؤلفه های بنیادی مطرح شده توسط کریستوفر الکساندر در طراحی نماهای شهری ساختمان های گیلانی و تأثیر آن در ایجاد حس تعلق و حیات و سرزندگی شهروندان گیلانی مورد سنجش قرار گرفته است. روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی از طریق ارائه (مصاحبه و پرسش نامه) است و جهت شناسایی اثربخشی مؤلفه ها پاسخ های چهارصدنفره به وسیله تکنیک های داده کاوی و تجزیه وتحلیل اطلاعات و خارج کردن پاسخ های غیرصحیح برای یافتن رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده گردیده و نتایج این پژوهش بیان می دارد که از دیدگاه اکثر شهروندان مراکز نیرومند، تضاد، ناهمگونی، فضای خالی، پژواک، سادگی، شکل خوب، مرزبندی، فضای معین، تکرار متناوب، جدایی ناپذیری بالاترین تاثیر را در ایجاد حس تعلق و سرزندگی دارد و همچنین پرسش شوندگان نسبت به معیار تقارن موضعی نظر کاملاً متفاوتی با الکساندر داشته و تقارن محض را ترجیح می دهند.
سنجش جذابیت و رقابت پذیری مکان گردشگری با استفاده از مدل (TDCA) (نمونه مورد : پارک کوهسنگی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۱ شماره ۳
58 - 67
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظر سازمان جهانی توریسم، صنعت گردشگری یکی از مهمترین فعالیت های اقتصادی است. رقابت پذیری نقش مهمی در توسعه صنعت گردشگری دارد، رضایت گردشگران و جذابیت محیطی عوامل تعیین کننده توسعه صنعت گردشگری می باشد. هدف تحقیق حاضر آن است که جذابیت و رقابت پذیری پارک گردشگری کوهسنگی مشهد را با استفاده از مدل"جذابیت ورقابت پذیری مکان گردشگری" (TDCA) مورد بررسی قرار دهد. ناحیه مورد مطالعه تحقیق، پارک گردشگری کوهسنگی مشهد می باشد. این پارک دارای میراث تاریخی و فرهنگی بسیاری است که در آن جا تسهیلات فراغتی زیادی ایجاد شده است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه بر اساس مدل مزبور جمع آوری شده است. 241نفر از گردشگران در شهریور ماه 1389 به عنوان جامعه نمونه تحقیق به طور تصادفی انتخاب شده اند. اعتبار داده ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ (0.88) مورد تأیید قرار گرفته است. داده های جمع آوری شده بر اساس مدل مزبور و با استفاده از رگسیون خطی تجزیه و تحلیل شد. نتیجه نشان داد که منطقه از نظر جذابیت به نسبت مناسب، ولی توان رقابت پذیری مطلوبی ندارد که بیانگر بی توجهی به این مسأله در برنامه ریزی گردشگری ناحیه است. واضح است که با توجه به موقعیت شهری و مسکونی منطقه، متولیان امور جهت گسترش تسهیلات و خدمات جذاب با محدودیت هایی روبرو هستند. از اینرو در حال حاضر ، ضمن حفظ جذابیت موجود، استفاده از عوامل مشوق گسترش توان رقابت پذیری ناحیه نیاز اساسی توسعه صنعت گردشگری ناحیه است.
تدوین الگوی توسعه پایدار کوهنوردی کشور بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
187 - 199
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کیفی، با هدف غایی تدوین الگوی توسعه پایدار کوهنوردی کشور با استفاده از طرح سیستماتیک نظریه داده بنیاد انجام شده است. در این مطالعه، با انجام مصاحبه باز با 18 نفر از اساتید مدیریت ورزشی و خبرگان کوهنوردی دارای تجربه و سابقه صعودهای بلند، مجموعه ای از مضامین اولیه، طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شده، از درون آنها مقوله هایی استخراج شدند. در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها با عناوین ذیل تعیین شدند. شرایط علّی شامل: مدیریت طبیعت کوهستان و تقویت ارزش های اجتماعی می باشد. پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی، به عنوان پدیده محوری تحقیق مشخص شدند. عامل استراتژی ها شامل: آموزش، کارگروهی، اشتراک گذاری تجربیات، نگرش زیست محیطی و مدیریت هزینه ها می باشد. عوامل زمینه ای تحقیق را تحصیلات، احترام به طبیعت، همکاری، تعهد و مسئولیت پذیری تشکیل می دهند. تحمل آرای دیگران، احترام به آداب و رسوم بومیان و مراعات اصول و قواعد کوهنوردی نیز، شرایط مداخله گر تحقیق هستند و سرانجام پیامدها شامل: حفظ طبیعت و فرهنگ بومی و اشتغال در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شدند. در مرحله کدگذاری انتخابی، تک تک اجزای پارادایم کدگذاری توضیح داده شده؛ کلیت موضوع ترسیم گردید و نظریه، تدوین و ارائه شد. با توجه به مقوله توسعه پایدار و کوهنوردی که در زمان حاضر طرفداران زیادی پیدا کرده است پیامد های مختلفی خواهد داشت، لذا فدراسیون کوهنوردی و هیأت های تابعه آن جهت مدیریت علمی این فعالیت اجتماعی- ورزشی باید بازبینی و برنامه ریزی مدونی داشته باشند.
کاربرد مدل های شبکه عصبی مصنوعی، نسبت فراوانی و تابع شواهد قطعی در تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل در حوزه آبخیز هراز: الگویی برای مطالعات مخاطرات سیلاب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
181 - 202
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق برای تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل در حوزه آبخیز هراز در استان مازندران از روش های شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، نسبت فراوانی (FR) و تابع شواهد قطعی (EBF) استفاده شده است و برای دستیابی به هدف پژوهش از ده پارامتر موثر در وقوع سیلاب از قبیل شیب، انحنای زمین، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، بارش، شاخص توان رودخانه (SPI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، لیتولوژی، کاربری اراضی و شاخص تفرق پوشش گیاهی (NDVI) استفاده گردید. همچنین، موقعیت جغرافیایی 211 نقطه سیل گیر در منطقه تهیه شده و نقاط به صورت تصادفی به گروه هایی متشکل از 151 نقطه (70%) و 60 نقطه (30%) به ترتیب برای واسنجی و اعتبار سنجی تقسیم شده اند. سپس احتمال رخداد سیل برای هر کلاس از هر پارامتر محاسبه گردید. وزن های محاسبه شده برای هر کلاس در سیستم اطلاعات جغرافیایی در لایه های مربوطه اعمال گردیده و نقشه های حساسیت به وقوع سیل منطقه مورد مطالعه به دست آمد. براساس نقشه پتانسیل سیل خیزی، منطقه به 5 کلاس با حساسیت خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تقسیم گردید. روش های مذکور توسط روش منحنی مشخصه عملکرد سیستم (AUC) ارزیابی شدند. نتایج حاکی از آن است که طبقات ارتفاعی پایین و نزدیک رودخانه دارای احتمال و حساسیت بالایی نسبت به وقوع سیل می باشند. همچنین نتایج نشان داد که تکنیک نسبت فراوانی (AUC=0.97)، تابع شواهد قطعی (AUC=0.94) و شبکه عصبی مصنوعی (AUC=0.87) به ترتیب اولویت، دارای بیشترین دقت در پیش بینی وقوع سیل بوده اند. از این رو مدل های مذکور به منظور پیش بینی پتانسیل خطر سیل به ویژه در نواحی مختلف از جمله فضاهای شهری به دلیل کارایی بالا، می تواند مفید و قابل اعتماد باشند.
ارزیابی تأثیر اصول نوشهرسازی بر احیای بافت های فرسوده محلات و انسجام آنها
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده سهم قابل توجهی از پهنه های کشور را به خود اختصاص داده اند به همین منظور حرکت ویژه ای نسبت به بهسازی و نوسازی آنها آغاز شده است. این طرح ها با هدف ارتقا سطح رفاه و ایمنی ساکنان و برقراری عدالت در پراکنش متوازن خدمات و امکانات شهری تهیه می شوند. از میان برداشتن تهدیدات و استفاده از فرصت های موجود در بافت ها مستلزم اتخاذ شیوه برخورد مناسب با بافت به تناسب نیازها و ویژگیهای خاص و نحوه فرسودگی آن دارد. چنین به نظر می رسد که پیش از آنکه معضلات کنونی بافت قدیم به بحران های شهری تبدیل شود و جدایی شهر قدیم از شهر معاصر به تقابل این دو منجر شود باید روشی هدفمند و اصولی در برخورد با این بخش از شهر اتخاذ گردد. یکی از نظریه های جدید طراحی و برنامه ریزی شهری به ویژه در زمینه نوسازی و بازسازی بافت های فرسوده نوشهرسازی است که شامل طرح های سنتی و تلفیق آنها با حساسیت های دوران مدرن است. حال این پژوهش پس از تبیین مبانی نظری جامع در خصوص بافت فرسوده، بهسازی، نوسازی و نوشهرسازی (به عنوان معیار سنجش) سعی برآن نمود با استفاده از روش های میدانی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته با تکنیک SWOT به میزان انطباق نوسازی انجام شده در بافت های فرسوده محلات همدان بپردازد.
تحلیلی بر عوامل موثر توسعه کارآفرینی درمحیط های شهری با تاکید بر گردشگری تفریحی ورزشی (نمونه موردی: جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
193 - 208
حوزههای تخصصی:
گردشگری تفریحی ورزشی از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﺠﺎد ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای ﺧﺪﻣﺎت و ﮐﺎﻻﻫﺎی ورزﺷﯽ و اﯾﺠﺎد ﺟﺬاﺑﯿﺖ ﺑﺮای اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت، زﻣﯿﻨﻪ ﻻزم را ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. امروزه گردشگری تفریحی ورزشی فراتر از یک صنعت، به پدیده اجتماعی اقتصادی در سطح جهانی تبدیل شده است و ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﺠﺎد ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ورزﺷﯽ و اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت گردشگری تفریحی ورزﺷﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ کلان شهرها ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. لذا پژوهش حاضر به بررسی گسترش و توسعه کارآفرینی با تاکید بر گردشگری تفریحی ورزشی در بستر مدیریت شهری قشم می پردازد. پژوهش حاظر از نظر هدف کاربردی و توسعه ای، از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده است. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد و برای سنجش روایی پرسشنامه، از روایی صوری و محتوا استفاده شده است. حجم نمونه پژوهش تعداد 108 نفر تعیین شد که پرسشنامه به صورت تصادفی بین نمونه آماری توزیع شد. جهت تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه در این تحقیق از روش اعتبار محتوااستفاده شده است. همچنین پایایی ابزار اندازه گیری برابر با 93/ آلفای کرونباخ بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که از 10 شاخص سیاسی و دولتی و 10 شاخص زیست محیطی و کالبدی کارآفرینی در توسعه گردشگری ورزشی تعداد 6 شاخص سطح معناداری، را به خود اختصاص داده اند و از سوی دیگر از 10 شاخص های اقتصادی و اجتماعی 3 شاخص سطح معناداری، و از 6 شاخص فرهنگی و بومی کارآفرینی در توسعه گردشگری ورزشی 1 شاخص سطح معناداری، را به خود اختصاص داده اند.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های شهر خلاق گردشگری در شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
129 - 168
حوزههای تخصصی:
شهر خلاق، یک شهر نیرومند ازلحاظ یادگیری فرهنگی و بین فرهنگی است. در این شهر هر شهروند به استفاده از ظرفیت های علمی، فنی، هنری و فرهنگی اطمینان خاطر دارد. سیستم فرهنگی یک شهر خلاق متشکل از تجارت ها، خلاقیت ها، مراسم و فستیوال ها است که مستعد کارآفرینی و خلاقیت هاست و شهر را قادر می سازد تا استفاده خود را جهت ارتباط مردم، ایده ها و تشکل ها بکار ببندد. تلفیق ایده های شهر خلاق و گردشگری می تواند زمینه ساز ایده شهر خلاق گردشگری باشد. این ایده در شهرهای مختلف ازجمله بابلسر که دارای پتانسیل های بالقوه گردشگری هستند می تواند موجب دستیابی به توسعه پایدار شهری گردد. در این میان شناسایی معیارهایی بومی جهت بهره گیری حداکثری از این موضوع اهمیت بسزایی دارد. با توجه به این موضوع، هدف پژوهش، شناخت معیارهای بومی شهر خلاق گردشگری در شهر بابلسر است. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت در حوزه تحقیقات کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. آمار و اطلاعات، از طریق مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و مدارک و تهیه، توزیع و جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها نشان داد بین متغیرهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و پتانسیل های گردشگری بابلسر به ترتیب با 676/0، 428/0، 370/0 همبستگی مثبت وجود دارد. یافته های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل فرآیندهای کسب وکار و اقتصاد گردشگری، تفکر خلاق و نوآورانه، سرمایه فرهنگی و معنوی، زیرساخت های پایدار، جذابیت و تنوع، بالغ بر 95/61 درصد مقدار واریانس را به خود اختصاص داده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت شهر بابلسر با دارا بودن پتانسیل های بالقوه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی و موقعیت استراتژیک می تواند گام های مؤثری جهت تبدیل شدن به شهر خلاق گردشگری بردارد. لذا نگهداشت طبقه خلاق و زمینه سازی جذابیت بیشتر شهر بابلسر برای سکنی گزینی این طبقه در بابلسر از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ارزیابی آسیب پذیری بافت های مسکونی در برابر زلزله و راهکارهای کاهش آسیب پذیری مطالعه موردی: منطقه شش شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
93 - 112
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی و سابقه لرزه خیزی بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران، توجه به موضوع آسیب پذیری از زلزله را در رشته ها و تخصص های گوناگون ملزم نموده است. برنامه ریزی شهری به دلیل ماهیت خود، این مسئله را در بافت های شهری مورد بررسی قرار می دهد. در همین راستا، پژوهش حاضر با بررسی و مطالعه متون و اسناد مرتبط با زلزله و نقش برنامه ریزی شهری در کاهش اثرات آن و همچنین برنامه ریزی بافت مسکونی و ابعاد و ویژگی های آن، به یک مدل عملیاتی برای سنجش میزان آسیب پذیری بافت های مسکونی منطقه شش تهران از زلزله دست یافته است. بر مبنای این مدل، معیارهای لازم به منظور بررسی میزان آسیب پذیری تعیین گردید. براساس معیارهای یادشده، منطقه شش تهران به تفکیک محله های مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. سنجش میزان آسیب پذیری محلات مسکونی مورد بررسی، بر مبنای مقدار استخراج شده برای معیارهای ارزیابی و با استفاده از روش AHP صورت گرفت. در نهایت، اهداف، راهبردها و سیاست های لازم برای کاهش میزان آسیب پذیری با توجه به ضریب اهمیت های به دست آمده با استفاده از همین روش، به تفکیک محلات 17 گانه مورد بررسی تدوین گردید. براساس نتایج به دست آمده از بررسی ها و محاسبات انجام شده در پژوهش حاضر، اتخاذ راهکارهایی در پنج دسته شکل کلی بافت مسکونی (قطعه بندی، توزیع کاربری ها، همجواری ها و...)، فضاهای سبز و باز عمومی، شبکه دسترسی، تراکم جمعیت و کنترل و نظارت بر ساخت وساز می تواند در ارتقای ایمنی محله های منطقه شش در برابر زلزله مؤثر واقع شود.
نقش محیط کالبدی شهر در سلامت عمومی شهروندان (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای شهری تأثیر زیادی بر سلامت عمومی شهروندان دارند. تا به امروز، تقریباً همه تحقیقات درباره رابطه محیط کالبدی شهر و سلامت شهروندان تنها بر ارزیابی ادراک شهروندان از محیط شهری متکی بوده است. در مقاله حاضر ارتباط کیفیت سلامت عمومی شهروندان با جنبه های عینی اندازه گیری شده محیط کالبدی شهر با در نظر گرفتن متغیرهای جمعیت بررسی شده است. روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف توسعه ای و به لحاظ روش میدانی می باشد. بدین منظور پس از مرور ادبیات تحقیق در مرحله اول حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی کوکران تعیین و در مرحله دوم با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای سلسله مراتبی و با تکنیک پرسشنامه زمین مرجع، داده های نظرسنجی پرسشنامه کیفیت سلامت عمومی شهروندان کرمانی از 384 نفر پاسخگو در سال 1398 گردآوری گردید. همچنین با تشکیل پایگاه داده بلوک آماری سرشماری عمومی نفوس–مسکن سال 1395 در سیستم اطلاعات جغرافیایی ویژگیهای محیط کالبدی شهر کرمان از جمله؛ متغیرهای تراکم مسکونی، تراکم تجاری همکف، تراکم تقاطع معابر و تراکم فضای سبز و شاخص های نسبت اختلاط کاربری زمین و قابلیت پیاده روی محاسبه شد. در نهایت مقادیر همبستگی جزئی متغیرهای فرم شهری کرمان با مقادیر شاخص کیفیت سلامت عمومی شهروندان برآورد و تحلیل گردید. یافته ها: برآورد همبستگی جزئی بین مقادیر کیفیت سلامت عمومی با سن رابطه مثبت معنادار و با تحصیلات رابطه منفی معنادار داشته است. همچنین مقادیر شاخص کیفیت سلامت عمومی با مقادیر تراکم تجاری همکف، تراکم تقاطع ها و نسبت اختلاط کاربری زمین ارتباط معناداری داشته است. شاخص قابلیت پیاده روی نیز که از ترکیب فاکتورهای شکل شهری بدست آمد ارتباط معناداری با شاخص کیفیت سلامت عمومی داشت. در این میان متغیر تراکم فضای سبز شهری با شاخص کیفیت سلامت عمومی شهر کرمان همبستگی کاملاً معناداری را ارائه نمود. نتایج: تحقیق حاضر مبین این فرضیه است که طراحی محیط کالبدی شهر به طور قابل توجهی با سطح کیفیت سلامت عمومی شهروندان کرمانی مرتبط است. نتایج بر این تأکید دارند که افزایش تراکم فضای تجاری همکف محلی، نسبت اختلاط کاربری زمین، اتصال بیشتر معابر به یکدیگر از جمله مداخلاتی است که می تواند با ارتقاء شاخص قابلیت پیاده روی محلات در کنار توسعه فضای سبز شهری کیفیت سلامت عمومی شهروندان را بهبود بخشد.