فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها در دهه های اخیر مشکلات فراوانی را برای شهرنشینان و مدیران شهری به وجود آورده است. شهر های بزرگ همان گونه که دارای امکانات ویژه ای نسبت به سایر شهر ها هستند، مشکلات و نابهنجاری های متعددی نیز دارند. نابهنجاری-های شهری در قالب های متعددی نمود یافته است که یکی از آن ها وندالیسم شهری می باشد که مجموعه رفتار و اعمالی است که نه در فضای مجازی، یا جنگل ها و روستاها و یا آثار باستانی واقع در نواحی دوردست (مثلا بیابان ها)، بلکه در شهرها اتفاق می افتد. درواقع می توان گفت وندالیسم شهری در بستر کاربری اراضی شهری به وقوع می پیوندد. با توجه به مطالب عنوان شده پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی میزان وقوع پدیده وندالیسم شهری و ارتباط آن با کاربری اراضی در مناطق یک و چهار شهر تبریز بپردازد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش یک تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای، میدانی و پیمایشی است که به این منظور از پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری صاحب نظران این رشته و تمامی افرادی است که در مناطق یک و چهار شهر تبریز ساکن هستند، جهت نظرسنجی از مردم با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 383 برآورد شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره فضایی لکه های داغ HotSpotو تکنیک درونیابی IDW در نرم افزار ArcGis 10.3.1 و آزمون آماری کولموگروف اسمیرنوف و ویلکاکسون در نرم افزار Spss25 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشانگر آن است که پدیده وندالیسم شهری در منطقه 4 بیشتر از منطقه 1 وجود دارد، همچنین بیشترین نوع پدیده وندالیسم شهری در این مناطق مربوط به نوع بصری و بیشترین میزان وندالیسم مربوط به کاربری مسکونی و سپس تجاری در این منطقه است.
تبیین مولفه های کالبدی ریخت شناسانه در فضای شهری (نمونه مطالعاتی :محله قیطریه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
179 - 193
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی، مطالعه شهر را به مثابه سکونتگاه انسانی دارای فرم ، به انجام می رساند. ریخت شناسان به بررسی وتکوین عناصراصلی ریخت شناسانه، شامل ساختمان ها، کاربری اراضی، خیابان، و ساختار بافت می پردازند. شناخت شاخص های ریخت شناسی در راستای مولفه های کالبدی امری اساسی است، به طوری که مساله اصلی این است که آیا مولفه های ریخت شناسی قابل تبیین و طبقه بندی درکالبد فضای شهری می باشند.و همینطور آیاایجاد تغییرات ریخت شناسانه باعث بهبود عملکرد بافت خواهد شد. از این رو هدف از پژوهش حاضر، تدوین یک مجموعه همگن از دانش ریخت شناسی با امکان تبیین مولفه های کالبدی - ریخت شناسانه در راستای اولویت بندی آنها می باشد. محقق در این پژوهش با استفاده از روش مورد کاوی و تحلیل های دیاگرامی، سه مولفه اصلی کالبدی_ریخت شناسانه (الگوی خیابان, الگوی بلوک, الگوی قطعه) را به دست آورد. در همین راستا تکنیک تحلیل شبکه شهری(UNA)و آزمون تی نمونه زوجی، به عنوان ابزار اصلی سنجش مولفه ها انتخاب گردید.در این راستا محله قیطریه به عنوان محله ای که دارای گونه بندی مختلف است به عنوان بستر مطالعه انتخاب گردید. شاخص های مرکزیت شامل توابع (دسترسی، بینابینی، نزدیکی، جاذبه و مستقیم بودن)برای سه عامل کالبدی-ریخت شناسانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که شبکه راه بیشترین تاثیر را در عملکرد پنج تابع داشته است. وهمینطور در محله قیطریه وجود بلوک درشت دانه(مجتمع سبحان) بدلیل نبود دسترسی میان بافتی ایجاد اختلال در کل بافت کرده است. از این رو به منظور سنجش تاثیر تغییرات ریخت شناسانه، یک دسترسی جدید اضافه شده و برای سنجش میزان بهبود عملکرد بافت، از آزمون تی نمونه زوجی استفاده گردید. نتایج آزمون نشان داد که ایجاد تغییر بهینه در ریخت باعث بهبود عملکرد توابع در کل بافت و کاهش ترافیک گشته است، هرچند که بیشترین تاثیرپذیری مرتبط با توابع دسترسی، بینابینی و مستقیم بودن است.
نگرشی تحلیلی به منظور شناسایی متغیرهای استراتژیک مؤثر بر تولید فقر در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در پراکنش فضایی توسعه ها، موجب می شود که به تدریج مناطقی شکل گیرند که در آن ها تناقضی آشکار در توسعه مناطق مرکزی و حاشیه ای وجود داشته باشد. این گونه تناقض ها درنهایت منجر به تغییر در کیفیت شاخص های اجتماعی و اقتصادی به خصوص شاخص های مربوط به فقر و معیشت، می شود؛ به نحوی که تفاوت آشکاری بین این متغیر ها در میان سکونتگاه های روستایی و شهری استان ها مشاهده می شود که نهایتاً این امر موجب تخلیه بخش اعظمی از سکونتگاه های روستایی شده است. در پژوهش حاضر با تحلیل تفسیری-ساختاری از سیستم کارکردی استان سمنان، سعی بر آن شده است تا با استفاده از نظرات کارشناسان در قالب مصاحبه و پرسشنامه، از طریق بررسی روابط بین ۸۰ متغیر و نیز به کارگیری نرم افزار میک مک، روند های تولید و بازتولید فقر و همچنین متغیر های استراتژیک درجهت تکامل این سیستم شناسایی شوند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان می دهد که متغیر کمبود منابع آب از مهم ترین عوامل مهاجرت جمعیت فعال روستا ها به شهر ها و درنتیجه تخلیه آن ها بوده است. از سوی دیگر متغیر های ارزش افزوده کل فعالیت های اقتصادی، جریان سرمایه، تمرکز اشتغال در شهرها، مهاجرت، تمرکز جمعیت فعال در شهرها، وجود شهرک های صنعتی و نیز تفرق فضایی و سیاسی قدرت در شهرها، با ایجاد دور تسلسل، موجبات بازتولید فقر در روستاها را فراهم کرده اند؛ براین اساس، با سرمایه گذاری در متغیر های انتقال منابع آب و سدسازی، بهبود کیفیت شبکه معابر بین شهر و روستا و نیز با بهبود بخش کشاورزی و تولید در روستا ها می توان از کاهش درآمد و بیکاری در آن ها و در پی آن بروز فقر جلوگیری کرد.
ضرورت تغییر الگوی توسعه شهری معاصر با بازآفرینی الگوهای سنتی(مطالعه موردی: شهر اردبیل، ایران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : بر اساس مطالعات انجام شده در دهه های اخیر، تغییر الگوی شهرسازی سنتی به مدرن با چالش هایی همراه بوده است. در مطالعه ای که در شهر اردبیل صورت گرفته است، از مهمترین چالش های حال حاضر می توان به مواردی همچون رشد و توسعه بی رویه شهر، ناموزون و نامتعادل بودن، گسست و بی نظمی در فضای شهری، عدم تناسب سرانه ها، زمین های بایر و رها شده در داخل و اطراف شهر، عدم تناسب طراحی شهری با اوضاع جغرافیایی، تحمیل هزینه های سنگین حمل و نقل شهری و ترافیکی و همچنین عدم توجه کافی به مسائل زیربنایی را اشاره داشت. هدف اصلی این پژوهش تحلیل و بررسی الگوی شهرسازی معاصر در شهر اردبیل و احیاء و بازآفرینی الگوی شهرسازی سنتی به منظور حفظ بافت اصیل ایرانی در شهرسازی مدرن و همچنین نمایش پیامدهای بی توجهی به داشته های غنی شهرسازی ایرانی است. روش بررسی: ماهیت روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کاربردی می باشد که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی پیش رفته است. جامعه آماری تحقیق شهر اردبیل است که رشد و توسعه شهری و جمعیتی طِی سال های 1335 الی 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. برای نظارت و بررسی رشد افقی شهر از تصاویر ماهواره لندست استفاده شده و آنالیزهای آماری با روش توزیع چارکی انجام گرفته است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه مشخص می گردد که ساختار منسجم و منظم شهری از بین رفته است و شاهد رشد افقی شهر و عدم تناسب مساحت و جمعیت شهری و توزیع ناموزون جمعیت در سطح شهر است. همچنین براساس بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته، الگوی شهرسازی منسجم با ساختار محله ای و منظم با محیط طبیعی و فرهنگی، مؤثرترین الگو برای حل مسائل و مشکلات شهری است و این الگو به شهرسازی بومی گرایش دارد. احیای الگوهای سنتی در شهرسازی مدرن می تواند مثمر ثمر باشد و نقش مکمل را ایفا کند.
بررسی تأثیرات مگامال ها بر روی محدوده های پیرامونی (نمونه موردی: لاله پارک، ستاره باران و ایپک پالاس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
98 - 113
حوزههای تخصصی:
از اواخر دهه 50 میلادی ساخت مگامال ها در شهرها رواج یافته است. مگامال ها در شهرهای مختلف پاسخگوی نیازهای مادی و اجتماعی شهروندان می باشند. مگامال ها علاوه بر تامین نیازهای شهروندان حوزه پیرامونشان را نیز تحت تاثیر قرار می دهند و باعث ایجاد تغییرات در قیمت اراضی، الگوی فعالیت ها و کاربری ها می شوند. این اثرات می توانند در بخش های مختلف شهر با توجه به ویژگی های آن منطقه متفاوت باشند. به عنوان مثال ساخت مگامال ها در بخش های مختلف شهر می تواند باعث افزایش یا کاهش قیمت زمین شود. به همین منظور 3 مگامال در شهر تبریز که در بخش های مختلف شهر قرار گرفته اند مورد سنجش واقع شدند. سوال اصلی پژوهش عبارت است از «مگامال های شهر تبریز چگونه محدوده پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهند؟». با توجه به سوال مطرح شده، روش پژوهش از نوع کمی بوده و دارای رویکرد قیاسی- فرضیه ای است. دراین پژوهش قیمت اراضی مسکونی به عنوان متغیر تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به متغیر پژوهش روش گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای و میدانی می باشد. در پژوهش حاضر ابتدا روند تغییرات قیمت اراضی مسکونی شهر تبریز با استفاده از تکنیک های تحلیل روندخطی، موران و کریجینگ مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس به کمک تکنیک های کنترل-مداخله و تحلیل روند خطی، اثرات اقتصادی هریک از نمونه ها بر روی محدوده پیرامونشان با توجه به متغیر پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل شده حاکی از آن است که مگامال ها به لحاظ اقتصاد زمین برمحدوده پیرامونشان تاثیر مثبت دارند؛ و شدت تاثیر آنها در مناطق با ارزش شهری نسبت به مناطق کم ارزش بیشتر است.
ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر با استفاده ازنظریه بنیانی (نمونه موردی: کلان-شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : امروزه عواملی از قبیل رشد شتابان جمعیت، افزایش فقر، کاهش شاخص های کیفیت زندگی، رشد سکونتگاه های غیررسمی (حاشیه نشینی)، آلودگی های زیست محیطی و غیره منجر به ناپایداری و کاهش زیست پذیری جوامع شهری شده است. بدین منظور طی دهه های اخیر، برنامه ریزان شهری راهکارهای گوناگونی را ارائه نموده اند که در این بین، بهره گیری از فضاهای زیرسطحی، مفهومی در حال ظهور است که طی سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. داده و روش : هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. لذا جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و تحلیل محتوا (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه مدل مفهومی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین مؤلفه ها و کشف روابط علی– معلولی می گردد. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از 4 مولفه بنیادی و کلیدی در ساختار مدل نهایی است که عبارتنداز: " فرهنگ- اجتماع"، "تاب آوری"، " محیط زیستی" و " کالبدی- بصری". بر اساس 4 مؤلفه کلیدی و در بخش دوم پژوهش، 458 ارجاع به دست آمد که با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 24 کد اولیه و 4 کد محوری استخراج گردیده است. نتیجه گیری : مدل مفهومی منطبق بر الگوی دانه ستاره ای جهت تحقق فضای زیرسطحی زیست پذیر ارائه گردید. در راستای الگوی مذکور 4 مؤلفه کلیدی فرهنگ- اجتماع؛ کالبدی- بصری؛ تاب آوری و محیط زیستی به عنوان ساختار اصلی ارائه گردیدند. هرکدام از عوامل دارای زنجیره ای آشیانه ای و سلسله مراتبی هستند. مؤلفه های رنگ تعلق و هویت به عنوان درون مایه های بعد فرهنگ– اجتماع بوده و زیر درون مایه های مکان یابی با توجه به بحران های طبیعی، مدیریت بهینه بحران، کاهش درجه ریسک و خطر از طریق نوع کاربری ها، توجه به آسایش اقلیمی در سطوح زیرین و تنظیم دقیق تأسیسات در سطوح زیرین به ترتیب تکمیل کننده بعد تاب آوری در الگوی دانه ستاره ای می باشد.
ارزیابی رابطه بین توسعه گردشگری، پایداری اقتصاد و درآمدهای شهرداری و شهروندی (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
38 - 51
حوزههای تخصصی:
گردشگری از پررونق ترین فعالیت های اقتصادی و به روزترین صنعت خدماتی از نظر درآمدزایی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات توسعه گردشگری در پایداری اقتصاد و درآمد شهرداری و شهروندی در کلان شهر تبریز است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توسعه ای کاربردی و روش تحقیق به شیوه توصیفی، تحلیلی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل دو گروه مدیران شهرداری و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کلان شهر تبریز و ذی نفعان صنعت گردشگری (هتلداران و شرکت های فعال در حوزه خدمات مسافرتی) می شود. قلمروی مکانی پژوهش نیز کلان شهر تبریز است. برای تجزیه و تحلیل داده و داده ها، از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS 25 و تحلیلSWOT استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که ضریب همبستگی بین توسعه گردشگری بر پایداری اقتصاد و درآمدهای شهرداری و شهروندی کلان شهر 713/0 است که همبستگی بالایی را نشان می دهد. ضریب استاندارد شده (ضریب Beta) آن نیز 713/0 است که نشان می دهد به ازای هر واحد تغییر در متغیر مستقل، 710/0 در متغیر وابسته تغییر ایجاد می شود. درنهایت، با بررسی نتایج حاصل از تحلیل SWOT نیز مشخص شد که مناسب ترین استراتژی برای توسعه گردشگری در کلان شهر تبریز، استراتژی تهاجمی است. مهم ترین استراتژی های تهاجمی که رتبه نخست را از نظر اهمیت در توسعه گردشگری کلان شهر تبریز دارند، وجود صنایع دستی متنوع و با ارزش مانند فرش، قیمت های سطح پایین در بخش خدماتی است که لزوم توجه به آن در برنامه ریزی های توسعه گردشگری در شهر تبریز می تواند به افزایش درآمد برای شهرداری و شهروندان و پایداری اقتصاد در کلان شهر تبریز کمک شایانی کند.
بررسی تأثیر نقش کنشگران تولید مکان در شکلگیری مفهوم حس دلبستگی مکانی (مورد پژوهی: اسلام شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
148 - 163
حوزههای تخصصی:
سیاست های متفاوت توسعه شهری منجر به نقش کنشگران مختلف در شکل دهی به مکان می شود و این امر نتایج متفاوتی در تولید مکان در پی خواهد داشت. درک این تفاوت و تاثیر آن بر محصول نهایی (شکل گیری مکان و از آن رهگذر حس دلبستگی مکانی میان ساکنین) هدف این پژوهش است. بر این اساس در این مقاله با بهره گیری از روش ترکیبی کیفی- کمی به بررسی میزان حس دلبستگی مکان (به عنوان شاخص اصلی در شکل گیری مکان) در محلات شهر اسلامشهر با خاستگاه های مختلف شکلگیری حاصل از نقش متفاوت کنشگران، پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها در بخش بررسی میزان دلبستگی مکانی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه و در بخش بررسی میزان نقش کنشگران، تحلیل اسناد و مصاحبه عمیق با مطلعین بوده است (رویکرد کیفی پژوهش). روش تحلیل داده ها بر مبنای بررسی معناداری اختلاف میانگین شاخص حس دلبستگی مکانی بین محلات دسته بندی شده در سه گونه مشارکت کنشگران است (رویکرد کمی پژوهش). این سه دسته عبارتند از: "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه غیررسمی (مردم)"، "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه رسمی (دولت)" و "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه ترکیبی از کنشگران". نتایج نشان می دهد در محیط های شکل گرفته تحت تأثیر ترکیبی از کنشگران، حس دلبستگی مکانی بالاتر از محیط های شکل گرفته تحت تأثیر تنها کنشگران رسمی (دولت) یا غیررسمی (جامعه محلی) است. به عبارت دیگر می توان چنین نتیجه گرفت، کنش متقابل میان کنشگران و تأمین شدن منافع کلیه گروه های ذی مدخل می تواند منجر به تبدیل فضا به مکانی دارای معنا برای ساکنین و از این رهگذر ارتقای حس دلبستگی مکانی آنان شود.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری برای کودکان، بر مبنای مدل مفهومی حق به شهر، نمونه مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
115 - 130
حوزههای تخصصی:
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی، مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات و فضای کافی برای فعالیت، بازی و ... و در نتیجه عدم احساس تعلق به فضا رو به رو هستند. هدف این مقاله، بررسی مفهوم حق به شهر و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت فضای عمومی شهر برای حضور پذیری کودکان است. بدین منظور، به صورت توأم از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شده است. با توجه به این که هر دو تحلیل کیفی و کمی به صورت متوالی مورد تفسیر قرار می گیرند، مقاله حاضر در زمره تحقیقات متوالی_اکتشافی قرار دارد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و داده بنیاد و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای بررسی چگونگی روابط و میزان پشتیبانی مؤلفه های حق کودک به شهر از کیفیت فضای شهری از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. شاخص کیفیت فضای شهری به عنوان متغیر وابسته و مؤلفه های حق کودک به شهر (حاکمیت، شمولیت اجتماعی، دسترسی فضا و تنوع و سرزندگی) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند. بر این اساس، مؤلفه حاکمیت شهری 35.5 درصد و سایر مؤلفه ها شامل شمولیت اجتماعی، دسترسی فضایی و تنوع و سرزندگی به ترتیب 31.2درصد، 28.9درصد و 14.6درصد در میزان ارتقای کیفیت فضای شهری برای حصول مفهوم حق کودک به شهر مؤثر هستند. همچنین همبستگی و میزان تأثیرگذاری هر یک از زیرمؤلفه های حق کودک به شهر بر کیفیت فضاهای شهری نیز به تفکیک بررسی شد.
مدل یابی علی و تفاوت های جنسیتی برای احساس بیگانگی در فضاهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : احساس جدایی مادی و معنوی فرد از فضای یک شهر، بیگانگی او را از فضای شهری رقم می زند. احساس بیگانگی در فضای شهری می تواند، معلول دلبستگی مکانی، سرزندگی شهری و حتی امنیت و زیست پذیری شهر باشد.
داده و روش : در این پژوهش کمی، ساختار علی احساس بیگانگی در فضای شهری و تفاوت این احساس در جنسیت زن و مرد، به کمک نمونه 480 نفری که از شهر اهواز گردآوری شد بررسی گردید. از مدل یابی معادلات ساختاری و مدل یابی تفاوت های گروهی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شده است.
یافته ها: نشان دهنده آن است که سرزندگی شهری، امنیت و زیست پذیر شهری مهم ترین عواملی هستند که هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم بر احساس بیگانگی در فضای شهری تأثیر می گذارند، البته این علیت را دلبستگی مکانی تعدیل کرده است. مدل ساختاری علی احساس بیگانگی در فضای شهری بین زنان و مردان متفاوت عمل می کند.
نتیجه گیری : تأثیرپذیری احساس بیگانگی زنان در فضای شهری از هرسه عامل زیست پذیری، امنیت و سرزندگی شهر بیشتر از مردان می باشد. ساختار فیزییولوژیک زنان، احساسات و توانایی آنان، سیاستگذاری های مردانه شهر، عدم تناسب فضاهای شهری با جنسیت زنان، فضاهای رها شده و اضطراب آور در شدید تر شدن این ارتباط نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین از دیدگاه شهروندان اهوازی فضاهایی که بیشترین احساس بیگانگی را القاء می کنند در محدوده های مرکز، غرب و جنوب غربی و کمترین در محدوده شمال شهر اهواز یعنی محلاتی است که کمترین خدمات شهرداری در آن ها وجود دارد می باشند. به همین خاطر توجه بیشتر طراحان شهری به فضاها، عملکرد فضا، توانایی و محدودیت افراد، و از همه مهم تر جنسیت آن ها می تواند موجب کاهش احساس بیگانگی شهروندان در فضای شهری شود.
طیف بندی و سنجش فضایی مراکز انتظامی و نقش آنها در پهنه ی جرم با رویکرد MCDM (مطالعه موردی کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
236 - 249
حوزههای تخصصی:
امروزه در تمامی شهرهای جهان، به ویژه کلان شهرها، افزایش نرخ جرم و جنایت نگران کننده است و به یکی از دغدغه- های مهم شهروندان، نهادها و رهبران و مقامات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع تبدیل شده است. حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. که البته این حضور کمی و کیفی نیروی انتظامی متاثر از استاندارد آن نیز می باشد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی(ایجاد امنیت) می باشد. بر اساس ضرورت پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش آن ترکیبی از روشهای کتابخانه ای، میدانی، توصیفی وتحلیلی می باشد. از آنجا که هدف اصلی آن بررسی استاندارد و سرانه نیروی انتظامی و نقش آن در پهنه بندی زمانی – مکانی جرم می باشد با استفاده از روش های کمی و ابزارهای شامل ArcGIS، SPSS، TOPSIS، VIKOR، Moran، Antropy به بررسی موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است کاربری های انتظامی در شهر اهواز که سرانه این کاربری 0.042 متر مربع می باشد کمتر از سرانه استاندارد (1) متر مربع بوده و در این بخش با کمبود خدمات به میزان 950995.46 متر مربع مواجه هستیم . و بر اساس مدل VIKOR منطق یک کلانشهر اهواز در رتبه یک پایداری قرار گرفته است. و در مقابل منطقه 2 شهر در رتبه آخر امنیت قرار گرفته است. همچنین بر اساس نتایج بیضی انحراف معیار سرقت با زاویه کمی در جهت جنوب غربی-شمال شرقی امتداد یافته است، زیرا تمرکز نقاط جرم در قسمت جنوب غربی شامل کلانتری 15، 19، 27 و 33 است.
شناسایی پیشران های اصلی توسعه شهری با استفاده از رویکرد آیندهنگاری (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
16 - 32
حوزههای تخصصی:
آیندهپژوهی به عنوان رشتهای نوظهور، در دهههای اخیر به شدت مورد توجه محافل دولتی، دانشگاهی و بنگاههای اقتصادی قرار گرفته است و در حال حاضر دستاوردهای آیندهپژوهان نقش مهمی در تصمیمسازی حکومتها، نهادها و شرکتهای خصوصی ایفا میکند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از تکنیک تحلیل اثرات متقابل که یکی از روشهای متداول و مورد پذیرش آیندهنگاری است، و با استفاده از نرمافزار میکمک به شناسایی پیشرانهای اصلی توسعه شهری کلانشهر تهران پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانهای داخلی و خارجی، تمام عوامل مؤثر بر توسعه شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت و پس از تهیه لیستی از این عوامل، در جلسات مصاحبه با صاحب نظران، یافتههای پژوهش تکمیل شده و مبتنی بر آنها پرسشنامه تدوین شده و فرآیند نظرسنجی آغاز شد. در نهایت به کمک نرم افزار (MicMac) و با روش تحلیل اثرات متقابل، دادهها تحلیل و سناریوهای پژوهش ارائه شدند. نتایج به دست آمده از اجرای مدل حاکی از این است که کلانشهر تهران سیستمی ناپایدار میباشد و در صفحه پراکندگی هشت دسته (عوامل تاثیرگذار، دو وجهی، تاثیرپذیر، و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 51 عامل مورد بررسی پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده کلانشهر تهران با روشهای مستقیم . غیرمستقیم 12 عامل کلیدی (مدیریت یکپارچه شهری،وضعیت اقتصادی، فقر، حکمروایی خوب شهری، عدالت اجتماعی و فضایی، امنیت، بیکاری، تحریم، اقتصاد متنوع، مشارکت، مسئولیت پذیری شهروندان، ارتقای آموزش و فرهنگ) بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه و شکوفایی کلانشهر تهران دارند، انتخاب شدند.
آینده پژوهی پیشران های موثر بر درآمدهای پایدار شهری در شهرداری ها (مورد مطالعه: منطقه 22 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه مدیریت شهری، در دنیای امروز بایستی به دنبال برقراری درآمدهای پایدار برای بهبود اداره محیط شهر باشد و این امر، در گام نخست با کاهش منابع مالی ناپایدار امکان پذیر است. بی تردید درآمدزایی در شهرداری، تأثیر زیادی بر خدمات رسانی و آسایش شهروندان همراه با کیفیت مناسب دارد. اما تمامی درآمدها، پایدار نیستند و ناپایداری در درآمدها، با توجه به عدم تناسب جمعیت، ناهمگونی فضاهای شهری و پراکنش ناموزون جمعیت، هزینه های شهرداری منطقه را بالا می برد. الگوی حاکم بر پژوهش، به لحاظ هدف، شناختی؛ از نظر روش، میدانی و اسنادی تحلیلی؛ از نظر زمانی، مقطعی؛ و به لحاظ نوع داده، کمی کیفی است. جامعه آماری تحقیق، شامل خبرگان متخصص در حوزه مدیریت شهری و اقتصاد شهری است. ابزار تحقیق، پرسشنامه ماتریس اثرات متقابل است که به عنوان پیشران ها، در اختیار متخصصان قرار داده شده است. نرم افزارهای میک مک و سناریوویزارد به ترتیب برای تعیین عوامل کلیدی و سناریوهای مطلوب، مورد استفاده قرار گرفته اند. روایی پرسشنامه با ارزشیابی توسط اساتید دانشگاه، مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز براساس شاخص ها و با دو مرحله چرخش داده ها، از مطلوبیت تام برخوردار است. یافته های تحقیق نشان می دهد پنج شاخص 1) اقتصاد سبز، 2) گردشگری شهری، 3) سرمایه گذاری خارجی، 4) بهینه سازی در حوزه فناوری و 5) توسعه فضاها و صنایع فرهنگی، عوامل کلیدی بوده و از میان آنها نیز، عوامل 2، 3 و 5 از بالاترین سازگاری در درآمدزایی پایدار برای شهرداری منطقه 22 برخوردار هستند.
بررسی تجارب جهانی سیاست های کاهش فقر شهری
حوزههای تخصصی:
فقر شهری پدیده ی چند بعدی است وشهرنشینان به خاطر بسیاری از محرومیت ها؛ از جمله عدم دسترسی به فرصت های اشتغال، مسکن و زیرساخت های مناسب، نبود تأمین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، آموزش و امنیت فردی دررنج و مضیقه اند. فقر شهری تنها محدود به ویژگی های نام برده نبوده واشاره به شرایط ناپایدار منجربه آسیب پذیری وناتوانی درمقابل آسیب ها نیزدارد. با توجه به اهمیت موضوع فقر شهری، دولت ها همواره در حال اندیشیدن به سیاست هایی هستند که منجر به کاهش فقر شهری شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. و جامعه آماری این پژوهش شامل گزارشاتی است که در دسترس هستند و مضمون اصلی آنها در مورد سیاست های کاهش فقر شهری است که نمونه آماری آن مربوط می شود به شهر نیویورک و کشورهای برزیل و اندونزی. نتایج پژوهش حاضر بیان کننده این مطب است که برنامه ها و سیاست های کاهش فقر در نیویورک موفق به نظر می رسد و دلیل این موفقیت این است که این برنامه کاهش فقر صرفا به بعد اقتصادی فقر تاکید ندارد و بعد اجتماعی آن را نیز مد نظر قرار می دهد. در ارتباط با برنامه و سیاست کاهش فقر کشور اندونزی و برزیل می توان چنین نتیجه گرفت که این کشورها برای شناسایی فقر به عنوان یک پدیده چند بعدی تنها به بعد اقتصادی تاکید دارند و با توجه به نادیده گرفتن ابعاد دیگر فقر شهری ، تعداد کثیری از فقرا در برنامه های کاهش فقر نادیده گرفته می شوند.
ارزیابی عملکرد مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی (مورد مطالعه: محله صادقیه تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت و نقش مبلمان شهری از اجزای ضروری شهرها محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر ارزیابی عملکرد مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی محله صادقیه تهران است. روش شناسی حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر اسنادی- میدانی است و به منظور تدوین مبانی نظری و استخراج شاخص های تحقیق در قالب پرسشنامه در جهت بهبود کیفیت گرافیک محیطی استفاده شده است. در تحلیل یافته های پژوهش از آزمون های آماری در قالب نرم افزار Spss برای بررسی عوامل مؤثر بر مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی استفاده شده است. در تحلیل یافته های پژوهش عوامل مؤثر بر عملکرد مبلمان شهری مانند عوامل کالبدی (10 گویه)، عوامل اقتصادی (8 گویه) و عوامل اجتماعی (8 گویه) استفاده شده است. به منظور بررسی رابطه بین معیارها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین دو معیار اجتماعی و اقتصادی با اطمینان 95% همبستگی مستقیم وجود دارد. در محاسبه همبستگی بعد اقتصادی و کالبدی ازآنجاکه سطح معناداری رابطه بین این دو معیار از 0.01 کمتر بود؛ بنابراین می توان گفت بین بعد اقتصادی و کالبدی با اطمینان 99% رابطه وجود دارد. نتایج محاسبه رگرسیون چند متغیره بین متغیر مستقل و متغیر وابسته نشان داد که رابطه خطی بین متغیر مستقل و وابسته وجود دارد.
مدل سازی تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیست پذیری شهر مشهد (نمونه موردی: منطقه ۶ و ۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شهرها نقاط کانونی بسیاری از نگرانی هایی هستند که پایداری آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، زیست پذیری شهری باکیفیت زندگی، پایداری، کیفیت مکان و اجتماعات سالم در ارتباط است. زیست پذیری شهرها بسیار متأثر از اقدامات مدیریت شهری به عنوان متولی اصلی در امور شهر هست و تعادل بین این دو بخش باعث ارتقاء زیست پذیری شهری می شود. داده و روش : پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ماهیتی توصیفی -پیمایشی دارد و با روش کمی و توزیع پرسشنامه میان 384 نفر از شهروندان دو منطقه 6 و 9 کلان شهر مشهد صورت گرفته است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی تست و همچنین مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با نرم افزار آموس (AMOS) مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد که در وضعیت موجود بعد زیست پذیری در منطقه 9 با میانگین 3/97 در سطح مطلوبی قرار دارد. میانگین ابعاد مدیریت شهری نیز در منطقه 9، با میانگین 3/14 وضعیتی بالاتر از متوسط را نشان می دهد. میانگین ابعاد زیست پذیری در منطقه 6، برابر با 3/034، وضعیتی بالاتر از متوسط و ابعاد مدیریت شهری برابر 2/40 که نامطلوب می باشد به دست آمده است. همچنین از جهت نحوه تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیست پذیری، در منطقه 6 شاخص خدمات بر زیست پذیری (دسترسی، محیط زیست، مسکن، بهداشت و درمان) تأثیر زیاد و دارای رابطه مستقیم است. در منطقه 9 شاخص سرمایه گذاری با هر پنج شاخص زیست پذیری (دسترسی، محیط زیست، مسکن، بهداشت-درمان، امنیت) دارای تأثیر قوی و رابطه مستقیم می باشد. نتیجه گیری : هر دو بعد و شاخص های مدیریت شهری و زیست پذیری در دو منطقه یادشده در وضع موجود نیاز به بهبود دارند و همچنین با توجه به تأثیرگذاری شاخص های مدیریت شهری بر زیست پذیری کلان شهر مشهد، این دو مقوله و ارتباط آن ها لازم است در اولویت برنامه ریزی شهری قرار گیرد.
تدوین چارچوب و الگوی بازآفرینی شهری پایدار در عصر پساکرونا (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
171 - 200
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری نگرش و اقداماتی جامع و یکپارچه در قالب ارائه چارچوبی استراتژیک، یکپارچه و منعطف برای توسعه و حل مشکلات شهری است. در این بین، یکی از مشکلات مستمر سکونتگاه های انسانی، مخاطرات بیولوژیکال و بیماری های همه گیر همچون مالاریا، آنفلوانزا و کووید-19 بوده که مناطق مختلف جهان به ویژه شهرها را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، روان شناختی، زیست محیطی و... با چالش های عدیده ای روبه رو ساخته است؛ بنابراین نیاز است که چارچوب رویکردهای برنامه ریزی و بازآفرینی شهرهای آینده در راستای مواجهه با این گونه مخاطرات باشند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف توسعه دانش کاربردی در راستای تدوین چارچوب و الگوی بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا نگارش شده است؛ ازاین رو، روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-توسعه ای بوده که به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر نیز شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی بوده که با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، از فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونه آماری 200 نفر برآورد شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا مربوط به عوامل و متغیرهای مدیریتی، طرح های توسعه شهری، اجتماعی-اقتصادی، حمل ونقل و طراحی شهری به ترتیب با ارزش 79/0، 66/0، 61/0، 54/0 و 42/0 است. همچنین نتایج نشان می دهد که در بُعد مدیریتی؛ وجود هماهنگی میان مراکز اخذ تصمیم های کلیدی و اساسی، در بُعد طرح های توسعه شهری؛ شناخت هدفمند مسائل و انعطاف پذیری در برنامه ها با رویکرد آینده پژوهی، در بُعد طراحی شهری؛ اختصاص فضای بیشتری به مناطق پیاده، دوچرخه سواری و فضاهای سبز، در بُعد حمل ونقل؛ تأکید بر حمل ونقل سبز و در بُعد اجتماعی-اقتصادی؛ تنوع در ساختار اقتصادی شهر از اصول اساسی طرح های بازآفرینی کلان شهر تبریز در راستای دستیابی به پایداری در عصر پساکرونا است.
واکاوی چالش های پیش روی تحقق پذیری شهر هوشمند مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
45 - 58
حوزههای تخصصی:
باوجود مزایای بسیار شهرهای هوشمند، تحقق آن امری دشوار است که با چالش های متعددی مواجه بوده است. ب ه هم ین دلی ل، بس یاری از شهرها در پیاده سازی راهبردهای شهر هوشمند ناموفق بوده اند. ارزیابی عمیق و موشکافانه عوامل تأثیرگذار بر تحقق شهر هوشمند گامی اساسی در روشن شدن چالش های پیش روی این شهرها است. این پژوهش باهدف بررسی عوامل مؤثر در تحقق شهر هوشمند و تدوین متغیرهای تأثیرگذار بر عوامل تحقق پذیری شهر هوشمند بوده است. پژوهش حاضر با فرض معناداری مؤلفه های شش گانه شهر هوشمند (اقتصاد، محیط زیست، مردم، زندگی، حکمروایی، جابه جایی) بر تحقق پذیری شهر هوشمند در مشهد از روش تحقیق آمیخته ضمن بهره گیری از شیوه های یافته اندوزی کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل پرسشنامه بهره گرفته است. بدین منظور ابتدا مؤلفه ها و متغیرهای مؤثر بر تحقق پذیری شهر هوشمند را تبیین کرده و برای تحلیل داده ها شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 مورداستفاده قرارگرفته است. به علاوه جهت بررسی زمینه های تحقق پذیری شهر هوشمند مشهد از راهبرد پژوهش مورد کاوی بهره جسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با برنامه ریزی هدفمند حل چالش ها درزمینه محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند و حکمروایی هوشمند به عنوان مؤلفه های زیرساختی شهر هوشمند و برنامه ریزی در جهت استفاده از فرصت های پیش رو در بعد مردم هوشمند بتوان تحقق پذیری شهر هوشمند در شهر مشهد را میسر کرد.
تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد کارکنان موضوعی است که ارتباط تنگاتنگی با دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده خود دارد، به گونه ای که عملکرد کارکنان معادل عملکرد سازمان در نظر گرفته می شود. بنابراین توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازی این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. مهم ترین عامل در بهبود بهره وری در شهرداری ها و در هر کشوری منابع انسانی می باشد، به طوری که این عامل، به یک عنصر مهم و اساسی در تبیین تفاوت های موجود دربهره وری و رشد آن در کشورهای مختلف شده است. از آنجا که پایه اصلی امر توسعه، انسان است، بهبود کیفیت منابع انسانی در امر توسعه بسیار ضروری بوده و در هرگونه برنامه ریزی به منظور توسعه و بهره وری منابع انسانی نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد؛ بنابراین بدون اولویت دادن به بهره وری و توسعه منابع انسانی که جزء در فرآیند برنامه ریزی عملی بلندمدت و جامع بر پایه اطلاعات دقیق از گذشته، حال و مسیر روشن آینده تحقق نخواهد یافت، توسعه اقتصادی به دست نخواهد آمد. هدف از انجام این پژوهش، تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها می باشد. روش بررسی: روش پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و از نظر هدف، نظری وکاربردی است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین راهکارهای موثر بر بهره وری منابع انسانی شناسایی شده، توانمندسازی کارکنان و مدیریت استعداد می باشند. از دیدگاه صاحب نظران، توجه به مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت استعداد (شناسایی، به کارگیری، توسعه، نگهداری) و توانمندسازی (آموزش، مشارکت، انگیزش) و همچنین مراحل توانمندسازی (تواناسازی، ساختار، فرآیند) و نحوه ارزیابی اثربخشی آنها ضروری است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.
ارائه الگوی پایدار پس از همه گیری کووید -۱۹ در فضاهای معماری و شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ها از گذشته یک چالش در همه سطوح محیط ساخته شده بوده اند. از آنجا که شهرسازی و معماری پس از کووید -۱۹ هرگز با گذشته یکسان نخواهد بود، لزوم توسعه یک الگوی پایدار برای مقابله با همه گیری انکارناپذیر است. هدف اصلی این مقاله تولید چارچوب مفهومی برای پاسخگویی به ملاحظات شهرسازی و معماری در همه گیری و ارائه یک الگوی پایدار در یک محیط ساخته شده برای غلبه بر شرایط مشابه و یا سخت تر است. در این راستا ابتدا مطالعه مروری بر شهرسازی و معماری در زمان همه گیری های قرن های گذشته ارائه می شود. سپس زمینه های تحقیقاتی تحت تأثیر همه گیری با مراجعه به منابع موجود، مفهوم سازی می شود و نهایتاً برخی از درس های آموخته شده از همه گیری برای تجسم و معرفی چشم انداز مطالعه در مورد الگوی پایدار پس از همه گیری ارائه می شود. از نظر روش شناسی، تحقیق بر اساس یک چارچوب بین رشته ای و از حیث ماهیت از نوع تحلیلی است. در این راستا با جمع بندی پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی رویکردهای کلیدی برای بررسی پیامدهای شهرسازی و معماری در دوران پس از همه گیری بر اساس سه حوزه کلیدی طبقه بندی می شود تا چشم انداز مطالعه در مورد محیط ساخته شده واقعی ارائه گردد. سپس بر اساس حوزه های کلیدی یاد شده به عملیاتی سازی مفاهیم معماری و شهرسازی پس از همه گیری پرداخته می شود. بررسی تقابل وضعیت مجازی/ واقعی به همراه پیچیدگی های عملیاتی سازی مفاهیم مشترک و متقابل (فضاهای فیزیکی و مجازی/ رشد شهری فشرده و پراکنده / تراکم زیاد و کم / حاشیه شهری و مراکز شهری / حمل و نقل عمومی و خصوصی/ فضاهای باز و بسته) نشان می دهد که برای پاسخ به همه گیری در همه سطوح و مقیاس ها نمی توان فقط به یک استراتژی برای ایجاد الگوی پایدار اعتماد کرد و درنتیجه پیش بینی و تجسم الگوی پایدار برای فضاهای معماری و شهری پس از همه گیری این ویژگی ها را طلب می کند: ۱) استراتژی های انعطاف پذیرتر برای مدیریت مفاهیم متقابل ۲) کمک گرفتن از درس های امنیت سایبری، چندلایه محافظتی منعطف و جامع در همه سطوح و مقیاس ها (محله، منطقه، ناحیه و شهر ۳) اضافه شدن سلامت جسمی و روحی انسان به عنوان بعد چهارم به تعریف کلی پایداری. نهایتاً با مدیریت اطلاعات شرایط همه گیری و پساهمه گیری و پیش بینی جهش های مختلف و مداوم ویروس یا هر چالش جدید شهری، با ایجاد لایه های امنیتی جدید می توان الگوی پیشنهادی پایدار برای ساختار کلی شهرسازی و معماری در آینده را متصور شد.