فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
جایگاه اقتصادی – اجتماعی زنان روستایی: مورد روستاهای کوهپایه ای فومنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اغلب نقاط جهان، به ویژه در جامعه روستایی، زنان نسبت به مردان محروم تر و آسیب پذیرترند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی جایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی و نقش باورهای اجتماعی در آن است. روستاییان کوهپایه ای فومنات ناحیه مورد مطالعه تحقیق را تشکیل می دهند. گردآوری داده های تحقیق از طریق مشاهده، بررسی میدانی، مصاحبه با اعضای شوراهای اسلامی، تکمیل پرسشنامه و برخی اسناد صورت می گیرد. این داده ها براساس مطالعه تطبیقی و نیز آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل می شوند. یافته ها نشان می دهند که جامعه روستایی توسعه نیافته دارای باورها و نظام نهاد ی ویژه است که در جامعه، موقعیتی نازل را به زنان تحمیل می کند. با افزایش آگاهی ها و تغییر باورها، می توان بستر لازم برای بهبود جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی را فراهم، و روند توسعه جامعه روستایی را تسریع کرد.
پل شاهی اصفهان
حوزههای تخصصی:
بررسی های بهداشتی در شهداد و فهرج
حوزههای تخصصی:
برای من جای بسی خوشوقتی است که توانستیم برای بار دوم همراه هیاتی که از محققین و شیفتگان علم تشکیل شده وبدون ترس از خطرات و پیش آمدهای احتمالی با فعالیت خستگی ناپذیرهدفهای علمی خود را دنبال می کنند. همگام شود. سرپرست هیات آقای دکتر مستوفی بودند و مساعی ایشان بود که هیات توانست بر منزل مقصود برسد و این جانب قبلا به خاطر کمکها ومساعدتهای بی شائبه ای که در حق اکیپ مطالعات بهداشتی فرمودند تشکر می نماییم .همچنین از آقای دکتر ثابتی از انیستیتو پاستور ایران و آقای دکتر اسماعیلی رئیس طب پیشگیری بم به خاطر همکاری تشکر می شود.
عوامل تأثیرگذار بر روابط ژئوپولیتیک ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
گرچه کشورهای حوزه خلیج فارس بر روی یک فلاتقاره واقع شدهاند و از جنبههای متعددی دارای اشتراک هستند؛ اما، هرگز نتوانستهاند در این حوزه از یک الگوی اعتمادسازی برخوردار شوند. در این میان کشور جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از قدمت و توانمندی ژئوپولیتیک واقع در شمال حوزه خلیج فارس به دلیل حضور قدرتهای فرامنطقهای در خلیج فارس همواره از لحاظ نقشآفرینی با موانعی مواجه بوده است. لذا، در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن است که به عوامل تأثیرگذار بر روابط ژئوپولیتیک ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس پرداخته شود. به نظر میرسد که کشورهای حوزه خلیجفارس دارای اختلاف هایی هستند که هرگز این اختلاف ها حل نشده و به صورت آتش زیر خاکستر مانده است. با حضور قدرتهای فرامنطقهای به خصوص ایالات متحدآمریکا در حوزه خلیجفارس اختلافات مذکور تشدید شده است بنابراین، استراتژی ایران و کشورهای این حوزه در خلیجفارس متفاوت بوده و بعضی از این استراتژیها موجب تضاد میان ایران و کشورهای خلیجفارس شده است.
مطالعه ی تطبیقی دو گذرگاه ژئواستراتژیکی تنگه ی هرمز و کانال سوئز
حوزههای تخصصی:
طایفه پراکنده
بررسی اثرات تکرار سفر به اصفهان بر میزان رضایت گردشگران خارجی
حوزههای تخصصی:
گزارش:قبیله آفتابگردان
عوامل تخریب پوشش گیاهی در ناحیه چهارمحال بختیاری «برآورد تخریب و راههای جلوگیری از آن»
حوزههای تخصصی:
توافقسنجی مؤلفههای تبیین کننده کیفیت آموزشعالی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف "توافقسنجی دانشجویان و اعضای هیات علمی پیرامون هر یک از مؤلفههای تبیین کننده کیفیت آموزش عالی کشاورزی" انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه اعضای هیات علمی (157نفر) و دانشجویان (2202نفر) رشتههای کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بودند که از هر کدام به ترتیب 67 نفر و 118 نفر برای انجام تحقیق انتخاب گردیدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. اعتبار (روایی) پرسشنامه با نظر متخصصان و استادان گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران مورد تایید قرار گرفت. به منظور تعیین قابلیت اعتماد (پایایی) ابزار تحقیق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان آن برای هر یک از مقیاسهای اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 7/0) بود. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که از میان 86 متغیر مورد بررسی، بین اعضای هیات علمی و دانشجویان در خصوص 57 متغیر توافق وجود داشت که برخی از آنها شامل "عملی بودن اهداف رشته تحصیلی، استفاده از نظرات سازمانهای اجرایی در تدوین محتوای دروس رشته تحصیلی، سوابق و تجارب پیشین دانشجو در رابطه با کشاورزی، ارتباط رشته تحصیلی استاد با موضوع تدریس، ترویج فرهنگ تفکر انتقادی و تحلیلی توسط استاد، توانایی استاد در ایجاد بحث و تبادل نظر و هدایت آن، و شرایط محیطی کلاسها" بودند.
ارزیابی رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابت پذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. ارزیابی جایگاه و شناخت عوامل رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها، ضمن آشکارسازی توان ها ، نیازها و محدودیت های اقتصادی، برنامه ریزی برای رقابت پذیری کلان شهرها را در آینده تسهیل می کند. هدف این مقاله ، ارزیابی مقایسه ای جایگاه رقابت-پذیری اقتصادی 15 کلان شهر ایران است. داده ها برای 14 نماگر اقتصادی با روش اسنادی تهیه شده و با روش های تاکسونومی عددی و تاپسیس، تلفیق و تحلیل شده است. یافته ها بیانگر توسعه ناموزون شاخص های رقابت پذیری اقتصادی در اغلب کلان شهرها و تفاوت های آشکار آن میان شبکه کلان شهرها است. در مجموع، الگوی توزیعی سازمان فضایی رقابت پذیری اقتصادی شبکه کلان-شهری کشور، همچنان متأثر از قانونمندی های مرکز پیرامون است؛ کلان شهر تهران با شاخص 504/0 در جایگاه اول و زاهدان با شاخص 248/0 در جایگاه آخر رقابت پذیری اقتصادی قرار دارد. اما با همگن سازی داده ها در مدل تاکسونومی عددی، جابجایی و تغییرات افزایشی و کاهشی عمده ای در جایگاه رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها نمایان می شود که به شناخت عوامل اثر پذیر (از جمله اندازه جمعیت) و اثرگذار (تعداد فرصت های شغلی) در رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها کمک می کند. بدینسان، برتری اقتصادی کلان شهر ملی آنچنان که در عرصه جمعیتی و سیاسی دیده می شود، بیانگر نخست شهری اقتصادی مسلط و بی رقیب با شاخص و شکاف رقابت پذیری بزرگ نیست. در نتیجه، با افزایش توان اقتصادی کلان شهرها به ویژه از طریق شاخص های اصلی و اثرگذار، هم می توان جایگاه رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها را ارتقاء داد و هم از آن برای اهداف آمایشی در فضای ملی و منطقه-ای بهره گرفت.
فضای سوم و پدیده فراملت در شهر ناحیه های پسا استعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضا به عنوان یکی از واقعیت های جهان مادی، تاکنون اندیشه ورزی های پردامنه ای را برانگیخته است. ادوارد سوجا در پس فضااندیشگی خود، برای فضا سه بعد برشمرده است: نخست ""فضای فیزیکی""، دوم ""فضای ذهنی"" و سوم ""فضای اجتماعی"". فضای سوم، فضایی است که از طریق آن شهروندان با شکل دهی حرکتی موسوم به ""فراملت"" از خواست های دولت به روشی ظریف امتناع می ورزند. در این مقاله، تلاش شده است تا پس از تبیین مفهوم ""فضای سوم"" و شرح مصادیقی از نواحی روستایی ایران، به بحث ""فراملت"" و چگونگی ارتباط آن با مقوله ی فضای سوم پرداخته شود که در این خصوص، حرکت فراملتِ حاصله از فضای سوم در شهر-ناحیه های پسااستعماری بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور نیز تحلیل شده است. گرچه"" عقاید گروه های حاکم در هر عصری ایده حاکم است و گروهی که حکمرانی نیروی مادی جامعه را دارند، همزمان حاکم نیروهای فکری نیز هستند، اما در شهر-ناحیه های پسااستعماری، ایده های حاکم نه در رقابت آشکار با واقعیت متمرّد شهر- ناحیه پسااستعماری، بلکه با ظرافت خاص، خود را حاکم کرده است. در نتیجه فضای سومی ایجاد شده است که ماهیت متمرّدانه و پویای ""فراملت"" را نهفته دارد. سه فرم متفاوت فضای اجتماعی و فضای سوم سه شهر-ناحیه بمبئی، ژوهانسبورگ و سنگاپور مبیّن این است که شهروندان می توانند ساختارها را در راستای تضعیف، رفع و حذف محدودیت های تحمیلی، جهت دهی کنند. در بمبئی این فضا خود را به صورت اختلاط، در ژوهانسبورگ در غالب فضای زیرزمینی و در سنگاپور با تمرّد زبانی نشان می دهد. از طریق فضای سوم، شهروندان امیال و خواست دولت ها را دور می زنند و منبع جنبشی موسوم به فراملت به ویژه در جایی هستند که رقابت آشکار با خواست قدرت حاکم به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میسر نیست.
جغرافیا، برساخت گرایی و تبیین برساخت گرایانه ژئوپلیتیک (معرفی رویکرد ژئوپلیتیک برساخت گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک به عنوان دانشی که ضلع سیاسی علم جغرافیا را تشکیل می دهد، در طول دوره های مختلف از مناظر و دیدگاه های مختلف بدان نگریسته شده است. از ژئوپلیتیک سنتی و نظریه های فردریک راتزل، هوفر و مکیندر، ماهان، اسپایکمن گرفته تا نظریه های کوهن و لاکوست و نهایتاً ژئوپلیتیک انتقادی و پست مدرن، هر کدام براساس اهداف و نحوه ی جهان بینی و تصورات خود، تأویلی خاص ارائه داده اند. اما آنچه باید مدّ نظر هر ژئوپلیتیسین قرار گیرد این است که، به دنبال قلمروهای جدید در ژئوپلیتیک باشند و رهیافت های جدید فلسفی را مورد توجه قرار دهند و برای تعالی دانش ژئوپلیتیک، این رشته را براساس رویکردهای نوین فلسفی تبیین کنند و این نظریات را با ماهیّت و هویّتی ژئوپلیتیکی برای تحلیل های بنیادی و کاربردی خود مورد استفاده قرار دهند. ژئوپلیتیک امروزه نیازمند گسترش حوزه ی نظری و فلسفی خود است. در این راستا نگارندگان در این مقاله سعی دارند که ابتدا با بررسی هارمونی و همسازی که بین جغرافیا و نظریه برساخت گرایی وجود دارد و سپس تبیین برساخت گرایانه ژئوپلیتیک، به معرفی رویکردی نو در ژئوپلیتیک تحت عنوان ژئوپلیتیک برساخت گرا بپردازند. سؤال های مطرح در این پژوهش به این شرح است که: چه هارمونی و همسازی بین جغرافیا و رویکرد برساخت گرایی وجود دارد؟ مفاهیم پایه در تبیین برساخت گرایانه از دانش ژئوپلیتیک کدامند؟ در ادامه باید اشاره کرد که این مقاله به شیوه ای تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است.