فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۲٬۳۰۱ مورد.
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
22 - 37
حوزههای تخصصی:
عدم وجود لجستیک معکوس در ورزش سبب شده است تا آثار بسیار مخربی در محیط زیست به واسطه ورزش و رویدادهای ورزشی در سطح استان سمنان بوجود آید. هدف از پژوهش حاضر ارائه الگو و راهبردهای مطلوب برای توسعه فضاهای ورزشی استان سمنان با بهره گیری از لجستیک معکوس می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته اکتشافی می باشد. از 180 نفر خبرگان 120 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به سوالات پرسشنامه ایی شامل: شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده اصلی، راهبردهای توسعه، پیامدهای توسعه که در بخش کیفی توسط خبرگان تایید و روایی و پایایی آن مورد تایید بود به روش نمونه گیری در دسترس پاسخ دادند. برای توصیف وضعیت فضاهای ورزشی استان سمنان از نرم افزار GIS استفاده شد و برای بررسی و تحلیل مدل اندازه گیری از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. . یافته ها نشان داد شهرستان شاهرود از لحاظ فضای ورزشی در وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر شهرستانهای استان قرار دارد. در بین راهبردهای شناسایی شده، سیاست گذاری در ورزش استان مبتنی بر اهداف زیست محیطی باید در بالاترین اولویت قرار گیرد نظارت بر حسن انجام فعالیت های لجستیک معکوس در ورزش استان با تاکید بر اصول زیست محیطی و راهبرد تامین منابع مالی مورد نیاز جهت انجام اقدامات لجستیک معکوس در بدنه ورزش استان اولویت عملیاتی شدن دارند. و در نهایت آموزش و توانمندسازی نیروهای انسانی متخصص در ورزش استان در راستای اهداف زیست محیطی تا مسیر توسعه لجستیک معکوس ورزش استان را هموار سازد. همچنین نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل توسعه لجستیک معکوس در ورزش استان بود. بنابراین ضرورت دارد خط مشی های توسعه فضاهای ورزشی در استان توسط سازمان های متولی، شناسایی و تحلیل شده باشد.
روشی بهبودیافته به منظور طبقه بندی طیفی مکانی تصاویر ابرطیفی به کمک الگوریتم های ژنتیک وزن دار و شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: فنّاوری سنجش از دور ابرطیفی، در دو دهه گذشته، شاهد پیشرفت چشمگیری بوده است. این پیشرفت در طراحی و ساخت سنجنده ها و همچنین در توسعه و اجرای روش های پردازش داده بسیار مشهود است. امروزه بیشتر تحقیقات، در زمینه فنّاوری سنجش از دور ابرطیفی، بر طبقه بندی این تصاویر تأکید دارد. روش های طبقه بندی تصاویر ابرطیفی در دو دسته طبقه بندی طیفی یا مبتنی بر پیکسل و طبقه بندی طیفی– مکانی یا مبتنی بر شیء قرار می گیرند. در این تحقیق، به طبقه بندی طیفی – مکانی تصویر ابرطیفی، در محیطی شهری، پرداخته شده است. ازآنجاکه محیط های شهری، از نظر عناصر به کاررفته در آنها، ویژگی های پیچیده ای دارند، داده های ابرطیفی به شناسایی و استخراج و تولید نقشه از عناصر سازنده آنها کمک مؤثری می کنند. شناسایی مواد گوناگون در محیط های شهری اهمیت بسیاری در زمینه کاربردهای گوناگون، همچون ارتباط تلفن های همراه، واقعیت مجازی، معماری و مدل سازی شهری و برنامه ریزی و مدیریت شهرها دارد.مواد و روش ها: در این تحقیق، برای ارزیابی روش پیشنهادی از دو تصویر ابرطیفی پاویا و برلین، که جزء تصاویر معیار در حوزه سنجش از دور ابرطیفی است، استفاده شد. در روش پیشنهادی، ابتدا ابعاد تصویر ابرطیفی به کمک الگوریتم PCA کاهش می یابد؛ سپس ده ویژگی مکانی میانگین، انحراف معیار، درجه تباین، یکنواختی، همبستگی، نبودِ تشابه، انرژی، آنتروپی، تبدیل موجک و فیلتر گابور از روی باندهای کاهش یافته استخراج می شود. در ادامه، الگوریتم ژنتیک وزن دار بر ویژگی های طیفی و مکانی به دست آمده اعمال می شود و در انتها، ویژگی های حاصل به کمک الگوریتم MLP طبقه بندی می شود.نتایج و بحث: در آزمون های انجام شده در زمینه الگوریتم ژنتیک، کروموزوم ها دارای ژن هایی برابر با تعداد ویژگی های طیفی و مکانی اند. در این آزمون ها، میزان تقاطع و جهش به ترتیب برابر با 5/0 و 05/0 در نظر گرفته شد. همچنین، برای ایجاد تناسب بین دو پارامتر دقت و زمان محاسبات، تعداد جمعیت اولیه 30 و حداکثر تعداد تکرار، برای توقف، 100 در نظر گرفته شد. البته در عمل، درمورد هر دو تصویر ابرطیفی با توجه به استفاده از شرط فعال برای توقف الگوریتم، روند تکرار به مرحله 100 نمی رسد و قبل از آن، الگوریتم به وضعیت پایدار می رسد و متوقف می شود. الگوریتم طبقه بندی MLP با سه لایه پنهان، شامل و 6 و 8 نورون، اجرا و با پانصد تکرار ارزیابی شد. روش طبقه بندی پیشنهادی بیان شده با الگوریتم های SVM، MLP و MSF مقایسه شد. در هر دو تصویر ابرطیفی، نقشه حاصل از روش پیشنهادی در مقایسه با سایر الگوریتم ها مناطق یکنواخت تری را دربرمی گیرد. روش پیشنهادی، در تصویر پاویا، باعث افزایش 13، 7 و 6درصدی و در تصویر برلین، باعث افزایش 9، 6 و 5درصدی پارامتر ضریب کاپا، در قیاس با به ترتیب الگوریتم های SVM، MLP و MSF شده است. دلیل این افزایش دقت روش پیشنهادی می تواند استفاده از اطلاعات نزدیک ترین همسایگی و دو مرحله کاهش ابعاد باشد.نتیجه گیری: در این تحقیق، روشی جدید به منظور طبقه بندی طیفی – مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شد. در روش پیشنهادی، ابتدا ابعاد تصویر ابرطیفی کاهش یافت و ده ویژگی، به منزله اطلاعات نزدیک ترین همسایگی ها، از باندهای کاهش یافته استخراج شد. در ادامه، الگوریتم ژنتیک وزن دار روی ویژگی های به دست آمده، به منظور کاهش وابستگی بین آنها، اعمال شد. الگوریتم ژنتیک یکی از کارآمدترین و مؤثرترین روش ها در کاهش ابعاد تصاویر ابرطیفی است. در الگوریتم باینری ژنتیک، هر کروموزوم دارای مقادیر یک و صفر است؛ درحالی که در الگوریتم ژنتیک وزن دار، مقادیر وزنی بین صفر و یک است. روش پیشنهادی روی دو تصویر ابرطیفی پاویا و برلین اجرا شد که آزمایش ها برتری کمّی و کیفی به کارگیری این روش را نشان می دهد. کم بودن دقت نتایج در تصویر برلین می تواند به دلیل پیچیدگی این تصویر، در مقایسه با تصویر پاویا باشد.
سنجش کارکرد عناصر منظر شهر در جذب گردشگر(مطالعه موردی محلات شهر چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
79 - 93
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری در مناطق مختلف در گرو فاکتورهایی است که در فضای شهر، گردشگری شهری را رقم می زند این امر تحت تاثیر منظر شهر و مجموعه عوامل سازنده آن می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف سنجش منظر شهر چالوس در جذب گردشگر صورت گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش کار توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شهروندان بالای 20 سال محلات شهر چالوس هستند که روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت اتفاقی از مردم شهر و گردشگران به تعداد 484 نمونه ( بر اساس فرمول کوکران ) می باشد. جهت تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0.734) استفاده و در راستای تحلیل داده ها از ابزار پرسشنامه و تحلیل آن در SPSS و بهره گیری از آزمون هایی همچون میانگین، آزمون T تک نمونه ای و نیز تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده است که در ارزیابی شاخص توپوگرافی در جذب گردشگر این نتیجه حاصل می گردد که محله 10 در بهترین و محله 6 در بدترین وضعیت، هندسه ساختمان ها محله 9 در بهترین و حوزه مرکزی در بدترین وضعیت، خیابان ها و شبکه گذرگاهی محله 10 در بهترین وضعیت و محله 8 در بدترین وضعیت ، تابلوهای اطلاع رسانی حوزه ساحلی در بهترین و محله 6 در بدترین وضعیت، نمای ساختمان ها محله 4 در بهترین و حوزه مرکزی در بدترین وضعیت، مبلمان شهری حوزه مرکزی در بهترین و محله 5 در بدترین وضعیت، فضای سبز محله 10 در بهترین و محله 12 در بدترین وضعیت، مصالح ساختمانی محله 10 در بهترین و محله 12در بدترین وضعیت، نورپردازی در جذب و ماندگاری گردشگر در شهر چالوس، حاکی از آن است که حوزه مرکزی در بهترین وضعیت و محله 1 در بدترین وضعیت قرار دارد.
پیامدهای زیست محیطی، سیاسی و امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از سنجش از راه دور بر پادگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوضه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 25
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق هدف پیامدهای محیط زیستی، سیاسی و امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از سنجش از دور بر پادگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوضه دریاچه ارومیه می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، در زمره تحقیق کاربردی بوده و از نظر ماهیت و روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی - پیمایشی است. برای پایش ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه از تصاویر ماهواره ای سنتینل 5، مادیس و لندست 8 برای سال 2000 تا 2022 از سامانه گوگل ارث انجین استفاده شده است. در این تحقیق از توصیف ها و تحلیل های فضایی موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (سامانه GEE و نرم افزار Arc Gis 10.8.1) بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیامدهای امنیتی ریزگردها در دو پادگان مهاباد و سقزاز نظر بعد دفاعی و امنیتی را در سال 2015 نشان می دهد عبارتست از: افزایش میزان ترددهای غیر مجاز، به وجود آمدن روزنه های امنیتی، اختلال در تردد نیروی انسانی گشت زن، کاهش میدان دید بخصوص در مواقع ایجاد باد و توان دید بانی، اختلال در آماده باش و پشتیبانی و اختلال در شبکه های مخابراتی مهمترین پیامد های امنیتی دفاعی بحران ریزگردها می باشد. در سال 2022 میزان پراکندگی مکانی ریز گردهای نمکی فقط بر یک پادگان پراکنده نشده است و بیشتر پادگانهای ارتش در منطقه تحت تاثیر ریزگردهای نمکی دریاچه قرار گرفتهاند و در همین سال بیشترین میزان ریزگردهای نمکی بر پادگانهای ارومیه، شکاری تبریز، قوشچی، سقز و مهاباد پراکنده شده است. پیامدهای امنیتی ریزگردها در کل منطقه از نظر بعد دفاعی و امنیتی و سیاسی نشان می دهد که این ریزگردها باعث اختلافات قومی – مذهبی بین اقوام ترک و کرد، افزایش نارضایتی عمومی، کاهش همبستگی اجتماعی شهروندان با دولت، افزایش اعتراضات خیابانی و شورشهای شهری در منطقه، تحریک قومیت ها و نارضایتی بیشتر، افزایش جرائم امنیتی شده است.
آسیب شناسی خسارات محیطی و مدیریت بحران پس از زلزله در بافت فرسوده با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه موردی شهر قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود هکتارها بافت فرسود یکی از مشکلات بزرگی است که شهر قشم با آن مواجه است. این بافت های فرسود جزء مناطق بسیار پر خطری هستند که با وقوع زلزله دچار مشکلات زیادی می شوند. عدم استحکام لازم ساختمان ها، عرض کم معابر برای امدادرسانی پس از زلزله، نبود امکانات کافی برای مدیریت بحران، آسیب پذیری این مناطق را افزایش داده است. از کل مساحت شهر قشم حدود 40 درصد را بافت فرسوده شامل می شود که با وقوع زلزله می تواند شهر را با بحران جدی مواجه کند. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهر قشم در برابر وقوع زلزله یکی از اهداف مهم برای برنامه ریزی شهری و کالبدی می باشد. این پژوهش بافت فرسوده شهر قشم را از لحاظ مدیریت بحران زلزله بر اساس معیارهای نوع کاربری، تراکم جمعیت، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی و عرض معابر درون شهری با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج نشان داد که حدود ۷۸ درصد از مساحت شهر قشم در برابر خطر وقوع زلزله آسیب پذیر است. همچنین عواملی چون تراکم جمعیت و تراکم ساختمانی بیشترین میزان تاثیر در آسیب پذیری شهر قشم را دارند. چرا که بافت های فرسوده شهر بیشترین میزان تراکم جمعیت و تراکم ساختمانی را در نواحی مورد تحقیق دارند. علاوه بر ارزیابی آسیب پذیری شهری، فرایند مکانیابی سکونتگاه های دائمی و مراکز مدیریت بحران نیز مورد تحلیل قرار گرفت. نواحی ایمن با آسیب پذیری بسیار کم برای سکونتگاه های دائمی، و مراکز مدیریت بحران نزدیک به نواحی پرخطر با آسیب پذیری بسیار زیاد انتخاب شدند. با توجه به حیاتی بودن مدیریت بحران و آسیب پذیری شهری در مقابل زلزله، این پژوهش می تواند برای رشد و توسعه و کاهش آسیب پذیری مناطق فرسوده در برابر وقوع زلزله مورد استفاده مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
تدوین راهبردهای برندسازی براساس ابعاد کالبدی و زیست محیطی شهر هوشمند در منطقه شش تهران محله یوسف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
50 - 63
حوزههای تخصصی:
سهم مطالعه در تئوری برندسازی مکان این است که به طور کلی شهرها و مقاصد جنبه های هوشمند خود را در استراتژی برندسازی خود لحاظ نمی کنند. بنابراین باید تلاش کرد تا درک کرد که برندسازی تنها مدیریت و ارتباطات یک برند نیست. این باید یک فرآیند کامل مدیریت، در حال تکامل دائمی باشد، که تمام جنبه های کلیدی هویت، واقعیت و توسعه شهرها و مقاصد را در بر گیرد، تحقیق حاضر از مبنای هدف، از نوع کاربردی و از منظر روش شناسی، کمی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. برای نمونه گیری از جامعه آماری، برنامه ریزان شهری منطقه شش تهران محله یوسف آباد در نظر گرفته می شوند. بدین منظور در این مطالعه، از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. حجم نمونه آماری با توجه به نامعلوم بودن آمار دقیق تعداد افراد متخصص در زمینه برنامه ریزی شهری، با نظر اساتید و مشاوران، 30 نفر می باشد. روایی پرسشنامه، روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برابر 88/0 تعیین گردید. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد بین مولفه های کالبدی و زیست محیطی برندسازی شهری محلسف اباد با شهر هوشمند رابطه معناداری وجود دارد. همچنین می توان با استفاده از برگزاری نمایشگاه ها و رویدادهای مختلف، اطلاع رسانی آنلاین (یا برندسازی شهری در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی) و وبسایت های طراحی شده با نام دامنه مخصوص به شهر، میزان نامحدودی از اطلاعات را درباره محله یوسف آباد به مخاطبین خود انتقال داده و با ارائه تورهای گردشگری مجازی، علائم و عناصر هویت بصری شهر، شعارتبلیغاتی، تقویمِ رویدادهای شهر، امکان برنامه ریزی و رزرو آنلاین امکانات و دیگر امکانات نامحدود، بر درک مخاطبان از آن محله اثرگذار باشند.
ارزیابی ارتباط تاب آوری با خطرپذیری در مواجهه با مخاطرات طبیعی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تحلیلی دیمیتل و تحلیل شبکه ای ANP (مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
64 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه بروز مخاطرات طبیعی و ایجاد خسارات و تلفات ناشی از این مخاطرات در نقاط مختلف جهان موجب گردیده تا ایمن تر نمودن شهرها و نقاط شهری، به یک چالش درازمدت اما دست یافتنی تبدیل شود. تاب آور ساختن شهرها در ابعاد مختلف، راهی مناسب و کارا در جهت تقویت ساختار شهر برای مقابله با بحران ها و مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی است. براین اساس این هدف از این پژوهش بررسی رابطه تاب آوری شهر بندرعباس با وضعیت خطرپذیری در برابر سوانح طبیعی می باشد. روش کار: روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش بررسی توصیفی - تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (مصاحبه و پرسش نامه) و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تحلیلی دیمیتل و تحلیل شبکه ای ANP استفاده می گردد. متغیرهای مورد بررسی در جهت تبیین تاب آوری شهر بندرعباس به شرح وضعیت فضاهای باز، کاربری های ناسازگار، زمین (بستر)، مقاومت ساختمان، دسترسی، مالکیت، تراکم هستند که در پارادایم ارائه شده مورد واکاوی قرار می گیرند. پس از جمع آوری امتیازات و حاصل ضرب امتیازات در ضرایب به دست آمده، از فرایندهای آماری به مدل تاب آوری شهری اقدام به اندازه گیری نهایی میزان تاب آوری شهری در بندرعباس شده است، نتایج: نتایج نشان می دهد، مقدار آن 44398/5 محاسبه گردیده که نشان دهنده که نیاز مبرم به تدوین برنامه ها و ساختار اصلاحی برای افزایش سطح تاب آوری در این منطقه شهری را دارا هستند.
بررسی سطح توسعه یافتگی اقتصادی در شهرهای مناطق آزاد تجاری با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس (مورد مطالعه: منطقه آزاد ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
36 - 49
حوزههای تخصصی:
منطقه آزاد قلمرو معینی است که اغلب در داخل یا در مجاور یک بندر واقع شده اند و در آن تجارت آزاد به سایر نقاط جهان مجاز شناخته شده است و کالاها را می توان بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به این منطقه وارد یا از آن خارج نمود . مناطق آزاد تجاری نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی کشورها در جهان دارند.هر فعالیت اقتصادی جدید تأثیر بسیار زیادی برتوسعه میزبان خواهد داشت.فعالیت اقتصادی موفق منجر به ایجاد ارزش افزوده و سودآوری مشوق و انگیزه ای برای جذب سرمایه گذاران بیشتر در منطقه به معنی افزایش فرصت های شغلی است که توسط مردم محلی پر می شود. با ایجاد فرصت های شغلی جدید سطح رفاه درمنطقه ارتقا خواهد یافت.با توجه به اهمیت این موضوع این پژوهش به تحلیل توسعه یافتگی اقتصادی منطقه آزاد تجاری ارس درمی پردازد . هدف اصلی پژوهش میزان توسعه یافتگی شهرهای منطقه آزاد ارس و رتبه بندی هریک می باشد.تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر روش در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی قرار می گیرد. جمع آوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای ومیدانی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه ساکنین و کارکنان ادارات شهری شهرهای پیرامون منطقه می باشند. که علت انتخاب این جامعه تاثیر منطقه آزاد ارس بر زندگی این ساکنین و آگاهی نخبگان و کارکنان است.50 نفر از این افراد به صورت تصادفی انتخاب شده است؛ همچنین برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است.برای سنجش پایایی تحقیق از روش آلفای کرونباخ استفاده می گردد. جهت بررسی پژوهش مورد نظر از تکنیک تاپسیس و روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شهرستان جلفا از نظر شاخص های توسعه یافتگی اقتصادی رتبه اول،هادیشهر رتبه دوم،بخش مرکزی و سیه رود به ترتیب رتبه 3 و 4 را به خود اختصاص داده اند
تحلیل تغییر کاربری های اراضی در اثر فعالیت های انسانی با استفاده از تصاویر چندزمانه ماهواره Landsat در منطقه رامیان، استان گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
54 - 65
حوزههای تخصصی:
توسعه فعالیت های انسانی باعث تخریب بیش تر محیط زیست شده است که ارزیابی میزان و شدت تغییر در کاربری اراضی برای شناخت و مدیریت منابع زمین ضروری است. کاربری اراضی عامل موازنه میان هیدرولوژی، اقتصاد و محیط زیست است و ارزیابی شدت و روند تغییرات آن به فهم بهتر فرآیندهای موجود در اکوسیستم کمک خواهد نمود. در همین رابطه، پژوهش حاضر با هدف تحلیل تغییرات در کاربری/پوشش اراضی حوزه آبخیز رامیان در استان گلستان برنامه ریزی شده است. در این راستا، تصاویر ماهواره ای Landsat در سال های 1370، 1385 و 1400 به منظور تهیه نقشه های کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (SVM) نرم افزار ENVI اخذ شد. ارزیابی صحت نقشه های کاربری اراضی با استفاده از ضریب کاپا و صحت کلی صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که ضریب کاپا برای نقشه های کاربری اراضی در سال های مطالعاتی به ترتیب برابر با 74/0، 79/0 و 87/0 به دست آمد. صحت کلی نقشه های تهیه شده نیز به ترتیب برابر با 81، 86 و 91 درصد محاسبه شد که حاکی از صحت قابل قبول مدل مورد استفاده در طبقه بندی کاربری اراضی آبخیز رامیان است. بر اساس نتایج، کاربری های کشاورزی دیم، جنگل، کشاورزی آبی، باغ، مرتع و منطقه مسکونی طی دوره 30 ساله پژوهش به ترتیب برابر با 92/19، 50/4-، 28/42، 5/571، 87/8- و 3/107 درصد تغییر داشته اند. یافته های پژوهش بر نقش انسان در تخریب کاربری های اراضی و سیمای سرزمین آبخیز رامیان تأکید داشته و می تواند در طراحی الگوهای اجرایی مدیریت کاربری اراضی منطقه مطالعاتی مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی عوامل تاثیر گذار در ارتقاء و رشد "کمک نوآور های ورزشی در اقلیم های مختلف شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
26 - 35
حوزههای تخصصی:
در دنیای پر تحول امروز،فن آوری با شتاب فزاینده ای در حال تغییر و تحول است .هدف از مطالعه حاضر شناسایی عوامل تاثیر گذار در ارتقاء و رشد کمک نوآور های ورزشی در اقلیم های مختلف شهر تهران می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی از دسته تحقیقات بنیادی به صورت آمیخته (کیفی وکمی) با استفاده از طرح نظام مند نظریه داده بنیاد انجام گرفت است.جامعه آماری در دو بخش کیفی و کمی بررسی شد. در بخش کیفی فضاهای ورزشی شهر تهران با توجه به اقلیم های مختلف از مناطق شمالی و جنوبی به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری شامل مدیران، مسئولان اجرایی، اساتید و صاحب نظران اماکن وفضاهای ورزشی تهران است، که با توجه به استفاده از روش معادلات ساختاری 220 نفر از به عنوان نمونه آماری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند .جهت تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از نرم افزار Gis استفاده شد.در بخش کمی از آزمون های روایی و پایایی همگرا ، برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلوموگروف اسمیرنوف و برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شد. نتایج نشان داد مناطق شمالی شهر تهران از وضعیت مناسب تری جهت کمک نوآورهای فضاهای ورزشی برخوردار است. از آنجاکه سند راهبردی نظام جامع ورزش کشور به طور اخص به کسب و کار اکمک نواوری و کار آفرینی توجه نکرده،بنابراین، لازم است با در نظر گرفتن مأموریت این شرکت های نو ظهور ، راهبردها و اولویت هایی از قبیل کاهش موانع اداری راه اندازی کسب وکارهای جدید و فعالیت های کارآفرینانه، آموزش این نوع فعالیت های استارت آپی در تمام سطوح آموزشی با تمرکز بر دانشکده های تربیت بدنی و تقویت ارتباط مراکز علمی دانشگاه ها با صنعت ورزش برای کشور در نظر گرفته شود.
بررسی نقش پارامترهای مکانی در تعیین ظرفیت راه آهن در GIS (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل ریلی به عنوان یک صنعت ایده آل در جهان توسعه یافته در نظر گرفته می شود. راه آهن در بسیاری از کشورها همچنان در تلاش است تا از نظر تجاری کارآمدتر و با دوام باشد. این روش حمل و نقل ایمن، کارآمد و سازگار با محیط زیست در نظر گرفته می شود. این صنعت با ارائه خدمات قابل اعتماد و مقرون به صرفه باعث رشد اقتصادی می شود و نقش مهمی در زندگی انسان ایفا می کند. این تحقیق از طریق رگرسیون خطی ظرفیت راه آهن را در یک مطالعه موردی برای مسیرهای منتخب تعیین و بلوک های بحرانی را مشخص می کند تا تأثیر پارامترهای مکانی در تعیین ظرفیت شبکه ریلی مورد بحث قرار گیرد. از طریق داده های موجود مربوط به سال 2017، پیش بینی ظرفیت سال 2018 در محیط GIS انجام شد و سپس از طریق پارامترهای آماری RMSE، R^2 و MAE صحت پیش بینی ظرفیت برای داده های موجود سال 2018 انجام شد. نتایج نشان داد که ظرفیت استفاده از مسیرهای انتخابی برای قطارهای باری 82 درصد، قطارهای مسافری در مسیر رفت 56 درصد، در مسیر برگشت 62 درصد و در مسیرهای ترکیبی 79 درصد بوده است. همچنین پیش بینی دقت قطارهای باری 35 درصد بهتر از قطارهای مسافری بود. در مسیر مسافری، قطارهای مسافری دقت بیشتری داشتند (تقریباً 45 درصد). به همین ترتیب در مسیر باری ظرفیت قطارهای باری از دقت بالاتری (نزدیک به 45 درصد) برخوردار بود.
پیش بینی تغییرات مورفولوژی رودخانه سفید رود با استفاده از Arc GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
20 - 33
حوزههای تخصصی:
با توجه به رویدادهای سیل به ویژه برای سکونتگاه ها پیرامون رودخانه ها، عدم اطلاع صحیح از تغییرات متوالی بستر رودخانه و جابجایی آن در سال های آتی یکی از مسایل مهم علمی آبخیزداری می باشد از این رو به دلیل اطلاعات ناکافی از رفتار رودخانه ها، سکونتگاه های حاشیه رودخانه های مناطق ساحلی دائماً دچار آسیب هستند. محدوده مورد بررسی این تتحقیق از مرز کنیک کوهستان تا جلگه می باشد. هدف از این پژوهش پیش بینی تغییرات مورفولوژی رودخانه (عرض کانال و اندازه گیری پیچانرودی و ضریب خمیدگی رودخانه) در مناطق ساحلی شمال کشور از طریق روش های تلفیقی سنجش از دور با مدل سلول های اتوماتیک وزنجیره مارکوف است. سفیدرود به عنوان بزرگترین و مهم ترین رودخانه سواحل جنوب دریای خزر نقش مهمی در زندگی، فعالیت ها و سرمایه های انسانی منطقه دارد. عوامل مورفولوژیک رودخانه و محیط های پیرامون آن و پیش بینی شرایط آینده می تواند در برنامه ریزی و آمایش دشت های ساحلی موثر و ضروری واقع شود. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای لندست 5، 7 و 8 سال های، 2002،1987 و 2018، همراه با داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سفیدرود، بررسی های میدانی و نرم افزارهای Envi 5.3، ArcGIS 10.4.1 و Idrisi TerrSet به عنوان ابزار تحقیق بهره گرفته شد. ابتدا مقادیر احتمال تبدیل کاربری اراضی در سال 2018 بر مبنای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار به دست آمد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی، دارای دقت و صحت بالایی جهت پیش بینی الگوی آینده است. سپس با توجه به دقت و صحت خروجی مدل، نقشه پیش بینی کاربری اراضی و مورفولوژی رودخانه برای سال 2030 تهیه شد. با برازش دو نقشه سال 2018 و پیش بینی 2030 تغییرات محتمل در محیط رودخانه به دست آمد و در چهار محدوده مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت با استفاده از داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سالانه رودخانه سفیدرود، روند تغییرات و پیش بینی مدل، مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین احتمال تغییرات بر اثر تاسیسات ساخت انسان می باشد. فرایندهای فرسایشی، تغییر پیچانرودی و سیل گیری در حد فاصل سد سنگر تا روستای لومان بصورت جابجایی جانبی کانال و تشدید پیچانرودی، روستای کیسم و شهر آستانه اشرفیه و آزادسرا تا لیچاه بصورت سیل گیری تاسیسات انسانی و در محدوده کیاشهر، تالاب بوجاق و دلتای سفیدرود بصورت تغییر موقعیت مصب و جابجایی به غرب کانال رودخانه می باشد، با توجه به نتایج بررسی مقطع عرضی کانال رودخانه در سه دوره 1987، 2002 و 2018، روند کاهشی عرض کانال رخ داده است.
ارزیابی طرح راهبردی بافت فرسوده شهر قزوین در چارچوب مدیریت یکپارچه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
92 - 104
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری در سطوح مختلف تهیه می شوند؛ از جمله این طرح ها، طرح جامع (جهت راهبری توسعه شهر) و طرحهای موضوعی (جهت حل مسائل و مشکلات موردی) می باشند. یکپارچگی و هم افزایی طرح های توسعه شهری به عنوان یکی از الزامات تحقق مدیریت یکپارچه شهری قلمداد می شود. یکی از معضلات پیش روی مدیریت شهری عدم وجود یکپارچگی بین سطوح مختلف طرح های توسعه شهری می باشد. شهر قزوین نیز مانند سایر شهرهای کشور با این چالش در زمینه یکپارچگی مدیریت شهری مواجه است. یکی از طرح های موضوعی، که با هدف بازآفرینی بافت فرسوده برای شهر قزوین تهیه شده، طرح راهبردی بافت فرسوده می باشد. سوال اصلی این پژوهش، کشف یکپارچگی یا عدم یکپارچگی، طرح راهبردی بافت های فرسوده شهر قزوین با طرح جامع شهر قزوین است. که با هدف شناخت تفرق یا یکپارچگی بین دو طرح جامع و طرح راهبردی بافت فرسوده شهر قزوین به دنبال کشف و بررسی روابط بین این دو طرح می باشد. به همین منظوراین دو طرح به لحاظ شاخص های مدیریت یکپارچه شهری(مدیریتی، عملکردی، محتوایی) مورد ارزیابی قرار گرفته است. پس از بررسی و تطبیق این دو طرح، به روش تحلیل محتوا مشخص گردید که، 1-تفرق عملکردی ( به دلیل تعدد نهادها و سازمان ها در امر برنامه ریزی) 2-تفرق سیاسی (به دلیل وجود قلمروهای مدیریتی و حکومتی متعدد بدون چارچوب) 3- تفرق قلمرویی (به دلیل عدم انطباق محدوده محلات هدف بازآفرینی شهری) از جمله آسیب های یکپارچگی در آن دو طرح می باشد.
داده گواری سنجش از دور به روش جایگزینی در شبیه سازی عملکرد ذرت علوفه ای با استفاده از مدل AquaCrop(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
109 - 128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برآورد به موقع و دقیق عملکرد محصول قبل از برداشت و پیش بینی آن ازطریق مدل های رشد محصول، برای دستیابی به برنامه ریزی عملیات زراعی و حفظ و توسعه عملکرد در مقیاس منطقه ای، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مدل سازی تغییرات پویا، در هنگام رشد محصول، کمک شایان توجهی به محققان می کند تا استراتژی های مدیریت محصول را به منظور افزایش عملکرد آن، برنامه ریزی کنند. این مدل ها حاوی پارامترهای متعددی است که باید، با توجه به ویژگی های منطقه مورد مطالعه، کالیبره شوند؛ ازطرفی، وجود نداشتن مؤلفه مکان در این مدل ها و نیز عدم قطعیت درمورد مقادیر پارامترهای آنها منجر به بروز خطا در خروجی های برآوردشده می شود. اسیمیلیت داده های سنجش از دور می تواند برای حل این مشکل و ارزیابی تغییرپذیری مکانی در اراضی، به ویژه در مقیاس منطقه ای، مفید باشد. سنجش از دور را می توان برای تخمین و برآورد مقادیر پارامترهای ورودی مدل های رشد محصول، مانند شاخص سطح برگ، سطح پوشش، بیومس، ویژگی های خاک به کار برد.
مواد و روشها: برای دستیابی به عملکرد دقیق محصول می توان از مدل های رشد گیاه استفاده کرد. برای تخمین پارامترهای مدل شبیه سازی گیاه زراعی AquaCrop و تنظیم مدل در سطح منطقه، اطلاعات مورد نیاز مدل در مراحل متفاوت رشد گیاه و قبل از کشت، در مزارع ذرت علوفه ای و در مقیاس منطقه ای، اندازه گیری و نمونه برداری شد. به منظور کالیبره کردن مدل شبیه سازی AquaCrop ازطریق داده گواری سنجش از دور (RS)، متغیر بیوفیزیکی fCover از داده های RS مبتنی بر پیکسل، با توسعه الگوریتم GPR-PSO، استخراج شد. علاوه براین، با هدف ساده سازی مدل AquaCrop و شناسایی پارامترهای تأثیرگذارتر، الگوریتم های تحلیل حساسیت ترکیبی Morris و EFAST به کار رفت. درنَهایت، ازطریق داده گواری متغیر بیوفیزیکی استخراج شده با RS در مدل AquaCrop، این پارامترهای مؤثرتر با استفاده از روش جایگزینی تخمین زده شد و نتایج با نتایج حاصل از شرایط استفاده نکردن از داده های RS مقایسه شد. به منظور کالیبره کردن مدل AquaCrop، نمونه برداری مزرعه ای از خاک (قبل از کاشت) و محصول در فصل رشد ذرت علوفه ای، عکس برداری رقومی نیم کروی (DHP) و همچنین اندازه گیری به روش تخریبی LAI برای مقایسه، در مزارع شهرستان قلعه نو واقع در جنوب تهران، در تابستان ۱۳۹۸ انجام شد.
نتایج و بحث: نتایج داده گواری RS در مدل AquaCrop در مقایسه با به کار نبردن داده های RS در این مدل نشان داد که در نظر گرفتن داده گواری RS منجر به افزایش دقت تنظیم کردن مدل می شود. نتایج نشان داد که داده گواری سنجش از دور در مدل به برآورد دقت متغیر خروجی عملکرد در آماره R2، به میزان ۸۹/۰ و ۸۸/۰، در واسنجی و صحت سنجی منجر شده است. داده گواری سنجش از دور، در قیاس با اعمال نشدن آن، به بهبود دقت و افزایش R2 به میزان ۱۴/۰ و ۱۵/۰ و نیز کاهش در آماره RRMSE به میزان ۱۲/۴ و ۱۷/۵%، در آماره RMSE به میزان ۵/۲ و ۴/۲ ton/ha، به ترتیب در واسنجی و صحت سنجی، انجامیده است. بنابراین، در مقایسه داده گواری RS و بدون داده گواری، بهبود فرایند تنظیم مدل با داده گواری RS همراه است.
نتیجه گیری: در این تحقیق، مقادیر برآوردشده پارامتر بیوفیزیکی fCover، به دست آمده ازطریق سنجش از دور به منزله متغیر کنترل مشاهداتی ورودی برای مدل AquaCrop استفاده شد تا پارامترهای تأثیرگذار شناسایی شده آن (ازطریق تحلیل حساسیت) تنظیم شود. نتایج نشان می دهد که داده گواری سنجش از دور، با استفاده از روش جایگزینی برای تنظیم مدل مدنظر، توانسته است بر میزان دقت برآوردشده بیفزاید. علاوه براین، توافق بین مقادیر پیش بینی شده و اندازه گیری شده بیشتر از زمانی است که سنجش از دور اعمال نمی شود. بنابراین نتایج تحقیق نشان می دهد که داده گواری سنجش از دور در مدل AquaCrop می تواند عملکردی موفق تر از شرایط اعمال نشدن سنجش از دور داشته باشد و نتایج با دقت بیشتری به دست دهد. همچنین، در مقیاس منطقه ای، می توان با استفاده از سنجش از دور و قابلیت آن در برآورد پارامتر بیوفیزیکی در مقیاس وسیع، با صرف وقت و هزینه کمتر و به روزتر، مدل های رشد محصول را برای منطقه مورد نظر کالیبره کرد.
تحلیل زمانی- مکانی تصادفات عابران پیاده با استفاده از سری زمانی و شاخص Moran’s I تفاضلی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 108
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: عابران پیاده، به دلیل نبودِ تدابیر حفاظتی، آسیب پذیرترین کاربران راه شناخته می شوند و ایمنی آنها در حوزه برنامه ریزی حمل ونقل بسیار حیاتی است. مطالعات متعددی که تصادفات عابران پیاده را تحلیل کرده اند معمولاً بر مدل های پیش بینی، عوامل خطر و الگوهای مکانی زمانی متمرکز بوده اند. این تحلیل ها بر اهمیت شناسایی مناطق پرخطر و اجرای اقدامات پیشگیرانه تأکید می کنند. تأثیرات خودهمبستگی مکانی و زمانی در درک الگوهای تصادفات بسیار مهم است و شاخص هایی مانند Moran’s I و تخمین تراکم کرنل، در این حوزه، کاربرد گسترده ای دارند. با توجه به موارد یادشده، مطالعه پیش رو تأثیر رشد سریع اجتماعی اقتصادی در تصادفات ترافیکی و نیاز به مداخلات ایمنی هدفمند برای حفاظت از عابران پیاده را، در شهر مشهد در ایران، به صورت برجسته و مؤثر نشان می دهد.
مواد و روش ها: در این پژوهش، با استفاده از تحلیل اکتشافی سری زمانی، تصادفات عابران پیاده به صورت ماهیانه و ساعتی در بازه ای پنج ساله (1394-1398) بررسی شده است. در گام بعد، وجود خودهمبستگی زمانی و همچنین روند در وقوع تصادفات عابران پیاده مورد بحث قرار گرفته و سپس، با استفاده از تحلیل یکنواختی سری زمانی، زمان تغییر در وقوع تصادفات بررسی شده است. درنَهایت، به منظور استخراج الگوهای مکانی تغییرات تصادفات عابران پیاده در بازه زمانی مطالعاتی، از شاخص Moran’s I تفاضلی استفاده شده است.
نتایج و بحث: با استفاده از تحلیل های سری زمانی، الگوی زمانی و وجود خودهمبستگی زمانی معنادار در مقادیر ماهیانه و ساعتی تصادفات عابران پیاده تأیید شد. نتایج آزمون من کندال با لحاظ کردن تأثیرات خودهمبستگی نیز وجود روند معنادار در تصادفات عابران پیاده را به ازای ماه های گوناگون سال و ساعات متفاوت شبانه روز تأیید کرد. همچنین، ازطریق تحلیل یکنواختی سری زمانی با استفاده از آزمون بیشاند، زمان وقوع تغییرات ناگهانی تصادفات در ساعت های متفاوت شبانه روز (7:00-8:00 صبح) و همچنین ماه های گوناگون سال (تیر و شهریور) شناسایی شد. نتایج استفاده از شاخص Moran’s I تفاضلی نیز همبستگی مکانی معنادار در تغییرات تصادفات عابران پیاده، بین دو بازه زمانی آغاز (سال 1394) و پایان زمان تحلیل (سال 1398) را نشان داد و نواحی دارای تمرکز تغییرات معنادار شناسایی شد.
نتیجه گیری: در این پژوهش، عابران پیاده به منزله یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه مورد توجه قرار گرفته اند و تغییرات وقوع تصادفات مرتبط با آنها در بازه زمانی پنج ساله ای (1394-1398)، با استفاده از تحلیل های سری زمانی و همچنین تحلیل زمانی مکانی Moran’s I تفاضلی، در کلان شهر مشهد ارزیابی شده است. خودهمبستگی زمانی معنادار در مقیاس ماهیانه و ساعتی نیز در وقوع تصادفات به تأیید رسید و وقوع تصادفات عابران پیاده، در ماه های متفاوت سال و همچنین ساعات متفاوت شبانه روز، نیز روند مشخصی را نشان داد و درنَهایت، زمان وقوع تغییرات ماهیانه و ساعتی شناسایی شد. نتایج بیانگر خودهمبستگی زمانی مکانی معنادار در تغییر تصادفات، در حد فاصل برش زمانی ابتدا (سال 1394) و انتهای زمان تحلیل (1398)، به ازای ماه های متفات بود. درعین حال همبستگی زمانی مکانی معناداری، به ازای ساعات متفاوت، وجود ندارد و ازاین رو کوچک کردن مقیاس زمانی به از دست رفتن همبستگی های مکانی نیز منجر می شود. نتایج این پژوهش می تواند، در قالب گام نخست شناسایی و تحلیل الگوهای زمانی مکانی، تغییرات تصادفات عابران پیاده را شناسایی و کمک کند متخصصان حوزه ایمنی و تصمیم گیرندگان، با بازرسی های محلی، نواحی استخراج شده را ارزیابی نمایند.
جایابی تونل انتقال آب رشته کوه هزارمسجد با واکاوی سلسله مراتبی و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
171 - 192
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر، حفر تونل های انتقال آب با مخاطرات گوناگونی همانند پتانسیل مچاله شوندگی، مخاطرات هیدروژئولوژیکی، تأثیرات زیست محیطی، مخاطرات وجود گاز و تحلیل حساسیت هزینه های ساخت روبه رو بوده که اهمیت جایابی صحیح این سازه ها را دوچندان کرده است. اما تعیین محل حفر تونل، با استفاده از روش های نوین وزن دهی به معیارهای اثرگذار و پهنه بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی، مغفول مانده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل سلسله مراتبی و آنتروپی شانون، به جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد که بخشی از پروژه انتقال آب از ارتفاعات هزارمسجد به شهر مشهد را تشکیل می دهد، پرداخته شده است. بر این اساس، مؤلفه های گوناگونی شامل پنج بعد مخاطرات اجتماعی، زمین شناسی ساختاری، هیدروژئولوژی، توپوگرافی و بعد اقتصادی در نظر گرفته شده است. در گام اول، دو معیار فاصله از روستاها و فاصله از منابع آبی، بدون توجه به آب دهی شان، به منزله معیارهای درگیر با بعد اجتماعی در نظر گرفته شدند. بر این اساس، حفر تونل در فاصله های دورتر از این دو معیار پیشنهاد می شود. بعد دوم مطالعات به زمین شناسی و زمین ساخت تعلق گرفته است. بر این مبنا، ساخت چنین سازه هایی در تراکم بالای گسل ها مخاطراتی را درپِی خواهد داشت و پیشنهاد نمی شود. مطالعات هیدروژئولوژی با عنوان بعد سوم به لحاظ عوامل تأثیرگذار، ورود آب به تونل، و یا تأثیرپذیر، خشک شدن منابع آبی پیرامون حفاری تونل حائز اهمیت است. ازاین رو، در این مطالعه، از حوضه آبگیر چشمه های پرآب محدوده مطالعاتی با عنوان معیار هیدروژئولوژی یاد شده است. در بعد توپوگرافی، از نقشه توپوگرافی محدوده مطالعاتی به منظور استحصال نقشه ضخامت روباره تونل استفاده شد. با توجه به این معیار، حفاری در ضخامت کمتر روباره شرایط بهینه تری فراهم می آورد. درنَهایت، گزینه حفر تونل در نقاط نزدیک به محل تحویل آب، در تصفیه خانه شماره 3 مشهد چرمشهر به منزله معیار اقتصادی در نظر گرفته شد. بنابراین معیاری با عنوان فاصله خروجی تونل تا محل تحویل آب با عنوان بعد اقتصادی طرح مطرح شده است. نقشه موضوعی هریک از معیارهای بیان شده در محیط ArcMap تهیه و طبقه بندی شد. طبقات واقع در هر معیار، با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP، امتیازدهی شد. درنَهایت، برای وزن دهی به معیارهای مؤثر در جایابی تونل، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. اولویت بندی معیارهای مؤثر در جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد نشان می دهد که پارامتری مانند فاصله از چشمه ها مهم تر از سایر معیارهاست. درواقع، اگرچه فاصله از روستا به منزله عامل مهم در قیاس با سایر معیارها محسوب نمی شود، وجود چشمه به علت اهمیت معیشتی برای ساکنان، شرایط را بغرنج خواهد کرد و این بدان معنی است که دوری یا نزدیکی به روستا نمی تواند عامل مستقلی برای جایابی حفر تونل در نظر گرفته شود. در رده دوم، معیار فاصله از گسل به سبب اثر مستقیم در پایداری سازه، اهمیت ویژه ای را به خود اختصاص داده است. سایر معیارها در شرایط حد واسط اهمیت قرار دارند. درنَهایت، با تلفیق نقشه های تهیه شده، پهنه بندی مناطق مناسب حفر تونل به علاوه سه اولویت اصلی محور تونل پیشنهادی، ازطریق قضاوت مهندسی مطرح شده است.
نتایج و بحث: نتایج نشان می دهد که بخش شمال غرب محدوده مطالعاتی برای حفاری مناسب نیست و مخاطراتی درپِی خواهد داشت. بنابراین ارجحیت حفاری به بخش میانی و شرقی محدوده مطالعاتی اختصاص می یابد. به طور دقیق تر، اولویت حفاری به مناطق میانی اختصاص یافته است زیرا نقاط نزدیک تر به محل تحویل آب به شهر مشهد، در غرب محدوده مطالعاتی، نزدیک ترند. براساس نتایج، بهترین گزینه انتقال آب از یال شمالی به جنوبی کوه های هزارمسجد، احداث تونلی به طول 8732 متر در حوالی روستای چنارسوخته و مسیری نزدیک تر به محل تحویل آب است. شایان ذکر است که پس از جایابی مسیر حفر تونل تا پیش از حفاری آن، باید مطالعات جامع هیدروژئولوژیکی، زمین شناختی مهندسی و زمین شناختی ازطریق بازدیدهای صحرایی، حفاری گمانه در مسیر و آزمایشات مربوط به آن انجام شود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از رویکردهای چندمعیاره و تکنولوژی های پیشرفته پهنه بندی می تواند به بهبود فرایند تصمیم گیری در پروژه های بزرگ زیربنایی کمک کند.
شناسایی مزارع سیب زمینی برمبنای شاخص فنولوژی و الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با استفاده از سامانه رایانش ابری Google Earth Engine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سیب زمینی چهارمین محصول کشت شده در جهان است. با توجه به اهمیت استراتژیک این محصول در تأمین امنیت غذایی، تهیه نقشه های دقیق از سطوح زیرکشت آن اطلاعات ضروری برای تخمین و پیش بینی میزان عملکرد محصول در مقیاس های متفاوت را فراهم می کند. اگرچه تا کنون رویکردهای متفاوت سنجش از دور، مبتنی بر سنجنده های اپتیکی یا مایکروویو، به طور گسترده برای پایش مزارع گوناگون (شامل سطح زیرکشت محصولات، شرایط و پیش بینی عملکرد آنها) به کار رفته، با استفاده از داده های سنجش از دور و یادگیری ماشین کمتر برای شناسایی مزارع سیب زمینی اقدام شده است. در این راستا، پژوهش حاضر به شناسایی و نگاشت محصول سیب زمینی در قطب تولید آن در کشور پرداخته است و سعی در مهیا سازی اطلاعات دقیق سطوح زیرکشت این محصول، برای حوزه مدیریت کلان کشاورزی را دارد.
مواد و روش ها: ازآنجاکه بیشتر محصولات کشاورزی، در طول دوره کشت، ویژگی های طیفی زمانی منحصربه فردی دارند، این پژوهش با استفاده از تصاویر سری زمانی و بدون آستانه گذاری صریح، روشی را برای تمایز دادن مزارع سیب زمینی از سایر محصولات مطرح کرده است. طبق این روش، با استفاده از لایه های مبتنی بر فنولوژی محصول سیب زمینی و نیز یادگیری ماشین، به شناسایی این محصول روی آورده شد. به منظور بهینه سازی پارامترهای داخلی الگوریتم، براساس داده های زمینی نوع محصول در سایت مورد مطالعه که مجموعاً شامل 1648 نمونه از مزارع سیب زمینی و سایر محصولات می شود، آموزش و ارزیابی مدل انجام شد. این داده ها با استفاده از گیرنده GPS دستی نمونه برداری شد. در این پژوهش، نگاشت مزارع سیب زمینی با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل 2 و الگوریتم ماشین بردار پشتیبان انجام شد. با تهیه لایه های ورودی مناسب که شامل شاخص فنولوژیکی محصول سیب زمینی و شاخص آماری میانه NDVI (سری زمانی تصاویر ماهواره سنتینل 2) در بازه های مشخص می شود، مزارع سیب زمینی با دقت شناسایی شد. دراِدامه، این لایه ها به منزله ورودی های ماشین بردار پشتیبان به کار رفت. به منظور آموزش مدل بهینه برای ماشین بردار پشتیبان با استفاده از کرنل RBF، مقادیر gamma و C با روش 5-fold cross validation بهینه سازی شد. سپس این مقادیر، در فرایند اجرای الگوریتم، با استفاده از سامانه رایانش ابری گوگل ارث انجین به کار رفت. کارآیی روش پیشنهادی در شهرستان های همدان و بهار که بیشترین میزان کشت این محصول را در ایران دارند، ارزیابی شد.
نتایج و بحث: براساس نتایج، مقادیر بهینه برای پارامترهای داخلی مدل C=70 و γ=0.3 محاسبه شد. این مقادیر در تابع RBF، به منظور شناسایی سطوح زیرکشت محصول سیب زمینی، در نظر گرفته شد. با اجرای الگوریتم طبقه بندی و سپس اعمال فیلتر Majority، نقشه سطوح زیرکشت سیب زمینی برای منطقه مورد مطالعه تهیه شد. این نقشه بیشترین تراکم کشت محصول سیب زمینی را در محدوده مرزی دو شهرستان (شمال غرب شهرستان همدان و شرق شهرستان بهار) نشان داد. سطح زیرکشت سیب زمینی برای سال زراعی 1399-1400، در شهرستان همدان، برابر 1/4527 هکتار و در شهرستان بهار، برابر 3/6088 هکتار به دست آمد. در ارزیابی نتایج، صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب برای همدان، 9/90% و 82/0 و برای بهار، 3/93% و 87/0 براساس ماتریس خطا برآورد شد. نتایج پژوهش حاضر به کارآیی الگوریتم ماشین بردار پشتیبان در شناسایی سطوح زیرکشت محصول سیب زمینی اشاره دارد و همچنین نشان داده است که شاخص های منطبق بر فنولوژی سیب زمینی را می توان، به منزله ویژگی های متمایزکننده در شناسایی بهتر مزارع این محصول، استفاده کرد.
نتیجه گیری: شناسایی مزارع سیب زمینی، با استفاده از لایه های ورودی شاخص های منطبق بر فنولوژی محصول در الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، نشان داد این روش می تواند صحت شناسایی سطوح زیرکشت این محصول را در سطح پایلوت بهبود ببخشد. ازاین رو می توان، برای شناسایی سایر محصولات مهم کشاورزی و نیز در دیگر مناطق، رویکردی مشابه را پیش گرفت و نتایج را ارزیابی کرد. همچنین پیشنهاد می شود کارآیی داده های مایکروویو و سایر الگوریتم های یادگیری ماشین در پژوهش های آینده مورد توجه قرار گیرد.
بازیابی بخارآب نزدیک به سطح جَو با دقت و توان تفکیک مکانی ارتقایافته ازطریق تلفیق داده های چندسنجنده ای و مشاهدات زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بخارآب موجود در جَو پارامتری محوری در مدل سازی تعادل انرژی در سطح زمین است و در متعادل نگاه داشتن دمای جَوّ کره زمین نقش مهمی دارد. بازیابی این پارامتر، به منزله تأثیرگذارترین عامل جَوّی در رادیانس دریافتی سنجنده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. ازآنجاکه محتوای بخارآب جَو در لایه نزدیک به سطح بیشتر و تغییرات زمانی و مکانی آن شدیدتر است، اندازه گیری ایستگاه های هواشناسی زمینی به رغم دقت بالا، به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی و اندازه گیری نقطه ای، قابلیت تعمیم پذیری ندارند. ازاین رو ارائه روش های ماهواره محور کاربردی به منظور بازیابی دقیق و مداوم آن، با توزیع مکانی مناسب ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق بیان چهار روش نوآورانه و دقیق برای برآورد نسبت اختلاط بخارآب نزدیک به سطح جَوّ استان اصفهان در سال 1399، با توان تفکیک 1 کیلومتر، ازطریق تلفیق داده های ایستگاه های هواشناسی، داده های سنجنده و درنَهایت، اعتبارسنجی و مقایسه عملکرد آنهاست. بدین منظور تصحیح خطای اریبی داده های بخارآب سنجنده طی مرحله هم مقیاس سازی و تصحیح خطای درون یابی مشاهدات ایستگاه های زمینی در دستورکار قرار گرفت.
مواد و روش ها: سنجنده های گوناگون قابلیت اندازه گیری بخارآب، با توان تفکیک های مکانی و حساسیت های متفاوت به این پارامتر را دارند. ازاین رو مطرح کردن روش هایی، مبتنی بر استفاده و تلفیق هم زمان داده های سنجنده ها و مشاهدات ایستگاه های زمینی، به منظور ارتقای هم زمان توان تفکیک مکانی (یک کیلومتر) و دقت بازیابی بخارآب نزدیک به سطح جَو ضروری است. در نخستین روش به کاررفته در این تحقیق، با استفاده از باندهای جذب و غیرجذب بخارآب سنجنده مادیس (MODIS) طی روش نسبت باندی و با استفاده از مشاهدات زمینی، بخارآب نزدیک به سطح بازیابی می شود. در روش دوم، ابتدا مشاهدات بخارآب نزدیک به سطح ایستگاه های زمینی، با روش درون یابی معکوس فاصله، به داده های بخارآب سطحی یک کیلومتری تبدیل می شود. سپس طی مراحل روش پیشنهادی و با استفاده از مقادیر نسبت اختلاط بخارآب برآوردشده با روش اول، خطای درون یابی در هر پیکسل حذف می شود. در روش سوم، با تلفیق داده های مادیس طی عملیاتی شبیه مراحل روش دوم، توان تفکیک محصول بخارآب سنجنده AIRS به یک کیلومتر ارتقا داده می شود؛ با این تفاوت که به جای مشاهدات ایستگاه های هواشناسی زمینی، از محصول سنجنده AIRS استفاده می شود. ازآنجاکه محصول نسبت اختلاط بخارآب نزدیک به سطح سنجنده AIRS دارای خطا و اریبی است، ابتدا باید با اعتبارسنجی محصولات این سنجنده، خطای اریبی محصول بخارآب نزدیک به سطح سنجنده AIRS، طی مرحله هم مقیاس سازی، حذف شود. برآورد بخارآب نزدیک به سطح جَو با استفاده از محصول بخارآب جَوّ ستونی سنجنده مادیس آخرین روش به کار رفته است. البته به دلیل تفاوت محتوایی، لازم است دو مجموعه داده هم واحد شوند و با روشی معادل سازی شوند.
نتایج و بحث: به منظور مدل سازی و اعتبارسنجی برآورد بخارآب نزدیک به سطح جَو در توان تفکیک یک کیلومتر با استفاده از چهار روش اشاره شده، 3/66% داده ها به صورت تصادفی برای آموزش و 33% مابقی برای ارزیابی دقت و اعتبارسنجی نتایج به کار رفته است. درنَهایت نیز، نتایج اجرای روش ها با یکدیگر مقایسه شد. در این تحقیق، ضریب تعیین (R2) و جذر میانگین مربعات خطاها (RMSE) ملاک ارزیابی دقت و عملکرد مدل سازی قرار گرفته اند. نتایج اعتبارسنجی نشان می دهد روش دوم که مبتنی بر استفاده از تعمیم مشاهدات دقیق بخارآب نزدیک به سطح ایستگاه های زمینی و حذف خطای درون یابی آنها، طی تلفیق با مقادیر بخارآب بازیابی شده از سنجنده مادیس ازطریق روش نسبت باندی است، بهترین عملکرد (R2=0.55، RMSE=1.05 Gr/Kr) را در تخمین بخارآب نزدیک به سطح جو را دارد.
نتیجه گیری: روش دوم، با توجه به عملکرد بهتر در بازیابی نسبت اختلاط بخارآب نزدیک به سطح جَو با دقت بالا و توان تفکیک یک کیلومتر و با هدف استفاده از قابلیت محصولات و داده های ماهواره محور، تلفیق آنها با یکدیگر و همچنین با مشاهدات زمینی، توصیه می شود.
رویکرد ترکیبی به سیستم اطلاعات مکانی برای اولویت بندی توسعه خطوط اتوبوس سریع السیر با استفاده از مدل آنتروپی شانون و کوپراس با تأکید بر مفاهیم عدالت فضایی تا افق 1410 (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
129 - 150
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: رشد سریع جمعیت شهری در چند دهه اخیر و نارسایی مدیریت شهری در پاسخگویی به نیاز شهروندان یکپارچگی شهری را دستخوش تغییر کرده است؛ برای رفع چالش ها و مشکلات ناشی از ازهم گسیختگی شهر، مفهوم «عدالت فضایی» با هدف کاهش نابرابری های فضایی، وارد مباحث برنامه ریزی شهری شد. درواقع، بین نابرابری فضایی، توزیع ناعادلانه خدمات و مشکلات زیست محیطی و کالبدی در سطح شهر، همواره رابطه ای چرخشی وجود دارد و همین به اهمیت یافتن موضوعی همچون توزیع خدمات در سطح شهر، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، منجر شده است. در ایران نیز، به تبع تحولات جهانی و با توجه به سیاست های کلان کشور و شعار عدالت، به منزله اصل محوری هرگونه توسعه، بحث عدالت فضایی در حوزه مطالعات شهری مورد توجه قرارگرفته است. با توجه به اینکه حمل و نقل عمومی و رفت وآمد آسان در شهر از جنبه های اصلی حیات شهری است، برخورداری از سیستم حمل ونقل کامل، منظم و گسترده از نیازهای اولیه شهر محسوب می شود. به عبارت دیگر، توسعه و ایجاد حمل و نقل عمومی منطبق بر معیارهای عدالت فضایی می تواند، علاوه بر بهبود و اصلاح سیستم حمل و نقل عمومی، نقش بسزایی در دسترسی مناسب شهروندان به مراکز خدماتی شهر داشته باشد؛ چراکه ضمن نیاز نداشتن به توسعه مراکز خدماتی در کل شهر، امکان دسترسی آسان و سریع شهروندان را به این مراکز فراهم می کند. در این راستا، توزیع و پراکنش خدمات حمل ونقل عمومی ازجمله موضوعاتی است که در حوزه عدالت فضایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به دیگرسخن، به دلیل مشکلات متعدد، ازجمله نبودِ زمین مناسب و کافی در سطح شهر، کمبود اعتبارات مالی در ایجاد مراکز جدید خدماتی و برگشت نداشتن هزینه های تأسیس، نبودِ زیرساخت های تأسیساتی و مسائلی از این دست، احداث مراکز خدماتی در تمامی سطح شهر منطقی نیست. از سوی دیگر وجود شبکه حمل ونقل ناکارآمد و دسترسی نداشتن مناسب شهروندان به خدمات، علاوه بر از بین بردن عدالت فضایی، به نارسایی مدیریت خدمات شهری منجر می شود. در این راستا، توسعه زیرساخت های مناسب در حوزه حمل ونقل عمومی یکی از راهکارهای اساسی است.
مواد و روش ها: شهر اصفهان در جایگاه سومین کلان شهر ایران، با افزایش تمرکز جمعیت و توسعه فیزیکی در سال های اخیر، با مشکلات متعددی مانند افزایش سفرهای درون شهری، کاهش کیفیت زندگی، افزایش آلودگی های زیست محیطی و بر هم خوردن عدالت فضایی مواجه شده است. ارزیابی وضعیت حمل ونقل عمومی، به منزله عنصر ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر از مواردی است که می تواند در حل این مسائل مؤثر باشد. ازدیگرسو نتایج مطالعات جامع حمل ونقل شهر اصفهان حاکی از آن است که به منظور دسترسی متوازن شهروندان به خطوط حمل ونقل عمومی، ایجاد 21 خط اتوبوس سریع السیر پیشنهاد شده است. بنابراین هدف این مطالعه اولویت بندی توسعه خطوط اتوبوس سریع السیر، با ترکیب مدل آنتروپی شانون و کوپراس، با تأکید بر مفاهیم عدالت فضایی تا افق 1410 است. وجه تمایز تحقیق حاضر تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی با شاخص های عدالت مکانی، به منظور اولویت بندی خطوط اتوبوس سریع السیر با هدف اجراست.
نتایج و بحث: ازاین رو، در گام نخست، وضعیت خطوط اتوبوس سریع السیر در شاخص های نفوذپذیری، مجاورت و دسترسی پذیری محاسبه شد و ضریب جینی و منحنی لورنز وضعیت فعلی به دست آمد. در گام دوم، با محاسبه ضریب جینی هریک از خطوط پیشنهادی، به صورت جداگانه، و مقایسه با مقدار فعلی، میزان اثرگذاری خطوط پیشنهادی ارزیابی شد. سپس اهمیت معیارهای مورد نظر، به روش آنتروپی شانون، وزن دهی شد که به ترتیب، سه معیار مجاورت، نفوذپذیری و دسترسی اولویت 1 تا 3 به منظور وزن دهی شاخص ها مشخص گردید. در پایان، با استفاده از روش کوپراس، 21 خط اتوبوس پیشنهادی با هدف توسعه تا افق 1410، اولویت بندی شدند.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد، اگرچه خط پایانه آیت الله غفاری به انتهای شیخ صدوق با طول 9/14 کیلومتر، درزمره خطوط با طول متوسط است، با در نظر گرفتن سایر معیارها باید اجرای آن را در اولویت قرار داد.
کلیدواژه: عدالت فضایی، حمل و نقل عمومی، آنتروپی شانون، کوپراس، منحنی لورنز.
ارزیابی خطر زلزله به روش هم پوشانی حسابی- وزنی برحسب شاخص پتانسیل زلزله (EPI)، جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در روش هم پوشانی حسابی وزنی برحسب شاخص پتانسیل زلزله (EPI) برای ارزیابی خطر لرزه ای هر منطقه، داده های تاریخی زلزله، توزیع زمین مکانی و بزرگای زمین لرزه های گذشته، زمین ساخت فعال (نوع و طول گسل)، تراکم گسل در واحد سطح، فاصله مکان تا گسل فعال، فاصله تا کانون زلزله، شیب و تغییرات توپوگرافی باید در نظر گرفته شود و لایه های مربوط با استفاده از GIS ایجاد شوند. این روش غیرارگودیک مشکلات روابط کاهندگی و بیان ورودی ها و خروجی های تحلیل خطر را حل می کند و در تهیه نقشه خطر زلزله مناطق وسیع جغرافیایی با پیشینه لرزه خیزی غنی، دقت بسیار مناسبی دارد. در این مطالعه، خطر زلزله در منطقه جنوب غرب ایران، در مربعی به ضلع 400 کیلومتر و با مرکزیت شهر بهبهان (طول °E2417/50 و عرض ° N5985/30) به روش هم پوشانی حسابی وزنی، برحسب شاخص پتانسیل زلزله ارزیابی شده است. روش شناسی: روش هم پوشانی حسابی وزنی برمبنای برهم نهی اطلاعات رتبه بندی شده مکانی، زمین شناسی و لرزه شناسی منطقه با وزن های از قبل تعیین شده قرار دارد. شاخص پتانسیل زلزله با استفاده از رابطه زیر محاسبه می شود: (1) در این معادله، EPI شاخص پتانسیل زلزله، DEM مدل رقومی ارتفاعی، Slope زاویه شیب برحسب درجه، Den_F چگالی گسل های فعال، Den_Ev تراکم کانون های زلزله، ML بزرگی زلزله، Dis_F فاصله تا گسل فعال، Dis_epi_ev فاصله تا کانون زلزله و i و j مختصات سلول (طول و عرض جغرافیایی) هستند. شناسایی مناطق دارای پتانسیل لرزه خیزی و ارزیابی خطرهای لرزه ای نیازمند در نظر گرفتن سهم تمامی پارامترها و ترکیب آنها، مطابق با اهمیت نسبی آنهاست. پس از تهیه نقشه های لازم، با توجه به لرزه خیزی منطقه ( توزیع کانون های زلزله، منابع لرزه زا و گسل های فعال) ، ویژگی های زمین ساختی ( سن لایه، زمین ساخت)، توپوگرافی منطقه ( مدل رقومی ارتفاعی) و شیب، EPI، تعیین می شود. منطقه مورد مطالعه (مربعی به ابعاد 400 کیلومتر و با مرکزیت بهبهان) از شیب تند شمال شرق با ارتفاع 4418، به شیب ملایم جنوب غرب (محدوده خلیج فارس) به ارتفاع 125- می رسد. نتایج و بحث: روش هم پوشانی حسابی وزنی برحسب شاخص پتانسیل زلزله (EPI) در جنوب غرب ایران انجام و نتایج به صورت نقشه و جدول ارائه شد. براساس نتایج، بخش هایی از شهرهای شرقی و شمالی استان خوزستان و شهرهای جنوب غرب استان چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان و شهرهای شمالی استان بوشهر در مناطق EPI بالا و شهرهای گچساران، بهبهان، امیدیه، بهمئی، رامهرمز، باغ ملک، هفت گل، گتوند، اردل، کوهرنگ، فارسان و کبار در منطقه خطر بالا قرار می گیرند. در منطقه مورد مطالعه، شاخص پتانسیل زلزله در محدوده 55/1تا 75/6 متغیر است. میانگین برآوردشده مقدار EPI برابر با 415/4 و انحراف معیار برابر با 94/1 است. این مقادیر نشان دهنده تغییرات نسبتاً زیاد لرزه خیزی متوسط در منطقه است. همچنین جدول مقادیر EPI درمورد تمامی شهرهای استان خوزستان تخمین زده شد و شاخص پتانسیل زلزله هر شهرستان، براساس EPI، با شاخص لرزه خیزی استاندارد آیین نامه 2800 مقایسه شد. نتایج مقایسه در اغلب شهرها هم خوانی دارد و بیشتر بودن خطر بیان شده ازطریق استاندارد 2800 در موارد اختلافی بیان می کند که مقادیر استاندارد در جهت اطمینان قرار دارد. نتیجه گیری: روش هم پوشانی حسابی وزنی، برحسب شاخص پتانسیل زلزله (EPI)، روش جهانی جدیدی است که می توان آن را در ارزیابی خطر زلزله به روش غیرارگودیک به کار برد. براساس نتایج این روش، مقادیر ویرایش 4 استاندارد 2800 کفایت لازم برای طرح لرزه ای ساختمان ها را دارد.