فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پراکنش فضایی کاربری های خدماتی و سطح بندی محلات شهری در شهر دهگلان واقع در استان کردستان با رویکرد عدالت اجتماعی اجرا گردید. نوع پژوهش کاربردی با ماهیت توصیفی- تحلیلی بود ه است. برای این منظور از مدل های ANP، میانگین نزدیک ترین همسایه، شاخص Moran''s و تکنیک TOPSIS در نرم افزارهای ARC GIS، Super Decision استفاده گردید. نتایج تحقیق وجود نابرابری اجتماعی و فضایی به لحاظ برخورداری از خدمات شهری و تفاوت های چشمگیر بین محلات شهر دهگلان را نشان می دهد. به گونه ای که برخوردارترین محله با درجه 6/0 و محروم ترین محله با درجه 05/0، فاصله زیادی از یکدیگر دارند.
نقش نوسازی و بازسازی بافت فرسوده بر کیفیت زندگی شهری (نمونه موردی: محله شاهزاده قاسم شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش نوسازی و بازسازی بافت فرسوده بر کیفیت زندگی شهری در محله شاهزاده قاسم شهرستان گرگان می باشد. جامعه آماری پژوهش، تمامی خانوارهای ساکن محله شاهزاده قاسم گرگان بوده که بر اساس نقشه طرح جامع در منطقه دو شهرداری گرگان واقع درخیابان چاله باغ، حدود 450 خانوار می باشد که در محوطه ای به مساحت حدود 17240 مترمربع واقع شده است. با توجه به ماهیت این تحقیق، سرپرستان خانوارها به عنوان عناصر و واحدهای جامعه آماری در این پژوهش فرض شده اند. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاور و پایایی آن بوسیله آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور سنجش نرمالیته بودن داده ها از آزمون های کلموگروف - اسمیرنوف و برای آزمون فرضیات از آزمون نسبت دو جمله ای ( Binomial - Test ) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده که نوسازی و بازسازی بافت فرسوده محله شاهزاده قاسم گرگان، باعث افزایش کیفیت زندگی اهالی این محله گردیده است.
نقش پیوندهای روستایی- شهری در امنیت غذایی خانوارهای روستایی مورد: دهستان دهدشت شرقی، شهرستان دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی یکی از مؤلفه های اصلی کیفیت زندگی ساکنین مناطق روستایی است. امنیت غذایی در مناطق روستایی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که یکی از این عوامل، کم و کیف پیوندهای روستایی- شهری است. در تحقیق حاضر نقش پیوندهای روستایی- شهری در امنیت غذایی خانوارهای روستایی بررسی شده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، خانوارهای دهستان دهدشت شرقی در شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد است. بر اساس نتایج سرشماری سال 1395، این دهستان دارای 46 آبادی دارای سکنه و 12277 نفر جمعیت در قالب 3159 خانوار است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده و حجم نمونه مورد نیاز برای تکمیل پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران 325 خانوار محاسبه شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر و رگرسیون خطی) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد میانگین هزینه خانوارهای روستایی در محدوده موردمطالعه برابر با 825 هزار تومان بوده است. همچنین 5/32 درصد از خانوارهای موردمطالعه در شرایط ناامنی غذایی قرار دارند. همچنین، بعد اقتصادی پیوندهای روستایی- شهری با تأثیر کلی (621/0) بیشترین تأثیر و بعد اطلاعاتی با (137/0) کمترین تأثیر را بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
تحلیل اثر ریسک های معیشتی بر ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان دیواندره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
594 - 607
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی اثر ریسک های معیشتی بر ناامنی غذایی خانوارهای روستایی بود. این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کمی، با توجه به هدف کاربردی، از لحاظ گردآوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرست خانوارهای روستایی کشاورزان کوچک مقیاس در روستاهای شهرستان دیواندره بود (N= 10099). با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 375 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (α>0.7). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج نشان داد که خانوارهای روستایی موردمطالعه از میزان ناامنی غذایی زیاد و میزان مواجهه بالایی با ریسک های معیشتی برخوردارند. نتایج آزمون کای اسکویر با مقدار (092/1) نشان داد که تفاوت معنی داری بین توزیع ریسک و ناامنی غذایی بین خانوارها وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیرهای ریسک معیشتی تولیدات زراعی (639/0)، تجارت کشاورزی (739/0)، قیمت (524/0)، اشتغال (474/0)، سلامت (541/0)، سیاسی و سیاست گذاری (425/0)، جمعیت شناختی (387/0) با ناامنی غذایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این نتایج رگرسیون لجستیک ترتیبی نشان داد که از بین ریسک های معیشتی، ریسک تولیدات زراعی با مقدار (074/0) بیشترین تأثیر را بر ناامنی غذایی خانوارها دارد.
تحلیلی بر چالش های حقوق شهروندی در شهرهای ایران (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
227 - 241
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرها مهم ترین اجتماعات انسانی اند که در آن تعاملات و ارتباطات مختلف انسان ها، طبیعت، صنایع، کالا، و خدمات به شکل پیچیده ای به هم پیوند خورده و زندگی اجتماعی نیازمند مناسبات حقوقی نظام مند در میان افراد و گروه های مختلف جامعه شده است. از این رو، در اجتماعات ش هری شاخه ای علمی به نام «حقوق شهروندی» شکل گرفته است که به بررسی روابط میان مردم شهر، وظ ایف، و مس ئولیت های ش هروندان در قب ال یکدیگر، محیط ش هری و دول ت ی ا ق وای ح اکم و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه آن بر عهده مدیران شهری و قوای حاکم است می پردازد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع مختلف اسنادی- پیمایشی سعی شده است وضعیت حقوق شهروندی در شهر قزوین بررسی شود. یافته های پژوهش پس از مصاحبه با کارشناسان حقوق شهروندی و اشباع نظری، با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته از 384 نفر از ساکنان شهر قزوین، جمع آوری و با استفاده از آزمون فریدمن و پیرسون تحلیل شده است. پرسش نامه پژوهش شامل 41 گویه در چهار بُعد از ابعاد حقوق شهروندی و شامل حقوق اجتماعی - فرهنگی، حقوق کالبدی و زیست محیطی، حقوق اقتصادی، و حق دسترسی به امکانات و خدمات است . نتایج پژوهش حاکی از آن است که سن افراد، میزان تحصیلات، و پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه دارد و تجربه زندگی اجتماعی و تعامل با دیگران و همچنین پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد که زمینه را برای گسترش تعاملات اجتماعی فراهم می کند با افزایش آگاهی از حقوق شهروندی رابطه مستقیم دارد.
مدل سازی ساختاری – تفسیری عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی و اجتماعی شهر شیراز در برابر سانحه طبیعی سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: سیل مهم ترین سانحه طبیعی می باشد که تلفات و خسارات زیادی در بخش های مختلف کشور به جا می گذارد و با توجه به احتمال وقوع سیل در شهر شیراز و اهمیت تاب آوری به ویژه در برابر سیل، پژوهش حاضر با هدف مدل سازی مهم ترین عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی و کالبدی شهر شیراز در برابر سیل صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری؛ 50 نفر از اساتید دانشگاهی، خبرگان و مدیران حوزه مدیریت بحران شهر شیراز است که به شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. پس از شناسایی ابعاد و عوامل اولیه با استفاده از روش دلفی این عوامل مورد ارزیابی قرار گرفته و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری – تفسیری (ISM)، استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل میک مک، شاخص های وضعیت محله سکونت (C11)، وضعیت قرارگیری وسایل و تأسیسات (C8)، میزان توانمندی و اثربخشی (C10) و میزان اعتماد و همبستگی (C9) دارای قدرت نفوذ و وابستگی ضعیف هستند. شاخص های عمل جمعی و همکاری (C2)، تمرین (C4)، عضویت در گروه ها و شبکه های اجتماعی (C13) از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. متغیرهای میزان مقاومت ابنیه (C1)، وضعیت دسترسی (C7)، نوع نگرش (C5) جزء عناصر اثرپذیر و وابسته می باشند. شاخص های میزان آگاهی (C3)، میزان مهارت اکتسابی (C14)، میزان دانش حاصله (C6)، سطح تدارکات (C12)، جزء متغیرهای مستقل (کلیدی) هستند که تأثیر زیادی بر فرآیند تاب آوری کالبدی و اجتماعی دارد. نتایج: در تحلیل تاب آوری سیستم های انسانی و محیطی در برابر سوانح طبیعی مانند سیل و در تحلیل و کاهش آسیب پذیری شهرها و محلات نباید فقط به بعد کالبدی و ویژگی های فیزیکی جوامع تأکید نمود بلکه باید به ساختارها و ابعاد اجتماعی نیز توجه کرد و شهروندانی توانمندتر به منظور مقابله با سوانح آماده نمود.
بررسی عوامل موثر بر افزایش مشارکت اجتماعی با تأکید بر احساس تعلق محله ای (مطالعه موردی: نورآباد دلفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی با تاکید بر احساس تعلق محله ای در شهر نورآباد دلفان انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نمونه برآورد شد. روش انتخاب نمونه ها به استناد به طرح جامع سال1390 شهر نورآباد که این شهر را به 3 ناحیه و 14 محله تقسیم کرده، از هر ناحیه 2 محله و جمعاً 6 محله به صورت تصادفی ساده بوده است. پرسشنامه ها به صورت مساوی بین این محلات تقسیم شد. پس از جمع آوری اطلاعات، اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین متغیرهای زمینه ای شامل (جنسیت، سن، تحصیلات، شغل، میزان درآمد، مدت زمان سکونت در محله) با آمادگی برای مشارکت رابطه معنادار وجود دارد. به این صورت که تحصیلات بالاتر افراد برابر است با درک بالاتر افراد از مزایای مشارکت و پایگاه شغلی بهتر برابر است با انگیزه بالاتر افراد در فرآیند مشارکت، میزان درآمد بالاتر برابر است با قدرت مانور بیشتر افراد در فرآیند مشارکت و سال های سکونت بیشتر برابر است با احساس هویت محله ای بیشتر و آمادگی بالاتر برای مشارکت، و هم چنین بین متغیرهای اصلی پژوهش (احساس تعلق محله ای، احساس امنیت محله ای) با آمادگی برای مشارکت رابطه معنادار وجود داشت و حس تعلق به محله موجب مسئولیت پذیری افراد و در نهایت آمادگی برای فعالیت های مشارکتی می شود.
تحلیل نظام مدیریت نوین روستایی و توسعه محیطی- اکولوژیک و کالبدی-فضایی روستایی (مطالعه موردی: ناحیه مرکزی استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این پژوهش تحلیل نظام تحلیل نظام مدیریت نوین روستایی و توسعه محیطی- اکولوژیک و کالبدی-فضایی روستایی در ناحیه مرکزی گیلان است. جامعه آماری پژوهش ناحیه مرکزی استان گیلان، شامل ۹۳۹ روستا می باشد. به منظور انتخاب نمونه ها به نسبت روستاهای هر شهرستان در ناحیه و با توجه به جمعیت و وضعیت جغرافیایی، تعداد 120 روستا به صورت تصادفی انتخاب شد. با استفاده از پرسشنامه، نظر کارشناسان و متخصصان امر جمع آوری گردید. بعد از جمع آوری داده ها و استخراج اطلاعات، طبقه بندی و تهیه جداول توزیع فراوانی داده ها به منظور آزمون فرضیه ها و ارزیابی آن ها، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. به منظور س نجش بعد محیطی- اکولوژیک، 26 گویه در پرسشنامه طراحی شد. میانگین کل گویه های محیطی- اکولوژیک برابر 68/3 شده است که چون از متوسط میانگین طیف یعنی 3 بالاتر شده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بهبود نظام مدیریت نوین روستایی بر توسعه ابعاد محیطی- اکولوژیک روستاها مؤثر است. با توجه به تحلیل انجام شده، بهبود وضع زیست محیطی روستا، همکاری با واحدهای امدادرسانی در زمان وقوع حوادث، مراقبت بر سلامت دام، طیور و آبزیان از طریق واکسیناسیون، تهیه طرح های پیشنهادی در زمینه های محیطی-اکولوژیک، حفظ منابع طبیعی از بیشترین فراوانی برخوردار بوده است. همچنین درستی و ارتباط متغیرها در فرضیه از طریق آزمون t مورد تأیید قرارگرفت. به منظور سنجش بعد کالبدی- فضایی، 12 گویه در پرسشنامه طراحی شد. در مجموع، میانگین کل گویه های کالبدی- فضایی برابر 94/3 شده است که چون از متوسط میانگین طیف یعنی 3 بالاتر شده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بهبود نظام مدیریت نوین روستایی بر توسعه ابعاد کالبدی-فضایی روستاها مؤثر است. با توجه به تحلیل انجام شده، گویه های «صدور پروانه ساخت در محدوده قانونی روستا»، «توسعه زیرساخت های مختلف در روستا»، «میزان همکاری با بنیاد مسکن در اجرای طرح هادی»، «ارتقاء کیفیت خانه های روستایی و مقاوم سازی آن ها» در بخش کالبدی- فضایی با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویه ها، از بیشترین فراوانی برخوردار بوده است. همچنین درستی و ارتباط متغیرها در فرضیه از طریق آزمون t مورد تأیید قرار گرفت.
واکاوی محدودیت های نهادی مدیریت منابع آب زیرزمینی در مناطق روستایی استان لرستان با استفاده از روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی نیم قرن گذشته، در کشورهای خشک و نیمه خشک جهان به ویژه ایران، افزایش قابل توجهی در مصرف آب های زیرزمینی به منظور آبیاری به وجود آمده است. به گونه ای که ایران در حال حاضر، یکی از مصرف کنندگان بزرگ آب زیرزمینی در جهان است. اگر هرج و مرج عمومی در مصرف منابع آب زیرزمینی ادامه داشته باشد، مشکلات جدی ممکن است به صورت بلندمدت ظاهر گردند و آینده فجیع تری را رقم زنند. در حالی که، دلایل مختلفی برای بحران اساسی آب های زیرزمینی در ایران وجود دارد، یکی از چالش های فراروی مدیریت منابع آب زیرزمینی کشور، می تواند ناشی از محدودیت های نهادی ذی نفعان دخیل در مدیریت منابع آب زیرزمینی باشد. از این رو، مطالعه حاضر، محدودیت نهادی در مدیریت منابع آب زیرزمینی را با استفاده از روش تئوری بنیانی استراوس و کوربین بررسی نمود. مشارکت کنندگان 16 نفر از مطلعان کلیدی دخیل در مدیریت منابع آب زیرزمینی شهرستان رومشکان بودند و از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. بدین ترتیب، شرکت کنندگان تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند و مصاحبه ها برای تحلیل کیفی بر اساس تئوری بنیانی استراوس و کوربین ثبت و رونویسی شدند. نتیجه حاصل از کدگذاری داده های گردآوری شده به شیوه های مختلف، استخراج 144 مفهوم و 41 زیرمقوله بود که بر اساس مدل پارادایم، مقوله مرکزی شناسایی شده در این پژوهش، سوء مدیریت منابع آب زیرزمینی بود که بقیه مقوله ها در رابطه با آن معنا پیدا کردند.
تحلیل و بررسی چالش های فقهی و حقوقی حضور گردشگران غیر مسلمان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از مهم ترین پدیده های در حال گسترش جهان به شمار می رود که دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ... است. اما موضوعی که به نوعی چالش اصلی در این حوزه به شمار می رود تحلیل صرفا اقتصادی از گردشگری و نادیده گرفته شدن ابعاد فرهنگی، حقوقی و اجتماعی آن است. بی شک برای کشوری همچون ایران با چارچوب های فرهنگی و حقوقی برجسته مبتنی بر دین اسلام و مذهب تشیع چالش های اصلی حوزه گردشگری، فقهی حقوقی هستند. با توجه به این مهم هدف اصلی این مقاله تحلیل و بررسی چالش های فقهی و حقوقی حضور گردشگران غیر مسلمان در ایران است. سوال اصلی مقاله این است که مهم ترین چالش های فقهی و حقوقی ورود گردشگران غیر مسلمان به ایران کدام اند؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سوال اصلی در صدد تحلیل آن هستیم این است که به نظر می رسد غیرمسلمانان گردشگر در ایران، ملزم به رعایت صد در صد قوانین و آداب ور سوم مسلمین نیستند اما رفتار آنان در جامعه اسلامی نباید موجب تظاهر به فسق شود. در مورد حجاب زنان غیرمسلمان که برای گردشگری به کشور اسلامی آمده اند اصولآ و به عنوان حکم اولیه منعی وجود ندارد اما چنان چه بنا به تشخیص حاکم مسلمین این مسأله موجب گسترش فساد و بی بندوباری در جامعه اسلامی گردد، به خاطر مصلحت و به عنوان حکم ثانوی، می توان برای زنان گردشگر محدودیت حجاب قایل شد. روش این مقاله توصیفی تحلیلی است که در آن سعی می شود با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز مقالات علمی پژوهشی به تحلیل و تبیین موضوع پرداخته شود.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کارآفرینی به عنوان راهبردی کارآمد برای حل معضل بیکاری، توسعه اقتصادی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی به ویژه در جوامع روستایی ضرورت دارد. کارآفرینی و به تبع آن، توسعه کارآفرینی زنان روستایی پدیده ای پیچیده و چند بُعدی است و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد. در این تحقیق تلاش گردیده عوامل و مؤلفه های مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی کشور شناسایی شود. ازآنجا که راهبرد کارآفرینی زنان به عنوان بخش عظیمی از جامعه روستایی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع روستایی اهمیت ویژه ای دارد؛ بنابراین مطالعات تلفیقی و ترکیبی از نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه توسعه کارآفرینی زنان روستایی، می تواند رویکرد جدیدی برای شناسایی راهکارهای جامع، فراروی پژوهشگران قرار دهد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی پژوهش های انجام یافته در رابطه با کارآفرینی زنان روستایی طی ده سال گذشته (از سال 1386 تاکنون) است. در این پژوهش با بکارگیری روش فراتحلیل و با استفاده از نرم افزار جامع فراتحلیل CMA 2 ، ضرایب همبستگی و نمونه های آماری تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که اندازه اثر متغیر بازاریابی (292/0) به استناد تفسیر اندازه اثر کوهن، تقریباً ضعیف ارزیابی می شود، و اندازه اثر سایر متغیرهای شاخص مورد بررسی (عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی، مالی) در حد متوسط و متوسط به بالا بوده است. طبق نتایج تحقیق، توسعه کارآفرینی زنان روستایی امری پویا و چند وجهی بوده، نیازمند توجه همزمان به عوامل فردی چون نیروی انسانی خلاق، حمایت های مالی و اقتصادی از زنان روستایی، عوامل فرهنگی و آموزشی و ارتقاء زیرساخت های محیطی در روستاهای کشور است.
ارزیابی احساس امنیت زنان در فضاهای شهری؛ مطالعه موردی:منطقه یک شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
53 - 68
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت ساکن شهرها هستند و روند روزافزون حضور آنان در محیط های کار و فعالیت اجتماعی شهری سبب می شود تا در مکانیابی و طراحی و ساخت کالبد شهر حضور گسترده این قشر در عرصه های عمومی مورد توجه قرار گیرد. حضور در فضاهای عمومی، برنامه ریزی برای ارتقای امنیت زنان را ضروری می سازد. مرحله قبل از برنامه ریزی، ارزیابی و شناخت عوامل مؤثر بر امنیت زنان است. هدف این پژوهش ارزیابی احساس امنیت زنان در فضاهای شهری منطقه یک شهر اهواز می باشد. پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها جزو پژوهش های توصیفی_پیمایشی و به طور کامل مدل یابی معادلات ساختاری است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با هفت شاخص (نظارت، اجتماعی، رفتاری، کالبدی، مبلمان، محیطی و دسترسی) و 35 گویه بر مبنای پاسخ های زنان ساکن منطقه یک با حجم نمونه 381 نفر انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و smart- PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد شاخص های نظارت، اجتماعی، رفتاری، کالبدی، مبلمان، محیطی و دسترسی بر احساس امنیت زنان در منطقه یک شهر اهواز تأثیر می گذارند. ضریب مسیر در شاخص دسترسی 549/0، شاخص اجتماعی 558/0، شاخص کالبدی 611/0.، شاخص مبلمان 284/0، شاخص محیطی 541/0، شاخص نظارتی 614/. و شاخص رفتاری 443/0 به دست آمده است. شاخص نظارت بیشترین تأثیر را بر احساس امنیت زنان منطقه یک شهر اهواز دارد و بعد از آن به ترتیب شاخص کالبدی، شاخص اجتماعی، شاخص دسترسی، شاخص محیطی و شاخص رفتاری و در آخر شاخص مبلمان کمترین تأثیر را بر احساس امنیت زنان در منطقه یک شهر اهواز دارد.
برنامه ریزی راهبردی به منظور توانمندسازی محله های دارای فقر شهری (مطالعه موردی: شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
1033 - 1049
حوزههای تخصصی:
زمینه ها، سازوکارها و فرایندهای متفاوتی در شکل گیری ابعاد فضایی فقر شهری دخیل هستند که ضروری است در نحوه برخورد با این پدیده، همه جوانب، مشکلات و پتانسیل ها درنظر گرفته شود. در پژوهش تحلیلی-کاربردی حاضر، به شناخت محله های دارای فقر شهری شهرکرد، ریشه یابی مشکلات و برنامه ریزی راهبردی توانمندسازی برای محله های هدف پرداخته شده است. هدف این پژوهش شناسایی و رفع مشکلات گوناگون کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و فضایی این محله هاست. بدین منظور ابتدا با استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی، گستره های مواجهه با فقر شهری در سطح محله های شهرکرد شناسایی شدند و هرکدام از شاخص های به دست آمده و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن گذاری شدند. سپس برای رتبه بندی شاخص ها از مدل کمی سطح بندی تاپسیس (TOPSIS) استفاده شد. پس از شناسایی محله هدف با استفاده از تکنیک راهبردی (AIDA) به منظور ارتقای این محله با توجه به مشکلات و محدودیت ها برنامه ریزی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد گستره ها و محله هایی که فقر شهری دارند، بیشتر در حواشی شهر هستند. براین اساس محله های کوره، بروم پهنه، درب دره، اشتفتک و مهدیه به عنوان محله های هدف شناسایی شدند. در این پژوهش با توجه به همه جوانب، راهکارهایی در قالب پروژه های عملیاتی برای توانمندسازی این محله ارائه شده است.
طراحی مدل آمیخته بازاریابی گردشگری با تاکید بر وفاداری ذینفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور طراحی مدل آمیخته بازاریابی گردشگری با رویکرد وفاداری ذینفعان در کلان شهر تهران انجام پذیرفت. بر هیمن اساس محقق به دنبال پاسخ به این سوال ها می باشد که: آمیخته بازاریابی گردشگری شامل چه ابعادی بوده و آیا ابعاد آمیخته بازاریابی گردشگری بر وفاداری ذینفعان تاثیر دارد؟.روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی تأییدی است. جامعه آماری در بخش کیفی و کمی شامل کلیه افراد فعال در حوزه گردشگری می باشند. روش نمونه گیری طبقه ای و تعیین حجم نمونه بر اساس اصل اشباع و حجم نمونه در بخش کمی 384 نفر و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای می باشد. روش جمع آوری اطلاعات در بخش کمی، دو پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در این پژوهش برای سنجش اعتبار ابزارگردآوری داده ها، از اعتبار محتوا و شاخص لاوشه و اعتبار صوری و اعتبار سازه(تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) شامل آزمون Kmo، بارتلت استفاده شده است. برای تعیین پایایی مدل از دو معیار پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ و از شاخصهای روایی همگرا (Ave) و روایی واگرا و از نرم افزارهای آماری Smart-PLS و 22 Spss برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. برای بررسی کفایت مدل از سه معیار ، ، Gofاستفاده شده است. نتایج پژوهش مدل نهایی را در 8 بعد آمیخته بازاریابی گردشگری شامل(محصول، قیمت، ترویج، مکان، شواهد فیزیکی، بهروه وری و کیفیت، افراد و فرآیند) مورد تأیید قرار داد. نتایح تحقیق نشان می دهد بین ابعاد آمیخته بازاریابی گردشگری و وفاداری نگرشی و همچنین بین ابعاد آمیخته بازاریابی گردشگری و وفاداری رفتاری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. در ضمن رابطه مثبت و معنی دار بین وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری ذینفعان وجود دارد.
سنجش پایداری توسعه گردشگری از نگاه جامعه محلی (مطالعه موردی: شهر تبریز)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
205 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش پایداری توسعه گردشگری شهر تبریز بود. مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی (توزیع پرسش نامه) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش 400 نفر از ساکنان محلی شهر تبریز در سال 1393 بود که برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه بهره گرفته شد. به منظور روایی و پایایی پرسش نامه، به ترتیب از روایی محتوا (نظر استادان و کارشناسان مرتبط با مسائل شهری و گردشگری) و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. از طریق پرسش نامه های تکمیل شده از سوی گردشگران و همچنین به کارگیری نرم افزار AMOS، نیازهای این افراد و هماهنگی شاخص ها با عوامل توسعه پایدار استخراج شدند. برای ارزیابی گردشگری پایدار و ارزیابی شاخص های عملیاتی، روش تحلیل عاملی مرتبه دوم به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شاخص های در نظر گرفته شده همه ارتباط مثبت و معنا داری با ساختار مرتبه دوم، یعنی پایداری گردشگری شهر تبریز، دارند و عامل «بهداشت و سلامت» با ضریب استاندارد 003/1 بیشترین اثر را بر گردشگری پایدار دارد.
بررسی رابطه علی بین توسعه انسانی و حکمرانی خوب؛ کاربردی از روش پانل علیت
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
78-86
حوزههای تخصصی:
توسعه انسانی از رویکرد توانایی های شخصی با توجه به بردار عملکرد متفاوت لذت بردن از سطوح مختلف رفاهی به عنوان یکی از بهترین شاخص های رفاهی مد نظر است. از طرفی برای توازن توسعه و رشد در تمامی سطوح، مداخله دولتی یا کیفیت دولت (حکمرانی خوب) امری ضروری است. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه علی میان توسعه انسانی و حکمرانی خوب برای کشورهای در حال توسعه آسیایی می باشد. بدین منظور با استفاده از روش پانل علیت و داده های 2013-1996 به بررسی ارتباط میان آن ها پرداخته شده است. نتایج نشان داده است که در بلندمدت بین حکمرانی خوب و توسعه انسانی رابطه علی دوطرفه وجود دارد، ولی در کوتاه مدت این رابطه یک طرفه و از سوی توسعه انسانی به حکمرانی خوب می باشد.
بررسی مؤلفه های مؤثر کلان اقتصادی بر روند حاشیه نشینی بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
103 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه، بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن وقوع 8 سال جنگ تحمیلی، تغییراتی در شرایط ساختاری کشور رخ داده است و همین امر سبب رشد بی رویه شهرها و به نوبه آن، رشد حاشیه نشینی شد. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی مؤلفه های مؤثر کلان اقتصادی بر روند حاشیه نشینی در بازه زمانی 1394-1357 است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی مراجعه به ارگان های دولتی ( بانک مرکزی، جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی و...) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از منطق فازی با نرم افزار متلب استفاده شده است. در این پژوهش، سه شاخص مهاجرت، اشتغال غیررسمی و مسکن نامناسب با زیرشاخص های آن ها، به عنوان مؤلفه های کلان اقتصادی مؤثر بر پدیده حاشیه نشینی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد، علی رغم نوساناتی که در برخی از مؤلفه ها مشاهده شده است؛ رشد حاشیه نشینی در طول دوره مورد بررسی، با روند نوساناتی در حال افزایش است؛ مثلاً مهاجرت روستا به شهر و اشتغال غیر رسمی در سال های اخیر، روندی به نسبت صعودی را در پیش داشته است؛ به طوری که مهاجرت از 1358 تا 1369 در حال افزایش، اما از 1369 تا 1379 با شیب خیلی ملایم مشاهده شده است. نوسانات بازار مسکن ( به خصوص با شروع احداث مساکن مهر)، تا حدودی افزایش این دو مؤلفه را خنثی کرده است، اما روند مسکن نامناسب در سال 1375 به اوج خود رسیده است.
بررسی عوامل مؤثر در عدم شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای ایران: تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: همبستگی اجتماعی و عدم تمایز میان افراد بر اساس ویژگی های اقتصادی – اجتماعی شان از جمله مهمترین اهداف اسلام است که امروزه تحت عناوینی همچون جوامع مختلط و تنوع در محیط های شهری، نمود پیدا کرده است. علی رغم اهمیت این موضوع، جوامع شهری هم اکنون با پدیده جدایی جغرافیایی و جامعه شناختی بین گروه های مختلف ساکن در شهر و پیامدهای ناشی از آن از جمله فقر، محرومیت، فاصله اجتماعی، فردگرایی، بی هویتی، بی کاری، بدنام سازی و کاهش تعامل های بین گروهی و افزایش تعامل های درون گروهی مواجه هستند؛ لذا شناسایی دلایل عدم شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای کشور، می تواند ضمن تحقق انگاره اسلام، زمینه های لازم برای شکل گیری این جوامع که به عنوان سیاست ضدجدااُفتادگی شناخته می شوند را فراهم سازد. روش: پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل محتوا کمی و با استناد به نتایج مستخرج از 37 پژوهش که در میان سال های 1372-1395 انجام شده اند دلایل عدم شکل گیری جوامع مختلط را در شهرهای ایران مورد بررسی قرار دهد. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که به صورت کلی چهار عامل اقتصادی –اجتماعی، ترجیحات شخصی، بازار زمین و مداخلات و تصمیمات دولتی در عدم شکل گیری جوامع مختلط و بروز جدااُفتادگی های جغرافیایی و جامعه شناختی دخیل هستند که سهم عوامل اقتصادی – اجتماعی و مداخلات دولتی بیشتر از سایرین است. همچنین با بررسی رابطه همبستگی بین عوامل چهارگانه مشاهده می شود که این مداخلات و سیاست های دولتی است که با تأثیراتی که بر زندگی مردم دارند آنها را به جدایی بر اساس ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شان مجبور می کنند. توزیع نامتعادل کالاها و خدمات، سیاست های تبعیضی و عدم رسیدگی به روستاها و بروز پدیده مهاجرت از جمله مهمترین عوامل بروز جدااُفتادگی هستند که می توان نقش دولت را در آنها دید. نتایج: بنابراین مهمترین چالش پیش روی شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای ایران را می توان مداخلات و تصمیمات دولتی ای دانست که ضمن اثرگذاری بر عوامل اقتصادی – اجتماعی و بازار زمین و مسکن، شهرها و شهروندان را نیز تحت تأثیر خود قرار داده اند.
تحلیل موانع توسعه گردشگری سیاه در ایران نمونه موردی: (منطقه زلزله زده بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
35 - 51
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های نوظهور و نوین در جهت جذب گردشگر و افزایش مناطق دارای پتانسیل گردشگری در جهان، گردشگری سیاه یا تلخ(Dark Tourism) است. گردشگری سیاه یا تلخ در دنیا مفاهیم و معانی متفاوتی دارد؛ ولی بیشتر از مصیبت های غیرعادی همچون زلزله، جنگ، زندان و ... بحث می کند. این گونه از گردشگری در صورت بومی سازی و استفاده بهینه از پتانسیل های موجود در کشورمان می تواند یکی از گزینه های مناسب جهت توسعه گردشگری و جذب گردشگر باشد. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری سیاه در مناطق زلزله زده ایران با تأکید بر منطقه بم و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود وضع موجود است. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون هایی همچون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T تک نمونه ای و نیز رگرسیون چندگانه است. نتایج آزمون T بیانگر آن است که ابعاد بازاریابی و ابعاد زیرساختی هر دو با میانگین (20/4) و ابعاد اقتصادی- سرمایه گذاری (10/4) بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند؛ کمترین میزان میانگین نیز به شرایط طبیعی منطقه (55/3) و ابعاد فرهنگی منطقه گردشگر پذیر (58/3) متعلق بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد، عواملی همچون بازاریابی- تبلیغات، ابعاد اقتصادی و سرمایه گذاری و ابعاد و زیرساخت های توسعه، با ضریب بتای (568/0) بیشترین نقش را در عدم توسعه گردشگری سیاه در محدوده موردمطالعه داشته اند؛ همین طور نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد ابعاد بازاریابی- تبلیغات (با ضریب همبستگی 731/0) ابعاد و زیرساخت های توسعه (با ضریب همبستگی 50/0) بیشترین میزان همبستگی را با عدم توسعه گردشگری سیاه در منطقه بم داشته اند.
تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در ناحیه روستایی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری را می توان به عنوان یک فعالیت خاص در دوران مدرن و پست مدرن دانست که دارای توان ظرفیت سازی های چندگانه ی قابل توجه در فضاهای گردشگرپذیر است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در سکونتگاه های روستایی شهرستان رضوانشهر تدوین شده است. تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی تحلیلی است. پهنه جغرافیایی مورد مطالعه مشتمل بر سکونتگاه های روستایی ناحیه رضوانشهر است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای سه تیب روستا (دشتی، ساحلی و کوهپایه ای) شناسایی شدند. داده های مورد نیاز برای تحلیل و پاسخ گویی به سوالات تحقق در جامعه محلی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از چهار گروه روستاییان، متولیان و برنامه ریزان بخش گردشگری، صاحبان کسب و کارهای گردشگری و مدیران محلی و همچنین از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. در تحلیل داده ها از روشی کیفی و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و استنتاج اطلاعات لازم با روش تحلیل موضوعی دپوی و گیلتین صورت پذیرفته است. یافته ها نشان داد که نخست، 16 منافع در پنج مقوله کلی در محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. همچنین نه منافع در سه مقوله کلی برای مالکان ابزار تولید و در نهایت شش منافع در یک مقوله کلی برای صاحبان نیروی کار شناسایی شد. دوم؛ مقایسه میزان جذب منافع حاصل از گردشگری در نواحی روستایی تیپ های مورد مطالعه نشان داد که مقدار ارزش کمی شاخص های اقتصادی متأثر از گردشگری در تیپ روستاهای کوهپایه ای/کوهستانی بیشتر است. تیپ روستاهای کوهستانی به لحاظ برخورداری از منافع گردشگری در رتبه اول و تیپ های ساحلی و جلگه ای/دشتی در رتبه های بعدی جای گرفته اند، همچنین مقایسه جذب منافع در قشرهای مورد مطالعه(مالکان ابزار تولید و صاحبان نیروی کار) نشان داد که همگان سهمی یکسانی در منافع ندارند و مالکان ابزار تولید(سرمایه داران) منافع بیشتری نسبت به صاحبان نیروی کار در محدوده مورد مطالعه کسب می کنند.