فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
فراهم نمودن امکانات و خدمات مورد نیاز شهروندان ساکن در مناطق شهری لازمه رسیدن به توسعه پایدار شهری است. ساماندهی مکانی و فضایی فعالیت ها و عملکردهای شهری بر اساس خواسته ها و نیازهای جامعه شهری، هسته اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد. هدف این پژوهش سطح بندی مناطق شهری کلانشهر اهواز از نظر میزان دسترسی ساکنین به خدمات و امکانات شهری با بهره گیری از مدل تاپسیس است. پژوهش انجام شده از نوع کمی و توصیفی- تحلیلی است. که جهت سنجش میزان دسترسی ساکنین به امکانات و خدمات مورد نیاز، ابتدا سرانه وضع موجود هر یک از کاربری های خدمات شهری استخراج گردید. سپس با بهره گیری از مدل تصمیم گیری چند شاخصه تاپسیس به سطح بندی مناطق شهری اهواز پرداخته شد. نتایج حاصل حاکی از آنست که در بین مناطق شهری کلانشهر اهواز از نظر میزان دسترسی مردم به امکانات و خدمات شهری تفاوت فاحشی برقرار است به گونه ای که بین منطقه 4 بعنوان منطقه توسعه یافته تر و منطقه 1 بعنوان محروم ترین منطقه تفاوت محسوسی وجود دارد. براساس نتایج حاصله مناطق هشت گانه اهواز به سه گروه برخوردار ، نیمه برخوردار و محروم طبقه بندی شدند. در سطح برخوردار ،منطقه 4 با اختلاف زیاد ، در سطح برخوردار 5 منطقه و در سطح محروم یعنی پایین ترین سطح توسعه مناطق 1 و 7 قرار گرفته اند که جزء مناطق مرکزی شهر محسوب می شوند.
تحلیلی بر وضعیت مهاجرت استان های کشور با تأکید بر عوامل اجتماعی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل مؤثر بر شکل دهی یا تغییرات ساختار جمعیتی، شامل سه عامل: باروری، مرگ ومیر و مهاجرت در مقیاس های مختلف فضایی است؛ به نحوی که در هر برهه زمانی، نقش و تأثیر هرکدام می تواند متفاوت باشد؛ اما امروزه مهاجرت نقشِ به مراتب مهم تری در رشد جمعیت ایفا می کند؛ زیرا علاوه بر تأثیر مستقیمی که بر ساختار جمعیتی یک محدوده جغرافیایی می گذارد، بر نحوه پراکنش نیروی کار نیز تأثیرگذار خواهد بود؛ علاوه براین مهاجرت می تواند از عدم تعادل های اجتماعی و فرهنگی تأثیر پذیرفته و از طرف دیگر خود باعث تشدید این نابرابری ها می شود. نتیجه این برهم کنش، عدم توزیع مناسب جمعیت و به تبع آن، نابرابری در سرمایه گذاری های ملّی، عدم تعادل های منطقه ای، تفاوت امکانات شغلی و سایر امکانات اجتماعی و فرهنگی می شود که این امر به دنبال خود مشکلات متعددی را ایجاد می کند. هدف این پژوهش استخراج و تحلیل رابطه بین مهاجرت و متغیرهای اجتماعی و فرهنگی است که این پدیده را تشدید می کند. این متغیرها ازطریق تحلیل عاملی اکتشافی گروه بندی شده و عوامل اجتماعی و فرهنگی تشدیدکننده مهاجرت استخراج شده است؛ سپس ارتباط میان هریک از این عامل ها و مهاجرت استان های کشور ازطریق روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی تببین شده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که نرخ خالص مهاجرت بیشترین همبستگی را به ترتیب با ویژگی های جمعی و فردی توسعه در وهله اول، با درآمد، رفاه و امنیت اجتماعی در وهله دوم و سپس با تنوع امکانات شهری و قومیت ها داشته است. بررسی میزان تأثیر زیربعدها یا معیارهای اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی نیز این واقعیت را آشکار می سازد که همه این مؤلفه ها تأثیرات برابری بر میزان مهاجرت شکل گرفته در استان های کشور نداشته و اثرات آن ها بر میزان نرخ مهاجرت متفاوت بوده است.
سیاست مقاوم سازی مسکن و توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: دهستان شور دشت در استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه ی اخیر، اجرای برنامه ها و اقدامات متنوع توسط نهادهای مختلف از یک سو و روندهای نوگرایی در عرصه های اجتماعی- اقتصادی از دیگر سو، زمینه ساز دگرگونی هایی در محیط های روستایی شده است. اثر این دگرگونی ها در زیر نظام های مختلف روستا از جمله مساکن روستایی خود را متجلی ساخته است. نیاز روستاها به مسکن مناسب سبب اجرای اقداماتی از سوی ارگان-های دولتی مرتبط از جمله بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در قالب اجرای طرح مقاوم سازی مسکن روستایی (طرح های نوسازی و بهسازی) طی چند دهه پس از انقلاب شده است. این طرح ها، اثرات گسترده ای در ابعاد مختلف مساکن روستایی داشته است. پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیامد این طرح ها و برنامه ها بر زندگی روستاییان و ساختارها و کارکردهای خاص سکونتگاه های روستایی است. جامعه آماری تحقیق را 17 روستای دهستان شوردشت واقع در استان همدان تشکیل می-دهد، که در آن 6 روستای مسلم آباد، راهجرد، قشلاق علیا، کوزره، خماجین و خیرآباد به عنوان نمونه انتخاب گردید. حجم نمونه پرسشگری نیز با استفاده از فرمول کوکران، 93 سرپرست خانوار تعیین گردید که در طی 3 سال اخیر از وام مقاوم سازی مسکن بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استفاده نموده اند. برای جمع آوری داده ها از شیوه ی کتابخانه ای و انجام مطالعات پیمایشی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تأثیر سیاست مقاوم سازی بر ابعاد کالبدی و اجتماعی با میانگین 54/3 و 45/3 بوده است.
الحاق نقاط روستایی به شهر همدان و تأثیر آن بر رضایت از کیفیت خدمات دریافتی: کاربرد مدل سروکوآل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
314 - 331
حوزههای تخصصی:
شناخت کیفیت خدمات درک شده، از جمله گام های اساسی در تحلیل رضایت خانوار روستایی و تدوین برنامه های ارتقای کیفیت خدمات محسوب می شود. لذا هدف از انجام این پژوهش، تحلیل کیفیت خدمات درک شده و رضایتمندی خانوار روستایی پس از الحاق به شهر همدان بر مبنای مدل سروکوال بود. پژوهش حاضر، از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه ساکنان هشت روستای (دره مرادبیگ، فقیره، دیزج، حصار دیزج، حصار امام، حصار آقاشمس علی، مزدقینه و خضر) ملحق شده به شهر همدان بودند که با محاسبه فرمول کوکران، تعداد 200 خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب و به روش تصادفی با انتساب متناسب، نمونه گیری شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، یک پرسشنامه دو بخشی شامل اطلاعات جمعیت شناختی و 26 سؤال جهت ارزیابی کیفیت خدمات بر مبنای مدل سروکوآل بود. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون t همبسته در محیط نرم افزار SPSS20 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که اختلاف معنی داری بین ادراک ساکنین از کیفیت کنونی خدمات و انتظارات آن ها از کیفیت قابل قبول خدمات در همه ابعاد کیفیت خدمات وجود دارد. لذا، شکاف منفی و معنی داری بین انتظارات و ادراکات ساکنان روستایی از خدمات دریافتی مشاهده شد که نشان دهنده عدم رضایت ساکنان مناطق روستایی از کیفیت خدمات دریافتی پس از الحاق به شهر همدان بود.
بررسی نقش و عملکرد شهر قورچی باشی به عنوان مدلی از UFRD در توسعه روستاهای پیرامون (مطالعه موردی: دهستان چهار چشمه)
حوزههای تخصصی:
شهر قورچی باشی در شهرستان خمین از روستاهایی بوده که در سال 1382 تبدیل به شهر شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش و عملکرد این شهر به عنوان یک مکان مرکزی جدید در توسعه روستاهای پیرامون آن انجام گرفته است. به این منظور 35 متغیر در قالب 6 عملکرد در نظر گرفته شده و با بهره گیری از روش تحلیل گراف به بررسی و مقایسه جریانات و روابط موجود در سطح منطقه در دو مقطع قبل و بعد از شهر شدن قورچی باشی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش گردآوری اطلاعات روش اسنادی و میدانی است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که شهر قورچی باشی نتوانسته آن گونه که راندینلی انتظار دارد، به عنوان یک مکان مرکزی نقش کلیدی در خدمات رسانی به نواحی پیرامون خود ایفا نماید و به تبع آن نتوانسته موجب کاهش وابستگی نواحی روستایی پیرامون به مرکز شهرستان گردد.
تولید فضاهای پیاده راهی و پایداری هویت و حس مکانی شهروندان مطالعه موردی: پیاده راه خیابان امام شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
پیاده راه های شهری واقع در بافت مرکزی شهرها به عنوان مرکز تنفس کالبدی و اجتماعی شهرها محسوب شده و اثرات هویتی –مکانی متعددی در توسعه پایدار شهر دارند. پژوهش حاضر به شیوه تبیینی- تحلیلی با ماهیت کاربردی به بررسی اثرات ایجاد پیاده راه های شهری در ارتقاء و حفظ هویت و حس مکانی شهروندان در بافت مرکزی شهر با نمونه موردی پیاده راه امام شهر زنجان پرداخته است. گردآوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای بوده است که داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS پیاده شده و با استفاده از آزمون آماری تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام تجزیه وتحلیل داده ها صورت پذیرفت. شاخص های سنجش هویت و حس تعلق مکانی رد غالب 5 شاخص اصلی تنوع فرهنگی، دل بستگی مکانی، ایمنی و امنیت، حس خاطره انگیزی و سرزندگی فضا می باشد. نتایج حاصل نشان می دهد سطح شاخص های ایجادکننده هویت و حس تعلق مکانی در پیاده راه شهر زنجان از حد استاندارد بالا بوده و نزدیک به حد مطلوب می باشد. همچنین شاخص های هویت و حس تعلق مکانی باهمدیگر همبستگی با جهت مثبت و متوسط داشته و به طور پیوسته باهمدیگر عملکرد یافته اند. میزان اثر هرکدام از شاخص ها در ضریب رگرسیونی استاندارد نشده مشابه ولی در ضریب تعیین استانداردشده (مستقیم و خالص) متفاوت از هم می باشند. اثر شاخص های موردبررسی بر هویت و حس تعلق مکانی منجر به تعدد میزان و زمان حضور در فضای پیاده راه شده و مراودات اجتماعی را توسعه داده است.
شناسایی و دسته بندی الگوهای ذهنی کشاورزان دارای مزارع چندکارکردی نسبت به ترویج کشاورزی چندکارکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
496 - 511
حوزههای تخصصی:
کشاورزی چندکارکردی به منزله پارادایم نوین توسعه کشاورزی و روستایی به عنوان پاسخی به چالش های اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. از این رو مطالعه پیش رو به شیوه آمیخته و با استفاده از روش کیو، به تحلیل الگوهای ذهنی کشاورزان نسبت به ترویج کشاورزی چندکارکردی می پردازد. در گام کیفی، با استفاده از رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی با 11 نفر از صاحب نظران دانشگاهی مصاحبه شد. تحلیل داده های گردآوری شده با نرم افزار MAXQDA12 منجر به استخراج 61 گزاره شد. از این تعداد، 48 گزاره به عنوان نمونه کیو انتخاب شد. در گام کمی، پس از جمع آوری اطلاعات حاصل از مرتب سازی کیو توسط 16 نفر از کشاورزان دارای مزارع چندکارکردی (21 N =)، این اطلاعات با روش تحلیل عاملی کیو در نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. نتایج نشان داد، 16 کشاورز مورد مطالعه در مجموع چهار الگوی ذهنی در مورد ترویج کشاورزی چندکارکردی داشتند که عبارت اند از: حامیان درک اهمیت و منافع کشاورزی چندکارکردی و محدودیت های کشاورزی تولیدگرا، حامیان سیاست های تسهیل و تشویق کننده و عوامل آموزشی و ترویجی، حامیان مهارت های کارآفرینی کشاورزان و تقاضای جامعه برای کارکردهای غیرتولیدی کشاورزی، حامیان ویژگی های مزرعه در چندکارکردی کردن مزارع کشاورزی. این الگوها در مجموع 20/84 درصد واریانس کل را تبیین کردند. الگوی ذهنی اول (86/26 درصد) و الگوی ذهنی دوم (51/23 درصد) سهم بیشتری از واریانس کل را تبیین کردند.
تحلیل عوامل پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزیمورد مطالعه: بخش کامفیروز (شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله احیای مناطق روستایی و محیطی از طریق توسعه کارآفرینی، توجّه زیادی را به خود معطوف کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در بخش کامفیروز شهرستان مرودشت انجام گرفت. رویکرد غالب تحقیق، کمّی و روش آن مبتنی بر پیمایش بود. جامعه آماری، 140 کارشناس ستادی مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان مرودشت بودند که با استفاده از روش سرشماری مطالعه شدند. در نهایت، 126 پرسش نامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای بود که روایی آن با کسب نظرات اساتید دانشگاه تأئید شد و پایایی آن نیز بر پایه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن برای عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی روستایی 794/0 و موانع فراروی آن 914/0 بدست آمد. داده های حاصل به وسیله نرم افزارهای SPSS<sub>win22</sub> و LISREL <sub>8.80</sub> تجزیه و تحلیل گردید. جهت تحلیل عاملی سازه های پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور بررسی شاخص نیکویی مدل تحقیق از تحلیل عاملی تأئیدی و مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی مربوط به موانع فراروی نشان داد که متغیّرها در پنج عامل عدم حمایت قانونی و ارائه تسهیلات دولتی، موانع زیرساختی فیزیکی، عدم سرمایه کافی، ضعف دانشی فنی و ضعف سازمانی در بازاریابی قرار گرفتند که این پنج عامل 23/68 درصد کل واریانس را تبیین می کنند. در تحلیل عاملی عوامل پیش برنده، شش عامل پذیرش فناوری های مدرن، سرمایه گذاری و توسعه زیرساخت ها، عوامل حمایتی، ارایه آموزش های لازم، بهبود دانش فنی و تقویت سرمایه اجتماعی شناسایی شد که این شش عامل 52/70 درصد کل واریانس را تبیین می کنند. به علاوه، یافته ها نشان داد که سهم عوامل پیش برنده بیش تر از موانع فراروی بوده و در نتیجه با ایجاد زمینه لازم می توان با تقویت عوامل پیش برنده و فائق آمدن بر موانع فراروی، به توسعه کارآفرینی روستایی در بخش کامفیروز کمک کرد.
تحلیل الگوی فضایی شاخص های کیفیت زندگی در اجتماعات شهری (نمونه موردی: اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه جوامع شهر نشین بعد از تحولات صنعتی شدن، منجر به بروز تحولاتی در جوامع شهری شده است که یکی از جلوه های آن بروز ناهنجاری ها در جوامع شهری است که اغلب با کاهش مولفه ها و شاخص های کیفیت زندگی همراه بوده است. در این بین کاهش این مولفه ها در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی اثرات بسیاری بر تحولات جوامع شهری داشته است. این پژوهش که از نوع هدف کاربردی است و ماهیت توصیفی و تحلیلی دارد، مبتنی بر روش کتابخانه ای و میدانی تنظیم گردیده است. جامعه اماری384نفر از ساکنان اسلامشهر بوده و نتایج حاصل از پرسشنامه در نرم افزار spss با استفاده از آزمون های کای اسکوییر برای تعیین سطح معناداری پاسخ ها، t استیودنت به منظور مقایسه میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل گرفته است. پس از بیان نظریات و نقد آنها، نسبت به بررسی وضعیت مولفه های کیفیت زندگی در جوامع شهری پرداخته و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که شهر اسلامشهر در مجموع در شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالیدی، زیستی دارای کیفیت زندگی مطلوبی نبوده است. همچنین در پایان الگوی فضایی رضایت مندی اجتماعی و اقتصادی در شهر اسلامشهر نیز در قالب نقشه ترسیم شده است
نوزایی شهری رویکردی نوین جهت احیا و ارتقا کیفیت زندگی در بافت تاریخی شهرها (نمونه موردی: محدوده میدان امام علی (ع) شهر اصفهان و بافت پیرامون آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
141 - 154
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر رشد بی رویه و ناهماهنگ محیط شهری به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی شهری، بافت های تاریخی و ارزشمند و انسان تأثیرگذار بوده است.÷ وسعت زیاد بافت های قدیمی و فرسوده و معضلات پیچیده آن ها و تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی شهری، مسئولان شهری را وادار به اتخاذ رویکردهای جدید در جهت مقابله با این معضلات کرده است. رویکردهای مرمت و بهسازی درگذر زمان تکامل یافته اند که از جدیدترین رویکردها می توان به نوزایی شهری اشاره نمود. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی کیفیت زندگی شهری در محدوده پیرامونی بافت تاریخی میدان امام علی (ع) اصفهان بر اساس سه معیار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با رویکرد نوزایی شهری می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و کاربردی می باشد. جامعه آماری ساکنین محدوده موردمطالعه و متخصصین شهری می باشند که 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه ها بین آن ها توزیع شده است. از طریق روش سوات به تحلیل وضعیت موجود پرداخته و زیرمعیارهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و همچنین گزینه های نوزایی شهری از طریق مدل تحلیل شبکه ای (ANP) اولویت بندی گردیده اند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین معیار در جهت ارتقا کیفیت زندگی، معیار اقتصادی با وزن 41/0 و در رده بعد معیار کالبدی با وزن 31/0 و درنهایت معیار اجتماعی با وزن 25/0 می باشد. در زیر معیار اجتماعی میزان رضایت از محله، در زیر معیار اقتصادی بازار مسکن و زمین، در زیر معیار کالبدی نظارت بر ساخت وساز جدید و در گزینه های نوزایی شهری برنامه های توسعه مناسب و انعطاف پذیر از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه شناخته شده اند. بر این مبنا راهکارهایی همچون برقراری تعادل بین عملکردهای بافت از طریق تزریق فعالیت های تجاری و گردشگری، تدوین ضوابط شهرسازی با در نظر گرفتن اقتصاد زمین، نظارت بر نظام انسانی در ساخت وسازهای جدید برای جلوگیری از کم ارزش شدن بناهای باارزش جهت احیا مجدد این محدوده می تواند ارائه گردد.
کاربست الگوی LEED-ND برای سنجش پایداری محیطی محله، مورد پژوهی: محله اقتصاد و سبز مشهد-سرچشمه گرگان
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار به عنوان مهم ترین هدف مطرح جنبش های محیط زیستی، امروزه پایداری جوامع کوچک را مهم ترین راه برای رسیدن به پایداری معرفی می کند. ازاین رو شکل گیری محلات پایدار را لازم دانسته و توجه توسعه را به توسعه محله ای جلب می کند. این در حالی است که بافت های شهری در دوران معاصر تغییر و دگرگونی های مختلفی را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی شاهد بوده است که به دنبال آن اثرات زیادی بر کالبد محلات واردشده و کارایی آن ها را در پاسخگویی به نیاز ساکنان دستخوش تأثیر نموده است. مهم ترین این عوامل را می توان حاکمیت خودرو، گسیختگی بافت، عدم توجه به زمینه و بوم دانست که مشکلاتی چون افت پایداری محیطی، افزایش مصرف انرژی و کاهش رضایت سکونت را منجر گردیده است. بدین منظور برای فرآیند مشکل یابی و مشکل گشایی مذکور روش ها و الگوهایی معرفی شده اند که به سنجش پایداری می پردازند. یکی از الگوهایی که مستقیماً انرژی و محیط زیست را برای توسعه های محله ای مورد هدف قرار داده است. مدل الگوی مدیریت طراحی محیطی و انرژی در توسعه محله ای است که ضمن ارزیابی و مقایسه نواحی مختلف ازنظر پایداری محیطی، راهبردهایی برای توسعه محله ای سازگار با محیط زیست ارائه می کند. معیارهای این الگو بر اساس ترکیبی از اصول رشد هوشمند شهری، جنبش نوشهر باوری و ساختمان های سبز است. هدف این پژوهش سعی بر معرفی الگو و کاربست آن در محله های اقتصاد و سرچشمه شهر گرگان است. سؤال اصلی این پژوهش سنجش وضعیت پایداری محله بر مبنای الگوی LEED-ND بوده است. بدین سان در این پژوهش که از الگو واره های تحقیقی اثبات گرایی تبعیت می کند، از روش پژوهش کمی استفاده می شود. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که محله اقتصاد به عنوان یک توسعه جدید شهری ازنظر پایداری محیطی امتیاز 33 و محله سرچشمه- سبز مشهد به عنوان یک محله تاریخی امتیاز 28 را کسب می کند که هر دو، حداقل امتیازهای پایداری این الگو را نیز کسب نکرده اند.
بررسی روش های ارتقاء مشارکت مردمی در بهسازی و نوسازی مساکن فرسوده (مطالعه موردی: محله جولان در شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
سودمندی رویکرد مشارکت جویانه و استفاده از مزایای آن در پروژه های نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری امری انکارناپذیر است. به طوری که امروزه مسجل شده است حضور و مشارکت مردم در مداخلات صورت گرفته در بافت های فرسوده، نقش اصلی را در تحقق پذیری طرح ها ایفا می نماید. این تحقیق به اهمیت موضوع مشارکت در امر بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده پرداخته و با هدف بررسی و ارزیابی میزان الگوی مشارکتی در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محله جولان در شهر همدان و فراهم بودن زمینه های لازم جهت عملی شدن مشارکت در شرایط این محله، سعی در عملیاتی نمودن آن با استفاده از فرایند مشارکتی دارد. در این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی(پرسشنامه) به ارزیابی میزان الگوی مشارکتی در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده محله جولان و فراهم بودن زمینه های لازم جهت عمل شدن مشارکت در شرایط این محله بوده است. از یافته های این تحقیق می توان دریافت که با جلب مشارکت مردم از طریق عوامل مؤثر در این حیطه، مانند اعتمادسازی در بین مردم، ایجاد ضمانت اجرایی از سوی دولت، مشوق های مالی و غیره با توجه به ساختار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ظرفیت ها و پتانسیل های محله جولان، امکان دستیابی به بهسازی و نوسازی مطلوب محقق خواهد شد.
بررسی شاخص های شکوفایی شهری در شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تلاش های جامعه جهانی برای دستیابی به الگویی بهینه از زندگی شهری منتج به ارائه مدل شکوفایی شهری [1] شده است. شکوفایی نمادی از توسعه یافتگی و حرکت هوشمندانه ای است که زوایای مختلف سیستم شهری را تحت تأثیر قرار می دهد. شکوفایی دارای شاخص هایی است که به نظر بسیاری از محققان بر پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار تاثیرگذار است. این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت شکوفایی شهری و پایداری اجتماعی و شناسایی اثرات شکوفایی در پایداری اجتماعی است. جامعه آماری نواحی24 گانه شهر خرم آباد است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران [2] 384 نفر تعیین شد. پس از تکمیل پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی [3] تک نمونه ای و رگرسیون چند متغیره به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که شاخص های شکوفایی در سطح شهر خرم آباد در حد متوسط است. از طرفی نتایج سنجش شاخص های پایداری شهری نیز تقریبا در سطح متوسط ارزیابی شد. با این وجود تغییرات در زمینه شاخص های اندازه گیری شده در سطح نواحی ملموس است. از طرفی توزیع فضایی امتیازات شکوفایی شهری و پایداری اجتماعی در سطح نواحی بیانگر همبستگی (873/0 r = ) بین این دو مفهوم است. چنانکه به ترتیب نواحی که دارای امتیاز بالاتری و یا پایین تری از حد متوسط در زمینه شکوفایی بوده اند عمدتا در زمینه پایداری اجتماعی نیز چنین رویه ای داشته اند. همچنین بر اساس نتایج رگرسیون خطی شاخص های بهره وری با 383/0، کیفیت زندگی با352/0، زیر ساخت297/0، پایداری زیست محیطی 204/0، و دربرگیرندگی و شمول اجتماعی با 186/0 به ترتیب بیشترین اثر را در پایداری اجتماعی داشته اند.
تبیین جایگاه بخش خصوصی در تحقق پذیری طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محقق نمودن طرح های توسعه فرایندی است که به موضوعات متعددی نظیر ماهیت و روش شناسی طرح ها، نظام برنامه ریزی، فرایند تهیه و تصویب طرح، نظرات ذینفعان و ذی نفوذان و عوامل گوناگون از این قبیل وابسته است. در این میان موضوعات مرتبط با گروه های ذینفعان و ذی نفوذان نقش تعیین کننده ای در موفقیت طرح های توسعه شهری ایفا می کند. بخش خصوصی یکی از انواع متعدد این گروه ها است که نقش بسیار مهمی در اثرگذاری موضوعات اقتصادی مرتبط با تحقق طرح های توسعه شهری، برعهده دارد. بررسی پژوهش های پیشین نشان می دهد که برخلاف تاکید بر حضور بخش خصوصی و انجام تحقیقاتی در این زمینه، تاکنون هیچ پژوهشی به جایگاه این گروه در تحقق پذیری طرح های توسعه شهری نپرداخته است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. این مقاله در تلاش است تا با مرور مطالعات انجام شده بین سال های 1998 تا 2019 در پایگاه اطلاعاتیScience Direct با استفاده از تحلیل محتوا به هدف خود دست یابد. برای این منظور از کدگذاری، استخراج مفاهیم و مقولات از مقالات منتخب و مقایسه دست آوردهای این مقاله با سایر پژوهش ها بهره برده شد. جامعه آماری 1152 مقاله است. که به کمک حذف مقالات نامرتبط در این زمینه در نهایت تعداد 14 مقاله برای این منظور منتخب گشت. نتایج مقاله حاضر نشان می دهد که تامین منافع بخش خصوصی متناسب با توانمندی های آن، تعریف ساز و کار تعهدات متقابل دولت و بخش خصوصی و اثرگذاری مناسب بخش خصوصی در فرآیند تهیه، تصویب و اجرا بیشترین تاثیر را بر روی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری دارند.
ارزیابی و مقایسه دو سیاست پیاده راه سازی و پیاده مداری در مراکز شهری مطالعه موردی: بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
از جمله جنبش های نوین در حوزه حمل ونقل شهری که با هدف ارتقای جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل مطرح شده است، سیاست های پیاده مداری و پیاده راه سازی هستند. در این میان نوع طراحی های اتومبیل محور در دهه های گذشته، منجر به وابستگی شدید مردم به وسایل نقلیه شخصی شده است که تغییر این سبک جا بجایی به الگوهای پیاده محور را با دشواری مواجه ساخته است. از همین رو، در پژوهش حاضر با هدف گزینش سیاست مناسب برای کاهش تسلط اتومبیل در بافت مرکزی شهر همدان سعی شده است تا با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو سیاست پیاده مداری (تقلیل تردد خودروهای شخصی) و پیاده راه سازی (حذف کامل خودروهای شخصی) در داخل رینگ مرکزی شهر همدان پرداخته شود. معیارها و شاخص های ارزیابی این دو سیاست از منابع داخلی و خارجی استخراج شده و با توجه به شرایط وضع موجود محدوده با روش دلفی (30 کارشناس) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد تأثیرگذارترین معیارها در سنجش ظرفیت پیاده گستری یک محدوده به ترتیب شامل «ساختار شبکه حمل ونقل»، «وضعیت ترافیک»، «شرایط اجتماعی»، «کاربری و فعالیت»، «ساختار کالبدی»، «شرایط طبیعی»، «ملاحظات اقتصادی» و «سیما و منظر» است که بررسی این معیارها در نمونه مطالعه، بیانگر برتری سیاست پیاده مداری نسبت به سیاست پیاده راه سازی است. در حقیقت این پژوهش نشان می دهد به سبب تأثیر منفی عواملی همچون شرایط طبیعی، ملاحظات اقتصادی، ساختار کالبدی و ... بر پیاده روی عابران در مرکز شهر همدان، نمی توان اقدام به حذف کامل خودروهای سواری از داخل بافت مرکزی شهر نمود. از همین رو، تلاش برای تقویت پیاده مداری در بافت مرکزی شهر از طریق کاهش وابستگی مردم به استفاده از وسایل نقلیه شخصی و نیز انتقال ترافیک عبوری از داخل بافت به رینگ پیرامونی، می تواند به نحو مؤثری میان تردد سواره و پیاده تعادل ایجاد کند و به رضایت عمومی بینجامد. بنابراین پیشنهاد می شود ضمن حفظ امکان دسترسی خودروهای شخصی تا مرکز بافت (میدان امام)، صرفاً با تبدیل میدان امام به یک فضای پیاده ارتباط خیابان های شعاعی داخل رینگ مرکزی قطع شده تا از این طریق سهم قابل توجهی از ترافیک غیرضروری (عبوری) داخل محدوده به رینگ پیرامونی منتقل شود.
بررسی تطبیقی نمونه هایی از بافت شهری سنندج با استفاده از آنالیزهای ایزوویست و تحلیل گراف دید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
33 - 42
حوزههای تخصصی:
ابزارهای ایزوویست و تحلیل گراف دید تلاش هایی هستند که در سال های اخیر در جهت بیان کمی و قابل اندازه گیری کیفیت فضایی شده اند و با وجود عدم بلوغ و تکامل، توسط محققان با دید ابزارهای آینده تحلیل فضا نگریسته می شوند. این تحقیق با هدف آشنایی عملی با این ابزارها به بررسی بافت شهری سنندج به وسیله آنها می پردازد. در این پژوهش منطقه هایی از چهار بافت شهری متفاوت از شهر سنندج انتخاب شدند و پس از آماده سازی در نرم افزارها، با استفاده از آنالیزهای ایزوویست و تحلیل گراف دید مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. سپس نمودارها و آمارهای به دست آمده از این بافت ها بررسی گردیده و با هم مقایسه شدند. تفسیر یافته های تحلیل ایزوویست و گراف دید نشان می دهد که بافت قدیم در عین اینکه بدون وجود نقشه های شهرسازی مدرن به وجود آمده، با این حال مردم سازنده این بافت از نوعی استاندارد ذاتی و جمعی برای اندازه ها استفاده کرده اند. همچنین این بافت در میان چهار گونه بافت شهری سنندج، واجد بیشترین غنای بصری و تنوع آن است و تحلیل شاخص فضای همسایگی مخصوص، زیبایی ناشی از هارمونی و تعادل در این بافت را نشان می دهد. در نهایت، نتایج به دست آمده درخصوص چهار گونه کلی بافت در شهر سنندج نشان می دهد که شاخص های آنالیزهای ایزوویست و تحلیل گراف دید تفاوت ها و شباهت های میان این بافت ها را از نظر خصوصیات فضایی و کیفیت بصری، به خوبی آشکار می کنند، بنابراین در تصمیم گیری های مربوط به طراحی شهری، توجه به نتایج استفاده از این ابزارها می تواند به ارتقای کیفیت بصری بافت های شهری کمک شایانی نماید.
بهسازی کالبدی_ محیطی بافت مرکزی شهر با رویکرد توسعه شهری پایدار مطالعه موردی: بافت مرکزی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
73 - 88
حوزههای تخصصی:
مراکز شهرها با سابقه قدیمی، به دلیل مرکزیت جغرافیایی، سهولت دسترسی، مرکزیت ثقل اقتصادی و ویژگی های تاریخی _ فرهنگی دارای پتانسیل بالقوه بالایی می باشند؛ علی رغم ویژگی های مثبت قسمت مرکزی شهرها، بافت آنها از لحاظ مشکلات کالبدی(فرسودگی)، زیست محیطی، درهم پیچیدگی بافت و ضعف زیرساخت ها رنج می برند .یکی از مراکز شهری با چنین مشخصه ای مرکز شهر خرم آباد می باشد. بافت هسته مرکزی این شهر عمدتاَ فرسوده است و نیاز به اقدامات ساماندهی و بهسازی دارد. هدف اصلی این تحقیق با توجه به وسعت دامنه مشکلات این بافت ها، رسیدن به اهداف توسعه پایدار در بهسازی آن می باشد. در همین راستا، تحقیق حاضر به چگونگی تحقق ابعاد کالبدی و محیطی توسعه پایدار در بهسازی بافت های هسته مرکزی شهر خرم آباد پرداخته است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش ، توصیفی _ پیمایشی می باشد و نحوه جمع آوری اطلاعات در بخش معرفی مفاهیم اولیه از روش کتابخانه ای و در بخش جمع آوری مستندات از طریق مطالعات میدانی(پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) است. جامعه آماری مورد نظر، ساکنین قسمتی از بافت هسته مرکزی شهر خرم آباد با جمعیتی بالغ بردو هزارو 797 نفر می باشد. با توجه به بررسی ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی محدوده مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ترکیبیAHP-SWOT ، نتایج به دست آمده از ارزیابی نهایی عوامل SWOT در چارچوب مدل AHP نشان می دهد که در گروه نقاط قوت، وجود عنصر تاریخی با ارزش(وزن نهایی، 272/0)، وجود محور فعالیت در راستای خیابان های امام خمینی و شهدا (وزن نهایی، 176/0) و امکان دسترسی آسان به سایر نقاط شهر (وزن نهایی، 134/0) به ترتیب مهمترین نقاط قوت و پایین بودن کیفیت ابنیه (وزن نهایی،206/0)، ریزدانگی قطعات (وزن نهایی، 161/0) و وجود معابر تنگ و نفوذناپذیر (وزن نهایی،135/0) به ترتیب مهمترین نقاط ضعف هستند. در عین حال پتانسیل بالای فضاهای بایر (وزن نهایی، 239/0)، پتانسیل ایجاد فضاهای تفریحی _ گردشگری (وزن نهایی، 183/0) و تاریخی بودن حوزه فراگیر و ارتقای فرهنگی (وزن نهایی، 139/0) به ترتیب مهمترین فرصت های محدوده مورد مطالعه، همچنین بی توجهی به تغییر محله برای انطباق با نیازهای روز (وزن نهایی، 266/0)، نا امنی و نفوذ ناپذیری معابر (وزن نهایی، 194/0) و تعریف نشدن فضای باز عمومی در محله ها (وزن نهایی، 143/0) از جمله مهمترین تهدیدهای محدوده مورد نظر به شمار می آیند. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر آن است که مشکلات کالبدی و پس از آن، به ترتیب مشکلات زیست محیطی، معضلات اجتماعی، معضلات اقتصادی، مدیریتی بیشترین درصد معضلات را به خود اختصاص داده است. همچنین در بررسی ابعاد کالبدی، پایین بودن کیفیت ابنیه، ریزدانگی قطعات و نفوذناپذیری معابر از جمله مهمترین مشکلات بافت مورد مطالعه است. بر اساس تحلیل های نهایی در این پژوهش، پیشنهادهای اساسی به منظور بهره برداری از این قوت ها ، فرصت ها، کاهش ضعف ها و تهدیدات در قالب راهبرد های رهگشای مدل SWOT برای بهسازی بافت فرسوده مرکزی شهر خرم آباد در متن مقاله به تفصیل بیان می شود که در آنها از مؤلفه های توسعه پایدار شهری بهره گرفته شده است. در بحث توسعه پایدار هدف، رسیدن به شهری پایدار است و توسعه شهری در صورتی پایدار خواهد بود که کیفیت بالایی از زندگی را برای تمام ساکنانش ارائه دهد و بدین منظور در راستای ارتقای کیفیت زندگی بر بهسازی با راهبردهای ارائه شده به عنوان راهنمای تصمیمات، ابزار عمل برنامه ریزی و ایجاد کننده ارتباط میان عوامل تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا تأکید شده است.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر (مورد مطالعه: شهر کنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی مؤثر بر ایجاد، رشد و توسعه شهرها به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری جهت برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت جهت رشد و توسعه شهرها تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهرهای جنوبی استان بوشهر است که به صورت مطالعه موردی در شهر کنگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله تعیین شاخص های کلیدی از طریق روش دلفی و شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع انجام گرفته است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر روند شکل گیری و توسعه کالبدی شهر کنگان، 15 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)؛ عوامل سیاسی و نقش دولت (مدیریتی)؛ موقعیت جغرافیایی کنگان؛ عوامل فرهنگی؛ نوع مالکیت اراضی؛ جهات و میزان شیب؛ وضعیت آب و هوایی؛ منابع آبی (شبکه آب ها)؛ خاک و پوشش گیاهی؛ بلایای طبیعی و فعالیت های کشاورزی" تأثیرگذارند که از میان این عوامل 5 عامل "صنایع نفت و گاز (پالایشگاهی)؛ فعالیت های بندرگاهی؛ مهاجرت؛ فعالیت های خدماتی؛ حمل و نقل (دسترسی)" به عنوان عوامل و پیشران های کلیدی توسعه کالبدی شهر کنگان مطرح می باشند که ترکیبی نظام وار از عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی هستند. به این ترتیب جهات و میزان توسعه کالبدی شهر کنگان در آینده تابعی از موقعیت و شرایط جغرافیایی شهر کنگان، نحوه برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و مسئولین شهری کنگان در برخورد با این پیشران های کلیدی است.
بررسی اثر رژیم های ارزی بر جریان توریسم بین المللی در کشورهای منتخب اسلامی: رهیافت جاذبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
73 - 89
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از پردرآمدترین صنایع جهان می تواند، نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها ایفا کند. گردشگری شامل خدماتی است که تأثیر زیادی بر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی دارد. در این راستا،با وجودمطرح شدنرژیم های ارزی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر جریان گردشگری، پژوهش های چندانی در رابطه با اثر رژیم های ارزی بر جریان توریسم انجام نگرفته است. پیشرفت های اخیر در طبقه بندی نظام های ارزی، محرکی شده است که در این مطالعه به بررسی اثرات رژیم های ارزی بر جریان توریسم بین الملل پرداخته شود. این پژوهش، از روش جاذبه (gravity) و داده های تابلویی برای تخمین تعداد گردشگران واردشده از کل جهان به کشورهای منتخب اسلامی (14 کشور) شامل بحرین، ایران، عراق، مصر، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، قطر، یمن، سوریه، لبنان، اردن و عمان طی دوره زمانی 2013-1993 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رژیم ارزی ثابت بر روند گردشگری اثر مثبت و معنی دار دارد و حفظ ثبات نرخ ارز برای جذب گردشگران بین الملل بسیار اهمیت دارد.همچنین تجارت، تولید ناخالص داخلی، مسافت، جمعیت، داشتن زبان مشترک و مستعمره بودن، اثر مثبت بر جریان گردشگری دارد و متغیر نرخ ارز مؤثر، نرخ ارز اسمی، داشتن تفاهم نامه تجاری مشترک اثر منفی بر جریان گردشگری دارد. تمام ضرایب به غیر از متغیرهای مستعمره بودن و داشتن تفاهم نامه تجاری مشترک به لحاظ آماری معنی دار هستند.
ارائه مدل اکتشافی- تجربی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح های جامع شهری (مطالعه موردی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1391 - 1408
حوزههای تخصصی:
به رغم صرف هزینه های کلان برای تهیه طرح جامع شهری، شواهد نشان می دهد این طرح در بسیاری از فضاهای شهری کشور با مشکل و چالش عدم تحقق پذیری مواجه است. هدف از پژوهش حاضر، که با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است، شناسایی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح جامع شهری در کلان شهر شیراز است. جامعه آماری را مدیران و کارشناسان شهری و همچنین استادان دانشگاهی متخصص تشکیل می دهد که از میان آن ها 170 نفر نمونه آماری درنظر گرفته شده اند. ابزار اصلی پژوهش برای جمع آوری داده های مورد نیاز پرسش نامه محقق ساخته است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amosاستفاده شده است. نتایج نشان داد پنج عامل شناسایی شده مهم ترین بازدارنده های تحقق پذیری طرح جامع در محدوده مطالعاتی اند که توانسته اند 7/69 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند. عوامل شناسایی و درصد تبیین هر یک به ترتیب اهمیت عبارت اند از: ضعف عوامل مدیریتی (09/20)؛ ضعف فرایند تهیه، تدوین، و تصویب طرح (9/13)؛ بنیان مالی و اقتصادی ضعیف نهادهای متولی (15/13)؛ موانع اداری - قانونی (38/11)؛ و بی اعتنایی به بسترهای مشارکتی(18/11). همچنین، نتایج پژوهش نشان داد مدل تجربی نهایی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح جامع با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در کلان شهر شیراز از برازش مناسبی برخوردار است و تأییدکننده مدل اکتشافی شناسایی شده است. همچنین، نتایج نشان داد نظارت دقیق علمی بر فرایند تهیه و تصویب و اجرای طرح، ممانعت از دخالت آرایشخصی و دیدگاه های سیاسی در فرایند تهیه، تصویب و اجرای طرح،و درنظرگرفتن مشارکت و همکاری شهروندان در همهمراحل تهیه، تصویب،و اجرای طرح به ترتیب با 145، 138، و 135 مورد تکرار مهم ترین راهکارهای عملیاتی برای رفع موانع شناسایی شده اند.