فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۸۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بستر دریاچه های قدیمی با داشتن رسوبات ریزدانه و خاک حاصلخیز مکان مناسبی برای فعالیت های گستر د ه کشاورزی و صنعتی می باشد. بستر دریاچه ی قدیمی خرم آباد نیز مکان مناسبی برای انجام این فعالیت هاست. به همین دلیل آگاهی از حدود دقیق و تحلیل شاخص های مورفومتری دریاچه مذکور برای برنامه ریزی محیطی دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد. بستر این دریاچه در محدوده زاگرس چین خورده، استان لرستان، شهرستان خرم آباد و در دشت مرکزی (کرگاه) قرار دارد. اثبات دریاچه در منطقه مورد مطالعه و تحلیل شاخص های مورفو متری آن هدف اصلی این پژوهش است. برای این کار با استفاده از نقشه های توپوگرافی منطقه به مقیاس 50000/1 و انطباق آنها با مدل رقومی ارتفاعی (نقشه مدل رقومی ارتفاع ی [1] ایران) و نقشه آبراهه های ایران ، منحنی میزان 1200 متر به عنوان آخرین حد گسترش دریاچه و رسوبات آن تعیین گردید و از اندازه گیری های زمینی، سیستم موقعیت یابی جهانی [2] برای کنترل دقیق حدود دریاچه استفاده شده است. از سامانه اطلاعات جغرافیایی 3/9 [3] برای محاسبه شیب بستر دریاچه، برش، تهیه و تولید نقشه های جدید، ترسیم منحنی های هم ژرفا و تخمین عمق حداکثر دریاچه استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق این دریاچه در کواترنر تشکیل و دارای وسعتی در حدود 75 کیلومتر مربع، عمق حداکثر 75 متر، عمق متوسط 26/32 متر ، نسبت عمق متوسط به عمق حداکثر 43/0، حجم 7/2419 میلیون متر مکعب، طول خط ساحلی11/55 کیلومتر، درجه تکامل خط ساحلی 80/1 بوده است.
آلومتری پارامترهای هندسی رودخانه دالکی و نقش آن در توسعه، تحول و تکامل مآندرهای دشت ارژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه های طبیعی تحت تأثیر عوامل و متغیرهای مختلف، پیوسته ازنظر ابعاد، شکل، راستا و الگو در حال تغییرند. رودخانه ازنظر ژئومورفیک بی تردید پدیده ای پویاست و شواهد مورفولوژیک زمین شناسی حاکی از آن است که بیشتر رودخانه ها در معرض تغییرات مستمر قرار دارند .در این پژوهش مورفولوژی رودخانه دالکی در استان های فارس و بوشهر با مقایسه زمانی – مکانی موردبررسی قرارگرفته است، لذا با توجه به ویژگی های منحصربه فرد این رودخانه و فراوانی مئاندرهای تشکیل شده در طول مسیر رودخانه دالکی تصمیم گرفته شد با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور و GIS در یک بازه زمانی 38 ساله و داده هایی شامل نقشه های توپوگرافی 50000/1، 250000/1 و تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده های MSS و OLI تغییرات رودخانه موردبررسی قرار گیرد. ابتدا تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ArcGIS رقومی گردید و مسیر رودخانه به 4 بخش تقسیم شد و به وسیله برازش دایره های مماس بر قوس پارامترهای هندسی رودخانه مانند ضریب خمیدگی، شعاع نسبی، طول موج، زاویه مرکزی، طول خط مرکزی و میانگین شعاع دایره محاسبه و تغییرات به وجود آمده در 4 بخش در طول مسیر رودخانه با توجه به شکل و الگوی رودخانه مورد مقایسه قرارگرفته است. با مقایسه پارامترهای هندسی به دست آمده در بخش های موردمطالعه نتیجه این شد که ضریب پیچشی درتمام بخش ها افزایش داشته به گونه ای که در بخش 4، رودﺧﺎﻧﻪ در حال گذر از حالت پیچان رودی به سمت حالت پیچان رودی شدید و ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺿﺮیﺐ ﭘیﭽﺸی از 84/1 ﺑﻪ 96/1 افزایش پیداکرده اﺳﺖ. بخش های 2،1و3 این رودخانه ازنظر توسعه پیچان رودی در رده پیچان رودی زیاد توسعه یافته قرار دارد و بخش 4 در رده رودخانه شاخ گاوی قرار دارد.
ارزیابی فعالیت گسل تبریز با شاخص های ژئومورفیک، تکنیک سنجش از دور و GIS
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
17 - 40
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تبریز در حریم گسل فعال تبریز قرار دارد و از بخش انتهایی حوضه های آبریز گماناب چای و ورکش چای در شمال شهر نیز عبور می کند. پژوهش حاضر، با استفاده از شاخص های ژئومورفیک، تکنیک سنجش از دور و GIS به بررسی فعالیت های تکتونیکی این گسل در محدوده ی کلان شهر تبریز می پردازد. بدین منظور شاخص های ژئومورفیک شامل تراکم زهکشی، نسبت انشعاب، نسبت شکل حوضه، عدم تقارن حوضه، تقارن توپوگرافی معکوس، انتگرال هیپسومتری، سینوسی جبهه ی کوهستان، سینوسی رودخانه، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره، گرادیان طولی رود و شاخص ارزیابی نسبی تکتونیکی فعال به عنوان ابزار های مدلی و مفهومی استفاده شد. تصویر ماهواره ای سنجنده ی ASTER، نقشه ی زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاع و نرم افزارهای ENVI4.8 و ArcGIS10.2 دیگر ابزارهای فیزیکی این پژوهش است. طبق نتایج، مقادیر کمّی شاخص های تراکم زهکشی 51/0 و 57/0، نسبت انشعاب 2 و 1/2، نسبت شکل حوضه 2/2 و 8/1، عدم تقارن حوضه 7/39 و 2/23، تقارن توپوگرافی معکوس 36/0 و 59/0، انتگرال هیپسومتری 28/0 و 39/0، سینوسی جبهه کوهستان 4/1 و 93/0، سینوسی رودخانه 1/1 و 3/1، پهنای کف دره به ارتفاع دره 08/1 و 2/1، گرادیان طولی رود 1202 و 318 به ترتیب برای حوضه های آبریز گماناب چای و ورکش چای به دست آمد. بر اساس شاخص ارزیابی نسبی تکتونیک فعال، حوضه های آبریز گماناب چای و ورکش چای به ترتیب با مقادیر عددی 9/1 و 7/1 دارای حرکات تکتونیکی زیاد هستند. نتایج شاخص های مورد بررسی، حاکی از تأثیرپذیری مورفولوژی حوضه های آبریز گماناب چای و ورکش چای از حرکات تکتونیکی گسل تبریز است. با پردازش داده های ماهواره ای شواهد تکتونیکی گسل تبریز همچون انحراف آبراهه آجی چای، پرتگاه گسل و پدیده ی عدسی شکل در محدوده ی کلان ش هر تبریز نیز تفسیر شدند. نتایج ب ه دست آمده با شواهد میدانی منطقه تأیید گردید. بنابراین، کلان شهر تبریز از نظر حرکات تکتونیکی در یک منطقه ی مخاطره آمیز واقع شده است.
تحلیل الگو و فرسایش پذیری مسیر رودخانه گرمی چای
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها سیستم های پویا هستند که مرزهای جانبی و مشخصات مورفولوژیکی آنها در طول زمان و به طور پیوسته در حال تغییر است. این ناپایداری و تغییرات تحت تأثیر فرسایش پذیری مسیر رود و به تبع آن تغییریافتن الگوهای رودخانه ای ایجاد می شود. محدوده مورد مطالعه این تحقیق رودخانه گرمی چای واقع در استان آذربایجان شرقی است. هدف این تحقیق بررسی انواع الگوهای جریان رودخانه و تعیین فرسایش پذیری مسیر جریان است. جهت رسیدن به این هدف از تصاویر ماهواره ای لندست، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، نقشه های زمین شناسی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی و جهت تعیین الگوی رودخانه و عوامل مؤثر بر آن از شاخص های ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی و تحلیل نیم رخ طولی استفاده شد. در مرحله بعد، با روی هم گذاری لایه های مؤثر در فرسایش پذیری رودخانه، کلاس های فرسایش پذیری رودخانه را در پنچ کلاس تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که الگوی رودخانه پیچان رودی است. تحلیل نیمرخ طولی نشان داد که تغییر حالتی در پروفیل طولی دیده نمی شود و این تغییرات، حالت بهنجار دارد که گویای روند منظم و مشخص در عوامل تأثیرگذار بر فعالیت های مورفولوژیکی رودخانه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مناطق فرسایش پذیری متوسط تا زیاد و زیاد، عمدتاً منطبق بر مناطقی که دارای تشکیلات حساس به فرسایش (عمدتاً رسوبات کواترنری)، فاقد پوشش گیاهی مناسب و متراکم هستند و باعث ایجاد حرکات دامنه ای به بستر رودخانه می شوند.
مورفولوژی فضائی دیاپیر نمکی در تعامل با ژئوتوریسم داخلی و خارجی و نقش آن در توسعه پایدار منطقه ای استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان فارس به سبب تنوع مکان های ژئومورفیک در ارتباط با عملکرد دیاپیریسم، از توانایی بالقوه آمایش ژئوتوریسمی برخوردار است. عملکرد این دیاپیریسم در استان، به صورت پلاگ ها و گنبدهای نمکی رخنمون یافته است. به گونه ای که تعداد 56 پلاگ نمکی در محدوده فارس و در زون زمین شناسی کمربند زاگرس گزارش شده است. اکثر این مکان ها دارای جاذبه زمین شناختی بوده و قابلیت تبدیل شدن به ژئوسایت را دارند. هم چنین با توجه به ارزش علمی، فرهنگی- تاریخی، زیبایی شناختی و اجتماعی- اقتصادی، از گنبدهای نمکی می توان به عنوان مکان های ژئومورفیک نام برد. در پژوهش حاضر سعی بر ورود برآوردهای کمی در مدیریت ژئوتوریسمی کشور شده است. این کار با استناد به اطلاعات و آمار موجود اعم از ژئولوژیک، ژئومورفیک، توپوگرافیک و حوزه های دموگرافیکی استان و با بهره گیری از آنالیزهای اولیه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیائی (GIS) انجام گردیده است. متغیرهای مختلفی در مدیریت بهینه ژئوتوریسم دیاپیری استان فارس مورد بررسی قرار گرفته اند که با توجه به ضابطه ها و محاسبات انجام شده به این ترتیب اولویت بندی شده اند: راه (تقریباً 100%)، تجهیزات مراکز شهرستان (98%)، ارتفاع گنبدها (97%)، فاصله گنبدها از آبادی ها (82%). خروجی های این پژوهش، کاربرد ژئوتوریسم دیاپیری در تسریع روند توسعه پایدار منطقه و پیشرفت اقتصادی مراکز شهرستان ها و حتی آبادی های نزدیک این گنبدها، که بستر ژئوسایت ها هستند را نشان می دهد.
پایش و پیش بینی ترسالی و خشکسالی تبریز با استفاده از مدل CLIMGEN و شاخص SPI
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
61 - 78
حوزههای تخصصی:
امروزه پیش بینی داده های هواشناسی برای برنامه ریزی های آینده در زمینه های طبیعی و انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است. از جمله می توان به پیش بینی خشکسالی و سیل و... اشاره کرد که در این صورت می توان با برنامه ریزی مدون از خسارات احتمالی کاست. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مدل CLIMGEN و داده های هواشناسی (2009-1961)، ایستگاه سینوپتیک تبریز پیش بینی داده های هواشناسی سال های 2009-2000 انجام گرفت و با توجه به هدف تحقیق همبستگی بین این داده ها با داده های مشاهداتی در SPSS16 صورت گرفت. با توجه به همبستگی بین داده های مشاهداتی و شبیه سازی شده، سپس به پیش بینی داده های هواشناسی منطقه تبریز طی دوره 2040-2016 پرداخته شد. در نتیجه با استفاده از شاخص SPI جهت به دست آوردن ترسالی و خشکسالی ها در دوره مورد مطالعه و دوره شبیه سازی شده اقدام گردید. نتایج نشان می دهد که در دو دوره مورد مطالعه (2009-1961 و 2040-2016)، روند بارش رو به کاهش گذارده است و از طرف دیگر در دوره پیش بینی شده نسبت به دوره مشاهداتی ترسالی و خشکسالی ها رو به افزایش نهاده و از وضعیت نرمال فاصله گرفته است. برای سال2040 در منطقه مورد مطالعه با مدل گردش عمومی جو HADCM2 طبق سناریوی A1BAIM مدل سازی شد و از مدل MAGICC-SCENGEN برای ریز مقیاس نمایی داده های با قدرت تفکیک خروجی 5/2 در 5/2 مدل های گردش عمومی استفاده شد. نتایج حاصل از این مدل نیز حاکی از کاهش بارش و افزایش دما در منطقه مورد مطالعه می باشد.
بررسی تغییرات زمانی کانال فعال درمسیرهای پیچان داربا استفاده ازروش های تجربی وبا استناد به لایه بندی رسوبات کناری ،مطالعه موردی :مسیر پیچان دارآجی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده تغییرات ژئومورفولوژیکی درمسیرهای پیچان دارنسبت به سایرالگوهای جریان بسیارسریع ترصورت می گیرد.تمامی تغییراتی که درطول وعرض دشت های سیلابی درطی زمان ودراثرجابجایی قوس خمیدگی های مسیررخ می دهد،در نحوه لایه بندی ودراندازه رسوبات کناری منعکس می گردد.با علم براین که چه تغییراتی به چه نحوی درلایه بندی ودراندازه رسوبات تراس های کناری منعکس می شود،می توان درمورد نحوه وقوع تغییرات درمسیرجریان درطی زمان اظهار نظرنمودودرمورد تغییرات احتمالی بعدی پیش بینی هایی راانجام داد.باتوجه به وقوع تغییرات زیاددرمسیررودخانه آجی چای،دراین مقاله سعی شده است،نحوه تغییرات درمسیرجریان این رودخانه درطی زمان مورد بررسی قرارگیرد.رودخانه آجی چای(واقع درموقعیت جغرافیایی از '58 ° 37 تا '07 ° 38 عرض شمالی و' 15° 46 تا' 45° 47 طول شرقی)درطول مسیرخوددارای خمیدگی های زیادی است که جابجایی قوس این خمیدگی ها،به طرف راست ویا چپ محوراصلی جریان،چهره دشت سیلابی رادرطول زمان تغییرداده است.دراین مقاله،برای بررسی نحوه و میزان تغییرات زمانی کانال فعال درطول وعرض دشت سیلابی،ازروش های تجربی ومیدانی بهره گیری شده است.برای بررسی تغییرات شعاع قوس خمیدگی هادرطی زمان،ازتصاویرماهواره ای وعکس های هوایی و برای بررسی میزان سینوزیته ازرابطه s استفاده شده است.برای برآورد میزان فرسایش کناری از رابطه E وبرای برآوردزمان جابجایی ها از رابطه T∆ استفاده شده ودرادامه مطالعات ،به نحوه لایه بندی رسوبات درتراس های رودخانه توجه شده است ودرنتیجه گیری ها،به اطلاعات حاصل ازچینه نگاری استناد شده است.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که اندازه شعاع قوس خمیدگی ها درطی زمان بطور قابل ملاحظه ای تغییریافته است.این نتایج همچنین حاکی ازاین است که جابجایی کانال فعال دراطراف محورکانال درطول زمان بطورمکررصورت گرفته است.طبق نتایج حاصل ازاین بررسی ها،زمان جابجایی درتمامی طول کانال به یکسان نبوده و دربخش هایی ازمسیر،این زمان کوتاهتراز 5 سال ودربخش های دیگراین زمان طولانی تربوده است .بررسی های لایه بندی تراس های کناری در مسیرآجی چای همچنین نشان می دهد که با هر جابجایی در قوس خمیدگی مسیر،اندازه ذرات و نحوه لایه بندی رسوبات کناری تغییر یافته است .
نقش آفرینی بندال ها در رخداد مخاطرات ژئومورفودینامیکی (مطالعه موردی زمین لغزه های فروردین 1377 غرب استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویارویی با مخاطرات بخش جدایی ناپذیر جوامع انسانی به شمار می رود. عوامل متعددی در ظهور آن ها نقش دارند. عوامل اقلیمی یکی از مهمترین ارکان موثر بر مخاطرات محیطی به شمار می آیند. که در این میان بندالی شدن مهمترین پدیده ایست که سایر پارامترهای اقلیمی را به شکل محسوسی تحت تاثیر قرار می دهد. زمین لغزش ها از جمله مخاطرات مهم مورفوکلیماتیک ایران به شمار می آیند که سالانه خسارات فراوانی را به عرصه های مختلف وارد می سازند. در فروردین 1377 پس از یک دوره بارشی 19 روزه در شمال غرب و غرب استان چهارمحال و بختیاری زمین لغزش هایی رخ دادند. که مهمترین آنها بهمن سنگی آبیکار لبد بود و باعث نابودی روستای لبد و مرگ تمام ساکنین آن گردید بنابراین شناسایی ارزیابی و پیش بینی زمان آستانه تغییر و رخداد آن در هر حوضه به منظور کاهش خسارات وارده به جوامع انسانی لازم و ضروری به نظر می رسد. هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل اقلیمی به ویژه الگوهای همدید و بندال ها در وقوع مخاطرات ژئومورفودینامیکی به عنوان راهنمایی برای پیش بینی های کاربردی می باشد. روش کلی مبتنی بر تحلیل های سینوپتیکی با استناد بر خروجی های حاصل از نرم افزار گرد س وتطییق آن با داده های ثبت شده ی زمینی به روش تحلیلی-کمی با بهره گیری ازنرم افزارهای آماری و زمین آماری جی آی اس و اکسل است. نتایج حاصل نشان داد که مهمترین نقش آفرینی الگوهای همدید و بندال ها در وقوع پدیده ژئومورفودینامیکی در چگونگی نزول و نوع بارش می باشد. عملکرد سامانه های فشار، موقعیت منطقه نسبت به جبهه های سرد و گرم چرخندها و نوع و مکان بندال ها نقش تعیین کننده داشته اند.
مقایسه مدل های EPM و CSY در محاسبه فرسایش و رسوبدهی مناطق خشک و نیمه خشک: حوضه آبریز شیرین دره، شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان فرایند های تخریب زمین، فرسایش خاک مهم ترین تهدید برای منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک بحساب می آید. این تحقیق در حوضه آبریز شیرین دره، منطقه ای نیمه خشک در شمال شرقی ایران، برای ارزیابی روش پتانسیل فرسایش (EPM) و روش هیدروفیزیکی (CSY) در تولید نقشه های پتانسیل فرسایش و بار رسوب با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. داده هایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند از نقشه های توپوگرافی، عکس های لندست ETM+، عکس های هوایی و داده های هواشناسی بدست آمده اند. سنجش فرسایش در روش EPM و CSY از طریق فاکتور های طبقه بندی شده انجام شد. در انتها مشخص شد بیشتر مناطق دارای پتانسیل فرسایش زیاد و بسیار زیاد دارای سازنده های زمین شناسی مثل: سرچشمه (Ksr)، سنگانه (Ksn) و رسوبات کواترنری (Q) هستند. همچنین نتایج نشان داد که بیشتر بار رسوب حوضه آبریز شیرین دره مربوط به بخش شرقی است. پیشنهاد می شود که عملیات آبخیزداری و حفاظت خاک در مناطق شرقی حوضه آبریز شیرین دره اجرا گردد.
کاربرد روش های قطعه بندی تصاویرطیفی در شناسایی و جدا سازی مخروط افکنه های حوضه یزد-اردکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قطعه بندی مؤثرترین روش برای شناسایی شکل های ژئومورفولوژیکی است که علاوه بر طبقه بندی، خاصیت اکتشافی لندفرم ها را نیز در متن تصویر داراست. در این پژوهش، پس از معرفی انواع روش های قطعه بندی، مخروط افکنة روی تصاویر ماهوارة ژئو- آی و استر استخراج شده است. آن گاه بهترین روش های قطعه بندی در شناسایی مخروط افکنه های حوضة یزد با روش تفسیر بصری معرفی شده است. به منظور تفسیر بصری از تصویر استرِ قطعه بندی شده و انتخاب بهترین روش های قطعه بندی قابل استفاده در ژئومورفولوژی، از نقشة ژئومورفولوژی ژئورفرنس شده و نیز تصویر ژئو- آی بهره گرفته شد. براساس نتایج، از میان انواع الگوریتم های قطعه بندی، دو الگوریتم برای شناسایی و جداسازی مخروط افکنه ها مناسب است: الف) الگوریتم چندمقیاسه در شناسایی مرز هندسی مخروط افکنه ها در تصویر استر؛ ب) قطعه بندی به روش اختلاف کنتراست بر روی تصویر ژئو-آی در شناسایی جزئیات موجود بر سطح مخروط افکنه مانند سایة حاصل از فرسایش خندقی، راه های احداث شده و خشک رودها موفق بوده است. سرانجام به منظور بررسی آزمون پذیری روش های برگزیده، از مخروط افکنه های مشابه در دیگر مناطق مرکزی استان یزد استفاده شد که نتایج مشابه آن قابلیت سازگاری روش های مذکور را در دیگر نقاط نیز به اثبات می رساند.
پیش بینی زمانی و مکانی تراز آب زیرزمینی دشت داورزن
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تخمین مقدار تراز آب زیرزمینی در نقاط مختلف دشت داورزن واقع در استان خراسان رضوی در یک ماه آینده است. جهت پیش بینی زمانی از روش پرسپترون چندلایه شبکه عصبی و برای پیش بینی مکانی از روش کریجینگ استفاده شده است. داده های ورودی شامل سری زمانی تراز آب زیرزمینی است که به مدت هشت سال از مهر 82 تا اسفند 89 به صورت ماهیانه اندازه گیری شده است. ابتدا به منظور تعیین میزان دقت مدل، تراز آب زیرزمینی 12 ماه پایانی یک پیزومتر جدید با استفاده از روش پیشنهادی مدل سازی شده و با مقدار واقعی آن مقایسه گردیده است. مقدار ضریب انطباق به دست آمده (812/0E=) نشان دهنده کارایی مدل در این دشت است. سپس با اتکا به نتایج قابل قبول به دست آمده، تراز آب زیرزمینی یک ماه آینده پیش بینی شد. در مرحله بررسی کارایی مدل، روش شبکه عصبی با میانگین ضریب انطباق 688/0 برای پیزومترها و نیم تغییرنمای گوسی نیز با درصد همبستگی 657/0 نتایج قابل قبولی را برای دشت داورزن نشان دادند.
مطالعه ژئومورفولوژی (مرفوتکتونیک) بخش میانی طاقدیس کبیرکوه ایلام (محدوده بین پشته اریشت تا امامزاده شاه محمد کوه نشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری های کمی به ژئومورفولوژیست ها این امکان را می دهد که لندفرم های مختلف را بررسی و شاخص های ژئوموریک را محاسبه کنند. ازجمله مهم ترین عوارضی که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس هستند رودخانه ها، شبکه های زهکشی و عوارض توپوگرافی می باشند. حوضه ی آبخیز طاقدیس کبیرکوه در زاگرس میانی، در محدوده ی جغرافیایی استان ایلام واقع شده است که شواهد ژئومورفولوژیکی در این حوضه نشان از فعالیت نئوتکتونیکی در دوران پلیو-کواترنر دارد. در این مطالعه به منظور ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی اخیر در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه، تعداد 30 حوضه آبریز به همراه طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه آن ها در محیط ArcGIS10.1 ، استخراج گردیده و سپس شاخص های ژئومورفیک گرادیان طولی رود (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی (T)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، سینوسی پیشانی کوهستان (Smf) و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص سینوسیته کانال رودخانه (S) مورداندازه گیری قرارگرفته اند. درنهایت، با تلفیق شاخص های مزبور، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) در این بخش از تاقدیس مزبور ارائه گردید. بر این اساس در 28 زیر حوضه منطقه، سطح فعالیت تکتونیکی با شدت متوسط تا بالا عمل می کند. نتایج به دست آمده از این روش با شواهد صحرایی و ژئومورفولوژیکی مانند تغییرات شدید در نیمرخ طولی رودخانه ها، پیشانی های مستقیم کوهستان، تنگه ها، عدم تقارن شبکه زهکشی، سطوح مثلثی، دره های V شکل ، شیب های تند، زمین لغزش ها و همچنین گزارش مرکز لرزه نگاری کشور مبنی بر ثبت بیش از 1000 زمین لرزه در سال 1393 در این محدوده همخوانی خوبی داشته و بیانگر فعالیت نئوتکتونیکی در بخش میانی تاقدیس کبیرکوه می باشد.
بازسازی برف مرزهای کواترنر پایانی در محدوده سایت ریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلمروهای یخچالی سایت ریگ در جنوب استان چهارمحال بختیاری با هدف ردیابی شواهد فعالیت های یخچالی، تعیین برف مرزها، بازسازی شرایط رطوبتی و دمایی گذشته، تعیین خط تعادل آب و یخ کواترنر پایانی و بررسی وجود رابطه میان پراکندگی سیرک ها با جهات ناهمواری ها مورد مطالعه قرار گرفت. از روش های درون یابی در بازسازی داده های اقلیمی و هیدرولوژیکی و نیز از روش مطالعه کف سیرک پورتر و روش رایت در تعیین برف مرز گذشته استفاده شد. نتایج بدست آمده از روش پورتر، ارتفاع 2812 و همچنین روش رایت، ارتفاع 2836 متری را به عنوان برف مرز گذشته نشان می دهد. همچنین خط تعادل آب و یخ بدست آمده در ارتفاع 2109 متری قرار دارد. نتایج نشان دهنده ی شکل گیری حدود 89/32 درصد از سیرک ها در دامنه های رو به قطب و 66/25 درصد دیگر در دامنه های رو به استوا می باشد.
بررسی علل وقوع لغزش های سطحی در منطقه جوانرود با استفاده از مدل فرایند محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه و وقوع زمین لغزش های سطحی یکی از دغدغه های اساسی مدیران در بهره برداری از دامنه ها در مناطق کوهستانی می باشد. شناسایی و بررسی عوامل مؤثر به صورت ناحیه ای می تواند در جهت مقابله با آن و کاهش خسارات مهم و مؤثر باشد. برای این منظور مدل های زیادی ارائه شده است که مدل فرایند محور(فیزیک پایه) طالبی (۲۰۰۸) یکی از آن ها است. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از مدل طالبی (۲۰۰۸) ضمن تحلیل پایداری دامنه های منطقه، به بررسی مهم ترین عوامل مؤثر در وقوع لغزش های سطحی منطقه جوانرود پرداخته شود. این مدل با درنظرگرفتن ویژگی های ژئومتری دامنه (پلان دامنه و پروفیل طولی دامنه) ، هیدرولوژی زیرسطحی همراه با ویژگی های مکانیکی خاک، ضریب پایداری دامنه ها را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. برای دستیابی به هدف موردنظر، ۱۲ دامنه شامل ۷ دامنه لغزشی و ۵ دامنه فاقد لغزش به عنوان نمونه مطالعاتی در منطقه جوانرود انتخاب شدند و سپس تمامی متغیرهای تحلیل پایداری شیب از طریق مطالعات میدانی و آزمایشگاهی مورداندازه گیری قرار گرفتند تا عوامل مؤثر در وقوع لغزش شناسایی گردند. شکل پلان دامنه و نیمرخ طولی آن ها از طریق مطالعات میدانی و به کارگیری نرم افزار Arc gis به دست آمده است . برای اندازه گیری ویژگی های مکانیکی و هیدرولوژی خاک نیز از هر دامنه مقدار ۵۰ کیلوگرم خاک برداشت شد و در آزمایشگاه مکانیک خاک کرمانشاه مورد آزمایش قرار گرفت. سپس به منظور محاسبه ضریب پایداری، مدل موردنظر برای کل دامنه های مطالعاتی اجرا و ضریب پایداری به دست آمد. نتایج نشان داده است که وقوع لغزش های سطحی در منطقه جوانرود متأثر از عوامل ژئومتری و ویژگی مکانیکی خاک دامنه می باشد. به طوری که دامنه های همگرا با نیمرخ طولی مقعر و خاک های با ضریب چسبندگی کم و زاویه اصطکاک داخلی پایین مستعد لغزش می باشند. این تحقیق همچنین نشان داده است که روش فرایند محور در ارزیابی ناپایداری دامنه ها در منطقه جوانرود کارایی خوبی دارد چراکه در دامنه های لغزشی دامنه های (۶، ۷، ۸، ۹) میزان ضریب پایداری با بهره گیری از مدل کمتر از ۱ و در دامنه های پایدار ( ۱ تا ۴) میزان ضریب پایداری بیش از ۱,۵ به دست آمده است.
ارتقاء مدل اسلمسا با ترفندی تکنیکی در سهم گذاری عوامل فرسایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلمسا یکی از مدل های تخمین فرسایشی است که توسط استوکینگ در سال 1978 ارائه شد. این مدل به خاطر بکارگیری روش های رابطه سنجی غیر خطی از توانمندی های دقیقی در برآورد میزان فرسایش از یکسو و بکارگیری اعداد کسر پذیر واقعی در محاسبه برخوردار و از دیدگاه آموزشی دارای مزیت های فراوانی است. سؤال اساسی درباره این مدل آن است که آیا می توان با اعمال ترفندی تکنیکی قابلیت جدیدی به این مدل افزود تا سهم هریک از عوامل مؤثر در مدل را در هر نقطه به ما نشان دهد. این مسئله سبب شد تا در قالب یک طرح پژوهشی و با انتخاب حوضه آبریز گلپایگان و اجرای مدل مذکور، نسبت به محاسبه میزان عوامل فرسایش مدل اسلمسا در 214 سلول چهار کیلومتری اقدام و سپس با استفاده از روش بی بعد سازی برداری مقادیر اصلی در مدل، یعنی عناصر X,K,C بی مقیاس و آنگاه با واکاوی لگاریتمی سهم هریک از عوامل در هر سلول محاسبه گردد. این روش به خوبی نشان داد که می توان سهم هریک از عوامل را تعیین و عاملی که دارای تأثیرگذاری بیشتری است در هر واحد کاری (پیکسل) مشخص نمود و نقشه فرسایش منطقه بر مبنای عامل برتر را ترسیم کرد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که 1-با اعمال تکنیک بی بعد سازی آماری در مدل اسلمسا سهم عوامل سه گانه فرسایش را می توان مشخص کرد؛ 2- با اعمال این روش می توان به نقشه اولویت مناطق برای اجرای طرح های کنترل فرسایش دست یافت، به طوری که این اولویت بر اساس سهم عامل برتر در برآورد و تخمین فرسایش استوار شده باشد؛ 3-با سهم گذاری عوامل فرسایشی در مدل می توان تکنیک های مبارزه با فرسایش را در مناطق مختلف تعیین نمود و از یک روش یکسان برای مبارزه و کنترل آن پرهیز نمود.
بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری فروچاله ها در سازندهای کارستی با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط ArcGIS و SPSS (مورد مطالعه: ناهمواری های بیستون – پرآو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه های کارستی در برخورد با عوامل مؤثر متنوع و پیچیدگی مکانیسم آن ها در ارتباط باهم و با توجه به نقش آن ها در تحول و حساسیت کارست زایی واکنش متفاوتی بروز می دهند؛ بنابراین امروزه در برنامه ریزی های محیطی به مطالعات اولیه و تهیه نقشه های ممیزی استعداد شکل گیری اشکال کارستی، اهمیت خاصی داده می شود. ناهمواری های بیستون-پرآو به عنوان منطقه مورد پژوهش با سازندهای آهکی بخشی از زون چین خورده و تکتونیزه شده بوده که مستعد شکل گیری اشکال متنوع کارستی است. لذا هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل مؤثر در توسعه کارست با تأکید بر فروچاله ها و پهنه بندی استعداد توسعه و حساسیت منطقه کارستی بیستون- پرآو است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی بوده و نوع آن کاربردی است. متغیرهای پژوهش شامل یک متغیر وابسته (فروچاله ها) و هفت متغیر مستقل (بارش، دما، شیب، جهات شیب، ساختار زمین شناسی، گسل و ارتفاع) بوده است که در برای سنجش ارتباط بین این متغیرها تمام لایه های مؤثر در تشکیل کارست با استفاده از نرم افزارهای GIS مورد پردازش و کدگذاری قرارگرفته و با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط SPSS روابط آن ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از معادله رگرسیونی و نتیجه ی تأثیر دادن ضرایب رگرسیونی متغیرها در ماتریس داده ها بر اساس روابطی (استعداد وقوع فروچاله ها) به صورت طیفی از اعداد مثبت و منفی درآمده است. اعداد مثبت بیانگر وجود شرایط لازم برای توسعه کارست و اعداد منفی بیانگر نبودن شرایط مناسب برای توسعه کارست است. دامنه این طیف عددی، به صورت کیفی به سه کلاس، استعداد کم، استعداد متوسط و استعداد زیاد تقسیم شده است. تفسیر ضرایب و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که لیتولوژی مهم ترین نقش را در توسعه کارست بر عهده دارد و بعد از آن به ترتیب لایه های گسل، بارش، ارتفاع، دما، شیب و جهات شیب در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.
تحلیل هیدروژئومورفولوژیک آبخوان کارستی چشمه ساسان-دشت ارژن فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر حفاظت و مدیریت صحیح منابع آب موجود در آبخوان های کارستی، به دلیل اهمیت ویژه آن ها در تامین آب شرب، مورد توجه بسیار بوده است. چشمه ساسان در جنوب غرب استان فارس، در سمت راست رودخانه شاپور و در قاعده سازند آسماری-جهرم ظاهر شده است. آب این چشمه در شهرستان کازرون در زمینه اقتصاد کشاورزی و تامین آب منطقه بخصوص شهر بوشهر از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق به منظور طبقه بندی آبخوان کارستی و شبیه سازی منحنی فروکش آبدهی و تخمین حجم آب ذخیره شده در بخش اشباع و غیر اشباع آبخوان کارستی از روش مانجین استفاده شد. نتایج نشان دهنده شیب ملایم منحنی فروکش و ذخیره دینامیکی زیاد که کمتر تحت تاثیر بارش قرار می گیرد است. از نظر طبقه بندی مانجین، سیستم آبخوان کارستی منطقه نشتی، دارای عمق زیاد و درز و شکاف فراوان بصورت جزء یا تماما در زیر رسوبات با نفوذپذیری کم محصور شده است. روش مانجین هماهنگی نسبتاً خوبی در شبیه سازی مقادیر دبی های دوره فروکش طی سالهای مختلف دارد و حداکثر درصد خطای روش مانجین در برآورد حجم آب ذخیره شده در آبخوان کارستی برابر با 51/5 درصد می باشد. بطور متوسط حدود 75 درصد از کل حجم آب ذخیره شده سالانه در آبخوان مربوط به بخش ذخیره اشباع (جریان پایه) و بقیه مربوط به غیراشباع (جریان سریع) است. در این آبخوان کارستی، شبکه کارستی بخوبی توسعه نیافته است و سیستم از نوع افشان است. با توجه به اینکه عمدتا منطقه از آهک تشکیل شده است اشکال کارستیک در منطقه توسعه یافته اند که نقش مهمی در جذب نزولات جوی و نفوذ آب دارند و در نهایت با توجه به قرار گیری چشمه ساسان در سازند آسماری-جهرم و حجم آب، کارست زایی در قسمت های پایین دست، به صورت انواع لاپیه ها نمایان می شود.
شناسایی و استخراج تغییرات رودخانه ی زرینه رود در فاصله ی سال های 1989 تا 2014 با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور شناسایی و استخراج تغییرات قسمتی از رودخانه ی زرینه رود در فاصله ی سال های 1989 تا 2014 میلادی - مطابق با سال های 1368 تا 1393 هجری شمسی- با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست انجام گرفته است؛ تغییر مسیر و مورفولوژی مجرای رودخانه ها - که از ویژگی های مهم دشت های سیلابی بوده- و در مقیاس زمانی اتفاق می افتد، و مطالعه آن با استفاده از فن آوری سنجش از دور، نتایج مطلوب تری به دست می دهد در این تحقیق نیز از این تکنیک استفاده شده است. تصاویر پس از تصحیحات رادیومتریک و تصحیحات هندسی، جهت افزایش تباین به روش خطی بسط داده شده و در مرحله ی بعد با استفاده از روش های تحلیل مؤلفه های اصلی و ترکیب باندی بهترین مؤلفه و ترکیب باندی مشخص گردید. سپس با انتقال این مؤلفه ها و ترکیب باندی به محیط نرم افزار ArcGIS محدوده ی رودخانه در سال های مورد مطالعه استخراج و تجزیه و تحلیل شد. جهت تحلیل کمّی تغییرات مسیر رودخانه، از شاخص های ضریب خمیدگی و بعد فراکتالی برای مقایسه ی سال های مورد مطالعه استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد به علت کاهش بسیار محسوس دبی رودخانه از سال 2000 تا سال 2014، پتانسیل رودخانه برای ایجاد تغییرات مورفولوژیک در بخش های مختلف بسیار پایین است. بیشترین میزان تغییرات در سال 1989 اتفاق افتاده است. ناپایداری مسیر رودخانه نیز در طی سال های مورد مطالعه به جز حذف یک پیچان رود از الگوی سال 1989، بسیار کم می باشد. همچنین نتایج روش های استخراج الگوی رودخانه نشان داد که جهت تشخیص خط مرزی رودخانه تحلیل مؤلفه های اصلی از روش های دیگر کاراتر است.
برآورد توان تولید رسوب در حوضه شادگان با استفاده از مدل اریفر و پایگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک بعنوان مسئله ای اساسی برای کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته با اقلیم های مختلف، مطرح است. فرسایش از دو طریق آبی و بادی امکان پذیر است. در این مقاله با استفاده از دو روش اریفر و روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی1(پایگانی)، میزان و شدت فرسایش خاک در حوضه شادگان در استان خوزستان برآورد شده است. برای این منظور از نقشه های مختلف مانند مدل رقومی ارتفاعی2 ، بارش ، کاربری اراضی ، شاخص NDVI وزمین شناسی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. نقشه نهایی برآورد فرسایش حاصل از دو روش به پنج گروه فرسایشی بسیارزیاد، زیاد ، متوسط، کم و بسیار کم ، بازطبقه بندی گردیده است. نتایج این تحقیق نشان داد که حدود 2/12 درصد از مساحت حوضه دارای شرایط بحرانی و میزان فرسایش بسیار شدید وشدید است. متوسط فرسایش خاک در سطح حوضه برابر با 8/2143تن بر هکتار درسال برآورد شده است. معادله رگرسیونی دو مدل، (96/0 R2=) را نشان داده است. روش پایگانی همراه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، رویه و ابزار توانمندی برای برآورد ، نمایش و پهنه بندی میزان فرسایش خاک است، مع الوصف در این رابطه می توان از روشهای جدیدتری نیز بهره گرفت.
توان سنجی تغییرات کیفیت آب زیرزمینی قابل شرب در پهنه های جمعیتی دشت اردبیل با استفاده از ترکیب مدل های زمین آماری و تصمیم گیری چندمعیاری در محیط GIS
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
43 - 60
حوزههای تخصصی:
دشت اردبیل یک دشت میانکوهی به وسعت تقریبی 820 کیلومترمربع است که در شمال غربی ایران و در شرق فلات آذربایجان در داخل استان اردبیل قرارگرفته است. آب موردنیاز دشت به منظور مصارف کشاورزی، صنعت و شرب از رودخانه های جاری و همچنین از چاه های عمیق و نیمه عمیق و چشمه ها تأمین می گردد. برای بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت اردبیل از اطلاعات 56 چاه عمیق، 3 چاه نیمه عمیق، 3 رشته قنات و 7 دهنه چشمه از داده های سازمان آب منطقه ای مربوط به سال 1389 استفاده شده است. هدف از پژوهش حاضر، ارائه یک نمای کلی از کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت اردبیل از لحاظ شرب با استفاده از پارامترهای EC، PH ، SO4-- ،Cl- ، Na و TH (برحسب CaCo3) می باشد که در نهایت با استفاده از روش های زمین آمار درGIS از طریق نرم افزارArcGIS10.3 اقدام به تولید نقشه موضوعی کیفیت آب زیرزمینی دشت اردبیل شده است. در این پژوهش از روش درون یابی کریجینگ معمولی برای به دست آوردن توزیع فضایی پارامترها و روش وزن دهی جمعی ساده برای وزن دهی و رتبه بندی لایه ها استفاده شده است. در نهایت با توجه به نقشه نهایی کیفیت، می توان اظهار داشت که تقریباً 34 درصد (معادل 280 کیلومترمربع) آب زیرزمینی دشت اردبیل از لحاظ شرب در حد مطلوب واقع شده است که در قسمت شرقی دشت قرار دارد. کیفیت پایین آب نیز مربوط به قسمت جنوب غربی و شمال غربی دشت می باشد. هم چنین بین تراکم جمعیت و تراکم چاه های موجود در سطح دشت و افت کیفیت آب رابطه مستقیمی وجود دارد.