فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه های مختلفی در رابطه با عارضه کواستا در ایران وجود دارد. برخی مخالفان با ذکر دلایل زمین شناختی معتقدند کواستا وجود نداشته و برخی دیگر عوارض موجود را شبه کواستا می نامند. اما نویسندگان بر این باورند که هر دو عارضه کواستا و شبه کواستا وجود داشته و عوارض ژئومورفولوژی به فرم وابسته اند. بنابراین با استفاده از RS و GIS اقدام به تأیید علمی این نظریه شده و ژئومورفولوژی بزرگترین کواستای جنوب شرق کشور به نام کواستای نگور که عامل اصلی تأمین منابع آبی و گسترش سکونتگاه های شهری و روستایی بوده تحلیل گردیده است. نتایج حاصل از تداخل سنجی راداری ماهواره سنتینل1 در دو سری پردازش بین سال های 2018، 2019و2020 در نرم افزارSNAP نشان داد که این عارضه قسمتی از سواحل بالاآمده بوده و تشکیل آن حاصل دو نوع حرکت بالاآمدگی حاصل از فرورانش پوسته دریای عمان به زیر ایران و عملکرد گسل عرضی در بالاآمدن پیشانی کواستا است. بنابراین در این دوره زمانی، حداکثر بالاآمدگی کواستا در قسمت پیشانی آن 8/2سانتی متر و حداقل بالاآمدگی آن در محل لولای کواستا 4میلی متر محاسبه شده است که نویسندگان برای اولین بار نوع جدیدی از فرآیند تشکیل کواستا را در ایران و جهان ارائه داده اند. از آنجایی که ارتفاع پیشانی کواستا از سطح جلگه ساحلی 545 متر بوده و هیدروژئومورفولوژی و اقلیم منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده، طبق محاسبه شاخص پوشش گیاهیSAVI با تصاویر ماهواره سنتینل2، بیشترین میزان پوشش گیاهی در پایین دست مسیر جریان آبراهه کاتاکلینال بوده که رواناب حاصل از بارندگی در آبگیرهایی انسان ساخت به نام هوتک ذخیره شده و نیازهای آبی و کشاورزی منطقه را تامین می نمایند.
بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه لتیان با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
203 - 213
حوزههای تخصصی:
فرسایش حوضه های آبریز و بار رسوب رودخانه ها، از چالش های جدی مدیریت منابع آب کشور است که تبعات منفی در بهره برداری از تأسیسات آبی و سدها دارد. SAWT یک مدل فیزیکی و نیمه توزیعی است که برای پیش بینی اثر تغییر کاربری، تغییر اقلیم و مدیریت آب در حوضه های آبریز بزرگ و پیچیده توسعه داده شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SAWT) ،شبیه سازی رواناب و رسوب در بالا دست سد لتیان انجام شد و اثرات آن بر شرایط سد لتیان مورد بررسی قرار گرفت و زیرحوضه ها و واحدهای پاسخ هیدرولوژیک منطقه شامل 34 زیر حوضه و 206 واحد پاسخ هیدرولوژیک(HRU ) استخراج شد. پس از تعیین واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی حوضه مورد نظر با استفاده از داده های روزانه سینوپتیک، مقدار CN حوضه برابر 82.1 تعیین شد که به معنای آنست که از 395.9 میلی متر بارش سالانه در منطقه، خاک این حوضه تنها توانایی جذب 17.9 درصد آن را دارد و باقی بارش بر روی سطح به صورت رواناب سطحی و تبخیر و تعرق درمی آید که مقدار نسبتا بالایی است. بنابر نتایج مدل مقدار رواناب سطحی حوضه برابر67.06 میلی متر و مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز مورد نظر برابر 117.7 میلی متر در سال می باشد. همچنین مقدار رسوب میانگین تولیدی در حوضه معادل 1240.41 میلی گرم بر هکتار و بیشینه رسوب تولیدی در حوضه آبریز 3369.93 میلی گرم بر هکتار در سال است که ازین مقدار، 1231.65 میلی گرم بر هکتار در پایین دست حوضه رسوب می کند.
شبیه سازی سطح آب زیرزمینی دشت سلسله استان لرستان با استفاده از الگوریتم های فراکاوشی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
145 - 162
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر افت منابع آب زیرزمینی به عنوان مهم ترین چالش در مسائل مدیریت منابع آب مطرح است. اولین گام در جهت مدیریت آب زیرزمینی، ش بیه سازی سطح آب زیرزمینی و شناسایی عوامل مؤثر بر سطح آب زیرزمینی است. از این رو در این پژوهش جهت شب یه سازی سطح آب زیرزمینی دشت سلسله واقع در استان لرستان از مدل ترکیبی رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) با موجک و الگوریتم های فرا ابت کاری گرگ خاک ستری (GWO) و خفاش (BA) در مقیاس زمان ی ماهانه طی دوره ی آماری 2020-2010 استفاده ش د. م عیارهای ضریب همبستگی (R2)، م جذور میانگین مربعات خطا (RMSE) ، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب بهره وری نش-ساتکلیف (NSE)، درصد بایاس (PBIAS) برای ارزیابی و مقایسه ی عملکرد مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد هر سه مدل هیبریدی، در الگوهای ترکیبی نتایج بهتری نسبت به سایر الگوهای تعیین شده دارند. همچنین، با توجه به معیارهای ارزیابی مشخص شد که از بین مدل های به کاررفته در شبیه سازی سطح آب زیرزمینی، مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک با ضریب تعیین (988/0-975/0R2=)، ری شه ی میانگین مربعات خطا (146/0-112/0RMSE=)، میان گین قدرمطلق خطا (m093/0-076/0MAE=) ضریب نش ساتکلیف (978/0-963/0NS=) و درصد بایاس (001/0PBIAS=) در مرحله ی صحت سنجی عملکرد بهتری نسبت به سایر مدل ها از خود نشان داده است.
بررسی و پهنه بندی آسیب پذیری آبهای زیرزمینی، با کمک روش DRASTI و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
108 - 87
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مدل های DRASTIC و فازی ،پتانسیل آلودگی آبخوان و همچنین پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی با شاخص GQI دشت تبریز بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت.در این ارزیابی، از نرم افزار Arc map و همپوشانی هفت لایه اطلاعاتی: عمق سطح آب، تغذیه خالص، محیط آبخوان، جنس خاک، توپوگرافی، محیط غیر اشباع، هدایت هیدرولیکی بهره گیری شد.نتایج بررسی ها و ارزیابی ها با استفاده از مدل در استیک نشان داد که، شاخص آسیب پذیری 57 تا 165 است که در تقسیم بندی توصیفی در طبقات بدون خطر آلودگی تا خطر آلودگی زیاد قرار می گیرد. نتایج حاصل از مدلسازی فازی نیز نشان داد که47درصد از مساحت دشت ،دارای آسیب پذیری زیاد است . نقشه های ترسیمی نیز نشان می دهد که در هر دو نقشه حاصل از دور روش مورداستفاده ، قسمت های شمال غربی تا جنوب غربی که محل قرار گیری شهر تبریز می باشد، بیشترین پتانسیل و قسمت های جنوب غربی کمترین پتانسیل برای آلودگی را دارا می باشد. در نهایت ،با استفاده از شاخص GQI و بر اساس استاندارد شرب WHO و با بهره گیری از ده پارامتر: هدایت هیدرولیکی، کلر، کلسیم، بیکربنات، منیزیم، پتاسیم،کل جامدات محلول، سدیم، سولفات و سختی کل ، شاخص کیفی منطقه مورد مطالعه بررسی شد و نتیجه حاصل نشان داد که کیفیت آب در قسمت های پر خطر(شمال غربی و جنوب غربی آبخوان) که بر اساس دو مدل پیشین شناسایی شده ،دارای کمترین شاخص کیفیت نسبت به قسمت های جنوب شرقی آبخوان می باشد.
تعیین نوع رابطه بین شروع آستانه همزمان رواناب و فرسایش با خصوصیات شیمیایی خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تعیین رابطه بین شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش و خصوصیات شیمیایی خاک در کاربری های مختلف سازند گچساران به کمک رگرسیون تک متغیره انجام گرفت. سپس نمونه برداری شروع همزمان رواناب و فرسایش در 6 نقطه و با 3 تکرار و در شدت های مختلف بارش 75/0، 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه در سه کاربری مرتع، منطقه مسکونی و اراضی کشاورزی به کمک دستگاه شبیه ساز باران انجام شد و به همین تعداد نمونه-برداری شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش، نمونه برداری از خصوصیات شیمیایی خاک مانند ماده آلی، شوری خاک، اسیدیته خاک و کربنات کلسیم انجام گرفت. به منظور انجام تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS و EXCEL استفاده گردید. نتایج نشان داد در مجموع در سازند گچساران و در هر سه کاربری مرتع، کشاورزی و مسکونی و در هر سه شدت 75/0، 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه، ماده آلی خاک در سه مورد رابطه منفی و در شش مورد رابطه مثبت با شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش از خود نشان داد و شوری خاک نیز در نه مورد رابطه منفی از خود نشان داد و اسیدیته خاک نیز در هفت مورد رابطه منفی و در دو مورد رابطه مثبت از خود نشان داد و کربنات کلسیم خاک نیز در شش مورد رابطه منفی و در سه مورد رابطه مثبت با شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش از خود نشان داد.
ارزیابی و مقایسه کارایی روش های کمی فرکتال و آنتروپی در تحلیل وضعیت لرزه خیزی زاگرس شمال غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
147 - 168
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه ها حاصل گسلش و پویایی زمین ساختی هر ناحیه هستند و نسبت به بزرگا، فضا و زمان توزیع فرکتالی دارند. در این تحقیق پارامترهای لرزه خیزی b-value و FD به عنوان رویکرد کمی فرکتالی در تحلیل لرزه خیزی زاگرس شمال غرب بکار رفته است. پارامتر b با توزیع فراوانی-بزرگای گوتنبرگ-ریشتر و پارامتر FD به روش مربع شمار محاسبه و همچنین با استفاده از 30 خوشه تمرکز زمین لرزه و عوامل مهم، پهنه های لرزه خیز با روش آنتروپی مشخص شدند. کاهش b-value رخداد زمین لرزه های با فراوانی کم و بزرگای بالا و افزایش FD عدم خوشه بندی و توزیع یکنواخت زمین لرزه ها را نشان می دهد. همبستگی منفی این دو مؤید زمین ساخت فعال است. نتایج نشان می دهند که افزایش FD با کاهش b-value (همبستگی منفی 60 درصد) همراه است. منطقه A (غرب کرمانشاه) ، بالاترین میزان (FD (1/02 و پایین ترین میزان b (0/78) را داراست که به معنی توزیع بالای تنش در منطقه (و شاهد آن زمین لرزه اخیر کرمانشاه با بزرگای 7/3) است. منطقه E (محل اتصال گسل های جبهه کوهستان و بالارود)، مشابه A است اما زمین لرزه های آن بزرگای کمتری دارند (5 و 6 ریشتر). منطقه F (محل پیوند گسل های اصلی و جبهه کوهستان زاگرس)، با وجود تراکم بالای گسل و زمین لرزه، نقطه مقابل A است که بیانگر رها شدن تنش در قالب زمین لرزه هایی کوچک است. منطقه C (حاشیه غربی با کمترین تمرکز گسل و فراوانی زمین لرزه)، مشابه F است. مناطق D و B (مجاور گسل های معکوس و رورانده زاگرس، شرایطی زمین ساختی متوسطی دارند. نتایج مدل آنتروپی نتایج FD را تأیید می کند و رابطه معکوسی با مقادیر b دارد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم گزینه شاخص بخش گردشگری است که اهم اهداف آن، پایداری، افزایش سودمندی، کاهش اثرات مخرب حین استفاده از منابع زمین شناسی و ژئومورفولوژیک و ایجاد کمترین تغییرات در محیط طبیعی است. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز است. برای نیل به این هدف، طی مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی، ویژگی های محیط طبیعی و انسانی جزیره هرمز به عنوان داده های پژوهش، در قالب فرم های شناسنامه مکان گردآوری شده و ارزیابی اثرات توسعه ژئوتوریسم بر پایداری محیط به روش RIAM اصلاح شده انجام گرفت. بر اساس نتایج، توسعه ژئوتوریسم آثار مثبت زیادی بر عدم مهاجرت جمعیت از جزیره، توسعه مشاغل، حفظ آثار تاریخی، آسایش مردم، توسعه زیرساخت ها، اقتصاد جوامع محلی و نیز تبادلات فرهنگی در جزیره داشته و باعث شده است که کیفیت اثرات بر محیط انسانی جزیره در طبقه متوسط تا خوب قرار گیرد. اگرچه محیط های فیزیکی و بیولوژیکی جزیره هرمز ماهیتاَ شکننده اند، ژئوتوریسم نه تنها خسارتی بر این اجزاء وارد نکرده، آثار مثبتی نیز بر آن ها داشته است. ژئوتوریسم، کمترین تغییرات را بر محیط فیزیکی باعث شده است. در مجموع با توجه به تغییرات جزئی و عمدتاَ مثبت محیط ، می توان نتیجه گرفت که توسعه ژئوتوریسم در هرمز با اهداف اکوتوریسم و توسعه پایدار هماهنگ بوده و پتانسیل بالایی برای ایجاد اثرات سودمند زیست محیطی در جزیره هرمز دارد. در این راستا با تقویت مدیریت و لحاظ ضوابط و استانداردهای خاص بهره برداری نشأت گرفته از ماهیت ژئوتوریسم می توان از اثرات جزئی مخرب آن کاسته و اثرات مثبتش بر محیط های طبیعی و انسانی جزیره را تقویت کرد.
به کارگیری شاخص های کمّی ژئومورفومتریکی در تحلیل تغییرات جانبی مجرای رودخانه و مدیریت دشت های سیلابی (مطالعه موردی: رودخانه قره سو، از روستای قدیرلو تا روستای لعل گنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
120 - 135
حوزههای تخصصی:
رودخانه قره سو از رودخانه های دائمی استان اردبیل می باشد که در طی سال های اخیر، تحت تأثیر عوامل آنتروپوژنیک دست خوش تغییراتی قرارگرفته است. در این تحقیق سعی شده است با ارائه روش های کمی ژئومورفومتریکی، مطالعه دقیق تری نسبت به تغییرات جانبی مجرای رودخانه قره سو در طی 12 سال اخیر صورت گیرد و بینش جامعی نسبت به این تغییرات و روش های محاسبات آن ها با استفاده از تکنیک های سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ارائه گردد. بخش وسیعی از دشت سیلابی رودخانه قره سو زیر کشت محصولات کشاورزی می باشد و در بخش های زیادی، شاهد دست اندازی های کشاورزان در قسمت بستر و حریم رودخانه و نیز تغییر کاربری هستیم. این دخل و تصرف در طول سال های اخیر سبب ایجاد تغییراتی در مورفولوژی مجرای رودخانه قره سو شده است. بررسی کمی این تغییرات با استفاده از شاخص های ژئومورفومتریکی می تواند نقش مهمی در مدیریت دشت سیلابی این رودخانه ایفا کند. منطقه موردمطالعه 31 کیلومتر از این رودخانه می باشد. فعالیت کشاورزان در اطراف رودخانه و دست اندازی در بستر و حریم رودخانه قره سو سبب کانالیزه شدن مجرا شده است که این امر می تواند سبب تسریع آب گرفتگی زمین های مجاور رودخانه گردد. همچنین نتایج بررسی ها نشان داد که تحرک بالا در میزان شاخص تغییرات خط کناری کل (E) و شاخص آهنگ تغییرات جانبی نرمال شده (N) رودخانه قره سو در ارتباط با مهاجرت واقعی مجرا نبوده بلکه دارای ارتباط قوی با تغییرات در عرض مجرا می باشد. میزان آهنگ مهاجرت واقعی محاسبه شده برای رودخانه قره سو در طی 12 سال گذشته در منطقه موردمطالعه تقریباً 36/0 متر در سال بوده است.
برآورد هیدروگراف سیلاب در حوضه فاقد آمار با مدل هیدروگراف واحد مصنوعی گاما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
186 - 173
حوزههای تخصصی:
برآورد هیدروگراف سیلاب در حوضه های فاقد آمار یک موضوع چالش برانگیز در برنامه ریزی و مدیریت سیلاب می باشد. مدل های مختلفی در این زمینه توسعه داده شده است و ضرورت دارد که کارایی مدل های توسعه داده شده در مناطق مختلف جهان با ویژگی های متفاوت اقلیمی، هیدرولوژیکی و فیزوگرافی مورد ارزیابی قرار گیرد تا بتوان در مورد کارایی آنها در مناطق مختلف اظهار نظر کرد. مدل هیدروگراف واحد مصنوعی گاما یک مدل توسعه داده شده در زمینه ی برآورد هیدروگراف سیل آب در حوضه های فاقد آمار است. در این مطالعه مدل هیدروگراف واحد مصنوعی گاما برای برآورد مشخصه های هیدروگراف سیلاب در حوضه ی آبریز قره سو در استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته است. معیارهای خطای دبی اوج، خطا حجم جریان، میانگین قدرمطلق خطا، میانگین بایاس خطا، ضریب تبیین و کلینگ- گوپتا برای ارزیابی دقت نتایج شبیه سازی برآورد گردید. بر اساس نتایج معیارهای ارزیابی بیان شده نشان داد که مدل هیدروگراف واحد مصنوعی گاما از دقت کاملاً مناسب در برآورد مشخصه های هیدروگراف سیلاب برخوردار بوده است. بعلاوه مقایسه ی بصری هیدروگراف های محاسباتی و مشاهداتی مبین دقت قابل توجه مدل هیدروگراف واحد مصنوعی گاما در برآورد شکل هیدروگراف سیلاب در رویدادهای مورد مطالعه می باشد.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی سی ساله با استفاده از مدل HEC_HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تکنیک های شی گرا و پیکسل پایه مطالعه موردی: حوضه مردق چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
184 - 163
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامه ریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار می آید. امروزه فناوری های سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار می گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روش های پیکسل پایه و شی گرا در تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه مردق چای با استفاده از تصاویر لندست در سال 2000 و 2020 انجام گرفت. برای مقایسه نتایج د ر هر د و روش از د اد ه های آموزشی یکسان برای طبقه بندی استفاد ه گرد ید. سپس روش های ارزیابی شامل صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج و مشخص شد که نتیجه طبقه بندی به روش شی گرا با ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب برابر با 89/0 و 08/91 برای سال 2000 و 92/0 و 66/93 برای سال 2020 نسبت به روش پیکسل پایه نتایج بهتری ارائه می دهد. بر اساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، بیشترین میزان تغییر حادث شده مربوط به کاربری مرتع متراکم به مرتع متوسط با مقدار 448/35، کاربری خاک به مرتع متوسط با مقدار 686/27 و مرتع متوسط به مناطق مسکونی با مقدار 347/21 کیلومترمربع می باشد. همچنین کمترین تغییرات حادث شده مربوط به کاربری کوهستان به خاک با مقدار 015/0، مناطق مسکونی به مرتع متراکم با مقدار 023/0 و مرتع متراکم به خاک با مقدار 081/0 کیلومترمربع می باشد. آنچه که در نقشه ها بسیار واضح است کاهش بیش از حد مراتع و تبدیل آن به سایر کاربری ها می باشد.
بررسی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژی در حوضه سعادت آباد، زاگرس مرتفع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
214 - 229
حوزههای تخصصی:
مطالعات بسیاری بر روی حوضه ها و شبکه ی آبراهه ها با استفاده از شاخص های ریخت سنجی صورت گرفته است که حکایت از کارایی آن ها در شناسایی مناطق فعال دارد. هدف از این مطالعه تعیین زمین ساخت فعال در حوضه سعادت آباد با استفاده از پنج شاخص ریخت سنجی عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، برجستگی نسبی (Bh)، ضریب شکل (Ff)، انتگرال و منحنی فرازسنجی (Hi) و گرادیان طولی رود (SL) می باشد. برای انجام این پژوهش از نرم افزار GIS، مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت 30 متر و نقشه های زمین شناسی، برای استخراج زیرحوضه ها، آبراهه ها و ساختارهای اصلی منطقه استفاده شده است. در نهایت نیز شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) جهت تعیین سطح فعالیت زمین ساختی کل منطقه به دست آمد. بررسی و تجزیه و تحلیل این شاخص ها همراه با گسل های واقع در منطقه، فعالیت زمین ساختی اخیر این منطقه را تایید می کند. به گونه ای که در زیرحوضه 6 منطبق بر گسل آونجان، زیرحوضه 8 منطبق بر گسل موسی خانی، زیرحوضه های 1 و 5 منطبق بر بخش هایی از گسل رودخانه سیوند و زیرحوضه های 12 و 19 منطبق بر گسل های واقع در جنوب گستره مورد بررسی، مقادیر بالایی از شاخص زمین ساخت فعال نسبی را شاهد هستیم که به دلیل فعالیت گسل های مذکور و تأثیر آن ها بر منطقه می باشد. در حدود 8/37 درصد از مساحت گستره مورد مطالعه فعالیت زمین ساختی نسبی بالا و 8/19 درصد فعالیت زمین ساختی نسبی متوسط را دارا می باشد. در کل میتوان گفت حوضه آبریز سعادت آباد دارای فعالیت زمین ساختی متوسط به بالا است و بخش های شمالی، شمال غربی، میانی و جنوبی منطقه فعال تر از بخش های دیگر هستند.
پیش بینی رواناب دشت اردبیل با رویکردهای پیش پردازش زمانی موجکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
116 - 99
حوزههای تخصصی:
مدلسازی صحیح فرآیند بارش-رواناب به دلیل گستردگی عوامل موثر بر بارش و رواناب یکی از پیچیدگی های علم هیدرولوژی است. هدف از این پژوهش استفاده از روش های پیش پردازش زمانی از جمله رف ع نویز موجکی و تبدیل موجک برای پیش بینی سری های زمانی ماهانه رواناب در دشت اردبیل می باشد. ش بیه س ازی ب ارش – روان اب ب ا اس تفاده از مدل جعب ه س یاه شبکه عصبی مصنوعی برای سه ترکیب داده های بارش و رواناب دشت اردبیل انج ام گردید. ترکیب اول و دوم داده ها از داده های خود ایستگاه در زمان های گذشته استفاده می کند و ترکیب سوم داده ها از داده های ایستگاه های بالادست (ایستگاه های گیلانده و کوزه تپراقی) برای پیش بینی رواناب خروجی دشت (ایستگاه سامیان) استفاده می کند. نتایج نشان داد ک ه اعم ال روش های پیش پردازش زمانی رف ع نویز م وجکی و استفاده از تبدیل موجک در ش بیه س ازی بارش-رواناب ب ا مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب بطور متوسط باع ث بهب ود 4 و 39 درصدی در مرحل ه آزمایش مدل شده است.
ارزیابی سناریوهای بهینه تغییر کاربری اراضی و تأثیر آن بر واکنش هیدرولوژیک جریان در حوضه آبریز اهل ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
138 - 123
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی در بیش تر حوضه های آبریز است. در این تحقیق تغییرات روند هیدرولوژیکی جریان با سناریو تغییر کاربری اراضی در حوضه آبریز اهل ایمان با مساحت 7771 هکتار واقع در قسمت غربی استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور مدل هیدرولوژیکی SWAT برای منطقه مطالعاتی اجرا و با استفاده از الگوریتم SUFI2 واسنجی و اعتبارسنجی شد. نتایج مدل با استفاده از ضرایب آماری R2، NS و RMSE ارزیابی شد که در دوره واسنجی این ضرایب آماری به ترتیب 75/0، 71/0 و 31/0 و در دوره اعتبارسنجی به ترتیب 71/0، 68/0 و 18/0 به دست آمدند که ضرایب آماری به دست آمده در هر دو دوره نشان دهنده بالا بودن عملکرد مدل در منطقه مطالعاتی جهت شبیه سازی رواناب است. بنابراین با توجه به پتانسیل و مشخصات منطقه تأثیر سناریوهای تغییرکاربری اراضی دیم کم بازده به مرتع، تبدیل 50 درصد زراعت آبی به باغ و تبدیل 40 درصد کاربری مرتع به زراعت دیم دبی جریان ماهانه خروجی از حوضه آبریز اهل ایمان مطالعه شد. نتایج نشان دهنده کاهش دبی متوسط (17 درصد) در سناریوی اول و افزایش دبی متوسط (36 درصد) در سناریوی دوم است. افزایش دبی متوسط در سناریو دوم نشان دهنده کاهش ذخیره آب زیرزمینی در منطقه است.
مدل سازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی خلیج فارس در استان هرمزگان و ارتباط آن با شاخص های ژئومورفومتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
161 - 139
حوزههای تخصصی:
وجود چشمه های آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی از نواحی احتمالی تخلیه ی آب زیرزمینی به خلیج فارس در سواحل استان هرمزگان، ابتدا با اعمال تصحیحات لازم (اتمسفریک، رادیومتریک، هندسی) بر داده های حرارتی باند 10 لندست 8، نقشه ی دمای سطح دریا (SST) تهیه و نقشه ی ناهنجاری دمایی استاندارد (STA) استخراج شد. سپس با تعیین سطح مشترک ناهنجاری دمایی طی سال های 96 و 97، نواحی احتمالی تخلیه آب زیرزمینی زیردریایی به خلیج فارس مشخص شد. سپس شاخص های ژئومرفومتری شامل: ارتفاع، شیب، انحنای طولی، انحنای عرضی، انحنای عمومی و موقعیت توپوگرافی (TPI) تعیین شده و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ناهنجاری های ایجاد شده در سواحل بندرمقام، بندرنخیلو، بندردیوان، بندرشناس، بندرلنگه و بندرکنگ به ترتیب 53/43، 7/83، 18/65، 5/16، 2/46، 12/98 هکتار دارای احتمال بسیار بالای خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشند. این سطح در کل سواحل محدوده مورد مطالعه 100/53هکتار است که به خلیج فارس تخلیه می شود. همچنین بر اساس نتایج آزمون جکنایف حساس ترین شاخص ژئومرفومتری، متغیر ارتفاع (درحالت منفی برابر با عمق دریا) است که به تنهایی AUC برابر با 90% ایجاد می کند لذا اگر از داده های ورودی مدل حذف شود، بیشترین تاثیر کاهشی را در نتایج پیش بینی مدل خواهد داشت.
آینده نگری تغییرات در مناطق مورفوکلیماتیک استان البرز برپایه سناریو های تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
229 - 247
حوزههای تخصصی:
آینده نگری مناطق مورفوکلیماتیک برپایه سناریو های تغییر اقلیم و اثرات آن می تواند نقشی کلیدی در برنامه ریزی برای سازگاری با شرایط پیش رو، داشته باشد. درک تاثیر تغییرات اقلیمی بر شرایط محیطی سطح زمین یکی از موضوعات ضروری است که نتایج آن می تواند در سایر حیطه های پژوهشی مفید باشد. هدف این تحقیق بررسی اثرات تغییر اقلیم در سال های 2030 -2050 و 2080-2100 بر تغییر مرز نواحی مورفوکلیماتیک و شرایط مورفولوژیک در استان البرز است. برای این منظور از داده های هواشناسی 8 ایستگاه سینوپتیک در اطراف استان البرز و نقشه ها و تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. روش انجام این تحقیق استدلال استقرایی می باشد و برای این منظور ابتدا بر اساس روش پلتیر منطقه بندی مورفوکلیماتیک کنونی استان البرز انجام شده است و سپس از ریز مقیاس نمایی گردش عمومی جو CanESM2 تحت سه سناریوی RCP 2.6 ، RCP 4.5، و RCP 8.5 بوسیله مدل SDSM برای بازسازی ارزش های دما و بارندگی آینده، استفاده گردید و در نهایت بر مبنای روش پلتیر، مناطق مورفوکلیماتیک 2050 و 2100 بر اساس سه سناریو خوش بینانه، میانه و بد بینانه، بدست آمد. نتایج این تحلیل نشان می دهد که تا سال 2050 و 2100 مناطق مورفوکلیماتیک مجاور یخچالی و معتدل به نفع گسترش مناطق نیمه خشک و خشک، کاهش خواهند یافت که میزان این تغییرات براساس سناریو های مختلف، متفاوت است. با توجه به نتایج بدست آمده، پیشنهاد می شود در برنامه ریزی فعالیت های انسانی، سازگاری ها و برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
برآورد ارتفاع خط تعادل یخبندان حال حاضر به روش لی در ارتفاعات ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
197 - 214
حوزههای تخصصی:
تعیین ارتفاع خط تعادل یخبندان از آستانه های محیطی مهم در مطالعات یخچال شناسی به شمار می رود. که برای بازسازی های دمایی و نیز تعیین عملکرد واحدهای یخچالی و مجاور یخچالی استفاده شده و در مطالعات ژئومورفولوژی یخچالی کاربردهای گسترده دارد. روش های مختلفی برای برآورد این ارتفاع وجود دارد که برخی مبتنی به شرایط دیرینه محیط های یخچالی و برخی مربوط به شرایط فعلی است. در پژوهش حاضر از روش رگرسیونی و پیشنهادی لی در تعیین ارتفاع خط تعادل دما-بارش اقلیمی استفاده شده است. با استفاده از داده های ایستگاه های هواشناسی در هر واحد ارتفاعی، ارتفاع خط تعادل یخبندان در موقعیت هر ایستگاه بدست آمد. بر این اساس در واحدهای ناهمواری حواشی چاله اصفهان-سیرجان، ارتفاع حساس به یخبندان به طور متوسط بر اساس داده های ایستگاه های موجود در منطقه، 3211 متر برآورد گردید. ارتفاع خط تعادل یخبندان دما-بارش کنونی (CTP-ELA) در این محدوده برابر با 5070 متر و ارتفاع آنی یخبندان خط تعادل دما-بارش (AIG) برابر با 4922 بدست آمد. ارتفاع خط تعادل با هر دو روش رگرسیونی و لی در 5 واحد ناهمواری قم و کهک، مارشنان، کرکس، شیرکوه، خیبر و کرمان نسبت به اندازه ارتفاعات فعلی در حدبالاتری قرار دارد، که نشان می دهد شرایط مناسبی برای یخبندان حال حاضر ندارد. به طور کلی از واحدهای ناهمواری شمالی منطقه به سمت واحدهای ناهمواری جنوبی خصوصاً در بخشهای جنوبی استان کرمان، هر سه نمای محیطی افزایش یافته و به تراز های ارتفاعی بالاتری جا به جا می شوند، این نتایج حاکی از آن است که مهمترین عامل در تعیین این نمایه های محیطی اثر قابل توجه عرض جغرافیایی است.
تهیه نقشه لندفرم ها و بررسی ارتباط آن با میزان خشکسالی به کمک روش ژئومورفون و مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (مورد: شرق و جنوب استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
160 - 175
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از جمله مخاطرات آب و هوایی است که به رغم وقوع تدریجی آن در مقیاس مکانی گسترده ای اثرگذار است و می تواند بخش بزرگی از جامعه روستایی و شهری را در معرض خطر قرار دهد، با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه بررسی و تعیین نواحی مستعد خشکسالی در نواحی شرق و جنوب استان فارس و ارتباط آن با نوع لندفرم ها با استفاده از روش AHP و فازی می باشد. در این مطالعه برای تعیین لندفرم های منطقه از روش ژئومورفون استفاده شد. همچنین برای تعیین وضعیت خشکسالی منطقه مورد مطالعه از روش فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج حاصل از مقایسه دو به دوی هر یک از پارامترها نشان داد که بارندگی و عمق آب زیرزمینی با وزن های ۲۸/۰ و ۰۱/۰ به ترتیب با اهمیت ترین و کم اهمیت ترین پارامتر در تعیین مناطق مستعد خشکسالی در منطقه مورد مطالعه می باشند. نتایج حاصل از روش فازی و AHP نشان داد که بخش های شرقی و جنوب شرقی منطقه مستعد خشکسالی هستند. نتایج حاصل از روش ژئومورفون نشان داد که منطقه مورد مطالعه شامل ۱۰ نوع لندفرم می باشد که لندفرم نوع slope و super به ترتیب بیشترین و کمترین مساحت منطقه را شامل می شود (25 % و 2%). همچنین نتایج حاصل از ارتباط بین نوع لندفرم و خشکسالی نشان داد که در بخش هایی از منطقه که شامل لندفرم Flat است میزان خشکسالی در کلاس متوسط تا زیاد قرار دارد، در حالیکه لندفرم های super دارای حداقل میزان خشکسالی هستند.
پهنه بندی ناپایداری دامنه ها نسبت به حرکات واریزه ای با استفاده از روش الگوریتم جنگل تصادفی(مطالعه موردی: حوضه تنگراه- استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز تنگراه واقع در استان گلستان، یکی از زیر حوضه های رودخانه دوغ، یکی از نواحی تحت خطر جریان واریزه ای است. در سال های 1380 و 1381 طی یک بارش ناگهانی، منطقه مورد نظر سیلاب همراه با جریان واریزه ای جبران ناپذیری را تجربه کرده است. شناسایی مناطقی که دارای آسیب پذیری بیشتری از حرکات واریزه ای هستند، می تواند در جهت برنامه ریزی برای مقابله با کاهش اثرات این حوادث موثر باشد. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل دقیق تر اقدام به تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در این منطقه گردیده است. عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های موجود در منطقه تنگراه در رابطه با جریان واریزه ای، شامل پارامترهایی نظیر شیب، جهت شیب، ارتفاع، دامنه انحناء، لیتولوژی، مجموع بارش سالانه، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل و فاصله از راه های ارتباطی می باشد. با استفاده از نرم افزار Mat LAB R2020a 70 درصد این داده ها بصورت تصادفی برای آموزش انتخاب شد و مابقی برای اعتبار سنجی استفاده گردیده است. ارزیابی نتایج بدست آمده از مدل الگوریتم جنگل تصادفی با استفاده از ضریب تعیین 88/0 و خطای 27/0 ایجاد شده است. الویت بندی فاکتورهای ورودی توسط الگوریتم نشان دهنده اهمیت بیشتر فاکتورها شیب و ارتفاع و فاصله از جاده در پیش بینی نهایی می باشد. براساس پهنه بندی صورت گرفته نتایج بدست آمده نشان می دهد 16، 15، 11، 17و 40 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته است.
شناسایی نواحی مستعد سیلاب در استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و مدلسازی هیدرولیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی بازه زمانی عقب نشینی آب از پهنه های سیلابی مربوط به سیلاب سال 1398 استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و همچنین مدلسازی پاسخ مناطق مستعد به سیلاب به تغییرات دبی رودخانه در بخشی از گرگانرود با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS می باشد. با استفاده از تصاویر Sentinel-1 در بازه های قبل، حین و بعد از سیلاب، تغییر جریانات سطحی و روند آب گرفتگی بررسی شده است. در مرحله بعد به کمک داده هایی نظیر ضریب مانینگ و مقادیر دبی پیک سیلاب برای دوره های بازگشت 25، 50 و 100 ساله از نرم افزار HEC-RAS استفاده شده است. مقایسه تصاویر سه ماه بعد از وقوع سیلاب با تصاویر یک ماه بعد از وقوع نشان می دهد که کانال ها و مجاری، مزارع و دشت های سیلابی واقع در نواحی مرکزی دشت گرگان بین یک تا سه ماه بعد از اتمام سیل همچنان تحت آب گرفتگی قرار داشتند. نتایج مدل نیز نشان داده است سرعت جریان در دشت های سیلابی سمت راست که میزان شیب آن ها از دشت های سیلابی سمت چپ بیشتر بوده، افزایش داشته است. همچنین در دوره های بازگشت 25 و 50 ساله، اگر بستر کانال رودخانه به طور مرتب لایروبی شود و رسوبات تجمعی از کف آن حذف شوند، حجم سیلاب از بستر اصلی رودخانه تجاوز نمی کند، و فقط در دوره بازگشت 100 ساله و بالاتر از آن شاهد آب گرفتگی محدوده های خارج از بستر رودخانه خواهیم بود. به کارگیری دو تکنیک سنجش از دور و مدلسازی هیدرولیکی می تواند در جهت انجام اقدامات بازدارنده و کاهش شدت سیلاب راه گشا باشد.