فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۴٬۸۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی ها یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی ایران به شمار می روند. این پژوهش با هدف شناسایی استان های پرخطر و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی ها به تحلیل الگوهای مکانی و زمانی آتش سوزی ها طی دوره 1382 تا 1402 در ایران، با استفاده از داده های ماهواره ای پرداخته است. هدف نهایی این تحقیق، بهبود مدیریت آتش سوزی ها با ارائه مکان استقرار بهینه ایستگاه های آتش نشانی در استان های پرخطر است. پژوهش از سری زمانی داده های ماهواره ای و پلتفرم Google Earth Engine و GIS، و مدل سازی رگرسیونی چند متغیره و برآورد چگالی کرنل (KDE) جهت شناسایی عوامل محیطی مؤثر و مناطق پرتکرار و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی استفاده کرده است. یافته ها نشان می دهند که در طول دوره 20ساله، مجموعاً 955600 کیلومترمربع از اراضی ایران دچار آتش سوزی شده اند. بیشترین مساحت سوخته شده در سال ۱۳۸۹ به میزان 7722 کیلومترمربع و کمترین آن در سال 1401 به میزان 3031 کیلومترمربع ثبت شده است. همبستگی بین بارش ماهانه و مساحت سوخته شده معادل ۰٫۲۴- محاسبه شد که نشان دهنده رابطه معکوس بین افزایش بارندگی و کاهش آتش سوزی ها است. استان های خوزستان(۲۵۰۰۰ کیلومترمربع)، فارس و ایلام با بیشترین مساحت سوخته شده را طی این دوره تجربه کرده اند و محل بهینه برای استقرار ایستگاه های آتش نشانی هستند. همچنین، فصل تابستان، به ویژه در سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۸۶، بیشترین تعداد و مساحت آتش سوزی ها را داشته است. این پژوهش با شناسایی الگوهای مکانی و زمانی، محل بهینه استقرار ایستگاه های آتش نشانی در مناطق استان های مذکور را پیشنهاد می دهد.
تحلیل تاثیرات زمین ساخت فعال و تغییر اقلیم بر مورفولوژی و شبکه هیدروگرافی حوضه کردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
IntroductionGeomorphological indicators are useful tools in evaluating and identifying the effects of relatively sudden or gradual tectonic activities. The behavior of the drainage network is one of the parameters that is very sensitive to tectonic activities and shows the effects of duration and intensity of these factors. Among the geomorphological evidences of active tectonics of drainage networks and their related features such as drainage pattern, drainage density, drainage anomalies, connection method (connecting angle of networks) and direction of networks play an important role in identifying active tectonics and their spatial differences. Many studies have been carried out in the fields of the effect of tectonic factors on the ratio of branches, drainage density, hypsometric integral of river networks, response of drainage networks, and characteristic of hierarchical anomaly, branching index, to investigate the tectonic impact in four drainage basins and related fields. In addition to these parameters, by using the research results of other researchers and the reconstruction of the paleoclimate, it has been tried to analyze the effects of the Quaternary changes by using the mentioned factors as modeling and conceptual techniques.Also, the obtained results indicate that new land construction activity has played a role through successive slope changes on the waterways of Kordan Basin.
شبیه سازی تراز آب زیرزمینی مرودشت و بررسی سناریوهای پیش بینی با استفاده از کد ریاضی MODFLOW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
172 - 149
حوزههای تخصصی:
برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت تراز آب زیرزمینی آبخوان مرودشت- خرامه، واقع در استان فارس در رابطه با برداشت بی رویه ی آب های زیرزمینی از داده های 81 حلقه چاه پیزومتری در بازه ی زمانی (2008- 2018) با استفاده از مدل Modflow شبیه سازی انجام گرفت. هم چنین نتایج حاصل از محاسبه ی بیلان آبی تعداد7500 حلقه چاه بهره برداری در حوضه حاکی از آن است که میزان 1100 میلیون مترمکعب آب از ذخیره ی ثابت آبخوان در بازه ی 10 ساله کاسته شده است. با توجه به نقشه های درون یابی تهیه شده بیشترین میزان افت آب زیرزمینی مربوط به مناطق درودزن، رامجرد و شول اتفاق افتاده است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره ی آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. از سوی دیگر در نقشه های میان یابی ضریب پارامتر هدایت هیدرولیکی بیان کننده ی این است که میزان افت تراز آبخوان در مناطق شمال غرب، مرکز و جنوب شرق حوضه دارای بیشترین مقدار می باشد که با 11درصد خطای نسبی مؤید مدل سازی مناسب است. در نهایت با انجام دو سناریوی کاهش 10 و 30 درصدی، میزان تغییرات آب زیرزمینی در طی سال های 2018- 2028 پیش بینی شد و نتایج نشان داد که در سناریوی اول بیشترین میزان افت با 83/24 متر و کمترین افت نیز به میزان 184/2 متر است. در سناریوی دوم نیز افت به میزان 523/4 متر کاهش یافته و سطح ایستابی به 30/20 متر رسیده است.
تحلیل فضایی لیتولوژی در وقوع زمین لغزش های حوضه الموت شرقی :مطالعه موردی حوضه معلم کلایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
142 - 124
حوزههای تخصصی:
تحلیل برخی از عوارض و ساختارهای زمین شناسی می تواند برای تبیین تحولات کواترنری مورداستفاده قرار گیرد. تحلیل انواع لغزش ها، وضعیت تراکم و مقایسه آن ها با هم، کلیدی برای شناسایی تکامل لندفرم ها است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل مکانی زمین لغزش های رخداده در لیتولوژی های مختلف حوضه معلم کلایه بخشی از حوضه الموت شرق، ب ین طول ه ای جغرافی ایی″00 ′26 °50 تا ″20 ′31 °50 و عرض جغرافیایی ″00 ′22 °36 تا ″00 ′30 °36، بر اساس شرایط توپوگرافیکی، ژئولوژیکی، پوشش گیاهی، وضعیت آبراهه ها، مجاورت سنگ های مختلف منطقه صورت پذیرفت. بر اساس نتایج حاصله سازند کرج، روته، شمشک و رسوبات نئوژن و تخریبی به عنوان فرسایش پذیرترین سازندهای موجود در محدوده ی مورد مطالعه هستند که مهمترین عوامل دخیل در وقوع حرکات دامنه ای در مقیاس میکرو و ماکرو در زیر حوضه ی معلم کلایه می باشند. در سطوح ارضی پایین دست رودخانه ها، لیتولوژی آسیب پذیر وسعت بیشتری دارد. در چنین مناطقی علاوه بر سست تر شدن لیتولوژی در مقاطع وسیع و منقطع، ماده و انرژی جاری در رودخانه نیز افزایش می یابد، در صورتی که به دلیل شیب کمتر دامنه ها، اثرگذاری رودخانه بر حرکات دامنه ای محدودتر می شود. در سطوح ارضی نزدیک به خط الرأس، ماده و انرژی کمتر و لیتولوژی مقاوم تر است؛ ولی به علت شیب بیشتر دامنه ها و دخالت هوازدگی فیزیکی در تخلخل سنگ ها زمینه اثرگذاری رودخانه بر روی وقوع حرکات دامنه ای بیشتر می شود.
کاربردمدل های آماری دو متغیره در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبریز نازلوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
17 - 1
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنه بندی خطر آن جهت برنامه ریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر میباشد. شناسایی این عوامل و ارزش گذاری هر عامل می تواند به پهنه بندی مناسب خطر زمین لغزش کمک کند. بنابر این برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش های آماری دو متغیره مورد ارزیابی قرار گرفته است. لذا از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از اطلاعات محلی، عکس های هوایی، تصاویر ماهوارهای Google Earth، نقشه پراکنش زمین لغزش ها تهیه گردید. در ادامه عوامل مؤثر در زمین لغزش شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای تهیه و وارد مدل گردیدند. س پس از طری ق همپوش انی و انطب اق نقش ه های عام ل ب ا نقش ه پراکنش زمین لغزش بطور مستقل و جداگان ه، پهنه بن دی خط ر زمین لغ زش ب ا روش های آماری دو متغیره (مدل های گوپتا- جوشی و ارزش اطلاعاتی و تراکم سطح) انجام شد. در نهایت نقشه پهنه بن دی خط ر زمین لغ زش با همپوشانی لایه های مختلف بدست آمده است. نتایج نشان می دهد که مدل تراکم سطح وارزش اطلاعاتی از کارایی بالایی برای پهنه بن دی خط ر زمین لغ زش در مناطق نیمه خشک و مرطوب برخوردار هستند.
تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری EBF، مطالعه موردی: حوضه آبریز آذرشهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آذرشهر چای واقع در دامنه غربی کوهستان سهند، یکی از حوضه های مستعد وقوع سیل است که همه ساله با شروع بارش های بهاری شاهد جاری شدن آب در دره ها وقوع سیل در این حوضه می باشد. لذا بررسی و شناسایی مناطق مستعد سیل، گامی اساسی جهت مدیریت و کاهش خسارات سیل در این حوضه می باشد. هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی روش آماری دو متغیره EBF (عملکرد شاهد- باور) با استفاده از متغیرهای مؤثر در وقوع سیل و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. جهت دستیابی به این هدف ابتدا موقعیت 82 نقطه سیل گیر تهیه گردید که از این تعداد به طور تصادفی 57 نقطه جهت آموزش مدل و 25 نقطه جهت اعتبارسنجی استفاده گردید. در گام بعد 14 پارامتر مؤثر در وقوع سیل شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای شیب، لیتولوژی، جنس خاک، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، بارش، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، کاربری اراضی و شاخص توان آبراهه (SPI) جهت تهیه نقشه خطر وقوع سیل انتخاب شدند. نتایج بررسی پارامترها نشان داد که طبقات ارتفاعی 1500-1289 متر، مناطق دارای شیب 15-0 درجه، جهت شیب مسطح، مناطق دارای شیب هایی با انحنای مقعر، مناطق نزدیک آبراهه ها و جاده ها از پتانسیل بالایی جهت وقوع سیل برخوردارند. ارزیابی دقت مدل تحقیق با استفاده از منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که مدل EBF با مقدار 973/0 عملکرد عالی در تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل در منطقه موردمطالعه داشته است. لذا نقشه تهیه شده می تواند یک چهارچوب مرجع برای بهبود و کاهش خطرات سیل برای برنامه ریزان همراه با فعالیت های مدیریتی خطر سیل در این حوضه باشد.
ارزیابی تغییرات بلند مدت مشخصه های مخاطرات خشکسالی و سیل در حوضه های آبریز جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، پدیده های حدی هیدرولوژیکی مانند خشکسالی و سیلاب به دلیل وقوع پدیده تغییرات اقلیمی در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید یافته است. از این رو، ارزیابی روند تغییرات آن ها از نظر شدت، مدت و فراوانی وقوع و بررسی اندرکنش آنها طی سالیان گذشته می تواند حائز اهمیت باشد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی مشخصه های شدت، مدت و تعداد وقوع مخاطرات خشکسالی و سیلاب طی دوره ی آماری 2022-1983، با استفاده از داده های بلند مدت آبسنجی در حوضه های آبریز بلوچستان جنوبی، هامون-جازموریان و هامون-مشکیل پرداخت. نتایج نشان داد حوضه بلوچستان جنوبی در طی چهار دهه اخیر خشکسالی ها و سیلاب های بزرگ تر، شدیدتر و طولانی تر را تجربه کرده است بطوری که بزرگی سیلاب برای ایستگاه های باهوت، کهیر، پیرسهراب و کاریانی در این حوضه به ترتیب از 217، 225، 191 و 244 مترمکعب بر ثانیه در دهه ی اول به 255، 291، 291 و 554 مترمکعب برثانیه در دهه ی سوم افزایش یافته است. این شرایط تقریبا برای حوضه های هامون - جازموریان و هامون-مشکیل نیز صادق بوده است، با این تفاوت که تعداد وقوع سیلاب در دو حوضه هامون-جازموریان و هامون-مشکیل روند کاهشی داشته است. خروجی حاصل از پایش مشخصه های خشکسالی [1]SDI حوضه های مذکور حاکی از روند افزایشی آن دارد؛ بطوریکه نمایه های شدت و تعداد وقوع به ترتیب از مقدار 3/1، 3 واحد در دهه اول به 1/6، 3/4 واحد در دهه ی چهارم تغییر یافتند. مدت خشکسالی نیز از 5/7 ماه در دهه اول تا ۱۴ ماه در دهه پایانی افزایش پیدا کرد. از این لحاظ مناطق جنوب شرقی کشور تحت تاثیر اثرات ترکیبی و افزایشی سیلاب و خشکسالی به ویژه در دهه اخیر قرار گرفته است. با توجه به پیامدهای اقتصادی و اجتماعی روند افزایشی این مخاطرات بر منطقه، لزوم برنامه ریزی و اقدامات مناسب توسط مسئولان و نهادهای مربوطه جهت سازگاری و کاهش اثرات مخرب، بیش از پیش احساس می شود.
تغییرات ماهانه شدت و تمرکز رواناب سطحی در رودخانه های حوضه ی گرگانرود استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
121 - 146
حوزههای تخصصی:
تحلیل تغییرات رژیم جریان و تداوم آن و تعیین عوامل مؤثر در بی نظمی ها از پیش نیازهای اصلی مدیریت و بهره برداری بهینه از رودخانه ها به عنوان یکی از منابع اصلی آب مصرفی می باشند. در این پژوهش میزان تغییرات ماهانه حجم رواناب در 20 ایستگاه هیدرومتری واقع در استان گلستان در یک دوره ی 38 ساله (۱۳۵۳-۱۳۹۱) با استفاده از شاخص تغییرات سالانه (ضریب تعدیل توزیع سالانه و شدت تمرکز) مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس داده های ماهانه دبی در سال های مختلف، حجم رواناب ماهانه و سالانه ی ایستگاه های مورد مطالعه در طول دوره ی آماری محاسبه گردید. هم چنین روند شاخص تغییرات سالانه با استفاده از آزمون من-کندال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که از نظر توزیع ماهانه، حداکثر مقادیر حجم رواناب ایستگاه ها در فصل بهار و خصوصاً در ماه فروردین اتفاق افتاده است که با مقادیر بالای بارش بهاره و اثر آن در میزان آبدهی بالای رودخانه ها در این فصل در ارتباط بوده است. هم چنین، بیش ترین مقادیر حجم رواناب در ایستگاه های آق قلا، قزاقلی و بصیرآباد به ترتیب دارای متوسط حجم رواناب سالانه (9/33، 5/33 و 6/32 میلیون مترمکعب) می باشند. در حالی که بیش ترین یکنواختی در وقوع رواناب در ماه های سال مربوط به ایستگاه های نوده خاندوز، تمر، گالیکش و قلی تپه به ترتیب با مقادیر ضریب تعدیل توزیع سالانه برابر 19/0، 21/0، 23/0 و 24/0 درصد بوده است. کم ترین شدت تمرکز رواناب نیز مربوط به ایستگاه های نوده خاندوز و تمر به ترتیب برابر با مقادیر 26/0 و 25/0 درصد می باشند، در صورتی که ایستگاه رامیان (با مقدار شاخص 62/0 درصد) دارای بیش ترین شدت تمرکز بوده است. نتایج حاکی از رابطه ی مستقیم و معنی دار میان ضریب تعدیل توزیع سالانه ی دبی و شاخص شدت تمرکز با ضریب همبستگی 60/0 می باشد. بنابراین بیش ترین روند کاهشی و افزایشی در طول دوره ی آماری با استفاده از آزمون من-کندال به ترتیب در ایستگاه های شیرآباد و نوده خاندوز در سطح معنی دار 05/0 مشاهده شده اند.
اثر تغییر کاربری اراضی بر رواناب بخشی از حوضه ی آبخیز قره سو اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
203 - 225
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی، یکی از عواملی است که بر خصوصیات رواناب سطحی و سیلاب در سطوح مختلف حوضه ها، تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تغییرات بوجود آمده در کاربری و پوشش اراضی بخشی از حوضه ی آبخیز قره سو اردبیل در بازه ی زمانی 2012-1992 بر روی ارتفاع رواناب حوضه است. بدین منظور ابتدا با استفاده از نقشه ی گروه هیدرولوژیکی خاک و نقشه ی کاربری اراضی مربوط به سال های 1992، 2002 و 2012، شماره ی منحنی منطقه به دست آمد و سپس با استفاده از این نقشه ها، میزان نگهداشت ویژه ی خاک (S) محاسبه و میزان رواناب از طریق روش SCS برآورد شد. نتایج نشان داد که در طول دوره های مورد مطالعه، مساحت کاربری های اراضی جنگل، زراعت آبی و زمین بایر به ترتیب 54/2، 69/16 و 19/1 درصد کاهش پیدا کرده و مساحت کاربری های مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی به ترتیب 74/5، 39/12 و 29/2 درصد افزایش یافته است. این تغییرات باعث افزایش شماره ی منحنی از 57/78 در سال 1992 تا مقدار 77/79 در سال 2012 شده و به دنبال آن نگهداشت ویژه از 28/69 در سال 1992 به مقدار 42/64 در سال 2012 کاهش پیدا کرده است. تغییرات این عوامل باعث افزایش رواناب از مقدار 4/263 میلی متر در سال 1992 تا 07/297 میلی متر در سال 2012 گردیده است که بیانگر افزایش 67/33 میلی متری (33/11 درصد) رواناب در طول دوره ی مورد مطالعه می باشد. محاسبه ی ضریب همبستگی بین کاربری های مختلف و شماره ی منحنی و ارتفاع رواناب نشان داد که این متغیرها با کاربری های مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی رابطه ی مستقیم دارند، در حالی که با کاربری های جنگل، زراعت آبی و زمین بایر، دارای رابطه ی معکوس هستند.
تحلیل اثر احداث بندهای اصلاحی بر تغییرات منحنی تداوم جریان رودخانه زرچشمه، حوضه آبریز هونجان، استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
135 - 120
حوزههای تخصصی:
احداث سدها می تواند باعث ایجاد تغییرات در رژیم هیدرولوژیکی رودخانه شود. به منظور تنظیم جریان های زیست محیطی مدیریت شده درک تأثیرات بالقوه ساختارهای آبی بر رژیم های هیدرولوژیکی رودخانه ضروری است. در پژوهش حاضر، برای بررسی تغییرات متوسط ماهانه دبی و منحنی تداوم جریان با استفاده از نرم افزار IHA نسخه 7.1.، از آمار ایستگاه هیدرومتری تنگ اسفرجان در خروجی حوضه هونجان (استان اصفهان) استفاده شد. مقدار جریان ماهانه در دوره بعد از احداث بندهای اصلاحی نسبت به دوره قبل از احداث بندها کاهش داشته است. همچنین منحنی تداوم جریان در تمام فصل ها قبل از احداث بندهای اصلاحی بالاتر از حالت بعد از احداث است. تفسیر منحنی های تداوم جریان بیانگر اثر کاهشی بندهای اصلاحی در همه ی انواع جریان است. شاخص های هیدرولوژیکی جریان (شاخص دبی نرمال در حالت پرآبی، شاخص دبی نرمال در حالت کم آبی، شاخص دبی عادی یا نرمال)، در دوره بعد از احداث نسبت به دوره قبل از احداث کاهش داشته است. در تمام ماه های سال به غیر از ماه های فوریه، مارس و آوریل نرخ کاهش شاخص دبی نرمال در حالت کم آبی (Q75) بیشتر از شاخص دبی نرمال در حالت پر آبی (Q25) بود. شاخص دبی نرمال در حالت پرآبی بعد از احداث بندهای اصلاحی در فصل بهار بیش تر از سایر فصل ها کاهش داشته است. شاخص دبی نرمال در حالت کم آبی در فصل زمستان و پاییز (91 درصد) و تابستان (90 درصد) کاهش بیش تری نسبت به بهار داشته است.
بررسی کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای هشترود به منظور مصارف بخش های کشاورزی و شرب با تاکید بر نقش سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که جنس سازند های زمین شناسی از عوامل مهم و تاثیر گذار بر کیفیت آب رودخانه ها می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای هشترود به منظور مصارف بخش های کشاورزی و شرب با تاکید بر نقش سازند های زمین شناسی بر روی آن می باشد. رودخانه قرنقوچای در شهرستان هشترود و در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این شهرستان با توجه به وجود رودخانه های پر آب و خاک مناسب، قطب تولید غلات شمال غرب کشور می باشد. برای این منظور از نتایج آزمایشگاهی شیمیایی داده ها و نمونه های بدست آمده از چهار ایستگاه ها هیدرومتری موجود در منطقه توسط سازمان آب منطقه ای استان استفاده شد. در ضمن از تعداد 12 پارامتر هیدروشیمی از جمله شاخص های SAR،Mg ،Ca ،So4 ،Cl ،Na ،K ،EC ،TDS ،PH ، Co3وHCo3 بصورت داده های میانگین ماهانه، فصلی و سالانه برای یک دوره 20 ساله (1399-1379) استفاده شد. پس از پردازش داده های اولیه، در محیط نرم افزار chemistry مورد آنالیزهای شیمیایی قرارگرفت و نتیجه آنالیزها در دیاگرام های ویلکاکس، شولر و پایپر نشان داده شد. نتایج نمودار ویلکاکس نشان داد که در اغلب سال ها کیفیت آب شور می باشد و برای استفاده در کشاورزی می بایست تدابیری در نظر گرفته شود. در نمودار شولر باستنثنای پارامتر TDS کیفیت آب برای شرب مناسب تشخیص داده شد و تیپ آب تمامی ایستگاه ها بوسیله نمودار پایپر، کلرید سدیم تعیین شد. دلیل عمده این تیپ آب در رودخانه قرنقو چای وجود سازندهای رسوبی و تبخیری مثل آهک، ژیپس و نمک ها (میوسن قرمز بالایی) بویژه در بخش مرکزی حوضه و عبور سرشاخه های رودخانه از روی آنها می باشد. قابلیت هوازدگی و انحلال شدیدی که این سازندها دارند موجب شده است کیفیت شیمیایی آب ها بیشتر تحت تاثیر یون های غیرسیلیکاتی مانند یون های کلریدها، سولفات، منیزیم و کلسیم قرار داشته باشد.
بازسازی نوسانات تراز آب در بازه زمانی پلیستوسن-هولوسن در سواحل کم عمق دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد رسوبی به جا مانده در اطراف دریای خزر در بخشها و ترازهای مختلف حاکی از نواسانات بسیار شدید ترازآب در دوره های مختلف زمین شناسی است. دو تراز مطلق دریای خزر که حدوداً در ترازها ی 22- و 24- اندازه گیری شده ا ند در اواخر و نیمه دوم هولوسن در سرتاسر دریای خزر شواهد آن وجود دارد و مورد پذیرش اکثر محققین دریای خزر می باشد. تا کنون گزارش دقیقی از تغییرات تراز آب مطلق در ابتدای هولوسن ارائه نشده است و همچنان تراز آب مطلق آن بدلیل فقدان داده های لازم مورد اتفاق نظر محققین دریای خزر قرار نگرفته است. هدف از این مقاله تمرکز بر روی تراز مطلق ابتدای هولوسن با استفاده از داده های مختلف و تعیین سن مطلق از گمانه نسبتاً عمیق 27.7 متری واقع درسواحل شرقی ایران واقع در گمیشان می باشد. بر اساس نمو نه های تعییین سن کربن 14 گمانه گمیشان نشان می دهد که تراز مطلق آب بین 10590 تا حدودا 8400 سال پیش بطور مستمر ادامه داشته و احتمالا در تراز های مطلق بیشتری نسبت به تراز های نیمه دوم هولوسن قرار داشته است . افزایش تراز آب پس از پسروی شدید تراز آب حداقل در تراز مطلق 50- در حدود 10590 سال پیش شروع شده و تا حدود 8400 سال پیش ادامه داشته است. در چنین شرایطی منطقه کم عمق ساحلی گمیشان محیط ساحلی عمیق را تجربه نموده است.
ارزیابی اثرات تفرج گسترده بر ویژگی های محیطی اکوتون های هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۶)
103 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات گردشگری غیرمسئولانه بر ویژگی های محیطی اکوتون های هرمزگان است. به این منظور پس از جنگل گردشی، سه منطقه معرف پنج هکتاری با شرایط بدون فشار توریسم، با فشار متوسط و با فشار زیاد توریسم، انتخاب و شاخصه های مختلف محیطی اندازه گیری شد. در هر منطقه معرف، ده ترانسکت خطی، هر یک شامل دوازده پلات، قرار داده شد. برای اندازه گیری فانروفیت ها از پلات 20*20 و برای اندازه گیری کریپتوفیت ها و بوته ای ها پلات 2*2 مترمربعی، استفاده شد. ده پروفیل خاک نیز بر روی هر ترانسکت، حفر و مقایسه میانگین داده ها با آزمون LSD با استفاده از نرم افزار SAS 9.1 انجام شد. نتایج نشان داد وزن مخصوص خاک در منطقه گردشگری شدید، افزایش و درصد تخلخل خاک کاهش یافته است. همچنین میانگین تاج پوشش گیاهی مربوط به منطقه گردشگری کم (70 درصد) و کمترین آن مربوط به منطقه گردشگری زیاد (1/23 درصد) است. بیشترین وزن مخصوص ظاهری مربوط به منطقه با فشار زیاد گردشگری (79/1 گرم بر سانتی متر مکعب) و کمترین آن، مربوط به منطقه گردشگری با فشار کم (24/1 گرم بر سانتی متر مکعب) است. بیشترین درصد تخلخل خاک، در منطقه با فشار گردشگری کم، به ترتیب 93/50 و کمترین میزان، در منطقه با فشار گردشگری زیاد 19/32 درصد است. در نهایت افزایش شدت فعالیت های گردشگری، باعث تخریب خاک شده و تمامی ویژگی های پوشش گیاهی منطقه، شامل تراکم، درصد تاج پوشش گیاهی در بازه زمانی یک سال و ارتفاع گونه های درختی، درختچه ای و بوته ای نیز در اثر افزایش فشار گردشگری زوال یافته است. پیشنهاد می گردد ظرفیت برد گردشگری رعایت و فرهنگ سازی و آموزش گردشگران انجام گیرد.
تحلیل ارتباط تغییرات خط ساحلی و کاربری اراضی در قالب سلول های ساحلی، مطالعه موردی تالش تا انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
137 - 113
حوزههای تخصصی:
بی توجهی نسبت به فرسایش ساحلی موجب وقوع مخاطره می شود. این مخاطره به طور مستقیم و غیرمستقیم بر جوامع انسانی و تأسیسات ساحلی تأثیرگذار است. پژوهش های دیرینه شناسی مؤید افت وخیز تراز آبی دریای خزر در قالب ارقام متفاوتی تا چند ده متر است. سواحل دریای خزر دارای توپوگرافی و کاربری اراضی متفاوتی ازجمله اراضی پست مرتبط با مصب رودخانه ها، خورها و یا پیشرفتگی های آب دریا در خشکی و سواحل نسبتاً بلندتر ماسه ای و شنی است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل زمانی – مکانی تغییرات کاربری اراضی در طول 45 سال به تحلیل تغییرات ساحل ماسه ای و انطباق آن در ساحل موردمطالعه در قالب سلول های ساحلی پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از نرم افزارهای SAGA و ENVI داده های کاربری اراضی سال های 1975 و 2020 و سپس با نرم افزار IDRISI تغییرات کاربری اراضی استخراج شدند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که 9 /68 کیلومتر از بازه ساحلی موردمطالعه، سواحل ناپایداری بوده اند که بیشترین نواحی ساحلی فرسایش از نوع انسانی (تغییرات کاربری اراضی) داشته اند، که شامل سلول های 10 و 3 می باشند. همچنین فرسایش سلول های ناپایدار 5، 6 و 1 از نوع فرسایش طبیعی (تغییرات ائوستاتیک دریا) و فرسایش سلول های ناپایدار 9 و 2 از نوع فرسایش طبیعی – انسانی می باشند. 24 کیلومتر باقیمانده بازه ساحلی موردمطالعه، سواحل پایداری بوده اند. در این میان، بیشترین بخش های ساحلی، فرسایش از نوع طبیعی (تغییرات ائوستاتیک دریا) داشته اند. این بخش ها عمدتاً دو سلول 7 و 8 را دربر می گیرند. همین طور سلول 4 نیز در گروه سواحل پایدار با فرسایش از نوع طبیعی – انسانی قرار می گیرد.
پیش نگری تغییر در تاریخ آخرین سرمازدگی بهاره و تعداد روزهای سرمازدگی در ایستگاه های پسته خیز استان کرمان با استفاده از برونداد مدل های اقلیمی 6CMIP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه از خروجی مدل های اقلیمی CMIP6 برای پیش نگری تغییر در تاریخ آخرین سرمازدگی بهاره و تعداد روزهای سرمازدگی در طول فصل رشد پسته استفاده شد. به این منظور ابتدا 5 مدل اقلیمی شامل BCC-CSM2-MR، CNRM-CM6-1، CMCC-CM2-SR5،GFDL-ESM4 و MRI-ESM2-0 انتخاب شده و داده های دمای حداقل این مدل ها با مقادیر مشاهداتی در 6 ایستگاه انار، کرمان، رفسنجان، شهربابک، سیرجان و زرند در مناطق پسته خیز کرمان و برای دوره پایه (1990-2014) مقایسه گردید. معیارهای خطاسنجی نشان داد که از بین مدل های اقلیمی مدل CNRM-CM6-1 در ایستگاه های انار (r=0.74، ME=-0.89)، کرمان (r=0.73، ME=-1.19)، رفسنجان (r=0.81، ME=-1.88)، سیرجان (r=0.75، ME=-0.43) و زرند (r=0.74، ME=-2.71) و مدل GFDL-ESM4 در ایستگاه شهربابک (r=0.75، ME=1.42) بهتر از بقیه مدل ها دمای حداقل را تخمین می زنند. پس از تعیین بهترین مدل برای هر ایستگاه، از خروجی آن برای تعیین تعداد روزهای سرمازدگی و آخرین سرمازدگی بهاره (بر مبنای آستانه 4 درجه) در دوره پایه و آینده (نزدیک (2026-2050)، میانی (2051-2075) و دور (2076-2100)) و برای 4 سناریوی SSP1-2.6، SSP2-4.5، SSP3-7.0 و SSP5-8.5 و ارزیابی تغییرات رخ داده استفاده شد. نتایج نشان داد که آخرین سرمازدگی بهاره در دوره های آینده نسبت به دوره پایه زودتر اتفاق خواهد افتاد و تعداد روزهای سرمازدگی نیز کاهش خواهد یافت. بر اساس آزمون مقایسه میانگین، تغییر در تاریخ وقوع آخرین سرمازدگی بهاره در تمام ایستگاه ها در دوره های آینده میانی و دور و در سناریوهای SSP3-7.0 و SSP5-8.5 از نظر آماری معنی دار است (P_value<0.05). تغییر در تعداد روزهای سرمازدگی نیز در تمام ایستگاه ها و تمام سناریوها معنی دار است. بر این اساس باید اثرات این تغییرات بر مراحل فنولوژی پسته را در ارائه برنامه های مدیریتی مورد توجه قرار داد.
ارزیابی فرونشست زمین در دشت گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
119 - 102
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پدیده بازگشت ناپذیر فرونشست زمین، باعث بروز مخاطره جدی محیطی در دشت های مختلف ایران از جمله دشت گرگان شده است. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل عوامل مؤثر در بروز فرونشست در دشت گرگان بود. روش تحقیق شامل دو بخش شناسایی مناطق فرونشست و بررسی عوامل و پارامترهای مؤثر و ارزیابی میزان تأثیر هرکدام بود. در بخش شناسایی، از تکنیک تداخل سنجی راداری استفاده شد که مبنای آن مقایسه فاز گرفته شده از دو مجموعه داده رادار از یک منطقه در دو زمان مختلف و با ایجاد اینترفروگرام است که قادر به اندازه گیری تغییرات سطح زمین در دوره زمانی است و در بخش بررسی عوامل موثر، نحوه تعیین و تحلیل پارامترهای مؤثر همچون میزان افت سطح آب، جنس و ضخامت لایه های خاک به خصوص لایه های ریزدانه خاک موردبررسی قرارگرفت. نتایج تحلیل داده های ماهواره ای بیانگر آن است که منطقه به طور پیوسته در حال نشست است. نقشه سرعت میانگین تغییر شکل در راستای خط دید ماهواره که از تحلیل سری زمانی به دست آمد، آهنگ فرونشست را 14 میلی متر در ماه (169میلیمتر در سال) نشان داد. محدوده فرونشست شناسایی شده تقریباً روند شرقی- غربی دارد که با روند ساختارهایی نظیر خزر همخوانی دارد. نمودارهای تراز سطح آب و میزان بارندگی این محدوده در سال های 1385 تا 1389 علیرغم نوسانات فصلی، روند نزولی نشان می دهند و تحلیل پارامترهای مؤثر، نشان می دهد که نشست، به دلیل افت یکسان آب و یا ضخامت یکسان لایه ریزدانه در اعماق مختلف، متفاوت می باشد.
اندازه گیری میزان فرونشست زمیندر شهر توریستی شاندیز خراسان رضوی و اثر آن بر ژئومورفوسایت های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
171 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطراتی که در چند دهه اخیر در بسیار ی از مناطق جهان و خصوصا درکشورمان رخ داده است، مخاطرات ناشی از فرونشست زمین است که بسیاری از مناطق با ژئوسایت های مناسب گردشگری را تهدید می کند. هدف از انجام این پژوهش اندازه گیری میزان فرونشست زمین در شهر توریستی شاندیز خراسان رضوی و اثر آن بر ژئو مورفوسایت ها ی منطقه است. از جمله مناطق گردشگری در معرض تهدید فرونشست شهر شاندیز در دشت مشهد با شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک است. در این تحقیق به منظور پایش میزان فرونشست در شهر شاندیز به روش تداخل سنجی از داده های ماهواره، Sentinel 1A سال های 2016 تا 2023 استفاده شده است. نتیجه مطالعات حاصل از تداخل سنجی راداری نشان داد که در طول دوره آماری در منطقه مورد تحقیق22 سانتی متر فرونشست اتفاق افتاده است. همچنین پی بردن به علت فرونشست ، اطلاعات چاه های پیزومتری موجود در منطقه اخذ و تغییرات آن ها در طول دوره 1399-1370 بررسی گردید. میزان فرونشست های ثبت شده برای هر دوره به ترتیب 2 سانتی متر برای 2016-2017، برای دوره 2018-2017 حدود 6 سانتی متر، 2 سانتی متر برای دوره 2019-2018، 5 سانتی متر برای دوره 2020-2019، برای بازه زمانی 2020-2021 حدود 2 سانتی متر، 4 سانتی متر برای دوره 2021-2022 و حدود 1 سانتی متر برای بازه زمانی 2022-2023 بدست آمد. طبق نتیجه بدست آمده سطح آب زیرزمینی در محدوده های دارای فرونشست زمین با افت حداقل 86/57 و حدکثر 84/76 متر همراه بوده است به همین دلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی یکی از دلایل اصلی فرونشست زمین در منطقه مورد مطالعه است. در بازه 2016 تا 2023 (1401-1395) فرونشست 22 سانتی متر در شمال وشرق و غرب و جنوب و مرکز شهر پراکنده می باشد و ژئوسایت های (قنات کاریزنو،برج تاریخی شاندیز، پدیده شاندیز، باغ کلبه دنج، فنجان نما، پارک کوهستانی و ... ) منطقه را به خطر می اندازد واین امر می تواند روی گردشگری منطقه تاثیر منفی بگذارد.
اثر ابعاد سلول نقشه دیجیتالی ارتفاعی (DEM) بر دقت مدلسازی جریان واریزه ای در نرم افزار RAMMS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
157 - 166
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: جریان واریزه ای یکی از پدیده های مخرب طبیعی و زیست محیطی است که بدلیل ماهیت پیچیده فیزیکی آن، حل معادلات حاکم بر آن بصورت تحلیلی بسیار دشوار و در صورت عدم ساده سازی، در شرایط واقعی تقریبا غیر ممکن است. نرم افزار (RAMMS) یکی از مدل های عددی جهت شبیه سازی حرکت جریان واریزه ای است. در این تحقیق، اثر ابعاد سلولی نقشه DEM بر روی دقت نتایج این مدل بررسی شده است.روش شناسی: یک نقشه DEM با ابعاد سلولی 1 متر در یک منطقه مستعد جریان واریزه ای انتخاب شده و با استفاده از RAMMS، مدلسازی در آن صورت گرفته است. سپس با استفاده از نرم افزار ArcGIS، نقشه هایی با ابعاد سلولی 2، 3، 4، 5، 10، 15 و 20 متر از روی نقشه اصلی و به روش Bilinear ساخته شده و مجددا در مدلسازی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های تحقیق: نتایج نهایی نشان داد که مدل RAMMS حساسیت بسیار شدیدی به اندازه سلول نقشه DEM دارد بطوریکه با ثابت در نظر گرفتن سایر پارامترها، فقط تغییر سلول نقشه از 1 متر به 20 متر باعث ایجاد خطای 548+ درصدی در پهنه کلی جریان، 67- درصدی در حداکثر عمق جریان و 112+ درصدی در جابجایی کلی جریان واریزه ای گردید. همچنین مشخص شد که نرخ تغییر میزان خطا در پارامترهای جریان واریزه ای، برای نقشه های با اندازه سلولی کمتر از 5 متر تقریبا رشد کمی دارد اما برای نقشه های بزرگتر از 5 متر، این میزان خطا رشد بسیار زیادی دارد. نتیجه نهایی: به نظر می رسد که نرم افزار RAMMS فقط برای نقشه های DEM با ابعاد سلولی خیلی کوچک (کمتر از 5 متر) کارایی مناسبی داشته باشد و با افزایش ابعاد سلول، میزان خطا به مقدار بسیار زیادی افزایش می یابد بطوریکه دیگر خروجی مدل قابل اطمینان نیست.
روش جدید مبتنی بر اعداد Z برای ارزیابی آسیب پذیری ویژه آب های زیرزمینی مطالعه موردی: دشت های اردبیل و قروه-دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
122 - 98
حوزههای تخصصی:
سیستم های ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلاینده ها توسعه یافته اند. یکی از روش های شناخته شده برای تعیین حساسیت آب های زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آب های زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z به عنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیب پذیری ویژه آبخوان ها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودی ها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیب پذیری ویژه آبخوان های دشت های اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج به دست آمده با نتایج مدل DRASTIC به عنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیه وتحلیل نتایج نشان داد که مدل سازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان داده ها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشت هایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابل توجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن می تواند برای طراحی کنترل کننده های هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
پهنه بندی پتانسیل فرسایش خاک با استفاده از روش MABAC ، مطالعه موردی: حوضه آبریز گیوی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
93 - 73
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضه های آبریز کشور ایران می باشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک می شود. هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر فرسایش خاک در حوضه ی آبریز گیوی چای (شمال غرب ایران)، می باشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایه های اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزش گذاری و استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، انجام شد. با توجه به نتایج مطالعه، به ترتیب عوامل شیب، کاربری اراضی، خاک و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 89/283 و 93/414 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، دارای پتانسیل خطر بسیار زیاد و زیاد، می باشد و مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در سازندهایی نامقاوم و فرسایش پذیر، کاربری های زراعی و باغات و شیب های 40-15 درصد قرار دارند. می توان گفت که نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از توان بالای حوضه ی مطالعاتی از لحاظ رخداد فرسایش می باشد و لازم است کنترل فرسایش و اقدامات حفاظتی در دستور کار متخصصین و مدیران اراضی قرار گیرد. به علاوه، نتایج حاصل از صحت سنجی نتایج، نشان داد که استفاده از روش MABAC، از دقت نسبی بالایی جهت مطالعه ی خطر فرسایش خاک برخوردار است.