فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیقات انجام شده در جهان بیانگر رابطه نزدیکی بین رفتار پدیده های جهان طبیعی با الگوهای هندسی یا بعد فراکتال آن ها است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط ابعاد فراکتال با شاخص هایی نظیر دبی سیل و دبی رسوب و حساسیت واحدهای سنگ شناسی در محدوده های حوزه های آبخیز استان ایلام می-باشد. جهت دستیابی به نتایج بهتر به منظور یکسان سازی شرایط محیطی و مقایسه آماری از مقادیر ویژه دبی آب و رسوب استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین بعد فراکتال سازندها و مقاومت آن ها به فرسایش ارتباط معنادار و معکوس برقرار می باشد و با افزایش مقاومت سازند تراکم آبراهه در واحد سطح و بعد فراکتال آن کاهش می یابد، بین بعد فراکتال حوزه های آبخیز موردمطالعه با دبی ویژه آب ارتباط معنی داری وجود ندارد؛ ولی بین عدد فراکتال و دبی رسوب ویژه ارتباط معنادار و مستقیم در سطح ۵ درصد وجود دارد، به نحوی که با افزایش تراکم آبراهه در واحد سطح دبی رسوب ویژه افزایش می یابد. بیشترین مقادیر بعد فراکتال مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سنگ شناسی بسیار حساس تا حساس هستند، (نظرآباد معادل 48/1، دویرج معادل 49/1) و کمترین مقدار آن مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سازندهای زمین شناسی مقاوم تا نیمه مقاوم هستند، (کلم معادل 14/1 و چم گز 11/1). با توجه به نتایج به دست آمده و همبستگی آماری بیش از 95% بین بعد فراکتال و دبی رسوب می توان در سایر حوزه-های فاقد آمار با محاسبه بعد فراکتال، دبی ویژه رسوب را برآورد نمود ولی این پیش بینی برای دبی ویژه آب مقدور نمی باشد.
پهنه بندی خطرسیلاب با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی و پهنه بندی محدوده های سیل خیز در حوضه گرگانرود است. بدین منظور معیارهایی همچون شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمین شناسی، بارندگی، فاصله از آبراهه و رودخانه، فاصله از راه ها، فاصله از مناطق مسکونی، تراکم زهکشی، شاخص NDVI (تراکم پوشش گیاهی) و ضریب رواناب (شامل کاربری اراضی، بافت خاک، گروه هبدرولوژیک خاک، شماره منحنی، نگهداشت سطحی و ارتفاع رواناب سالانه) انتخاب گردید. از سیستم اطلاعات مکانی و تصاویر ماهواره ای برای تولید لایه های معیارها استفاده شد. سپس با اتکا به نظرهای کارشناسی و شناخت منطقه، وزن دهی نهایی لایه ها به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی به وسیله نرم افزارExpert choice انجام گردید و نقشه پهنه بندی سیلاب در محدوده حوضه آبخیز گرگانرود ارائه شد. در نهایت نقشه پهنه بندی نهایی با همپوشانی نقشه های وزندهی شده برای هر معیار در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. بررسی و تحلیل نهایی نقشه به دست آمده بیانگر آن است که نواحی شمال و شمال غرب دارای بیشترین ظرفیت در برابر خطر سیل هستند. همچنین نتایج نشان داد که از کل مساحت منطقه، 19.97 درصد دارای وضعیت با خطر خیلی زیاد، 19.98 درصد دارای وضعیت با خطر زیاد، 19.98 درصد دارای وضعیت با خطر متوسط، 20.07 درصد دارای وضعیت با خطر کم، 20 درصد دارای وضعیت خطر خیلی کم در برابر سیل قرار دارند. در این پژوهش، از بین عوامل طبیعی موثر بر وقوع سیلاب، عامل بارش بیشترین تاثیر را در وقوع سیلاب در حوضه آبریز مورد مطالعه دارد.
شناسایی نواحی مستعد سیلاب در استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و مدلسازی هیدرولیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی بازه زمانی عقب نشینی آب از پهنه های سیلابی مربوط به سیلاب سال 1398 استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و همچنین مدلسازی پاسخ مناطق مستعد به سیلاب به تغییرات دبی رودخانه در بخشی از گرگانرود با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS می باشد. با استفاده از تصاویر Sentinel-1 در بازه های قبل، حین و بعد از سیلاب، تغییر جریانات سطحی و روند آب گرفتگی بررسی شده است. در مرحله بعد به کمک داده هایی نظیر ضریب مانینگ و مقادیر دبی پیک سیلاب برای دوره های بازگشت 25، 50 و 100 ساله از نرم افزار HEC-RAS استفاده شده است. مقایسه تصاویر سه ماه بعد از وقوع سیلاب با تصاویر یک ماه بعد از وقوع نشان می دهد که کانال ها و مجاری، مزارع و دشت های سیلابی واقع در نواحی مرکزی دشت گرگان بین یک تا سه ماه بعد از اتمام سیل همچنان تحت آب گرفتگی قرار داشتند. نتایج مدل نیز نشان داده است سرعت جریان در دشت های سیلابی سمت راست که میزان شیب آن ها از دشت های سیلابی سمت چپ بیشتر بوده، افزایش داشته است. همچنین در دوره های بازگشت 25 و 50 ساله، اگر بستر کانال رودخانه به طور مرتب لایروبی شود و رسوبات تجمعی از کف آن حذف شوند، حجم سیلاب از بستر اصلی رودخانه تجاوز نمی کند، و فقط در دوره بازگشت 100 ساله و بالاتر از آن شاهد آب گرفتگی محدوده های خارج از بستر رودخانه خواهیم بود. به کارگیری دو تکنیک سنجش از دور و مدلسازی هیدرولیکی می تواند در جهت انجام اقدامات بازدارنده و کاهش شدت سیلاب راه گشا باشد.
پهنه بندی ناپایداری دامنه ها نسبت به حرکات واریزه ای با استفاده از روش الگوریتم جنگل تصادفی(مطالعه موردی: حوضه تنگراه- استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز تنگراه واقع در استان گلستان، یکی از زیر حوضه های رودخانه دوغ، یکی از نواحی تحت خطر جریان واریزه ای است. در سال های 1380 و 1381 طی یک بارش ناگهانی، منطقه مورد نظر سیلاب همراه با جریان واریزه ای جبران ناپذیری را تجربه کرده است. شناسایی مناطقی که دارای آسیب پذیری بیشتری از حرکات واریزه ای هستند، می تواند در جهت برنامه ریزی برای مقابله با کاهش اثرات این حوادث موثر باشد. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل دقیق تر اقدام به تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در این منطقه گردیده است. عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های موجود در منطقه تنگراه در رابطه با جریان واریزه ای، شامل پارامترهایی نظیر شیب، جهت شیب، ارتفاع، دامنه انحناء، لیتولوژی، مجموع بارش سالانه، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل و فاصله از راه های ارتباطی می باشد. با استفاده از نرم افزار Mat LAB R2020a 70 درصد این داده ها بصورت تصادفی برای آموزش انتخاب شد و مابقی برای اعتبار سنجی استفاده گردیده است. ارزیابی نتایج بدست آمده از مدل الگوریتم جنگل تصادفی با استفاده از ضریب تعیین 88/0 و خطای 27/0 ایجاد شده است. الویت بندی فاکتورهای ورودی توسط الگوریتم نشان دهنده اهمیت بیشتر فاکتورها شیب و ارتفاع و فاصله از جاده در پیش بینی نهایی می باشد. براساس پهنه بندی صورت گرفته نتایج بدست آمده نشان می دهد 16، 15، 11، 17و 40 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته است.
پیش بینی عمق نوری آئروسل ماهواره ای با استفاده از داده کاوی پارامترهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
319 - 333
حوزههای تخصصی:
عمق نوری آئروسل ( AOD ) پارامتر سنجش از دور مهمی است که به عنوان نماینده ای از غلظت آئروسل اتمسفری برای نظارت بر طوفان های گردوغبار استفاده می شود. در مطالعات پیشین ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و AOD گزارش شده است. از طریق تجزیه و تحلیل این ارتباط می توان الگوهای مکانی- زمانی AOD را پیش بینی کرد. در پژوهش حاضر برای اولین بار از الگوریتم داده کاوی M5P نظر به کاربرد آن در خصوص کشف اطلاعات ارزشمند از میان مجموعه داده های بزرگ برای استخراج مدل های پیش بینی کننده AOD استفاده شد. بدین منظور، سری زمانی روزانه داده های سنجش از دوری پارامترهای دمای هوا، بارش، رطوبت نسبی، و سرعت باد و AOD در یک بازه زمانی ده ساله (2005-2014) در محدوده شهرستان اهواز به عنوان ورودی های M5P تهیه و آماده سازی شد. از طریق تشکیل درخت های تصمیم مبتنی بر قوانین «اگر– آنگاه» و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره در چارچوب الگوریتم M5P ، چهار مدل پیش بینی کننده خطی به دست آمد. برای اعتبارسنجی مدل های خطی، از آماره های ضریب همبستگی پیرسون، MAE ، و RMSE بهره گرفته شد. مقادیر این آماره ها به ترتیب 69/0، 22/0، و 31/0 برآورد شد که حاکی از قابلیت اطمینان مدل ها در رابطه با پیش بینی AOD است. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد تکنیک داده کاوی در زمینه پیش بینی AOD کارآمد است.
بررسی پراکنش فصلی و روند بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب ایران با استفاده از داده های سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
351 - 364
حوزههای تخصصی:
بی هنجاری دمای سطح زمین ( LSTA ) متغیر ی کلیدی در مطالعات اقلیمی، کشاورزی ، و مدیریت منابع آب است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی و روند بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب ایران است. بی هنجاری دمای سطح زمین برگرفته از سنجند ه MODIS ماهوار ه Terra طی دو باز ه زمانی روز و شب برای دور ه 2001-2018 بررسی شد ه است . برای درستی سنجی داده های دمای سطح زمین از داده های هشت ایستگاه همدید با روش رگرسیون خطی استفاده ش د که نتایج نشان از دقت بالای این داده ها در کشور را داشته است. نتایج نشان داد بی هنجاری منفی در مناطق خشک کم ارتفاع و بی هنجاری مثبت در مناطق مرتفع و عرض های جغرافیایی بالا دیده می شود. تحلیل روند نشان داد بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب با سرعت متوسط 01 / 0 و 02 / 0 درج ه سلسیوس به ازای هر سال در حال افزایش است. بیشین ه نمر ه Z آزمون من- کندال (روند مثبت) با 80 / 3 در فصل تابستان برای شب و روز اتفاق افتاده است. برعکس، روند منفی در بی هنجاری ها برای مناطق خشک جنوب شرقی و داخلی و کوهپایه های زاگرس و البرز جنوبی ب ه دست آمده است.
برآورد میزان فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و پارامترهای آب های زیرزمینی و کاربری اراضی (مطالعه موردی: دشت شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطراتی که در طی سال های اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده است مخاطرات ناشی از فرونشست است. شناسایی مناطق در معرض فرونشست و برآورد نرخ آن نقش مهمی در مدیریت و کنترل این پدیده دارد. تکنیک تداخل سنجی راداری با دقت بالا از مناسب ترین روش های شناسایی و اندازه گیری میزان فرونشست می باشد. این تکنیک فاز گرفته شده از دو داده رادار در دو زمان مختلف را مقایسه و با ایجاد اینترفروگرام، قادر به اندازه گیری تغییرات سطح زمین است. در این پژوهش، به منظور اندازه گیری فرونشست در دشت شهریار از تصاویر راداری سنتیل1 سال های 2015 و 2020 استفاده شده است. به منظور پردازش اطلاعات از نرم افزار SARSCAPE استفاده شده است. به منظور پایش سطح آب زیرزمینی از داده های چاه های پیزومتری منطقه مورد مطالعه با مدل های کریجینگ استفاده گردید. نقشه های کاربری اراضی با استفاده از تصویر لندست 8 با تکنیک از طبقه بندی شی گرا تهیه گردید. هم نهادسازی نقشه های فرونشست با لایه های کاربری اراضی نیز موید رخداد بیشینه عرصه نشست که بالاترین میزان فرونشست به کاربری باغات با مقدار 54/11 سانتی متر، مرتع با مقدار 34/11 سانتی متر و کاربری های منطقه مسکونی با مقدار به 75/10 سانتی متر در رده های بعدی قرار دارند. فرونشست کاربری مناطق مسکونی می تواند شرایط زیستی ناامنی را برای ساکنین فراهم بیاورد. همچنین سطح آب های زیرزمینی نشان داد که در سال 2015 سطح آب 85/75 متر بوده است و در سال 2020 به 52/68 متر کاهش یافته است. که نشان می دهد در طی شش سال 7 متر افت آب زیرزمینی را شاهد بودیم.
شبیه سازی شبه دو بعدی جریان سیلاب رودخانه لیقوان با تاکید بر دشت سیلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات فراوانی به بررسی و مدلسازی جریان های سیلابی رودخانه لیقوان چای با نگرش های متفاوت پرداخته اند ولی در این مطالعات از مدل های یک بعدی در جهت مدلسازی استفاده شده است که یکی از ابعاد مهم در شبیه سازی که همان دشت سیلابی است در نظر گرفته نشده است. این مدل ها جزئیاتی از پخش سیلاب و تغییرات جریان میان کانال رودخانه و سیلاب دشت ها را ارائه نمی دهند. در این مقاله از مدلسازی شبه دوبعدی در محیط نرم افزار Mike 11 جهت شبیه سازی جریان سیلاب در رودخانه لیقوان چای استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که مدل شبه دوبعدی با وجود زمان اجرای بسیار کوتاه تر ، دقت قابل قبولی در ارزیابی دبی، شبیه سازی روند پخش و کاهش حجم سیلاب دارد، که با واقعیت ذخیره شدن بخشی از سیلاب در دشت های سیلابی انطباق دارد و قادر است مشخصات جریان را در کانال اصلی رودخانه و دشت سیلابی به تفکیک ارائه دهد. نتایج بدست آمده از شبیه سازی شبه دوبعدی نشان می دهد که، سرعت سیلاب بر اساس دامنه شیب رودخانه کترل می شود و از آنجا که رودخانه لیقوان در محیط کوهستانی جاری است و شیب نسبتا بالایی دارد سیلاب های آن از یک سوء دارای زمان تمرکز کمتر و از سوی دیگر از سرعت بالایی برخوردار می باشند که بر توان تخریب آن با وجود دبی کم می افزاید. بیشترین توان تخریب سیلاب در مقطع 6 و 7 در مقابل کمترین توان تخریب در مقطع شماره 1 و 2 است.
پهنه بندی حساسیت اراضی حوضه مراغه به فرسایش خندقی با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
175 - 194
حوزههای تخصصی:
حوضه مراغه یکی از زیر حوضه های رودخانه مزلقان می باشد که بخش هایی از آن به شدت تحت تاثیر فرسایش خندقی قرار دارد. این پژوهش با هدف پهنه بندی حساسیت اراضی به فرسایش خندقی در حوضه مراغه با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ی فازی انجام شده است. در این تحقیق با استفاده از عکس های هوایی دارای مقیاس 1:40000 و عملیات میدانی، مناطق تحت تاثیر فرسایش خندقی شناسایی و با استفاده از عوامل سنگ شناسی، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، کاربری اراضی، خاک، بارش و قابلیت اراضی اقدام به پهنه بندی حساسیت اراضی به فرسایش خندقی حوضه مراغه گردید. به این منظور عوامل موثر در نرم افزارهایILWIS و ArcGIS رقومی و برای تحلیل های مبتنی بر تئوری مجموعه های فازی مورد استفاده قرار گرفتند. تحلیل های فازی با استفاده از نرم افزار Matlab7.1 در دو مرحله شامل تعیین توابع عضویت پیوسته فازی برای هر یک از طبقات عوامل موثر و همچنین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی انجام شدند. نتایج اعتبارسنجی مدل نشان داد که حدود 87 درصد از خندق های گروه ارزیابی در طبقات با حساسیت زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند و رسوبات آبرفتی Qt1، اجزاء واحد اراضی 1،4،3 شامل فلات ها و تراس های فوقانی، خاک های T.H.X و کاربری مراتع ضعیف به عنوان عوامل اصلی و سپس به ترتیب طبقه شیب 30%- 15، حداکثر بارش روزانه 4/26-7/23 میلیمتر با دوره بازگشت دو سال، فاصله 200 متر از آبراهه و جهت های غرب و جنوب بیشترین تاثیر را در ایجاد فرسایش خندقی حوضه مراغه داشته اند.
ارزیابی خشکسالی در دوره ی سی ساله (1988 تا 2017) در استان لرستان با استفاده از نمایه ی (شاخص) درصد نرمال بارش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
107 - 125
حوزههای تخصصی:
مسأله ی آب یکی از اساسی ترین مسایل امروزی جوامع انسانی است، اما در سایه ی خشکسالی، به یک چالش جدی برای تصمیم سازان جامعه تبدیل شده و تمامی ابعاد توسعه ی جامعه را متاثر می کند. در استان لرستان، در سال های اخیر تعداد قابل توجهی از رودخانه ها و چشمه ها خشکیده است که اغلب، آن را به خشکسالی جوی (کمبود بارش) نسبت می دهند. در این پژوهش با استفاده از نمایه ی درصد نرمال بارش به ارزیابی این نوع خشکسالی در بازه ی زمانی 1988 تا 2017 پرداخته شد. محاسبه درصد نرمال بارش نشان می دهد که فقط درصد کمی (بین 30 تا 6/6 درصد) از دوره ی سی ساله ی مورد بررسی دارای خشکسالی، آن هم از نوع ضعیف (کمی خشک) بوده اند. این بدان معنی است که خشکسالی به صورت قابل توجه در این دوره رخ نداده است. بنابراین بروز عوارض خشکسالی متوسط تا شدید که به صورت خشک شدن بسیاری از چشمه ها، رودخانه ها، و آبشارها نمایان شده است، نمی تواند به تنهایی ناشی از خشکسالی جوی باشد. این مساله می تواند ریشه در برداشت بی رویه ی آب های زیرزمینی داشته باشد که موجب افت ناگهانی و شدید سطح سفره و بروز علایم خشکسالی شدید شده است. واکاوی دوره ی بازگشت خشکسالی نیز تایید می کند که خشکسالی شدید در اغلب ایستگاه ها دارای دوره ی بازگشت بسیار طولانی و غیرقابل محاسبه است. خشکسالی متوسط نیز دوره ی بازگشتی بیشتر از هزار سال دارد. تنها خشکسالی ضعیف دارای دوره ی بازگشت 100 تا 200 سال است، اما این نوع خشکسالی نمی تواند مسئول بروز عوارض خشکسالی شدید باشد، پس باید به دنبال عوامل انسانی مانند مدیریت منابع بود که مرتبط با خشکسالی اجتماعی-اقتصادی است. بر پایه ی میزان داده های بازسازی شده، ضریب اطمینان نتایج به دست آمده برای ایستگاه های خرم آباد، الیگودرز و بروجرد 100%، برای ازنا، دورود و نورآباد 7/56%، پلدختر 4/63 % و برای کوهدشت و الشتر 7/66 % می باشد.
بررسی پیامدهای تغییرات آب و هوایی با تمرکز بر تحلیل فضایی شدت خشکسالی در استان گلستان با شاخص های آماری و سنجش از دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، به عنوان یک پدیده پیچیده و زیان باراقلیمی، فعالیت های مختلف انسانی و فرایندهای زیستی را تحت تأثیر قرار می دهد. واکاوی مکانی و توالی زمانی و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ آن شاید ﻧﻘﺶ ﻣﺆﺛﺮی در ﮐﺎﻫﺶ ﺧﺴﺎرات ﻧﺎﺷﯽ از آن در ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ فعالیتی و طبیعی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در اﯾﻦ رابطه ﺷﺎخص ﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮﻋﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪه اﻧﺪﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ، برآوردﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ از ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. در پژوهش حاضر برای تحلیل فضایی خشکسالی هواشناسی استان گلستان با بهره گیری از داده های بارش 72 ایستگاه بارانسنجی متعلق به سازمان هواشناسی، با دوره آماری 40 ساله (1971-2010) و برای پایش خشکسالی اکولوژیک، از تصاویر ماهواره ای Landsat (TM) (1987 و 2000) و Landsat (MSS) (1975) مورد استفاده قرار گرفت. از شاخص آماری SPI در بررسی روند تغییرات زمانی و از شاخص گیاهی NDVI برای شناسایی تنش های گیاهی ناشی از خشکسالی استفاده شده و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج دو شاخص مذکور ضرایب همبستگی مناسب و در سطح اطمینان بالای 99 درصد معنادار را نشان می دهد. نتایج نشان داد که براساس شاخص SPI، سال 2000 بیشترین و شدیدترین خشکسالی را داشته که 1/42 درصد از مساحت استان (معادل 857500 هکتار) را شامل می شود و براساس شاخص NDVI، بیشترین تراکم پوشش گیاهی مربوط به سال 1975 می باشد که مقدار آن 1/29 درصد از مساحت استان (معادل 594106 هکتار) را شامل می شود. براساس نقشه های نهایی می توان نتیجه گرفت که محدوده های شمالی و شمال شرق استان بیشترین خشکسالی را دارا هستند. نگاه کلی به نقشه ها، نقش بارز اختلاف ارتفاع و فاصله از دامنه های شمالی البرز درجهت جنوب به شمال را از هر دو نظر فراوانی و شدت رخداد خشکسالی ها نشان می دهد.
تحلیل روابط کمی بین ویژگی های مورفومتری مخروط افکنه های ساحلی با حوضه های آبخیز (مطالعه موردی، واحد ژئومورفولوژیکی تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
112 - 130
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه های جلگه ساحلی واحد تالش از جمله مهم ترین واحد های ژئومورفولوژیکی این منطقه می باشد که از دیدگاه شکل و ابعاد کمی و عوامل موثر در تکامل آن ها تفاوت های آشکاری دارند. تحلیل کمی مورفولوژی و مورفومتری و همچنین برقراری روابط آماری و تعیین نقش مهم ترین عوامل موثر بر شکل گیری و تغییرات هندسی این مخروط افکنه ها، می تواند رهیافتی جدیدی را در زمینه مطالعات این اشکال در منطقه مورد مطالعه به همراه داشته باشد.در بررسی مورفولوژی حوضه ها پارامتر های مساحت حوضه، محیط حوضه، طول شبکه آبراهه، تراکم شبکه آبراهه، شیب حوضه ها، نسبت اختلاف ارتفاع حوضه، ضریب ناهمواری ملتن، فرسایش پذیری واحد های سنگی حوضه و در تحلیل مخروط افکنه ها، پارامتر های مساحت، اختلاف ارتفاع، حجم، شیب، تقعر و طول مخروط و طول قاعده مخروط در 24 مخروط افکنه و حوضه اصلی زون ساحلی تالش محاسبه گردید. همچنین طبقه بندی فرسایش پذیری واحد های سنگی بر اساس روش پیروان (1391) انجام گرفت.نتایج حاصل از ماتریس همبستگی نشان دهنده تأثیر متغیرهای ضریب ملتون، مساحت، محیط و ناهمواری و فرسایش پذیری حوضه در شکل دهی هندسی مخروط افکنه ها است و مساحت حوضه آبریز و ضربی ملتون بیشترین همبستگی را با ویژگی های مورفومتری مخروط افکنه ها دارد. از بین روش های آماری مورد استفاده برای برقراری ارتباط و همبستگی بین پارامتر های هندسی حوضه آبریز و مخروط افکنه ها، روابط ریاضی مبتنی بر آلومتری همبستگی نشان دهنده همبستگی بسیار قوی بین مساحت حوضه آبریز با مساحت مخروط افکنه و همچنین ضریب ملتون با شیب مخروط افکنه دارد.
تعیین مناطق مستعد جهت توسعه اراضی کشاورزی بر مبنای پارامترهای هیدروژئومورفولوژی: مطالعه موردی: شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
20 - 1
حوزههای تخصصی:
کشاورزی از طریق تاثیرگذاری بر محیط زیست، رشد اقتصادی و تأمین امنیت غذایی نقش حیاتی در توسعه اقتصادی هر کشوری نقش دارد. یک از مهم ترین برنامه ها تعیین نواحی مناسب برای توسعه اراضی کشاورزی است. در تحقیق سعی بر آن شده است تا بر اساس پارامتر هیدروژئومورفولوژی، مناطق مناسب جهت توسعه این اراضی در محدوده موردمطالعه مشخص شود. لایه های اطلاعاتی تحقیق حاضر شامل جنس خاک، تیپ اراضی، زمین شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، دما و کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی می باشد. پارامترهای مورد بررسی بر اساس نظر کارشناسان و به روش ANP امتیازدهی شده اند. سپس با استفاده از تلفیق دو روش OWA و ANP لایه های اطلاعاتی باهم ترکیب شده اند. مطابق نتیجه نهایی، محدوده شهرستان از نظر میزان تناسب جهت توسعه اراضی کشاورزی به سه کلاس مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب تقسیم شده اند. کلاس مناسب با 1193 کیلومترمربع وضعیت عمدتاً مشتمل بر نواحی مرکزی، شمال و شمال شرقی شهرستان است. این مناطق عمدتاً دارای شیب و ارتفاع کم، میانگین دمای بالا و همچنینی وضعیت لیتولوژی و خاک مناسبی هستند. مناطق نسبتاً مناسب نیز با 1225 کیلومترمربع وسعت عمدتاً شامل نواحی جنوبی و غربی است و همچنین کلاس نامناسب با 581 کیلومترمربع وسعت عمدتاً شامل نواحی غربی شهرستان است که به دلیل ارتفاع و شیب زیاد، میانگین دمای پایین و همچنین لیتولوژی نامناسب در این کلاس قرارگرفته است.
واکاوی آماری - همدید تغییرپذیری آب و هواشناختی رژیم بارش غرب میانی ایران با تاکید بر رخداد خشکسالی های شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
63 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای تغییرات آب وهوایی، تغییرپذیری الگوهای جوی و افزایش رخداد خشکسالیها می باشد. خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی است که با شناخت ویژگی های آن می توان پیش بینی بهتری از این پدیده جهت کاهش اثرات زیانبار آن انجام داد. هدف این مطالعه پایش خشکسالی های شدید و بسیار شدید و شناسایی الگوهای همدیدی مؤثر در رخداد آن در منطقه غرب میانی ایران است. بدین منظور داده های میانگین روزانه بارش طی یک دوره آماری 26 ساله (اکتبر 1989 تا سپتامبر 2015) برای 16 ایستگاه همدیددر منطقه پژوهش، از سایت سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. جهت شناسایی دوره های خشک و بررسی آماری خشکسالی از شاخص بارش استاندارد (SPI) استفاده گردید. محاسبه این شاخص برای مقیاس های زمانی مختلف نشان دهنده فراوانی بالا و تداوم طولانی مدت خشکسالی به خصوص در بازه زمانی سالانه است. از لحاظ مکانی خشکسالی های شدید و بسیار شدید از شمال به جنوب و از غرب به شرق منطقه افزایش داشته است. از این رو ایستگاه هایی مانند همدان، دهلران، بروجرد و سرپل ذهاب به عنوان بحرانی ترین مناطق در منطقه پژوهش شناسایی شدند. در واکاوی همدید یک الگوی پشته، یک الگوی ناوه و دو الگوی زناری در ایجاد خشکسالی منطقه مشخص شدند. الگوی پشته حاصل جابجایی کمربند پرارتفاع جنب حاره بویژه گسترش نصف النهاری پرارتفاع جنوب عربستان است. در الگوی ناوه، ناوه تضعیف شده مدیترانه و عدم تطابق تراز میانی و زیرین جوّبه عنوان علت اصلی رخداد دوره های خشک در غرب میانی ایران ودر الگوی زناری نیز وزش بادهای غربی به شکل زناری و گذر این بادها از منطقه پژوهش علل ایجاد دوره های خشک شناخته شد.
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب سطحی تجدیدپذیر سی حوضه آبریز کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
351 - 373
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر مقادیر بارندگی و جریان های سطحی سی حوضه آبریز ایران نسبت به نیم قرن گذشته به شدت کاهش یافته است. در این پژوهش حوضه های مذکور به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده و هدف از اجرای آن ارزیابی اثرهای احتمالی تغییر اقلیم در بارندگی و منابع آب سطحی تجدیدپذیر است . برای بررسی این موضوع، مقادیر بارندگی و آبدهی اندازه گیری شده این حوضه ها از سال 1347 تا 1397 در سه دوره آماری از 1347-1397، 1347-1377، و 1377-1397 طبقه بندی شد. سرانجام، با آزمون های آماری t استیودنت، من- ویتنی، من- کندال گرافیکی روند تغییرپذیری داده ها در سطح اطمینان 95درصد و 99درصد با SPSS محاسبه شد. به موجب نتایج این پژوهش، معلوم شد روند بارندگی بلندمدت همه حوضه ها منفی بوده و میانگین حجم جریان های سطحی تجدیدپذیر بیست سال اخیر نسبت به میانگین پنجاه سال بین 13- تا 61- درصد کاهش یافته و آماره U ( ti ) همه آن ها منفی است. به نظر می رسد علت آن تغییر اقلیم است . به عنوان مثال، آماره U ( ti ) بارش ها در حوضه کارون 2.77-، مارون جراحی 2.18-، در کرخه 1.98-، غرب ایران 1.78-، و قره سو- گرگان 2.70+ است . در مقایسه با آن آماره U ( ti ) آبدهی آن ها به ترتیب 3.35-، 3.07-، 4.51-، 2.87-، و 3.29- است .
بررسی رابطه تیپ های هوایی تبریز و آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
375 - 394
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا، به ویژه در کلان شهرها، اهمیت قابل توجهی دارد. از عوامل تشدیدکننده این مشکل شهری شرایط جوی و تیپ های هوایی حاکم بر شهرهاست. تبریز از جمله کلان شهرهای کشور است که با شرایط حاد آلودگی هوا مواجه است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه شرایط جوی و تیپ های هوایی تبریز در تشدید آلاینده های هواست. بدین منظور، سه نوع داده استفاده شده است: اول، میانگین داده های ساعتی گازهای آلاینده جو جهت بررسی آلودگی جو؛ دوم، میانگین داده های روزانه هواشناسی برای استخراج تیپ های هوایی؛ سوم، داده های بازکاوی شده مرکز ملی پیش بینی محیط و مرکز ملی پژوهش های جوی ایالات متحده امریکا برای وارسی الگوهای جوی توأم با تیپ های هوایی به کار گرفته شد. نتایج بررسی تیپ های هوایی توأم با روزهای آلوده نشان داد باد غالب جنوب غربی– شمال شرقی با سرعت کم است که حاصل استقرار مرکز پُرفشار اروپا و سیبری در شمال غربی و شمال شرقی ایران و استقرار مرکز کم فشار روی دریای خزر بوده است و توأم با حرکت هوا از مناطق پُرفشار به منطقه کم فشار به صورت ساعت گرد و همراه تکوین جریانات جنوب غربی بوده است. روزهایی که آلاینده PM10 به شدیدترین میزان رسیده است بر روی منطقه مورد مطالعه در تراز 1000 هکتوپاسکال مرکز کم فشار و در تراز 500 هکتوپاسکال جریانات مداری حاکم است. باد تراز دریا و 500 هکتوپاسکال به صورت جنوب غربی و غربی است. از آنجا که صنایع در غرب تبریز قرار دارند، کم فشار مذکور در ارتباط با سامانه های مجاور آلودگی صنایع را به مرکز شهر هدایت می کند.
واکاوی رخداد و الگوهای همدید موج های سرمایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج های سرمایی از رویدادهای فرین دمایی هستند که در آن ها مقادیر غیرمعمول دمای کمینه مشاهده می شود. این موج ها در دوره سرد سرما و در دوره گرم سال خنکی هوا را در پی خواهند داشت. هدف از پژوهش حاضر مطالعه موج های سرمایی- خنک ایران و تحلیل همدید الگوهای گردشی ایجادکننده آن است. ازاین رو، با استفاده از داده های کمینه دمای روزانه (ERA-Interim -ECMWF) در دوره 2004-2013 و محاسبه نمره استاندارد آن ها، ناهنجاری های کمتر از 1- به عنوان روزهای دارای موج سرمایی و خنک شناسایی شد. با استفاده از داده های فشار تراز دریا در روزهای دارای موج های سرما و خنک و همچنین روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، پنج خوشه به عنوان الگوهای بهاره، تابستانه، پاییزه، اواخر پاییز- اوایل زمستان، و زمستانه استخراج شد. موج های سرمایی و خنک ایران در بیشتر موارد از فرارفت هوای سرد از طریق جریانات ورودی از سمت شمال، شمال شرق، و شمال غرب ناشی می شوند. این جریانات حاصل استقرار پُرفشار بر روی سرزمین های همسایه های شمالی از شمال دریای سیاه تا شمال شرق دریای خزر هستند. در الگوهای اول و دوم (بهاره و تابستانه)، علاوه بر وجود سامانه های پُرفشار در موقعیت های ذکرشده، شیب فشاری ناشی از حضور کم فشارهای سطحی در نیمه جنوبی در این زمان جریانات شمالی را سبب شده است.
مخاطرات فرسایش آبراهه ای بر روی خط لوله گاز نهم سراسری با استفاده از روش ANP-PRSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش آبراهه ای و رودخانه ای همواره یکی از فاکتورهای اصلی مخاطرات خطوط انتقال انرژی و لوله های نفت و گاز است. در این مقاله با استفاده از ماتریکس ریسک خط لوله (PRSM) و مدل ANP به بررسی مخاطرات فرسایش آبراهه ای در خط لوله گاز نهم سراسری در محدوده استان خوزستان با طول 170 کیلومتر پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از مدل ANP چهار معیار اصلی شامل «وضعیت خطوط لوله نسبت به آبراهه ها»، «هیدروژئومورفولوژی»، «ژئومورفولوژی»، و «دیگر عوامل محیطی» بررسی شد. سپس، با استفاده از مدل PRSM و پرسش نامه به امتیازدهی معیارها و زیرمعیارها در نرم افزار Superdecision پرداخته شد و در آخر نقشه کلاس بندی مخاطرات خط لوله و محور ریسک تهیه شد. نتایج نشان داد که معیار «وضعیت خط لوله نسبت به آبراهه ها و رودخانه ها» دارای بیشترین وضعیت ریسک و واکنش نسبت به مخاطرات خط لوله در میان چهار معیار بالاست. زیرمعیارهای مهم و دارای بیشترین وضعیت ریسک برای خط لوله گاز نهم شامل روش ساخت خط لوله، واحد کوهستان، و جابه جایی آبراهه ها و رودخانه ها و زمین شناسی است.
مدل سازی تعدیل شدت جزیره های گرمای شهری با رویکرد پشت بام های سبز (مطالعه موردی: منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمای شهری، که از پیامدهای شهرنشینی و شهرسازی با تمرکز فعالیت های انسانی است، امروزه به مسئله ای بااهمیت در آب وهوای شهری تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و ارزیابی اثر توسعه پشت بام های سبز به عنوان راهکاری در کاهش شدت جزیره های گرمای شهری در منطقه 17 شهرداری تهران است. بدین منظور، با به کارگیری روش ترکیبی آماری و مدل سازی عددی خردمقیاس اقلیمی به واکاوی میزان اثر پشت بام های سبز بر تعدیل شدت جزایر گرمای شهری پرداخته شد. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از داده های میدانی (دماسنج های نصب شده در هر دو پشت بام) و همچنین خروجی های مدل خردمقیاس Envi-met در فصول مختلف سال 2016، اختلاف دمای بین دو پشت بام سبز و مرجع استخراج شد. نتایج نشان داد که مقدار اختلاف دما در بعدازظهر و شب بیشتر از صبح است. همچنین، بیشینه اختلاف دمای هوای بین دو بام سبز و مرجع در فصل پاییز به دست آمد. با واکاوی داده های میدانی و خروجی گرافیکی مدل مشخص شد که بیشینه اختلاف دمایی بین آن ها هنگام شب رخ داده است؛ یعنی زمانی که شدت جزیره گرمای شهری در بیشینه وضعیت خود است. هر دوی اطلاعات اندازه گیری شده و خروجی مدل فیزیکی اقلیم گویای قابلیت مناسب پشت بام های سبز در تعدیل شدت جزیره گرمای شهری است.
برآورد ﺑُﻌﺪ ﻓﺮاکﺘﺎﻟی ژئومورفولوژی کرانه های شمال خلیج فارس ﺑﺎ استفاده از روش شمارش جعبه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
159 - 174
حوزههای تخصصی:
در پیوند با پدیده های ژئومورفولوژی کرانه ای خلیج فارس از دید ریخت شناسی، آشوبناک و درهم تنیده بنظر می آیند اما از دید هندسه فراکتال خورها از یک نظم درونی برخوردار می باشند. در این پژوهش با استفاده روش شمارش خانه ای، بُعد هندسه فراکتال خورهای کرانه شمالی خلیج فارس شامل: خورهای دریایی (خور موسی در کرانه های دریایی ایران و خور عبدالله در مرز مشترک کویت و عراق) و پیچانرودهای رودخانه ای (اروند رود و رودخانه دالکی) با استفاده از نرم افزار Arc GIS و تصاویر ماهواره ای لندست8، در ده مقیاس صدکیلومتر تا یکصد متر، بدست آورده شد. هدف ما در این پژوهش بررسی الگوی نظم در ژئومورفولوژی هندسی خورهای شمال خلیج فارس و پیچانرودی رودخانه ها از دیدگاه فراکتالی و ارتباط آن به فرایندهای (زمین شناسی، آب و هوایی، آبی و ...) می باشد. نتایج نشان از آشوبناکی خور دریایی موسی با بُعد کلی فراکتال ۱.۵ و 0.6 برای خور عبدالله می باشد. بُعد فراکتالی دو رودخانه دالکی و اروند رود تقریبا ۰.۵ می باشد. بطور کلی در این پژوهش می توان چنین نتیجه گیری کرد که از دید پدیده های ژئومورفولوژی فرکتال، خورهای دریایی شمال خلیج فارس (بویژه خور موسی) وارد مرحله لبه آشوبناکی شدند. همچنین آشوبناکی بعد فرکتال در مقیاس 100 متری رودخانه اروند رود بیشتر از رودخانه دالکی می باشد. در مجموع پدیده های ژئومورفولوژی خورها و پیچانرودها در مقیاس 100 متری دچار آشوبناکی است که نشان از کارکرد و اثرگذاری فرایندهای آبی ساحلی مانند نیروی مَه کشند – کَه کشند، امواج دریایی، فرسایش آبی و سست بودن رسوبات در خورها و پیچانرودهای ساحلی شمال خلیج فارس دارد.