فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه مرزهای مشترک بین کشورها بعنوان فرصت های مختلف تعاملی در ارتباط با کنش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند؛ چنین پتانسل هایی موجب شده است که مناطق مرزی و تاثیرات مرزی در تحقیقات توسعه ای اعم از اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مورد توجه قرار گیرند، زیرا که این استنباط و تصور ایجاد شده است که این مناطق جغرافیایی ویژه موجب سازگاری، همسانی اقتصادی، تثبیت امنیت و پایداری مناطق پیرامون می گردند.هدف پژوهش: هدف این تحقیق، ارزیابی جایگاه مرز در پایداری اقتصادی مناطق مرزی در قلمرو کوچ نشینان (مورد مطالعه: شهرستان های زهک، هیرمند و نیمروز) است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف، جزء پژوهش های کاربردی و دارای ماهیتی تحلیلی-توصیفی می باشد. ابزار تحقیق مصاحبه و پرسشنامه می باشد. جامعه آماری بخش کمی تحقیق، شامل ساکنان شهرستان های زهک، هیرمند و نیمروز، با جمعیت (186564 نفر) می باشدکه حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران (383 نفر) تعیین شد. که این تعداد به نسبت با توجه به جمعیت بین شهرستا های مورد مطالعه تقسیم شد. همچنین برای انتخاب جامعه نمونه بخش کیفی نیز از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که در مجموع تعداد 50 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار SPSS و روش های (دلفی، گراندد تئوری) و موریس دیویس استفاده شد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش را نواحی واقع در قلمرو کوچ نشینان در منطقه سیستان (شهرستان های زهک، هیرمند و نیمروز) را شامل شده است.یافته ها و بحث: از نتایج مصاحبه ها با استفاده از روش تئوری زمینه ای، جهت شناسایی گویه ها، شاخص ها و مولفه های اقتصادی با تاکید بر نقش مرز، 39 گویه، 11 شاخص و 5 مولفه (افزایش در فرصت های شغلی، رشد اقتصادی در منطقه، تولید و افزایش درآمد، افزایش تاب آوری اقتصادی در برابر بحران های ناشی از خشکسالی و... و توسعه کسب و کارها (کارآفرینی در مقیاس خرد و کلان) استخراج شد. همچنین نتایج آزمون موریس دیویس، جهت بررسی دامنه پایداری و ناپایداری شهرستان ها در ابعاد مورد بررسی نشان داد، پایداری اقتصادی هر سه شهرستان مورد مطالعه در سطح نیمه پایدار قرار دارند.نتایج: با توجه با اینکه وضعیت پایداری اقتصادی حوزه مورد بررسی در سطح نیمه پایدار قرار دارد، لذا راهبردهای مشخص به منطور نیل به توسعه پایدار اقتصادی در قلمرو کوچ نشینان با تاکید بر جایگاه مرز در گرو شناسایی و بررسی پتانسیل های دروندادی از طریق مطالعات کیفی و جامع در کنار سلسله برنامه ریزی های مدیریتی نظیر تبیین قوانین و مقررات مرتبط و نیز سازماندهی امکانات اقتصادی مرز و سازوکارهای اجرایی آنها می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
محاسبه میزان اهمیت شاخص های مؤثر در مکان یابی استقرارگاه های نظامی با تأکید بر دوره دفاع مقدس، مطالعه موردی: استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
131 - 152
حوزههای تخصصی:
انتخاب بهترین مکان و مکان یابی دفاعی-امنیتی استقرارگاه های نظامی نقش مهمی را در فرایند تأمین امنیت و مبارزه با تهدیدهای کشور دارد. شناسایی عوامل و معیارهای طبیعی و انسانی مناسب در مکان یابی دفاعی-امنیتی از موضوعات مهم در این خصوص محسوب می شود. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، هدف مطالعه حاضر تحلیل مکان یابی دفاعی-امنیتی استقرارگاه های نظامی با تأکید بر دوره دفاع مقدس (1367-1359) در استان کرمانشاه است.تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه بوده و جامعه آماری کارشناسان مختلف نظامی، امنیتی و کارشناسان در زمینه های تخصصی مرتبط با امنیت و مباحث سیاسی- نظامی هستند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 50 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات و پاسخگویی به سؤالات پژوهش از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی و روش مدل سازی سری زمانی استفاده شد.نتایج پژوهش گویای آن است که از بین معیارهای طبیعی شش معیار گسل و زلزله خیزی منطقه، شرایط جغرافیایی منطقه، توپوگرافی منطقه، اراضی ناپایدار و بروز مشکلات خزش و ریزش، شیب زمین و جنس زمین نقش مهمی در مکان یابی استقرارگاه های نظامی داشته اند. نتایج تحقیق در زمینه معیارهای انسانی نشان داد که شش معیار ملاحظات سیاسی- امنیتی، وجود امنیت حمل و نقل منطقه، فاصله از مراکز شهری و روستایی، فاصله از مرزهای بین المللی، عدم استقرار در مجاورت زیرساخت ها و فاصله از شبکه ارتباطی و راه های اصلی نقش مهمی در مکان یابی استقرارگاه های نظامی داشته اند. نهایتاً نتایج بررسی عوامل کلی طبیعی و انسانی مؤثر بر مکان یابی استقرارگاه های نظامی در استان کرمانشاه نشان داد که از بین دو گروه، نقش عامل انسانی نسبت به عامل طبیعی بیشتر بوده و عوامل انسانی و شاخص های آن اهمیت بیشتری در مکان یابی استقرارگاه های نظامی در استان کرمانشاه داشته اند.
بررسی اثر مورفولوژی شهری بر شدت جزایر حرارتی، مطالعه موردی: شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
183 - 195
حوزههای تخصصی:
جزیره حرارتی به پدیده ای گفته می شود که در آن دمای منطقه شهری گرم تر از مناطق پیرامونی خود است. در همین راستا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش مورفولوژی شهری بر جزایر حرارتی در سطح کلان شهر تبریز است. داده های مورداستفاده در این پژوهش تصاویر روزانه ماهواره ای لندست 8 برای سال های 2014 تا 2019، در دو فصل تابستان و زمستان به طور مجزا بود و از روش الگوریتم پنجره مجزا برای استخراج دما و جزایر حرارتی استفاده شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل از تحلیل های آمار فضایی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزارهای ENVI، ArcGis و Spss 19 صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که توزیع جزایر حرارتی در سطح شهر تبریز به صورت خوشه ای است. پژوهش حاضر نشان داد که مورفولوژی شهری می تواند بر شدت جزایر حرارتی تأثیرگذار باشد. بر طبق یافته های مربوط به تحلیل رگرسیونی و F محاسبه شده (17.65) و ضریب معنی داری به دست آمده در سطح 0.0001، متغیرهای پیش بین می توانند رفتار متغیر وابسته پژوهش را در تابستان به خوبی برآورده کنند. برای فصل زمستان نیز کل مدل باتوجه به F محاسبه شده (9.36)و ضریب معنی داری (0.0002) قابل تعمیم است. از طرف دیگر پژوهش حاضر نشان داد که فاصله از فضای سبز بر شدت جزایر حرارتی تأثیر دارد. به طوری که بر اساس یافته های مربوط به پژوهش و F محاسبه شده (7.596) و سطح معنی داری (0.00007) این موضوع را می توان تأیید کرد.
طبقه بندی لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی و بررسی ریسک واقعی فرسایش آنها در مناطق کوهستانی (مطالعۀ موردی: حوضۀ آبخیز خارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بخش های نوین و کم سابقه، به ویژه در مطالعات داخلی، بررسی کمّی ناهمواری هاست. شناخت علمی و کمّی گرایانه موقعیت توپوگرافی همواره از مباحثی بوده که در تحقیقات داخلی، چندان به آن توجه نشده است. این مبحث تأثیر بسزایی در تحلیل های ژئومورفولوژیک، هیدرولوژی و محیط شناسی دارد. وجود انواع لندفرم ها و تنوع آنها معمولاً با تغییر شکل و موقعیت زمین کنترل می شود؛ بنابراین طبقه بندی و شناسایی مناطق گوناگون، با توجه به ویژگی های مورفومتری آنها، ضروری است و ازاین رو پژوهش حاضر سعی در طبقه بندی لندفرم ها در منطقه خارستان، واقع در شمال غرب استان فارس و عوامل مؤثر در آن دارد. در همین زمینه، در مرحله اول، از روش شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) به منظور طبقه بندی لندفرم ها و روش کورین برای تعیین کلاس های ریسک واقعی فرسایش استفاده شد. همچنین به منظور تعیین شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) از تصاویر ماهواره لندست 8، مربوط به خرداد 1396، بهره گرفته شد. در مرحله بعد، رابطه انواع گوناگون لندفرم با فاکتورهای زمینی ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص خیسی توپوگرافی (TWI)، شاخص ناهمواری زمین (TRI) و NDVI مشخص شد. در مرحله آخر، وضعیت لندفرم های گوناگون در کلاس های متفاوت ریسک فرسایش، تعیین شد. نتایج نشان دهنده ده گونه لندفرم در منطقه مورد مطالعه بود. بیشترین نوع لندفرم ها در منطقه مورد مطالعه، آبراهه و قله های مرتفع، به ترتیب با مساحت 71/27 و 48/27% بود؛ درصورتی که دشت های کوچک کمترین مساحت (18/1%) منطقه مورد مطالعه را شامل می شد. کلاس های لندفرم با شاخص خیسی توپوگرافی در سطح 95% همبستگی معنی داری را نشان داد. از نظر توزیع مکانی، بیشترین سطح (71/91%) منطقه را NDVI کلاس 1/0 تا 3/0 دربر می گرفت. NDVI بزرگ تر از 4/0 در لندفرم های آبراهه و دره های Uشکل مشاهده شد. ریسک واقعی فرسایش در سه کلاس کم، متوسط و زیاد با مساحت های 14/31%، 11/31% و 78/37% طبقه بندی شد. در کلاس فرسایش کم، متوسط و زیاد، لندفرم های آبراهه و یال های مرتفع و قله به ترتیب با 44%، 57% و 59% بیشترین سطح را به خود اختصاص دادند.
ارزیابی دقت نقشه های پتانسیل خطر زمین لغزش حوضه آبریز سد کردستان با استفاده از روش های AHP، BWM و FUCOM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
80 - 63
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش،حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های آماری درحوضه آبریز سد کردستان پهنه بندی و مناسب ترین مدل معرفی شد.ابتدا محدوده مورد مطالعه تعیین موقعیت و با مشاهدات میدانی تعداد9 لغزش ثبت و نقشه پراکنش زمین لغزش تهیه گردید.در مرحله بعد عوامل مؤثر بر رخداد زمین لغزش شامل زمین شناسی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، شیب و ارتفاع شناسایی و سپس نقشه این عوامل تهیه شدبرای تعیین نرخ هر یک از عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش، نقشه هریک از لایه های اطلاعاتی عوامل مؤثر با نقشه پراکنش زمین لغزش ادغام و با استفاده از مدل های آماری AHP، BWM و FUCOM لایه های اطلاعاتی جداگانه وزن دهی و با همپوشانی لایه های مختلف، نقشه های نهایی پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه و مقایسه شدند.نتایج نشان داد که کاربری اراضی در روش هایAHP و BWM و خطوط همباران بعلاوه کاربری اراضی در روش FUCOM بیشترین تأثیر و معیارهای ارتفاع، فاصله از گسل و شیب به ترتیب در سه روش AHP، BWM و FUCOM کمترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش دارند.نتایج بررسی نقشه های پهنه بندی نشان دادکه بیشترین لغزش ها در نیمه شمالی منطقه و اغلب در اراضی مرتعی و در شیب های بیش از 20 درصد و در نزدیکی گسل ها رخ داده است.همچنین نتایج نشان داد که متغیر سنگ شناسی بر وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه نقش زیادی دارد.به طور کلی نتایج نشان داد که در روش های AHP و BWM تعداد مقایسه های جفتی مورد نیاز به طور چشمگیری با تعداد پارامترهای مورد مقایسه افزایش و در این حالت، عدم اطمینان نظرات افزایش می یابد، که برتری روش FUCOM را نسبت به سایر روش ها را به خوبی نشان می دهد.
بررسی نقش ژئومورفولوژی مخروط افکنه بر تراکم و تاج پوشش گیاهی (نمونه موردی مخروط افکنه جنوب شرق گنبد نمکی شاه غیب لارستان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
166 - 183
حوزههای تخصصی:
فرایندها و فرم های ژئومورفولوژیکی سطح مخروط افکنه ها دارای تفاوت های زیادی هستند. این تفاوت ها می تواند ناشی از تغییرات سن سطوح مخروط افکنه ها باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر لندفرم ها و فرایندها بر تراکم و تاج پوشش گیاهی در سطح مخروط افکنه جنوب شرق گنبد نمکی شاه غیب لارستان است. مخروط افکنه مذکور از سه سطح فسیل، قدیمی و جدید تشکیل شده است. تصاویر هوایی از سطوح مخروط با استفاده از پهباد مدل (Phantom 4 pro) انجام شد. بر اساس تصاویر مذکور، تراکم و تاج پوشش گیاهی و همچنین مدل ارتفاعی رقوی (DEM) با دقت 10 سانتیمتر از 9 منطقه در بالادست، میان دست و پایین دست سطوح فسیل، قدیمی و جدید به دست آمد. نتایج نشان می دهد که میانگین تاج پوشش گیاهی در سطح فسیل (44/10 درصد) بیش تر از سطوح قدیمی و جدید است. با این وجود، میانگین تراکم پوشش گیاهی در سطح جدید (91/13 درصد) بیش تر از سطوح قدیمی و فسیل است. در سطوح فسیل و قدیمی، میانگین تراکم و تاج پوشش گیاهی در کانال ها بیش تر از میاناب ها است. در سطح جدید، پشته ها دارای تراکم و تاج پوشش گیاهی بیش تری نسبت به فرورفتگی ها هستند. همچنین تاج پوشش گیاهی در میان دست سطوح مختلف مخروط ها بیش تر از بالادست و پایین دست آن ها است در حالی که تراکم پوشش گیاهی در میان دست سطوح مختلف مخروط ها کمتر از بالادست و پایین دست آن ها است. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که فرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی در میزان رطوبت و پایداری سطوح مخروط افکنه تاثیرگذار بوده و این موضوع در تراکم و تاج پوشش گیاهی در بخش های مختلف مخروط افکنه مورد مطالعه تاثیرگذار است.
بررسی رابطه نوسانات دما و ارتفاع وردایست با تغییرات اقلیمی دمای سطحی و بارش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز روزافزون به شناخت پارامترهای هواشناسی در ناحیه گذار وردایست باعث شد تا تغییرات زمانی دما و ارتفاع این لایه طی دو دهه گذشته (2022-2002) با استفاده از داده های بازتحلیل شده AIRS/MODIS در ایران بررسی شود. همچنین رابطه بین تغییرات ویژگی های وردایست و تغییر اقلیم دمای سطحی و بارش ایران با استفاده از داده های بارش روزانه GPCP(2022-2000) و داده های حداقل، حداکثر و میانگین دمای روزانه مدل MERRA-2 (2022-1980) مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و برای تحلیل روند میانگین منطقه ای روزانه و ماهانه داده ها از آزمون های سری زمانی فصلی کندال و من-کندال دنباله ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای دما و ارتفاع وردایست در محدوده ایران به میزان 93/0- با یکدیگر همبستگی معکوس (85/0=R2) دارند. از سوی دیگر، متغیر میانگین منطقه ای روزانه ی ارتفاع وردایست با متغیرهای دمای روزانه سطح زمین(با ضرایب بیش از 8/0) همبستگی مثبت و معناداری دارد. همچنین مقادیر R2 بالاتر از 6/0 حکایت از همبستگی کاملاً معنادار داده های مجموع بارش ماهانه با تغییرات میانگین ماهانه دما و ارتفاع وردایست داشته است. از این چشمگیرتر همبستگی نوسانات بارش فصول بهار و پاییز با تغییرات دما و ارتفاع وردایست می باشد که می تواند امکان پیش بینی نوسان بارش کشور ایران را با پایش ویژگی های وردایست فراهم سازد. تحلیل سری های زمانی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون های کندال فصلی و دنباله ای نشان داد که متغیر ارتفاع وردایست و متغیرهای دمای سطح زمین به ترتیب با مقادیر آماره(τ)؛ 18/0، 22/0، 27/0 و 32/0 روندهای افزایشی کاملاً معناداری را به نمایش گذاشته اند. این مهم تأییدکننده تغییرات اقلیمی چشمگیر دما و بارش ایران طی چند دهه اخیر می باشد. در نهایت با معرفی ارتفاع وردایست به عنوان یک شاخص تغییر اقلیم در محدوده کشور ایران بر لزوم تحقیقات بیشتر در این زمینه تأکید می گردد.
تفکیک حساسیت سازندهای زمین شناسی دامنه های شمالی الوند همدان با استفاده از رابطه بعد فراکتال شبکه زهکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابعاد فراکتالی شبکه زهکشی ، معرف میزان تشابه ژئومورفولوژیکی در بین آن ها و تابعی از عوامل ساختمانی ، لیتولوژی و توپوگرافی میباشد. لذا هدف از این پژوهش تعیین بعدفراکتال شبکه زهکشی و بررسی ارتباط آن با میزان حساسیت سازندهای زمین شناسی به فرسایش در دامنه های شمالی الوند همدان است . ابتدا چهار سازند شامل ، گرانیت ، هورنفلس کلریت دار، سنگ آهک مارنی و شیست، از طریق تصاویر گوگل ارث و نقشه زمین شناسی منطقه ا نتخاب شد . سپس در هر واحد زمین شناسی تعداد 2 پلات 22 کیلومتر تعیین و با استفاده ازنرم افزار Fractalyse ابعاد فراکتال آنها محاسبه شد نتایج نشان داد که بشترین مقدار بعد فراکتال به ترتیب مربوط به سازند هورنفلس کلریت دار با مقدار 33/1، سنگ آهک مارنی 31/1، شیست استرولیت دار 27/1 و گرانیت الوند 22/1 است نتایج تحلیل آماری مقادیر RMSE و R2 نشان می دهد که در پلات های 1 و 3 با کمترین خطا و در پلات های 4 و 6 و 7 دارای تطابق نسبتاً خوب و در پلات های 2 و 5 و 8 با بیشترین خطا کمترین تطابق وجود دارد. بنتایج بررسی آزمون پیرسون و مقدار همبستگی نشان می دهد که بین مقاومت سازند ها و بعد فراکتال آن ها ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد و با افزایش مقاومت سازندها به فرسایش بعد فراکتال آن ها کاهش می یابد و تراکم زهکشی هم پایین است . با توجه به نتایج حاصله و قابل قبول می توان با استفاده از تکنیک بعد فراکتال شبکه زهکشی ، نوع سازندها و حساسیت آن ها به فرسایش را با صرف هزینه کم و سریع تر تفکیک و بررسی نمود .
تبیین نقش توانمند سازی در پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر همدان (مورد مطالعه روستاهای بخش مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۲
243 - 260
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی در افزایش رفاه و بهبود معیشت ساکنان روستایی اثرگذار است؛ اما به دلایل مختلف جایگاه توانمندسازی ساکنان روستایی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها مورد توجه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر، به شیوه توصیفی تحلیلی، جایگاه توانمندسازی روستایی را در پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی مورد سنجش قرار داده است. جامعه آماری این تحقیق سکونتگاه روستایی دارای سکنه بخش مرکزی پیرامون شهرستان همدان است. از کل جامعه آماری 50 سکونتگاه به صورت تصادفی انتخاب شدند. انتخاب سکونتگاه های روستایی با استفاده از نمونه گیری ترکیبی تصادفی شامل نمونه گیری نسبی یا طبقه ای است. برای تعمیم اطلاعات به دست آمده به کل جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران استفاده شد. حجم نمونه انتخاب شده برابر با 382 خانوار به صورت تصادفی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (کندال تائوبی، همبستگی و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می-دهد بین توانمندسازی و پایداری اقتصادی در روستاهای پیرامون کلانشهر همدان در سطح 01/0 آلفا رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، به طوری که با افزایش توانمندسازی روستاییان در سطح روستاهای مورد مطالعه، میزان پایداری اقتصادی آنها نیز افزایش می یابد و همچنین بیشترین اثر کلی توانمندسازی بر دسترسی به بازارهای فروش (551/0) و کمترین اثر آن بر تنوع اقتصادی (126/0) می باشد. توانمندسازی روستاییان در محدوده مورد مطالعه که در قالب برنامه های توسعه اتفاق افتاده است موجب افزایش اشتغال در زمینه های خدماتی و افزایش سرمایه گذاری، دسترسی راحت روستائیان به خدمات مالی و اعتباری، دسترسی به بازارهای فروش و سرمایه گذاری های غیر دولتی در زمینه های مختلف شده است.
شناسایی و تحلیل بازیگران مؤثر در تبدیل شهر ایرانی به جهانشهر اسلامی با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با جهانی شدن اقتصاد، نقش دولت ها درمقایسه با گذشته در تبادلات اقتصادی و اجتماعی کشورها کم فروغ تر و به دنبال آن نقش شرکت های بین المللی و شهرهای جهانی چشمگیرتر شده است. در این خصوص سازمان ها و نهادهای داخلی به عنوان عوامل و بازیگران اصلی در ارتقا شهرها از بُعد منطقه ای به جهانی تأثیر گذار هستند. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با رویکرد آینده پژوهی نهاد ها و سازمان های مؤثر در ارتقا شهر اصفهان به جهانشر اسلامی شناسایی و رتبه بندی شود. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی-تحلیلی است. در پژوهش حاضر برای شناسایی متغیر ها و شاخص ها از تکنیک پویش محیطی و دلفی و برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل ساختاری در نرم افزار میک مک و مدل مکتور استفاده شده است. طبق یافته های اولیه، بازیگران داخلی مؤثر شامل وزارت اقتصاد، سازمان بورس، وزارت علوم، وزارت راه و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی و وزارت نیروست. با توجه به ارزیابی های انجام شده در نرم افزار مکتور، بیشترین نقش در میان نهادهای تأثیر گذار، وزارت راه و شهرسازی به میزان 29 درصد و وزارت اقتصاد و وزارت علوم هر کدام به میزان 15 درصد بوده است. در مقابل، کمترین مقدار اثرگذاری مربوط به سازمان بورس و وزارت نیرو به میزان 34- درصد بوده است که گویای توانایی این دو نهاد در اثرگذاری بر دیگر بازیگران است.
بررسی عوامل مؤثر بر جرم در مکان های بی پناه شهری (مورد مطالعه: منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
143 - 168
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از دیدگاه طراحان شهری و معماران، ویژگی های فیزیکی و از دید نظریه پردازان جامعه شناسی و روان شناسی، ویژگی های اجتماعی بیش تر در مستعد کردن فضاها جهت وقوع خشونت نقش دارند، بنابراین در پژوهش حاضر ضمن بررسی فضاهای بی پناه شهری عوامل مؤثر در جرم در این مناطق استخراج خواهدشد؛ از این رو هدف اصلی در این پژوهش بررسی فضاهای شهری در منطقه 19 و عوامل مؤثر بر جرم این مناطق خواهد بود.روش: پژوهش حاضراز نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از روش پژوهش آمیخته (کمّی و کیفی)، دادههای لازم جمعآوری و تجزیه وتحلیل شدند. حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران 314 نفر به دست آمده و برای مصاحبه با استفاده از روش (غیر احتمالی سهمیه ای) گلوله برفی با تعداد 15 نفراز خبرگان مصاحبه انجام شدکه پس از تأیید روایی وپایایی، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: در پژوهش حاضرکه در منطقه 19 شهر تهران انجام شده است، عامل دیدکه در اثرکمبود نور، مه گرفتگی، عوامل طبیعی به وجود می آید، به عنوان مهم ترین عامل در فضاهایی بی پناه شهری به دست آمده است و به ترتیب مجاورت با عرصه های طبیعی مانند جنگل ها، باغات وسیع و عرصه های رها شده طبیعی به عنوان کم ترین عامل در جرم در مناطق بی دفاع شهری به دست آمده است.نتیجه گیری: مقیاس محله ای فضاهای مستعد برای جرم شامل فضاهای تاریک در شب، گوشه های پنهان و خارج از دید ساکنان، فضاهای دارای پوشش گیاهی انبوه، فضاهای متروک و رها شده، شبکه شطرنجی دسترسی ها، کارگاه های ساختمانی نیمه کاره، فضاهای دارای در رو، تورفتگی و عقب نشینی بدنه فضاهای ساخته شده است ودر مقیاس شهری این فضاها را می توان به بخش های جدا مانده از حوزه فعالیت شهروندان، پوشش گیاهی انبوه در حاشیه فضاهای عمومی، فضاهای متروک و رهاشده با کارکرد متناوب دسته بندی کرد.
تحلیلی بر نقش برنامه ریزی ارتباطی در تحقق مشارکت اجتماعات محلی (مطالعه موردی: محله مرادآباد شهر چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
107 - 137
حوزههای تخصصی:
در اوایل قرن بیستم نظریه های شهرسازی به طور عمده کالبدمحور بود و موفق نشدن برنامه ها در رسیدن ب ه اهداف این باور را تقویت کرد که فقدان مشارکت های مردمی در طراحی، اجرا و ارزیابی طرح ها و برنامه ها موجب ناکامی آن ها شده است؛ ازاین رو در واکنش به این موضوع، مفهوم مشارکت به عنوان دخالت شهروندان در تصمیم گیری های عمومی و برنامه ریزی در زمینه های مربوط به آن در مرکز توجه برنامه ریزان قرار گرفت؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش برنامه ریزی ارتباطی در تحقق مشارکت اجتماعات محلی محله مرادآبادچابهار انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، جزو تحقیقات توصیفی-تحلیلی بود و اطلاعات از دو روش کتابخانه ای-اسنادی و روش میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) جمع آوری شد. ساکنین محله مرادآباد جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر به عنوان حجم نمونه برای تکمیل پرسش نامه ها در طیف پنج گزینه ای لیکرت انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه و ضریب همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار SPSS و برای تولید نقشه از نرم افزار ArcGIS بهره گرفته شد. تحلیل حاصل از یافته ها در شاخص های مشارکت اجتماعی برای شاخص اعتماد اجتماعی با میانگین 15/3 (بیشتر از حدوسط)، شاخص تشریک مساعی با میانگین 35/3، ارتباط اجتماعی با میانگین 2/3 و تعلق اجتماعی با میانگین 1/4 و سطح معناداری کمتر از 05/0 بیانگر آن است که مشارکت مردم و ساکنین در تبدیل محله به شرایط زیست پذیرتر، تأثیردرخورتوجهی داشته است؛ بنابراین با توجه به اینکه مجموع مقیاس ها در سطح معناداری کمتر از 05/0 قرار داشت و مقدار میانگین کل برابر با 43/3 بود، نتیجه نهایی این پژوهش بیانگر ارتباط معناداری بین برنامه ریزی ارتباطی با مشارکت اجتماعی در محله مرادآباد است.
مدل سازی توسعه و گسترش شهر تبریز با تأکید بر تحولات جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
139 - 168
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شهرها که متأثر از رشد جمعیت و مهاجرت است، منجر به ساخت وسازهای بدون برنامه ریزی و تغییرات زیاد در ساختار فضایی شهرها و توسعه فیزیکی شده است. یکی از مشکلات عمده در برنامه ریزی شهری با توجه به رشد جمعیت و کمبود امکانات زیربنایی، تعیین فضای مناسب توسعه فیزیکی شهر برای جواب گویی به نیازهای فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده است؛ بنابراین توجه به جمعیت به عنوان اصلی ترین محرک تغییرات در آینده شهر بسیار حائز اهمیت است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت توسعه و رشد فیزیکی شهر تبریز با توجه به جمعیت و همچنین موانع رشد شهر تبریز بود که به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - کاربردی بود. برای گردآوری داده ها از تصاویر ماهواره ای شهر تبریز و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از طرح جامع تبریز و نقشه کاربری اراضی سال 1395 تبریز استخراج شده 1996 تا 2022 و نرم افزار GIS,ENVI و TERRSET و از روش LCM برای پیش بینی رشد شهری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که از جهت توسعه شهر تبریز با توجه به عوامل طبیعی و انسانی به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد و جهت توسعه در آینده را تغییر خواهد داد. با بررسی نقشه خروجی جهت توسعه مشخص شد که توسعه شهر تبریز در آینده در جهت شمال و شمال غرب خواهد بود. درنهایت با پیش بینی جمعیت شهر تبریز میزان رشد آن ها با جمعیت پیش بینی شده تطبیق داده شد. در خاتمه برای بهبود وضع موجود راهکارهایی ارائه شد که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
تبیین الگوی شبکه حمل و نقل عمومی بر اساس رفتار سفر شهروندان در شهر بیرجند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
148 - 163
حوزههای تخصصی:
نیمه اول قرن بیستم تمرکز بر تسهیل حرکت وسایل نقلیه موتوری در برنامه ریزی حمل و نقل و ترافیک در شهرها بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار سفر شهروندان و تهیه یک چارچوب مفهومی در مورد رفتار سفر از می باشد. هدف از انجام این تحقیق تبیین الگوی شبکه حمل و نقل عمومی مبتنی بر رفتار سفر شهروندان می باشد بنابراین این تحقیق از نوع بنیادی و بر مبنای تئوری برخواسته از داده ها (نظریه داده بنیاد) که یک روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی است، انجام شده است. گردآوری اطلاعات نخست از طریق اسنادکتابخانه ای شامل مطالعه سایر پژوهش ها و همچنین چارچوب های نظری موجود و الگوهای شبکه حمل و نقل در شهرها و کشورهای مختلف و مشاهدات میدانی (پرسشنامه) و مصاحبه های نیمه ساختاریافته و یادداشت برداری صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش از بین استفاده کنندگان از شبکه حمل و نقل عمومی شهر بیرجند اساس فرمول کوکران 389 نفر شامل 202 نفر مرد و 187 نفر خانم انتخاب گردیدند. نتایج حاکی از آن است که مردان در کار و سرگرمی و تربیت بدنی نسبت به زنان فرکانس سفر بیشتری دارند. برعکس، تعداد دفعات سفر زنان برای خرید نسبت به مردان بیشتر است. با افزایش سن، افراد مسن بیشتر پیاده روی را به عنوان حالت اصلی سفر انتخاب می کنند و افراد کمتری دوچرخه یا اتومبیل را برای سفر انتخاب می کنند. همچنین ع واملی همچ ون دسترسی به حمل و نقل همگانی (266/0)، مدیریت تقاضای حمل و نقل (195/0) وضعیت دوچرخه و پیاده (123/0) بیشترین تاثیر را در الگوی جابه جایی شهروندان دارند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار محله های شهری با تأکید بر امنیت پایدار (نمونه موردی: شهر ارومیه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
114 - 129
حوزههای تخصصی:
شهر ارومیه به عنوان یکی از شهرهای مواجه با شهرنشینی شتابان، طی سال های اخیر با مسائل توسعه شهری و محله ای از قبیل عدم توسعه پایدار و کاهش امنیت پایدار مواجه بوده است. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرمایه های اجتماعی بر توسعه پایدار محلی با تأکید بر امنیت پایدار در شهر ارومیه پرداخته می شود. چرا که بررسی تأثیر سرمایه های اجتماعی بر توسعه پایدار محلی در راستای مطالعات شهری می تواند گامی مؤثر در شناخت و ایجاد دانش نظری و تجربی در این حوزه گردد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه مدیران رده بالا و میانی، معاونین و کارشناسان تخصصی مناطق 5 گانه شهرداری ارومیه به تعداد 545 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه آماری این پژوهش(226 نفر) به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته سرمایه اجتماعی، توسعه پایدار محله های و امنیت پایدار است. روایی ابزار از نظر متخصصین و پایایی مطابق آلفای کرونباخ گزارش شده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها مدل یابی معادلات ساختاری بود که نتایج حاصل از آن نشان داد که در فرضیه اصلی اثر مستقیم سرمایه های اجتماعی بر توسعه پایدار محلی (36/0) امنیت پایدار(51/0) مثبت و معنادار دارد. همچنین در فرضیه اول اثر مستقیم سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار محلی شهر (36/0) مثبت و معنادار است. در فرضیه دوم تأثیر سرمایه اجتماعی بر امنیت پایدار شهری برابر (75/0) مثبت و معنادار است. و در فرضیه سوم نیز تأثیر امنیت پایدار شهری بر توسعه پایدار محلی شهر (68/0) تأثیر مثبت دارد. بنابراین افزایش سرمایه اجتماعی در شهر به عنوان یک رویکرد نوین و دیدگاه صراحتاً مثبت در مدیریت شهری می تواند با امنیت پایدار در شهر زمینه دست یابی به توسعه پایدار شهری در شهر ارومیه را فراهم آورد.
تحلیل پیشران های کلیدی اثر گذار بر نظارت دهیاران بر ساخت و ساز روستایی با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: شهرستان تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش دهیاران به عنوان مدیران روستا در چگونگی ساخت وسازهای روستایی و توسعه کالبدی، از مهم ترین مسائلی است که نادیده گرفتن آن، می تواند آسیب های جبران ناپذیری به برنامه های روستایی وارد کند. در این میان توجه به دهیاری ها در محیط روستایی و نقش آن در تحقق اهداف کالبدی روستایی اهمیت فراوانی می یابد. بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی، در جهت ایجاد توسعه ی روستایی نقش داشته باشد. تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر روستاهای دارای دهیاری درجه 5 و 6 شهرستان تویسرکان بوده است که تعداد آن ها به 16 روستا رسید. به جهت شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی در آینده (ده سال آتی) تعداد 25 پرسشنامه به وسیله کارشناسان فرمانداری، بخشداری، بنیاد مسکن و دهیاران تکمیل گردید که با استفاده از ماتریس اثرات متقاطع میک مک موردبررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، عوامل 13 گانه در 6 گروه اصلی پیشران های کلیدی مؤثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی در افق 1410 در شهرستان تویسرکان شناسایی شدند که عوا ملی از قبیل رعایت حقوق عمومی توسط مالکان در هنگام ساخت وساز، رعایت بازده انرژی و زیرساخت ها، توجه به تخصص و معماری در ساخت بنا و توجه به فرآیند صدور مجوز ساخت از مهم ترین عوامل به شمار می رود. برای بهبود وضعیت نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی می توان به اقداماتی مانند اطلاع رسانی در زمینه قوانین مربوط به ساخت وساز، آموزش دهیاران، اجرای متناسب قوانین، مشاوره دهیاران از خبرگان محلی و غیره اشاره نمود.
تحلیل معیارهای تاثیرگذار بر تغییر کاربری اراضی روستاهای حاشیه شهرها (مورد مطالعه: روستاهای حاشیه شهر خاش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه گذشته در حوزه روستاهای حومه شهرها مشکلاتی مانند توسعه بی برنامه مناطق شهری و تغییرات کاربری اراضی به وضوح دیده می شود که این تغییرات به نوبه خود عواقبی در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به مناطق روستایی وارد خواهد کرد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل معیارهای تاثیرگذار بر تغییر کاربری اراضی روستاهای حاشیه شهر خاش می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کمی-کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) می باشد. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش های دلفی و تحلیل ساختاری با استفاده از نرم افزارMICMAC استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اساتید، مدیران و کارشناسان شهر خاش بوده است. حجم نمونه آماری با استفاده روش دلفی 20 نفر تعیین شد. ابتدا با استفاده از روش دلفی مجموعه معیارهای تاثیرگذار بر تغییر کاربری اراضی روستاهای حاشیه شهر خاش، شامل 5 معیار (اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی، سیاسی - مدیریتی و اجتماعی) و 49 شاخص شناسایی شد. از میان معیار های مورد بررسی، معیار اقتصادی عنوان اولین و مهمترین عامل تاثیرگذار بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای حاشیه شهر خاش انتخاب شد. در نهایت 10 شاخص سیاست های اقتصادی و بازساخت اقتصادی شهری، توسعه زیرساخت های بازارچه مرزی، توسعه بازارهای محلی، جذب سرمایه گذاری، توسعه صنعت گردشگری، حفظ فعالیت های صنایع کوچک و بهبود آن ها، تغییر عملکرد، گسترش بخش های تولیدی و صنعتی، اشتغال زایی و کارآفرینی و در پی آن کاهش بیکاری و گسترش صنایع تبدیلی و خدماتی به عنوان شاخص های تاثیرگذار بر تغییر کاربری اراضی روستاهای حاشیه شهر خاش شناخته شد.
بررسی میزان فرسایش خاک و تولید رسوب با استفاده از مدل) RUSLE )و روش پسیاک اصلاح شده (مطالعه موردی: حوضه آبریز کال اسماعیل دره شهرستان شاهرود استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
147 - 165
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشوری خاک است. خاک یک منبع زنده، پویا، تجدید پذیر در طول عمر انسان است که برای تولید غذا و همچنین توازن اکوسیستم ها ضروری و حیاتی به نظر می رسد. منابع آب و خاک از نظر اقتصادی و اکولوژی به عنوان ارکان اصلی منابع طبیعی و توسعه فعالیت های کشاورزی شناخته شده و در واقع منشا تولید مایحتاج اولیه بشر و تامین کننده نیازهای طبیعی گیاهان و موجودات زنده دراکوسیستم می باشد. بنابراین در حوضه های آبریز نیاز به بررسی و کنترل فرسایش رسوب وجود دارد. و برای حفاظت از هدر رفت رسوب باید تمهبدات ویزه ای متناسب با هر حوضه اتخاذ شود.در حوضه کال اسماعیل دره با استفاده مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، تصاویر هوایی و نقشه های GIS، فاکتور-های مدلی جهانی تجدید نظر شده فرسایش خاک(RUSLE) شامل: فرسایش پذیری باران، فرسایش پذیری خاک، طول شیب، درجه شیب، پوشش گیاهی مورد ارزیابی قرار گرفت وهمچنین عوامل 9 گانه مدل پسیاک محاسبه شد.باستفاده از نقشه های GIS و فرمول های مربوطه در مدل جهانی تجدید نظر شده فرسایش خاک، میزان فرسایش رسوب در منطقه مورد مطالعه 17.197 تن در هکتار برآورد شده و براساس مدل پسیاک نیز میزان برداشت رسوب 3.54 تن در هکتار محاسبه گردید. بنابراین از نظر شدت رسوب دهی، منطقه درکلاسI و دارای فرسایش خیلی کم می باشد.
تدوین سناریوهای توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
177 - 199
حوزههای تخصصی:
امروزه، توسعه گردشگری به منزله یکی از راهکارهای مهم برای دستیابی به توسعه پایدار شناخته می شود و در برنامه های توسعه کشورهای گوناگون جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هدف این پژوهش تعیین سناریوهای توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی در شهرستان خرم آباد است. پژوهش حاضر، از حیث هدف، کاربردی و، از نظر ماهیت، تحلیلی - اکتشافی و مبتنی بر روش های آینده پژوهی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و جامعه آماری این پژوهش 14 نفر کارشناس در زمینه گردشگری و برنامه ریزی فضایی بوده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل اثر متقابل و نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که 12 عامل کلیدی در توسعه گردشگری در ناحیه موردمطالعه تأثیرگذار هستند که این عوامل براساس تحلیل های سناریونویسی 36 وضعیت احتمالی را شکل دادند. بعد از تحلیل وضعیت های احتمالی، 3 سناریو با امتیاز بسیار بالا و احتمال وقوع قوی، 11 سناریوی باورکردنی و 3471 سناریو با احتمال ضعیف در توسعه گردشگری نشان داده شده است. همچنین، سناریوی ایستا با روندی مطلوب به منزله محتمل ترین سناریو شناخته شده است. درنهایت، برای سناریوی منتخب راهبردهایی در زمینه توسعه گردشگری شهرستان خرم آباد پیشنهاد شده است.