شیعیان در آغاز زندگی سیاسی جدیدی هستند. مهمترین مسئله اصلی شیعه، در تعریف رابطه مذهب شیعه با حکومت بوده است. در این راستا، نظریه ولایت فقیه پاسخی به خلأ تئوریک غصب حکومتی بود، اما این تئوری نتوانست نسخه بومیای برای اقلیتهای شیعه فراهم آورد. این نکته همراه با دیگر مشکلات، سبب شده است که شیعیان به سمت سیاست سکولار و دموکراتیک روی آورند.
این تصور که قدرت در محور معادلات امنیت ملی قرار دارد، گذشته از انتقاداتی که بر آن وارد شده، هنوز هم از اعتبار بالایی برخوردار است؛ به گونه ای که گروه کثیری از تحلیل گران و تصمیم گیران حوزه مسایل امنیتی، بر جایگاه منحصر به فرد دولت (به عنوان دارنده مشروع قدرت) در تعریف و تعیین وضعیت امن اتفاق نظر دارند. با این حال پذیرش اهمیت جایگاه قدرت در فرآیند امنیت سازی را نمی توان دلیلی بر محوریت دولت در شکل گیری معنای امنیت دانست. نوشتار حاضر با توجه به این بعد از موضوع، پرسش از وضعیت امن را بدین صورت مطرح می سازد