قرآن در یک تقسیمبندى دو بخش اساسى دارد: سورههاى مکى دربردارندهى اصول حاکم و تغییرناپذیرند، و سورههاى مدنى نحوهى الگوسازى منطقى و صحیح را بیان مىدارند . باید گوهر دین را به مردم عرضه کرد و آنان را از احکام ظاهرى دور ساخت . عقلانیت موجود در اندیشهى غربى، فردگراست; حال آنکه در تفکر توحیدى، مبناى سنجش خداست، و نه انسان .
جان راولز بزرگترین متفکر لیبرال معاصر است که درباره عدالت سخن رانده است. جهانى شدن پدیدهاى قهرى است که ارزیابى آن ناممکن و نامعقول است؛ ولى محتوایى که از این راه در گستره جهانى نهادینه مىشود، اقتصاد، سیاست و فرهنگ لیبرال است. بنابراین جهانى شدن هر چند به خودى خود مىتواند در خدمت عدالت در تعریف راولز باشد، ولى در وضعیت فعلى آن، با اصول عدالت راولزى در تضاد است. گفتوگوى تمدنها امید بیشترى را براى تحقق عدالت اجتماعى ایجاد خواهد کرد.
نویسنده در پى یافتن پاسخى براى این پرسش است که «مذهب، چگونه در این برهه تاریخى و در این زمینه بهخصوص، به موضوع مورد بررسى در ذهن بسیارى از مردم تبدیل شده است؟». شکسته شدن انحصارهاى روشنفکرى، آموزش همگانى و ارتباطات جمعى و بهخصوص تعدد رسانهها و عرضه گسترده عقاید، از جمله عواملى هستند که از نظر نویسنده مقاله در ایجاد تحول مورد بحث مؤثر بودهاند.
این مقاله، مقدمه کتاب جامعهشناسى سیاسى معاصر (جهانى شدن، سیاست، قدرت) نوشته کیت نش است که توسط محمدتقى دلفروز ترجمه شده است. آقاى بشیریه در این مقدمه آثار و پیامدهاى جهانى شدن را بر دولت ملى بررسى کرده و معتقد است بر اثر این فرآیند، ویژگىهاى اصلى دولت ملى در حال زوال است. این ویژگىها را مىتوان در کارآمدى در سیاستگذارى داخلى، خودمختارى در تعیین شکل حکومت و مشروعیت داخلى خلاصه کرد. به نظر آقاى بشیریه تمام این ویژگىها در معرض زوال یا کمرنگ شدن هستند.
در این مقاله به دیدگاههاى مثبت و منفى منتقدان و حامیان جهانى شدن پرداخته شده است. نویسنده بر این باور است که جهانى شدن در کنار عوارض و پیامدهاى منفى، آثار مثبتى هم دارد که نباید نادیده انگاشت
این مقاله ضمن اشاره به بحران موجود بر سر راه انسان اجتماعى معاصر، به راه حل «همدلى اجتماعى» مىپردازد و چهار اصل را که براى رسیدن به همدلى مورد نیاز است، برمىشمارد
به عقیده نویسنده، جهانى شدن یک واقعیت گریزناپذیر، پرسابقه و دوسویه است و مسلمانان به جاى مقابله با آن باید از این امکان استفاده کرده، غرب را وسیلهاى براى جهانى شدن تمدن اسلام در شرق و غرب قرار دهند.